ارتباط فقر با میزان رعایت قانون حاشیهنشینان و شکلگیری
الموضوعات :
1 -
الکلمات المفتاحية: فقر فرهنگی, قانونگریزی, میزان رعایت قانون, فرهنگ فقر, نگرش به قانون, سطح مشارکت اجتماعی,
ملخص المقالة :
مقالهی حاضر به بررسی ارتباط ابعاد فقر با میزان رعایت قانون حاشیهنشینان میپردازد و فرضیهی اصلی آن این است که فقر و قانونگریزی (عدم رعایت قوانین) آسیبهای عمدهی اجتماعی است که در تعامل باهم بوده است و هر چه شدت فقر بیشتر باشد، هنجارها، قوانین و ساختارهای تنظیمکنندهی روابط اجتماعی انسانها ضمانت اجرایی لازم در مناطق حاشیهنشین را ندارد. از اینرو بر اساس نظریهی فرهنگ فقر اسکار لوئیز، فقر فرهنگی جیمز کلمن، ساختاری فرصت مرتن، بومشناختی برگس، تکنیک خنثیسازی ساترلند و نظریهی تضاد به تحلیل ارتباط ابعاد فقر با میزان رعایت قانون و سوق به قانونگریزی پرداخته شد. جامعه آماری بررسی حاضر حاشیهنشینان آخمقیه تبریز و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 380 نفر بود که نمونهها به روش تصادفی سیستماتیک استخراج شد و گردآوری دادهها با پرسشنامه و مصاحبه صورت گرفت که عمدهترین نتایج آن به شرح زیر است: 90 درصد از حاشیهنشینان در 4 ماه اول سال 87 حداقل یکبار قانونگریزی کردهاند. با این وجود قانونگریزی یک آسیب اجتماعی جدّی است و با پایگاه فرهنگی و اجتماعی حاشیهنشینان در ارتباط است. همچنانکه بر اساس مدل رگرسیونی به ترتیب فقر نگرشی به قانون، فقر تحصیلات، و فرهنگ فقر، بعد خانوار و خاستگاه اجتماعی والدین حاشیهنشینان، بسترهای مساعدی را برای قانونگریزی و توجیه اعمال قانونگریزانه فراهم میکند و فرد را در موقعیتهای هدفیابی به مکانیسمهای خنثیسازی و توجیه رفتار هدایت میکند تا به روشهای فردی و غیرهنجاری عمل نماید. در نتیجه با ادامه انحراف اولیه، انحرافهای ثانویه نمود پیدا کرده و میزان قانونگریزی افزایش مییابد