خوانش غزلی از مولانا براساس الگوی پرسش محور
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیمحمدرضا حاجی آقابابایی 1 , بتول واعظ 2
1 - استادیار دانشگاه علامه طباطبائی
2 - استادیار دانشگاه علامه طباطبائی
الکلمات المفتاحية: مولانا, غزلیات شمس, تحلیل متن, الگوی پرسش محور,
ملخص المقالة :
در مواجهه با متن ادبی میتوان به شیوههای گوناگونی به تحلیل و شرح آن پرداخت و ابعاد معنایی متن را آشکار نمود. هرچند استفاده از نظریههای ادبی در تحلیل متن، افق معنایی تازهای به روی خواننده میگشاید و موجب پویایی فرایند خوانش و قرائت متن میشود، هیچیک از نظریههای ادبی بهتنهایی نمیتواند نگاهی کلنگر و جامع به همه ابعاد متن داشته باشد و خواننده را به فهمی حداکثری از متن برساند؛ ازاینرو لازم است برای رسیدن به فهمی حداکثری از متن، الگویی خاص ارائه کرد تا بتواند ابعاد گوناگون متن را آشکار نماید. آنچه در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است، خوانش غزلی از مولانا جلالالدین با مطلع خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد / خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد براساس این الگوست. در این غزل شاهد روایت مولانا از رخ دادن حادثهای هستیم که موجب شادمانی فراوانی برای او شده است. با بررسی اطلاعاتی که از زندگانی مولانا در دست داریم، میدانیم دو حادثه مهم در زندگانی مولانا میتواند موجب پیدایی چنین سطحی از شادمانی در وجود او شده باشد؛ نخستین حادثه مرتبط با بازگشت شمس تبریزی از دمشق است و حادثه دیگر مرتبط به بازگشت دوباره حسامالدین چلبی به مجلس بحث و درس مولاناست. با بررسی سطوح گوناگون این غزل و همچنین ارتباط میان واژگان و محتوای ابیات این غزل با ابیات مثنوی میتوان چنین نتیجه گرفت که این غزل مرتبط با بازگشت دوباره حسامالدین و ازسرگیری سرایش مثنوی است.
_||_