خاستگاههای آرکائیسم زبانی در غزل معاصر(با نظری به شعر محمدرضا ترکی، سیمین بهبهانی و فاضل نظری )
محورهای موضوعی : ادبیات فارسی
حسین کریمی ثابت
1
,
سیف الدین آب برین
2
*
,
فروغ جلیلی
3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران
3 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران
کلید واژه: غزل معاصر, باستان&lrm, گرایی زبانی, بلاغت, صنایع بدیعی, موسیقی,
چکیده مقاله :
آرکائیسم یا باستان گرایی زبانی یکی از گونه های پرکاربرد هنجارگریزی در شعر معاصر است؛ غالب شاعران برای برجسته سازی زبان، واژگانی کهنه و آرکائیک را در اشعار خود وارد کردهاند و عامل تمایز و تفاوت زبان شعری خود شده و زبان را از حالت خودکارشدگی خارج کردهاند. در این میان آرکائیسم علاوه بر تمایل به برجستهسازی کلام، خاستگاهها و علل دیگری نیز در غزل معاصر دارد؛ مجموعه عوامل بلاغی و بدیعی در شعر معاصر عامل گرایش به آرکائیسم بوده است. ضرورت وزن و موسیقی، قافیهبندی، قافیههای درونی، صنعتورزی و بدیع لفظی و معنوی، عامل معنا و کمال معنایی برخی واژگان کهن و برخی عوامل دیگر سبب ظهور جلوههای پر رنگ آرکائیسم در شعر معاصر شده است. صنعتورزی شاعران معاصر و گرایش به خلق صنایع بدیعی، عامل موسیقی و ضرورت موسیقیایی به عنوان نمود بلاغت در شعر، قافیه و موسیقی کناری، ویژگی آوایی و لفظی واژگان کهن، همه و همه عواملی بودند که سبب شده اند تا شاعارن به آرکائیسم زبانی بگرایند. در واقع عامل کهنه گرایی زبانی، در پاره ای موارد عوامل بلاغی و بدیعی و موسیقیایی است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی، به نقد و بررسی خاستگاهها و علل کهنهگرایی زبانی در غزلیات محمدرضا ترکی، سیمین بهبهانی و فاضل نظری پرداخته است. نتیجۀ پژوهش حاضر نشان از دخالت گسترده عوامل فوقالذکر در کهنهگرایی زبانی این شاعران دارد.
Abstract Archaism or linguistic archaism is one of the most widely used types of deviance in contemporary poetry; most of the poets have included old and archaic words in their poems for language highlighting and making differentiation and difference in their poetic language and by this they have avoided automation of language. Meanwhile, in addition to the desire to highlighting language, archaism has other causes and origins in contemporary sonnet; necessity of rhythm and music, rhyming, internal rhymes, exquisite verbal and spiritual figures of speech, semantics and Semantic perfection of some ancient vocabulary, and some other reasons have caused the appearance of outstanding aspects of archaism in contemporary poetry. The present research reviews the causes and origins of linguistic obsolescence in the poetry of Mohammadreza Torki, Simin Behbahani, and Fazel Nazari with a descriptive-analytical method. The results of the present study have cleared that the aforementioned reasons have extensive involvement in linguistic obsolescence of these poets
مقایسۀ شیوههای تأثیرپذیری از آیات و احادیث در اشعار فارسی
با تأکید بر عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی
رحیم صالحی1
دکتر مسعود پاکدل2*
دکتر منصوره تدینی3
دکتر سیما منصوری4
چکیده
عطار نیشابوری شاعر قرن ششم و هفتم هجری و ناصرخسرو قبادیانی فیلسوف و شاعر قرن پنجم هجری در آثار خود وامدار قرآن کریم و احادیث بودهاند. این تأثیرپذیری از قرآن کریم را به دو شکل ساختاری (فرمی) و محتوایی میتوان در آثار آنها جستوجو کرد. در این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است، شیوهها و الگوهای تأثیرپذیری ساختاری و محتوایی عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی از قرآن کریم تبیین شده و اهداف این تأثیرپذیری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد وامگیری، برآیندسازی، ترجمه و تلمیح از الگوهای تأثیرپذیری ساختاری در آثار عطار نیشابوری بوده است. یکی از اشکال مهم اثرپذیری ادبی عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی از قرآن، اثرپذیری تلمیحی است و تلمیح، آن است که ذهن شاعر و نویسنده، تنها تأثیری از آیۀ قرآنی یا حدیث نبوی پذیرفته باشد، نه اینکه آیات یا احادیث را عیناً از عربی به فارسی در آورده باشد. در اشعار ناصر خسرو قبادیانی علاوهبر تلمیحات قرآنی، تلمیحات سامی – عربی و یونانی نیز یافت میشود. عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی با تأثیرپذیری از قرآن اهدافی مانند «هشدار و انذار، تشویق و تهییج»، «استشهاد از طریق مقایسه با بیان تفضيل»، «تفسیر خاص» و «بیان اعتقادات» را دنبال کردهاند.
کلیدواژهها: عطار نیشابوری، ناصرخسرو قبادیانی، اثرپذیری، آیات قرآن، احادیث.
مقدمه
قرآن بهعنوان معجزۀ جاویدان و افق تمامنمای هدایت بشری و دارای ساختاری درست بدون هرگونه خطا با استفاده از قصهها و اعجاز بیانی همواره والاترین الگو در تأثیرگذاری بوده و از دیرباز مورد توجه اهل خرد بوده است. تأثیرپذیری و بهره بردن شاعران ادب پارسی از قصههای قرآن موجب ماندگاری آثار ادبی آنان گردیده است. در حقیقت این الگوی کلامی ابزار مهمی برای انتقال تجربههای گوناگون تمدنها و ملتها از عصری به عصری دیگر بوده است. سرشت انسان همواره گرایش به گفتار گزینشی دارد و بهترین مطالبی را که دارای احساس و عواطف بوده و با فرم کلام و ذهن او سازگار بوده، برمیگزیند و معنای لغوی قصه نیز همین است که باعث شده است دایرۀ مخاطبان آن وسیعتر و نفوذش بیشتر باشد. عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی ازجملۀ شاعران پارسیگویی هستند که به شکلهای مختلفی از آیات قرآن کریم متأثر بودهاند. این تأثیرپذیری در دو حوزۀ محتوایی و فرمی قرار میگیرد. در این پژوهش مهمترین مؤلفههای محتوایی و ابزارهای فرمی که این دو شاعر از قرآن کریم وام گرفتهاند، تبیین شده و اهداف آنان از این تأثیرپذیری مورد بررسی قرار گرفته است.
بیان مسألۀ
در این پژوهش تلاش شده است با مراجعه به تفسیرهای قرآن و بررسی ساختاری و محتوایی قصهها، میزان تأثیرپذیری عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی در آثار منظوم تبیین گردد. اهمیت و ضرورت این پژوهش در حوزۀ ادبیات فارسی عبارت است از: کمک به توسعۀ جایگاه قصه بهعنوان ابزار و شاخص مهم در تربیت، ارائۀ اصول حاکم بر ساختار و محتوا بهعنوان دریچهای نو در پرداخت قصهها و انعکاس تأثیرپذیری آثار منظوم عطار و ناصرخسرو قبادیانی و پیوندی هدفمند با آموزههای قرآن. در اين پژوهش برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبيات و مبانی نظری، تدوين فرضيهها و ارائۀ الگوی اوليه موضوع از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده خواهد شد. روش گردآوری دادهها بهصورت كتابخانهای (مطالعۀ كتابها، مقالات، مجلات، طرحهای پژوهشی و بانکهای اطلاعاتی اينترنتی) است. پساز این گردآوری، اطلاعات با رویکرد مقایسهای و تحلیلی بررسی شده و پساز تدوین، نگارش یافتهاند.
پیشینۀ پژوهش
مطالعات و تحقیقاتی دررابطهبا این موضوع صورت گرفته است. از مرتبطترین منابع به موضوع حاضر میتوان به مقالۀ آرش امرایی و علی بازوند اشاره کرد که در سال 1399 تحت عنوان «شیوههای ادبی ناصرخسرو در استفاده از آیات قرآن» در فصلنامۀ پژوهشی میانرشتهای قرآن کریم منتشر شده است. نویسندگان در این مقاله به شیوههای انعکاس آیات قرآن و احادیث در اشعار ناصرخسرو پرداختهاند.
همچنین رستنده (1398)، در پژوهش رسالۀ دکتری خود به بررسی ساختار و محتوای تأویلهای آیات و احادیث در آثار عطار نیشابوری پرداخته است. نگارنده پساز بررسی ساختاری و محتوایی چنین نتیجه گرفته است که: عطار که با زبانی بسیار ساده و روان و گاهی با «زبان اشارت» اقدام به تأویل کرده است، تأویلهای خود را از نظر ساختار زبانی در سه گونۀ واژهمحور (واژگانی)، جملهمحور (انداموار) و خوشهای عرضه نموده و با بهرهگیری از عنصرهای بدیعی و بیانی به شماری از تأویلهای خویش صبغۀ بلاغی بخشیده است. از حیث محتوا هم برابر مشرب عرفانی خود تأویلهایی بدیع و در مواردی ساختارشکن فراروی خواننده قرار داده و گاهی هم میان نمادهای اساطیری و عرفانی پیوند برقرار کرده است.
پرسشهای پژوهش
1- شیوههای تأثیرپذیری از آیات و احادیث در اشعار عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی کدامند؟
2- عمدۀ مضامین قرآنی منعکس شده در اشعار عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی کدامند؟
روش پژوهش
در اين پژوهش برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبيات و مبانی نظری، تدوين فرضيهها و ارائۀ الگوی اوليه موضوع از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده خواهد شد. روش گردآوری دادهها به صورت كتابخانهای (مطالعۀ كتابها، مقالات، مجلات، طرحهای پژوهشی و بانکهای اطلاعاتی اينترنتی) است. پساز این گردآوری، اطلاعات با رویکرد مقایسهای و تحلیلی بررسی شده و پساز تدوین، نگارش یافتهاند
انواع اثرپذیری آثار ادبی از قرآن
اگر بخواهیم انواع استفادههایی را که گویندگان و نویسندگان مسلمان ـ و بهویژه ایرانی ـ از قرآن مجید و احادیث معصومان کردهاند ذکر کنیم، باید یک دوره بدیع و معانی و بیان تألیف کنیم؛ زیراکه تقریباً هیچیک از مباحث معانی و بیان و صنایع لفظی و معنوی بدیع را نمیتوان یاد کرد که علمای ادب تازی و پارسی برای آن مبحث مثالی از قرآن مجید و حدیث رسول اکرم و سخنان امامان معصوم ذکر نکرده باشند. بر همین اساس، شاعران پارسیگوی نیز از صناعات ادبی موجود در قرآن و حدیث الهامها گرفته و بهرهها جستهاند. در کتب معروف فن بدیع و معانی و بیان، برای بیان صناعات ادبی از قبیل استعاره، مجاز، ایجاز، تجاهل العارف، سلب و ایجاب، استطراد، تعطف، ممائله، اشاره، تلميح، اقتباس، تجنيس، مطابقه، ارسال المَثَلین، ایهام و بسیاری دیگر از آیات قرآن مجید مثال آوردهاند. شاعران و نویسندگان پارسی نیز از این صناعات در سرودن اشعار و نوشتن کتابهای خود استفاده کردهاند و بالچاپ از صناعات موجود در قرآن و حدیث نیز در این باب الهام گرفتهاند. اما کاربرد صناعات ویژهای چون ارسال المثل، ارسال المثلين، اشاره، تلمیح، اقتباس، تمثيل و حل از بقیه نمایانتر است. اینک به بررسی شیوههای گوناگون این بهرهگیریها پرداخته میشود.
اثرپذیری واژگانی
یعنی آوردن واژهها و ترکیبهایی در شعر و نثر که ریشۀ قرآنی و روایی دارد. «تأثیر قرآن و حدیث در شعر فارسی، نخست در حد بهرهگیری واژگانی بهویژه اصطلاحاتی مثل تسبیح، شب قدر، سجده و اصطلاحات حکومتی مثل امیر، حاکم و برخی شخصیتها مثل پیامبران و معاریف عربی و اسلام بود. هرچند برخی ملمعات نیز به شاعران این دوره منسوب است که در صورت صحت انتساب گویای توانایی و تسلط آنان بر ادب و زبان عربی است.» ( یوسفی، ۱۰۷:۱۳۸۸) این شیوه، خود شامل سه بخش «وامگیری»، «ترجمه» و «برآیندسازی» است.
الف) وامگیری: «در این شیوه یک واژۀ قرآنی یا روایی با مدلول مشخص و ساختار عربی، بدون دگرگونی یا اندک تغییر لفظی یا معنوی در ضمن کلام میآید.» (راستگو، ۱۶:۱۳۹۹)
ب) ترجمه: برگردان فارسی تعبیرات کوتاه از آیات و روایات که در ضمن بیت میآید. مانند ذکر ترجمۀ واژۀ قرآنی «ليلة القدر» از آیۀ اول سورۀ قدر در بیت زیر:
شب قدر است و طی شد نامۀ هجرo |
| سلام هي حتى مطلع الفجرo |
|
| (حافظ، 1400: 81) |
همچنین خاقانی، تعبیر نبوی: «إن من البيان لَسحراً» را بهصورت زیر ترجمه میکند:
مصطفی گوید که «سحر است از بیان» من ساحرم
کاندر اعجاز سخن سحر از بیان آوردهام
(خاقانی، 1396: 124)
ج) برآیندسازی: «برآیندسازی، تعبیری است که بر پایه و مبنای مضمون آیه یا حدیثی به زبان فارسی ساخته شده است.»(راستگو، ۱۸:۱۳۹۹)
اثرپذیری تلمیحی
تلميح در لغت به معنی «سبک نگریستن» و «به گوشۀ چشم اشاره کردن» است. جرجانی در تعریفات میگوید: تلميح عبارت است از اشاره به آیه، حدیث، قصه یا شعری در لابهلای سخن، بدون آنکه صریحاً متذکر شود و در فن بديع عبارت از این است که نویسنده یا شاعر برای اثبات سخن خود به آیهای، حدیثی (یا قصهای یا مثلی یا شعری) مشهور و معروف اشاره کند و یا اینکه از اصطلاحات علوم استفاده کند، بیآنکه صریحاً متذکر استفادۀ خود باشد.
مانند بیت زیر از دیوان لسان الغیب که تلمیح است به آیۀ ۶۹ سورۀ انبیا در اشاره به داستان نمرود و ابراهیم (ع): «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ».
یارب این آتش که در جان من است |
| سرد کن زآن سان که کردی بر خليل (حافط،192:1400)o |
بهترین تلمیح، آن است که ذهن شاعر و نویسنده، تنها تأثیری از آیۀ قرآنی یا حدیث نبوی پذیرفته باشد، نه اینکه آیات یا احادیث را عیناً از عربی به فارسی در آورده باشد. مانند بیت زیر در تلمیح به آیات ۹۴ و ۹۵ سورۀ یوسف:
« وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ. قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ» که عیناً به پارسی در آمده است:
بوی پیراهن گمگشتۀ خود میشنومo |
| گر بگویم همه گویند ضلالی است قدیم |
|
| (سعدی، 1400: 91) |
تلمیحات ایرانی در قصاید بیشتر دیده میشود، تا انواع دیگر شعر. در غزل بیشتر از تلمیحات اسلامی استفاده میشود، اگرچه غزل به جهت غنایی بودن آن مناسبترین زمینه برای تلمیحات غنایی چه اسلامی و چه ایرانی است. البته در قالب قطعه نیز تلمیحات دیده میشود؛ اما تلمیح در رباعی و ترانه بسیار کم است.
اثرپذیری گزارهای
در اثرپذیری گزارهای شاعر یک آیه یا روایت کوتاه را بهطور کامل در بیت یا مصراعی از یک بیت اقتباس یا درج و نقل میکند.
تضمین
تضمین در لغت به معنی «در پناه آوردن»، «گنجانیدن» و «چیزی را در میان نهادن» است. (لغتنامۀ دهخدا، ذیل واژه ) است. در اصطلاح علم بدیع عبارت است از آوردن گزارهای قرآنی یا روایی یا گنجاندن یک مصراع، یک بیت یا دو بیت از شعر شاعران پیشین یا معاصر در سرودۀ خود با همان ساختار بدون هیچگونه دخل و تصرف و تغییر مگر به ضرورت شعری.
بسم الله الرحمن الرحيم |
| هست کلید در گنج حکیم |
|
| (نظامی، 1399: 51) |
چشم حافظ زیر بام قصر آن نیکوسرشت |
| شیوۀ «جنات تجرى تحتها الآنهار» داشت |
|
| (حافظ، 1400: 73) |
درصورتیکه آن سروده مشهور نباشد، نام سراینده را در سخن خود ذکر میکنند و اگر شاعری، پارهای از اشعار خود را در شعر تازهاش بیاورد، آن نیز «تضمین» است؛ اما بهتر است که از شعر دیگران باشد.
تأثیرپذیری محتوایی
در این نوع از تأثیرپذیری، فرم و شکل خاصی از قرآن و احادیث در اثر ادبی منعکس نشده، بلکه محتوای آیات قرآن و یا احادیث به شکلی در آثار ادبی جای گرفتهاند.
اثرپذیری در اشعار عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی
پیشتر چنین گفته شد که وامگیری، برآیندسازی، ترجمه و تلمیح از الگوهای تأثیرپذیری ساختاری در آثار عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی بوده است. البته ناصرخسرو علاوهبر تلمیحات قرآنی بیشتر در تلمیحات سامی ـ عربی شهره بوده است. این نوع از تلمیح به ذكر رجال دورۀ جاهلی اقوام سامی و عرب میپردازد؛ مانند ذکر نام دانیال نبی در بیت زیر:
دانیال از خیرها شــــد نامور |
| نامور نامد به مــــــادر دانیال |
|
| (ناصرخسرو قبادیانی، بیتا: 71) |
تلمیحات یونانی نیز در آثار ناصرخسرو یافت میشود. این تلمیحات بیشتر به ذکر اساطیر یونانی، غربی و رجال علمی و فلسفی بزرگی مانند: هرمس، بليناس، افلاطون، هرقل و... میپردازد.
ننگرد اندر سخن هرمسی هر که ببیند سخن ناصری
( همان : 122 )
عاقل داند که او چه گفت ولیکن رهبان گمراه گشت و هرقل جاهل
( همان : 141 )
این در حالی است که تلمیحات قرآنی در آثار عطار به فراوانی دیده میشود. یکی از محورهای مهم شیوۀ بلاغی عطار نیشابوری تلمیح است و چنین محوری موجب شده است تا بیان وی شکل تشبیهی ـ تلمیحی به خود بگیرد. عطار با بهرهگیری از این عناصر بیانی توانسته است تا احساسات و مکاشفات عارفانه و عاشقانه را به درستی به تصویر بکشد. تشبیهات و استعارههای تلمیحی در آثار عطار به دو شکل مرسل و اضافی در بستر دین و آیات و قصههای قرآنی، قصههای دینی که اشاراتی به تعبیرات قرآنی در آن نیست، احادیث، مثلها، داستانهای عرفانی که عارفان در آثار خود به آن اشاره داشتهاند، تناسب لفظی که در آن اشاره به داستان یا حدیث خاصی نیست، بلکه تلمیح آن از جهت شباهت لفظی میان دو واژه است. در ادامه به چندین اثرپذیری تلمیحی در آثار عطار اشاره میشود:
باز داود زرهگر را نگـــر |
| موم کرده آهن از تف جگـــــر |
باز بنگر کز سلیمان خدیو |
| ملک وی بر باد چون بگرفت دیو |
(عطار، 1392: 61)
در اینجا عطار نیشابوری، برای تبیین منظور خود لازم است تا به داستانی قرآنی اشاره کند. فردی که راه عرفان را میپیماید لازم است برای رسیدن به تجربۀ عرفانی به مقابله با نفس خویش بپردازد. این کار، امری دشوار به نظر میرسد؛ بنابراین عطار آن را همچون یک زره و آهن سخت و محکم قلمداد کرده و با تلمیح به معجزۀ حضرت داوود (ع) به مخاطب اشعار خود پیشنهاد میکند تا نفس آهنین را در وجود خود نرم کند و بر آن مسلط گردد.
در جای دیگر:
سوی اسماعیل شد جانیش داد |
| کشته بود از عشق قربانیش دا |
(عطار، 1399: 49)
سالکی که نفسش را در وجود خود قربانی کرده است و به وصال عشق خود رسیده و حالت زودگذر و انفعال را در تجربۀ عرفانی دارد، مانند حضرت ابراهیم (ع) است که اسماعیل خود را با وجود میل فراوان به داشتنش به قربانگاه میبرد.
عطار، در منطقالطیر چنین سروده است:
ناگهی باشد که آن صاحبسرای |
| چوب اندر دست، استاده به پای |
(عطار، 1392: 41)
عمل پرهیز از دنیا، برای سالک، مقدمهای دیگر برای رسیدن به تجربۀ عرفانی است. عطار در تصویرسازیهایش جهان هستی را به خانۀ عنکبوت تشبیه کرده است. در این تشبیه آن را که دلبستۀ دنیاست به مگسی تشبیه کرده که شکار عنکبوت شده است. در اینجا به آیۀ 41 سورۀ عنکبوت تلمیح دارد: مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ: مثل حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیرخدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند (در سستی و بیبنیادی) حکایت خانهای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سستترین بنا خانۀ عنکبوت است.
نحوۀ کاربرد آیهها و استفاده از روایتها و اشارتها در آثار عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی بسته به نوع هدف تفاوت میکند. گاه هدف شاعر بیان اعتقادات است. این هدف بیشتر در ادب تبلیغی و حکمی مصداق دارد که غرض گوینده و نویسنده از بیان مطلب، بازگفت اصول اعتقادی یا تبلیغ احکام شرعی است؛ نمونۀ این کاربرد را در اشعار ناصرخسرو و مجالس و مواعظ بهجایمانده، میتوان یافت. مانند:
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
|
| و نه اندر وحدتش کثرت، نه محدث زین همه، تنها |
(ناصرخسرو، 1370: ۲-۱)
امر و نهی و جنبههای ارشادی که با صراحت به بایدها و نبایدها میپردازد نیز در این شمار است:
دیر بماندم در این سرای کهن من |
| تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن... |
(همان: ۱۶۸)
همچنین ذکر آیه، حدیث یا مضمون آنها بهصورت توصیفی و بهعنوان خبر مطلق یا آگاهی ساده:
چون من سخن به شاهین برسنجم |
| آفاق و انفساند موازینم |
(همان: ۱۳۶)
نیز:
بار گران بینمت، به توبه و طاعت راست نیاید قیاس خلق در این باب |
| بار بیفگن، امل دراز میفگن |
(همان: 170-169)
عطار نیشابوری نیز، گاه برای بیان اعتقادات خود، بازگفت اصول اعتقادی یا تبلیغ احکام شرعی، از قرآن کریم تأثیر پذیرفته است. نگاه خاص و ویژه به درسهای عرفانی و انتقال آن به مخاطبان، از ویژگیهای سبک عطار است. بهعنوانمثال میتوان به پرهیز نمودن از تعلقات خاطر به مال و جاه دنیا، بهعنوان مصداقی از این آموزهها اشاره کرد:
جهانی پُر ز شاخ تند دیدم |
| بدستم داسکی بس کند دیدم |
(عطار، 1387: 269)
اصل مبارزه میان موسی (ع) و فرعون در قرآن کریم ذکر شده است؛ اما به بسیاری از جزئیات آن، ازجمله به موضوعی که عطار به آن پرداخته، اشارهای نشده است. عطار با استفاده از رویداد تاریخی یادشده، به تربیت معنوی مخاطبان خود مبادرت میورزد. در الهینامه برابر نقطهبهنقطۀ این رویداد، نمونههایی از وجود انسان قرار میدهد تا شاهد تأویلی نمادین باشیم: موسی: دل، فرعون: نفس، طشت آتش: دنیا. از آنجا که در قرآن کریم، فرعون مظهر گردنکشی و ستم و تبهکاری در زمین معرفی شده است، عارفان همواره نفس اماره و سرکش انسان را که پیوسته امر به بدی میکند، به فرعون تشبیه کردهاند. آیات مرتبط با این موضوع در قرآن زیاد است. بهعنوانمثال میتوان به آیۀ 4 سورۀ قصص اشاره کرد: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ ۚ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ: همانا فرعون در زمین (مصر) تکبر و گردنکشی آغاز کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند، طایفهای از آنها (بنی اسرائیل) را سخت ضعیف و ذلیل میکرد، پسرانشان را میکشت (که مبادا به ظهور موسی قدرت یابند) و زنانشان را زنده میگذاشت (که به خدمت پردازند). همانا فرعون مردی بسیار مفسد و بداندیش بود.
عطار که شاگرد مکتب متعالی قرآن است با بهرهگیری از آیات وحی در بیتهای یادشده، با بیانی تمثیلی به تحلیل محتوای تمثیل میپردازد و مخاطبان خویش را به مبارزه با نفس و دنیاپرستی فرامیخواند. در مقالت شانزدهم مصیبتنامه هم پساز آنکه سالک فکرت از دیدار با آب برمیگردد و گزارش خود را ارائه میکند، پیر میگوید:
هرکه او در پاکی این ره بود تو به فرعونی چو مصر جامعی |
| جانش از پاکی حق آگه بو |
(عطار، 1399: 178)
برابرگذاری نمادهای این تأویل: فرعون: نفس، مصر جامع: وجود انسان، هامان: دستیار نفس (بختی صاحباختیار که با نفس همراهی میکند)، سگ دوزخ: نفس فرمانروا. در این بیتها از نظر اینکه نفس فرمانروا (اماره) چون فرعون بر کشور وجود آدمی حکومت میکند، شاهد تأویلی مصداقی هستیم که نمونههای آن گذشت؛ اما نکتۀ تأویلی جدید در این سروده، مربوط میشود به «سگ دوزخ» که در منابع روایی شیعه و سنّی، هرچند با تفاوت زیاد، از آن به عنوان «کلابالنّار» یاد شده است.
عطار نیشابوری نیز، گاه با بیان خویش، به ارائۀ تفسیر میپردازد. بهعنوان نمونه در غزل زیر، که از بهترین غزلهای عطار به شمار میرود:
ما ز خرابات عشق مست الست آمدیم ساقی جام الست چون و سقیهم بگفت |
| نام بلی چون بریم چون همه مست آمدیم |
(عطار، 1386: 258)
خداوند در آیۀ 172 سورۀ اعراف میفرماید: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ: و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم. (برخی مفسرین گفتند: مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است در نشأه ذرّ و عالم روح و گواهی آنها به نور تجرد و شهود به توحید خدا و ربانیت او در عوالم ملک و ملکوت.) (و ما این گواهی گرفتیم) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم. عطار نیشابوری مانند دیگر سالکان و عارفان سرمست از عشق خداوند، دارای نگاه و تفسیری متفاوت و در عین حال عاشقانه به آیۀ 172 سورۀ اعراف است. تفسیر او چنین است که وی قبل از هبوط به این جهان، در عالم ذرّ، ندای دلنشین الهیِ «الست بربّکم» را به گوش جان شنیده و از چنین ندایی بسیار سرمست گشته است و شور و احوالات فعلی خودش را مدیون همین ندای دلنشین تلقی میکند. تفسیر او در مورد اینکه به ظاهر میبینیم، انسان به این پرسش پاسخ نداده، به سبب مستی او از شراب «الست بربّکم» است.
گاه هدف شاعر از تأثیرپذیری استشهاد ازطریق مقایسه با بیان تفضيل است. در ادب ستایشی استشهادها غالباً از نوع مقایسهای است و حتی گاه جنبۀ تفضیلی دارد؛ چنانکه:
خویشتن را ز اهل بیت مصطفی گردان به دین
دل مکن مشغول اگر با دینی از بی گیسوی
قصه سلمان شنوده ستی و قول مصطفى
کو از اهل البيت چون شد با زبان پهلوی
گر بیاموزی به گردون بر، رسانی فرق خویش
گرچه با بند گران و اندر این تاری گوی
(ناصرخسرو، 1370: 346)
در اینجا استشهاد همراه با اشاره و مقایسه، تشویق و تهییج هم موردنظر است. در این نوع گاه گوینده مخاطب را با تأكيد، به دانستن و آگاه شدن کامل تشویق میکند و استشهاد نیز موردنظر است:
ای که ندانی توهمی قدر شب...
|
| سورۀ والليل بخوان از کتاب |
(همان: ۱۴۱)
عطار نیز، از این انگیزه برای تأثیرپذیری از آیات قرآن، بهره جسته است:
چون خلیل آن کس که از نمرود رست |
| خوش تواند کرد بر آتش نشست |
(عطار، 1392، منطقالطیر: 48)
در این ابیات از منطقالطیر عطار، آرایههای تشبیه و استعاره تلمیحی، هر دو به کار رفتهاند. سالک راه حق که قصد دارد تا به مرتبۀ حقالیقین برسد بایستی مراتب علمالیقین و همچنین عینالیقین را پشت سر بگذارد. وی در ابتدای راهش بایستی نمرود نفسش را از بین برده و به واسطۀ ایمانش به حق همچون ابراهیم (ع) به راه خطرناک یقین گام گذارد تا به انتهای تجارب عرفانی و فنای در حق نائل گردد.
همچنین مواردی هست که جنبۀ توصیفی آن بر دیگر جنبهها برتری دارد. در این موارد البته انذار و هشدار یا تشویق و تهییج مخاطب، انگیزۀ اصلی نویسنده یا گوینده در هدف تبلیغی است؛ اما جنبههای توصیفی بهویژه اگر فصیح و بلیغ باشد، هدف اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد از این جهت ناچار اشاره صریح به هدف لازم است. بهعنوان نمونه در شعر زیر از ناصرخسرو:
وعده كردست بدان شهر غریبیت بسی
|
| جاه و نعمت که چنان خلق ندیده ست به خواب |
(ناصرخسرو، 1370: ۱۸۷)
نتیجه
قرآن کریم بهعنوان یک الگوی کلامی، سرمشق مهمی بهمنظور انتقال تجربههای گوناگون تمدنها و ملتها از دورهای به دورۀ دیگر بوده است. ازآنجاکه انسان به گفتار گزیده و ارزشمند گرایش دارد و برترین محتوایی را که دارای احساسات درست و عواطف بوده و با فرم کلام و ذهن او سازگار باشد برمیگزیند، قرآن بسیار مورد استقبال قرار گرفته و انسانهای زیادی در طول تاریخ با قرآن مأنوس شدهاند. معنای لغوی قصه نیز همین، ارزشهاست که باعث شده دایرۀ مخاطبان قرآن وسیعتر و نفوذش بیشتر باشد. تأثیرپذیری و بهره بردن شاعران ادب پارسی از قصههای قرآن، نشان از دانش و شناخت صحیح و موجب ماندگاری آثار ادبی آنان گردیده است. بیشک، هیچکدام از مباحث معانی، بیان و بدیع در ادب فارسی را نمیتوان پیدا کرد که فاقد مثالی از قرآن مجید، احادیث نبوی و یا کلام وحیآسای امامان معصوم (ع) و یا اشارات آنها باشد. بر همین اساس، شاعران پارسیگوی نیز از صناعات ادبی موجود در قرآن و حدیث الهامها گرفته و بهرهها جستهاند. در کتب معروف فن بدیع و معانی و بیان، برای بیان صناعات ادبی ازقبیل استعاره، مجاز، ایجاز، تجاهل العارف، سلب و ایجاب، استطراد، تعطف، ممائله، اشاره، تلميح، اقتباس، تجنيس، مطابقه، ارسال المَثَلین، ایهام و بسیاری دیگر از آیات قرآن مجید مثال آوردهاند. شاعران و نویسندگان پارسی نیز از این صناعات در سرودن اشعار و نوشتن کتابهای خود استفاده کردهاند و بالچاپ از صناعات موجود در قرآن و حدیث نیز در این باب الهام گرفتهاند. اما کاربرد صناعات ویژهای چون ارسال المثل، ارسال المثلين، اشاره، تلمیح، اقتباس، تمثيل و حل از بقیه نمایانتر است. شکل دیگر اثرپذیری عطار نیشابوری ادبی از قرآن، اثرپذیری تلمیحی است و تلمیح، آن است که ذهن شاعر و نویسنده، تنها تأثیری از آیۀ قرآنی یا حدیث نبوی پذیرفته باشد، نه اینکه آیات یا احادیث را عیناً از عربی به فارسی در آورده باشد. در اشعار ناصر خسرو قبادیانی علاوه بر تلمیحات قرآنی، تلمیحات سامی ـ عربی و یونانی یافت میشود. عطار نیشابوری و ناصرخسرو قبادیانی با تأثیرپذیری از قرآن اهدافی مانند «هشدار و انذار، تشویق و تهییج»، «استشهاد ازطریق مقایسه با بیان تفضيل»، «تفسیر خاص» و «بیان اعتقادات» را دنبال کردهاند.
منابع و مآخذ
الف) کتاب
قرآن کریم
حافظ، شمسالدین محمد، دیوان حافظ: براساس نسخۀ دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی به همراه وزن عروضی و تعبیر عارفانه، تهران: انتشارات آوای منجی، 1400.
حلبی، علیاصغر، تأثیر قرآن و حدیث بر ادبیات فارسی، چاپ نهم، تهران: انتشارات اساطیر، 1398.
خاقانی، بدیلبنعلی، دیوان خاقانی شروانی، چاپ سوم، تهران: انتشارات نگاه، 1396.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، چاپ دوم از دورۀ جدید، تهران: انتشارات تهران، 1377.
راستگو، محمد، تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، چاپ پانزدهم، تهران: انتشارات سمت، 1399.
سعدی، مصلحبنعبدالله، کلیات سعدی: شیخ اجل سعدی شیرازی، چاپ اول، تهران: انتشارات بدیهه، 1400.
عطار، محمدبن ابراهیم، الهینامه عطار (فریدالدین محمدبنابراهیم نیشابوری)، چاپ اول، تهران: انتشارات سخن،1387.
ــــــــــــــــــــــــ، مصیبتنامه عطار (فریدالدین محمدبن ابراهیم نیشابوری)، چاپ نهم، تهران: انتشارات سخن، 1399.
ــــــــــــــــــــــــ، منطقالطیر عطار (فریدالدین محمدبن ابراهیم نیشابوری)، چاپ نهم، تهران: انتشارات سخن،1392.
محمدی، محمدحسین، فرهنگ تلمیحات شعر معاصر: اشارات اساطیری، داستانی، تاریخی، مذهبی و جغرافیایی در شعر معاصر، چاپ دوم، تهران: نشر میترا، 1385.
ناصرخسرو قبادیانی، دیوان اشعار، به تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1370.
ــــــــــــــــــــ، وجه دین، بیجا، بیتا.
نظامی، الیاسبنیوسف، مخزن الاسرار، چاپ بیستم، تهران: نشر قطره، 1399.
هاشمی، احمد، جواهرالبلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، چاپ سوم، تهران: مؤسسهالصادق للطباعه والنشر، 1396.
ب) مقاله
یوسفی، محمدرضا، «چگونگی ورود قرآن و حدیث به شعر فارسی»، نشریۀ پژوهش نامۀ قرآن و حدیث، شمارۀ 5، صص 116 ـ 97، 1387.
Comparison the Methods of affectiveness from Verses and Hadiths in persian Poems with Emphasis
on Attar Neishabouri and Naser Khosrow Qobadian
Rahim Salehi5, Masoud Pakdel Ph.D6*, Mansoreh Tadayoni Ph.D7,
Sima Mansouri Ph.D8
Abstract
Atar Neishabouri, a poet of the 6th and 7th centuries of Hijri, and Naser Khosrow Qabadiani, a philosopher and poet of the 5th century of Hijri, borrowed from the Holy Quran and hadiths in their works. This influence of the Holy Quran can be found in their works in two structural (form) and content forms. In this research, which was carried out in a descriptive-analytical method, the methods and patterns of the structural and content influence of Attar Neishabouri and Naser Khosro Qabadiani from the Holy Quran were explained and the goals of this influence were investigated. The results of the research show that borrowing, interpretation, translation, and allusion are patterns of structural influence in the works of Attar Neishaburi. One of the important forms of Attar Neishabouri and Naser Khosro Qabadiani's literary effect of the Qur'an is allusion, and the allusion is that the poet's and writer's mind is only influenced by the Qur'anic verse or prophetic hadith, not that the verses or hadiths are directly translated from Arabic to Persian language. In addition to Quranic allusions, Semitic-Arabic and Greek allusions can be found in Nasser Khosrow Qabadiani's poems. Attar Neishabouri and Naser Khosro Qabadiani have pursued goals such as "warning and warning, encouragement and excitement", "testification through comparison with expression of preference", "specific interpretation" and "expression of beliefs" with the influence of the Quran.
Key words: Attar Neishabouri, Nasser Khosrow Qabadiani, verses of the Qur'an, hadiths.
[1] . دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد رامهرمز، دانشگاه آزاد اسلامی، رامهرمز، ایران
Email: rsalehi1356@gmail.com
[2] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد گچساران، دانشگاه آزاد اسلامی، گچساران، ایران. (نویسنده مسؤول)
Email: masoudpakdel@yahoo.com
[3] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رامهرزمز، دانشگاه آزاد اسلامی، رامهرزمز، ایران.
Email: msh_tadayoni@yahoo.com
[4] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رامهرزمز، دانشگاه آزاد اسلامی، رامهرزمز، ایران.
Email: simamansoori90@yahoo.com
تاریخ ارسال: 09/03/1403 | تاریخ پذیرش: 16/03/1403 |
[5] . PhD student of Persian language and literature, Ramhormoz Branch, Islamic Azad University, Ramhormoz, Iran
Email: rsalehi1356@gmail.com
[6] . Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Gachsaran Branch, Islamic Azad University, Gachsaran, Iran. (Author)
Email: masoudpakdel@yahoo.com
[7] . Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ramerzomz Branch, Islamic Azad University, Ramerzomz, Iran.
Email: msh_tadayoni@yahoo.com
[8] . Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ramerzomz Branch, Islamic Azad University, Ramerzomz, Iran.
Email: simamansoori90@yahoo.com