غربت روح در مثنوی مولوی
الموضوعات : مطالعات نقد ادبیسهیلا سلطانیان 1 , عالیه یوسف فام 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزی
الکلمات المفتاحية: مثنوی, مولوی, غربت روح, عالم معنا, اشتیاق, موانع راه,
ملخص المقالة :
این مقاله درباره غربتی است که در همه ی دوره ها دل آزادگان و آگاهان را آزرده است و این فراق، دوری از پدر و مادر و یا سرزمین نیست بلکه غربتی است که در هر زمان و در هر سرزمین با آنهاست رهایی از آن نه در سفر است و نه در حضر. درمانش نه در خاموشی است و نه در فریاد. غربت جانی است که روشن است ، می داند و می بیند. در این مقاله سعی شده دیدگاه های مولوی درباره ی روح و اسارتش در عالم مادی و اشتیاق او برای رجوع به عالم معنا بیان گردد همچنین ویژگی های روح و تصاویر و تشبیهات مولانا از آن مطرح شده است. در نهایت موانع انسان برای بازگشت به عالم معنا و راههای از بین بردن بندهای اسارت همراه با نمونه اشعار مولانا بیان شده است.