توسعه به عنوان مفهومی کلیدی بعد از جنگ جهانی دوم و از دهه 1960 به بعد مطرح شد. از آن زمان به بعد برنامهریزیها، فرآیندها و روشها چه در سطح خرد و چه در کلان در هر کشوری با هدف رسیدن به توسعه تنظیم میشود. در این ارتباط رویکردها و الگوهای متعددی توسط نظریهپردازان علوم چکیده کامل
توسعه به عنوان مفهومی کلیدی بعد از جنگ جهانی دوم و از دهه 1960 به بعد مطرح شد. از آن زمان به بعد برنامهریزیها، فرآیندها و روشها چه در سطح خرد و چه در کلان در هر کشوری با هدف رسیدن به توسعه تنظیم میشود. در این ارتباط رویکردها و الگوهای متعددی توسط نظریهپردازان علوم اجتماعی مطرح شدهاند. از جدیدترین رویکردها به توسعه، استقرار شاخصهای الگوی حکمرانی خوب است. شاخصهایی که سازماندهی نظام اجتماعی و سیاسی بر قالب خاصی و با سامانه ویژهای که تنظیمات خود را بر دو وجه سلبی و ایجابی استوار میکند. بر این پایه سوالهای اساسی که مطرح میشود، چنین است: نخست، الگوی حکمرانی خوب بر ساختار نظام اجتماعی چه تاثیری میگذارد؟ و دوم، این الگو با این سازماندهی اجتماعی بر مدیریت توسعه چگونه تاثیر گذار است؟ در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی نشان خواهیم داد که با استقرار شاخصهای الگوی حکمرانی خوب و هم افزایی و شراکت بین بازیگران اصلی توسعه یعنی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی جامعه همکار و دولت کارآمد سازماندهی خواهد شد. از طرفی دیگر بین شاخصهای الگوی حکمرانی خوب و توسعه همهجانبه ارتباط وجود دارد.
پرونده مقاله
حقوق بشر و حقوق شهروندی از حقوق ذاتی و طبیعی انسان نشأت گرفته و در طول تاریخ بین اندیشمندان مناطق مختلف جهان و همچنین در مکاتب الهی توجه خاصی به آنها شده است. اما متاسفانه تا پایان جنگ جهانی دوم حقوق بشر بهصورت گسترده اقبالی کسب ننمود. اگر چه با اعلامیه جهانی حقوق بشر چکیده کامل
حقوق بشر و حقوق شهروندی از حقوق ذاتی و طبیعی انسان نشأت گرفته و در طول تاریخ بین اندیشمندان مناطق مختلف جهان و همچنین در مکاتب الهی توجه خاصی به آنها شده است. اما متاسفانه تا پایان جنگ جهانی دوم حقوق بشر بهصورت گسترده اقبالی کسب ننمود. اگر چه با اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948 و دیگر کنوانسیون های مربوطه، حقوق بشر شکل جهان شمولی بخود گرفته ولی هنوز بسیاری از دولتهای خاورمیانه حاضر به پذیرش تمامی بندهای آن نمیباشند. آنها با اظهار اینکه برخی از قوانین حقوق بشر جهانی در تضاد با آموزههای قرآنی است، از انجام تعهدات حقوق بشری و حقوق شهروندی شانه خالی می کنند. حقوق شهروندی آن بخش از حقوق انسان ها را شامل میگردد که در قانون اساسی کشورهایشان شکل ملی بخود می گیرد و فقط شامل شهروندان خود آن کشور خاص میشود. تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی با اصول 19، 23، 24، 26، 32، 47 و ... که برخی از قوانین حقوق بشری و شهروندی را در خود گنجانید، سبب این امید شد که ملت ایران پس از مدتها دوباره به حقوق بشر و حقوق شهروندی دست یابند. چگونگی پذیرش و انطباق حقوق بشری و شهروندی با قوانین شرعی و نحوه آموزش و انتقال آگاهی به ملتهای خاورمیانه برای طلب آنها از مهمترین وظایف دولتهای ناحیه میباشد.
پرونده مقاله
توجه به ظرفیت دانشگاهها و ظرفیتهای آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی امری حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که از آن به دیپلماسی آکادمیک یاد میکنند. میتوان گفت برای کشورهایی همچون ایران که ظرفیت قابل توجهی در بخش دانشگاهی و علمی دارند، این مسئله حائز اهمیت بوده و لزوم چکیده کامل
توجه به ظرفیت دانشگاهها و ظرفیتهای آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی امری حائز اهمیت است. این همان موضوعی است که از آن به دیپلماسی آکادمیک یاد میکنند. میتوان گفت برای کشورهایی همچون ایران که ظرفیت قابل توجهی در بخش دانشگاهی و علمی دارند، این مسئله حائز اهمیت بوده و لزوم توجه جدی به آن وجود دارد. توجه به تجارب جهانی در استفاده از ظرفیت آموزش عالی در راستای دیپلماسی فرهنگی و سیاستگذاری در این خصوص میتواند به سریعتر پیمودن مسیر کمک نماید. امروزه با بینالمللی شدن آموزش عالی و نیز تسهیل ارتباطات جهانی ناشی از فرایند جهانی شدن، استفاده از ظرفیتهای نظام آموزش عالی بهمثابه ابزار تأثیرگذار در جهت کسب منافع ملی و افزایش قدرت نرم توسط کشورهای جهان بهویژه کشورهای توسعه یافته، روزبهروز بیشتر شده است. کشورهای مختلف جهان به فراخور قدرت اقتصادی و فرهنگی خود، روی برنامههای مبادلات فرهنگی و آموزشی سرمایهگذاری زیادی کردهاند. شاخصترین و موفقترین کشورها در این زمینه ایالات متحده آمریکا است. از طریق برنامههای دیپلماسی فرهنگی مانند تبادلات دانشجویی و بورسیههای تحصیلی، پروژههای بینالمللی آموزشی برای دیدارکنندگان خارجی، برنامههای سخنرانی، بازدیدهای ترتیب داده شده برای خبرنگاران، توسعه زبان انگلیسی و...، ایالات متحده در حال انتقال ارزشها و اصول اخلاقیاش است. در این زمینه، ایالات متحده آمریکا، دو مزیت اصلی دارد؛ یکی زبان انگلیسی و دیگری کیفیت نظام آموزش عالی. تازهترین آمار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد از تعداد دانشجویان خارجی در دانشگاههای دنیا حاکی از آن است که این کشور، مقصد اصلی دانشجویان جهان به شمار میرود. در این راستا شناخت تجربیات و عملکرد کشورهای پیشرو در زمینه بهکارگیری نظام آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود برای کشوری با ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت خواهد بود. در این مقاله در صدد پاسخ به این پرسشیم که ایالات متحده آمریکا چگونه از ظرفیت های آموزش عالی در دیپلماسی فرهنگی خود بویژه در قبال ایران استفاده می نماید؟ فرضیه ما بر این است که این کشور با استفاده از ابزارهای دانشگاهی و جذابیت های علمی خود، توانسته است بیشترین مبادلات آموزشی را در سطح جهان داشته باشد و از این طریق ضمن انتقال ارزش های خود به دانشگاهیان، قدرت نرم خود را افزایش دهد.
پرونده مقاله
در حالی که در دوره جنگ سرد، نظام سرمایهداری و ایالات متحده به منظور اعمال قدرت و نفوذ خود در سطح جهانی همیشه نظام کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمن ایدئولوژیکی، سیاسی، نظامی و اقتصادی در برابر خود میدیدند، اما با فروپاشی نظام کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی چکیده کامل
در حالی که در دوره جنگ سرد، نظام سرمایهداری و ایالات متحده به منظور اعمال قدرت و نفوذ خود در سطح جهانی همیشه نظام کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمن ایدئولوژیکی، سیاسی، نظامی و اقتصادی در برابر خود میدیدند، اما با فروپاشی نظام کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی و ضعف این کشور به عنوان یک رقیب دیرینه اما در عین حال هویتساز، باعث گردید که پس از پایان دوره جنگ سرد، ایالات متحده به جهت خلاء ایجاد شده به دنبال رقیبی هویتساز باشد. لذا نظریهپردازان آمریکایی برای ایجاد یک رقیب و دشمن ایدئولوژیک مباحثی همچون جنگ تمدنها و جنگهای صلیبی را مطرح نمودند. و با توجه به شکلگیری ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران طرح چنین مباحثی را تسریع نمود. اما بنیادگرایی اسلامی چه به عنوان پروسه و یا پروژه، به دلایلی همچون عدم برخورداری از پتانسیل هویتسازی،عدم همگرایی و اتحاد در بین جوامع اسلامی و فقدان توانمندیهای لازم سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی نمیتواند به عنوان یک منبع قدرت ایدئولوژیک و هویتساز همچون ایدئولوژی کمونیسم در برابر ایدئولوژی سرمایهداری و جهان غرب موفق باشد.
پرونده مقاله
اصطلاح سازمانهای مردمنهاد به سازمانی اشاره میکند که مستقیما بخشی از ساختار دولت محسوب نمیشود، اما نقش بسیار مهمی به عنوان واسطه بین فرد و مردم (اتمهای اجتماعی) و قوای حاکم را ایفا میکند. در گفتمان توسعهگرایی سیاستمحور (دوره خاتمی)، نهادها بحث ترویج و مذاکره را ا چکیده کامل
اصطلاح سازمانهای مردمنهاد به سازمانی اشاره میکند که مستقیما بخشی از ساختار دولت محسوب نمیشود، اما نقش بسیار مهمی به عنوان واسطه بین فرد و مردم (اتمهای اجتماعی) و قوای حاکم را ایفا میکند. در گفتمان توسعهگرایی سیاستمحور (دوره خاتمی)، نهادها بحث ترویج و مذاکره را از مسائل کلیدی، در عمومی کردن موضوعات و اشاعه آن در سطح مسوولان و مردم دنبال میکردند. در گفتمان آرمانگرایی اصولمحور (دوره احمدینژاد) به دلیل نگاه محدود دولت، نهادهای مدنی که به تدریج وارد فاز تثبیت میشدند، با چالشهای جدیدی روبهرو شدهاند. گفتمان خردگرایی تعاملمحور (دوره روحانی) اساس سیاست دولت یازدهم بر این است که در همه امور تا آنجا که میتواند وظایف را به مردم، تشکلها و انجمنها واگذار کند که مثلث سرمایهگذاری خصوصی، غیردولتی و دولت شکل گیرد. برای اثبات فرضیه خود نگارنده از روش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده نموده است. هدف از پژوهش فوق تحلیل و بررسی نقش سمنها در مشارکت سیاسی گفتمانهای مطرحه میباشد.
پرونده مقاله
رانسیر با تاکید بر این جمله که در کُنه سیاستورزی زیباییشناسی است به بررسی وجوه زیباییشناسانه سیاست و وجوه سیاسی زیباییشناسی در جایی میپردازد که عملی آن مقولات مربوط به امر محسوس را اصلاح کرده و یا تغییر و دگرگونی در آن بوجود آورده باشد. این طرح با پیشفرض گرفتن برا چکیده کامل
رانسیر با تاکید بر این جمله که در کُنه سیاستورزی زیباییشناسی است به بررسی وجوه زیباییشناسانه سیاست و وجوه سیاسی زیباییشناسی در جایی میپردازد که عملی آن مقولات مربوط به امر محسوس را اصلاح کرده و یا تغییر و دگرگونی در آن بوجود آورده باشد. این طرح با پیشفرض گرفتن برابری در اندیشه و دستگاه فکری او به بازاندیشی نسبت میان سیاست و زیباییشناسی میپردازد. از نظر رانسیر هر دوی این حوزهها از راههای موازی، به موضوعات واحدی میپردازند. این دو ساحت که هر یک به شیوه خود توزیع مجدد امر محسوس را موجب میشوند، با ایجاد اشکال مختلف ابداع و نوآوری، گفتار و بیان را از تقلیل به نقشهای در نظر گرفته شده رها میسازند. در جایی که این دو حوزه در یک درهمبودگی و همبستگی با برچیده شدن منطق توزیع امرمحسوس و بازتوزیع آن، مرزهای تجربهگری را میگشایند؛ آن هم با پیشفرض گرفتن برابری که امر سیاسی را در راستای رهایی محقق میسازد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که چرا منطقه اوراسیای مرکزی در رقابت ژئوپلتیکی میان قدرتهای بزرگ، حائز اهمیت است؟ با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، بسیاری بر این عقیده بودند که دوران نظریات ژئوپلتیک و رقابت قدرتهای بزرگ در اوراسیا، به پایان رسیده است. ا چکیده کامل
مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که چرا منطقه اوراسیای مرکزی در رقابت ژئوپلتیکی میان قدرتهای بزرگ، حائز اهمیت است؟ با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، بسیاری بر این عقیده بودند که دوران نظریات ژئوپلتیک و رقابت قدرتهای بزرگ در اوراسیا، به پایان رسیده است. اما در دهه 1990 و هنگامی که روسیه تضعیف شده، روابط مسالمت آمیز خود را با غرب بهبود میبخشید، غرب نیز در قالب ناتو، مرزهای خود را به سمت شرق و اوراسیای مرکزی گسترش میداد. آغاز سال2000 و حوادث 11 سپتامبر موجب شد که غرب به بهانه مبارزه با تروریسم، نفوذ خود در آسیای مرکزی را بیش از پیش گسترش دهد. روسیه نیز که در حال بازیابی قدرت پیشین بود، این مساله را یک تهدید تلقی مینمود و این آغازی برای تقابل دوباره رقبای دیرینه در اوراسیای مرکزی بود. از طرفی دیگر، خلاء قدرتی که پس از فروپاشی شوروی در اوراسیای مرکزی به وجود آمده بود، توجه بسیاری از قدرتها به این منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک را جلب نمود. این مقاله به بیان رقابت میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با هدف کسب برتریهای ژئوپلتیک در اوراسیای مرکزی میپردازد.
پرونده مقاله