مبهمات عناصر اشرافی، در اشعار منوچهری دامغانی
الموضوعات :میلاد جعفرپور 1 , مهیار علوی مقدم 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت معلم سبزوار، ایران
2 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت معلم سبزوار، ایران
الکلمات المفتاحية: منوچهری دامغانی, عناصر اشرافی, تأویل عناصر,
ملخص المقالة :
از زمینههایی که در اشعار دورة اولیة شاعران ادب فارسی نمودی آشکار و انکارناشدنی دارد، وجود عناصر اشرافی در جوف تصویر و خیالپردازی سخنسرایان است. یکی از شاعرانی که به جهت اتّصال به دربار و زندگی اشرافی خود، بیگمان در بازتاب این عناصر در شعرش برکنار نمانده، ابوالنجماحمدبنقوصبناحمد منوچهری دامغانی (432 هـ.ق) است. تاکنون توجه بیشتر پژوهندگان معطوف به جلوههای تصویری و وجوه مشترک شعر این شاعر با تازیگویان بوده است، حال آنکه وجود عناصر کمنظیر اشرافی از پایههای صور خیال شعر اوست. تا امروز تنها تلاشهایی اندک به پژوهشهای درونمتنی در سطح واژگان شعر وی دیده میشود. اخیراً شرحی بر دیوان منوچهری نوشته شده است و در آن برخی عناصر اشرافی را به دلیل عدم توجه به گوناگونی این عناصر و صورت حقیقی آنها در بطن شعر، به نادرستی تفسیر و بیان کردهاند. این پژوهش در پی ذکر اهمیت توجه، به ارتباط عناصر اشرافی با تصویر شعر منوچهری و نمایاندن تأویلی درست از آنهاست. آنچه در این مقاله ذکر میشود، پاسخی به این سؤال است که، آیا زندگی شاعر و شرایط محیطی وی در عناصر تصویرساز شعرش تأثیر داشته است؟
15. ناصر خسروقبادیانی، ابومعین. (1357). دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی، به تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، چاپ اول، کانادا: انتشارات دانشگاه مک گیل با همکاری دانشگاه تهران.