آرامش و بیقراری در اندیشۀ مولانا
الموضوعات :یاسمن سلمانی 1 , عظیم حمزئیان 2
1 - دانشجوی دکتری عرفان و تصوف دانشگاه سمنان
2 - استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه سمنان
الکلمات المفتاحية: مولانا, انسان معاصر, آرامش, بیقراری, قرار,
ملخص المقالة :
بهرغم پیشرفتهای تکنولوژیک و کوشش نظامهای تربیتی و روانشناسی در ایجاد آرامش، انسان معاصر مضطربتر از انسان گذشته است. این امر بررسی آرامش و بیقراری را از منظر مولانا را که آثارش در ساحت عمل توانسته در اعصار مختلف آرامش را به خواننده القا کنند، مهم مینماید. جستار حاضر با روش تحلیل محتوای ابیات، به بررسی آرامش و بیقراری در اندیشۀ مولانا پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد تعلیم مولانا از نقطۀ شناخت عامل بیقراری آغاز میشود و سپس به قراربخشی میپردازد. وی بیقراری انسان را بیقراری وجودی و برخاسته از نیاز جان، برای بازگشت به اصل میداند؛ ازاینرو تنها معشوق ازلی را دلارام حقیقی میداند و پیوستگی با او هدف غایی و آرامش هدف واسطهای است که میتواند موجب تحقق هدف غایی شود. البته مولانا تذکر میدهد گونۀ مجازی آرامش میتواند مانع تحقق هدف غایی شود. وی طلب آرامش و تمسک به قراربخشهای ناپایدار را از خطاهای بزرگ و رایج انسان میداند که میتواند موجب اضطراب منفی شود. مشخصۀ ممتاز تعلیم مولانا این است که ضمن تمایز نهادن، میان بیقراری استعلابخش و بیقراری برخاسته از تمایلات نفسانی، میان آرامش و بیقراری عاشقانه پیوند هارمونیک برقرار میکند؛ زیرا این بیقراری عامل شناخت درد، حرکت، حذف اضطرابات تخریبی و تحقق آرامش حقیقی است. نتایج بهدستآمده میتواند توابع مهمی در ایجاد نگرش نسبت به بیقراری و نقش مهمی در تحقق آرامش داشته و برای نظامهای تربیتی و روانشناسی سودمند باشد.
_||_