تلفیق عرفان و معنادرمانی در مثنوی مولوی و انعکاس مفاهیم قرآنی در آن
الموضوعات : نامه الهیات
فاطمه حاج زین العابدین
1
(
دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
)
کامل احمدنژاد
2
(
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
)
فریده محسنی هنجنی
3
(
استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
)
افسانه لطفی عظیمی
4
(
استادیار، گروه روانشناسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
)
الکلمات المفتاحية: عرفان, مثنوی مولوی, معنادرمانی,
ملخص المقالة :
در پژوهش حاضر بر اساس نظریۀ معنادرمانی فرانکل به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی پرداخته میشود. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کتابخانهای است. در این پژوهش مؤلّفههای رنج، تحمّلپذیری، مسئولیتپذیری، عشق و دینداری نظریۀ فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شده است. در روانشناسی معنیگرای فرانکل و تعالیم عملی عرفان مولانا به رنج و سختی با دید مثبت نگریسته میشود و هردو استقامت و تحمّل را در برابر مصائب و مصاعب عامل پختگی و وسیلۀ کمال انسان میدانند.دیگر مؤلّفۀ معنادرمانی فرانکل عشق است که به زندگی معنا و شوق میبخشد. از رهگذر نگاه عارفانۀ فرانکل و مولوی به عشق، زندگی هدفی والا مییابد و از مادیات و ظواهر عالم مادی فراتر میرود، فرد به تهی بودن و بیمقداری خویش در برابر ذات الهی پی میبرد و در دریای لایزال او محو میشود تا به جاودانگی ابدی برسد. معنادرمانی و عرفان جز با دینداری با عشق الهی میسر نمیشود و تجربۀ درک خدا تنها از راه شهود و قلب ممکن است.
_||_