الگوهای روایی در حکایتهای تعلیمی
الموضوعات :
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد
الکلمات المفتاحية: تفسیر, ساختار, حکایتهای تعلیمی, الگوی روایی,
ملخص المقالة :
بررسی ساختار متون ادبی، راهی است برای درک شیوههای ایجاد و انتقال معنا در این متون. حکایتهای تعلیمی از پرکاربردترین انواع روایی در متون داستانی کهن فارسی هستند که مهمترین رسالت آنها انتقال پیام و ترغیب مخاطب بوده است. بهنظر میرسد، نویسندگان متون تعلیمی، حکایتها را با توجه به ساختارهایی منطبق بر اهداف غایی خود مورد استفاده قرار میدادهاند. در این مقاله به بررسی و معرفی ساختارها و الگوهای روایی مورد استفاده در حکایتهای تعلیمی فارسی پرداخته شده است.. پرکاربردترین الگوهای روایی این متون عبارتند از: نخست، الگوی سرپیچی کنشگر از قانون و مجازات شدن وی (مجازات کلامی یا کنشی)؛ و دوم، الگوی پایبندی کنشگر به قانون و پاداش گرفتن وی. این الگوها افزون بر اینکه ژرفساختی برای بسیاری از حکایتهای تعلیمی هستند، الگویی برای تفسیر و خوانش راوی نیز محسوب میشوند؛ چنانکه راوی برای تفسیر حکایت، آن را بهصورت خطی داستانی منطبق بر یکی از همین دو الگو در نظر میگیرد. این مقاله، با استفاده از نتایج بررسیهای ساختاری در تحلیل تفسیر حکایتهای تعلیمی، در پی آشکارسازی الگوهای حاکم بر فهم حکایتهای تعلیمی است. در نوشتار حاضر، نقش این الگوها در انتقال و شکلگیریِ مفاهیم و وجه غالب متون تعلیمی نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند.