نظریه رهبری ( امامت)
الموضوعات :فرهاد ترابی 1 , سید محمد علی ایازی 2 , مهدی مهریزی 3
1 - دانشجوی دکتری ، گروه علوم قرآن و حدیث ، واحد علوم و تحقیقات تهران ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران
2 - استادیارو مدیر گروه علوم قرآن وحدیث ، واحد علوم وتحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانشیار علوم قرآن وحدیث ، واحد علوم وتحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: کلید واژه ها : ", امامت", , ", رهبری", , ", فلسفه سیاسی", , ", امامیه", , ", اشاعره", , ", معتزله", ,
ملخص المقالة :
مقاله حاضر به کاوشی پیرامون نظریه امامت درنحله های گوناگون اسلامی می پردازد. مسائلی چون چیستی ، چرایی و کیستی امامت در مشرب های کلامی اشاعره ، معتزله و امامیه مورد بررسی قرار می گیرد. ویژگی های رهبری و چارچوب های نظری مشروعیت قدرت در جامعه مسلمان ، به عنوان نقطه مرکزی پژوهش در این مقاله مطرح شده است. مطالعه نظریه پردازی های دانشیان اهل سنّت درخصوص بایستگی های شخصیتی مقام امامت که برمبنای تصویرتقلیل گرایانه آنان شکل گرفته است ، ویژگی های حداقلی مدیریت کلان جامعه ، از قبیل شایستگی ، دانش کافی ، امانت داری و عدالت محوری ، کمتر مورد توجه قرار گرفته ، و تنها به دلیل غلبه و زور و غصب می توان ، با عنوان خلیفه رسول الله ، برجامعه مسلمانان حکمرانی کرد ، و در عین ستمگری و خیانت و ناشایستگی ، نه قیام علیه آنان جایز است و نه می توان از رهبری جامعه برکنار نهاد ، و آن چه در این نوع از فلسفه اهمیت دارد ، توجه به امنیت جامعه و رهایی ازهرج و مرج سیاسی و اجتماعی است . هر چند برخی دانشیان اعتزال به بایستگی برخی ویژگی های ارزشی در امامت اشاراتی داشته اند. اما جایگاه امامت در مکتب امامیه ، استمرار حرکت نبوت ، تبیین فهم دینی در عینیت جامعه ، پاسداری از ارزش های دینی و جلوگیری از کج فهمی ها ، اقامه قسط و نفی فقر مادی و معنوی نسل ها وهدایت و تربیت نفوس انسان ها ست.
_||_