کرامت از دیدگاه عرفان اسلامی و نظریة روان شناختی یونگ
الموضوعات :علی محمد پشتدار 1 , محمدرضا عباسپور خرمالو 2
1 - استادیار دانشگاه پیام نور مرکز تهران
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاداسلامی واحد رودهن
الکلمات المفتاحية: کرامت, گلشنراز, عرفان اسلامی, نیروی فراحسی, مکتب روانشناختی یونگ,
ملخص المقالة :
اینکه آدمی نیروهای فراحسی دارد، از گذشتههای دور در نزد نحلهها و ادیان گوناگون امری پذیرفته، اما راه رسیدن به این نیروها و دستیابی به آن عوالم نیز متعدد و متفرق بوده است. به طور کلی، صوفیه و به طور خاص لاهیجی، شارح گلشنراز، راهی کوتاه اما دشوار برای رسیدن به عالم فراحس پیشنهاد کردهاند که آن تصفیة باطن از غیرحق است؛ چون زمینه آماده شد، حقایق برای فرد کشف میشود. از میان متأخرین، گوستاو یونگ ـ که روانشناسی مسیحی است ـ نیز با مطالعة ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در انسان، کوشیده با زبان خود امکان رسیدن به این عرصه را برای روح و روان آدمی تشریح کند؛ پس از آنکه سالک (فرد) به این جهان رسید، در آنجا مُقام میکند و در ظاهر و باطن رفتارش (ظاهری ـ معنوی) تحولاتی رخ میدهد که صوفیه از آن با عنوان کرامت یاد میکنند. کرامت نزد عرفا به فنای فی الله ختم میشود، بهگونهای که فرد در ظاهر و باطن خدایی میشود.موضوع این پژوهش راه رسیدن به این مرحله از نگاه عرفا و روانشناسان است.
_||_