تجزیه و تحلیل همبستگی کودهای زیستی نیتروژنه و فسفره بر خصوصیات کیفی و کمی آفتابگردان (Helianthus annuus L.)آجیلی
مهرداد مویدی
1
(
ندارم
)
الکلمات المفتاحية: عملکرد, همبستگی, کود بیولوژیک, اجزای عملکرد,
ملخص المقالة :
این بررسی با هدف تعیین همبستگی بین خصوصیات کیفی و کمی در اثر استفاده کودهای بیولوژیک نیتروژنه و فسفره بر آفتابگردان آجیلی، همچنین تعیین همبستگی بین صفات کیفی و کمی با یگدیگر با استفاده از ضرایب همبستگی صورت پذیرفت. طرح آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار داده شد. فاکتورهای آزمایش، چهارسطح کود بیولوژیک نیتروژن شامل: نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، نیتروکارا، و شاهد و چهار سطح کود بیولوژیک فسفر شامل: فسفات بارور2، بیوزر، سوپر پلاس و شاهد بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که بین کودبیولوژیک نیتروژنه با ارتفاع بوته همبستگی مثبت (**533/0) وجود دارد، همچنین همبستگی منفی در استفاده از کودهای بیولوژیک فسفره با قطرساقه (**491/0-)، قطرطبق (**563/0-)، وزن هزار دانه (**331/0-) و درصد چربی(**412/0-) مشاهده شد. در همین راستا همبستگی مثبت و معنیداری در استفاده از کودهای بیولوژیک فسفره با عملکرد روغن(یک مترمربع) (*335/0) مشاهده گردید. بین عملکرد دانه و تعداد دانه در طبق (**576/0)، وزن هزار دانه (**519/0)، عملکردبیولوژیک(**319/0)، شاخص برداشت (**716/0)، درصد پروتئین (**480/0)، عملکرد روغن (یک مترمربع) (**825/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (**858/0) همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد. همبستگی مثبت و معنیداری بین قطر ساقه با (قطر طبق، وزن هزار دانه، درصدپروتئین و درصدچربی و عملکرد روغن (یک مترمربع) مشاهده میشود. قطر طبق نیز با درصد پروتئین(*328/0) و درصد چربی(*290/0) همبستگی مثبتی و معنی داری دارد. بین تعداد دانه در طبق با (درصد پروتئین(**550/0)، عملکرد روغن (یک مترمربع) (**504/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (**617/0) همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد. عملکرد بیولوژیک نیز با وزن هزار دانه (*285/0)، شاخص برداشت (**432/0)، عملکرد روغن(یک مترمربع) (**389/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (*311/0) دارای همبستگی مثبتی و معنیداری میباشد. بین شاخص برداشت و تعداد دانه در طبق، درصدپروتئین، عملکرد روغن (یک مترمربع) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) نیز همبستگی بالایی وجود دارد.
تجزیه و تحلیل همبستگی کودهای زیستی نیتروژنه و فسفره
بر خصوصیات کیفی و کمی آفتابگردان (Helianthus annuus L.)آجیلی
چكيده
این بررسي با هدف تعیین همبستگی بین خصوصیات کیفی و کمی در اثر استفاده كودهاي زیستی نيتروژنه و فسفره بر آفتابگردان آجیلی، همچنین تعیین همبستگی بین صفات کیفی و کمی با یگدیگر با استفاده از ضرایب همبستگی صورت پذیرفت. طرح آزمايشی به صورت فاكتوريل در قالب بلوكهاي كاملاً تصادفي با سه تكرار مورد بررسي قرار داده شد. فاکتورهاي آزمایش، چهارسطح کود زیستی نیتروژن شامل: نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، نیتروکارا، و شاهد و چهار سطح کود زیستی فسفر شامل: فسفات بارور2، بيوزر، سوپر پلاس و شاهد بودند. نتايج اين آزمايش نشان داد كه بین کود زیستی نیتروژنه با ارتفاع بوته همبستگی مثبت (**533/0) وجود دارد، همچنین همبستگی منفی در استفاده از کودهای زیستی فسفره با قطرساقه (**491/0-)، قطرطبق (**563/0-)، وزن هزار دانه (**331/0-) و درصد چربی(**412/0-) مشاهده شد. در همین راستا همبستگی مثبت و معنیداری در استفاده از کودهای زیستی فسفره با عملکرد روغن(یک مترمربع) (*335/0) مشاهده گردید. بین عملکرد دانه و تعداد دانه در طبق (**576/0)، وزن هزار دانه (**519/0)، عملکرد زیستی (**319/0)، شاخص برداشت (**716/0)، درصد پروتئین (**480/0)، عملکرد روغن (یک مترمربع) (**825/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (**858/0) همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد. همبستگی مثبت و معنیداری بین قطر ساقه با (قطر طبق، وزن هزار دانه، درصدپروتئین و درصدچربی و عملکرد روغن (یک مترمربع) مشاهده میشود. قطر طبق نیز با درصد پروتئین (*328/0) و درصد چربی(*290/0) همبستگی مثبتی و معنی داری دارد. بین تعداد دانه در طبق با (درصد پروتئین(**550/0)، عملکرد روغن (یک مترمربع) (**504/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (**617/0) همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد. عملکرد زیستی نیز با وزن هزار دانه (*285/0)، شاخص برداشت (**432/0)، عملکرد روغن(یک مترمربع) (**389/0) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) (*311/0) دارای همبستگی مثبتی و معنیداری میباشد. بین شاخص برداشت و تعداد دانه در طبق، درصدپروتئین، عملکرد روغن (یک مترمربع) و عملکرد پروتئین(یک مترمربع) نیز همبستگی بالایی وجود دارد.
کلمات کلیدي: کود زیستی ، همبستگی، عملکرد دانه و اجزای عملکرد
*پست الكترونيكي نویسنده مسئول : Mmoaydy@yahoo.com
*این مقاله بر گرفته از رساله کارشناسی ارشد نگارنده اول میباشد.
1- مقدمه
ارقام زراعی آفتابگردان دارای دو تیپ روغنی و آجیلی میباشند كه هر دو به عنوان آفتابگردان زراعي(Helianthus annuus L.) متعلق به تيره مركبه (Compositea) يا (Astraceae) ميباشد. که وزن هزار دانه انواع روغنی بین40 تا 120 گرم و انواع آجیلی بین 100 تا 200 گرم و حتی بیشتر متغیر است، همانطور كه گفته شد، آفتابگردان دارای دو نوع تیپ زراعی میباشد: الف) تیپ روغنی: در این تیپ نسبت مغز به کل فندوقه ۷۰ تا ۸۰ درصد برآورد میگردد. درصد روغن در بین گروههای این تیپ بین ۴۲ تا ۵۲ درصد متغییر می باشد و به منظور روغن کشی مورد استفاده قرار میگیرد. ب) تیپ آجیلی: در این تیپ درصد روغن کمتر از ۳۰ درصد میباشد ولی درصد پروتئین بالایی دارد و به منظور مصرف آجیلی مورد استفاده قرار میگیرد. آفتابگردان آجيلي معمولاً در تراكم 30 تا 45 هزار بوته در هكتار بسته به ميزان آب موجود در رديفهايي به فواصل 75 سانتيمتر از همديگر كشت ميشود(18). انواع آفتابگردان آجيلي از درصد دانهبندي كمتري برخوردار هستند و به خصوص در طبقهاي بزرگ، ميزان دانهبندي تا بيش از50% كمتر است. ميزان باروري آفتابگردان كه به پوكي دانه در آن ارتباط دارد هم ماهيت ژنتيكي و هم ماهيت محيطي دارد. در ارقام روغني از طريق گزينش مستمر به نفع خودسازگاري، درصد خود باروري در مقايسه با انواع آجيلي بالاتر مي باشد. طول دانهي آفتابگردان از 6 تا 25 و عرض آن از 3 تا 13 ميليمتر متغير است (8). آفتابگردان دارای 70 گونه مختلف میباشد، که در ایران مخلوطی از واریتههای مختلف بوده و غالباً از ارقام محلی میباشد. طبق آخرین آمار به دست آمده، 30 الی 35 واریته مختلف در کشور ایران کشت میشود که از این ارقام حدود 90 درصد به منظور تولید روغن و 10 درصد باقی مانده دارای مصرف آجیلی میباشد (19). ونس(2001) و اسکاتز و همکاران (1995) گزارش کردند تغذیه گیاه نقش کلیدی در افزایش چشمگیر عرضهی غذای دارد. افزایش تولیدات گیاهی به وسیله کاربرد کودهای تجاری ساخته انسان امکان پذیر شده است. نُه برابر شدن تقریبی مصرف کود نیتروژنه و نیز چهار برابر شدن مصرف کودهای فسفره سبب این افزایش تولید شدهاند. استفاده بیش از حد کودهای نیتروژنه و فسفره، علاوه بر مقدمهای برای تولیدات بیشتر و فشرده سازی سیستم کشاورزی، موجب گسترش تولید با ارزش نسبی پایین شده است (22و24). بنا به گزارشات تیلک و همکاران (1992) مصرف بیرویه کودهاي شیمیایی به منظور حصول عملکرد بالا و جبران کمبود مواد غذایی و به دنبال آن افزایش هزینههاي تولید و تخریب منابع آب و خاك موجب علاقمندي متخصصان به نظامهاي زراعی سالم و پایدار از نظر اکولوژیک شده است (23). آدیدرن و همکاران (2004) با مطالعات بلند مدتی که انجام داده بودند گزارش کردند كه استفاده متداوم از كودهاي شيميايي عملكرد گياهان زراعي را به علت اسيدي شدن خاك، افت خصوصيات مطلوب فيزيكي وشيميائي خاك و عدم وجود ريز مغذيها در كودهايNPK كاهش ميدهد (1). بنابراین کادر و همکاران (2002) گزارش کردند که امروزه به دلیل افزایش اهمیت مسائل زیست محیطی توجه بیشتري به کودهاي زیستی براي جایگزینی کودهاي شیمیایی شده است (12). كودهاي زيستي متشكل از باكتريها و همچنين قارچهاي مفيدي هستند كه هر يك به منظور خاصي توليد ميشوند، مانند: رهاسازي يونهاي نیتروژن، فسفات، پتاسيم و آهن از تركيبات نامحلول آنها، اين باكتريها معمولاً در اطرف ريشه مستقر شده و گياه را در جذب عناصر همياري ميكنند. اكنون روشن است اين باكتريها تنها يك نقش ندارند، يعني علاوه بر كمك به جذب عنصري خاص، باعث جذب ساير عناصر، كاهش بيماريها، بهبود ساختمان خاك و در نتيجه تحريك رشد بيشتر گياه و افزايش كمي و كيفي محصول ميشوند. بدين لحاظ، از نظر علمي اين باكتريها تحت نام كلي " محرك رشد گياه " ياPlant Growth Promoting Rhizobactera (PGPR) ناميده ميشوند.از آنجا كه اين باكتريها از خاك گرفته ميشوند، مزاياي فراواني دارند. اين گونه كودها منشأ طبيعي داشته، بنابراين استفاده از آنها رجوع به طبيعت و بهرهبرداري از اجزاي طبيعت براي بهتر ساختن آن محسوب ميشود. اين كودها آلودگي زيست محيطي كودهاي شيميايي را كاهش داده و خود موجب احياء و حفظ محيط زيست ميشوند (27). بنا به گزارشات کاپرتون و همکاران (1997) آفتابگردان به دلیل برخورداری ریشههای محدود و ضخیم و کمبود تارهای کشنده وابستگی زیادی به تلقیح با قارچهای مولد میکروریز وزیکولار و آربوسکولار دارد. زیرا این قارچها تحمل گیاه را نسبت به بیماری افزایش میدهند و ساختمان خاک و اتصال خاکدانهها را بهبود میبخشد (4). پن و همکاران (1999)، کوچکی و همکاران (2005) در مطالعاتی که انجام داده بودند گزارش کردند که کاربرد باکتريهاي محرك رشد، ضمن کاهش میزان مصرف و افزایش کارایی کودهاي شیمیایی سبب افزایش رشد گیاهان به واسطه افزایش جذب نیتروژن و فسفر میشوند (15و20). بنابراین تغذیه صحیح یکی از عوامل اساسی در کیفیت این محصول و هزینههای آن به شمار میآید که بر طول دوره رشد رویشی و زایشی گیاه و توازن بین آنها، که بر اساس عوامل تولید و در نهایت میزان عملکرد و کیفیت محصول تأثیر میگذارد. پس مهمترين هدف اين تحقيق كاهش كودهاي شيميايي و استفاده از كودهاي زیستی ميباشد و همچنین مطالعهی همبستگی یا درک ارتباط بین جنبههای فیزیولوژیکی و مورفولوژیک گیاه آفتابگردان و تأثیر سیستمهای حاصلخیزی خاک برعملکرد دانه و حرکت به سمت کشاورزی پایدار اجرا گردید.
2- مواد و روشها
اين تحقيق در بهاره سال 1391 درمزرعه كشاورزي واقع در سه كيلومتري شهرستان سنقر واقع در استان كرمانشاه اجرا گرديد. مختصات جغرافيايي شهرستان سنقر 34 درجه و 45 دقيقه تا 35 درجه عرض شمالي و 47 درجه و 57 دقيقه طول شرقي قرار دارد. اين شهرستان داراي وسعتي معادل 2300 كيلومتر مربع و مساحت زمينهاي كشاورزي اين شهرستان 135 هزار متر مربع ميباشد. متوسط ارتفاع از سطح دريا 1700 مترمربع ميباشد. داراي آب و هواي مدیترانهای سرد و همچنين بلندترين نقطه استان ميباشد. اين آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوكهاي كاملاً تصادفي در سه تكرار مورد بررسي قرار داده شد. قبل از کاشت جهت تعیين خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک از عمق صفر تا 30 سانتیمتری خاک از چندین نقطه بهطور تصادفی خاک برداشته شد و بعد از اختلاط آنها با هم یک نمونه از آن در آزمایشگاه مورد آزمایش قرارگرفت. نتایج و توصیه کودی آن به شرح جدول زیر میباشد:
| نتایج |
|
|
پتاس | فسفر | ازت | کربن آلی |
350mg/kg | 10mg/kg | 1/.% | 1% |
| توصیه کودی |
|
|
- | سولفات پتاسیم | سوپر فسفات تریپل | اوره |
- | 50kg/ha | 100kg/ha | 150kg/ha |
جدول3-2 نتایج و توصیه کودی آزمون خاک
عملیات آمادهسازي زمین در اواسط ارديبهشت ماه صورت گرفت. جهت اعمال تيمارها،كودهاي زیستی نيتروژنه و فسفره را به دور از نور مستقيم خورشيد دو به دو طبق نقشه کاشت، با هم مخلوط كرده و به صورت بذر مال (تلقیح بذر به صورت آغشتگی کامل با كودهاي زیستی)استفاده شد و برای بهتر آغشته شدن کودهای زیستی با بذرهای آفتابگردان از محلول شکر استفاده شد، سپس بذرهاي آفتابگردان آغشته شده با کودهای زیستی را اول در سایه خشک نموده بعد به زمين زراعی منتقل میکنیم. میزان استفاده از كودهاي زیستی نيتروژنه و فسفره به نسبت وزن بذر مورد نیاز برای هر تیمار، طبق برچسب توصیه شده (5 در هزار) محاسبه و استفاده شد. عمق كاشت هر بذر 3 تا 4 سانتيمتر در نظر گرفته شد. آبياريهاي نوبت اول و دوم به فاصله10روز و نوبتهاي بعدي با فواصل 16 روز انجام شد، همچنین در مرحله داشت عملياتي از قبيل تنك كردن و ايجاد تراكم دلخواه، واكاري(يك مرحله)، وجين (2 مرحله) صورت پذيرفت.در طول مرحله داشت مزرعه تحت اجراي طرح مورد هجوم كرم طوقه بُر قرار گرفت كه با یکبار آبیاری سنگین و طعمه مسموم به طور كامل كنترل شد و مرحله برداشت در زمان رسيدگي فیزیولوژیکی یعنی هنگامي كه پشت طبق كاملاً زرد شد صورت گرفت. فاکتورهاي آزمایش، چهارسطح کود زیستی نیتروژن شامل: نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، نیتروکارا، و شاهد و چهار سطح کود زیستی فسفر شامل: فسفات بارور2، بيوزر، سوپر پلاس و شاهد بودند. زمين زراعي شامل 16 كرت كه هر كرت شامل چهار خط كاشت، فاصله هر رديف 50 سانتيمتر و فاصله بوتهها از هم 25 سانتيمتر ميباشند. در این بررسی همبستگی یا روابط بین خصوصیات کمی (عملکرد دانه و اجزای عملکرد) و کیفی (درصد روغن و درصد پروتئین) با یگدیگر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بررسی جهت مرتب کردن دادهها از Excel و براي تجزیه و تحلیل آماري دادههاي حاصل از نمونهبرداري، از برنامه آماري SPSS استفاده شد.
3- نتایج و بحث
ضرایب همبستگی بین صفاتهای مرفولوژیکی با عملکرد دانه (جدول1) نشان میدهد که بین کود زیستی نیتروژنه و ارتفاع بوته همبستگی مثبت و معنیداری (**533/0) میباشد. زیرا رشد گیاهان زراعی به میزان زیادی به فراهم بودن نیتروژن بستگی دارد به بیان دیگر فراوانی نیتروژن در خاك موجب توسعه شبکه ریشهها و افزایش ظرفیت تبادلی میشود. وجود نیتروژن مناسب در خاک باعث افزایش قابل توجه رشد رویشی، دوام سطح برگ و تولید مواد فتوسنتزی را موجب میشود که در نهایت باعث افزایش طول دوره رشد رویشی و ارتفاع بوتهها میشود (17). همچنین شاهد همبستگی منفی در استفاده از کودهای زیستی فسفره با قطرساقه (**491/0-)، قطرطبق (**563/0-)، وزن هزار دانه (**331/0-) نیز میباشیم. نتایج بدست آمده از همبستگی نشان داد که بین عملکرد دانه با صفات (تعداد دانه در طبق (**576/0)، وزن هزار دانه (**519/0)، عملکرد زیستی (**319/0) و شاخص برداشت (**716/0) ) همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد. لوپز پریرا و همکاران (2000) گزراش کردند که تعداد دانه و وزن هزاردانه مهمترین عوامل مؤثر بر عملکرد دانه هیبریدهای مختلف آفتابگردان میباشند (16). وگاوا و همکاران (2001) نیز طی بررسیهای خود بیان کردند که تعداد دانه مهمترین جزء عملکرد دانه میباشند و همچنین تعداد دانه همبستگی بسیار معنیداری با تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، قطرطبق و وزن صد دانه دارد (25). همچنین دلاوگاوهال (2002)، جباری و همکاران (2007)، آندراده و همکاران (2002) و روسئوکس و همکاران (2000) در همین راستا بیان نمودند که خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک نقش مهمی را در عملکرد دانه آفتابگردان داشته و در بیشتر مواقع با عملکرد همبستگی بالایی را از خود نشان میدهند (6،10،3،21). بین قطر ساقه و قطر طبق (**3/0) همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد، همچنین بین وزن هزار دانه و قطر ساقه نیز همبستگی (**473/0) مثبتی وجود دارد. قطر ساقه از لحاظ میزان ذخیره مواد فتوسنتزی در طول دوره رویشی و انتقال این مواد به دانهها در زمان پر شدن دانهها نقش قابل ملاحظهای داشته و هرچه قطرساقه بیشتر باشد پتانسیل تولید مطلوب در گیاه افزایش خواهد یافت (8). عملکرد زیستی نیز با وزن هزار دانه (*285/0) و شاخص برداشت (**432/0) دارای همبستگی مثبت میباشد و بین شاخص برداشت و قطر طبق نیز همبستگی بالایی (**545/0) وجود دارد. ال کاراکی و همکاران (1998) گزارش کردند که روند تغييرات عملكرد زیستی مشابه عملكرد دانه است. در سيستمهاي تلفيقي عملكرد زیستی به دليل افزايش اجزاي رويشي (سطح برگ و ارتفاع) و زايشي (وزن طبق و تعداد دانه و وزن هزار دانه) در مقايسه با سيستمهاي آلي و شيميايي افزايش مييابد. جذب عناصر غذايي بيشتر توسط گياه، رشد و نمو و فعاليتهاي بيوشيميايي گياه را افزايش ميدهد و اين امر موجب افزايش عملكرد دانه و عملكرد زیستی در گياه ميشود (2). جی و همکاران (2006) نیز در آزمایشی گزارش کردند در ذرت بین ماده خشک و ارتفاع گیاه و ارتفاع بلال در ذرت همبستگی مثبتی مشاهده نمودند(11).
جدول(1) همبستگی کودهای بیولوژیک نیتروژنه و فسفره با صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی با عملکرد دانه
صفت ها | عملكرد دانه (ha) | کود زیستی نیتروژنه | کود زیستی فسفره | ارتفاع بوته (cm) | قطر ساقه (cm) | قطر طبق (cm) | تعداد دانه درطبق | وزن هزاردانه (gr) | عملكرد زیستی (ha) | شاخص برداشت (درصد) |
عملكرد دانه (ha) | 1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کود زیستی نیتروژنه | 122/0- | 1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
کود زیستی فسفره | 127/0- | - | 1 |
|
|
|
|
|
|
|
ارتفاع بوته (cm) | 129/0 | 533/0** | 096/0- | 1 |
|
|
|
|
|
|
قطر ساقه (cm) | 149/0 | 013/0- | 491/0-** | 045/0 | 1 |
|
|
|
|
|
قطر طبق (cm) | 136/0 | 164/0 | 563/0-** | 124/0 | 300/0** | 1 |
|
|
|
|
تعداد دانه در طبق | 576/0** | 201/0- | 271/0- | 188/0 | 193/0 | 006/0 | 1 |
|
|
|
وزن هزاردانه (gr) | 519/0** | 087/0 | 331/0-* | 252/0 | 473/0** | 122/0 | 266/0 | 1 |
|
|
عملكرد زیستی (ha) | 319/0* | 263/0- | 134/0- | 061/0 | 147/0 | 233/0 | 006/0 | 285/0* | 1 |
|
شاخص برداشت (درصد) | 716/0** | 062/0 | 032/0- | 071/0 | 040/0 | 030/0- | 545/0** | 284/0 | 432/0** | 1 |
* : معني دار در سطح 5% ** : معني دار در سطح 1%
در بررسی ضرایب همبستگی بین عملکرد دانه با (درصد پروتئین، عملکرد روغن در یک متر مربع و عملکرد پروتئین در یک متر مربع) (جدول2) به ترتیب شاهد همبستگی (**480/0، **825/0 و **858/0) مثبت و معنیداری میباشیم. همچنین بین درصد چربی و کود زیستی فسفره همبستگی (**412/0-) منفی مشاهده میشود. عملکرد روغن در یک متر مربع با (کود زیستی فسفره، درصد پروتئین و درصد چربی) به ترتیب دارای همبستگی (*235/0، **456/0، **653/0) مثبت و معنیداری میباشد و عملکرد پروتئین در یک متر مربع هم با درصد پروتئین و هم با عملکرد روغن در یک متر مربع به ترتیب دارای همبستگی (**861/0،**744/0) مثبت و معنیداری میباشد. کاظم و ال میسلبی (1992) گزارش کردند که با افزایش دسترسی به نیتروژن درصد روغن بذر کاهش مییابد در حقیقت رابطه منفی بین افزایش نیتروژن و درصد روغن وجود دارد (13). بنابراین، فسفر از جمله عناصر کلیدی در گیاه به شمار میرود که وظایف مهمی را در گیاه به عهده دارد. این عنصر در نقل و انتقالات تکامل ریشهها نقش دارد، همچنین جزیی از اسیدهای نوکلوئیک، فسفولیپیدها، فسفوپروتیئینها، دینوکلئوئیدها و آدنوزین تری فسفات میباشد. فسفر برای فرآیندهای شامل ذخیره و انتقال انرژی فتوسنتز، تنظیم برخی آنزیمها و انتقال کربوهیدراتها مورد نیاز است (9). کودهای زیستی همیار ریشه گیاهان بوده و در زمینهای زراعی به خوبی با سایر باکتریهای به ویژه باکتریهای مضر رقابت میکنند و این باکتریها با ترشحاتی که از خود آزاد میکنند موجب آزاد شدن عناصر غذایی همچون فسفر، نیتروژن و عناصر نامحلول و غیر قابل جذب توسط گیاهان از ترکیبات معدنی و آلی میشوند و با توجه به مطالب فوق که نقش و وظایفی که توسط فسفر در مکانیسمهای گیاهان صورت میگیرد میتوان بیان نمود که کودهای زیستی فسفره (فسفر نامحلول خاک را حل نموده و به صورت قابل جذب در اختیار گیاهان قرار میدهد) تأثیر بیشتری بر روی درصد روغن در گیاهان روغنی نسبت به کودهای زیستی نیتروژنه (نیتروژن موجب افزایش پروتئین در گیاهان میشود که با افزایش پروتئین، چربی در گیاهان کاهش مییابد یعنی رابطه عکس با هم دارند) (26) دارند در مطالعاتی که دانشیان و همکاران (2006) انجام داده بودند گزارش کردند که همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد دانه با وزن هزار دانه، درصد روغن و شاخص برداشت وجود داشت(5).
جدول(2) همبستگی صفات کیفی با عملکرد دانه
صفت ها | عملكرد دانه (ha) | کود زیستی نیتروژنه | کود زیستی فسفره | درصد پروتئين | درصد چربي | عملكرد روغن (1m2) | عملكرد پروتئين (1m2) |
عملكرد دانه (ha) | 1 |
|
|
|
|
|
|
کود زیستی نیتروژنه | 122/0- | 1 |
|
|
|
|
|
کود زیستی فسفره | 127/0- | - | 1 |
|
|
|
|
درصد پروتئين | 480/0** | 098/0 | 237/0- | 1 |
|
|
|
درصد چربي | 111/0 | 194/0- | 412/0-** | 151/0- | 1 |
|
|
عملكرد روغن (1m2) | 825/0** | 191/0- | 335/0* | 456/0** | 653/0** | 1 |
|
عملكرد پروتئين (1m2) | 858/0** | 002/0 | 201/0- | 861/0** | 154/0 | 744/0** | 1 |
* : معني دار در سطح 5% ** : معني دار در سطح 1%
در نتایج بدست آمده از همبستگی بین صفات مورفولوژیکی با صفات کیفی (جدول3) بیانگر وجود همبستگی مثبت و معنیدار بین درصد پروتئین با (ارتفاع بوته (*323/0)، قطرساقه (*336/0)، تعداد دانه در طبق (**418/0)، وزن هزار دانه (**550/0) و شاخص برداشت (*298/0 ) میباشد و نیز درصد چربی با (قطر ساقه (*309/0)، قطرطبق(*328/0) و نیز عملکرد روغن در یک متر مربع با (قطرساقه (*294/0) ، قطرطبق (*290/0)، تعداد دانه در طبق (**533/0)، وزن هزار دانه (**504/0)، عملكرد زیستی (**389/0) و شاخص برداشت (**501/0)) و در ادامه عملکرد پروتئین در یک متر مربع با (تعداد دانه در طبق (**570/0)، وزن هزار دانه (**617/0)، عملكرد زیستی (*311/0) و شاخص برداشت (**587/0) دارای همبستگی مثبت و معنیداری میباشند. الیزوندو(1991) همبستگی مثبت و معنیدار بین شاخص برداشت و عملکرد به دست آورد (7). و کندیل و السالوا (2004) در آزمایشی گزارش کردند که رابطه مثبت و معنیداری بین قطر طبق و عملکرد دانه آفتابگردان وجود دارد یعنی طبقهای بزرگتر میتوانند عملکرد دانه بیشتری تولید نمایند (14). گیاهان در طول دوران رشد خود مواد غذایی مورد نیاز رشد را کسب میکنند و این مواد را به اندامهای هدف گیاه یعنی دانهها منتقل میکنند. پس مدیریت مصرف کود یک عامل مهم در موفقیت کشت گیاهان میباشد و در این بین شناسایی کودهای زیستی سازگار با طبیعت و مناسب برای رشد و نمو گیاهان میتواند اثرات مطلوبی بر شاخصهای کمی و کیفی محصول داشته باشد و همچنین پی بردن به روابط بین اجزای گیاهان با عملکرد دانه و تأثیرات اجزای عملکرد با عملکرد دانه راه، را برای محققان در زمینه تحقیق و بررسی عوامل مؤثر بر افزایش عملکرد گیاهان هموار میکند بنابراين میتوان بیان نمود که عملکرد دانه صفتی کمی بوده و همچنین به شدت تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرد. دست ورزی و گزینش مستقیم برای عملکرد دانه به نظر میرسد موثر نخواهد بود، اما از طریق بهبود اجزای عملکرد و صفاتی که دارای همبستگی مثبت با عملکرد دانه می باشند( از قبیل وزن هزاردانه، تعداد دانه در طبق، شاخص برداشت و عملکرد زیستی) میتوان به هدف مذکور امیدوار بود. بر اساس نتایج بدست آمده مهمترین صفاتی که در درجه اول باید توسط محقق مد نظر قرار گیرند شامل عملکرد دانه، وزن هزاردانه، تعداد دانه در طبق، شاخص برداشت و عملکرد زیستی میباشند و در درجه دوم نیز صفات کیفی درصد روغن و درصد پروتئین میباشد چرا که در گیاهان آجیلی بیشتر تمرکز بر روی عملکرد دانه میباشد و صفات کیفی از نظر اهمیت در درجه دوم قرار دارد.
جدول (3) همبستگی بین صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی با صفات کیفی
صفت ها | ارتفاع بوته (cm) | قطر ساقه (cm) | قطر طبق (cm) | تعداد دانه درطبق | وزن هزاردانه (gr) | عملكرد زیستی (ha) | شاخص برداشت (درصد) |
درصد پروتئين | 323/0* | 336/0* | 100/0 | 418/0** | 550/0** | 218/0 | 298/0* |
درصد چربي | 087/0- | 309/0* | 328/0* | 164/0 | 193/0 | 264/0 | 082/0- |
عملكرد روغن (1m2) | 062/0 | 294/0* | 290/0* | 533/0** | 504/0** | 389/0** | 501/0** |
عملكرد پروتئين (1m2) | 264/0 | 283/0 | 140/0 | 570/0** | 617/0** | 311/0* | 587/0** |
* : معني دار در سطح 5% ** : معني دار در سطح 1%
جدول (4) ناتیج تجزیه رگرسیون گام به گام برای عملکرد دانه به عنوان متغییروابسته و سایر صفات به عنوان متغییرهای مستقل
مرحله | 1 | 2 | 3 |
عددثابت | 36/10 | 15/79 | 49/85 |
کود زیستی نیتروژنه | - | - | 029/0- |
درصدپروتئین | - | 001/1- | 990/0- |
) 1m2( عملكرد پروتئين | 858/0 | 720/1 | 711/1 |
R2 | 736/0 | 995/0 | 996/0 |
شکل(1) ارزش استاندارد رگرسیون پیش بینی شده
شکل(2): طرح استاندارد رگرسیون باقی مانده
4- منابع
1. Adediran , J . A . , Taiwo , L. B . Akande , M. O . , Sobulo , R. A., and Idowu , O. J. 2004 . of Application organic and inorganic fertilizer for sustainable maize and cowpea yield sin Nigeria.Journal of Plant Nutrition .27: 1163- 1181.
2.Al-karaki, G.N., Al-Raddad A. and Clark, R.B. 1998. Water stress and mycorrhizal isolate effect on growth and nutrient acquisition of wheat. J of plant Nutr. 21:891- 902. 3.Andrade, F.H., Calvinio, P.A., Cirilo, A. and Barbieri, P. 2002. Yield responses to narrow rows depend on increased radiation interception. Agron. J. 94:975-980.
4.Clapperton, M.I., H.H. Jansen and A.M. Johnston. 1997. Suppression of WAM fungi and micronutrient uptake by low level P fertilization in long – term wheat rotation. American Journal of Alternative Aagriculture. 12: 59 – 63.
5.Daneshian, J., Jabbari, H., Moghaddam khamse, A. R., Jonoubi, P., Akbari, GH.A. Mottaghi, S. and Shams, A. 2006. Study of some effective phenologic and physiologic characteristics on sunflower hybrids yield. J. of Plant Production, Vol. 17(4), 2010 . 6.De la Vega, A.J. and Hall, A.J. 2002. Effect of planting date, genotype and their interaction on sunflower yield. I. Determinants of oil-corrected grain yield. Crop Sci. 42:1191-1201.
7. Elizondo.J.1991.A factor analysis of plant variables related to yield in sunflower under water stress conditions. Helia.14:55-64.
8. Fick, G.N. 1989. Sunflower. In: G. Rabbelen, R. K. Doweney and A Ashri (eds.).Oil crops of the world.Mc Grow Hill: 301- 317.
9. Hu, J., G. Seiler and C. Kole. 2010. Genetics, genomics and breeding of sunflower. Routledge, USA, 342.
10. Jabbari, H., Akbari, Gh.A., Daneshian, J., Allahdadi, I. and Shahbazian, N. 2007. The effect of water deficit stress on agronomic characteristics of sunflower hybrids. Agri. J. 9:13-22.
11. Ji, H. C., J. Cho and T. Yamakawa. 2006. Dialleh Analysis of Plant and Ear Heights in Tropical Maize. J. Fac. Agr., Kyushu Univ., 51 (2), 233 – 238.
12. Kader, M.K., Mmian, H., and Hoyue, M.S. 2002. Effects of azotobacter inoculants on the yield and nitrogen uptake by wheat. Journal of Biological Sciences 2: 250 – 261.
13. Kasem, M.M., EL-Mesilby, M.A. 1992. Effect of rates and application treatments of nitrogen fertilizer on sunflower (Heliuntus annuuus L.).1. Growth characters. Annals of Agricultural Science. Moshtohor, 30: 653-663.
14. Kandil, A. A. and L. Elsalwa. 2004. Head Diameter of Sunflower as Indicator for Seed Yield. Helia.11: 21-23.
15.Koocheki, A., Jami-al-ahmadi, M. Kamkar, B. and Mahdavi, D. 2005. Cologycalprinciples of agriculture. L. E. Powers- R. McSorley (translated). Shabak Press. 472p.
16. Lopez Pereira, M., Trapani, N. and Sadras, V. 2000. Genetic improvement of sunflower in Argentina between 1930 and 1995. Part III. Dry matter partitioning and achene composition. Field Crops Res. 67:215-221.
17. Malboubi, M. A. 1998. Plant molecular biology response to environmental factors. Articles 5th Congress Agro breed Sciences in Iran. P.11.
18. Mayer, R., D.D. Baltensperger., A.J. Schlegel., J.M. Krall., C. Lee. and J.P. Shroyer. 1999. Agronomic Practice. High Plains Sunflower Production Handbook. 30 Pp.
19. Oilseeds Culltivation Company .2003. Ministry of Agriculture. Government of Islamic Republic of IRAN.(In Farsi).
20. Pan, B., Bai, Y. M. Leibovitch, S and Smith, D. L. 1999. Plant growth promoting rhizobacteria and kinetin as ways to promote corn growth and yield in a short growing season area. Agron J. 11: 179-186.
21. Rousseaux, M.C., Hall, A.J. and Sanchez, R.A. 2000. Basal leaf senescence in a sunflower (Helianthus annuus) canopy: responses to increased R/FR ratio. Physiol. Plantarum. 110:477-482.
22. Scultz, R.C., Colletti, J.P., and Faltonson, R.R. 1995. Agroforesty opportunities for the United States of America. Agroforestry Systems 31: 117-142.
23. Tilak, K. V. B. R., Singh, C. S., Roy, N. K. and Subba Rao, N. S. 1992. Azospirillum brasilense and Azotobacter chrococcum inoculum effect on maize and sorghum. Soil Biol. Biochem. 14: 417-418.Endeaw, J.H., and S.A.
24.Vance, C.P. 2001. Symbiotic nitrogen fixtion and phosphorus acquisition. Plant nutrition in a world of declining renewable sources. Plant Physiology. 127: 390-397.
25. Vega, C.R.C., Andrade, F.H., Sadras, V.O., Uhart, S.A. and Valentinuz, O.R. 2001. Seed number as a function of growth. A comparative study in soybean, sunflower and maize. Crop Sci. 41:748-754.
26. Yuncai, H., Schmidhalter, U. 2005. Drought and salinity: A comparison of the effects of drought and salinity. J. Plant Nutr. Soil Sci. 168, 541-549.
27. Without Name. Green Biotech company under license Jihad Tehran University. Phosphate Biofertilizer.(In Farsi)
Correlation between growth characteristics and yield components and grain yield of Use Biological fertilizers nitrogen and phosphorus on nuts sunflower
Abstract
This study aimed to determine the correlation between biological fertilizers nitrogen and phosphorus biological fertilizers on yield and yield components as well as determining the relationship between grain yield and some yield components using correlation coefficients were use. Factorial experimental design was a randomized complete block design with three replications was conducted the factorials of the experiment, four levels of nitrogenous biologic fertilizers include: nitroxine, super-nitro plus, nitrocara and control , and four levels of the phosphor biologic was include: fertile phosphatez , biozer, super plus and witness. there was the results showed that the nitrogen biological fertilizers and plant height correlation (0/533**) and in the use of biofertilizers phosphor stem diameter (-0/491**), head diameter of sunflower ( -0/563**), thousand grain weight (-0/331**) and percent Fat (-0/412**) with negatively correlated obtained. But, There are, a positive correlation significant in use of phosphate fertilizers, oil performance (1m2)(0/335*), Between grain yield and number of grains per sunflower head (0/576**), thousand grain weight (0/519**), The biological function (0/319**), harvest index (0/716**), protein percent (0/480**), oil performance (1m2) (0/825**), Protein function (1m2) (0/858**) There was a significant positive correlation and we have correlations between yield components as well as the positive and significant correlation between stem diameter with ( head diameter of sunflower, thousand grain weight, protein percent, percent fat and oil performance (1m2) ) Respectively (0/300**, 0/473**, 0/336*, 0/309*, 0/249*). head diameter of sunflower with protein percent (0/328*), percent fat (0/290*) There is a positive correlation and number of grains per sunflower head with protein percent (0/550**), oil performance (1m2) (0/504**), protein function (1m2) (0/617**) There is a positive correlation too. The biological function positively correlated is with thousand grain weight (0285*) and harvest index (0/432**). between harvest index and number of grains per head, protein percent, oil performance (1m2) and protein function (1m2) Respectively (0/545**, 0/298*, 0/501**, 0/578**) There is a high correlation.
Keywords: Biological fertilizer, Correlation, yield and yield components
Corresponding Author E-mial Mmoaydy@yahoo.com*