بررسی تاثیر ساختار و کارگزار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی برجام)
محورهای موضوعی : سیاست پژوهی ایرانی (سپهر سیاست سابق)یاسر گریوانی 1 * , سیدفرشید جعفری پابندی 2 , مهدی خوشخطی 3
1 - روابط بین الملل ـ علوم انسانی هنر ـ دانشگاه آزاد اسلامی زنجان ـ زنجان ـ ایران
2 - علوم سیاسی، علوم انسانی و هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، زنجان، ایران
3 - روابط بین الملل ـ علوم انسانی هنر ـ دانشگاه آزاد اسلامی زنجان ـ زنجان ـ ایران
کلید واژه: ساختار, کارگزار, سیاست خارجی, جمهوری اسلامی ایران, برجام,
چکیده مقاله :
فرآیند تصمیمگیری و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تحت تأثیر نظریههای مختلف و بعضاً متعارضی است که از مناظر مختلف قابل تجزیه و تحلیل میباشند. یکی از مهمترین مناظری که میتواند به فهم روشمند و مشخصتر مبانی و معضلات تئوریک سیاست خارجی ایران کمک کند، مسأله تعامل «کارگزار ـ ساختار» است که در ادبیات نظریههای روابط بینالملل و سیاست خارجی، بحثهای مفصلی در باب آن بهعمل آمده است. در حوزه نظریههای سیاست خارجی ج.ا.ایران، میتوان دو رویکرد کلی متمایل به کارگزارمحوری و ساختارمحوری را شناسایی کرد که اولی بر نقش تعیینکننده کارگزاری ج.ا.ایران در جهتدهی به ساختارهای بینالمللی و دومی بر ضرورت سازگاری ج.ا.ایران با الزامات ساختاری بینالمللی تأکید دارد. در حالیکه گفتمان نظری حاکم بر سیاست خارجی ایران، در دهه 1360، غالباً کارگزارمحورانه بود، بعدها گفتمان متمایل به ساختارمحوری پررنگتر شد. این سیاست در موفقیت برجام خیلی تأثیرگذار بود.
مقاله حاضر حول این سوال اصلی شکل گرفته که با بهرهگیری از نظریه «ساختیابی» گیدنز از میان دو عنصر اساسی ساختار نظام بینالملل و کارگزاران ج.ا.ایران، کدام یک تبیینکنندهی رفتار ج.ا.ایران در موافقتنامه هستهای ایران با قدرتهای بزرگ موسوم به برجام بوده است؟ بهنظر میرسد از میان دو عنصر اساسی ساختار نظام بینالملل و کارگزاری، ج.ا.ایران برخلاف نظریههای رقیب که بر ساختار و همچنین بر تعامل ساختار نظام بینالملل و کارگزاری، تأکید دارند این مقاله سعی دارد نقش ماهیت منحصر به فرد ساختار سیاسی ایران بر مبنای اصل ولایت فقیه در تعامل ساختار سیاست بینالملل و کارگزاری ج.ا.ایران در موضوع توافق هستهای ج.ا.ایران با قدرتهای بزرگ موسوم به برجام را مورد تحلیل قرار دهد.
The process of decision-making and implementation of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran is influenced by different and sometimes conflicting theories that can be analyzed from different perspectives. One of the most important perspectives that can help to understand the theoretical foundations and problems of Iran's foreign policy in a methodical and more specific way is the issue of "agent-structure" interaction, which has been discussed in detail in the literature of theories of international relations and foreign policy. In the field of Iranian foreign policy theories, two general approaches can be identified that tend to be agent-oriented and structure-oriented. International structural requirements are emphasized. While the theoretical discourse governing Iran's foreign policy in the 1360s was often agent-oriented, later the discourse tended to be more structural-oriented.
The present article is formed around this main question, which one explains the behavior of Iran in the nuclear agreement between Iran and the so-called great powers, by using Giddens's "construction" theory, among the two basic elements of the structure of the international system and the agents of J.A.Iran. Has it been to the JCPOA? It seems that among the two basic elements of the structure of the international system and brokerage, J.A. Iran, unlike competing theories that emphasize the structure and also the interaction of the structure of the international system and brokerage, this article tries to highlight the role of the unique nature of Iran's political structure based on To analyze the principle of Velayat-e-Faqih in the interaction between the structure of international politics and the agency of J.A. Iran in the matter of J.A. Iran's nuclear agreement with major powers known as JCPOA.
حاجییوسفی، امیرمحمد، (1381)، «نظریه والتز و سیاست خارجی ایران: مطالعه مقایسه ای دوران جنگ سرد و پسا جنگ سرد». فصلنامه سیاست خارجی. ج 16. شماره 4.
حبیبی، آرش؛ جلالنیا، راحله. (۱۴۰۱). پدیدارشناسی. تهران: نارون.
جوادی ارجمند، محمدجعفر و حبیب رضازاده، (1390)، آسیبشناسی مواضع ج.ا.ایران نسبت به تعیین رژیم حقوقی دریای خزر از منظر ساختار ـ کارگزار، فصلنامه سیاست، دوره 41، شماره2.
دارابی، وحید و کاظمی، حامد، (1395)، «بحران تقابل و موازنه قدرت در سیاست خارجی ایران و عربستان سعودی»، دوره دوم، شماره 15.
زاهدی، محمدجواد، (۱۳۸۵)، توسعه و نابرابری، انتشارات مازیار، چاپ دوم.
سردارنیا، خلیل و حسین محسنی، (1398)، تحلیل چالشهای آزادسازی سیاسی در اردن از منظر نظریه ساختمندی، دو فصلنامه علمی جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 7 شماره1.
لینکلیتر، آندرو، (1386)، نوواقع گرایی، نظریه انتقادی و مکتب برسازی، ترجمه علیرضا طیب، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
گیدنز، آنتونی، (1392)، چکیده آثار آنتونی گیدنز، کسل، فیلیپ (ویراستار)، حسن چاوشیان (مترجم)، نشر ققنوس.
والتز، کنت، (1398)، واقعگرایی و سیاست بینالملل. ترجمه علیرضا رضایی و محسن ساغرچی، تهران: نشر مخاطب.
منابع لاتین
Giddens, Antony, )1984(, The constitution of society, Cambridge, Polity press.
Wendt, A. (1999). Social theory of international politics. Cambridge: Cambridge University Press.
Morgenthau, Hans. (1948), Politics Among Nations, Newyork: McGraw.