بررسی رابطه بین فرآیند مدیریت دانش و تفکر راهبردی در وزارت امور اقتصادی و دارایی
الموضوعات :محمدرضا ربیعی مندجین 1 , سوسن سیه پوش 2
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - کارشناس ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
الکلمات المفتاحية: تفکر سیستمی, خلاقیت, مدیریت دانش, تفکر راهبردی, انتقال دانش, چشمانداز,
ملخص المقالة :
در سالهای اخیر مدیریت دانش به یک موضوع مهم و حیاتی تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باور هستند که سازمانها با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند و دانشمندان در پژوهشهای خود دریافتهاند که مدیریت دانش برخلاف سایر مدیریتها زودگذر نیست؛ بلکه اثرهای ماندگاری دارد. شرایط و فضای رقابتی سازمانها بیشازپیش پیچیده و بهسرعت در حال تغییر است؛ بهطوریکه سرعت تغییر در بیشتر سازمانها بهمراتب بیشتر از سرعت توان پاسخگویی و تطبیق آنها است. تغییرات مستمر دانش نیز وضعیت عدمتعادل جدیدی را برای سازمانها بهوجود آورده است. در این میان تنها سازمانهایی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که بتوانند مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. به نظر اندیشمندان این عرصه حفظ مزیت رقابتی و بقای سازمان به کمک مدیریت دانش امکانپذیر است؛ بهنحویکه بتوان بهطور مستمر به خلق دانشهای نو در سازمان پرداخت؛ از سوی دیگر برای سازمانهایی که میخواهند آینده و محیط خود را تغییر دهند، تسلط بر تفکر راهبردی بسیار مهم است. تفکر راهبردی، نقطه آغازین ایجاد چشمانداز است. با توجه به اهمیت این دو موضوع، هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین تفکر راهبردی (خلاقیت، چشمانداز و تفکر سیستمی) و ابعاد مدیریت دانش (شامل چهار فرایند خلق، ذخیرهسازی، انتقال و بهکارگیری دانش) در وزارت دارایی و امور اقتصادی و ارائه برخی پیشنهادها برای تبیین و تلفیق این دو مؤلفه کاربردی است. در این پژوهش از روش توصیفی- همبستگی از نوع پیمایشی و از نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است. جامعه آماری شامل 81 نفر از کارشناسان وزارت دارایی و امور اقتصادی است. نتایج نشان داد که سطح کلی مدیریت دانش و تفکر راهبردی در وزارت دارایی و امور اقتصادی کمتر از حد متوسط است؛ همچنین ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که میان تمام فرایندهای مدیریت دانش و تفکر راهبردی رابطه معناداری وجود دارد. رگرسیون گامبهگام نیز نشان داد که از میان همه متغیرها، سه متغیر انتقال دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش رابطه مهمتری با تفکر راهبردی دارند و متغیر کسب و خلق دانش در مقایسه با سایر متغیرها اثر زیادی ندارد. نتایج این پژوهش راه را برای ترکیب این دو مؤلفه کاربردی در وزارت دارایی و امور اقتصادی روشن میکند.