دلبستگی ادراکشدة دوران کودکی، فرایند سازشی تصور از خدا و خودپنداشت در مدل سلامت روانی: مدلیابی معادلات ساختاری
الموضوعات :آسیه نجات 1 , فاطمه شهابی زاده 2 , باقر غباری بناب 3
1 - کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
2 - دانشیار دانشگاه ازاد واحد بیرجند
3 - دانشیار دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: تصور از خدا, سلامت روانی, دلبستگی ادراکشده دوران کودکی, خودپنداشت,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضرتعیین نقش دلبستگی ادراکشده دوران کودکی در فرایند سازشی تصور از خدا و خودپنداشت در تدوین یک مدل برای تبیین سلامت روانی بود. 432 دانشجو با روش چندمرحلهای ازدانشگاههای بیرجند انتخاب شدند و مقیاسهای تصور از خدا (مظاهری و دیگران، 1384)، خودپنداشت (بک، 1978) دلبستگی به والد (هازان و شیور، 1986) و سلامت روانی (گلدبرگ و هیلر، 1979) را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش مدلیابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. با توجه به مدل برازش یافته، فرضیه سازشی مبنی بر همخوانی ارتباط دلبستگی ادراکشده دوران کودکی با تصور از خدا حمایت شد. خودپنداشت نیز به عنوان پیامد ناشی از فرایند سازشی تصور از خدای کنترلکننده و مهربان با دلبستگی به والد، نقش معناداری در ارتقای سلامت روانی نشان داد. اما در این راستا دلبستگی به مادر برخلاف پدر، علاوه بر نقش پیشبینیکننده به طور غیرمستقیم از طریق فرایند سازشی تصور از خدا، به طور مستقیم نیز نقش معناداری در ارتقای سلامت روانی به ویژه کاهش افسردگی نشان داد که حاکی از اهمیت دلبستگی ایمن به مادر است. نهتنها بررسی نقش دلبستگی ادراکشده به هر یک از والدین در فرایند سازشی تصور از خدا مهم است، بلکه در ارتباط با دلبستگی به پدر، فرایند سازشی شکلگیری تصور از خدا و خود نقش مهمی در پیشبینی سلامت روانی دارند.