تعامل بین کارآفرینی اجتماعی زنان در ایران و عوامل ساختاری و فرهنگی با استفاده از نظریه عاملیت –ساختار گیدنز
الموضوعات : Social Sciences Quarterly
منا امامی
1
,
مصطفی کرباسیون
2
1 - دانش¬آموخته جامعه¬شناسی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
2 - عضو گروه توسعه روستایی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
الکلمات المفتاحية: عاملیت زنان, کارآفرینی, کارآفرین اجتماعی, نظریه ساخت یابی, محدودیت های ساختاری,
ملخص المقالة :
این مقاله مروری با استفاده از تئوری ساخت یابی گیدنز چگونگی تعامل مشترک بین کارآفرینان اجتماعی زن و ساختار را در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران توصیف می کند. در روششناسی با رویکرد کیفی، و روش تجزیهوتحلیل اسنادی کتابشناختی استفاده شدهاست. از منظر هدفشناسی، این پژوهش در طبقه پژوهشهای توصیفی قرار میگیرد؛ چراکه هدف از پژوهشهای کتابخانه ای، توصیف و گسترش دامنه شناخت است. اهمیت معاصر کارآفرینی اجتماعی در ترکیبی از نیروهای ساختاری پیچیده و فعالیتهای عاملینی است که تغییرات را آغاز، مطالبه، تحمیل و یا تسهیل میکنند. کارآفرینان اجتماعی نوظهور توسط ساختار ساخته می شوند و به دلیل نارضایتی از ساختار موجود در فرایند حل مساله اجتماعی ساختارهایی تولید می کنند که می توانند فعالیت آنها را تسهیل یا محدود کنند. درک صحیح از قدرت بالقوه عاملیت در دوره ای از زندگی، حرکت فراتر از انتظارات حوزه خاص را در زنان کارآفرین اجتماعی ضروری میکند. راهبرد های ایجاد سرمایه اجتماعی قوی، توانمندسازی متقابل، مسئولیت پذیری ساختار، حمایت نهادی از فعالیت زنان کارآفرین اجتماعی، ساخت شبکه خواهرانه، تجارت عادلانه انسان محور و انطباق از جمله گونه های نشان دهنده تعامل سازنده مشترک بین کارآفرین (عامل) و ساختار می باشند. اقدامات آنها نتایج غیرعمدی مانند انتقال مسئولیت های دولتی به به این موسسات را به همراه دارد. تحول هویتی و بازاندیشانه کارآفرینان زن به واسطه کسب اعتماد به نفس و خودکارآمدی در فرایند کارآفرینی اجتماعی و نیز تغییرات فرهنگی و سیاستگذاری که برای سهولت در کارآفرینی اجتماعی زنان در ساختار صورت می گیرد، می تواند استفاده از نظریه ساختار گیدنز در کارآفرینی پیشنهاد کند.
