تحلیل مؤلفه مشروعیت سیاسی از منظر جریان های فکری اسلامی – ایرانی (سده های سوم تا هشتم هجری)
محورهای موضوعی : سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق)
حبیب عشایری
1
(معاون اداره)
کلید واژه: ", فرایزدی", , ", فیلسوف", , ", مشروعیت سیاسی", , ", امام", , ", جریان های فکری", ,
چکیده مقاله :
بررسی مولفه مشروعیت سیاسی بویژه ازمنظر جریان های فکری اسلامی-ایرانی درطی سده های سوم تاهشتم هجری نشان دهنده ترسیم جامعه هرمی شکل چه از دیدگاه فلسفه سیاسی و چه از نقطه نظر جریان های دیگر است ودراین خصوص می توان به اندیشه های فارابی،ابن سینا،غزالی،خواجه نصیروسایراندیشمندان اشاره کرد. به گونه ای که یک نسبت مشترک می توان میان جامعه شاهی آرمانی،فیلسوف شاه وامام یاسلطان درچارچوب اندیشه سیاسی ایرانی – اسلامی برقرارکرد. البته همه اندیشمندان بنا به نوع تفکر وتحلیل خود ویژگی های متمایزی برای رییس و حاکم قائل می باشند. اما شیعیان با پذیرش باور امامت براساس قاعده لطف و براساس نص، مفهوم مشروعیت را در چارچوب ویژه ای جای دادند. امام، حاکم مشروع است و وی کسی است که براساس نص از فرزندان علی (ع) و از نسل فاطمه (س) و از شاخه حسین بن علی معین و منصوب شده است، لذا حکومت وی در صورت تحقق و فعلیت، مشروع، یعنی براساس شرع می باشد.
The study of the component of political legitimacy, especially from the point of view of the Islamic-Iranian intellectual movements during the third centuries of the AH century, illustrates the depiction of a pyramidic society from the point of view of political philosophy and from the point of view of other currents. In this regard, Farabi, Avicenna, Ghazali, Khajeh Nasyros, noted the audience.In such a way that a mutually beneficial relationship can be found between the utopian royal society, the philosopher Shah Wamam Yasultan in the framework of Iranian-Islamic political thought. Of course, all thinkers, according to their kind of thinking and analysis, have distinctive features for the president and the ruler.But the Shiites, with the acceptance of the belief in "Imamate" based on the rule of favor and based on the Nas, placed the concept of legitimacy in a special context. Imam is a legitimate ruler and he is the one who is appointed and appointed on the basis of the number of sons of Ali (as) and of the generation of Fatima (sa) and of the branch of Hussein ibn Ali. Therefore, his government, if it is real and legitimate, is based on Shariah
_||_