بررسی کهنالگوی سایه در شعر «دیدار در شب» فروغ فرخزاد چهرهی شگفت
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیمهران عالی وند 1 , کاظم دزفولیان 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
2 - استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
الکلمات المفتاحية: کهنالگو, سایه, فروغ, ناخودآگاه جمعی, چهره شگفت,
ملخص المقالة :
سایه از کهنالگوهای یونگ است. کهنالگو مفهومی دیرینه و جاودانه دارد و زبان مشترک همه انسانها به شمار میآید. جایگاه کهنالگو در ناخودآگاه جمعی است. سایه بخش گنهکار و پرورش نیافته وجود ماست که با عیب و کاستی سروکار دارد. درعینحال منشأ آفرینش و شکوفایی است. کهنالگوها بهویژه سایه معمولاً در خواب یا آثار خلاق ادبی خود را نشان میدهند. در بخشهایی از شعر فروغ ردپایی از سایه دیده میشود. چهره شگفت ویژگیهای سایه را داراست. فروغ در شب به دیدار این چهره مطرود و فنا شدهای که سیمای مشخصی ندارد رفته و با او گفتوگو کرده است؛ و سایه مجالی برای گفتن حقایقی که همیشه پنهان بوده پیدا کرده است. هدف از این پژوهش نشان دادن چهره شگفت در شعر فروغ است. پس از ارائه مقدمه و مبانی نظری به شیوه تحلیلی و مطابق با دیدگاه یونگ به معرفی سایه در این شعر پرداخته شده است.
_||_