رابطه سبکهای یادگیری شناختی ( وابسته به زمینه و مستقل از زمینه ) و تفکر انتقادی با خودکارآمدی در دانش آموزان
الموضوعات : فصلنامه تحقیقات روانشناختیپروین کدیور 1 , محترم نعمت طاووسی 2 , فرح علیزاده 3
1 - استاد دانشگاه تربیت معلم
2 - استادیار دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب
3 - کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
الکلمات المفتاحية: سبک های یادگیری, تفکرانتقادی, باورهای خودکارآمدی, دانش آموزان دبیرستانی,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سبکهای یادگیری (وابسته به زمینه ومستقل اززمینه)وتفکرانتقادی با باورهای خودکارآمدی در دانش آموزان دبیرستانی انجام گرفت. شناسایی سهم سبک یادگیری و تفکرانتقادی در باورهای خودکارآمدی دانش آموزان نیز از دیگر اهداف این پژوهش بود. نمونه آماری این پژوهش متشکل از200 دانش¬آموز دختر سال اول دبیرستان درسال تحصیلی88-89 درمنطقه10 تهران بودکه به روش نمونه برداری خوشه¬ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری سبک¬های یادگیری ازآزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT)، برای ارزشیابی تفکر انتقادی از آزمون سنجش مهارت¬های تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTST)و جهت اندازه¬گیری متغیر باورهای خودکارآمدی عمومی(GES) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین تفکرانتقادی و باورهای خودکارآمدی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین سبکهای یادگیری و باورهای خودکارآمدی نیز رابطه مثبت معنادارمشاهده شد. افزون بر آن، یافته¬ها نشان دادندکه تفکرانتقادی بیش ازسبک¬های یادگیری می¬تواند باورهای خودکارآمدی در دانش آموزان را پیش¬بینی کند.درعین حال مشخص شد که همبستگی بین سبکهای وابسته به زمینه و خودکارآمدی بیش از همبستگی بین سبکهای مستقل از زمینه و خود کارآمدی است.