جلوه هاى نمادین "شب" در شعر نیما و نازک الملائکه
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
1 - عضو هیئت علمى دانشگاه پیام نور
2 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربى
الکلمات المفتاحية: شب, نمادپردازى, نیمایوشیج, نازک الملائکه,
ملخص المقالة :
عنصر "شب" به عنوان یکى نمودهاى طبیعت، در شعر معاصر بنا به فراخور تفکر و جهان بینى ویژه شاعران نوگرا، با عواطف، اندیشه ها و مفاهیم مختلفى درآمیخته شده و به عنوان ابزارى سمبلیک براى بازتاب مسائل اجتماعى و سیاسى به کار مى رود، که در ادبیات کلاسیک، مصداق هاى آن کمتر یافت مى شود. این نماد، به عنوان یکى از مفاهیم و کلید واژه هاى مشترک اشعار دو پیشگام ادب فارسى و عربى، نیمایوشیج و نازک الملائکه، جلوه خاصى به شعر این دو شاعر بخشیده است. اشتراکى که در به کارگیرى سمبل شب در تصاویر شعرى دو شاعر یافت مى شود؛ بار معنایى این نماد در توصیف تنهایى آزاردهنده و جانفرساى آن دو در عصر شب زده شان است. اما این تعبیر، در شعر نیمایوشیج بازنمود تنهایى شاعر در گیر و دار مسائل اجتماعى - سیاسى زمانه خود و سمبل جهل، اختناق و خفقان حاکم بر جامعه است؛ در صورتى که در سروده هاى نازک الملائکه بیشتر در خدمت دلهره هاى شخصى و تنهایى هاى وهم افزاى خود شاعر به کار رفته و به مأمنى براى روح رنجور و خسته شاعر تبدیل شده است.