شخصیت حدیثی-رجالی «محمد بن عیسی بن عبید» با تاکید بر میراث او در «رجالِ کشّی»
محورهای موضوعی : تاریخ حدیثکوثر یوسفی نجف آبادی 1 , حسین ستار 2 , روح الله شهیدی 3 , محمد هادی یوسفی غروی 4
1 - دانشجوی دکترا علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات، دانشگاه کاشان، ایران.
2 - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات، دانشگاه کاشان، ایران.
3 - استادیار گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات، دانشکدگان فاریابی، دانشگاه تهران، قم. ایران.
4 - استاد حوزه علمیه، پژوهشگر تاریخ، قم. ایران.
کلید واژه: محمد بن عیسی بن عبید, اختیار معرفه الرجال, محمد بن عمر کشی, ملاک توثیق و تضعیف, بازیابی, مصدر یابی, رجالیان متقدم.,
چکیده مقاله :
از میراث رجالی شیعه تا قبل از قرن 4 اثری باقی نمانده و جز عناوین کتب گزارشی از درون مایه آنها بیان نشدهاست. اندیشه رجالیان متقدم حکایتگر ارزیابیهای رجالی برآمده از حس و تاثیرپذیرفته از نظر امامان نسبت به اصحاب است. محمد بن عیسی بن عبید یکی از دانشیان رجالی نصگرای اثرگذاری است که کتاب الرجال وی منبعی برای محمد بن عمر کشی در نگارش کتاب رجال قرار گرفتهاست.این پژوهش برآن است تا با بازیابی میراث حدیثی- رجالی عبیدی در این کتاب و بهرهگیری از شیوه تحلیل اسناد و یافتن حلقه مشترک و تحلیل محتوا به فهم اندیشه رجالی عبیدی بپردازد.بدینروی ملاک توثیق و تضعیف در دو دسته کلی رفتار و گفتار ستایشی یا نکوهشی امام نسبت به راوی و ویژگیهای راوی قابل بررسی است که میان هر کدام از دسته راویان و بهکارگیری نوع ملاکها ارتباط معناداری است.از مشایخ ضعیف در مسائل اختلافی بهره نگرفتهاست. مناسبات علمی را براختلافات درون فرقهای برتری بخشیده و هرآنچه گردآورده رهآورد بهرهجستن در گستره جغرافیایی مدرسه عراق و نیز آثار مشایخ فطحیه غلات،واقفه و راویان ثقه و ضعیف و نیز آثار غیر مرتبط با رجال همچون نوادر است.
There are no traces left of the Shia chain of narrators (Rijāl) before the 4th century before, and other than the titles of the books, there is no report of their contents. The thought of early Rijāli scholars recount the Rijāli evaluations taken from and influenced by the Imams' opinions about the companions. Mohammad ibn Isa Ubaid is of influential textualist Rijālis whose al-Rijāl used to be a source for Mohammad ibn ʿUmar al-Kashī in authoring his Rijāl. This research is to come to an understanding of Ubaidi's Rijāli thought. Therefore, the criterion for reliance or weakness in the two general groups is complimentary or reproaching reactions of the Imam toward the narrator as well as the latter's characteristics, in each of which group there's a meaningful relationship with the type of the criteria. In disagreement points, it does not contain any weak Rijāli leaders (Mashāyīkh). It has preferred scientific relations to in-sectarian disagreements. Whatever is gathered here is an outcome of a geographical stretch of Iraqi school as well as the works of Fataḥīs, Ghulāt, Wāqifīs and weak and reliable narrators, also works unrelated with Rijāl such as Nawādir.
1. ابن بابویه، محمد بن علی، 1376 ش، الامالی، تهران، کتابچی. #
2. ابن بابویه، محمد بن علی، 1413ق، کتاب من لایحضره الفقیه، محقق: غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم. #
3. ابن غضائری، احمد بن حسین، 1380 ش،الرجال لابن الغضائری، محقق: حسینی جلالی، محمد رضا، قم، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. #
4. احمدوند، عباس، طاوسی مسرور، سعید،1390، «جابربن يزيد جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی» مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره 7، ص 1-24. #
5. آقا بزرگ تهرانی، منزوی تهرانی، 1408ق، محمد حسن، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، قم، اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران. #
6. برقی، احمد بن محمد بن خالد، 1371 ش، المحاسن، محقق: محدث، جلال الدين، قم، دارالكتب الإسلامية. #
7. تقی الدین حلی، حسن بن علی، 1342 ش، الرجال، به کوشش: محدث، جلال الدین، تهران، دانشگاه تهران. #
8. توحیدی نیا، روح الله، 1393، واکاوی چگونگی تعامل امام باقر و امام صادق با فرقه بتریه، نشریه تاریخ اسلام، شماره 58، ص 125-154. #
9. حسینی شیرازی،سید علیرضا، لطفی پور، محمد، 1402 ش، محمد بن عیسی بن عبید در آینه پنج گفتار، نشر رود آبی. #
10. حسینی شیرازی،سید علیرضا، لطفی پور، محمد، بهار 1401 ش، «شکل گیری و کارکردهای مرجعیت علمی زراره بن اعین»، نشریه مطالعات قرآن و حدیث سفینه، شماره 74، صفحه 9-46. #
11. حمیری، عبد الله بن جعفر، 1413 ق، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل البيت . #
12. خوئی، سید ابو القاسم، 1372 ش، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بیجا، بینا. #
13. رجبی پور، روح الله، 1399 ش، اندیشههای کلامی خاندان اعین، قم، دارالحدیث. #
14. زرکلی دمشقی، خیر الدین بن محمود، 1980 م، الأعلام: قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، بیروت، دار العلم للملايين. #
15. سیستانی، محمد رضا، بکاء، محمد (مقرر)، 1437 ق، قبسات من علم الرجال، بیروت، دار المورخ العربی. #
16. شوشتری، محمد تقی، 1410 ق، قاموس الرجال، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم. #
17. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم،1363 ش، الملل و النحل، محقق: محمد بدران، قم، الشریف الرضی. #
18. شهیدی، روح الله، 1400 ش، میراث تفسیری محمد بن عیسی بن عبید یقطینی، موسسه انتشاراتی دار الحدیث. #
19. صفار، محمد بن حسن، 1404 ق، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محقق: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي. #
20. طوسی، محمد بن حسن، 1407 ق، تهذيب الأحكام، محقق: خرسان، حسن الموسوى، تهران، دار الكتب الإسلاميه. #
21. طوسی،محمد بن حسن، 1420 ق، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفين و اصحاب الاصول،محقق:طباطبائی، عبد العزیز، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی. #
22. طوسی، محمد بن حسن، 1427 ق، رجال الطوسی، محقق: قیومی اصفهانی، جواد، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم. #
23. علامه حلی، حسن بن یوسف، 1402 ق، رجال العلامة الحلی، مصحح: بحر العلوم، محمد صادق، قم، الشریف الرضی. #
24. کشی، محمد بن عمر، 1409 ق، رجال الكشي- إختيار معرفة الرجال، به کوشش: طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد. #
25. مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، 1416 ق، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث. #
26. مامقانی، عبد الله، بیتا، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف اشرف، مطبعه المرتضویه. #
27. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1403 ق، بحار الأنوار، محقق: جمعى از محققان، بیروت، دار إحياء التراث العربي. #
28. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، 1406 ق، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة)، مصحح: موسوى كرمانى، حسين، اشتهاردى، على پناه،قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور #
29. مدرسی طباطبایی، سید حسن، 1386 ش، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخست هجری، مترجم: قرائی، سید علی، جعفریان، رسول، نشر مورخ. #
30. مشکور، محمد جواد، 1372 ش، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی. #
31. نجاشی، احمد بن علی، 1365 ش، رجال النجاشی، محقق: شبیری زنجانی، موسی، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم. #
32. هلالی، سلیم بن قیس، 1405 ق، كتاب سليم بن قيس الهلالي، محقق: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، قم، الهادى. #
33. یوسفی نجف آبادی، کوثر، ستار، حسین، شهیدی، روح الله، یوسفی غروی، محمد هادی، 1403 ش، «بازیابی میراث رجالی و روایی جبریل بن احمد فاریابی با تاکید بر رجال کشی»، مطالعات فهم حدیث، سال دهم، بهار و تابستان، 33-57#
34. Muhammad Jaafari, Sayyid Husayn, 1996, .Origins and early development of Shia Islam, Qum: The Group of Muslims
<139> مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ 78، سال سیام، بهار 1403 ش
Historical Approaches to Quran and Hadith Studies, vol. 78, year 30, spring 2024
شخصیت حدیثی-رجالی «محمد بن عیسی بن عبید» با تاکید بر میراث او در
«رجالِ کشّی»1
کوثر یوسفی نجف آبادی2
حسین ستار3
روح الله شهیدی4
محمد هادی یوسفی غروی5
تاریخ دریافت: 08/03/1403 تاریخ پذیرش: 28/03/1403، صفحۀ 111 تا 140 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
از میراث رجالی شیعه تا قبل از قرن 4 اثری باقی نمانده و جز عناوین کتب گزارشی از درون مایه آنها بیان نشدهاست. اندیشه رجالیان متقدم حکایتگر ارزیابیهای رجالی برآمده از حس و تاثیرپذیرفته از نظر امامان نسبت به اصحاب است. محمد بن عیسی بن عبید یکی از دانشیان رجالی نصگرای اثرگذاری است که کتاب الرجال وی منبعی برای محمد بن عمر کشی در نگارش کتاب رجال قرار گرفتهاست.این پژوهش برآن است تا با بازیابی میراث حدیثی- رجالی عبیدی در این کتاب و بهرهگیری از شیوه تحلیل اسناد و یافتن حلقه مشترک و تحلیل محتوا به فهم اندیشه رجالی عبیدی بپردازد.بدینروی ملاک توثیق و تضعیف در دو دسته کلی رفتار و گفتار ستایشی یا نکوهشی امام نسبت به راوی و ویژگیهای راوی قابل بررسی است که میان هر کدام از دسته راویان و بهکارگیری نوع ملاکها ارتباط معناداری است.از مشایخ ضعیف در مسائل اختلافی بهره نگرفتهاست. مناسبات علمی را براختلافات درون فرقهای برتری بخشیده و هرآنچه گردآورده رهآورد بهرهجستن در گستره جغرافیایی مدرسه عراق و نیز آثار مشایخ فطحیه غلات،واقفه و راویان ثقه و ضعیف و نیز آثار غیر مرتبط با رجال همچون نوادر است.
کلیدواژهها: محمد بن عیسی بن عبید، اختیار معرفه الرجال، محمد بن عمر کشی، ملاک توثیق و تضعیف، بازیابی، مصدر یابی، رجالیان متقدم.
درآمد
میراث حدیثی شیعیان در قرن دوم به شکل مکتوب درآمد و از آن پس مکتوبات میان اساتید و شاگردان نسل به نسل منتقل شد تا اینکه در قرن 4 و 5 در جوامع اصلی حدیثی و رجالی جای گرفتند، لیک در قرون بعدی از این مکتوبات حدیثی جز گزارشات اندک برجای مانده از برخی از آنها اثری باقی نماند و فهم دانشیان متاخر از درک اندیشه رجالی دانشیان متقدم هم عصر راویان کوتاه ماند. مصدر یابی و بازیابی منابع رجالی متقدم به طور ویژه اختیار معرفه الرجال -به عنوان قدیمیترین منبع رجالی حاضر -سبب میشود تا اندیشه رجالی اندیشمندان رجالی اثرگذار و هم عصر امامان (ع) و راویان و صاحب کتاب همچون محمد بن عیسی بن عبید شناخته شود تا براساس آن رویکردی نوین در ارزیابیهای رجالی دانشیان رجالی معاصر در نقد راویان ایجاد گردد. زین روی این پژوهش با بازخوانی میراث عبیدی در اختیار معرفه الرجال درصدد فهم شخصیت حدیثی و رجالی وی است.
طرح مسأله
اختیار معرفه الرجال قدیمیترین میراث رجالی شیعه است که اکنون دراختیار است و هرآنچه تا قبل از آن موجود است عناوینی است که فهرستنگاران و رجالیان در کتب خود ثبت کردهاند لیک درون مایه آنها گزارش نشدهاست. فهم اندیشه دانشیان رجالی قرن 3 و 2 از آن سو مهم است که در عصر امامان و راویان میزیستهاند و اندیشه آنان نسبت به راویان همطبقه و مشایخ خود غالبا برآمده از حس یا گفتمانهای درون شیعی و بازتاب دهنده جریانهای مهم کلامی، سیاسی، عقیدتی و... است. محمد بن عیسی بن عبید از دانشیان رجالی اثرگذاری است که کتاب الرجال وی در کتب رجالی ثبت شدهاست لیک تاکنون هیچ گزارشی از درونمایه آن بیان نشدهاست. این پژوهش تلاش میکند تا با میراث برجایمانده از او در کتاب اختیار معرفه الرجال تحلیلی از شخصیت حدیثی- رجالی وی ارائه دهد و نظر رجالی او را نسبت به جریانها و راویان بازشناسد. هرچند حسینی شیرازی و لطفی پور (1403ش) مجموعه مقالاتی را در شناسایی شخصیت عبیدی نگاشتهاند لیک اندیشههای رجالی وی و نگاهش به راویان همچنان در ابهام قرار دارد زین روی این پژوهش برآن است تا با تمرکز بر میراث رجالی وی این بعد از شخصیت محمد بن عیسی را به نمایش بگذارد.
1. زیست نامه
«محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسی»(نجاشی، 1365 ،490) با شناسههایی چون «عبیدی» (طوسی، 1407، 2/256)؛«محمد بن عیسی بن عبید یقطینی»(ابن بابویه،1376، 149؛برای شناسههای دیگر بنگرید به صفار، 1404، 228؛ هلالی، 1405، 2/932؛ حمیری، 1413، 46) از او در اسناد یاد میشود.
محمد بن عیسی از موالیان اسد بن خزیمه است(نجاشی، 1365 ،490) جد اعلای او؛«یقطین بن موسی» به عنوان یکی از مهرههای اصلی پیروزی بنیعباس و تشکیل خلافت عباسی شناخته میشود؛(زرکلی، 1980، 8/207)اما فرزندان او علی و عبید پیروان ائمه D معرفی شدهاند(رک: مدرسی، 1386، 251-252).
سال تولد عبیدی را قبل از 180ق تخمین زدهاند(مامقانی، بیتا، 3/169)و دادههای تاریخی و رجالی حکایت از حیات وی تا وفات فضل بن شاذان در حدود 260 ق است(10236 و 1028؛ حسینی شیرازی، لطفی پور، 1402، 42-51) وی توانست چهار امام یعنی امام رضا J(طوسی، 1427 ، 367)، جوادJ(نجاشی، 1365 ، 333)، هادیJ(طوسی، 1427 ق، 391)، و عسکریJ (برقی، 1342، 61) را درک کند.
عبیدی از مهمترین راویانی است که میراث یونس بن عبد الرحمان را نقل کرده است؛تا آنجا که او را یونسی خطاب کردهاند(طوسی، 1427 ق، 401). ابن ابیعمیر، حسن بن علی بن فضال، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، حماد بن عیسی، حسن بن محبوب و عده دیگری از مشایخ وی نشان میدهد که مهمترین مشایخ او بغدادی یا کوفیاند(بنگرید به ادامه همین نوشتار).در حقیقت میتوان او را دانش آموخته مدرسه حدیثی بغداد و کوفه دانست. از سویی دیگر گستره شاگردان وی(بنگرید به ادامه همین نوشتار) همچون علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، سعد بن عبد الله اشعری، محمد بن حسن بن صفار، جبریل بن احمد فاریابی، محمد و حمدویه بن نصیر کشی و... نشان میدهد که قمیان در گزارش میراث روایی او نقش بهسزایی دارند و اهالی خراسان بزرگ در این زمینه در رتبه بعدی قرار دارند(شهیدی، 1399، 28).
عبیدی نقش اثرگذاری در انتقال میراث گذشتگان خود دارد و درطریق نقل حدود بیست نفر از آثار پیشینیان قرار دارد.(رک: شهیدی، 1399، 35-38) افزون بر این محمد بن عیسی با کنشگری در عرضه تالیف؛ حدود 17 کتاب را به رشته تحریر درآورده است(نجاشی، 1365، 333).
رجالپژوهان ارزیابیهای مختلفی نسبت به شخصیت عبیدی داشتهاند. درمیان متقدمان رجالیانی همچون فضل بن شاذان در ستایش او سخن گفته(نجاشی، 1365، 491) لیک قمیان او را تضعیف کرده و ابن ولید و ابن بابویه منقولات او را از روایات نوادر الحکمه استثنا کردهاند(نجاشی، 1365، 490) و حتی برخی اتهام غلو را بر او وارد کردهاند(طوسی،1420، 402) اما دانشیان متاخر با بررسی نظر متقدمان اتهام مطرح شده را وارد ندانسته و او را توثیق کردهاند(رک: شوشتری،1410، 499-503).
2. طرق کشی به محمد بن عیسی
2.1. حمدویه بن نصير يكی از مشايخ پر روایت کشی است که بنابر فراوانی روایات رسیده از او، وی را میتوان یکی از ناقلان مهم میراث محمد بن عیسی به کشی دانست. بنابر اسناد روایات؛حمدویه بدون هیچ واسطهای کتاب الرجال عبیدی را دریافت و حدود 113 روایت عبیدی را از بغداد به حوزه کش منتقل کردهاست
2.2. محمد بن مسعود
2.2.1. از مجموع 36 روایت محمد بن نصیر در رجال کشی تمام روایات او به واسطه عیاشی به کشی منتقل شدهاست(شوشتری،1410، 9/625).
2.2.2. جبریل بن احمد فاریابی حدود 31 روایت از کتاب الرجال محمد بن عیسی را به عیاشی منتقل کرده است (59؛ رک: یوسفی و همکاران، 1403، 33- 57)
2.2.3. ابو الحسن علی بن محمد بن فیروزان قمی که علاوه بر اصالت قمی مقیم در کش بود و در طبقه من لم یرو عنه قرار دارد (طوسی،1427، 429؛ 267 و 939)
2.3. جبریل بن احمد فاریابی 12 روایت را مستقیم از عبیدی نقل میکند(21).
در 5 روایت کشی طریق دستیابی به نوشتههای جبریل را وجاده بیان میکند(427، 537، 589، 741، 991). به نظر میرسد کشی از طریق عیاشی به دست نوشتههای جبریل از کتاب الرجال دست یافتهاست.
2.4. ابراهیم بن نصیر که تمام 29 روایتش را کشی به حمدویه عطف کرده است.
2.5. ابو علی احمد بن محمد بن یعقوب بیهقی دو روایت 687 و 903 را نقل میکند.
2.6. آدم بن محمد بلخی در یک روایت عبیدی از امام رضا J (924) سهیم است.
2.7. حسین بن حسن بن بندار قمی و محمد بن قولویه میراث حدیثی سعد بن عبد الله اشعری را از قم به کش منتقل کردند. کشی غالب روایات آنها را به یکدیگر عطف میکند(111، 175، 401 و...)
2.8. کشی یک روایت را به شیوه وجاده از محمد بن شاذان نیشابوری دریافت کرده است(1110).
3. بهرهگیری محمد بن عیسی از آثار پیشین
عبیدی برای نگاشتن کتاب الرجال خود از اساتید و نگاشتههای حدیثی فراوانی استفاده کردهاست. فراوانی مشایخ او به بیش از 60 فرد میرسد که غالب آنان صاحب کتاب و ثقه شناخته شدهاند. منابع وی براساس اسناد و میزان و نوع بهره وری به پنج دسته تقسیم میشود؛
3.1. دسته اول؛ این دسته علاوه بر حضور عبیدی در طریق نقل آنها محتوای روایات از نظر موضوعی نیز با عناوین کتاب مشایخ عبیدی مطابقت دارد.
3.1.1. کتاب یونس بن عبد الرحمان: یونس به عنوان حلقه مشترک در 59 روایت عبیدی حضور دارد. پیوندی ناگسستنی میان یونس بن عبد الرحمان و عبیدی در سنتهای فکری وجود دارد تا آنجا که طوسی وی را یونسی میخواند(طوسی، 1427، 401؛ شواهد بیشتر این تاثیر پذیری در خلال این پژوهش بیان خواهد شد) از دیگرسو عبیدی به عنوان مهمترین ناقل میراث روایی یونس بن عبد الرحمان شناخته شده است(نجاشی، 1365، 447).
3.1.2. کتاب محمد بن ابیعمیر
روایات محمد بن ابیعمیر در اثر رجالی عبیدی بدون تکرار اسناد حدود 31 روایت(11.19 درصد) است. آنچه برای محمد بن ابیعمیر در این دسته از روایات مهم است و میکوشد آن را بنمایاند حضور غالیان و تضعیف شدید آنها در کلام وی است(526، 534، 525). عبیدی از روایات ابن ابی عمیر در بررسیهای رجالی خود درباره زراره بسیار بهره برده است(227، 232، 246، 247).
با توجه به گستردگی نقل عبیدی از ابن ابیعمیر(طوسی،1420، 405) و عدم یادکرد از نام تمام نود و اندی کتاب ابن ابیعمیر طوسی 1420، 405)و نیز حضور یک محور کلی (رجال) در تمام روایات نقل شده؛ میتوان از احتمال حضور کتابی با موضوعیت رجال درمیان آثار محمد بن ابیعمیر سخن گفت.
3.1.3. خیران خادم از یاران امام هادیG (حلی، 1402، 66)؛شیخِ عبیدی است(1134). نجاشی عبیدی را انتقال دهنده میراث وی دانسته است(نجاشی، 1365، 155).
دسته دوم؛ مشایخ و منابعی که تنها از عبیدی در طریق نقل آثار یاد شدهاست و عنوان آن کتابها یا محتوای آنها گزارش نشده است و احتمال بهرهبرداری محمد بن عیسی از آن کتابها با توجه به دسترسی به آنها وجود دارد.از آن جمله نضر بن سوید صیرفی صاحب کتاب نوادر(نجاشی،1365، 427)؛ عبید الله بن عبد الله دهقان(طوسی، 1420، 306).(810 و 811)؛ زکریا بن محمد مومن (539).
دسته سوم؛ منابعی که تنها به دلیل همنوایی موضوعی با آثار مشایخ عبیدی از آنها به عنوان منبع میتوان یاد کرد: به عنوان مثال حسن بن محبوب سراد حلقه مشترک دو روایت عبیدی است(144و 808) علی بن مهزیار به عنوان حلقه مشترک دو روایت (172 و 1012) و حسن بن علی بن فضال(274و 275) و عبد الله بن جبله کنانی(340) میتوان یاد کرد.
دسته چهارم؛ نگاشتههایی که نه عبیدی در طریق نقل آنها است و نه عنوان کتاب اکنون به دست ما رسیده است و تنها شیخ به عنوان صاحب کتاب در آثار رجالی ثبت شده است که از آن تعبیر به نگاشتههای حدیثی میشود؛از جمله:صفوان بن یحیی بجلی که حلقه مشترک روایات (457، 615، 717، 744، 899) است؛ احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی (300) و حسن بن علی بن یقطین(270 و 484) و محمد بن ابیحمزه ثمالی (534) و محمد بن اسماعیل بن بزیع (427).
دسته پنجم؛ مشایخی که کتاب نداشتهاند و یا اطلاعاتی درباره کتب آنها ثبت نشده و عبیدی نیز به عنوان راوی آنان شناخته نشده است؛از جمله:
ابراهیم بن عقبه(879)، قاسم الصیقل (683)، جعفر بن عیسی (482 ، 483، 194، 399، 544، 1048)، علی بن الحسین بن عبد الله (984)، عمار بن مبارک (242)، مسافر(972)، هشام مشرقی ختلی (229، 934، 956)، اسماعیل بن عباد (903)، بشیر (687) حضور دارند.
بدین روی مشخص شد آنچه عبیدی گرد آورده رهآورد بهرهجستن در گستره جغرافیایی مدرسه عراق؛ کوفه (بنو فضال)،بصره (یاسین ضریر) و بغداد (داود بن قاسم جعفری) و نیز استفاده از آثار مشایخ دیگر مذاهب شیعی همچون فطحیه (بنو فضال)، غلو (محمد بن سنان)، واقفیه (عثمان بن عیسی) و راویان ثقه و ضعیف و نیز آثار غیر مرتبط با رجال از نظر موضوعی همچون النوادر و یا نگاشتههای پراکنده حدیثی اصحاب است.
4. بهره کشّی از آثار رجالی و حدیثی محمد بن عیسی
کنشگری عبیدی در انتقال میراث پیشینیان خود در قالب تالیف کتاب به خوبی قابل مشاهده است تا جایی که مجموعه آثار او مورد بهره فراوان پسینیانش قرار گرفته است.
آنچه از اختیار معرفه الرجال به دست میآید بهره کشی از عبیدی تنها محدود به کتاب الرجال او نیست و از دیگر آثار اونیز استفاده کردهاست. در ادامه این آثار به تفکیک موضوع و شماره روایات در رجال کشی بیان میشود.
4.1. الرجال
کتاب الرجال که بنابر شواهد به دست آمده در رجال کشی حجمی وسیع داشته به گونهای که تعداد روایات آن و شرح آن در ادامه خواهد آمد.
4.2. التوقیعات
از جمله: 484 در شرح توقیعات مالی امام کاظم G و 487 در توقیع امام کاظم G در مراسم حج است.
4.3. الامامه :
از جمله روایات 328 و 480.
5. تحلیل اندیشههای رجالی محمد بن عیسی
5.1. گستردگی ارزیابیهای محمد بن عیسی
درنگی در گستره راویانی که عبیدی به آنها پرداخته است دامنه بسیار متنوعی از راویان را نشان میدهد. محمد بن عیسی حدودا به 798 راوی در قالب 8308 نقل پرداخته است (بنگرید به ادامه همین نوشتار) و درباره سه گروه شرطه الخمیس و غلات و واقفه روایاتی را به صورت کلی بیان کرده است. اگر بخواهیم گستره راویان را دسته بندی کنیم میتوانیم آنان را در گروههایی همچون اصحاب اجماع، فقها، محدثان،مخالفان اندیشه کلامی عبیدی، موافقان اندیشه کلامی، غلات، واقفه، کیسانیه،اهل سنت، وکلا و نزدیکان امام و وابستگان خاندانی عبیدی نام ببریم.
ارزیابی راویان با هدف تبیین و کشف چرایی اهمیت آنان برای عبیدی حکایت از حضور سه گروه کلی درمیان راویان داشت:
1. راویان سرآمد: آنچه که برای عبیدی مهم است و بهانهای است تا بدانها بپردازد سرآمدیشان در گروههایی است که بدان منتسب شدهاند.او سعی دارد تا ریشهها و بنیانهای فرقههای مختلف را ارزیابی کند. به عنوان نمونه اصحاب اجماع برای وی مهم هستند .در مقابله با اندیشه غالیان، واقفه و کیسانیه نیز از رهبران این گروه نام میبرد .
2. راویان متهم: این عده فراوانی بسیار کمتری درمیان گستره دامنه ارزیابی او دارند اما افراد سرشناسی همچون مفضل بن عمر که اثری مهم در میراث روایی شیعه دارند،در این دسته جای میگیرند.
3. دسته سوم در این میان راویانی هستند که دلایل مختلفی برای اهمیت آنان برای عبیدی میتوان بیان کرد و در هیچ یک از گروههای پیشین نمیگنجند و یا اطلاعات رجالی موجود ویژگی خاصی جهت بیان ارتباط آنان با وی را نشان نمیدهد. ارزیابی ملاکهای توثیق و تضعیف این دسته هم نشان میدهد که این افراد در حاشیه توجهات رجالی وی حضور داشتند. برخی از این دسته راویانی هستند که عبیدی ظاهرا براساس علایق شخصی و یا گستره ارتباطی خود و دستیابی به مجموعه اطلاعاتی درباره افراد مختلف که شناخت آنها برای جامعه شیعه تنها از مسیر عبیدی ممکن است و در انحصار اوست، روی داده است؛همچون رهم انصاری و ابو یحیی الموصلی.
در ادامه پس از تبیین ملاکهای توثیق و تضعیف به تبیین نوع نگاه عبیدی به راویان با توجه به گروههایی که در آنها حضور دارند پرداخته میشود.آنچه بیش از هر گروه دیگر برای عبیدی مهم جلوه میکند و بیشترین تلاش عبیدی را به خود اختصاص داده است، راویان سرآمد هستند.
5.2. ملاك توثيق و تضعيف
در تحلیل ملاکهای توثیق و تضعیف راویان از نظرگاه عبیدی براساس متون روایی واکاوی دو نکته ضروری به نظر میرسد؛ اول فهم کیفیت ملاک وی در توثیق و تضعیف و دوم کمیت و چگونگی به کارگیری این مفاهیم در اندیشه وی.
5.2.1. چیستی و کیفیت ملاک توثیق و تضعیف در اندیشه عبیدی
هر کدام از ملاکهای توثیق و تضعیف براساس دسته بندی کلی به دو دسته رفتار و گفتارهای ستایشی یا نکوهشی امام نسبت به راوی تقسیم بندی شدهاند.
مقصود از رفتار و گفتارهای ستایشی یا نکوهشی امام آن دسته از روایاتی است که انعکاس دهنده کردار و سخن امام درباره مثبت یا منفی بودن شخصیت کلی فرد است و روایاتی همچون بهشتی یا جهنمی بودن،احترام امام به راوی را دربر میگیرد. ویژه نبودن این ستایشها و نکوهشها به صفت خاصی در شخصیت راوی از نکات مهم این روایات است.
دستهای از روایات که ناظر به بررسی ویژگیهای راویان است سعی دارد تا ویژگی رفتاری راوی همچون احترام و یا بیحرمتی به امام و... را نشان دهد و شامل سه دسته است: سنجش ویژگی عقیدتی و مذهبی؛ ویژگی های علمی و در انتها ویژگیهای شخصی و رفتاری راوی .
5.2.1.1. توثیق
5.2.1.1.1. گفتار و رفتار ستایشی امام
5.2.1.1.1.1. گفتارهای ستایشی امام نسبت به راوی موضوعاتی همچون: ضمانت بهشت برای راوی(599)، دعای امام (572، 651)، لعن (449)و تایید روایات (683) را دربر میگیرد.
5.2.1.1.1.2. رفتارهای ستایشی امام نسبت به راوی موضوعاتی همچون: سلام رساندن امام به راوی (308) و فزونی تعداد تکبیر امام در نماز میت (75) است.
5.2.1.1.2. ویژگی های ستایشی راوی
5.2.1.1.2.1. در رفتار راوی ویژگیهایی همچون: تقوا (22)، پای بندی به حلال و حرام (459)، تلاش برای شناخت امام (255) را عبیدی برای راویان بر میشمرد.
5.2.1.1.2.2. عقیده راوی دربردارنده باور راویان درباره امامت و عدم انحراف از آن همچون: پایداری مقداد (22) و بیعت با امام علی G (114)، در قلم عبیدی جلوهگر است.
5.2.1.1.2.3. علم راوی برای راویانی همچون سلمان (37)، زراره (227)مطرح شده است که به واسطه فزونی علمشان توثیق شده اند. مرجعیت علمی (1112)، محدث بودن (36)، دادن فتوای صحیح (460، 227)، و.... از مواردی است که در توثیق علمی راوی از نظر عبیدی اثرگذار است. در این دسته نظرات کلامی راویان همچون مخلوق نبودن قرآن (934) نیز حضور دارد.
5.2.1.2. تضعیف
5.2.1.2.1. گفتار و رفتار نکوهشی امام
در این دسته لعنهای امام نسبت به راوی که دلالت بر ویژگی علمی راوی یا رفتاری یا عقیدتی راوی نمیکند قرار دارد همچون لعن بنیعباس (102) و بدتر از میته بودن شهاب بن عبد ربه(780)
5.2.1.2.2. ویژگی نکوهشی راوی
5.2.1.2.2.1. رفتار راوی
این دسته از ملاکها روایاتی را دربر میگیرد که به ویژگیهایی همچون دروغ گویی( 739)، شمشیر کشیدن بدون اجازه امام (615) و توهین به امام (258) را شامل میشود.
5.2.1.2.2.2. عقیده راوی
عقایدی همچون باور به تناسخ ( 405)، ادعای ربوبیت (171)، وقف (833) و اعتقاد به اباحهگری (512) از مواردی است که نسبت به راویان بهکاررفته است.
5.2.1.2.2.3. علم راوی
روایات عبیدی گاه نشان دهنده مخالفت امام با نظرات کلامی اصحاب است؛ همچون: استطاعت (229)، عمل به رای (257). نیز شئون مربوط به نقل حدیث نظیر اضافه کردن در حدیث (522) در این دسته قرار میگیرند.
5.3. چگونگی به کارگیری ملاک توثیق و تضعیف در گستره راویان توسط عبیدی
بسامد ملاک گفتارهای ستایشی و نکوهشی امام نسبت به راوی درمیان دیگر ملاکهای توثیق و تضعیف حکایتگر اهمیت این ملاک از میان دیگر معیارهای ارزیابی راوی برای عبیدی است. وی سپس از میان ویژگیهای راوی، ویژگیهای رفتاری را در رتبه اول بررسیهای خود نسبت به راویان قرار میدهد، سنجش علم راوی نیز در رتبه آخر قرار دارد. بدین ترتیب آنچه که برای وی در اعتبار بخشیدن یا اعتبارزدایی راویان نقش مهمی دارد نوع باور و دیدگاهی است که امام نسبت به راوی در جامعه رواج میدهد.
بهگاه تعارض میان ادله توثیق و تضعیف راویان غالبا نزاع بر روایاتی است که قصد سنجش علم و رفتار راوی را دارند و گفتار و رفتارهای ستایشی و نکوهشی امام درباره راوی در این نزاعها کمتر دیده میشود. این مساله درباره زراره و محمد بن مسلم به خوبی نمایان است. افزون بر این تکرار و به کارگیری انواع مختلفی از ملاکهای توثیق و تضعیف نسبت به برخی از راویان نشان از اهمیت آنان در درجه اول در گفتمان شیعی و سپس در نگاه عبیدی و رابطه آن با جریانهای حاکم بر اندیشههای راویان است. زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حکم، یونس بن عبد الرحمان، علی بن یقطین و به طور کلی غالیان راویانی هستند که این دو مساله تعارض و یا تکرار و تنوع دلایل درباره آنها دیده میشود که از این رهگذر نگرش عبیدی نسبت به جریانهای روایی حاضر در آن زمان قابل فهم است.
درواقع میتوان گفت که راویانی توسط وی تضعیف شده که یا صاحب اندیشه کلامی مخالف او و یا در شمار فرقههای فاسد بودهاند.
در ادامه برآنیم تا با بررسی راویان برپایه طبقهبندی پیشگفته و توجه به پیوند راویان ازجهات گوناگون با عبیدی گستره راویان هریک از ملاکهای توثیق و تضعیف را در جهت کشف دیدگاه رجالی وی به دیده تحلیل بنگریم. لیک با توجه به گستره فراوان راویان از هر دسته یک یا دو راوی مهم آن را به عنوان نمونه بیان خواهیم کرد ولی در بیان نتیجه ارزیابیها به تمام راویان توجه میشود.
5.3.1. راویان توثیق شده
5.3.1.1. اصحاب اولیه
مقصود از این دسته اصحابی هستند که جزء اولین پیروان امام علی J به شمار میروند و تا زمان امام باقر J و پیدایش مرزهای اصلی تشیع ادامه دارند. سلمان فارسی، عمار، سهل بن حنیف، جابر بن عبد الله انصاری، محمد بن ابی بکر، حبابه والبیه، یحیی بن ام طویل در این دسته جای دارند از این روی همه به جز نعیم بن دجاجه که عبیدی نمایی خاکستری از او به نمایش میگذارد (144) توثیق شدهاند. آنچه عبیدی در توثیق این گروه به کاربرده است در درجه اول گفتار و رفتارستایشی امام نسبت به راویان است(بنگرید به 21، 88 ،111 و 116، 75) و حبابه والبیه (183) ... در ادامه به عنوان نمونه روایات عبیدی درباره سلمان تبیین میشود.
5.3.1.1.1. سلمان فارسی
عبیدی 6 روایت با موضوع سلمان فارسی نقل میکند: یک روایت با معیار گفتار ستایشی امام صادق (ع) در امر به دوست داشته شدن سلمان توسط خداوند است (21) و دیگر روایات در موضوع توصیف ویژگیهای سلمان است که از این میان یک روایت در توصیف عقیده وی در امامت و عدم انحراف وی بعد از رسول خدا [ است(22؛نیز بنگرید به روایات 32، 37 و 36). بدین روی آنچه برای محمد بن عیسی در ارزیابی اهمیت بیشتری دارد ویژگی علمی سلمان است هر چند این ویژگی برآمده از مقام معنوی سلمان است.
5.3.1.2. هم پیوندان خاندانی
در این دسته افرادی قرار دادند که به دلیل ارتباط خانوادگی با عبیدی رابطه دارند. در آینه کشی میتوان از علی بن یقطین و نجیبه - به دلیل دوستی با علی بن یقطین – در این دسته نام برد. از معدود اظهار نظرهای رجالی عبیدی نظر وی درباره نجیبه است که وی را صادق و کوفی توصیف میکند(852) و چنین به نظر میرسد که دلیل آشنایی او با وی همین ارتباط و آشنایی نجیبه با علی بن یقطین است. در ادامه دلایل توثیق علی بن یقطین در نگاه عبیدی بیان میشود.
5.3.1.2.1. علی بن یقطین
محمد بن عیسی از نظر خاندانی با علی بن یقطین پیوند دارد و از این روی یازده روایت درباره علی بن یقطین نقل می کند که در تمام آنها به مدح و توثیق وی میپردازد. از این میان تنها سه روایت توصیف رفتار علی بن یقطین است. این رفتارها حکایتگر بخشش و کمک وی به مردم است(820). کمک مالی فراوان او به خاندان اهل بیت D و پرداخت مهر زنان آنان در ازدواج(819) در کلام محمد بن عیسی جلوه خاصی دارد.
اما دیگر نقلهای محمد بن عیسی در قالب گفتارهای ستایشی امام کاظمJ نسبت به علی بن یقطین است. (807 و 809) (816 و 819) (810 و 811).
هرچند از علی بن یقطین به عنوان شخصیتی کلامی و فقهی یاد نشده است اما ازمیان ویژگیهای فراوانی که برای او میتوان برشمرد محمد بن عیسی تنها به بیان این دو ملاک اکتفا کرده است و وزنه ارزیابی خود را بر گفتارهای ستایشی امام نسبت به وی قرار میدهد. بر این اساس علی بن یقطین در گفتمان درون شیعی ارزیابی میشود.
5.3.1.3. هم پیوندان اندیشه کلامی
5.3.1.3.1. یونس بن عبد الرحمن
دلیل گرویدن عبیدی به جریان یونس را شاید بتوان در نوع بهرهگیری وی از ملاکهای اعتبار بخش یافت؛ آنجا که وزنه مهم اعتبار بخشی یونس را به ویژگی علمی او و نظرات کلامی اختصاص میدهد زمانی که یونس را به عنوان یک مصنف میشناساند (918) و او را به عنوان مرجعی برای دریافت معالم دین مطرح میکند (935 و 938) و آموزشهای کلامی یونس و هشام را با زبان امام رضا J تایید میکند(956 و 934) و در همین مجال سعی میکند تا راز حملههای علمی به یونس و ذم او را آشکار و از وی دفاع نماید چرا که معتقد است بدگویی اهل بصره درباره یونس به دلیل سطح درک آنان از مباحث علمی و کلامی است و از همین روی است که امام رضا J وی را توصیه به مدارا (926) و گفتوگو براساس سطح دانایی آنان(924) میکنند. علاوه بر مباحث کلامی عبیدی در مباحث فقهی یونس را به عنوان پیشوا می پذیرد و در روایتی بر درستی نظر وی درباره نماز مستحبی تاکید میکند(934).
5.3.1.3.2. هشام بن حکم
در آینه رجال کشی هیچ روایتی در ذم هشام بن حکم از عبیدی وجود ندارد و درمقابل ده روایت در مدح او وارد شده است. سمت و سوی این روایات در تقابل با اهل سنت قرار ندارد بلکه ناظر به گفتمانهای درون شیعی است .از این روی اندیشه کلامی هشام بن حکم درباره خلقت هوا در تقابل با اندیشه کلامی زراره تایید شده است (482) از دیگر سو هشام در مباحث کلامی مناظرات بسیاری داشت که همین امر و نظر وی درباره زنده بودن امام غایب و... سبب مرگش شد(480) و از این روی است که امام کاظم ? او را گاه امر به سکوت میکردند (479 و 485).
5.3.1.4. دسته دوم و سوم اصحاب اجماع
ادعای اصحاب اجماع از سوی کشی مطرح شده اما این فرض قابل بیان است که این ادعا ناظر به یک گفتمانی است که درمیان شیعیان رواج داشته است بدین روی باتوجه به همعصری عبیدی با برخی از اصحاب اجماع و دریافت آثار اصحاب اجماع طبقه قبل از خود نوع نگاه وی به این راویان میتواند در شناخت بهتر اندیشه رجالی او کمک کند.
علی رغم اینکه عبیدی هم طبقه دوم و سوم اصحاب اجماع است و به راحتی میتواند براساس حس به ارزیابی آنان بپردازد اما کنش رجالی وی را بیشتر نسبت به طبقه اول شاهد هستیم چرا که او به زراره، برید بن معاویه، محمد بن مسلم، فضیل بن یسار و ابو بصیر اسدی پرداخته و در طبقه دوم: حماد بن عیسی، عبد الله بن مسکان و ابان بن عثمان و در طبقه سوم یونس بن عبد الرحمان و عبد الله بن مغیره و عثمان بن عیسی را بررسی میکند.
اصحاب اجماع حاضر در طبقه اول به جز فضیل بن یسار جزء مخالفان جریان کلامی محمد بن عیسی و یونس بن عبد الرحمان به شمار میروند از این روی چون تضعیف شدهاند در دسته جریان کلامی مخالف عبیدی بررسی میشوند .
5.3.1.4.1. عبد الله بن مسکان
عبد الله بن مسکان که در طبقه دوم اصحاب اجماع قرار دارد در نقل محمد بن عیسی از زبان یونس بن عبد الرحمن به فردی عائلهمند توصیف شده است که علی رغم آنکه یک حدیث از امام صادق J به صورت سماع دریافت کرده در مکاتباتی سوالات خود از ایشان میپرسید و در رفتار خود در مقابل امام نهایت ادب و اجلال را رعایت میکرد(716)؛ بدین روی ابن مسکان مورد تحسین عبیدی قرار گرفته است.
5.3.1.4.2. حماد بن عیسی
حماد بن عیسی در طبقه دوم اصحاب اجماع است که ویژگی علمی و رفتار ستایشی امام نسبت به او ازنظرگاه محمد بن عیسی دلیلی بر توثیق اوست. حماد از آن نظر که نسبت به هم طبقههای خودش در نقل حدیث بسیار دقت میکرد مورد توجه قرار گرفته است(571) از سوی دیگر وی موضوع دعای امام کاظم J قرار میگیرد(572) .
5.3.1.4.3. ابان بن عثمان
ابان بن عثمان آخرین فردی است که در طبقه دوم اصحاب اجماع مورد بررسی عبیدی قرارمیگیرد. وی از نظر علمی و توجه به احادیث جعلی و انکار دروغ گویان توصیف شده و تا جایی که از بیان روایت 659 برمیآید وی به طور آشکار و با لحنی تند با این دسته به مقابله برمیخواست که احتمالا برآمده از شناخت و تسلط وی بر علم حدیث است.
5.3.1.4.4. عبد الله بن مغیره
عبد الله بن مغیره از طبقه سوم اصحاب اجماع با بیان ویژگی مذهبی او و بازگشت از وقف به امامیه توصیف شده است(1110).
5.3.1.5. فقها و عالمان
5.3.1.5.1. هشام بن سالم
علیرغم آنکه هشام در جبهه مخالف کلامی عبیدی به شمار میآید اما وی در آینه رجال کشی تنها یک روایت در توصیف رفتار وی در بخشش به دیگران(504) نقل میکند و سخنی از باورهای عقیدتی او نیست. در این نگاه آنچه به نظر میرسد پذیرش شخصیت هشام از سوی عبیدی است.
5.3.1.5.2. حریز
هرچند حریز به عنوان یک فقیه شناخته میشود( نجاشی، 1365، 144-145)اما شمشیر کشیدن وی علیه خوارج در سیستان بدون اذن امام صادق J (615) مانعی نشد تا یونس بن عبد الرحمان فقه بسیاری از او نیاموزد (616)؛ زین روی وی از نظر ویژگی علمی بسیار مورد تایید عبیدی قرار گرفته است اما ویژگی رفتاری – سیاسی و روش او در مبارزه با فرق دیگر از آن جهت که مورد تایید امام نبوده است را نمیپذیرد.
5.3.1.5.3. زکریا بن آدم
ازمیان قمیان آنکه در آینه کشی در کلام عبیدی جایگاه ویژهای دارد زکریا بن آدم است به گونهای که به عنوان مرجعی برای دریافت معالم دین معرفی شده است افزون بر آن کلام امام رضا J نسبت به وی حکایت از پایداری و درستی مسیر او دارد (1112). این نوع گفتار در بافت کلامی محمد بن عیسی تنها درباره یونس بن عبد الرحمان یافت میشود.توجه عبیدی به زکریا از میان قمیان که غالبا با اندیشه کلامی یونس مخالف بودند مسالهای است درخور تامل و شاید دلیل آن را در شان حدیثی زکریا یافت آنجا که وی به طرفداری از اندیشه کلامی خاصی معروف نشده است هرچند در ادامه درخواهیم یافت که دیگر نزدیکان زکریا نیز مورد توجه عبیدی قرار گرفتهاند.
5.3.1.6. محدثان
علی بن حکم انباری
اظهار نظرهای رجالی کمی را از عبیدی در رجال کشی شاهد هستیم که یکی از این موارد نظر وی درباره علی بن حکم انباری است.محمد بن عیسی بعد از آنکه وی را از نظر خاندانی و طبقه معرفی میکند، علی بن حکم را از نظر علمی و کوششهای حدیثی وی همسنگ ابن فضال و عبد الله بن بکیر میشناساند(1079).
5.3.1.7. متکلمان
5.3.1.7.1. مومن الطاق
مومن الطاق از آنجا که یک متکلم شیعی درمقابل اهل سنت به شمار میرفت نگاه محمد بن عیسی نیز به این بعد از شخصیت او متمرکز شده است و بر پایه حمایت او از حریم مذهب، وی ازجمله محبوب ترین مردم نزد امام دانسته شده است (326) و شاهد آن روایتگری عبیدی از مناظره مومن الطاق با زید بن علی (328) و امر امام صادق ? به سکوت او در مناظرات است(334) . بدین روی شخصیت مومن الطاق درنظر عبیدی از گفتمان برون شیعی و در تقابل با اهل سنت بررسی شده است و ملاکهای علمی و مذهبی او مورد توجه قرار گرفتهاست.
5.3.1.7.2. سلیمان بن خالد افطح
سلیمان بن خالد به عنوان یک متکلم از نظر علمی مورد آموزش امام صادق J قرار میگیرد تا بتواند در مناظره خود بر حسن بن حسن پیروز شود(665).
5.3.1.8. خاندان اشعری
حضور تعدادی از خاندان اشعری در شمار راویانی که عبیدی به ارزیابی آنها پرداخته حکایتگر توجه این خاندان از میان دیگر قمیان برای محمد بن عیسی است (1053) عیسی بن عبد الله بن سعد اشعری نیز مخاطب گفتار ستایشی امام صادق J قرار گرفتهاست (610).
5.3.1.9. وکلا و نزدیکان امام
وکلا و نزدیکان امامان همچون خیران (1134) و مسافر (972) و ایوب بن نوح و احمد بن ابراهیم همدانی(1053) با گفتار ستایشی امام مورد توثیق قرار گرفتهاند و جوالی(973) و اسامه بن حفص (857) نیز در نظر رجالی عبیدی و عثمان بن عیسی از آن روی که قیم و موالی امام بودند توثیق شدهاند.
5.3.2. راویان تضعیف شده
5.3.2.1. دسته اول اصحاب اجماع:
5.3.2.1.1. زراره بن اعین
زراره درمیان راویانی که محمد بن عیسی به آنها پرداخته بیشترین تعداد روایات را به خود اختصاص داده است.عبیدی در این قلم فرسایی در 8 روایت به مدح و 17 روایت به ذم زراره میپردازد که نتیجه آن تنوع بهرهگیری از دلایل روایی است. گفتارهای نکوهشی امام و ویژگیهای عقیدتی و علمی زراره موضوع روایات ذم زراره از نگاه محمد بن عیسی است. هرچند تعداد روایات نکوهشی زراره در ابتدا چنین متصور میکند که عبیدی نسبت به زراره دیدگاهی منفی دارد اما بررسی کیفیت و کمیت این دلایل میتواند نتایج دیگری را بیان کند.
سخن نکوهشی امام درباره زراره سه روایت است که دو روایت به لعن زراره(237 و 242) و یک روایت به مقایسه وی در شرارت با یهود و نصارا میپردازد(267) و باقی روایات ناظر به ویژگیهای علمی اوست. توجه به این نکته ضروری است که در طبقهبندی این روایات خوانش آنها در کنار یکدیگر است بدین معنا که سعی شده است مقصود اصلی یک روایت در کنار روایات هم خانواده آن فهم شود و سپس دستهبندی شود. از این روی برخی از روایات هرچند در ظاهر در دسته سخن و یا رفتار نکوهشی امام قرار میگیرند اما با دستیابی به فهم اصلی آن در طبقه ویژگی راوی جای گذاری میشوند.
از میان روایات ناظر به ویژگی علمی،نظرات عقیدتی و فقهی زراره محل چالش وی با محمد بن عیسی است: روایات نکوهش عقیده زراره به توقف وی در امامت امام کاظم ? دلالت دارد(2409). و نظرات کلامی و فقهی او در موضوع استطاعت انسان و استطاعت در حج (229، 236، 241، 243)، عمل به رای خود (257) و استفاده از قیاس(239) در اجتهادات فقهی را شامل میشود.
روایات مدح زراره نیز همچون ذم در دو دسته رفتار و سخنان ستایشی امام و ویژگیهای راوی جای میگیرند: سلام رساندن امام به زراره (221)، عدم برائت امام از زراره (231) از دسته سخنان و رفتار امام به شمار میروند. اما ویژگیهای مورد ستایش زراره از نگاه عبیدی به ویژگیهای رفتاری او در عمل به دستور امام صادق ? در زمان خواندن نماز عصر(226) و ویژگی علمی او در مباحث کلامی همچون تایید نظر او در بیان ویژگی پیامبر[ در تفویض توقیت نماز به ایشان (227) است.
نگاه محمد بن عیسی به زراره با در کنار هم نهادن روایات ذم و مدح چنین هویدا میکند که:
الف. باورهای عقیدتی زراره از زاویه نگاه عبیدی به دو دسته صحیح و غلط قابل تقسیم است. آن دسته از باورها که به اصل امامت برمیگردد صحیح است؛ هرچند گفتهشده که او در گمراهی میمیرد (240) و عبیدی آن را نقل میکند اما دو روایت دیگر عبیدی در مصداق بودن زراره در مرگ مهاجر الی الله به دلیل ارسال فرزند به مدینه برای شناخت امام هفتم(255) و شهادت زراره در هنگام مرگ به امام بودن قرآن (256) نشان از آن دارد که زراره در باور به امام کاظم ? دچار تردید نشد و از آنجا که فرزندش هنوز خبر امامت امام کاظم ? را نیاورده بود و لحظه مرگش فرارسیده بود باورش به امام بعدی را به بیان قرائن در معرفی امام بعدی پیوند میزند و تلاش میکند اتهام وقف از زراره را بزداید و در راستای این تلاشها است که پسینیان وی را امامی برشمردند.
افزون بر این،اندیشههای علمی زراره در مباحث کلامی مثل امکان تفویض برخی از احکام شرعی به پیامبر[ از سوی خداوند(227) از باورهای درست زراره در صفات پیامبر[ است.
براساس برخی از گزارههای روایی زراره به انجام برخی از اعمال عبادی همچون نماز خلاف گفتمان رایج شیعی متهم است، اما قلم عبیدی براساس دادههای کشی در دفاع از او میچرخد و دلیل این رفتارهای او را دستورات خاص امام صادق ? به او میداند (226) شاید دلیل این دستورات امام را بتوان در ارتباط او با اهل سنت جست.10
ب)باورهای نادرست علمی زراره از سنخ کلام از نگاه عبیدی به مساله استطاعت باز میگردد از این روی با بیان حداقل سه روایت به طور مستقیم اندیشه استطاعت زراره را تخطئه میکند(229، 236، 243).
از دیگر باورهای نادرست زاره که بیشتر به روش او در استنباط و اجتهاد احکام باز میگردد استفاده وی از رای و قیاس است(239، 257،231).
لیک هیچ یک از این اختلافات علمی باعث نشده که امام صادق ? از او تبری جویند (232) بلکه این برداشتی که دیگران از رفتارهای امام داشتند(232)، تایید دادن زکات به تیمیه توسط امام صادق? و دوری آنان از جهنم (246) نشان از آن دارد که عبیدی هرچند زراره را دارای افکاری منحرف میداند اما این افکار سبب نمیشود تا وی را ازجرگه شیعیان خارج کند.
از این روی لعنها و تبری امام از زراره تماما بر نظرات علمی او استوار است و نه بر باورهای عقیدتی و محورهای اصلی تشیع.
به دیگر سخن میتوان گفت که محمد بن عیسی شخصیت زراره را در دو گفتمان درون شیعی و برون شیعی بررسی میکند. زراره در گفتمان برون شیعی در مقابل با اهل سنت شخصیتی اندیشمند است که در باور به امامت دچار آسیب نشده است و تا آخرین لحظههای عمر خود در تلاش است تا امامش رابشناسد. به دلیل همین محبت او نسبت به امامش است که امام صادقJ گاهی جملاتی در قدح او به سبب جلوگیری از آسیب به او توسط معاندان بیان میکنند(221) سعی میکند درمقابل گفتمان رایج شیعه در انجام اعمال عبادی به دلیل دستور صریح امام به وی در کیفیت انجام آنها، ایستادگی کند و اعمال خود را مطابق دستور امام انجام دهد. اما زراره در گفتمان درون شیعی علی رغم اینکه یک فقیه است اما همراستا با ابو حنیفه از رای و قیاس استفاده میکند و در استطاعت دیدگاهی خلاف آنچه که امام مطرح میکند، ابراز میدارد اما هیچ یک از اینها سبب نشده تا عبیدی شخصیت زراره را از درون جامعه شیعی طرد کند.
5.3.2.1.2. محمد بن مسلم
محمد بن مسلم متناسب با جایگاه خود در مقایسه با زراره با مشکلات کمتری در نگاه عبیدی روبه رو است. سه روایتی که محمد بن عیسی در نکوهش وی میآورد تماما درباره توصیف ویژگی علمی و نظرات کلامی محمد بن مسلم است. او که از پیروان اندیشه استطاعت زراره است به گاه مخالفت امام با این اندیشه درکنار زراره قرار میگیرد(282) باور وی به عدم علم خداوند به اشیا قبل از ایجاد آنها از دیگر اندیشههایی است که مورد نقد عبیدی قرار گرفته است(284) و به دلیل همین اندیشههای نوظهور آنان است که در زمره هلک المترئسون جای گرفتهاند (283).
محمد بن مسلم از نظرگاه عبیدی در دو ویژگی شایسته ستایش است: اول در افتخارش به انتساب به شیعه (274) و دیگری در فزونی روایتگری از امام صادق? و امام باقر?(275). بدین روی است که او از محبوبترینها نزد امام صادق? به شمار می رفت (326).
بدین روی، عبیدی محمد بن مسلم را براساس سخنان ستایشی امام و ویژگی های عقیدتی توثیق میکند لیک در بعد علمی (همچون قیاس) و باورهای کلامی (همچون استطاعت) از آنجا که او را پیرو اندیشه زراره میبیند مورد نقد قرار میدهد. براساس دادههای به دست آمده تضعیف محمد بن مسلم بر خلاف زراره به جنبه فقهی و استنباطی او برنمیگردد.
5.3.2.1.3. برید بن معاویه
برید در ارزیابیهای عبیدی 4 روایت را به خود اختصاص داده که از این میان یک روایت به مدح و سه روایت به قدح او پرداخته است. برید از آنجا که در انتقال میراث روایی بسیار کوشیده ؛محبوب امام در حیات و ممات است(434). بدین روی وی از نظر عقیده مورد پذیرش قرار میگیرد اما او نیز همچون زراره و محمد بن مسلم درباورهای کلامی راه را به خطا رفته و باورش به استطاعت به عنوان بدعتی در دین شناخته شده (437) و مورد لعن امام قرار گرفتهاست(435 و 436). بدین ترتیب برید نیز در گفتمان برون شیعی پیرو امام خود بوده است اما در گفتمان درون شیعی از جهت باورهای علمی مورد نقد عبیدی قرار گرفته است.
5.3.2.2. محدثان
5.3.2.2.1. ابو بصیر مرادی
هرچند نام ابوبصیر در رجال کشی در دسته اصحاب اجماع آمده است اما به دو دلیل در ارزیابیهای این پژوهش در این دسته جای نمیگیرد:
الف) در بین مصداق ابو بصیر در اصحاب اجماع اختلاف است و برخی ابو بصیر لیث مرادی و برخی یحیی بن قاسم را در این گروه قرار میدهند (431).
ب) نوع نگاه عبیدی و ارزیابی او نسبت به ابو بصیر با دیگر اصحاب اجماع دسته اول متفاوت است و برخلاف دیگر افراد که نگاه علمی به آن دارد نگاه وی به ابوبصیر نگاه شخصیتی و اخلاقی است و به نظر میرسد از نگاه عبیدی ابو بصیر در این دسته جای ندارد.
براساس دادههای کشی دو روایت به طور اختصاصی از عبیدی برای او نقل شده است که هردو در نکوهش رفتار در اتهام امام به مال دوستی است(285، 297) بنابراین ابوبصیر در گفتمان درون شیعی و بدون اینکه وی در تقابل با جریان خاص فکری باشد؛از نظر ویژگیهای اخلاقی (بی حرمتی به امام) و به نوعی باورهای کلامی مرتبط با ویژگیهای امام دچار آسیب است تا آنجا که امام را هم شان یک انسان عادی و مال دوست توصیف میکند. آنچه از روایات عبیدی نسبت به ابوبصیر برای ما قابل دریافت است ثروت او و نگرش او برمبنای همین ثروت به اطرافیان خود است که همین امر سبب شده تا یک فاکتور نکوهش برای عبیدی نسبت به ابو بصیر به شمار آید؛ زین روی عبیدی ابو بصیر را با ملاک ویژگیهای رفتاری راوی اعتبارزدایی میکند.
5.3.2.3. هم پیوندان خاندان
5.3.2.3.1. بنی عباس
از آن روی که عبیدی از نظر خاندانی با یقطینیها که از نزدیکان بنی عباس و حامیان آنان در تشکیل حکومت بودند در ارتباط بود برای نشان دادن جهت سیاسی و اندیشه مذهبی خود تنها با نقل یک روایت با معیار نکوهش و لعن از سوی امام علی J بر بنی عباس خط فکری و سیاسی خود را از آنان جدا میکند(102).
5.3.2.4. ناوسی
در میان ناوسیها شهاب بن عبد ربه از آن سوی که روایت او سبب شد تا گروهی به این فرقه تمایل یابند مورد نکوهش امام امام صادق J قرار گرفته است (780).
5.3.2.5. غلات
5.3.2.5.1. مفضل بن عمر
مفضل بن عمر به عنوان شخصیتی که حضور او درمیان دو فرقه غلات بحث برانگیز است و سبب شده تا دیدگاههای مختلفی پیرامون او شکل گیرد (ن ک: ابن غضائری، 1380 ش؛ اعرجی کاظمی، 1415 ق، 1/410-411) لیک عبیدی در نگاه کشی سعی دارد تا مفضل بن عمر را در ابتدا از فرقه غلات بداند. وی 5 روایت برای او نقل میکند. روایات نکوهشی مفضل همه در توصیف ویژگیهای مذهبی اوست و دربیان ارتباط او با اسماعیل بن جعفر و تحریک او به ابراز امامت بعد از امام صادقJ (590) است و یا نمونهای از باورهای مذهبی او درمرسل بودن امام (588) و پیوستن او به خطابیه (581) است. اما آنچه بر مدح او دلالت دارد حکایت احترام او نسبت به امام رضاJ و امام جواد J است که سبب رحمت طلبی امام بر او شد(593). اما در نهایت شاید ارزیابی کلی عبیدی را در جمله پایانی نقل 581 بیابیم که مفضل بن عمر در ابتدا گرایش به خطابیه داشت ولی بعد از آن برگشت و شاید دلیل رحمت طلبی امام بر وی نیز همین امر باشد. در نهایت میتوان گفت که ملاک ارزیابی عبیدی نسبت به مفضل بن عمر در گفتمان درون شیعی و با معیار ویژگی مذهبی بیان شده است.
5.3.2.5.2. جابر بن یزید جعفی
عبیدی به طور خاص 5 روایت برای جابر بن یزید نقل میکند که دو روایت آن لحنی نکوهشی دارد و سه روایت در ستایش او آمده است.
از نظرگاه عبیدی جابر روایات سرِّ زیادی از نوع صعب مستصعب از امام باقر? و امام صادق? که تنها مومنان امتحان شده توان دریافت آن را دارند، شنیده است (341و 343)اما این روایات باعث اذاعه توسط سفله میشود و نباید منتشر شوند(340)؛ بنابراین از آنجا که جابر تعداد روایات زیادی را با این ویژگی از هردو امام دریافت کرده است و عقول ضعفا توان درک آن را نداشتهاند(مازندرانی1416 ق، 2/217)، امام صادق? منکر روایات جابر میشوند و برای جلوگیری از سو استفاده سفله یا عدم انحراف جامعه مخاطب خاص امام و میزان روایتگری وی را از امام باقر? یک روایت و شاگردی او را برای خودشان انکار میکنند(335) لیک با توجه به جایگاه جابر در میراث غالیان (M. Jafri، 1996، 411) امام با بهرهگیری از قرینه تقابل مغیره بن سعید و جابر در روایت 336 سعی در ارائه یک مرز میان احادیث جابر با آنچه که غالیان نقل میکنند دارند از این روی جابر را راستگو و مغیره را دروغگو توصیف می کنند.
براین اساس جنس دلایلی که عبیدی برای ارزیابی جابر برمیگزیند همه ناظر به ویژگیهای علمی اوست و در گفتمان درون شیعی اعتبار سنجی شدهاست. بدین ترتیب جابر بن یزید امامی است که به دلیل توان و ظرفیت خاص خود قادر بوده تا روایات سری زیادی را از امام دریافت کند و از این جهت محمد بن عیسی تلاش دارد تا اتهام غلو را از وی بزداید.
5.3.2.5.3. ابوالخطاب
ابو الخطاب یا محمد بن ابی زینب از سران غلات 5 روایت در کلام عبیدی را به خود اختصاص دادهاست هر چند گفتهشده که وی دوران استقامتی داشته که پس از آن منحرف گشته (523)لیک محمد بن عیسی در 4 روایت به ذم او میپردازد. این روایات که غالبا با معیار ویژگیهای راوی در دو بعد عقیده و رفتار بیان شدهاند در سه روایت به نکوهش عقیده و مذهب وی میپردازد(512) و نیز در نقل 523 به پیدایش عقاید نادرست وی بعد از ایمان اشاره میکند.آنچه از لعن امام درباره وی گزارش شده (521) با توجه به دیگر نقلهای عبیدی ناظر به بعد عقیدتی اوست اما ویژگی علمی وی از آنجا که در روایات اضافاتی را وارد میکرد مورد قدح قرار گرفته است(522). بدین روی ابو الخطاب غالبا با معیار عقیده و مذهب مورد سنجش قرار گرفته است و سپس ویژگی تحدیث او.
5.3.2.6. واقفه
5.3.2.6.1. علی بن ابی حمزه
علی بن ابی حمزه به عنوان یکی از سران واقفه مورد توجه عبیدی قرار گرفته است و روایت او دلالت بر عذاب وی در قبر به دلبل نشناختن امام زمان خود (امام رضاJ) است(833). از همین روی است که امام رضا J اجازه لعن به واقفه در نماز را صادر میکنند (879).
5.3.2.7. کیسانیه
5.3.2.7.1. مختار
مختار به عنوان رئیس فرقه کیسانیه دارای شخصیتی زیرک است که این توصیف او در زبان امام علی J هرچند صفتی ممدوح بهشمار میرود (201) اما وی از صفت زیرکی خود در کنش سیاسی خود در ایجاد فرقه کیسانیه و پیوستن به محمد حنفیه اسفاده کرده است(200).
5.3.2.8. بتری
5.3.2.8.1. سالم بن ابی حفصه
سالم بن ابی حفصه از عالمانی است كه پيروان او در موضوع امامت به بتریه شناخته میشوند (نوبختی، 1404 ق، 13) از این روی عبیدی با اشتباه خواندن اندیشه عالم این گروه به مقابله با آنها میپردازد و آنان را از زبان امام باقر Jبه عنوان کوته اندیشان جایگاه امامت معرفی میکند(427).
5.3.2.9. اهل سنت
5.3.2.9.1. سفیان ثوری
سفیان ثوری به عنوان عالم اهل سنت دامنه روایی او حکایتگر ارتباط زیاد او با شیعیان است تا جایی که نام وی در کتابهای فرق و رجال شیعه وارد شده است. عبیدی نیز با بیان روش وی در جعل روایت از امام صادق J (741)و خردهگیری در پوشش امام صادق J (739)روش علمی و باور مذهبی وی را توصیف و نقد میکند.
5.3.3. برآیند ملاک توثیق و تضعیف
در برآیند آنچه بیان شد میتوان از وجود تفاوت معنادار در ارزیابیهای عبیدی نسبت به راویان سخن گفت.غالب آنچه در ارزیابیهای پیوندگان خاندانی دیده میشود رنگ غالب گفتارهای ستایشی امام است و در پیوندگان و مخالفان اندیشه کلامی و اصحاب اجماع؛علم راوی به عنوان ملاک برتر قابل شناسایی است. نسبت به وکلا و موالی گفتار ستایشی امام نسبت به راوی به کار رفته است و گفتار نکوهشی امام نسبت به سران فرقههای منحرف بیشترین بسامد را دارد.
مقایسه یونس و هشام با اندوختههای روایی عبیدی نسبت به زراره و محمد بن مسلم نشان میدهد که تنها تمایز این دو گروه در نظر عبیدی ویژگیهای علمی آنان است و در تلاش است تا با تکرار روایات مرجعیت یونس، وی را در مقابل فقاهت زراره با روایات مختلف برکشد.
عبیدی در ارزیابیهای خود درتلاش است تا یونس بن عبد الرحمان را به عنوان مرجع دین، افقه اصحاب زمان خودش بشناساند نکتهای که علی بن فضال -به عنوان هم عصر وی- در این راستا از ابن ابی عمیر به عنوان افقه یادمیکند و این خود میتواند حکایتگر وجود دو گفتمان متمایز درون شیعه باشد. این نکته بسیار قابل تامل است که اگر نگوییم عبیدی هیچ روایتی درباره ابن ابی عمیر ندارد امّا کشی از عبیدی هیچ روایتی در ذم و یا مدح ابن ابی عمیر در کتاب خود درج نمیکند.
بازیابی الرجال نه تنها نگرش و کنش عبیدی را نسبت به فرقههای مذهبی درون شیعه مشخص میکند بلکه نگرش او به جریانهای سیاسی را نیز نشان میدهد؛ آنجا که او با اینکه از خاندان یقطین بهشمار میرود و این خاندان دعات بنی عباس به شمار میروند؛ لیک او با نقل روایت نکوهش ابن عباس همچون دیگر فرقهها سرمنشا این خاندان را نشانه میرود و خط مشی سیاسی و فکری خود را با این خاندان جدا میکند. این رویکرد او درباره دیگر فرقههای سیاسی که بدون اجازه امام خروج کردهاند نیز قابل پیگیری است چرا که علی رغم اینکه عبیدی حریز را از نظر علمی میستاید لیک از نظر سیاسی به دلیل جنگ با خوارج بدون اجازه امام بر او خرده میگیرد.
آنچه که در این میان مهم است ارزشگذاری این کنشهای سیاسی در تعارض با رویکرد علمی راوی است. عبیدی حریز را با اینکه از نظر کنش سیاسی نمیستاید اما این امر باعث نشده که همچون بنی عباس یا نفس زکیه با او برخورد کند ؛بلکه او را به دلیل کنشهای علمی از یاران خاص برمیشمرد. بدین روی میتوان رویکرد او را چنین توصیف نمود که آنجا که ویژگیهایی همچون علم در راستای رواج مذهب به کار گرفته شود کنشهای سیاسی درون مذهبی نمیتواند به این جنبه شخصیتی آسیبی وارد و آنان را از دایره شیعیان خارج کند.
5.4. کاربرد مشایخ ضعیف در اندیشه رجالی محمد بن عیسی
آنچه از داشته های محمد بن عیسی از مشایخ ضعیف به دست می آید بهرهگیری او از آنان در موضوعاتی است که میان اصحاب و در اندیشه امامیه محل اختلاف نیست و به نوعی به عنوان موید بر مطالب دیگر وی درباره راوی مورد نظر به کار میرود. به عبارتی دیگر تقریبا تمام مطالبی که از این مشایخ در کلام عبیدی بهکاررفتهاست مضامین آنها با روایات دیگر تقویت میشود و منفردات آنان به حساب نمیآید. البته به جز روایت لعن ابن عباس که نقل از محمد بن سنان است و شاهد دیگری در روایات عبیدی ندارد. این مشایخ ضعیف عبارتند از: عبيد الله بن عبد الله الدهقان (810 و 811)؛علی بن حسان(غضائری، 1380 ش، 77؛ 341)سهل بن زیاد آدمی(996) ؛زکریا بن محمد (539)؛اسماعیل بن مهران ( 1102و 343)و محمد بن سنان زاهری (31 ؛102 ).
6. نظر رجالی محمد بن عیسی
علی رغم حجم گسترده روایات عبیدی در رجال کشی؛ نظرات رجالی وی در این کتاب انعکاس کمتری داشته است و حدود 5 درصد نقل های او را ازآن خود کردهاست.
گستره ارزیابیهای عبیدی راویانی از دوره امام صادق J تا امام رضا J را شامل میشود و نظرات عبیدی در غالب موارد درباره هم طبقههایش ثبت شده است. اطلاعاتی که عبیدی نسبت به راویان ارائه میدهد درباره اصالت و خاندان راوی(612،776)، درجه وثاقت (1107، 1079)، بیان سرگذشت (1006، 1118)و میزان روایتگری(612، 932) است. از سویی دیگر مقایسه این اطلاعات با آنچه در دیگر کتب رجالی درباره این راویان وجود دارد حکایت از تفصیل بیشتر نظرات عبیدی است.از همین روی است که گاه کشی به بیان نظر عبیدی نسبت به دیگرانی همچون عمر بن اذینه (612) ثعلبه بن میمون (776) اکتفا میکند و اطلاعات او درباره نجیبه بن حارث و جوانی تنها اطلاعات موجود در کتب رجالی به شمار میرود.کشی در خصوص دیگرانی چون عثمان بن عیسی (1118) و یونس بن عبد الرحمان(932) از نظرات عبیدی در کنار روایات دیگر با هدف تکمیل دانستهها درباره راوی استفاده میکند.
درواقع کشی در دو مورد به نظرات عبیدی ارج مینهد: اول آنکه زمانی که از همعصران خودش گزارش میکند؛و دوم آنگاه که شناخت او به وسیله اساتید براساس رابطه خاندانی شکل گرفته باشد. هرچند اطلاعات رجالی عبیدی همیشه برآمده از حس و شهادت نیست و گاه به بیان شهرتی که راوی در جامعه دارد اشاره میکند (776) اما در تمام موارد کشی نظرات عبیدی را پذیرفته است.
نظرات رجالی عبیدی در 9 مورد از طریق حمدویه و در یک مورد از طریق جبریل بن احمد فاریابی نقل شده است که عبارت «سمعت» (612 و 732) و «ذکر» (1107) در نقل نظرات رجالی؛ حکایتگر ارتباط مستقیم این دو در جلسات شفاهی با عبیدی است. مطلبی که نسبت به دیگر مشایخ کشی در ارتباط با محمد بن عیسی قابل اثبات نیست.
مقایسه نظرات رجالی عبیدی با همعصر او علی بن حسن بن فضال نشان میدهد که نظرات عبیدی بر خلاف نظرابن فضال ، جملاتی طولانیتر و اطلاعاتی گستردهتر نسبت به راوی را شامل میشود (به عنوان نمونه مقایسه کنید روایت 772 و 1106را با روایت 612). علاوه براین نظر رجالی عبیدی نسبت به فرقههای درون شیعی- به غیر از فارس بن حاتم از سران غلات (1006) -ثبت نشده است و ترجیح عبیدی بیشتر به نقل روایات درباره آنان است.حال آنکه نظر علی بن فضال نسبت به فرقههای مختلف همچون واقفی(755) و ناوسی(660) و... تا حدودی ثبت شدهاست. از سوی دیگر حجم اندک نظرات عبیدی نسبت به روایات منقول از او که5 درصد را به خود اختصاص داده و بررسی محدوده راویانی که درباره آنها نظر دادهاست و مقایسه آن با علی بن فضال با 43 درصد در آینه کشی نشان از تفاوت روشی محمد بن عیسی و علی بن فضال در مطالعات رجالی خود دارد؛ به گونهای که عبیدی نسبت به علی بن فضال را میتوان بسیار محتاطتر و پایبندتر به نص دانست.
از سویی تلاش بیشتر عبیدی در به دست آوردن میراث رجالی پیشینیان خود در بهرهگیری وی از تعداد زیاد مشایخ نسبت به علی بن فضال نیز مشهود است.
7. اعتماد محمد بن عیسی بر نظرات رجالی
درمیان نقلهای رسیده از عبیدی گاه اعتماد او به برخی از مشایخ و نقل نظرات رجالی آن ها نیز دیده میشود. بدین روی محمد بن عیسی در دو مورد به استناد آرای رجالی حسن بن علی بن یقطین (318 و 1127) و ابن ابی عمیر (323 و 321) و یونس بن عبد الرحمان(1127 و 716) میپردازد.
8. جایگاه روایات محمد بن عیسی در رجال کشی
براساس خوانشی که در مدخلها صورت گرفت و جایابی هر کدام از روایات در نظر کشی مشخص شد که تعامل کشی با روایات عبیدی در دو دسته قابل تحلیل است:
الف) پذیرش روایات: تمام روایات مجموع میراث عبیدی به جز دو روایت از نظر محتوا مورد پذیرش کشی قرار گرفته است. تعامل کشی با این دسته از روایات به دو صورت است: گاه اعتماد کشی در این دسته از روایات چنان است که در حدود 14911 نقل به عنوان نکات محوری و کلیدی در توصیف راوی استفاده میکند که ممکن است از دیگر روایات در شرح آنها استفاده کند و یا آنها را در بیان کافی بداند و روایاتی در توضیح و تایید آنها ثبت نکند. تا آنجا که از 30 نقل12 در 23 مدخل به عنوان تنها روایت حاضر در مدخل ها استفاده شده است که از میان آنها کشی در 7 مدخل تنها به بیان نظرات رجالی عبیدی در توصیف راوی اکتفا کردهاست.
کشی در 22 مدخل با 32 سند میراث عبیدی را سرآغاز سخنش درباره راوی قرار داده است (109، 270(با دو سند)، 285، 303، 377(با دو سند)، 384 (با دو سند)و در 9 مدخل روایات آغازین را با حداقل دوسند استحکام میبخشد.
تعامل دیگر کشی با روایات مورد پذیرش بهرهگیری از روایات عبیدی در تایید و شرح روایات دیگر مشایخ است که 8413 نقل را به خود اختصاص دادهاست.
ب) عدم پذیرش: براساس خوانشی که در هریک از مدخلها صورت گرفت میتوان از دو روایت عبیدی سخن گفت که به طور صریح با نظر کشی مخالف است(267 و 335). تعارض جدی روایات عبیدی با نظر کشی را میتوان در مدخل زراره مشاهده کرد. در این مدخل کشی در تلاش است تا روایات عبیدی در ذم زراره را به گونهای با درکنار هم قرار دادن روایات عبیدی در مدح زراره و نیز شرح آن با روایات دیگر مشایخ به گونهای توجیه کند. بدین روی نوع چیدمان روایات عبیدی در مدخل زراره همگام با نظر کشی پیش رفتهاست اما روایت 267 که دلالت بر عدم شرکت در تشیع جنازه زراره و عیادت از او در هنگام بیماری و نیز بیان فزونی شرارت نسبت به یهود و نصارا دارد با آنچه که کشی از عبیدی در روایت 243 نقل میکند، متفاوت است. آنجا که راوی بعد از آنکه از مخالفت نظر امام صادق J درباره استطاعت با زراره آگاه میشود، تصمیم میگیرد که دیگر به عیادت آنها نرود و در تشیع جنازه آنان شرکت نکند و زکات خود را نیز به آنان نپردازد، که به ناگاه با واکنش امام صادق J روبه روی می شود و امام که گویی از سخن او متعجب میشوند حالت خود را از خوابیده به نشسته تغییر میدهند و از او میخواهند تا بار دیگر سخن خود را تکرار کند سپس به نقل از پدرشان میفرمایند که اینان از آتش جهنم به دور هستند و مقصود از بیان عبارت «لیس من دینی و دین آبائی» را تنها قول و نظر زراره و پیروانش مطرح میکنند بدین معنا که نظر زراره در استطاعت نظر درستی نیست نه آنکه شخصیت مذهبی او خارج از دین باشد چنانکه که او و پیروانش را از دادن زکات محروم کرد. بدین ترتیب تعارض میان این دو روایت با پذیرش روایت 243 توسط کشی قابل مشاهدهاست.
روایت دیگری که کشی به مخالفت با آن برمیخیزد، روایتی است درباره عدم روایتگری جابر بن یزید جعفی از امام باقر J و نقل تنها یک روایت از امام صادق J(335). این روایت علی رغم آنکه روایت آغازین مدخل جابر بن یزید است لیک چینش روایات بعد از آن به گونهای است که کشی روایتگری فراوان جابر از این دو امام را میپذیرد و به نوعی مضمون روایت آغازین را رد میکند(342، 343).
نتایج
۱. عبیدی به عنوان یک رجالی سرشناس در رجال کشی به عنوان یکی از مشایخ با واسطه کشی حدود 308روایت را اختصاص دادهاست که نسبت به دیگر مشایخ با واسطه کشی از نظر فراوانی در صدر قرار دارد از این روی کتابهای او همچون الرجال و التوقیعات منبعی برای کشی به شمار میرفت.
۲. کشی نتوانسته به آثار عبیدی به طور مستقیم دسترسی داشته باشد و از این روی با بهرهگیری از 9 شیخ از حوزه قم و خراسان روایات او را در کتاب خود جای دهد.
۳. بیشترین روایات عبیدی -حدود 113 روایت- از طریق حمدویه به کشی رسیده است.
۴. شواهد حکایت از آن دارد که عیاشی نیز نتوانسته به کتابهای عبیدی به طور مستقیم دسترسی داشته باشد چراکه کشی از طریق عیاشی با مشایخ متعددی روایات عبیدی را نقل میکند.
۵. عبیدی در آثار رجالی خود از حدود 60 شیخ بهره بردهاست که در این راستا میتوان منابع مورده بهرهبرداری وی را در 5 دسته بیان کرد و بیشترین منابع مورد استفاده وی نگاشتههایی است که نه عبیدی در طریق نقل آنها معرفی شده و نه عنوان کتاب اکنون به دست ما رسیدهاست و تنها شیخ به عنوان صاحب کتاب در آثار رجالی ثبت شده است که از آثار آنها تعبیر به نگاشتههای حدیثی میشود. این دسته حدود 27 اثر را دربرمیگیرد.
۶. بهرهگیری عبیدی از مشایخ ضعیف در موضوعاتی است که میان اصحاب و در اندیشه امامیه محل اختلاف نیست و به نوعی به عنوان موید بر مطالب دیگر وی درباره راوی مورد نظر بهکار می رود.
۷. گستره ارزیابیهای محمد بن عیسی تعداد 98 راوی است که دلیل پرداخت عبیدی به آن ها را در سه دسته راویان سرآمد، راویان متهم و راویان با دلایل مختلف اهمیت برای عبیدی قابل بیان هستند.
۸. ملاکهای توثیق و تضعیف راویان از نظرگاه عبیدی در دو دسته کلی رفتار و گفتار ستایشی یا نکوهشی امام نسبت به راوی و ویژگیهای راوی در قالب علم، عقیده، رفتار قابل بررسی است.
۹. میان هر کدام از گروههایی که عبیدی به آنها پرداختهاست و بهکارگیری نوع ملاکهای توثیق و تضعیف آنان ارتباط معنا داری قابل مشاهدهاست
۱۰. عبیدی کمتر به همعصران خود میپردازد و حتی از آنان به ندرت نقل میکند.
۱۱. عبیدی سعی میکند مناسبات علمی را بر اختلافات کلامی و درون فرقهای برتری بخشد و از این روی راویانی را که از نظر علمی و حدیثی یا گفتمان برون شیعی مورد تایید اما در گفتمان درون شیعی در مظان اتهام هستند را در عین انتقاد علمی از آنان از دایره تشیع خارج نمیکند.
۱۲. آنچه عبیدی گرد آورده رهآورد بهرهجستن در گستره جغرافیایی مدرسه عراق؛ کوفه (بنو فضال) ،بصره (یاسین الضریر) و بغداد (داود بن قاسم الجعفری) و نیز استفاده از آثار مشایخ دیگر مذاهب شیعی همچون فطحیه (بنو فضال)، غلو (محمد بن سنان)، واقفیه (عثمان بن عیسی) و راویان ثقه و ضعیف و نیز آثار غیر مرتبط با رجال از نظر موضوعی همچون نوادر و یا نگاشتههای پراکنده حدیثی اصحاب است.
منابع
۱. ابن بابویه، محمد بن علی(1376ش)، الامالی، تهران، کتابچی.
۲. ابن بابویه، محمد بن علی(1413ق)، کتاب من لایحضره الفقیه، محقق: غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
۳. ابن غضائری، احمد بن حسین(1380ش)،الرجال لابن الغضائری، محقق: حسینی جلالی، محمد رضا، قم، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.
۴. احمدوند، عباس، طاوسی مسرور، سعید(1390ش)، «جابربن يزيد جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی» مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره 7، ص 1-24.
۵. آقا بزرگ تهرانی، منزوی تهرانی( 1408ق) محمد حسن، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، قم، اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران.
۶. برقی، احمد بن محمد بن خالد(1371 ش)، المحاسن، محقق: محدث، جلال الدين، قم، دارالكتب الإسلامية.
۷. تقی الدین حلی، حسن بن علی(1342ش)، الرجال، به کوشش: محدث، جلال الدین، تهران، دانشگاه تهران.
۸. توحیدی نیا، روح الله(1393ش)، واکاوی چگونگی تعامل امام باقر و امام صادق با فرقه بتریه، نشریه تاریخ اسلام، شماره 58، ص 125-154.
۹. حسینی شیرازی،سید علیرضا، لطفی پور، محمد(1402ش)، محمد بن عیسی بن عبید در آینه پنج گفتار، نشر رود آبی.
۱۰. حسینی شیرازی،سید علیرضا، لطفی پور، محمد، بهار( 1401ش)، «شکل گیری و کارکردهای مرجعیت علمی زراره بن اعین»، نشریه مطالعات قرآن و حدیث سفینه، شماره 74، صفحه 9-46.
۱۱. حمیری، عبد الله بن جعفر(1413ق)، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل البيت A.
۱۲. خوئی، سید ابو القاسم(1372 ش)، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بیجا، بینا.
۱۳. رجبی پور، روح الله(1399ش)، اندیشههای کلامی خاندان اعین، قم، دارالحدیث.
۱۴. زرکلی دمشقی، خیر الدین بن محمود(1980م)، الأعلام: قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، بیروت، دار العلم للملايين.
۱۵. سیستانی، محمد رضا، بکاء، محمد (مقرر)(1437ق)، قبسات من علم الرجال، بیروت، دار المورخ العربی.
۱۶. شوشتری، محمد تقی(1410 ق)، قاموس الرجال، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم.
۱۷. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم(1363ش)، الملل و النحل، محقق: محمد بدران، قم، الشریف الرضی.
۱۸. شهیدی، روح الله، 1400 ش، میراث تفسیری محمد بن عیسی بن عبید یقطینی، موسسه انتشاراتی دار الحدیث.
۱۹. صفار، محمد بن حسن(1404ق)، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محقق: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي.
۲۰. طوسی، محمد بن حسن(1407ق)، تهذيب الأحكام، محقق: خرسان، حسن الموسوى، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
۲۱. طوسی،محمد بن حسن(1420ق)، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفين و اصحاب الاصول،محقق:طباطبائی، عبد العزیز، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی.
۲۲. طوسی، محمد بن حسن(1427 ق)، رجال الطوسی، محقق: قیومی اصفهانی، جواد، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم.
۲۳. علامه حلی، حسن بن یوسف(1402ق)، رجال العلامة الحلی، مصحح: بحر العلوم، محمد صادق، قم، الشریف الرضی.
۲۴. کشی، محمد بن عمر(1409ق)، رجال الكشي- إختيار معرفة الرجال، به کوشش: طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.
۲۵. مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل(1416ق)، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، موسسه آل البیت لاحیاء? التراث.
۲۶. مامقانی، عبد الله(بیتا)، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف اشرف، مطبعه المرتضویه.
۲۷. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى(1403ق)، بحار الأنوار، محقق: جمعى از محققان، بیروت، دار إحياء التراث العربي.
۲۸. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى(1406ق)، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة)، مصحح: موسوى كرمانى، حسين، اشتهاردى، على پناه،قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور
۲۹. مدرسی طباطبایی، سید حسن(1386ش)، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخست هجری، مترجم: قرائی، سید علی، جعفریان، رسول، نشر مورخ.
۳۰. مشکور، محمد جواد(1372ش)، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی.
۳۱. نجاشی، احمد بن علی(1365ش)، رجال النجاشی، محقق: شبیری زنجانی، موسی، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم.
۳۲. هلالی، سلیم بن قیس(1405ق)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، محقق: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، قم، الهادى.
۳۳. یوسفی نجف آبادی، کوثر، ستار، حسین، شهیدی، روح الله، یوسفی غروی، محمد هادی(1403ش)، «بازیابی میراث رجالی و روایی جبریل بن احمد فاریابی با تاکید بر رجال کشی»، مطالعات فهم حدیث، سال دهم، بهار و تابستان، 33-57.
34. Muhammad Jaafari, Sayyid Husayn )1996(, Origins and early development of Shia Islam, Qom: The Group of Muslims.
[1] . اين اثر تحت حمايت مادی صندوق حمايت از پژوهشگران و فناوران کشور (INSF) برگرفته شده از طرح شماره «۴01326۹» انجام شده است.
[2] . دانشجوی دکترا علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات، دانشگاه کاشان، ایران: ky.yusefi@grad.kashanu.ac.ir
[3] . استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات، دانشگاه کاشان، ایران (نویسنده مسئول): sattar@kashanu.ac.ir
[4] . استادیار گروه قرآن و حدیث دانشکده الهیات، دانشکدگان فاریابی، دانشگاه تهران، قم. ایران: shahidi@ut.ac.ir
[5] . استاد حوزه علمیه، پژوهشگر تاریخ، قم. ایران: yusufi.gharawi@gmail.com
[6] با توجه به فراوانی ارجاع به کتاب اختیار معرفه الرجال برای جلوگیری از تکرار تنها به شماره روایت اشاره شده است.
[7] در برخی از روایات همزمان به دو شخص پرداخته شده است که در شمارش نام افراد ملاک قرار گرفته است.
[8] با شمارش روایات تحویل و عطف شده در طبقات بعد از محمد بن عیسی
[9] روایت مرگ زراره در گمراهی روایتی است دو پهلو که میتواند نشان از باور او به استطاعت و قیاس و... در مسائل علمی تا پایان عمر و یا حاکی از گمراهی او در نشناختن امام زمان خود باشد. اما با توجه به روایات مدح زراره در ارسال فرزندش به مدینه برای شاخت امام هفتم و مرگ او پیش از بازگشت پسرش(255) می توان احتمال دوم را ترجیح داد.
[10] ارتباط زراره با مشایخی از اهلسنت همچون حکم بن عتیبه نمونهای از آن است(262).
[11] . شمارش براساس تعداد سند
[12] . شمارش براساس تعداد اسناد
[13] شمارش براساس تعداد سند