دکترین مسئولیت حمایت: شکاف میان انتظارات و واقعیتها
الموضوعات :عقیل محمدی 1 , مهرداد حلال خور 2
1 - استادیار حقوق بین الملل، گروه حقوق عمومی و بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز، شیراز ، ایران
2 - دانش آموخته دکتری روابط بین المل، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: روابط بینالملل, امنیت انسانی, دکترین مسئولیت حمایت, مفهوم و ماهیت دکترین, نقدهای نظری, نقدهای اجرایی,
ملخص المقالة :
ناتوانی جامعهی بینالمللی در مقابلهی جدی با نقض گستردهی و سازمانیافتهی حقوق بشر و مشکلات مربوط به توجیه مبانی قانونی مداخلهی بشردوستانه در دههی 1990، موجب طرح دکترین مسئولیت حمایت در سال 2001 گردید. در پرتو تعدیل اصل عدم مداخله و تلاش برای بازتعریف مفهوم حاکمیت ملی، ایده اصلی دکترین این است این است که در نتیجهی توسعهی هنجارهای بینالمللی حقوق بشر و اندیشهی امنیت انسانی، حاکمیت مسئولیت اصلی حمایت از شهروندان خود را بر عهده دارد که در صورت عدم تمایل یا عدم توانایی برای اقدام، جامعهی بینالمللی مسئول خواهد بود. البته علیرغم خوشبینیهای اولیه، طی دو دههی اخیر تردیدهایی نسبت به موفقیت این دکترین مطرح شده است. این مقاله با تمرکز بر دیدگاههای اندیشمندان روابط بینالملل و مبتنی بر یک روش توصیفی - تحلیلی، به این پرسش پاسخ میدهد که چه نقدهایی به دکترین مسئولیت حمایت وارد است؟ فرضیهی مقالهی پیشرو این است که تردید در مفهوم و ماهیت و نیز مبانی این دکترین، امکان استفادهی ابزاری از آن جهت مداخله در کشورها و نیز ضعفهای آن در مرحلهی اجرا، مهمترین نقدهای وارد به این دکترین است. این مقاله در پرتو بررسی این نقدها، نتیجه میگیرد که تعارضات مفهومی و چالشهای اجرایی این دکترین، کارایی آن جهت ایجاد نظم بینالمللی جدید و پویایی روابط بینالملل در مقابله با بحرانهای حقوق بشری را با تردیدهای فراوانی مواجه ساخته است.
_||_