تحلیل مقایسه ای نگرش شاملو و نیما در وزن شعر
الموضوعات : مطالعات نقد ادبیلعیا تبار سعید 1 , احمد ابو محبوب 2
1 - کارشناسی ارشد دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران جنوب
2 - عضو هئیت علمی دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران جنوب
الکلمات المفتاحية: شعرآزاد نیمایی, شعر سپید, شعر منثور, وزن عروضی, موسیقی شعر,
ملخص المقالة :
وزن شعرآزاد نیمایی با حفظ کیفیت عروض سنتی و امکان تغییر در کمیت آن، درحقیقت ادامه ی همان وزن عروض سنتی وقابل تقطیع است. می توان آن را قالبی نو وکامل تراز قالب های شعرکهن فارسی دانست که با نوآوری هایی درکاربرد وزن و قافیه همراه است. وجه تمایزشعرآزاد از قالب های شعر کهن؛عدم تساوی مصراع ها، شکل نوشتاری و نوع ساختمان آن است،که با ترکیب والهام از قالب های مستزاد، مسمط، بحرطویل، ترکیب بند و ترجیع بند شکل گرفت. احمد شاملو از نخستین شاگردان و پیروان نیما است. او بر سر عروض با نیما به توافق نرسید و پس از مدتی تقلید محض از شعرآزاد نیمایی و متحجرشدن در نیما، با بهره گیری از فرهنگ شعری نیما، شعرسپید خود را فارغ ازوزن عروض سنتی وفارغ ازافاعیل عروضی بنیان گذاشت. شاملو وزن را عنصری خارجی، تحمیلی و الحاقی می دانست. او به نوعی موسیقی که جزء طبیعی و جدایی ناپذیر از ساختمان شعر است معتقد بود و در شعرسپید خود با انواع موسیقی درونی، کناری و...، و نیز با به کارگیری خود جوش برخی صنایع لفظی نوعی آهنگ و تناسب را جایگزین وزن عروضی کرد.