بررسی فراوانی میزان عود و بهبود بی اختیاری استرسی متعاقب جراحی کلپورافی قدامی در خانم های مراجعه کننده به کلینیک زنان بیمارستان 22 بهمن در طی سالهای 1391-1392
الموضوعات : علوم پزشکیپریسا ظریف نجفی 1 , زیبا ظهوریان 2 , محسن قاسمی 3 , دلارام زیراچی 4
1 - استادیار ، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ، مشهد، ایران.
2 - استادیار ، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ، مشهد، ایران.
3 - استادیار ، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ، مشهد، ایران.
4 - دانشجوی رشته پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، مشهد، ایران.
الکلمات المفتاحية: بی اختیاری استرسی ادرار, کلپورافی قدامی, میزان عود,
ملخص المقالة :
مقدمهو ﻫﺪﻑ: ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭی ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﺍﺩﺭﺍﺭی شایعترین شکل بی اختیاری ادراری در زنان است .و ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻣﺘﻌﺪﺩ جسمی - ﺭوﺣﯽ و ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﺭ 40 % ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﻋﻤﺪﻩ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭوﺯﻣﺮﻩ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . بیمارمبتلا به بی اختیاری استرسی ادراری , از ترشح ادرار در هنگام افزایش فشار داخل شکم (نظیر سرفه کردن ) شکایت دارد.علت آن نقص در اورترال و گردن مثانه مربوط می شود. درمان بی اختیاری استرسی ادراری شامل دو نوع درمان جراحی و درمان مدیکال می باشد.ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭوﺵ ﻫﺎی ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭی ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﺍﺩﺭﺍﺭ، ﮐﻠﭙﻮﺭﺍﻓﯽ قدامی است. هدف از این مطالعه بررسی میزان عود بی اختیاری استرسی ادراری متعاقب جراحی کلپورافی قدامی است . مواد وروش کار: این مطالعه روی 88 زن که با شکایت بی اختیاری استرسی ادرار به کلینیک زنان بیمارستان 22بهمن مراجعه کردند انجام شد . اطلاعات بیماران شامل سن , تعدادزایمانها , نوع زایمان و شاخص توده بدنی و حجم وشدت بی اختیاری ثبت شد . بیماران 2، 6 و 12 ماه پس از جراحی پیگیری شدند و اطلاعات بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : از بین 88بیمار که از سال 1391تا 1392با شکایت بی اختیاری تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند, 17% بیماران دوماه پس از عمل بی اختیاری پیدا کردند و میزان عود بی اختیاری استرسی 6 و 12 ماه پس از جراحی به ترتیب 25 و 52/3 درصد بود .زنانی که 12ماه پس از جراحی دچار عود بی اختیاری ادرار شده بودند سن بالاتری نسبت به زنانی که بهبود یافته بودند داشتند(p-value=0/04) ارتباط قابل توجهی بین نوع زایمان قبلی , تعداد زایمانها و شاخص توده بدنی مادر با عود بی اختیاری ادراری پس از کلپورافی قدامی وجود نداشت . نتیجه گیری : نتایج مطالعه میزان عود بالایی را در پیگیری یکساله برای بی اختیاری ادراری نشان داد . هم چنین در نتایج بدست آمده سن , یک فاکتور مؤثر برای عود بی اختیاری پس از جراحی معرفی شد . میتوان پیشنهاد کرد که در بیماران دچار بی اختیاری استرسی ادرار , که سن کمتر از 45 سال دارند روش کلپورافی قدامی میتواند انتخاب مناسبی برای درمان آنها باشد : هرچند که نتایج بدست آمده در این مطالعه باید در مدت زمان بیشتر پیگیری شده و قبل از انجام جراحی باید ریسک عود بالا برای بیماران توضیح داده شود .
1) Gibbs, Ronald S.; Karlan, Beth Y.; Haney, Arthur F.; Nygaard, Ingrid E. Female Urinary Incontinence: Epidemiology and Evaluation. In:Gibbs RS,Karlan By,Haney AF,etc. Danforth obstetrics & Gynecology. 10th ed. China:Lippincott Williams & Wilkins;2008:871-876.
2) Roovers JP, Vander Bom JG, Vander Vaart CH. Abdominal versus vaginal approach for the management of genital prolapse and coexisting stress incontinence. Journal of Pelvic Floor Dysfunct. 2002; 13(2):224-31.
3) Thaweekul Y,Bunyavejchevin S,Wisawasukmongchol W,etc.Long term results of anterior colporrhaphy with Kelly placation for the treatment of stress urinary incontinence.J Med assoc.2004 Aug; 97(2):226-230.
4) Fritel X, Fauconnier A, Levet C, Benifla JL. Stress urinary incontinence 4 years after surgry: a retrospective cohort study. Acta Obstet Gynecol Scand 2004; 83 (10): 941-5.
5) Bai SW, Kang JY, Rhak KH, Lee MS, Kim JY, Park KH. Relationship of urodynamic parameters and obesity in women with stress urinary incontinence. J Reprod Med. 2002; 47(7): 559-63
6) Yamaguchi O. Beta 3-adrenoreceptor's in human detrusor muscle. Journal of Urology. 2002; 59(7): 25-9.
7) Mason L, Glenn S, Walton I, Appleton C. The prevalence of stress incontinence during pregnancy and following delivery. Midwifery. 1999; 15(2): 120-8.
8) Fritel X. From delivery mode to incontinence. J Gynecol Obstet Biol Repord 2005; 34(8): 739-44.
9) Z. Basirat , A. Bakhtiari , P. Payandeh . Stress urinary incontinence and some related factors after anterior colporrhaphy . Journal of Babol University of Medical Sciences. 2009; 10(5): 41-47.
_||_