تحلیل جایگاه آیتالله خامنهای بهمثابه نقطه آجیدن نظام جمهوری اسلامی
محورهای موضوعی : سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق)آرش منشی زادگان 1 , علی اصغر داودی 2 , سعید گازرانی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
2 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
3 - استادیار، گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
کلید واژه: آیتالله خامنهای, جمهوری اسلامی ایران, نظام سیاسی, نقطه آجیدن, ولی فقیه.,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مقام معظم رهبری در ساختار جمهوری اسلامی ایران از منظر نقطه آجیدن میباشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرض استوار است که رهبری به عنوان عامل اصلی حافظ هویت و اتحاد ملت، در نقش نقطه آجیدن ساخت سیاسی موجود، ایفای نقش میکند. آیتالله خامنهای در مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، نقشی پررنگ در هدایت ملت، تنظیم روابط قوا و مدیریت بحرانها دارند. ایشان در قامت یک پیشوا، با اختیارات قانونی و فرانهادی، کارویژههای حیاتی خود را در گذر نظام اسلامی از بحرانهای پیش آمده در سه دهه اخیر ایفا نمودهاند. با توجه به اهمیت نقطه آجیدن در خلق حس یکپارچگی که هویتآفرین و حافظ هویت است، به نظر میرسد مقام رهبری در قامت نوعی گرهگاه، شمار کثیر دالهای سیّال، یعنی کثرت عناصر ایدئولوژیک را در درون یک حوزه یکپارچه سامان میدهد. همچنین ولی فقیه از منظر احراز جایگاه نقطه آجیدن و اعمال کارویژههایی خاص، نقش بیهمتایی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایفا کرده و با ایجاد همافزایی و وحدت رویه میان قوا و مسئولان، در مسیر تحقق ثبات، امنیت و پیشرفت، اقدام نمودهاند.
The present study aims to examine the position of the Supreme Leader in the structure of the Islamic Republic of Iran from the perspective of a nodal point. The research method is descriptive-analytical and is based on the hypothesis that leadership, as the main factor preserving the identity and unity of the nation, plays the role of the nodal point in the existing political structure. Ayatollah Khamenei, as the leader of the Islamic Republic of Iran, has a significant role in guiding the nation, regulating the relationships among the branches of government, and managing crises. In his capacity as a leader, with legal and supra-institutional authority, he has performed vital functions during the Islamic system's passage through crises over the past three decades. Considering the importance of the nodal point in creating a sense of integration that is identity-forming and identity-preserving, it appears that the leadership acts as a kind of junction, organizing a vast number of floating signifiers, that is, a multitude of ideological elements within a unified domain. Additionally, the Supreme Leader, in fulfilling the role of the nodal point and executing specific functions, has played a unique role in the political system of the Islamic Republic, creating synergy and unity of action among the branches of government and officials, and thereby contributing to stability, security, and progress.
استاوراکاکیس، یانیس (1394). لاکان و امر سیاسی. ترجمه محمدعلی جعفری. تهران: ققنوس.
اسماعیلی، محمدمهدی؛ عباسی فیروزجاه، میثم (1395). عقلانیت انقلاب اسلامی از دیدگاه آیتالله خامنهای. مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، 2(2)، ص53-70.
ایستوپ، آنتونی (1390). ناخودآگاه. ترجمه شیوا رویگریان. تهران: مرکز، چاپ سوم.
بهروزیلک، غلامرضا (1385). کلام سیاسی در اندیشه مقام معظم رهبری. حصون، شماره 10، ص80-102.
حسینی جیردهی، حسین؛ علوی وفا، حمید (1396). الگوسازی رهبری حضرت امام خامنهای در مهار فتنه 88. مدیریت اسلامی، 25(3)، ص53-84.
خامنهای، سید علی (1/1/1395). بیانات در دیدار با مردم قم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/35367
خامنهای، سید علی (10/2/1390). دیدار اعضای شورای عالی استانها و شهرداران مراکز استانها با رهبر انقلاب. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/12346
خامنهای، سید علی (10/9/1389). بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/10664
خامنهای، سید علی (11/5/1380). بیانات در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری سال ۸۰. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/3076
خامنهای، سید علی (12/02/1387). بیانات در دیدار معلمان استان فارس. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/3428
خامنهای، سید علی (12/5/1372). بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/2678
خامنهای، سید علی (12/6/1394). بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/30653
خامنهای، سید علی (12/8/1392). بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/24378
خامنهای، سید علی (12/9/1379). بیانات در دیدار کارگزاران نظام. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3039
خامنهای، سید علی (14/3/1371). بیانات در مراسم سومین سالگرد رحلت امام خمینی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/2623
خامنهای، سید علی (14/3/1383). بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/3233
خامنهای، سید علی (14/3/1389). خطبههای نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/9524
خامنهای، سید علی (14/3/1390). بیانات در مراسم بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/12595
خامنهای، سید علی (16/1/1378). بیانات در دیدار کارگزاران نظام. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/2937
خامنهای، سید علی (16/5/1390). بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/16889
خامنهای، سید علی (17/3/1396). بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/36775
خامنهای، سید علی (18/11/1384). بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3330
خامنهای، سید علی (19/10/1394). بیانات در دیدار با مردم قم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/46976
خامنهای، سید علی (19/10/1395). بیانات در دیدار با مردم قم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/35367
خامنهای، سید علی (19/2/1397). بیانات در دانشگاه فرهنگیان. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/39542
خامنهای، سید علی (19/4/1379). بیانات در دیدار با کارگزاران نظام. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3016
خامنهای، سید علی (20/3/1397). بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/39877
خامنهای، سید علی (21/12/1393). بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/29151
خامنهای، سید علی (21/8/1380). بیانات در جمع نیروهای بسیجی شرکتکننده در اردوی رزمی - فرهنگی علویّون. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/8994
خامنهای، سید علی (21/8/1385). بیانات در دیدار با مردم گرمسار. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3368
خامنهای، سید علی (22/3/1366). خطبههای نماز جمعه تهران. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/21495
خامنهای، سید علی (23/3/1390). بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/18292
خامنهای، سید علی (23/7/1390). بیانات در اجتماع مردم گیلانغرب. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/17568
خامنهای، سید علی (24/7/1390). بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/17597
خامنهای، سید علی (24/7/1391). بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/21298
خامنهای، سید علی (25/12/1394). بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/32763
خامنهای، سید علی (25/4/1397). بیانات در دیدار کارگزاران حج. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/40145
خامنهای، سید علی (26/1/1379). بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3002
خامنهای، سید علی (26/5/1390). بیانات در دیدار فعالان بخشهای اقتصادی کشور. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/17022
خامنهای، سید علی (27/10/1398). خطبههای نماز جمعه تهران. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/44695
خامنهای، سید علی (29/11/1397). بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/41740
خامنهای، سید علی (29/11/1399). بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی. قابل دسترس در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47366
خامنهای، سید علی (3/3/1391). بیانات در دانشگاه امام حسین(ع). قابل دسترس در: https://khl.ink/f/19917
خامنهای، سید علی (3/4/1368). بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/2109
خامنهای، سید علی (30/4/1397). دیدار سفرا و مسئولان وزارت امورخارجه با رهبر انقلاب. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/40156
خامنهای، سید علی (31/3/1396). بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/36930
خامنهای، سید علی (31/6/1399). بیانات در ارتباط تصویری با شرکتکنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/46525
خامنهای، سید علی (4/12/1377). بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/7571
خامنهای، سید علی (5/4/1398). بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/42925
خامنهای، سید علی (5/5/1381). بیانات در دیدار اعضای ستادهای نمازجمعه. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/3133
خامنهای، سید علی (6/9/1393). بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین. قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/28344
خامنهای، سید علی (7/9/1368). بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/2228
خامنهای، سید علی (8/3/1384). بیانات در دیدار نمایندگان مجلس. قابل دسترس در: https://khl.ink/f/3293
خامنهای، سید علی (8/5/1382). بیانات در دیدار جمعی از جوانان اهواز. قابل دسترس در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3185
ژیژک، اسلاوی (1384). گزیده مقالات در نظریه، سیاست، دین. ویراسته مراد فرهادپور، مازیار اسلامی، و امید مهرگان. تهران: گام نو.
ژیژک، اسلاوی (1389). عینیت ایدئولوژی. ترجمه علی بهروزی. تهران: طرح نو.
شفیعی، احمد؛ برزگر، ابراهیم؛ مرادزاده،علی (1395). نقش ولایت و رهبری در ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران. آفاق امنیت، 9(30)، ص5-39.
شفیعی، عباس (1398). الگوی رهبری معنوی هوشمند (الگوی رهبری آیتالله خامنهای). حکومت اسلامی، 24(1)، ص136-168.
فوکو، میشل (1379). ایران روح یک جهان بیروح و نه گفتوگوی دیگر با میشل فوکو. ترجمه نیکو سرخوش. تهران: نشر نی.
فینک، بروس (1397). سوژه لاکانی (بین زبان و ژوئیسانس). ترجمه محمدعلی جعفری. تهران: ققنوس.
کیانی، جواد؛ زرگر، علیرضا (1399). نظام سیاسی مطلوب کشورهای اسلامی در منظومه فکری امام خامنهای. مطالعات بیداری اسلامی، 9(1)، ص173-198.
منتظری، غلامرضا؛ منتظری، مصطفی (1394). دکترین امام خامنهای در مواجهه با جاهلیت مدرن. مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، 1(2)، ص67-92.
مهاجرنیا، محسن؛ کریمی خضرا، محمد (1391). خاستگاه و مشروعیت نظام سیاسی صالح در اندیشه آیتالله خامنهای. مطالعات انقلاب اسلامی، 9(31)، ص7-24.
نوری، عباس (1397). ماهیت دولت اسلامی در اندیشه سیاسی آیتالله خامنهای. حکومت اسلامی، 23(4)، ص135-164.
هومر، شون (1394). ژاک لاکان. ترجمه محمدعلی جعفری و سید ابراهیم طاهانی. تهران: ققنوس، چاپ چهارم.
Barret, M. (1991). The Politics of Truth. Oxford: Polity.
Laclau, E. (1990). New Reflections on the Revolution of our Time. London: Verso.
Lefort, C. (1986). The Political Forms of Modern Society. Cambridge: Cambridge University Press.
Zizek, S. (1989). The Sublime Object of Ideology. London: Verso.
تحلیل جایگاه آیتالله خامنهای به مثابه نقطه آجیدن نظام جمهوری اسلامی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه و کارکرد مقام معظم رهبری در ساختار جمهوری اسلامی ایران از منظر نقطه آجیدن میباشد و در این راستا پس از استخراج شاخصهای نقطه آجیدن به تحلیل نقش آیتالله خامنهای از این منظر پرداختهایم. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بر این فرض استوار است که رهبری به عنوان عامل اصلی حافظ هویت و اتحاد ملت، در نقش نقطه آجیدن ساخت سیاسی موجود، ایفای نقش میکنند. آیتالله خامنهای در مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، نقشی پررنگ در هدایت ملت، تنظیم روابط قوا و مدیریت بحرانها دارند. ایشان در قامت یک پیشوا با اختیارات قانونی و فرانهادی، کارویژههای حیاتی خود را در گذر نظام اسلامی از بحرانهای پیشآمده در سه دهه اخیر ایفا نمودهاند. با توجه به اهمیت نقطه آجیدن در خلق حس یکپارچگی که هویتآفرین و حافظ هویت است، به نظر میرسد مقام رهبری در قامت نوعی گرهگاه، شمار کثیر دالهای سیال یعنی کثرت عناصر ایدئولوژیک را، در درون یک حوزه یکپارچه سامان میدهد. همچنین ولی فقیه از منظر احراز جایگاه نقطه آجیدن و اعمال کارویژههایی خاص، نقش بیهمتائی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایفا میکند و با ایجاد همافزایی و وحدت رویه میان قوا و مسئولان در مسیر تحقق ثبات، امنیت و پیشرفت، اقدام نمودهاند.
واژگان کلیدی: آیتالله خامنهای، جمهوری اسلامی، نظام سیاسی، نقطه آجیدن، روانکاوی لکان.
1 - مقدمه و بیان مساله
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با استقرار نظام جدید و تدوین قانون اساسی، نظمی نوین در سپهر سیاسی ایران پدید آمد. این نظم نوین با بافتی ویژه، نمایی جدید از مردمسالاری، آن هم از نوع دینی را به نمایش گذاشت. وجود و حضور ولی فقیه به عنوان کانون این نظام سیاسی، موجب تجربه جدیدی از حکومتداری در دوره معاصر گردید. ولی فقیه با برخورداری از مجموعهای از شاخصههای مادی و معنوی، با قرار گرفتن در جایگاه رهبری، در نقش هدایتگر مردم و کارگزاران نظام ظاهر شد. برای درک رابطه میان رهبر و مردم در نظام سیاسی جمهوری اسلامی که در چارچوب فهم منطق سیاسی جهان معاصر نمیگنجد، کافیست به نمایی از سوگواری سراسری و پرشور مردم پس از فوت امام خمینی و یا شهادت سردار سلیمانی بنگریم. تحلیل این ارتباط معنوی در قالب رابطه مرید و مرادی هدف پژوهش پیشرو از منظری نوین است.
امام خمینی نقطه تلاقی یک خواست جمعی بود. از آغاز مبارزات مردمی علیه سلطنت پهلوی، گروههای مختلف سیاسی با دیدگاههای متنوع و گاه متضاد، حول محور رهبری امام خمینی مفصلبندی شدند. گفتمان انقلاب اسلامی بر دالهای شناوری چون جمهوری اسلامی، فقه و احکام اسلامی، ولایت فقیه، اجتهاد و تقلید، نظارت علما، روحانیت، تعهد تاکید میکرد. گفتمان اسلامگرا توانست با مفصلبندی نشانهها حول دو انگاره اسلامیت و جمهوریت در سایه مفهوم ولایت فقیه، به منزله گفتمان هژمون، سپهر سیاسی ایران را در دست بگیرد. گفتمان انقلاب اسلامی همچنان با رهبری آیتالله خامنهای به حرکت و شکوفایی خود ادامه میدهد.
در طول تاریخ چهل ساله پس از انقلاب، جمهوری اسلامی با بحرانهای فراوان داخلی و خارجی رو برو شده که در برخی موارد موجبات نارضایتی عمومی را فراهم آورده و در اعتراضات عمومی همچون حوادث سالهای گذشته نمود یافته است. عوامل مختلفی در بروز این بحرانها نقش داشته از جمله نفوذ خارجی و ناکارآمدی برخی از کارگزاران نظام، اما نکته مهم نحوه مدیریت این حوادث و گذر از چالشهای رخداده است که نقش هدایتگری مقام رهبری در آن برجسته مینماید. جایگاه رهبری با نقش کانونی، هماهنگکننده و هویتبخشی آن موجب بازگشت سکون و آرامش به کشتی طوفانزده کشور در مقاطع مختلف شده است. برای تحلیل این جایگاه و توضیح نقش آن با نظریات مرسوم غربی و شرقی تلاشهایی شده است اما با توجه به کمبودهای این پژوهشها، نیازمند تلاش و نگرشی نوین هستیم. دیدگاههای آیتالله خامنهای به عنوان ولی فقیه و رهبر امت اسلامی، سیاستگذار و راهبر اصلی انقلاب، یک منظومه فکری را تشکیل میدهد که شناخت آن ما را به چند و چون گذر از بحرانها رهنمون میکند. بنابراین، شناخت اندیشهها و جایگاه کارکردی ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که نظام جمهوری اسلامی با قانون اساسی خاص خود، همواره داعیه ارائه یک بدیل برای نظامهای سیاسی موجود را داشته، شناخت شاخصههای ممیزه این نظام، ضرورتی بنیادی است. با توجه به ماهیت دینی و مبانی و اهداف جمهوری اسلامی، میبایست جنبههایی از نظام سیاسی که تاکنون مغفول مانده مورد مداقه قرار گیرد. از نقاط قوت جمهوری اسلامی، محوری است که در تبیین صحنه منازعه، شناسایی دشمن، اعلام راهبردهای عملیاتی و مدیریت بحران نقش مهمی داشته است. با توجه به وجود دشمنیهای فراوان بینالمللی با نظام اسلامی، ضروری به نظر میرسد که مسیر اصلی پژوهشها از کلام مقام رهبری اتخاذ شود و مسیر پیشرفت کشور با عنایت ویژه به منظومه فکری ایشان که اسلامشناسی آگاه به زمان و مدیر و مدبر میباشد، تعیین گردد.
از این منظر، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که: آیتالله خامنهای از چه جایگاهی در ساختار جمهوری اسلامی از منظر نقطه آجیدن برخوردار است؟ در پاسخ به این پرسش فرض ما براین است که، مقام رهبری به عنوان عامل اصلی حافظ هویت و اتحاد ملت در نقش نقطه آجیدن نظام اسلامی قرار دارد. در این پژوهش سعی داریم با بهرهگیری از مفهوم نقطه کاپیتون در رویکرد روانکاوی، به تحلیل جایگاه پر اهمیت رهبری در نظام جمهوری اسلامی بپردازیم و جنبههایی مهم از زوایای خاص حاکمیت جمهوری اسلامی را نمایان کنیم. تحلیل و تشریح این مهم، هم در معرفی جنبههای کمتر برجستهشده نظام سیاسی موثر است و هم به بسط برداشتی سیاسی از نظریه ولایت فقیه به عنوان الگویی برای حکومتداری کمک میرساند.
2- هدف پژوهش
هدف این پژوهش بررسی نقش و جایگاه مقام رهبری در ساختار نظام جمهوری اسلامی از منظر نقطه کاپیتون میباشد تا به واکاوی کارکردها و کارویژههای ایشان از این منظر بپردازیم. همچنین تلاش میگردد تا تبیینی روشنگر و شایسته از نظام سیاسی اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه حاصل گردد. بنابراین به تحلیل جایگاه پر اهمیت رهبری در نظام جمهوری اسلامی پرداختیم و جنبههایی مهم از زوایای خاص حاکمیت جمهوری اسلامی را نمایان کردیم. تحلیل و تشریح این مهم، هم در معرفی جنبههای کمتر برجستهشده نظام سیاسی موثر است و هم به بسط برداشتی سیاسی از نظریه ولایت فقیه به عنوان الگویی برای حکومتداری کمک میرساند.
3- روش شناسی پژوهش
روش به کار رفته در این پژوهش، کیفی و از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد.
4- اهمیت و ضرورت پژوهش
در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، مقام رهبری، نقشی محوری را در عرصه نظر و عمل ایفا میکنند. شناخت و تحلیل این جایگاه در جامعه اسلامی امری ضروری است و با شناخت آن میتوان در مسیری روشن جهت تحقق اهداف والای انقلاب اسلامی از جمله استقرار تمدن اسلامی قدم گذاشت. ولی فقیه، سیاستگذار و راهبر اصلی انقلاب میباشد که شناخت اندیشهها و جایگاه کارکردی ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
5- پيشينه پژوهش
در خصوص نقش و کارکرد مقام رهبری در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشهای متعدد و متنوعی صورت گرفته است که در جدول زیر به برخی از آنها اشاره شده است.
نویسندگان- روش استفاده شده | اهداف و یا سئوالات اصلی | مهمترین یافته ها |
منتظری (1394)- رویکرد دکترینال | بررسی دکترین بعثت امام خامنهای در مقابل جاهلیت مدرن. | تشریح لایههای پنجگانه دکترین بعثت در مقابل بسط جاهلیت مدرن. |
اسماعیلی و عباسی (1395)- تحلیل مضمون | ترسیم و بازنمایی محورها و مولفههای عقلانیت در انقلاب اسلامی. | مفاهیم دینمحوری، باهمبودگی، عدالتخواهی، استکبارستیزی و مردمسالاری، مفاهیمی عملی و تمدنسازاند که جمهوری اسلامی باید در راستای تحقق آن حرکت کند. |
حسینی و علوی (1396)- مفهومسازی بنیادین | الگوی تعاملی رهبر با گروههای مخاطب در راستای حفظ نظام اسلامی در فتنه88. | در رهبری امام خامنهای، اجرای تکلیف برای جلب رضایت خداوند، اصل و مبنا قرار گرفته و با رفتاری مدبرانه پیروزی حاصل گشته است. |
شفیعی و برزگر (1395)- توصیفی-تحلیلی | نقش ولایت و رهبری در ثبات سیاسی جمهوری اسلامی. | نقش بیبدیل رهبری در مدیریت و ثبات سیاسی و دوام انقلاب مرهون کارامدی و هوشمندی رهبری. |
نوری (1397)- کیفی | چیستی ماهیت دولت اسلامی در اندیشه آیت الله خامنهای. | دولتی دینی با الگوگیری از دولت نبوی و دولت علوی با هدف نهایی رستگاری |
شفیعی (1398)- تحلیل محتوا | چیستی الگوی رهبری معنوی هوشمند. | رهبری معنوی هوشمندانه آیت الله خامنهای دارای مولفههای سختافزاری و نرم افزاری است و مبتنی بر معنویت و خداگرایی میباشد. |
کیانی و زرگر (1399)- تحلیلی سیستمی | بررسی نظام سیاسی مطلوب در اندیشه رهبری انقلاب اسلامی. | نظام ولایی مدنظر رهبری با معیار ایمان و تقوا و وجود شاخصههایی برای کارگزاران. |
مهاجرنیا و کریمی (1391)- روش تفسیری هرمنوتیک | مبادی هستیشناسانه و انسانشناسانه نظام سیاسی مطلوب رهبری. | نظام سیاسی مطلوب رهبری با خاستگاهی مردمی و متکی بر ایمان قلبی حکومتشوندگان و با مشروعیت دوگانه الهی-مردمی. |
همانطور که در جدول فوق بیان گردید، پژوهشهای متعددی در خصوص دیدگاههای رهبری و نقش ایشان در نظام اسلامی صورت گرفته است، اما مقاله پیشرو اولین پژوهش با رویکردی نوین است که به تحلیل جایگاه رهبری در دوره جمهوری اسلامی میپردازد. همچنین برای اولین بار با بهره از مفهوم نقطه کاپیتون به تحلیل جایگاه ولی فقیه در ایران پس از انقلاب پرداختهایم که با بررسیهای صورت پذیرفته، نشان داده شد که نقش و کارویژه ایشان منطبق با نقطه کاپیتون در نظام سیاسی است. امید میرود این پژوهش آغازی باشد برای پژوهشهای دیگر به منظور غنیسازی تئوریک آثار مرتبط با انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن تا تبیینی روشنگر و شایسته از نظام سیاسی اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه حاصل آید.
6- ادبیات نظری
روانکاوی با زیگموند فروید آغاز میشود اما نمیتوان روانکاوی را به آراء و آموزههای او محدود کرد. از این جهت، روانکاوی معاصر را روانکاوی پسافرویدی مینامند. در میان همه نظریهپردازان پسافرویدی، لکان پرآوازهترین اندیشمند در روانکاوی است. ژک مری امیل لکان (1901-1981)، پزشک و روانکاو فرانسوی، مهمترین روانکاو پس از زیگموند فروید، بنیانگذار و پدر روانکاوی است. کار لکان به طرزی عمیقا بحثانگیز، روانکاوی را هم در مقام نظریه ذهن ناخودآگاه و هم در مقام فعالیتی بالینی دگرگون کرده است. اکنون بیش از پنجاه درصد روانکاوان دنیا از روشهای لکانی استفاده میکنند (هومر، 1394: 2-11). درک لکان از من و هویت، بیشتر، با منِ در پیوند با امیال ناخودآگاه است بنابراین لکان روانکاوی خود را علیه روانشناسی منِ نفسانی پایهگذاری کرد (ایستوپ،1390: 84). وی به عنوان اندیشمندی شالودهشکن، نظریهای ارائه میدهد که مرزهای رشته خود را پشت سر میگذارد و خود را با سیاستورزی، فلسفه، ادبیات، علم، دین و همه عرصههای دیگر مربوط به ساختن نظریهای فراگیر، درگیر میکند، نظریهای که به تحلیل همه آن تلاشهایی میپردازد که انسانها نقش در آن دارند.
از منظر روانکاوی، ساخت عینیت اجتماعی و هویت سیاسی به شکل ساختاری بسته و درونگرا نهایتا ناممکن است و ما به ناچار همواره درگیر ساختن هویتیم، درست به این دلیل که ساختن هویتی کامل امکانپذیر نیست (Laclau, 1990, p 44). نقطه عزیمت ما در روانکاوی سیاسی، مفهوم سوژه لکانی است. سوژهای که در اساس چندپاره و بیگانه شده و لذا جایگاه استقرار هویتی محال و مکان وقوع سیاست «همانانگاری» است. از منظر همین سوژه است که تحلیل سیاسی صورت میپذیرد. دیدگاه لکان به دلیل بینشی که از سوژه بشری ارائه میکند، در تحلیل اجتماعی-سیاسی معاصر بسی مفید است (Barret, 1991, p 107). مفهوم لکانی عاملیت نقطه آغاز تحلیلهای اجتماعی-سیاسی است.
یکی از مفاهیم نظریه روانکاوی، مفهوم «نقطه کاپیتون» است. از دیدگاه لفورت، نقطه کاپیتون، دالی است که معنا را تثبیت و عناصر شناور آزاد را به چارچوب گفتمان مستقر منتقل میکند و به تعبیری، همان استعاره مرکزی است که حیات اجتماعی از آنجا سازماندهی میشود (Lefort, 1986, p 219). کارکرد نقطه کاپیتون در منطق مفصلبندی گفتمانی هویدا میگردد. در هر گفتمانی مجموعهای از دالهای شناور و دالهایی که در دیگر گفتمانها مفصلبندی شدهاند از طریق لایهدوزیشان با دال مرکزی آن گفتمان، معنای خاصی بهدست میآورند. آنها معنایی کسب میکنند که نقطه کاپیتون آن گفتمان وضع کرده است و موجب سلطه برخی دالها میگردد (استاوراکاکیس،1394: 154). نقطه کاپیتون میتواند بهصورت نقطه مرجع عمل کند، به شرطی که تجسم نقطه کانونی اتحاد گروه یا جمعی خاص باشد. نقطه کاپیتون در واقع کلمهای است که از حیث دالیت، میدان واحدی را ایجاد میکند و هویتش را استوار میسازد؛ کلمهای که به اصطلاح، چیزها خود باید به آن رجوع کنند تا وحدت خودشان را در آن بازشناسند و بهجا آورند (ژیژک، 1389: 172).
نقطه کاپیتون، نقطه اشباع معناست، نقطهای که به تمام نقاط دیگر معنا میدهد. در یک کلام نقطه کاپیتون، نقطه سوژهمند شدن زنجیره دال است. این همان نقطه شخصیتبندی در زنجیره دال است، دالهایی که هنوز در حالت شناورند و دلالتشان تثبیت نشده است در نقطهای خاص، یک دال معین، معنای زنجیره را تثبیت میکند؛ در واقع، معنا را به دال پرچ میکند (ژیژک، 1389: 151-174).
کارویژه اصلی نقطه کاپیتون، ایجاد اتحاد است. افراد، بدون مشارکت نقطه کاپیتون (مانند پیشوا) به جای این که جمعیتی بسازند، آدمهای منفردند. در این چارچوب، ژیژک معتقد است گرهگاههای خاص (نقطه کاپیتون لکانی)، هویتآفرین و حافظ هویت است و موجب پیوند دالهای شناور متکثر و تثبیت معنای آنها میشود تا عرصهای یکپارچه شکل بگیرد. لاکلا و موف نیز، گرهگاه را عامل تثبیت گفتمانها و تسلط بر عرصه گفتمانی و متوقف کردن جریان تفاوت و موجب ایجاد مرکز میدانند. این دو، گفتمان ایدئولوژیک را به صورت مفصلبندی عناصر ایدئولوژیک حول نقطه کاپیتون یا گروهی از گرهگاهها تصور کردند به نحوی که هویتشان در نتیجه عمل مفصلبندی مورد جرح و تعدیل قرار گیرد (Zizek, 1989, p 87).
اهمیت نقطه کاپیتون در ساختن و انسجام بخشیدن به جمعگرایی و عینیتهای اجتماعی-سیاسی و موجب پیوندهایی است که توده را در کنار یکدیگر نگاه میدارد. پس میتوان گفت که نقطه کاپیتون، واژهای است که اشیا و امور، خود به آن رجوع میکنند تا از این طریق خودشان را در شکلی وحدت یافته بازشناسند. تولید معنا بدون ارجاع به این جایگاه ساختاری ممکن نخواهد بود. این نقطه فینفسه چیزی نیست مگر نوعی تفاوت ناب که نقشاش کاملا ساختاری و ماهیتش کاملا اجرایی و در یک کلام، این نقطه یا این معرفت ثابت، دال بدون مدلول است. از اینرو گام حیاتی در تحلیل یک نظام سیاسی این است که عنصر عامل استحکام نظام و حضور این عملکرد خودارجاع، همانگو و اجرایی را تشخیص دهیم (ژیژک،1384: 143-148) در شکل زیر مشخصههای اصلی مفهومی-کارکردی نقطه کاپیتون نشان داده شده است و تلاش میگردد با توجه به شاخصهای استخراج شده به تحلیل نقش و جایگاه مقام رهبری در این چارچوب بپردازیم.
شکل یک- ویژگی های نقطه کاپیتون
7- یافتهها
تبیین جایگاه کارکردی آیتالله خامنهای به عنوان رهبر سیاسی-دینی جمهوری اسلامی و به مثابه نقطه کاپیتون، موجب غنیسازی بحث مربوط به رهبری نظام و تولید علم بومی و طرح نظریهای متناسب با ساختار خاص حکومت اسلامی میگردد. ظهور نظام سیاسی مبتنی بر دین و دارای دو عنصر جمهوریت و اسلامیت با نقش محوری ولایت در دنیایی که سکولاریسم غلبه دارد، حیرتانگیز و روح جهان بی روح تلقی گشت (فوکو، 1379: 57). ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام، حفظ خط و جهت و جلوگیری از انحراف به چپ و راست میباشد. پاسداری و دیدهبانی به سمت هدفهای آرمانی، مهمترین نقش ولی فقیه است. در حکومت ولایی، مبنای مشروعیت، الهی است و حضور ولی فقیه به مثابه روحی است در کالبد نظام که حکمش در همه زمینهها و در چارچوب قانون اساسی واجبالاطاعه است (بهروزیلک، 1385: 80). بنابراین ولی فقیه که خودارجاع و دارای ماهیت اجرایی است با اشغال جایگاه کاپیتون نظام، باعث استحکامبخشی و تثبیت ساختار نظام میگردد.
نقش حیاتی رهبری در جلوگیری از انحرافها، حفظ وحدت، اجرای احکام و تصمیمگیری در مورد مشکلات اساسی، امری غیرقابل انکار بوده و از اختصاصات ایشان است. رهبری به عنوان پایگاهی محکم و محور جامعه اسلامی، در مسیر هدایت افراد، رفع اختلافات و جلوگیری از بروز فتنهها ایفای نقش میکند. از اینرو حکومت ولی فقیه عادل میتواند به عنوان مدل حکومتی سعادتبخش و وحدتآفرین به کشورهای اسلامی معرفی گردد. در ادامه بحث، به تفکیک، شاخصههای ممیزه مقام رهبری را در قالب جایگاه نقطه کاپیتون مورد بررسی قرار میدهیم.
الف- عامل وحدت و بیعت:
یکی از کارویژههای مهم رهبری، ایجاد وحدت در سطح جامعه میان نیروهای متعدد و سلایق متنوع است. آیتالله خامنهای، وحدت ملی را یک مسئله مهم میدانند و از نظر ایشان مهم این است که وحدت جهت، وحدت مسیر و وحدت هدف محفوظ بماند تا اتحاد مسئولان و در نهایت اتحاد ملی شکل گیرد (بیانات، 18/10/95). ایشان در سخنان متعدد بر حفظ وحدت توسط ملت تاکید داشتهاند (بیانات، 18/11/84). از دید ایشان نمود این امر را در راهپیماییهای مختلف حمایتی از نظام مشاهده نمودهایم، همانطور که امیرالمومنین نقطهی وحدت است و محور وحدت است، ولی فقیه نیز در جامعه اسلامی محور وحدت خواهد بود.
برای نمونه بعد از پایان جنگ تحمیلی و کاهش خطر تهاجم خارجی، مسائل فکری-فرهنگی در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی موجب اختلاف و تفرقه گردید. اختلافات سیاسی و سلایق متفاوت دو جناح راست و چپ برجسته شد و در این شرایط رهبر انقلاب با تاکید بر آرمان و خط امام خمینی، همگان را به وحدت دعوت نمودند و هر نوع رفتار و گفتار اختلافآمیز را دارای ممنوعیت دینی و شرعی دانستند (بیانات، 3/4/1368). همچنین در قضیه تشکیل دولت اصلاحات و ایجاد دودستگیها و تفرقهها، مقام رهبری با نفی این جبههبندی سیاسی بر وحدت جناحهای سیاسی تاکید داشتند. از دیدگاه ایشان، این جناحبندیها غیر واقعی و بیمعناست و تنها ملاک حقیقی برای ارزیابی افراد و گروهها اهتمام به ارزشهاست (بیانات، 19/4/1379). ماحصل این تلاشها و هدایتهای رهبری به حاشیهراندهشدن اندیشههای انحرافی از فضای فرهنگی جامعه و مسلطشدن گفتمان دفاع از انقلاب، توجه به ارزشها و حل مشکلات واقعی مردم در فضای جامعه شد. همچنین ایشان در حل چالش نظری اصلاحطلبی از طریق گفتمانسازی و تبدیل اصولگرایی و ارزشمداری به گفتمان اصلی موجبات وحدت ملی را فراهم آوردند. آیتالله خامنهای وحدت را در سه سطح، وحدت مردم با یکدیگر، وحدت مردم با مسئولان و وحدت مسئولان و گروههای سیاسی با یکدیگر مطرح نمودند و با بیان شاخصههای هر یک از این سطوح در بزنگاههای مختلف در قامت نقطه کاپیتون موجب حفظ وحدت ملی و انسجام اسلامی گشتهاند.
نوع روابط بین مردم و رهبری در نظام اسلامی از جنس بیعت میباشد که پایهای مستحکم برای حفظ انسجام نظام فراهم میآورد. از نظر آیتالله خامنهای «آنهایی که در راه اسلام با پیغمبر بیعت کردند، در واقع با خدا بیعت کردند» (بیانات، 3/3/91) پس بیعت امروز ملت با نظام اسلامی هم در طول بیعت با پیامبر و خداوند است، بنابراین «شما امروز وقتی با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید با پیغمبر بیعت کردید. آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند با پیغمبر بیعت کرده» (بیانات، 19/10/94) و «پاداش آن کسانی که در راه خدا با بیعت الهی حرکت میکنند، پایداری میکنند، عزت است، سرافرازی است، آزادگی است، بزرگواری است» (بیانات، 3/3/91). از این منظر ایشان تاکید میکنند که بیعت میان مردم و رهبری و نظام باید حفظ گردد «بیعتی که با امام کردیم، با انقلاب کردیم، این بیعت را باید پاس بداریم... این بیعت را ما باید حفظ کنیم، نگه داریم. و به برکت این بیعت نسل کنونی -که خوشبختانه کشور ما سرشار از جوان و نشاط جوانی است- خیلی کارهای بزرگ را میتوانیم انجام بدهیم» (بیانات، 12/02/87).
از نظر ایشان «بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداری زمامدار است... مشروعت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است... فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است» (بیانات، 22/3/66) بنابراین در چارچوب مردمسالاری دینی رابطهای متقابل میان مردم و ولایت برقرار میگردد که بیعت، نمادی از آن است. ایشان حضور مردم در تشییع پیکر شهید سلیمانی را «بیعت بزرگ با خط امام» دانستند (بیانات، 27/10/98). بنابراین، آنگونه که از مطالب فوق بر میآید، مقام رهبری در جایگاه نقطه کاپیتون موجب ایجاد و حفظ وحدت ملی گشته و تلاش میشود امت اسلامی گرداگرد ایشان در جایگاه ولایت فقیه نظام اسلامی تشکّل یابند. مردم با بیعت مکرر با ولی فقیه، وحدت و سازماندهی خود را حفظ میکنند و یکی از کارویژههای نقطه کاپیتون در این چارچوب محقق میگردد.
ب- حافظ هویت و هادی ملت:
از دیگر کارویژههای رهبری با عنایت به منظومه غنی فکری ایشان و اتکا به دین مبین اسلام، ایجاد و حفظ هویت برای پیروان است که یکی از شاخصههای مهم نقطه کاپیتون میباشد و منجر به هدایت ملت در مسائل مختلف میگردد. آیتالله خامنهای همواره تاکید داشتهاند که ملت ایران باید «هویت خود را مستحکم کند» به ویژه در برابر دشمنان و جبهه استکبار (بیانات، 29/11/99) و باید همیشه در میدان بود و هویت ملی و سیاسی را حفظ کرد (بیانات، 5/4/84). انقلاب اسلامی به ما هویت داد (بیانات، 17/3/96) و هدف انقلاب تغییر جامعه دنبالهرو غرب به یک جامعه باهویت مستقل بود.
همچنین ایشان، «دفاع مقدس را بخشی از هویت ملی» ایرانیان دانسته که مظهر بروز هویت والا و برجسته ملت بوده است و موجبات پیروزی در جنگ را فراهم آورد (بیانات 31/6/99). یکی از مواردی که در حفظ همین مرز هویت ملی تاثیر زیاد دارد عبارتست از حفظ خاطرات آن دوران باشکوه دفاع مقدس (بیانات، 23/7/90). انقلاب و جنگ به منظور دفاع جانانه از هویت ملی بود (بیانات، 8/5/82) ایشان معتقدند حضور در راهپیماییها به ویژه راهپیمایی بیست و دوم بهمن نشانهای از دفاع از هویت مردم ایران است (بیانات، 29/11/97). استقلال، عزت و پیشرفت، پایههای هویت ایرانی با خصوصیات اسلامی است (بیانات، 5/4/98) بنابر آنچه بیان شد، مقام رهبری، خط سیر و چارچوب بسط و حفظ هویت را در قامت نقطه کاپیتون بیان نمودند تا مهمترین مشخصه یک جامعه انقلابی دینمدار مورد غفلت واقع نشود.
یکی از عوامل مهمی که موجب حفظ هویت میگردد وجود یک ایدئولوژی غنی در جامعه است. به عقیده آیت الله خامنهای «ایدئولوژی به دنبال تامین و حفظ منافع ملی است و هویت یک ملت محسوب میشود» (بیانات، 30/4/97)، ما به برکت اسلام توانستهایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم (بیانات، 10/2/90). مهمترین دغدغه رهبری در این موضوع، حفظ هویت مذهبی-انقلابی امت به ویژه جوانان بوده است که در این راستا از همان ماههای پایانی جنگ تحمیلی به تشخیص و هشدار در خصوص گشایش یک جبههبندی عظیم فرهنگی علیه کشور پرداختند (بیانات 7/9/1368) و در سال 1369 با بهکارگیری واژه تهاجم فرهنگی و هشدار در ارتباط با آن مانع فروپاشی هویتی در سطح جامعه گشتند. بنابراین حفظ بافت هویتی جامعه که از کارویژههای نقطه کاپیتون است توسط ایشان اقدام گردیده است.
هویت با معنویت پیوندی عمیق دارد، بنابراین جوانان که روح معنویت در وجودشان باشد نگهدارنده هویت کشوراند (بیانات، 20/3/97). اگر عزت ملی نباشد هویت نابود میشود و اگر هویت نباشد جامعه مغلوب میگردد، در این راستا ایشان بر نقش آموزش و پرورش در نهادینه کردن هویت ملی که آینده ساز کشور است تاکید دارند (بیانات، 19/2/97). نقشآفرینی منحصر به فرد معلمان و اساتید باید مورد توجه باشد (بیانات، 31/3/96). بر همین مبنا، توجه و تاکید بر موضوع آموزش و پرورش، محتوای کتب درسی و محیط مدارس از دغدغههای دائمی ایشان بوده و در طول حیات نظام جمهوری اسلامی این مبحث از اهمیت بالایی برخوردار بوده است و مسئلهای محوری در هدایت امت میباشد.
مدل رهبری و اِعمال آن در نظام اسلامی با تاکید بیشتر بر شیوه اقناعی است و یکی از تفاوتهای نقش ولیفقیه با سایر رهبران دنیا در این است که وی میخواهد به ویژه درحوزه معنویت، جامعه را ارتقا داده و هدایت کند برای مثال ایشان به عنوان هادی ملت در مسئله هستهای و در ابتدای تشکیل دولت یازدهم در خصوص عدم خوشبینی نسبت به مذاکرات هشدار دادند «من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد بهدست بیاید» (بیانات، 12/8/1392) بنابراین هدایت ملت در مسائل مختلف در قالب ارائه راهکار، توصیه و تذکر، امری متداول و جاری میباشد. همچنین یکی از چالشهای نظری در جامعه ایران که ریشه در گذشته دارد چالش جدایی دین از حکومت است. این چالش هم از جانب متحجران و هم مدافعان سکولاریسم مطرح میگردد و آیتالله خامنهای با بیان استدلالاتی متقن بر همراهی دیانت با سیاست تاکید نمودند و اسلام سیاسی را در جامعه نهادینه نمودند که به عنوان هویت غالب ملت ایران پذیرفته گردید. مجموع عملکرد رهبری در طول سالیان گذشته و در بزنگاههای حساس حکایت از ایفای کارویژه حفظ هویت و هدایتگری دارد که از ویژگیهای نقطه کاپیتون میباشد.
پ- حافظ نظام و اجتناب از انحراف:
حفظ ثبات سیاسی در طول تاریخ بهویژه یک قرن اخیر، همواره برای دولتها و ملتها از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار بوده است. علاوه بر اسلام و امت، مهمترین رکن مقابله با بدخواهان، رهبری است که توانایی مقابله با جنگ نرم و عبور از تمامی بحرانها و وضعیت سخت و دشوار انواع فتنه را به نمایش گذاشته است. رهبری انقلاب به عنوان قائد و مقتدای مردم و در قالب نقطه کاپیتون، حفظ نظام اسلامی و دوام و بقای آن را مهمترین اولویت کشور میداند. ماندگاری و ثبات نظام اسلامی با هوشیاری و درایت رهبری انقلاب و حمایت مردم در حول ایشان تحقق یافته است و نظام اسلامی ثابت و استوار به حیات خویش ادامه میدهد. رهبری همواره نقشی بیبدیل در ثبات سیاسی و مدیریت رخدادهای بیثباتساز داشتهاند. عقلانیت انقلاب اسلامی مورد نظر رهبری، در تمامی عرصههای مختلف فلسفی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایفای نقش میکند و موجب استحکام و عامل تثبیت ساختار نظام گشته است.
رهبری، در بسیاری از موارد با استفاده از نفوذ معنوی خویش به تحکیم ثبات سیاسی و حل و فصل اختلافات و منازعات مبادرت میورزد. برای نمونه در دوره سازندگی، ایشان با تاکید بر حفظ و بسط عدالت اجتماعی در کنار رونق اقتصادی، به نفی این مسئله پرداختند که به بهانه سازندگی و رونق، عدهای از تمکن و برخورداری بیشتری برخوردار شوند و عدهای فقیرتر گردند (بیانات، 12/5/1372) که توجه به این مهم، منجر به حفظ ثبات و پیوستگی در کشور گردید. آیتالله خامنهای، به مسئولین قوا تاکید میکنند که ثبات کشور نباید بر هم بخورد زیرا دشمنان مانند حوادث 78 و 88 به دنبال برهم زدن ثبات سیاسی هستند (بیانات، 24/7/91). نکته مهم در جمهوری اسلامی آن است که ثبات و استقرار انقلاب از نسلی به نسل دیگر منتقل گردیده و مردم، خط و راه امام را ادامه میدهند. از نظر ایشان نظام جمهوری اسلامی به برکت ایمان مردم و بصیرت ملت توانسته یک کشور با ثبات باشد (بیانات، 24/7/91) البته ثبات غیر از رکود است (بیانات، 16/5/90) ثبات عامل پیوستگی است. برای نمونه از حساسترین و پراثرترین حوادث سیاسی کشور، برگزاری متناوب انتخابات ریاست جمهوری است که ممکن است مبارزات انتخاباتی و نتایج حاصله موجبات بیثباتی و تفرقه را فراهم آورد. آنچه از واکنش مقام رهبری در این دورهها دیدهایم مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظرهها و ترسیم فضای امید و چشماندار مثبت برای کشور میباشد که موجبات حفظ ثبات و پیوستگی را در کشور در قامت نقطه کاپیتون فراهم آورده است.
یکی از اقدامات مهم رهبری در حفظ ثبات نظام، تشخیص به موقع طرح دشمن در بازسازی طرح فروپاشی شوروی در داخل بود. ایشان با اشاره به سرمایهگذاری آمریکا و ضدانقلاب داخلی برای انتخاب فردی نظیر گورباچف به عنوان رئیسجمهور تا بتواند اسلامیت نظام را نفی، نارضایتیها را گسترش و مُبلّغ فرهنگ و اصلاحات آمریکایی باشد، با تذکرات و اقدامات پیشگیرانه، این طرح را در دوره اصلاحات خنثی نمودند. ایشان با بیان اینکه «رهبری مسئولیت دارد. مسئولیت رهبری، حفظ نظام و انقلاب است» (بیانات، 19/4/1379) بر پیشگیری از اینکه بخشهای مختلف آهنگ ناساز بزنند تاکید و اقدام نمودند. ایشان با طرد الگوهای اصلاحات تحمیلی بر حفظ ثبات و اجتناب از بیرویگی تاکید داشتند و اولویت اصلاحات را مبارزه با فقر، فساد و تبعیض عنوان نمودند. همچنین در این برهه شاهد طرح القاء حاکمیت دوگانه در سطح کشور بودیم که منجر به بیثباتی و شکاف شدید میگردید و وحدت ملی را نشانه گرفته بود که با بصیرت رهبری، بدخواهان منزوی گشته و یکپارچگی و همدلی در مدیریت کشور حفظ گردید (بیانات، 21/8/1385). در کشورهایی که از نعمت ثبات محروماند دستاوردهای ملی متزلزل میگردد. دشمنان انقلاب از طریق جنگ نرم به دنبال حصول به اهداف سهگانه استحاله، بیثباتسازی و براندازی میباشند که مقام رهبری در چارچوب ایفای کارویژههای نقطه کاپیتون، با تبیین نظری محورهای چالش جنگ نرم و تهاجم فکری دشمن به گفتمانسازی و مدیریت فرهنگی در این حوزه اقدام نمودند تا ثبات و پیوستگی نظام آسیبی نبیند.
از وظایف رهبران هر جامعه، مهندسی نظام سیاسی-اجتماعی در جهت رفع ایرادها و مدیریت بحرانها میباشد. آیتالله خامنهای نیز تاکید میکنند پس از تحقق انقلاب اسلامی، نظام اسلامی شکل میگیرد. نظام اسلامی یعنی طرح مهندسی و شکل کلی اسلامی را در جایی پیاده کردن تا دولت اسلامی محقق شود (بیانات، 12/9/79). بنیاد اصلی مهندسی نظام در جمهوری اسلامی، مبتنی بر دین میباشد. همچنین ایشان همواره بهترین شاخص را برای صیانت از جهتگیریهای اصلی انقلاب اسلامی را خود امام خمینی و خط امام دانستهاند (بیانات، 14/3/1371) که مانع بزرگی در مقابل انحراف است. ایشان به مسئولان کشور توصیه می کنند مهندسی کلی کشور را دائما زیر نظر داشته باشند. با انسجام و اتحاد کلمه و همدلی، کشور، عزت و هیبت پیدا میکند (بیانات، 8/3/84)، صرفا با یک مهندسی کلان میتوان جزئیات را ترتیب داد. یکی از جنبههای مهندسی نظام، مهندسی فرهنگی است که مورد تاکید رهبری نیز میباشند. ایشان در مسائل مختلف و حوزههای اساسی کشور قائل به ایجاد سندهای مکتوب و مدون و اسناد بالادستیاند تا با مهندسی فرهنگی از انحراف جلوگیری شود. با یک نقشه مهندسی فرهنگی میتوان مسیر را دنبال کرد (بیانات، 23/3/90).
در خصوص بحث انحراف، ایشان معتقدند، اگر کسی بخواهد از ارزشهای اسلامی و انقلابی عدول کند، این انحراف است (بیانات، 14/3/90) برای اینکه انقلاب دچار انحراف نشود نیاز به وجود شاخصهایی است. بهترین شاخصها خود امام و خط امام است (بیانات، 14/3/89). حرکت حزباللهی و پایبندی به اصول است که میتواند در مقابل انحرافها مصونیت ایجاد کند و مکمل آن مهندسی مستمر نظام در جنبههای مختلف آن است. ولایت فقیه در قامت نقطه کاپیتون، جایگاه مهندسی و حفظ جهت نظام اسلامی را دارد و باید از انحراف آن به چپ و راست جلوگیری کند تا از حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالیاش پاسداری کند. برای نمونه میتوان به تاکید ایشان بر عدم ضرورت تغییر قانون اساسی (بیانات، 30/6/1375) اشاره نمود که در پی آن برنامهریزیهای برخی از اعضای حزب کارگزاران برای تداوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در سال 1375 خنثی گردید. در مقاطع بعدی نیز، رهبری هر زمان که گفتار یا رفتار کارگزاران نظام را موجب انحراف از خط سیر اصلی انقلاب تشخیص میدادند به طور مستقیم اقدام مینمودند برای مثال در 16 مرداد 1379 در مخالفت با طرح تغییر قانون مطبوعات در مجلس ششم ضمن صدور حکم حکومتی، مانع نفوذ دشمنان و تسلطشان بر مطبوعات داخلی گشتند. یکی دیگر از مصداقهای بارز مهندسی نظام و اجتناب از انحراف را به عنوان کارویژه مهم نقطه کاپیتون، میتوان در اجرای رهبری آیتالله خامنهای در پیروزی ملت و نظام بر فتنه 88 مشاهده نمود. ایشان در فتنه 88 با بهره صحیح از سرمایه انسانی و تعامل با مردم و دیگر عناصر ذینفع، صحنه را به گونهای مدیریت نمودند که منجر به پیروزی بر معارضان و دشمنان شد. در حوزه سیاست خارجی نیز، ایشان با تاکید بر دو سمتگیری عدم تعهد در برابر قدرتهای بزرگ و اتحاد و ایجاد ائتلاف با جهان اسلام به مهندسی سیاستهای کلی سیاست خارجی پرداختند. همچنین در مسئله اجتناب از انحراف نظام در نمونهای دیگر شاهد بودیم در جریان تجاوز صدام به کویت، عدهای با مشاهده شلیک چند موشک به اسرائیل توسط صدام، خواستار گشایش جبهه نظامی به نفع وی گردیدند اما با تدبیر مقام رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب را از انحرافی بزرگ نجات دادند. همچنین در قضیه انتخاب مشایی به سمت معاون اولی رئیس جمهور وقت، ایشان به طور مستقیم با حکم حکومتی خواستار لغو انتصاب مزبور گشتند و مانع انحراف نظام شدند.
ج- معناآفرینی با سازندگی نظامی نوین
دکترین آیتالله خامنهای در مواجهه با جاهلیت مدرن، مبتنی بر فلسفه بعثت پیامبر با هدف بسط نهضت علمی و جنبش نرمافزاری شکل گرفته است (منتظری،1394: 85). این موضوع نشاندهنده نقش محوری رهبری در معناآفرینی میباشد که با دکترین خاص خود، مسیر حرکت و استراتژیها و تاکتیکها را روشن نمودهاند. همچنین در منظومه فکری ایشان، مضمونهای دینمحوری، درهمتنیدگی عدالت-عقلانیت-معنویت، عدالتخواهی، استکبارستیزی و مردمسالاری، کلیدی میباشند که مفاهیمی عملی و تمدنسازاند (اسماعیلی،1395: 53) و از حیث جایگاه کاپیتونی رهبری، مضامینی شناساننده و معناآفرین میباشند. انقلاب اسلامی با توجه به مبانی دینی خود توان تولید علم را در حوزه اندیشه دارد که مهمترین آن مدیریت رهبر الهی به عنوان ولی فقیه است که میتواند در حوزه نظریهپردازی و اندیشهورزی به آن پرداخت. رهبری با مفهومسازی و گفتمانسازی، نوعی ریلگذاری برای نظام انجام داده و همواره ابتکار عمل را در دست داشتهاند. مهمترین این مفاهیم عبارتند از: جریانسازی خودی و غیرخودی، اصولگرایی و اصولگرایی اصلاحطلبانه، نامگذاری سالها بر اساس اولویتهای اصلی کشور، گفتمان دولت اسلامی و تمدن اسلامی، اقتصاد مقاومتی و پیشرفت درونزا و مکتب شهید سلیمانی.
مقام رهبری در قامت یک مجتهد جامعالشرایط در فرصتهای مختلف و در بیاناتشان سعی نمودهاند منظومه فکریشان را عرضه نمایند که در این منظومه برای مفاهیم اساسی و برخی مطالب جدید و مستحدثه، تعاریف و معانی عرضه میگردد. اهمیت انقلاب اسلامی نه در سرنگونی یک حکومت بلکه عرضه یک منظومه فکری نو به دنیا بود که منظومه فکری در حال پیشرفت است (بیانات، 12/6/94)، بنابراین ایشان در موقعیتهای مختلف تلاش نمودهاند از کلیدواژههای مطرح در سطح جامعه، تعریفی درخور ارائه دهند تا گفتمان انقلاب اسلامی ساری و جاری باشد. برای نمونه با طرح مفهوم اصلاحات انقلابی به طرد اصلاحات آمریکایی پرداختند (بیانات، 26/1/1379) تا از نفوذ اندیشههای التقاطی و موجسواری معاندین انقلاب جلوگیری شود. در بحث تهاجم فرهنگی، ایشان با تاکید بر نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی، ترغیب نخبگان به مهندسی فرهنگی، راهاندازی جنبش نرمافزاری تولید علم و برجستهسازی تهاجم فرهنگی با عناوینی همچون شبیخون، استحاله و ناتوی فرهنگی اقدام به معناآفرینی و گفتمانسازی نمودند تا از اثرات تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن بکاهند. در این راستا تقویت هنر و شعر انقلابی از طریق تشویق هنرمندان و شعرای انقلابی و دیدار و توصیه به آنها به همراه راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی اثر برجستهای در معناآفرینی در قامت نقطه کاپیتون داشته است.
معناآفرینی مقام رهبری منجر به سازندگی نظام سیاسی و بالندگی آن گردیده است. مردمسالاری دینی، انتخابات را در کشور و نظام جمهوری اسلامی معنا میکند و امری بسیار پیشرفته و معنادار است که محصول پنج حلقه از یک زنجیره منطقی نظامسازی است. حلقه اول، انقلاب اسلامی بعد تشکیل نظام اسلامی سپس دولت اسلامی و بعد جامعه اسلامی و نهایتا امت اسلامی میباشد (بیانات، 24/7/90). یکی از چالشهای نظری در طول حیات نظام، جریان اصلاحات بود که برخی از عناصر آن با گرایشهای سکولار تلاش نمودند جمهوریت را در مقابل اسلامیت نظام قرار دهد. در همین برهه زمانی، آیتالله خامنهای به تبیین مردمسالاری دینی پرداختند و در چارچوب معنا آفرینی به تشریح روشهای ارزشمدار آن اقدام نمودند که به تعبیری با سازندگی نظامی نوین، جبهه دوگانهسازی تقابلی میان جمهوریت و اسلامیت را بیاثر نمودند و این دو مهم را دو بال مردمسالاری دانستند.
آیتالله خامنهای با طرح و بسط مفهوم اقتصاد مقاومتی به عنوان راهبردی اساسی که منجر به حمایت از تولید ملی، استقلال اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی و کاهش وابستگی به ذخایر زیرزمینی میگردد، موجبات عزت ملی را فراهم کردهاند. در حوزه سیاست خارجی نیز، ایشان با طرح مفاهیمی مانند ایفاگر نقشهای ملی سنگر انقلاب، مبارزه با امپریالیسم، مدافع اسلام، دولت سرمشق، توسعه داخلی، دولت مستقل، ضدیت با صهیونیسم و رهبر و حافظ منطقه، ضمن ساخت مفاهیمی بدیع به پردازش نظامی نوین و نقشه راهی معنادار برای کارگزاران سیاست خارجی پرداختند. این معنا آفرینی نظامساز به عنوان کارویژهای مهم و یکی از مشخصههای نقطه کاپیتون به خوبی توسط رهبر انقلاب اسلامی پیاده گردیده است.
چ- سازماندهی و بسیج مردم
انقلاب اسلامی با بسیج گسترده مردمی به پیروزی رسید. در طول حوادث پس از انقلاب نیز نقش رهبری در بسیج مردم و گذر از بزنگاههای پیش آمده بسیار برجسته میباشد. در رهبری بهویژه الگوی اسلامی و شیعی آن، هدف نهایی شکست دشمن به دست پیروان است و امت به پای رهبر حرکت کرده باشد (حسینی جیردهی، 1396: 70). محور حرکت رهبری انقلاب نیز تلاش برای ورود مردم به صحنه و حضور فعالانه آنان در حوادث مختلف است. بسیجی شامل جوان، مرد، زن، نخبه و مومن میشود که در میدان عمل حضور دارند (بیانات، 6/9/93) و با اشاره رهبری در مقاطع حساس با حضور در صحنه، اتمام حجتی بودهاند بر حوادث و روایات مختلف. همواره اجرای بخشی از ماموریتها مستلزم تعامل سازنده و اثربخش با مردم است. جامعه میتواند رهبری را در رسیدن به اهداف یاری کند بنابراین بسیج مردم و تثبیت حضور آنان در صحنه از وظایف و قابلیتهای مهم یک رهبر بهویژه از منظر نقطه کاپیتون است. در حماسه نهم دیماه 1388 شاهد حضور حداکثری مردم و نمایش قدرت سازماندهی و بسیجگر رهبری بودیم. عنوان بسیجی، فراگیر است و هرکس که در بستر اعتقادی، انسانی و اسلامی باشد عضو بسیج محسوب میگردد. کشور علاوه بر نیاز به نیروی مقاومت بسیج به بسیج عظیم مردمی در همه میدانها نیازمند است (بیانات، 21/8/80) و این مهم را ما در تمامی حوادث اعتراضی که رخ داده است مشاهده نمودهایم مانند حوادث سال88، دیماه 96 و آبان 98 که با بسیج مردمی جهت پایان دادن به اعتراضات مواجه شدیم. قدرت سازماندهی و بسیج مردم توسط رهبر جمهوری اسلامی یکی از نقاط قوت نظام اسلامی و از کارویژههای مهم نقطه کاپیتون محسوب میگردد که وجه ممیزی از دیگر نظامهای سیاسی است. قوت در بسیج مردمی در حوادث مختلف منجر به حفظ شاکله نظام و گذری آرام از گردنه بحرانها گردیده و دشمنان را ناکام گذاشته است.
ح- مجری دین، تنظیمگر سیاست و رهنمونی به سعادت
یکی از ویژگیهای نقطه کاپیتون، ماهیت اجرایی است. چه در مرحله تخریب و سلب مشروعیت نظام طاغوت و چه در مرحله پیروزی انقلاب، علاوه بر نقش عواملی همچون مذهب و فرهنگ و تاریخ تشیع، نقش رهبری در اجرای دین و مذهب برجسته میباشد. در مردمسالاری دینی، اعتبار همه مسئولان به این است که خود را کمربسته دین خدا و مجری قوانین و متعهد به قانون اساسی بدانند (بیانات، 11/5/80). این ماهیت اجرایی اسلامی با هدف کسب سعادت پیاده میگردد. ایشان صریحا اعلام میکنند در همه کارهایی که ما انجام میدهیم و در همه تصمیمات و مسائل، وظیفه ما تحققبخشیدن به اسلام است باید دنبال اسلام کامل باشیم (بیانات، 21/12/1393) در این بیانات ایشان خود را مجری دین معرفی کرده و در عمل نیز شاهد اولویت دین در سیاستگذاریها هستیم.
ولایت فقیه در جامعه مدینهالنبی در راس همه امور است (بیانات، 4/12/77). اسلام میتواند میدان سیاست را، میدان زندگی را، میدان اداره کشور را، میدان به صحنه آوردن مردم با همه توانشان و ظرفیتشان را به بهترین وجهی اداره کند (بیانات، 25/4/97). در همین راستا با پایان یافتن جنگ تحمیلی، ایشان اولویت نظام را سازندگی در تمام ابعاد مادی و معنوی (بیانات، 3/4/1368) دانستند و به تعبیری به تنظیم سیاستها و اولویتها پرداختند. اسلام یک دین سیاسی است و دولت نمیتواند نسبت به آموزههای اسلامی، انفعالی رفتار کند بلکه دولت باید مجری احکام و آموزههای اسلامی باشد در واقع «آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قران است» (بیانات، 16/1/1378). بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی و نصیحتکننده بلکه مانع توقف حرکت نظام و مانع انحراف از ارزشها و اهداف است. پاسداری و دیدهبانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است. این نقش از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین استنباط میشود (بیانات، 14/3/83). « اسلام سیاسی؛ یعنی اسلامی که سیاست اداره جامعه را و مدیریت جامعه را بر عهده میگیرد یعنی اسلام میشود مدیر جامعه» (بیانات، 25/12/1394) و ولیفقیه همزمان مجری کارویژههای دینی و سیاسی میباشد. در جمهوری اسلامی، تلفیق دین و سیاست عیان است و در گفتار، نهادها، تصمیمسازیها و خروجیهای سیستم نمود دارد. به طور مشخص نهادی مانند شورای نگهبان، بازوی رهبری در تحقق این کارویژه مهم میباشند که تنظیمکننده اجرای سیاست دینیاند. ماهیت اجرایی و تنظیمگری به عنوان یکی از شاخصهای نقطه کاپیتون، در عملکرد رهبری در طول سالیان گذشته کاملا برجسته میباشد.
سندها و سیاستهای کلی نظام محصول تصمیم و تفکر رهبری است، مهمترین وظیفه رهبری تنظیم سیاستهای کلی است (بیانات، 26/5/90). رهبری برای برنامههای کشور سیاستگذاری میکند (بیانات، 4/12/77). دین باید در محیط سیاست در محیط زندگی و در نظام اجتماعی دخالت کند (بیانات، 1/1/95). سیاستی که آمیخته با معنویت است از راه سعادت به دور نمیافتد. سیاست یعنی اداره درست جامعه، این جزو دین است و تقوای سیاسی باید رعایت شود (بیانات، 5/5/81). نهایتا این اجرای دین و تنظیم سیاست باید به سعادت منجر گردد زیرا «هدف نهایی عبارت است از رستگاری انسان» (بیانات، 10/9/1389). در شکل زیر جایگاه مقام رهبری به عنوان نقطه کاپیتون نظام اسلامی نشان داده شده است و شاخصههای اصلی نقش ایشان ذکر گردیده است.
شکل دو- شاخصههای مقام رهبری در نقش نقطه کاپیتون
8- نتيجهگيري
ولایت فقیه در اسلام از جایگاه معنوی و پایگاه اجتماعی والایی برخوردار است و نقطه کانونی نظام سیاسی جمهوری اسلامی محسوب میگردد. در نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه اکثر مردم سخنان رهبری را فصلالخطاب میدانند و به عنوان یک تکلیف از عمق وجود، از آن اطاعت میکنند. نفوذ کلام رهبری، جذبه بینظیری دارد. رهبری با این نفوذ معنوی قادر است بسیاری از چالشها را برطرف و توطئهها را خنثی و در مواقع لزوم مردم را بسیج کند. امام خمینی معتقد بودند، ولایت فقیه ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود. آیتالله خامنهای نیز، اصل ولایت فقیه را ایجاد میلیونها رابطه دینی میان دلهای مردم با محور و مرکز نظام دانسته و تاکید نمودهاند بحث شخص نیست، بحث هویت و معنا و شخصیت در میان است. بنا بر آنچه ذکر شد، ولی فقیه از منظر احراز جایگاه نقطه آجیدن و اعمال کارویژههایی خاص که در شکل شماره دو بیان شد، نقشی بیهمتائی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایفا میکند.
آیتالله خامنهای در قامت نقطه آجیدن، نقش مردم و نخبگان را در متن دفاع از نظام و دشمنشناسی و دشمن ستیزی برجسته کرده و همبستگی و اتحاد ملی و انسجام اسلامی را محقق ساختهاند. در رهبری، بهویژه الگوی اسلامی و شیعی آن، هدایت کلی با اقناع و آگاهسازی همراه است و در این راستا، تعامل ویژهای با پیروان شکل میگیرد. آیتالله خامنهای در طول دوران رهبری خود که جامعه با بحرانهای متعددی مواجه بود، با هدایت هوشمندانه و پیشبرندگی عزتمدارانه بارها به مدیریت بحرانها و سازماندهی مجدد سیستم اقدام کردند. این سازماندهندگی، همزمان با اتحاد آفرینی رخ داده است. اِعمال کارویژههای فوق توسط ایشان حکایت از تحقق شاخصهای نقطه کاپیتون توسط مقام رهبری در ساختار نظام جمهوری اسلامی دارد. چگونگی تعامل رهبری با توده مردم نشان میدهد محوریت حرکت ایشان آگاهسازی و معناآفرینی برای پیروان است و برای ورود آنها به صحنه و قرارگیری در متن حوادث تلاش وافری انجام دادهاند. اگر انقلاب اسلامی را نه یک حادثه منطقهای، بلکه یک واقعه تاریخی و آغاز یک عصر جدید بدانیم که بهدنبال بنای یک تمدن اسلامی است، دستیابی به اهداف والا، استمرار در آرمانخواهی و تثبیت و پایداری نظام در گرو شناخت و اتکا به نقطه کاپیتون نظام اسلامی یعنی کانون مرکزی اتحاد و معنادهی آن، ولی فقیه میباشد. شمار کثیری از تعابیر و تفاسیر در مورد موضوعات مختلف پیشآمده یا موجود در سطح جامعه، از طریق مداخله نقطه آجیدن (مقام رهبری) درون یک حوزه یکپارچه سامان مییابد، نقطهای که از تعارض و منازعه آرا و تعابیر جلوگیری میکند و موضع راستین را تثبیت میکند. از این منظر، میتوان مقام رهبری را در قالب «دیگری بزرگ» که به عنوان تنها عرصه ممکن حقیقت و ثباتآفرین که به دنبال بازیابی تمامیت است، تحلیل کرد. مقام رهبری هم در نقش دال تثبیتکننده زنجیره دالهای گفتمان انقلاب اسلامی، هم در قالب نقش نقطه کاپیتون، عامل اصلی هویتیابی توسط پیروان مکتب امام خمینی تلقی میشود. در این راستا، ولی فقیه با ایجاد همافزایی، وحدت رویه میان قوا و تمامی دستگاهها و همکاری میان مسئولان در مسیر تحقق ثبات و امنیت و پیشرفت عمل واقدام نمودهاند.
6- منابع
1. استاوراکاکیس، یانیس (1394). لاکان و امر سیاسی، ترجمه محمدعلی جعفری، تهران: ققنوس.
2. اسماعیلی، محمدمهدی؛ عباسی فیروزجاه، میثم (1395). عقلانیت انقلاب اسلامی از دیدگاه آیتالله خامنهای، دوفصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سال دوم، شماره دوم، 53-70.
3. ایستوپ، آنتونی (1390). ناخودآگاه، ترجمه شیوا رویگریان، چاپ سوم، تهران: مرکز.
4. بهروزیلک، غلامرضا، (1385). کلام سیاسی در اندیشه مقام معظم رهبری، فصلنامه حصون، شماره 10، 80-102.
5. حسینی جیردهی، حسین؛ علوی وفا، حمید (1396). الگوسازی رهبری حضرت امام خامنهای در مهار فتنه 88، فصلنامه مدیریت اسلامی، سال25، شماره3، 53-84.
6. خامنهای، سیدعلی، بیانات در سایت khamenei.ir.
7. ژیژک، اسلاوی (1384). گزیده مقالات در نظریه، سیاست، دین، ویراسته مراد فرهادپور، مازیار اسلامی، امید مهرگان. تهران: گام نو.
8. ژیژک، اسلاوی (1389). عینیت ایدئولوژی، ترجمه علی بهروزی. تهران: طرح نو.
9. شفیعی، احمد؛ برزگر، ابراهیم؛ مرادزاده،علی (1395). نقش ولایت و رهبری در ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه آفاق امنیت، سال نهم، شماره سیام، 5-39.
10. شفیعی، عباس (1398). الگوی رهبری معنوی هوشمند (الگوی رهبری آیتالله خامنهای)، حکومت اسلامی، سال بیست و چهارم، شماره اول، 136-168.
11. فوکو، میشل (1379). ایران روح یک جهان بی روح و نه گفتوگوی دیگر با میشل فوکو، ترجمه نیکو سرخوش، تهران: نشرنی.
12. فینک، بروس (1397). سوژه لاکانی(بین زبان و ژوئیسانس)، ترجمه محمدعلی جعفری، تهران: ققنوس.
13. کیانی، جواد؛ علیرضا زرگر (1399). نظام سیاسی مطلوب کشورهای اسلامی در منظومه فکری امام خامنهای، مطالعات بیداری اسلامی، دوره نهم، شماره اول، 173-198.
14. منتظری، غلامرضا؛ منتظری، مصطفی (1394). دکترین امام خامنهای در مواجهه با جاهلیت مدرن، مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سال اول، شماره دوم، 67-92.
15. مهاجرنیا، محسن؛ کریمی خضرا، محمد (1391). خاستگاه و مشروعیت نظام سیاسی صالح در اندیشه آیتالله خامنهای، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 31، 7-24.
16. نوری، عباس، (1397). ماهیت دولت اسلامی در اندیشه سیاسی آیتالله خامنهای، حکومت اسلامی، سال بیست و سوم، شماره چهارم، 135-164.
17. هومر، شون (1394). ژاک لاکان، ترجمه محمدعلی جعفری و سید ابراهیم طاهانی، چاپ چهارم، تهران: ققنوس.
References
1. Laclau, E. (1990) New Reflections on the Revolution of our Time, London: Verso.
2. Barret, M. (1991) The Politics of Truth, Oxford: Polity.
3. Zizek, S. (1989) The Sublime Object of Ideology, London: Verso.
4. Lefort, C, (1986) The Political Forms of Modern Society, Cambridge: Cambridge University Press.