تحلیل نظریه مشروعیت فارابی در مقایسه با نظریه بروس اکرمن
الموضوعات : اندیشه های فلسفی و کلامی
1 - عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: فارابی, بروس اکرمن, الگوی وحیانی مشروعیت, الگوهای فرهنگی – سیاسی مشروعیت, قانون اساسی گرایی انقلابی,
ملخص المقالة :
نظریات مشروعیت سیاسی با رهیافت های متفاوتی مورد بحث و تحقیق قرار گرفته اند. فارابی با رهیافتی ویژه خویش مساله مشروعیت حکومت را مورد توجه قرار داده به عنوان فیلسوفی مسلمان از منظری ضابطه محور و توصیه مدار ضمن شرح ساختار مدینه فاضله تنها منبع مشروعیت استیلای سیاسی را وحی می داند که از طریق رسانه و هنر در جامعه فاضله منتشر می شود.دانشمندان معاصر نیز با رهیافت هایی متناسب با زمینه های فرهنگی – سیاسی قرون اخیر نظریاتی پیرامون مشروعیت حکومت ها ارایه نموده اند. بروس اکرمن که نظریه جاافتاده ماکس وبر را ناتوان از تبیین تحولات سیاسی-فرهنگی قرن بیستم قلمداد می کند، زمینه های تاریخی، فرهنگی و سیاسی شکل گیری قوانین اساسی در قرن بیستم را در نظریه پردازی خود به عنوان معیار مورد تحقیق قرار داده است. اکرمن به عنوان دانشمند حقوق اساسی از منظری توصیفی همراه با تحلیل تاریخی تحولات فرهنگی - سیاسی قرن بیستم و بیست و یکم، منبع مشروعیت حکومت ها را به صورت کلی قانون اساسی گرایی می انگارد. اما بر اساس تفاوت های فرهنگ ها و ملت ها و کشورها، ضمن نقد نظریه مشروعیت ماکس وبر سه سناریو یا الگوی متفاوت برای قانون اساسی گرایی قرن بیستم ارایه می کند. وی سناریوی اول را قانون اساسی گرایی انقلابی، سناریوی دوم را قانون اساسی گرایی اصلاحاتی و سناریوی سوم را قانون اساسی گرایی نخبگانی می نامد. اکرمن برای قانون اساسی گرایی انقلابی، قانون اساسی کشورهایی همچون فرانسه، افریقای جنوبی، هند، ایتالیا و ایران را مثال می آورد.