چالشهای سیاست بینالملل در برابر ایران هستهای 2021-1956
الموضوعات :فاطمه زهرا علی نژاد 1 , اردشیر سنایی 2 , حبیب اله ابوالحسن شیرازی 3 , سید علی طباطبایی پناه 4
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
2 - استادیار روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
3 - دانشیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
4 - گروه روابط بین الملل/ واحد تهران مرکزی/دانشگاه آزاد اسلامی
الکلمات المفتاحية: سیاست بینالملل, کنترل منطقهای, روند هستهای شدن ایران, مهار, مقابله و رویارویی,
ملخص المقالة :
مفهوم ایران هستهای به معنای ارتقای قابلیتهای تکنیکی در جهت غنیسازی اورانیوم، بارگذاری صفحه سوخت و ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده برای مصارف صنعتی و راهبردی میباشد. بازیگران اصلی سیاست بینالملل که انحصار قابلیت هستهای را در اختیار دارند، با افزایش قابلیت ایران مخالفت و مقابله داشتهاند. این امر نشان میدهد که سیاست بینالملل، محور اصلی کنترل روابط خارجی بازیگران در نظام جهانی محسوب میشود. در نگارش نئورئالیسم تهاجمی مرشایمر، قدرتهای بزرگ دارای سیاست خارجی تهاجمی بوده و تمایلی به تغییر در موازنة قدرت بازیگران منطقهای ندارند. قدرتهای بزرگ با هستهای شدن اسرائیل بهگونهای دوفاکتو موافقت نموده در حالیکه همواره سیاست خارجی و راهبردی خود را در مقابله با ایران بهکار گرفته و در برابر هرگونه قدرتسازی راهبردی و جهش ژئوپلیتیکی ایران در محیط منطقهای خاورمیانه و جنوب غرب آسیا مقاومت و مقابله نمودهاند. پرسش اصلی مقاله آن است که بازیگران اصلی سیاست بینالملل از جمله: چین، روسیه، ایالات متحده و کشورهای اصلی اتحادیه اروپا با چه اهداف و سازوکارهایی قابلیت هستهای ایران را در سالهای 2021-1956 محدود کردهاند؟ فرضیة مقاله به این موضوع اشاره دارد که هستهای شدن ایران بر موازنه ژئوپلیتیکی محیط منطقهای تاثیر به جا گذاشته و این امر منجر به محدودسازی، مهار و رویارویی با قابلیت هستهای ایران از سوی بازیگران اصلی سیاست بینالملل گردیده است.