ابعاد دلالی نقشهای نحوی - بلاغی واژه آخرت در قرآن کریم
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات قرآنی
1 - استادیار گروه زبانها دانشگاه پیام نور
کلید واژه: ", قرآن کریم", , ", آخرت", , ", دلالت نحوی آخرت", , ", دلالت بلاغی آخرت", ,
چکیده مقاله :
آخرت از کلماتی است که در قرآن کریم صد و سیزده بار تکرار شده و بنا بر اقتضای حال، در نقشهای متفاوت نحوی همچون مبتدا، خبر، صفت، مفعول پیام الهی را ابلاغ میکند و توجه به این ترکیبهای مختلف، تاثیر بسزایی در معانی برگرفته از آیات دارد.سؤال اصلی این جستار آنست که توجه به مسائل صرفی و نحوی چه تغییری در معناشناسی آخرت ایجاد میکند.روش ما برای رسیدن به پاسخ این سؤال، روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است ابتدا برخی از آیاتی که کلمه آخرت در آن آمده، استخراج گردید و آنگاه با توجه به تفاسیر و کتب مربوط، تغییرات معنایی و دلالی آن بررسی شد.هدف از این تحقیق آشنایی هر چه بیشتر با واژه آخرت در کلام الهی بود. از جمله مهمترین نتایج پژوهش میتوان به نکات ذیل اشاره داشت:معانی حدوثی آخرت در قرآن کریم با فعل مضارع بیان گشته و دلالتهای ثبوتی آن باجمله اسمیه آمده است.در آیاتی که قصد خداوند حکمی در خصوص آخرت و تاکید بر آنست،آخرت مبتدا آمده؛ زیرا مبتدا محکوم علیه است و در آیاتی که تخصیص آخرت مورد نظر است، به صورت مبتدای مؤخر آمده تا اختصاص را نشان دهد.در آیات مذکور، مقصود از نعت آخرت غالبا توضیح موصوف است و آخرت در نقش مضاف الیهی آن، برای نشان دادن معانی ملکی و ظرفی و تعظیم مضاف است که این معانی با نقش وصفی افاده نمیگردد. آخرت در نقش مفعولی، مسند رامقید نموده وفایده کلام را افزون میکند وآمدن اسامی گوناگون پروردگار در این آیات، متناسب با ترکیب معنایی آیات است.
The Hereafter has been repeated one hundred and thirteen times in the Holy Quran.And communicates a Divine message in different syntactic roles like a subject, predicate, adjective, object, etc.And paying attention to these different combinations has a significant effect on the meanings derived from the verses.The main question of this article is what attention to morphological is and syntactic issues change the meaning of the Hereafter.Our method to answer this question is a descriptive-analytical method based on library resources. First, some verses in which the word of the Hereafter is mentioned are extracted, and then, according to the relevant interpretations and books, its semantic changes are examined.The purpose of this study was to become more familiar with the word hereafter in the divine word.Among the most important results of the research, we can mention some points. Instability has been explained by the present verb and stability has been described by the nominal sentences.The verses that the wise man intends to rule on the Hereafter and emphasize on it, the Hereafter comes from the beginning because the beginning is condemned against and in the verses where the allocation of the Hereafter is desired, it is given as the beginning of the latter to indicate the allocation.The Hereafter is in its additional role, to show the meanings of property and capacity, and honor and these meanings are not expressed with a descriptive role.The Hereafter in the passive role binds the news and therefore increases the usefulness of the word.The appearance of ...
ابعاد دلالی نقشهای نحوی - بلاغی واژه آخرت در قرآن کریم
چکیده
آخرت از کلماتی است که در قرآن کریم صد و سیزده بار تکرار شده و بنا بر اقتضاي حال، در نقشهاي متفاوت نحوي همچون مبتدا، خبر، صفت، مفعول پیام الهی را ابلاغ میکند و توجه به این ترکیبهای مختلف، تاثیر بسزایی در معانی برگرفته از آیات دارد. سؤال اصلی این جستار آنست که توجه به مسائل صرفی و نحوی چه تغییری در معناشناسی آخرت ایجاد میکند. روش ما برای رسیدن به پاسخ این سؤال، روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است ابتدا برخی از آیاتی که کلمه آخرت در آن آمده، استخراج گردید و آنگاه با توجه به تفاسیر و کتب مربوط، تغییرات معنایی و دلالی آن بررسی شد. هدف از این تحقیق آشنایی هر چه بیشتر با واژه آخرت در کلام الهی بود. از جمله مهمترین نتایج پژوهش میتوان به نکات ذیل اشاره داشت: معانی حدوثی آخرت در قرآن کریم با فعل مضارع بیان گشته و دلالتهای ثبوتی آن با جمله اسمیه آمده است. در آیاتی که قصد خداوند حکمی در خصوص آخرت و تاکید بر آنست، آخرت مبتدا آمده؛ زیرا مبتدا محکوم علیه است و در آیاتی که تخصیص آخرت مورد نظر است، به صورت مبتدای مؤخر آمده تا اختصاص را نشان دهد. در آیات مذکور، مقصود از نعت آخرت غالبا توضیح موصوف است و آخرت در نقش مضاف الیهی آن، برای نشان دادن معانی ملکی و ظرفی و تعظیم مضاف است که این معانی با نقش وصفی افاده نمیگردد. آخرت در نقش مفعولی، مسند را مقید نموده و فایده کلام را افزون میکند و آمدن اسامی گوناگون پروردگار در این آیات، متناسب با ترکیب معنایی آیات است.
کلیدواژهها: قرآن کریم، آخرت، دلالت نحوی آخرت، دلالت بلاغی آخرت
1. مقدمه
قرآن کتاب هدایت متقین است (بقره،2) و متقین، در کنار نماز و روزه و انفاق و ایمان به غیب و پیامبران علیهم السلام، به آخرت یقین دارند. از جمله نکات سازنده انسان، اعتقاد به معاد و آخرت است و حدود یک سوم آیات قرآن به آخرت یا ویژگیهای آن اشاره دارد. کلماتی مانند برزخ، بعث، حشر، نشر، صراط ، قیامت، میزان، یوم الدین، یوم الفرقان، یوم الحساب و مانند آن از جمله آنست (خراسانی، 1386ش، 12)، ایمان به آخرت بازدارنده و محرّک است. موجب خوف و ترس است و موجد شور و شوق. خوف از هر آنچه سد راه تکامل انسانی و تقرب الهی است و شوق نزدیک شدن به منبع نور زیرا ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (نور، 35). این نوشتار به بررسی آیاتی از قرآن کریم میپردازد که کلمه آخرت در آنها به کار رفته است و برخی نکات نحوي و دلالی آیات مذکور را برای پی بردن به عمق پیام قرآن بیان مینماید. مانند واقع شدن واژه آخرت در نقشهای مختلف نحوی همچون مبتدا و خبر بودن، نقش وصفی و مضاف الیهی آن، قرار گرفتن آخرت در نقش مفعول و یا معطوف و مانند آن و بیان معانی و دلالتهای آن که بر اثر آن نقش نحوی بر آن مترتب است. این گفتار در صدد پاسخ به این پرسش اصلی است که توجه به مسائل صرفی و نحوی در مفهوم آخرت چه تغییری ایجاد میکند. برای نمونه اگر آخرت مسندالیه باشد چه معنایی دارد و یا اگر در نقش صفت و یا مضاف الیه ظاهر شود معنایش چیست؟
پیشینه پژوهش
موضوع آخرت و شناخت آن، از جمله موضوعاتی است که از قدیم الایام مورد توجه بوده و نویسندگانی در این زمینه قلمفرسایی نمودهاند. از تفاسیر و شرح آیات در باره آخرت که بگذریم میتوان به برخی آثار در زمینه معرفی آخرت و ویژگیهای آن اشاره نمود.
مقاله «نامنگاشتهای حیات آخرت در قرآن کریم در پرتو نظریه استعاره مفهومی» تالیف زینب فیضی و همکار انتشار یافته در پژوهشهای ادبی- قرآنی سال 1399 است. در این مقاله نام نگاشتهای حیات آخرت از منظر نظریه استعاره مفهومی بررسی شده است. نویسنده به این مطلب دست یافته که به کارگیری استعارههای مفهومی در تفسیر حیات اخروی تحول و انقلابی بزرگ در شناساندن جهان پس از مرگ است و با درک تناظرهای مفهومی بین دو حوزه مبدأ و مقصد میتوان به سبک زندگی مورد نظر قرآن پی برد و در مسیر کمال که همان صراط مستقیم است حرکت نمود.
مقاله شماره 101 دانشنامه بزرگ اسلامی که در آن، مطالبی در خصوص کلمه آخرت و وصف آمده است. در این مقاله در باره واژه آخرت آمده که کلمه آخرت مؤنث آخِر به معنی پایان و جهان دیگر، در برابر دنیا قرار دارد و این کلمه در قرآن 104 بار بدون قید و یا اضافه به کار رفته و 9 بار صفت الدّار و یا مضاف الیه آن شده است و لفظ آخرت گاه به صورت مؤنث و انفرادی آمده که یکی از واژههای الدار و النشأة و الحیاة موصوف مقدر آن است و وصف آخرت به تبع آن مؤنث آمده است. از جمله توضیحات آمده در باره آخرت در این مقاله آنست که در آن جهان، انسانها به صورت انفرادی به پیشگاه خداوند حاضر میشوند و تنها با نتیجه اعمال و افکار خود سر و کار دارند.
مقاله «مشاهد الآخرة في القرآن الکریم» نوشته عوض محمد احمد کمبال انتشار یافته در مجله کلیه اصول الدین عراق سال 1439 است. در این پژوهش نویسنده مشاهد و صحنه های آخرت در قرآن را نشان داده است که از جمله آن مرحله اختلال نظم آفرینش و آسمان و زنده شدن مردگان و مرحله آفرینش جدید و حساب و جزاء و نار و جحیم است. نویسنده به این نتیجه رسیده که در قرآن کریم از واژه آخرت به اسامی مختلف و اسالیب متفاوت نام برده شده و تعداد بسیاری از آیات پیرامون اهوال و حوادث قیامت است و همین کثرت نشان دهنده اهمیت موضوع است. مؤلف همچنین به این مطلب دست یافته که صورتی بلاغی در قرآن کریم نیست مگر آن که صحنه مخیف قیامت، توسط آن ترسیم شده است
در پیشینهشناسی تحقیقات با دو متغیر دلالت نحوی بلاغی و آخرت، تحقیقی یافت نشد و لذا مقاله پیش رو از این حیث، دارای اهمیت است. هدف اصلی این تحقیق آشنایی هر چه بیشتر با واژه آخرت در قرآن کریم است تا پیام الهی هر چه عمیقتر دریافت شود. این تحقیق از نوع پژوهشهای نظری است که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام پذیرفته است. ابتدا برخی از آیاتی که کلمه آخرت در آن آمده، استخراج گردیده و آنگاه با توجه به تفاسیر و کتب مربوطه تغییرات معنایی و دلالی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
1-2. مبانی نظری
یکی از دو راه بیان انواع سه گانه خبر(ابتدایی، طلبی، انکاري) جمله اسمیه است که ذاتاً افاده ثبوت میکند «والجملة الاسمية موضوعة لمجرد ثبوت المسند للمسنداليه» (الهاشمی، 1365ش، 75). جمله دو رکن اصلی دارد: مبتدا و خبر و یا مسند الیه و مسند که هر کدام بنا بر مقتضاي حال میتواند مقید و یا مطلق باشد. البته مسند الیه رکن رکین جمله است که جمله بدان نیاز مبرم دارد و لذا اصل بر آن است که ابتدا مسند الیه بیاید و بعد مسند و غالبا مبتدا معرفه است و خبر نکره زیرا اولی محکوم علیه است و دومی محکوم به و در بیان قرآن حکیم عدول از هر اصلی، متضمن امري بلاغی است (الهاشمی، 1365ش، 55-48).
قید براي اتمام فایده است و هر چه قید بیشتر باشد، اختصاص بیشتر میشود و هر چه اختصاص بیشتر باشد، فایده فزونتر میگردد (الهاشمی، 1368ش، 164). تفتازانی در خصوص صفت آورده است: «یکی از قیود اسم، صفت است که براي مقاصدي آورده میشود. اگر اسم نکره باشد جهت تخصیص میآید و اگر معرفه باشد براي توضیح، مدح، ذم، ترحّم و کشف حقیقت آن میآید (التفتازانی، 1411ق، 59-58).
از دیگر قیود اسم، مضاف الیه است که مانند قیدهای دیگر براي اتمام فایده سخن میآید و برای آن فوائدي مترتب است که از جمله آن تعظیم و تحقیر مضاف یا مضاف الیه است یا تعظیم و تحقیر غیر آن (تفتازانی،1411ق، 57) و کلا بردو نوع است: لفظی و معنوی. اضافه لفظی، اضافه صفت به موصوف است و اضافه معنوی، به جای حرف جر لام، فی و مِن میآید. لام برای اضافه ملکی، فی جهت اضافه ظرفی و مِن برای اضافه نوع جنس است. مانند غلامُ زیدٍ که به معنی غلامٌ لزیدٍ است (شرتونی، 1368ش، 4/ 332-331).
از دیگر قیود جمله میتوان از مفعول نام برد که مانند دیگر قیدها براي اتمام فایده سخن میآید و دلائلی براي آمدنش آوردهاند. از جمله: بیان نوع فعل، زمان و مکان فعل، سبب فعل، همراهی فعل و آنچه فعل برآن واقع میشود (الهاشمی، 1368ش، 174-173).
از دیگر قیود جمله میتوان به عطف اشاره نمود که براي اغراضی میآید. از جمله: تفصیل مسند الیه و یا مسند به اختصار، رد سامع به جهت صواب به اختصار، صرف حکم به دیگري، شک متکلم یا سامع و اباحه و تخییر (الهاشمی،1368ش، 166-165).
از دیگر موارد ذکر آخرت، همراهی آن با حروف جر است. حروف جري مانند فی، باء، علی و عن. فی به معناي ظرفیت است اعم از حقیقی و یا مجازي. باء معانی متعدد دارد از جمله: الصاق حقیقی یا مجازي، سببیت، استعانت، تأکید، مصاحبت، بدل، مقابله ،متعدي کردن و ...علی به معناي استعلاي حقیقی و مجازي، ظرفیت، مصاحبت و ... است و عن به معناي مجاوزت حقیقی و مجازي ، بدل، بعد و باء (شرتونی،1368ش، 4/361و359-358).
2. آخرت در قرآن کریم
پیشتر آمد که یک سوم آیات قرآنی به آخرت و مسائل مربوط به آن اختصاص دارد (خراسانی، 1386ش، 12) که در نقشهای مختلف نحوی پیام الهی را به اهل ایمان میرساند از جمله آن، نقش مبتدایی آخرت است.
2-1. آخرت در نقش مبتدا
آیاتی که آخرت در آنها نقش مبتدا را دارد 8 آیه است (نجم/25، انعام/32، عنکبوت64، اسراء/21، نحل30، اعلی/17، نساء/77، لیل/13) که همراه با لام ابتدا، به صورت مبتدا و یا مبتدای مؤخر آمده و در اینجا به 3 مورد آن (به طور تصادفی) اشاره میشود و شایان ذکر است که آخرت درنقش مبتدایی آن، تاکید بیشتری از نقشهای دیگر آن دارد و حق مسندالیه آنست که معرفه باشد زیرا محکوم علیه است و شایسته است که معلوم باشد تا آن حکم مفید گردد (الهاشمی،1368ش، 130).
آیه1: ﴿أَ لَم تَرَ إلی الذینَ قیلَ لَهم کُفُّوا أیدِیَکُم وَأقیموا الصَّلوةَ وّآتوا الزَّکوةَ فَلَمَّ کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ اِذَا فَریقٌ منهُم یَخشَونَ النّاسَ کَخَشیَةِ اللهِ او اشدُّ خَشیةً وَقالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبتَ عَلَینا القِتالَ لَولا اخَّرتَنا الی اجَلٍ قَریبٍ قُل مَتاعُ الدنیا قَلیلٌ والآخرةُ خيرٌ لمنِ اتّقی﴾ (نساء، 77) ترجمه انصاریان: (در عبارات قبل از بیان بهتر بودن آخرت آمده اي پیغمبر به ایشان بگو متاع دنیا اندك) و آخرت براي تقوا پیشگان بهتر است. جمله «و الآخرة» عطف به «متاع الدنیا» شده است و «الآخرة» در واقع «ثواب الآخرة» است و ترکیب «لمن اتّقی» نیز به معنی «لمن اتّقی الله» است (عبدالواحد،1422ق، 2/ 400). تقدیم مسندالیه نیز، نشانگر تأکید و قوت است (جرجانی، بیتا، 103). تحلیل: آیه مذکور با تعجب از کار مسلمین شروع شده زیرا از پیامبر اذن جهاد خواستند ولی زمانی که فرمانش صادر شد، از آن استنکاف کردند. آیه بهتر بودن آخرت بر دنیا را برای متقین، با آمدن آخرت در نقش مبتدایی، تبیین نموده و خبر آن را با جار و مجرور «لمن اتقی» مقید ساخته و صله «اتّقی» به قرینه مدح، افاده استمرار تجددي دارد.
آیه2: ﴿أنظُر کَیفَ فَضَّلنَا بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ ولَلآخرةُ أكبرُ درجاتٍ واکبرُ تفضیلاً﴾ (اسراء، 21) ترجمه انصاریان: اي پیامبر با تامل بنگر چگونه برخی را به بعضی دیگر(به جهت مصالحی) فضیلت دادیم و همانا آخرت از نظر فضیلت و درجات برتر و بیشتر است. ابن عربی مراتب برتری آخرت بر دنیا را به برتری روح بر بدن مثال زده است.«بقدر رجحان الروح علی البدن يكون رجحان درجات الآخرة علی الدنيا» (ابن عربی، 2001م، 1/ 379) لام ابتدا برای تاکید آن آمده است (عبدالواحد،1422ق، 5/ 501). تحلیل: آیه فوق، تاکید بر برتري و بیشتري درجات و فضائل آخرتی بر فضائل دنیایی دارد. بنابراین معنی برتری فضائل آخرتی به دنیوی با دو تاکید، نقش مبتدایی و لام تاکید، تبیین شده و با خبر «اکبر» و تکرار آن و تمییز «درجاتٍ» و «تفضیلاً» مقید گردیده است. در این آیه نیز تقدیم مسندالیه نشانه تاکید و تقویت معنای آخرت است.
آیه3: ﴿إنَّ عَلَيناَ للهُدی وَإنَّ لنَا َللآِخرَةَ وَالأوُلی﴾ (لیل، 13) ترجمه انصاریان: بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست و آخرت و دنیا فقط از آن ماست و هدایت و عصیان بندگان موجب ازدیاد و نقص ملک ما نیست. تحلیل: آیه بر هدایتگري و مالکیت حق تعالی بر آخرت و دنیا تأکید دارد و آن را با تقدیم ما هو حقه التاخیر یعنی جار و مجرور علینا و لنا به وجود حق سبحانه تخصیص داده و با إنّ و نقش مبتدایی آخرت، همراه با لام ابتدا و تقدم آن، بر اختصاص آن تأکید نموده است و مالکیت پروردگار را با معطوف الاولی مقید ساخته است. تقدم آخرت بر دنیا نیز نشانگر اهمیت آنست.
جمع بندی آیات از حیث نحوی و بلاغی: در آیاتی که قصد خداوند حکیم حکمی در خصوص آخرت بوده، آخرت در نقش مبتدا آمده است زیرا مسندالیه، محکوم علیه است و بدین وسیله حکم تقویت شده است و در آیاتی که تخصیص آخرت مورد نظر بوده، آخرت به صورت مبتدای مؤخر و با تقدم جار و مجرور آمده تا اختصاص را نشان دهد. همچنین میتوان نتیجه گرفت که تقدم و تأخر کلمات نیز، نشانگر اهمیت کلمه متقدم بر کلمه متأخر است و نکته بعد آمدن آخرت در نقش مسندالیهی و نیامدن آن در نقش مسندی در قرآن است که دلالت بر تقویت و تاکید معنی آخرت در این کتاب مقدس دارد.
2-2. آخرت در نقش صفت
آیاتی که آخرت در آنها به صورت صفت آمده 9 آیه است. (بقره/94، انعام/32، عنکبوت/20، قصص/83، عنکبوت/64، قصص/77، احزاب/29، اعراف/169، انعام/32) 7 مورد با موصوف «الدار» و 1مورد با موصوف «الملة» و 1مورد با موصوف «النشأة» آمده، که برخی از آن در ذیل میآید.
آیه1: ﴿قُل إن كانَت لكُم الدَّارُ الآخرةُ عندَ الله خَالصَةً مِن دونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوا المَوتَ إن كُنتُم الصَادقینَ﴾ (بقره،94) ترجمه انصاریان: اي پیامبر به یهود بگو اگر آن گونه که خیال میکنید سراي آخرت با همه نعمت هاي خداییش تنها به شما تعلق دارد پس آرزوي مرگ کنید اگر راستگویید. تحلیل: اقتضای کلام، توضیح «دار» است و نیز جمله مقید به حرف شرط «إن» شده که نشانه شک است و اشاره به بطلان نظر یهود دارد. جواب شرط «فتمنّوا» است که دلالت برحدوث و تجدد دارد و مفعول «الموت» آن را مقید میکند «وإن كنتم صادقين» شرطی است که براي تأکید سخن آمده و جوابش فتمنوا محذوف است.
آیه2: ﴿وَلَلدَّارُ الآخِرةُ خَيرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أ فَلَا تَعْقِلُون﴾ (انعام،32) ترجمه انصاریان: و یقیناً سراي آخرت براي تقوا پیشگان بهتر است آیا نمیاندیشید. آیه در صدد ابطال زعم یهود است و از برهان خود آنان برای باطل نمودن نظر ایشان بهره میجوید (ابن عاشور، 1420ق، 1/ 595). در آیه فوق خبر کان مقدم شده تا اختصاص جنت را (به زعم یهود) نمایان سازد و آخرت به صورت وصف آمده است (عبدالواحد،1422ق، 1/ 201). آیه اعاده دعوت به تقواست که با التفات از غیبت به خطاب، بر معنا تاکید شده است (ابن عاشور، 1420ق، 6/ 68). تحلیل: در این آیه بهتر بودن خانه آخرت براي متقین با دو تاکید، جمله اسمیه و لام تاکید تبیین میشود زیرا ما قبل آیه صحبت از لهو و لعب بودن زندگانی دنیاست(و ما الحیوة الدنیا الا لعب و لهو) و دار با لام تاکید و نعت الآخرة آمده؛ زیرا منظور مدح و یا توضیح دار است و خیر بودن آن نیز با جار و مجرور للذين مقید گشته است و در ادامه جمله فعلیه همراه با همزه استفهام، براي تأکید بیشتر معنا آمده است. فعل مضارع منفی لاتعقلون نیز، دلالت بر استمرار دارد.
مقایسه دو آیه 77 نساء و 32 انعام ﴿وَالآخِرةُ خَيرٌ لِمَنِ اتّقی﴾ ﴿وَلَلدَّارُ الآخِرةُ خَيرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أ فَلَا تَعْقِلُون﴾ که آخرت در یکی نقش مبتدا و دیگری صفت است: مفهوم کلی دو آیه یکسانست و آن هم بهتری آخرت برای متقین است ولی تفاوتهایی در آن به چشم میخورد. در سوره نساء، آخرت بدون موصوف آمده و در سوره انعام، با موصوف دار آمده است. به نظر میرسد در آیه اول، کلیت آخرت مدّ نظر است لذا آخرت بدون موصوف آمده است و در سوره انعام، صحبت از حیات دنیاست و لذا آخرت با موصوف آمده است تا تاکید بیشتری بر معنای بهتری آخرت بر دنیا باشد. در هر دو آیه مصداق بهتر بودن ذکر شده که در آیه اول به صورت موجز آمده و در آیه دوم مفصل بیان شده تا به حکم زیادة مباني تدلّ علی زیادة معانی، افاده بیشتری بر مفهوم بهتری آخرت برای متقین باشد.
آیه3: ﴿قُلْ سِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الاَخِرَة﴾ (عنکبوت،20) ترجمه: (ابتداي آیه امر به سیر در زمین دارد و میگوید) بگو در زمین بگردید و تأمل کنید چگونه آفرینش آغاز شد. سپس خداوند جهان آخرت را ایجاد می کند. تحلیل: اﷲ ينشئ جمله اسمیه است که ثبوت را میرساند و در آن تکرار اسناد است یعنی اﷲ ينشئ هو که دلالت بیشتري بر انشاء جهان آخرت توسط اﷲ دارد. در آیه شریفه آغاز خلقت با ماضی و ایجاد آخرت با مضارع و حرف عطف ثمّ آمده تا حدوث و ایجاد در آینده را تبیین نماید.
جمع بندی آیات: برتری خانه آخرت برای متقین، با تاکید و بدون تاکید آمده است و تاکید آن، وقتی است که سخن از جهان آخرت و حیات دنیا با هم است و مقصود از نعت آخرت در آیات ذکر شده، توضیح و یا مدح موصوف بوده و با ترکیب وصفی نیز بیان شده است و لذا با مضاف الیه قرار گرفتن آخرت و معانی مختص به آن(ظرفیت، تعظیم و تحقیر) اغراض وصف، تحقق نمییافت.
2-3. آخرت در نقش مضاف الیه
آیاتی که آخرت در آنها مضاف الیه آمده 19آیه است. (هود/103، رعد/34، فصلت/16، قلم/33، طه/127، زمر/26، نازعات/25، اعراف/147، روم/16، مؤمنون/33، آل عمران/148، آل عمران/145، یوسف/57، نحل/41، قصص/83، عنکبوت/64،اسراء/104، اسراء/17، شوری/20) 6 مورد ترکیب «عذاب الآخرة»،1مورد «نكال الآخرة» و3 مورد همراه با «لقاء» آمده و «ثواب الآخرة»، «اجر الآخرة»، «دار الآخرة» و «وعد الآخرة» هم2 بار آمده و «حرث الآخرة» تنها یک بار آمده است. در اینجا به برخی از آن اشاره میشود.
آیه1: ﴿... أَفَلَم یَسیرُوا فِی الارضِ فَیَنظُرُوا کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَلَدَارُ الاَخِرَةِ خَير لِّلَّذِينَ اتَّقَوْاْ أَ فَلَا تَعْقِلُون﴾ (یوسف،109) ترجمه: (در عباراتی قبل از بهتر بودن آخرت آمده این عمل ما نسبت به اهل ایمان در دنیاست که دشمنانشان را هلاك میکنیم) و همانا سراي آخرت (بهشت) براي پرهیزگاران بهتر است آیا نمیاندیشید. بنابر تفسیر تبیان دار الآخرة ترکیبی اضافی است که تقدیر آن دار الحال الآخرة است زیرا حال مردم دو گونه است یا حال الدنیا و یا حال الآخرة (طوسی، بیتا، 6/ 207)تحلیل: سرای آخرت نسبت به سراي دنیا براي پرهیزکاران با دو تأکید لام ابتدا و جمله اسمیه تبیین شده و خبر خيرٌ با جار و مجرور للذين مقید گردیده است و این قید برای آن آمده که قبل از آیه سخن از سیر در زمین و دیدن عاقبت پیشینیان است و لذا جار و مجرور للذین آمده است و صله اتقوا به قرینه مدح فایده استمرار تجددي دارد و در تأکید سخن، جمله فعلیه مصدر به همزه استفهام آمده که فعل مضارع منفی آن نیز افاده استمرار دارد.
آیه2: ﴿...وَمَن یُضلِلِ اللهُ فَمَا لَهُم مِن هادٍ﴾ ﴿لَهُمْ عَذَابٌ فىِ الحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الاَخِرَةِ أَشَقُّ﴾ (رعد،34-33) ترجمه: (پیش از آیه آمده هر کس را که خداوند به سبب از دست دادن لیاقتش گمراه کند، هدایتگري براي او نیست) و براي گمراهان در دنیا عذاب دنیوي (اسارت، امراض و ...) است و همانا عذاب اخروی به جهت دوام و کثرت و خلوص شدیدتر و پر مشقتتر است. این آیه در باره کافران است. در تبیان (طوسی، بیتا، 6/ 259) ذیل آیه مذکور آمده که آیه خبری است از جانب خدای متعال برای کافران، که در زندگی دنیا دچار عذاب (قتل و بردگی و اسارت و از دست دادن مال و .. .) میشوند و عذاب آخرتشان پر مشقتتر است. ابن عاشور نیز عذاب الآخرة را به عذاب در آخرت معنی نموده است (ابن عاشور، 1420ق، 12/ 195). تحلیل: آیه سختتر بودن عذاب آخرت را با دو جمله اسمیه که دلالت بر ثبوت دارد، تبیین نموده است. در جمله اول، با آوردن جمله اسمیه و تقدم خبر، به عذاب در زندگی دنیوي تأکید شده و در جمله دوم، با جمله اسمیه و لام ابتدا، به سختتر بودن عذاب اخروي تأکید گردیده است. بنابراین اضافه در این آیه، اضافه ظرفی است.
آیه3: ﴿وَ لَدَارُ الاَخِرَةِ خَيرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِين﴾ (نحل،30) ترجمه: و یقیناً سراي آخرت و پاداش آن از نعم دنیوي بهتر است و سراي آخرت چه نیکوست. این آیه در خصوص پرهیزگاران است. فیض کاشانی در تفسیر صافی (کاشانی، 1415ق، 3/ 133)، بهتر بودن خانه آخرت را وعدهای برای باتقوایان دانسته و بیان نموده که عبارت «لنعم دار المتقین» تفسیرخیر بودن خانه آخرت است. تحلیل: آیه در صدد بیان برتري آخرت نسبت به دنیاست که با دو جمله تبیین شده است. جمله اول جمله اسمیه ایست که با دو تأکید لام ابتدا و اسمیت جمله، برتري آخرت را تبیین میکند و جمله دوم فعل ماضی نعم که فعل انشاء مدح است و با لام تأکید آمده تا نیکویی سراي آخرت را بیان نماید. به نظر میرسد اضافه در این آیه، اضافه ظرفی است و یا ترکیب صفت و موصوف است که برای تعظیم دار آمده باشد.
آیه4: ﴿وَ الّذینَ هَاجَروُا فَی اللهَ مِن بَعدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّکُم فِی الدُّنیا حَسَنةً وَلَاجرُ الاَخِرَةِ أکبرُ﴾ (نحل،41) ترجمه: (ابتداي آیه آمده کسانی که مورد ظلم واقع شدند و براي خدا هجرت نمودند، خداوند به جاي وطنشان(مکه) جاي بهتري(مدینه) به ایشان داد) و یقیناً پاداش آخرت برتر و بزرگتر است. در تبیان (طوسی، بیتا، 6/ 383) ذیل آیه مذکور آمده که خداوند به مهاجرین در راه خدا پاداش میدهد و البته پاداش آخرتشان بزرگتر است. ابن عاشور نیز اجر الآخرة را به اجر در آخرت معنی نموده است (ابن عاشور، 1420ق، 12/ 195). تحلیل: آیه بزرگتري پاداش آخرت را با دو تأکید جمله اسمیه و لام ابتدا میآورد و اضافه در این آیه نیز، اضافه ظرفی است.
برآورد آیات: در آیات مذکور، هر زمان که ثواب آخرت به تنهایی مقصود بوده، بدون هیچ تاکیدی آمده زیرا برتری آخرت بر دنیا امری روشن است و هر گاه ثواب و عذاب دنیا و آخرت، با هم مدّ نظر بوده، اجر و عذاب آخرت با تاکیدی آورده شده تا بزرگی و فضل آخرت را نشان دهد. در آیات ذکر شده، مقصود از اضافه، ظرفیت و تعظیم بوده و با ترکیب اضافی نیز بیان شده است و لذا با وصف قرار گرفتن آخرت و معانی مختص به آن، اغراض آیه تحقق نمییافت.
2-4. آخرت در نقش مفعول
آیاتی که آخرت در آنها درنقش مفعول به آمده( به واسطه حرف جر یا بدون واسطه آن)19آیه است (مومنون/74، نمل/4، نحل/22، نحل/6، اسراء/45، نجم/27، اسراء/10، انعام/113، زمر/45، انعام/150، بقره/3، سبأ/21، مدثر/53، قیامة/21، انفال/68، آل عمران/152، اسراء/19، زمر/9، ممتحنة/13) که 10 مورد آن با فعل «لا يؤمنون بالآخرة» و 1 آیه با فعل «يؤمنون» آمده و1مورد با فعل «يؤمن بالآخرة»،2 مورد با فعل «لا يخافون الآخرة» و «تذرون الآخرة» آمده است.2 آیه با ترکیب «يريد الآخرة» و1آیه با فعل «أراد الآخرة» و2 مورد هم با فعل «يحذر الآخرة» و «يئسوا من الآخرة» آمده، که به برخی از آن اشاره میگردد.
آیه1: ﴿تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الاَخِرَة﴾ (انفال،67) ترجمه: (خطاب آیه به مؤمنینی است که براي غنیمت و فدیه میجنگند میگوید) شما متاع ناچیز دنیا را میخواهید و خداوند آخرت را برایتان میخواهد. درویش وجه تسمیه اعراض را ماندگاری اندک آن میداند. «يسمی بذلک لانّه قليل اللبث» (درویش، 1996م، 4/ 42) از اسامی پروردگار، اسم الله آمده که به منظور تعظیم پروردگار است و نظم و تناسق قرآنی را نشان میدهد (سید قطب، 1425ق، 88). تحلیل: آیه در صدد تبیین خواست بندگان و خداوند است. در بیان خواست بندگان، جمله فعلیه و فعل مضارع تریدون و مفعول عرض الدنیا آمده تا عارضی بودن آن را بیان کند و در توضیح خواست حق جمله اسمیه دالّ بر ثبوت آمده و به سبب تکرار اسناد «الله یرید»، حکم اراده حق تقویت شده و با بیان مفعول «الآخرة» معنی اراده، مقید شده و تبیین بیشتری یافته است.
آیه2: ﴿إذا خَوَّلَهُ نعمَةً مِنهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدعُوا اِلَیهِ مِن قَبلُ وَجَعَلَ لِلهِ اَندادًا لِیُضلَّ عَن سَبیلِهِ قُل تَمَتّشع بِکُفرِکَ قَلیلًا اِنَّکَ مِن اصحابِ النَّارِ﴾ ﴿أَمَّن هُوَ قَانتٌ آَنَاءَ الَّيلِ سَاجِداً َوقائماً يَحذَرُ الآخرَةَ ویرجوُ رحمَةَ رَبِّهِ﴾ (زمر،8-9) ترجمه: )آیه در مورد شخص گنه کاریست که نعمت الهی رافراموش کرده و براي حق شریکانی قرار میدهد میفرماید چنین کسی بهتر است( یا بنده ساجد و قائم که از آخرت میترسد و به رحمت الهی امیدوار است. ابن عربی در تفسیر آیه مذکور آورده که سالک از عقاب آخرت بیمناکست و به رحمت حق امیدوار و همواره خوف و رجاء با اوست (ابن عربی، 2001م، 2/ 199). یحذر الآخرة یعنی عذاب الآخرة (عبدالواحد، 1422ق، 8/ 540) بنابر نظر زمخشری تقدیر هو قانت، «أ من هو قانت کغیره» می باشد (زمخشری، 1407ق، 4/ 114). تحلیل: آیه ویژگی عباد اﷲ را با دو جمله اسمیه تبیین میکند. جمله اول من مبتدا و خبر محذوف، و جمله دوم «هو قانت». عبادت بندگان با مفعول فیه «آناء الیل» و حال «ساجدا» و معطوف «قائما» و جمله حالیه «يحذر الآخرة» و معطوف «يرجو» تبیین شده است و میتوان گفت که هر دو فعل خوف و رجاء(یحذر و یرجو) با ذکر مفعول خود مقید شده و معنی فعل را تبیین میکند.
آیه3: ﴿کلّا بل تحبّون العاجلة وَتَذُرُوَنَ الآخِرَةَ﴾ (قیامت،22-21) ترجمه: (آیه می فرماید این که میپندارید قیامتی در کار نیست) این چنین نیست بلکه شما دوستار دنیایید و آخرت را رها میکنید. در بلاغت القرآن جمله «تذرون الآخرة» به معنی «تذرون حیاة الآخرة» آمده است (عبدالواحد، 1422ق، 10/ 417). تحلیل: تبیین رهایی آخرت از جانب دنیا دوستان با حرف ردع و زجر(کلا) و حرف إضراب(بل)آمده و فعل تذرون نیز با مفعول الآخرة مقید شده تا عمل ترک کردن، به روشنی تبیین شود..
برآورد آیات: افعال متعدی آمده در آیات مذکور و غیر مذکور یعنی افعال «يؤمنون، يخافون، تذرون، يريد، أراد، يحذر، يئسوا»، مقید به ذکر مفعول «الآخرة» شده تا فایده کلام را، فزونی بخشد و معنی فعل خود را به بهترین وجه تبیین کند و قطعا تقریر و توضیح افعال در آیات ذکر شده و غیر آن، بدون آمدن مفعول تحقق نمییافت.
2-5. آخرت در نقش معطوف
آیاتی که آخرت در آنها نقش معطوف را دارد،20آیه است (آل عمران/22، نور/23، آل عمران/ 56، احزاب/57، نور/14، نور/19، حج/15، یوسف/101، آل عمران/45، بقره/220، توبه/69، توبه/74، بقره/217، ابراهیم/27، یونس/64، فصلت/31، زخرف/35، حج/11 نساء/134)که 14آیه با ترکیب «فی الدنيا و الآخرة» آمده،3 آیه به صورت «فی الحياة الدنيا وفی الآخرة»،1 آیه به صورت «متاع الحياة الدنيا و الآخرة»،1 آیه با ترکیب «خسر الدنيا و الآخرة»،1 آیه به صورت «عند اﷲ ثواب الدنيا و الآخرة» آمده که در ذیل به برخی از آن اشاره میشود.
آیه1: ﴿وَ مَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَخِرَة﴾ (بقره،217) ترجمه: کسانی که از دینشان برگردند و در حال کفر بمیرند، آنان کسانیند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه میشود. طبرسی در تفسیر خود آورده که معنای آیه این نیست که ایشان استحقاق ثواب داشتند و به ایشان ندادند زیرا این احباط جایز نیست (طبرسی، 1994م، 2/ 77). تحلیل: در آیه کریمه حکم ارتدادِ آمده و حبطِ اعمال مرتدین غیر تائب، با جمله شرطیه و جار ومجرور «منكم» و «عن دينه» و معطوف «يمت» و جمله حالیه «و هو كافر» مقید شده است. جواب شرط هم که اعتبار شرط است خود جمله اسمیه است و خبر ماضی «حبطت»، نشان دهنده قطعیت حبط اعمال مرتدین است آمدن معطوف «فی الدنیا و الآخرة» در آیه، به جهت تفصیل جار و مجرور به اختصار است زیرا ترکیب «فی الدنیا و الآخرة»، مختصرتر از «فی الدنیا و فی الآخرة» است.
آیه2: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فىِ الحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَخِرَة﴾ (ابراهیم:27) ترجمه: خداوند مؤمنان را به سبب اعتقادشان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم میدارد. طبرسی قول ثابت را همان ایمان دانسته زیرا ثابت با ادله است «القول الثابت ای الايمان لانه ثابت بالحجج و الادّلّه» (طبرسی، 1994م، 6/ 71) «فی الآخرة» به معنی «فی الحیاة الآخرة» است (عبدالواحد، 1422ق، 5/ 254). تحلیل: آیه ثابت قدمی مؤمنان را با جمله فعلیه بیان نموده تا حدوث را نشان دهد. و این ثبات قدم، با مفعول «الذين» و جار و مجرور «بالقول« و «فی الحياة الدنيا» و معطوف «فی الآخرة» مقید شده است. آمدن معطوف در این آیه نیز تفصیل جار و مجرور به اختصار است زیرا ترکیب «فی الحیوة الدنیا و فی الآخرة»، خلاصهتر از «فی الحیوة الدنیا و فی الحیاة الآخرة» است.
آیه3: ﴿من كاَنَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَ الاَخِرَة﴾ (نساء،134) ترجمه: هر کس فقط پاداش دنیا را بخواهد (دچار اشتباه شده) زیرا ثواب دنیا و آخرت نزد خداست و مالکیت دنیا و آخرت از آن اوست. طبرسی ذیل این آیه آورده که ثواب دنیا غنیمت و منافع دنیوی است و علت اظهار ایمان منافقین به پیامبر(ص) رسیدن به (همین) نعم دنیوی بوده است (طبرسی، 1994م، 3/ 203). تحلیل: آیه در صدد بیان اختصاص پاداش دنیا و آخرت به خداست و آن را با جواب شرط که جمله اسمیه دالّ بر ثبوت است، تقریر نموده و با تقدم خبر «عند اﷲ» تخصیص را نشان داده است. آمدن معطوف در این آیه نیز تفصیل جار و مجرور به اختصار است زیرا ترکیب «ثواب الدنیا و الآخرة»، اخصر از «ثواب الدنیا و ثواب الآخرة» است.
برآورد آیات: وجوه مختلف آخرت در نقش معطوف در آیات مذکور و غیر مذکور مانند ترکیبهای «فی الدنيا و الآخرة»، «فی الحياة الدنيا وفی الآخرة»، «متاع الحياة الدنيا و الآخرة»، «خسر الدنيا و الآخرة» و «عند اﷲ ثواب الدنيا و الآخرة» مقید به ذکر حرف عطف «و» شده است و منظور از آمدن عطف در این آیات، تفصیل جار و مجرور به اختصار است و این تفصیل، جز با حرف عطف «و» تحقق نمییافت.
2-6. آخرت در نقش مجرور
آیاتی که آخرت در آنها همراه با حروف جر آمده 37 آیه است (هود/22، نحل/109، اسراء/72، نمل/5، عنکبوت/27، رعد/26، سبأ/1، آل عمران/85، حشر/3، هود/16، بقره/130، غافر/43، آل عمران/176، شوری/20، آل عمران/77، بقره/200، بقره/114، توبه/38، مائده/33، مائده/5، مائده/41، بقره/102، یونس/64، ابراهیم/27، بقره/201، نمل/3، فصلت/7، مؤمنون/74، اعراف/45، هود/19، نمل/40، اسراء/10، لقمان/4، نجم/27، نحل/107، ابراهیم/3، روم/7) که 25 آیه با حرف جر «في» است. 9 آیه با حرف جر «باء» و 2 آیه با حرف جر «علی» و1 آیه با حرف جر «عن» آمده که در ذیل به بعضی اشاره میشود.
ابتدا آیاتی که با حرف جر «فی» آمده است.
آیه1: ﴿لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْترَیهُ مَا لَهُ فىِ الاَخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ﴾ (بقره،102) ترجمه: و یقیناً یهود میدانست که هر کس سحر را بخرد در آخرت نصیبی ندارد. «فی الآخرة» جار و مجرور متعلق به حال محذوف «من خلاق» است (عبدالواحد، 1422ق، 1/ 130). تحلیل: آیه با تأکیدات چند گانه به عدم نصیب ساحران یهود در آخرت و علم آنان به این مطلب اشاره دارد و آن را با دو جمله فعلیه و اسمیه تبیین مینماید. علم ایشان را با فعل ماضی دالّ بر حدوث بیان نموده و با لام و قد تأکید کرده و عدم نصیبشان در آخرت را با ماي نافیه، تقدم خبر له، من زائده تقویت نموده است. فی در ترکیب «فی الآخرة»، به معنی ظرفیت مجازی است.
آیه2: ﴿وَمَن اَظلَمَ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللهِ اَن یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ وَسَعَی فِی خَرابِهَا اولئِکَ مَا کَانَ لَهُم اَن یَدخُلُوهَا اِلَا خَائِفینَ لَهُم فِی الدُّنيا خِزیٌ وَلهُم فی الآخرة عذابٌ عظيمٌ﴾ (بقره،114) ترجمه: (صدر آیه آمده و چه کسانی ستمکارتر از آنانند که از ذکر نام خدا در مساجد جلوگیري میکنند و سعی در خرابی و ویرانی آن دارند، آنان را شایسته نیست که در آن مراکز درآیند جز در حال ترس) براي آنان در دنیا خواري و در آخرت عذابی بزرگ است. تحلیل: آیه در بیان خزي و عذاب ظالمان و مانعان ذکر خدا در مساجد است و این موضوع را با دو جمله اسمیه دال بر ثبوت، که خبر آن مقدم شده تأکید نموده و با حال «فی الدنيا» و «فی الآخرة» و نعت «عظيم»، مقید ساخته است. «لهم فی الآخرة عذاب» معطوف بر «لهم فی الدنیا خزی» است. فی در ترکیب «فی الآخرة»، به معنی ظرفیت مجازی است.
آیه3: ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فىِ الاَخِرَةِ مِنْ خَلَاق﴾ (بقره،200) ترجمه: برخی از مردم می گویند بار پروردگارا به ما در دنیا عطا کن و آنان را از آخرت هیچ بهره و نصیبی نیست. طبرسی ذیل آیه آورده که وی نعمت آخرت را مسألت نمیکند زیرا بدان ایمان ندارد (طبرسی، 1994م، 2/ 51) و ابن عربی علت عدم خواست را توجه آنان به عالم پستتر دانسته و اینکه اکتساب ظلمت با نور منافات دارد (ابن عربی، 2001م، 1/ 74). تحلیل: آیه حال دنیا خواهان را با جمله اسمیه دالّ بر ثبوت تقریر مینماید و آن را با تقدم خبر «من الناس» تأکید میکند و صله «يقول»، با مناداي مضاف «ربنا» و فعل امر و جار و مجرور «آتنا فی الدنيا»، مقید میشود. جمله حالیه بعد بر نفی نصیب دنیا طلبان تأکید دارد و آن را با خبر مقدم «له»، من زائده «من خلاق» و حال «فی الآخرة» تبیین مینماید. فی در ترکیب «فی الآخرة» نیز، به معنی ظرفیت مجازی است.
برآورد آیات: «فی» در این آیات به معنی ظرفیت مجازی است و مفهوم عدم نصیب آخرتی ساحران یهود و عذاب بزرگ مانعان ذکر خدا و عدم بهره آخرتی دنیاخواهان را همراه با کلمات دیگر تبیین نموده است و در هر سه آیه، با تقدم «فی الآخرة» بر این معانی تأکید شده است و معنای ظرفی در آیات مذکور جز با حرف جر «فی» نشان داده نمیشد.
آیاتی که آخرت با حرف جر «باء» آمده است.
آیه1: ﴿أُوْلَئكَ الَّذِينَ اشْترَوُاْ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا بِالاَخِرَة﴾ (بقره،86) ترجمه: کافران کسانیند که زندگانی دنیا را به جاي آخرت خریدند. طبرسی در توضیح آیه آورده که ایشان ریاست دنیا را خریداری نموده و به جای آخرت بدان رضایت دادند (طبرسی، 1994م، 1/ 256). باء در «بالآخرة» به معنی ثمن یا مقابله است (عبدالواحد، 1422ق، 1/ 106). تحلیل: آیه در بیان خرید دنیا به جاي آخرت است و این معنا با جمله اسمیه که دلالت بر ثبوت دارد، تبیین میشود. اولئک مبتدا و موصول خبرست و صله، فعل ماضی «اشتروا» است که قطعیت را میرساند و فعل «اشتروا» با مفعول و وصف آن «الحياة الدنيا» و جار و مجرور «بالآخرة» مقید میشود.
آیه2: ﴿فَلْيُقَاتِلْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشرْونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا بِالاَخِرَة﴾ (نساء،74) ترجمه: باید در راه خدا بجنگند کسانی که می خواهند زندگانی فانی دنیا را با زندگانی باقی آخرت مبادله کنند. «بالآخرة» متعلق به «یشرون» است که در آن مضاف حذف شده و مضاف الیه جای آن آمده است یعنی «بثواب الآخرة» (عبدالواحد، 1422ق، 2/ 394). تحلیل: آیه به جهاد در راه حق براي آخرت جویان اشاره دارد و این موضوع را با جمله فعلیه فليقاتل که دلالت بر استمرار دارد، تبیین مینماید و با جار و مجرور فی سبيل اﷲ مقید میکند. الذين فاعل و صله آن جمله فعلیه يشرون است که استمرار تجددي دارد و حکم شراء با مفعول و وصف آن «الحياة الدنيا» و جار و مجرور «بالآخرة» مقید میگردد. میتوان گفت باء در بالآخرة به معنی مقابله است
آیه3: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون﴾ (نمل،3) ترجمه: مؤمنین کسانیند که نماز را بر پا می کنند و زکات می پردازند و به آخرت یقین دارند.«هم» در «هم یوقنون» بدل از هم اولی است و تقدم جار و مجرور «بالآخرة» بر «یوقنون»، نشانگر عنایت به آنست (عبدالواحد، 1422ق، 7/ 297). در کشاف زمخشری تکرار «هم» در آیه به معنی آنست که تنها کسانی به آخرت یقین دارند که جامع بین ایمان و عمل صالح باشند (زمخشری،1407ق، 3/ 347). تحلیل: آیه مؤمنین را با دو جمله توصیف میکند. جمله اول با مبتداي «الذين» و خبر «يقيمون» تبیین میشود و با مفعول «الصلوة» و معطوف «يؤتون» و مفعول «الزكاة» مقید میگردد.
برآورد آیات: «باء» در این آیات به معنی بدل و یا تعدیه است و مفهوم خرید کافران، دنیا را به جای آخرت و مقاتله مجاهدین و مبادله کنندگان زندگی دنیا با آخرت و مؤمنین برپا کننده نماز و پردازنده زکات و یقین موقنین به آخرت را همرا با مفردات دیگر تقریر نموده است و معانی مذکور در آیات فوق، جز با حرف جر «باء» تحقق نمییافت.
و آیاتی که آخرت با حرف جر «علی» و «عن» آمده است.
آیه1: ﴿... وَلَکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِ صَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَلَهُم عَذابٌ عَظیمٌ﴾ ﴿ذالِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا عَلىَ الاَخِرَة﴾ (نحل،107-108) ترجمه: (در آیه 107 آمده آنانی که سینه را براي پذیرفتن کفر گشادهاند، خشمی سخت از جانب خدا براي آنان است و براي ایشان عذابی بزرگ خواهد بود ) این بدان سبب است که آنان زندگانی زود گذر دنیا را بر آخرت ترجیح دادند. ذلک مبتداست و اشاره به عذابی است که به سببب رجحان دنیا بر آخرت بدانها میرسد (عبدالواحد، 1422ق، 6/ 216). تحلیل: خبر جمله اسمیه است که «هُم» مبتدا و فعل ماضی «استحبوا» خبر آنست و قطع و یقین را میرساند. حکم ترجیح دنیا بر آخرت با مفعول «الحياة الدنيا» و جار و مجرور «علی الآخرة» مقید میشود و علی به معنی استعلای مجازی است.
آیه2: ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُون﴾ (روم،7) ترجمه: اکثر مردم ظاهري محسوس از زندگی دنیا را میشناسند اشاره به اینکه باطن دنیا را نمیدانند (ظاهر دنیا لذائذ مادی و باطن آن پلی به سرای جاودانست) و آنان از آخرت که سراي ابدي و نعمت هاي جاودانی و حیات سرمدي است، بی خبرند. طبرسی ذیل آیه مذکور از قول ابن عباس آورده که آنان منافع و مضار دنیا را میدانند (میدانند چه زمان کشت کنند و چه زمان درو نمایند و چه زمان محصول را جمع کنند و چگونه بسازند) و نسبت به آخرت جاهلند لذا دنیای خود را آباد و آخرت خویش را خراب نمودند. «يعلمون منافع الدنيا و مضارها و متی يزرعون و متی يحصدون و كيف يجمعون و كيف يبنون و هم جهال الآخرة فعمروا دنياهم و خربوا آخرتهم» (طبرسی، 1994م، 8/ 41) تحلیل: آیه در تبیین ویژگی دیگري از کافرانست و این مطلب را با دو جمله فعلیه و اسمیه بیان میکند. جمله فعلیه با فعل يعلمون آغاز شده که دلالت بر استمرار دارد و جار و مجرور «من الحيوة الدنيا» حکم قلت علم را مقید میسازد و جمله اسمیه هم با سه تأکید اسمیت جمله، تقدم جار و مجرور «عن الآخرة» و ضمیر فصل «هم» بر غفلت آنان تکیه دارد. عن آمده در آیه به معنی مجاوزت مجازی است.
برآورد آیات: «علی» و «عن» در این آیات به معنی استعلاء و مجاوزت مجازی است. در آیه نخست «علی»، همراه با کلمات دیگر، مفهوم استعلای دنیا بر آخرت را به زعم کافران تبیین نموده است و در آیه دوم حرف «عن» همراه با مفردات دیگر، معنا و مفهوم علم آنان به ظاهر دنیا و عدم آگاهی ایشان به باطن آن یعنی آخرت را تقریر نموده است. معنای استعلاء و مجاوزت در آیات مذکور جز با حرف جر «علی» و «عن»، نشان داده نمیشد.
نتیجه
از بررسی نکات نحوی و بلاغی آیات فوق، نتایجی به دست آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که:
تاکید معنایی نقش مسندالیهی آخرت، بسیار بیشتر از تاکید معنایی آن در نقشهای دیگر است.
آمدن آخرت در نقش مسندالیهی و نیامدن آن در نقش مسندی دلالت بر تقویت و تاکید معنی آخرت در این کتاب الهی است.
آخرت در نقش مفعولی آن، مسند را مقید میسازد و فایده کلام را افزون میکند.
آیاتی که غرض از آن، حکمی در خصوص آخرت و تاکید بر آن بوده آخرت مبتدا آمده زیرا مبتدا رکن رکین اسناد است و در آیاتی که تخصیص آخرت مورد نظر بوده به صورت مبتدای مؤخر آمده تا اختصاص را نشان دهد.
آخرت در نقش وصفی آن، برای مدح و یا توضیح موصوف است و ترکیب اضافی نمیتواند معانی مدح و توضیح را برساند.
آخرت در نقش معطوفی آن، به جهت تفصیل جار و مجرور به اختصار است و این معنا، جز با حرف عطف تحقق نمییابد.
آخرت در نقش مضاف الیهی آن، برای نشان دادن معانی ملکی و ظرفی و تعظیم مضاف است و این معانی با نقش وصفی افاده نمیگردد و معانی ظرفیت و استعلاء و مجاوزت آمده در آیات مذکور، مجازی است.
آخرت در قرآن کریم در نقشهای مختلف آن
|
|
|
|
|
| به صورت مبتدامؤخر 2 | به صورت مبتدا 3 | همراه با لام ابتدا 3 | مبتدا
8 |
|
|
|
|
|
| موصوف النشأة 1 | موصوف الملة 1 | موصوف الدار 7 | وصف
9 |
| حرث الآخرة 1 | وعد الآخرة 2 | دار الآخرة 2 | اجر الآخرة 2 | ثواب الآخرة 2 | لقاء الآخرة 3 | نکال الآخرة 1 | عذاب الآخرة 6 | مضاف الیه 19 |
یئسوا من الآخرة
2
| یحذر الآخرة 2 | اراد الآخرة 1 | یرید الآخرة 2 | تذرون الآخرة
2 | لایخافون الآخرة
2 | یؤمن بالآخرة
1 | یؤمنون
1
| لایؤمنون بالآخرة
10 | مفعول
19 |
|
|
|
| عند الله ثواب الدنیا و الآخرة 1 | خسر الدنیا و الآخرة
1 | متاع الحیاة الدنیا والآخرة 1 | في الحیاة الدنیا وفي الآخرة 3
| في الدنیا والآخرة
14 | معطوف
20 |
|
|
|
|
| حرف جر عن 1 | حرف جر علی 2 | حرف جر باء 9 | حرف جر في 25
| مجرور
37 |
منابع
ابن عربی، محیی الدین (2001م)، تفسیر ابن عربی، بیروت- لبنان، دار الاحیاء التراث العربی.
ابن عاشور، محمد طاهر (1420ق)، تفسیر التحریر و التنویر المعروف بتفسیر ابن عاشور، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی.
انصاریان، حسین (1383ش)، ترجمه قرآن کریم، قم، ناشر اسوه.
بهجت عبدالواحد، صالح (1998م)، الاعراب المفصل لکتاب الله المرتل، عمان/ دارالفکر.
التفتازانی، سعد الدین (1411ق)، مختصر المعانی، قم، دار الفکر.
جرجانی، عبدالقاهر (بیتا)، دلائل الاعجاز فی علم المعانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
خراسانی، علی (11/1386ش)، «آخرت سراي پایداري»، برگرفته از خبرگزاری بین المللی قرآن.
الدرویش، محیی الدین (1996م)، اعراب القران الکریم و بیانه، حمص/ سوریه، دار الارشاد.
الدقر، عبد الغنی (1974م)، معجم النحو، قم، مکتبۀ القیام.
الزمخشري، محمود بن عمر (1947م)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الکتاب العربی.
سیّد قطب (1425ق)، التصویر الفنیّ فی القرآن، قاهره، دارالشروق.
شرتونی، رشید (1368ش)، مبادئ العربیة، قم، دار العلم.
الطبرسی، ابو علی الفضل بن الحسن (1994م)، مجمع البیان، بیروت، دار الفکر.
طنطاوي، محمد سیّد (1994ق)، معجم اعراب الفاظ القرآن الکریم، بیروت، مکتبۀ لبنان.
طوسی، محمد بن حسن (بیتا)، التبیان فی تفسیر القرآن، مصحح، عاملی احمد مبیت، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
عبد الباقی، محمد فؤاد (1994م)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت، دار المعرفۀ.
عبد الواحد الشیخلی، بهجت (1422ق-2001م)، بلاغة القرآن الکریم فی الإعجاز إعراباً و تفسیراً بإیجاز، عمان، مکتبة دندیس.
فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (1415ق)، تفسیر الصافی، مقدمه و تصحیح، اعلمی، حسین، تهران، مکتبة الصدر.
فیضی زینب و مهتدی حسین و فرع شیرازی، سید حیدر (1399ش)، نام نگاشتهای حیات آخرت در قرآن کریم در پرتو نظریه استعاره مفهومی، پژوهشهای ادبی-قرآنی، سال8، ش4.
محمد احمد کمبال عوض (1439ق)، مشاهد الآخرة في القرآن الکریم، مجلة کلیة اصول الدین، ش 16.
الهاشمی، السید احمد (1368ش)، جواهر البلاغۀ، قم، مؤسسۀ مطبوعات دینی.
Semantic dimensions of the Syntactic-rhetorical roles of the word hereafter in the Holy Quran
Abstract
The Hereafter has been repeated one hundred and thirteen times in the Holy Quran. And communicates a Divine message in different syntactic roles like a subject, predicate, adjective, object, etc. And paying attention to these different combinations has a significant effect on the meanings derived from the verses. The main question of this article is what attention to morphological is and syntactic issues change the meaning of the Hereafter. Our method to answer this question is a descriptive-analytical method based on library resources. First, some verses in which the word of the Hereafter is mentioned are extracted, and then, according to the relevant interpretations and books, its semantic changes are examined. The purpose of this study was to become more familiar with the word hereafter in the divine word. Among the most important results of the research, we can mention some points. Instability has been explained by the present verb and stability has been described by the nominal sentences. The verses that the wise man intends to rule on the Hereafter and emphasize on it, the Hereafter comes from the beginning because the beginning is condemned against and in the verses where the allocation of the Hereafter is desired, it is given as the beginning of the latter to indicate the allocation. The Hereafter is in its additional role, to show the meanings of property and capacity, and honor and these meanings are not expressed with a descriptive role. The Hereafter in the passive role binds the news and therefore increases the usefulness of the word. The appearance of various names of God in the Qur'anic verses is by following the context of the verses.
Keywords: “Holy Quran”, “Hereafter”, “syntactic meanings of hereafter”, “rhetorical meanings of hereafter”
References
Ibn Arabi, Muhyeddin (2001 AD): Tafsir Ibn Arabi, Beirut-Lebanon: Dar Al-Ahiya al-Trath al-Arabi, First Edition.
- Ibn Ashour, Muhammad Tahir (1420 AH): Tafsir al-Tahrir wa al-Tanvir known as Ibn Ashur's Tafsir, Beirut: Al-Tarikh Al-Arabi Foundation.
Ansarian, Hossein. (1383AH): Translation of the Holy Quran. Qom- Iran Osveh Publisher, first edition
Bahjat Abdulwahid Saleh (1998): Al-Arab Al-Mufassal Leketab Allah Al-Murattal, Oman: Dar Al-Fikr.
Al-Taftazani, Saad al-Din (1411 AH): Mokhtasar Al-Ma'ani, Qom: Dar al-Fikr,First Edition.
Jurjani, Abdul Qahir (-): Dalael al-Eejaz fi elm al-ma'ani, Beirut: Dar al-Kotob al-Alelmiyya.
Khorasani, Ali (11/1386AH): The afterlife is the home of stability. Taken from the International Quran News Agency.
Al-Darwish, Mohyeddin (1996):Eerab the Holy Qur'an and Bayanoh, Homs-Syria: Dar al-Ershad, 5th Edition.
Al-Daghr, Abdul Ghani (1974): Ma'jam al-Nahw, Qom: Maktabato Al-Gheyam.
Al-Zamakhshari, Mahmoud bin Omar (1947): Al-Kashshaf on the facts of Ghawamez al-Tanzil, Dar al-Ketab al-Arabi.
Seyyed Qutb (1425 AH, 2004 AD): Al-Tasvir al-Fanni fel Qur'an, Cairo: Dar al-Shorouq, 7th edition.
Shartouni, Rashid: (1368AH): Mabadi Al-Arabiya, Qom: Dar al-Elm, 11th edition.
Al-Tabarsi, Abu Ali al-Fazl bin al-Hasan (1994):Majma Al Bayan, Beirut-Lebanon: Dar al-Fekr.
- Tantawi, Mohammad Seyyed (1994): Arabic dictionary of words of the Holy Qur'an. Beirut-Lebanon: Lebanese School.
Tusi, Muhammad bin Hassan (-): Al-Tebyan fi Tafsir al-Qur'an. Edited by: Ameli, Ahmed Mabit, Beirut-Lebanon: Dar Ihya Al-Torath Al-Arabi.
- Abdul Baqi, Mohammad Foaad. (1994): The encyclopedia of Al-Qur'an al-Karim words. Beirut-Lebanon: Dar al-Marafa, al-Tabbah 4th Edition.
Abdol Wahed al-Sheikhli, Behjat (1422 AH-2001 AD): The rhetoric of the Holy Qur'an in Arabic and concise interpretation. Amman: Dandis School
- Faiz Kashani, Mohammad Bin Shah Morteza (1415 AH): Tafsir al-Safi. Introduction and proofreading: Aalami, Hossein, Tehran-Iran: Publisher: Al-Sadr School.
Al-Hashemi, Al-Sayed Ahmed (1368AH): Jawaher al Balagha. Qom - Eram Street: Institute of Religious Press, third edition.