تحلیل و تطبیق تاثیر پذیری شعرای معاصر(شهریار و ابتهاج) از اندیشه های عرفانی
فائزه افتخاری روزبهانی
1
(
مدرس دانشگاه فرهنگیان چمران تهران
)
الکلمات المفتاحية: عرفان, شعر معاصر, شهریار, هوشنگ ابتهاج, عرفان ادبی,
ملخص المقالة :
عرفان در ایران و در ادبیات پر آوازه آن، پدیده ای است كه طیف های مختلف، رویکردهای متنوع و گرایشهای گوناگونی را در بر دارد . این پدیده در شعر اكثر شاعران نمود یافته است. بشر در ديدگاه عرفاني از مرزها و دسته بندي هاي نژادي، ديني، جغـرافيايي ودر يک کلام از محدوده ي زمان و مکان خارج مي گردد وبه عنوان يک "کل" نگاه مي شود . بازتاب عرفان درانديشه ها و افکار بشر کاملاً محسوس بوده در زندگي معنوي ومادي او تجلي مي يابد. بارزترين مجال، براي ظهورانديشه هاي مکتوب عرفاني در آثار ادبي است . اگرمخاطبان آثار ادبي غير عرفاني بسته به افکار شاعر و ايده و جهان بيني او متفاوت است با وجود تغييرات وتحولات فراوان درهمهي جنبه ها ی زندگي بشر، عرفان همچنان ضرورت وجود و بقاي خود را اثبات کرده واگر به مرور زمان دچار تحولاتي گرديده است، اين تحولات در شيوه ي بيان بوده است نه در اصول و مباني اساسي. در دوران ما که بشر درميان مجموعه اي از تضاد هاي طبقاتي، فرهنگي، سياسي و ... گرفتار آمده است، نياز به عرفان که همه ي اين تضادها و اختلافات را به کنارمي زند، بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود، و شاعران که بيش از همه اين نياز را احساس مي کنند، اگر چه به ظاهر عارف هم نباشند، درآثار خود با زباني که بايد آن را درک کرد و فهميد وتأويل نمود
