لیبرال دموکراسی معاصر در کشاکش الیگارشی و عوامگرایی
الموضوعات :محسن عباس زاده مرزبالی 1 , محمدحسن حبیب زاده شیرازی 2
1 - استادیار، گروه علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
2 - دانشجوی کارشناسی، رشته علوم سیاسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
الکلمات المفتاحية: پوپولیسم, لیبرالیسم, نخبه گرایی, سرمایه داری, دموکراسی مشارکتی, دموکراسی نمایندگی,
ملخص المقالة :
دموکراسی مدرن در تاریخ خود با بحرانهای مختلفی روبهرو شده است. بحران کنونی تباری دوگانه دارد؛ از یک سو، گرایش به تشکیل دولت پنهان شبهالیگارشیک و از سوی دیگر، شبح همیشگی عوامگرایی. سوال اصلی مقاله این است که منشا این معضلِ دو چهره چیست و هر یک چه پیامدهایی برای نظم دموکراتیک به دنبال دارند؟ فرضیه مقاله این است که معضل پیشگفته ریشه در مواجههی برداشتهای تقلیلگرایانه از دو بُعد دموکراسی مدرن دارد. از یکسو، نخبهگراییِ نهفته در بطن ساختارهای لیبرال – سرمایهدارانه (و در شکل افراطی آن، نو لیبرال) که نظام سیاستگذاری دموکراسی مدرن را بازتابی از نیازهای سرمایه میسازد و از سوی دیگر، عوامگراییِ نهفته در بطن ساختارهای دموکراتیک که مطالبه مردم عادی را دستاویز تضعیف حکومت قانون قرار میدهد. به منظور توجیه این فرضیه، از مقایسه میان دو رویکرد در توضیح مشروعیت بهره گرفته میشود: رویکرد فلسفی (برداشت هنجاری) و رویکرد جامعهشناسانه (برداشت توصیفی). روش تحقیق مقاله توصیفی- تحلیلی، و گردآوری مطالب به شیوه مطالعه کتابخانهای است. نتیجه آن که، رفع معضل دموکراسی مدرن ضرورت تقویت کیفیت مشارکتی برای تعادلبخشی میان حقوق اقلیت و اکثریت را برجسته میسازد؛ در چارچوب دموکراسی مشارکتی میتوان دو برداشت هنجاری و توصیفی از مشروعیتِ دموکراتیک را همپوشان دید.
_||_