جنگ سرد نوین در روابط روسیه و آمریکا
الموضوعات :جهانبخش محبی نیا 1 , منصور صالحی 2
1 - قائم مقام معاونت نظارت مجلس شورای اسلام
2 - دانش اموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی
الکلمات المفتاحية: جنگ سرد, هژمونی و سلطه, نظم نوین جهانی, طرح سپر موشکی, خاورمیانه,
ملخص المقالة :
پس از سپری شدن دو دهه جنگ سرد میان روسیه و آمریکا هم چنان شاهد عرصه-های جدی رقابت بین این دو قدرت بر سر موضوعات گوناگونی هستیم که ریشه در نگاه رقابت آمیز جنگ سردی است که نه تعامل و همکاری بلکه نشان ازتعارضات ایده ای در نگاه به مسائل پیرامون و نحوه مدیریت سیاست بین الملل است. با خاتمه یافتن دوران جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا یکّه تازی در جهان را آغاز نمود تا خود را به عنوان تنها قدرت جهان به سایر ملت¬ها تحمیل کند. روسیه به دلیل قدرت هسته ای اش، سرمایه عظیم انسانی اش، مهارت¬هایش در فناوری های سایبری، نزدیکی اش به اروپا و نیز پتانسیل مثل اتحاد با چین منابعی در دست خواهد داشت که بتواند در مقابل قدرت امریکا عرض اندام کند. در حالی که مسائلی چون مسئله سوریه و پرونده هستهای ایران، قانون "ماگنیتسکی" و قانون "دیمایاکولوف"، پرونده اسنودن در سالهای اخیر، چالشها در روابط تنشآمیز روسیه و آمریکا را به نقطه حساسی رسانده است؛ این رویداد اتفاقی دیگر در روابط دو کشور است که به دامنهدارتر شدن اختلافات میان آنها کمک میکند. اختلافاتی که در تداوم فضای جنگ سرد بی¬اعتمادی و رقابت موجود میان دو کشور را دامن خواهد زد. واکنش مقامات روسی به سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی، تعلیق عضویت روسیه در CFP، اخراج دیپلماتهای انگلیسی در تلافی اقدام انگلیس، رقابت با آمریکا بر سر قطب شمال و اعلام شروع به کار ناوگان هواپیمایی قاره پیمای روسی، همگی نشان از سیاست جدید روسیه در قبال تحولات جهانی دارد. برخی این تحولات را چه در داخل و چه در خارج به وضعیت جنگ سرد جدید تعبیر میکنند و البته برخی دیگر با این تفکر مخالف هستند. برخی معتقدند این اقدامات واکنشی به کوششهای آمریکا برای ایجاد تغییرات اساسی در موازنه استراتژیک میان آمریکا و روسیه میباشد. اما آیا این اقدامات میتواند فضای عمومی روابط دو کشور را به سمت مسابقه تسلیحاتی جدید و تقابل استراتژیک از نوع جنگ سردی آن بکشاند؟ با توجه به فقدان ایدوئولوژی متعارض، روسیه و آمریکا، دورهای از رقابت و همکاری در حوزههای مختلف را تجربه خواهند کرد که بحران اوکراین یکی از آنهاست. با آغاز بروز بحران اوکراین (مارس 2014) و خارج شدن کنترل و حاکمیت شبه جزیره کریمه از حاکمیت کیف، شاهد بروز دور تازه ای از کشاکش های سیاسی بین غرب به رهبری آمریکا و روسیه هستیم. با توجه به سر باز کردن رقابت های مسکو- واشنگتن در موضوعاتی چون لیبی، سوریه، طرح سپر موشکی و غیره، عده ای بر این باورند که بحران اوکراین را باید به مثابه تقسیم برلین بعد از جنگ جهانی دوم و طلایه جنگ سرد جدید قلمداد کنیم. در چنین وضعیتی شاهد تغییر پارادایم در نظام جهانی بوده و روسیه نقش عمده ای را در شکل گیری روابط جدید بین المللی به عهده گرفته به طوری که این مقاله سعی دارد تا سیاست روسیه را در تطابق با سیاست آمریکا در حوزه های مورد اختلاف بررسی نماید.