بررسی مقایسهای اثرات آرام¬بخشی و پیش¬بیهوشی عصاره متانولی گياهان شابيزك (belladonna Atropa)، درمنه (Artemisia siberia)، بادرنجبویه (Melissa officinalis) و داروی دیازپام در موش صحرايي
محورهای موضوعی : آسیب شناسی درمانگاهی دامپزشکیعلی رضایی 1 , فائزه مهدی زاده 2 , ابوالفضل جعفری ثالث 3 , مهرداد پاشازاده 4
1 - استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
2 - کارشناسارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
3 - مربی گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
4 - استادیار گروه علوم آزمایشگاهی و میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
کلید واژه: شابيزك, درمنه, بادرنجبویه, دیازپام, موش صحرایی.,
چکیده مقاله :
گیاهان دارویی بادرنجبویه، شابیزک و درمنه در طب سنتی ایران و سایر کشورها به دلیل اثرات اتنوفارماکولوژیکی متعدد، مورد استفاده فراوان قرارگرفتهاند. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای اثرات آرامبخشی و پیشبیهوشی عصاره گياهان شابيزک (Atropa belladonna)، درمنه (Artemisia Siberia)، بادرنجبویه (Melissa officinalis) و داروی دیازپام، در موش صحرايي بود. بدین منظور، در طی مطالعه تجربی انجامگرفته، به 150 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار در قالب گروههای آزمایشی مختلف، با استفاده از مقادیر 150، 300 و 450 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره شابيزك، مقادیر 50، 200 و 350 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره بادرنجبویه، مقادیر 100، 200 و 400 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره درمنه و مقادیر 2/1 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از داروی دیازپام و ماده شیمیائی دیمتیلسولفوکساید (مدت خواب القاءشده با کتامین) بهعنوان دارونما، با حجم برابر، به صورت داخل صفاقی تزریق شد. نتایج بهدستآمده بیانگر افزایش معنیدار مدت خواب القاءشده با کتامین و همچنین افزایش معنیدار در گروههای تیمار با دوزهای فوق عصاره بود (01/0p<). بیشترین اثرات آرامبخشی و بيشبيهوشي به ترتیب در دوز 450، 400 و 200 mg/kg در عصارههای گیاهی شابيزك، درمنه و بادرنجبویه مشاهده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که عصاره گیاهان شابيزک، درمنه و بادرنجبویه، دارای اثرات آرامبخشی و بيشبيهوشي قابل ملاحظهای میباشند.
Medicinal plants Melissa officinalis (M. officinalis), Atropa belladonna (A. belladonna), and Artemisia siberia (A. siberia) have been widely used in traditional medicine in Iran and other countries due to their numerous ethno-pharmacological effects. Therefore, the purpose of this research was to compare the sedative and pre-anesthetic effects of, M. officinali, A. belladonna, A. siberia and diazepam in rats. For this purpose, during an experimental study, 150 female Wistar rats which were allocated into different experimental groups received intra-peritoneal injections of 150, 300 and 450 mg per kilogram of A. belladonna extract, 50, 200 and 350 mg per kilogram of M. officinalis extract, 100, 200 and 400 mg per kilogram of A. siberia extract, 1.2 mg per kilogram of the drug diazepam and equal volumes of the chemical substance dimethyl sulfoxide as placebo. The obtained results showed a significant increase in the duration of sleep induced by ketamine, as well as a significant increase in the treatment groups with higher doses of the extract (p<0.01). The highest sedative and pre-anesthetic effects were observed in the doses of 450, 400, and 200 mg/kg of A. belladonna, A. siberia, and M. officinalis plant extracts respectively. According to the results, extracts of A. belladonna, A. siberia, and M. officinalis have significant sedative and pre-anesthetic effects.
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی دوره 18، شماره 2، پیاپی 70، تابستان 1403، صفحات: 111-99
"مقاله پژوهشی" DOI: 10.71499/jvcp.2024.3081430
بررسی مقایسهای اثرات آرامبخشی و پیشبیهوشی عصاره متانولی گياهان شابيزك
(belladonna Atropa)، درمنه (Artemisia siberia)، بادرنجبویه (Melissa officinalis) و داروی دیازپام در موش صحرايي
علی رضائی1، فائزه مهدیزاده2، ابوالفضل جعفری ثالث3و5، مهرداد پاشازاده4و5*
1- استاد گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
2- کارشناسارشد گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
3- مربی گروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
4- استادیار گروه علوم آزمایشگاهی و میکروبیولوژی، دانشکده پزشکی، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
5- مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی، علوم پزشکی تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
*نویسنده مسئول مکاتبات: mehrdadpashazadeh85@gmail.com
(دریافت مقاله: 13/9/ 1402پذیرش نهایی: 20/12/1402)
چکیده
گیاهان دارویی بادرنجبویه، شابیزک و درمنه در طب سنتی ایران و سایر کشورها به دلیل اثرات اتنوفارماکولوژیکی متعدد، مورد استفاده فراوان قرارگرفتهاند. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای اثرات آرامبخشی و پیشبیهوشی عصاره گياهان شابيزک (Atropa belladonna)، درمنه (Artemisia Siberia)، بادرنجبویه (Melissa officinalis) و داروی دیازپام، در موش صحرايي بود. بدین منظور، در طی مطالعه تجربی انجامگرفته، به 150 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار در قالب گروههای آزمایشی مختلف، با استفاده از مقادیر 150، 300 و 450 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره شابيزك، مقادیر 50، 200 و 350 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره بادرنجبویه، مقادیر 100، 200 و 400 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از عصاره درمنه و مقادیر 2/1 میلیگرم برکیلوگرم وزن بدن از داروی دیازپام و ماده شیمیائی دیمتیلسولفوکساید (مدت خواب القاءشده با کتامین) بهعنوان دارونما، با حجم برابر، به صورت داخل صفاقی تزریق شد. نتایج بهدستآمده بیانگر افزایش معنیدار مدت خواب القاءشده با کتامین و همچنین افزایش معنیدار در گروههای تیمار با دوزهای فوق عصاره بود (01/0p<). بیشترین اثرات آرامبخشی و بيشبيهوشي به ترتیب در دوز 450، 400 و 200 mg/kg در عصارههای گیاهی شابيزك، درمنه و بادرنجبویه مشاهده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که عصاره گیاهان شابيزک، درمنه و بادرنجبویه، دارای اثرات آرامبخشی و بيشبيهوشي قابل ملاحظهای میباشند.
کلیدواژهها: شابيزك، درمنه، بادرنجبویه، دیازپام، موش صحرایی.
مقدمه
امروزه، گیاهان دارویی بخش مهمی از طب سنتی در بسیاری از کشورها را شامل میشوند و در رویکردهای جدید درمانی نیز ارزش و جایگاه ویژهای دارند. بسیاری از مواد اولیه داروهای تخصصی و فوق تخصصی از گیاهان دارویی به دست میآیند (Gurib-Fakim et al., 2006).
شابیزک با نام علمی Atropa belladonna یک گیاه شناختهشده است که ریشههای دراز و منشعب دارد و ساقهاش استوانهای و پوشیده از تار و برگهای متعدد میباشد و نیز دمبرگ کوتاهی دارد (Toporcer et al., 2006). شابیزک یکی از گیاهانی است که از قدیم در طب سنتی مورد توجه قرار میگرفته است و این ویژگی به الکالوئیدهای موجود در آن مربوط میشود بهطوریکه گیاه مذکور دارای یک درصد الکالوئیدهای مشتق از تروپان (هیوسیامین و اسکوپولامین)، آتروبیک اسید و بلادونین میباشد (Munir et al., 2014) که هیوسیامین، یکی از آلکالوئیدهای مهم گیاه شابیزک است که دارای اثر قوی آنتیکولینرژیک بر اعصاب پاراسمپاتیکی است و در درمان دردهای حاد شکمی مورد استفاده قرار میگیرد (Hashimoto and Zeng et al., 2021; Yamada 1986; Hashimoto and Yamada, 1987; Zeng et al., 2021). اسکوپولامین نیز فرم 6،7-اپوکسید هیوسیامین است. هیوسیامین و اسکوپولامین بر سیستم عصبی پاراسمپاتیک تأثیر میگذارند. شابیزک بر روی سلسله اعصاب عمل کرده و اثرات آرامکننده و ضدتشنج را نشان میدهد و در استفاده خارجی به عنوان بازکننده مردمک چشم و همچنین آرامکننده موضعی به کار میرود. سایر ترکیبات گیاه فوق هم شامل بلادونین، آتروپامین، آسپاراژین و مواد رزینی و پکتیکی میباشد (Hashimoto and Yamada, 1987).
گیاه درمنه با نام علمی Artemisia Siberia در طب قدیم به عنوان داروی ضد انگل و کرم کش و همچنین تببر مورد استفاده قرار گرفته است (Spiridonov, 2008). ترکیبات اصلی موجود در این گیاه شامل سانتونین، کومارین و همچنین فلاونوئیدهائی مانند کوئرستین و روتنوئید میباشد که ترکیبات آنتیاکسیدانی بوده و قدرت پاک کنندگی رادیکالهای آزاد اکسیژن را دارند (Anibogwu et al., 2021). درمنه در نواحی مرکزی و شرق ایران پراکندگی دارد، به ویژه در استانهای فارس، کرمان، یزد، خراسان و گرگان. در طب سنتی ایران، به خصوص در استان فارس، درمنه به عنوان داروی گیاهی استفاده میشود و اثرات ضد درد و ضد التهابی آن شناخته شدهاست (Razavi et al., 2014). همچنین، از گیاه مذکور برای درمان عفونتهای مایکوپلاسمائی استفاده میشود (Behrens, 2023). دیگر اثرات درمنه هم شامل تحریک غدد گوارشی، تسریع هضم غذا و فعالیتهای متابولیکی است (Trendafilova et al., 2020).
بادرنجبویه، که با نام علمی Melissa officinalis شناخته میشود، یک گیاه علفی، معطر و پایا است که ساقهای چهارگوش دارد و به طور متناوب با کرکهای غدهای یا ساده پوشیده شدهاست (Jahanban-Esfahlan et al., 2015). منشاء اصلی گیاه مذکور شرق مدیترانه و جنوب اروپا است و همچنین در مناطقی از کشور ایران، مانند مازندران، تهران، گیلان، کردستان و آذربایجان نیز یافت میشود (Pouyanfar et al., 2018). ترکیبات شیمیایی این گیاه شامل سیترال، سیترونل لال، ژرانیول، لینالول، اسید کافئیک، 4- ترپینول، 4- کارواکرول، اوژنول، استات اوگنول، اسید رزماری، اسید فنولیک یک کربنه، آنتول و فلاونوید میباشد (Mandras et al., 2021). در گذشته، پزشکان و دانشمندان، گیاه بادرنجبویه را به عنوان یک داروی مقوی قلب معرفی و آن را برای تقویت بدن و کاهش اضطراب توصیه کردهاند. همچنین، اسانس این گیاه خاصیت ضدتشنج و آرامبخش دارد و دانشمندان برای جلوگیری از تشنج، تپش قلب، صرع، سکته مغزی، لرزش، سردردهای عصبی، ضعف حافظه و درد معده، مصرف آن را توصیه کردهاند (Ghassemi Dehkordi et al., 2003; Iranshahi and Javadi, 2019; Draginic et al., 2021; Stojanović et al., 2022).
با توجه به مطالب ذکر شده، مطالعه حاضر با هدف شناخت مقایسهای اثرات آرامبخشی و پیشبیهوشی عصاره گیاهان درمنه، شابیزک، بادرنجبویه و دیازپام به عنوان داروی آرامبخش و پیشبیهوشی در مدل حیوانی (موش صحرایی) انجام شد.
مواد و روشها
مطالعه مداخلهگر تجربی حاضر در سال 1401، در آزمایشگاه زیست شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر انجام شده که برای انجام آن از تعداد 150 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار با وزن متوسط 20±200 گرم استفاده گردیدهاست. به منظور سازگاری با محیط نگهداری جدید، 10 روز قبل از شروع آزمایشات، موشهای مذکور از مرکز تکثیر و پرورش حیوانات آزمایشگاهی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز به محل نگهداری حیوانات آزمایشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر منتقل و در اتاق حیوانات با شرایط استاندارد نگهداری شدند، بهطوریکه دمای اتاق مذکور بین23-21 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 70 درصد و چرخه نوری 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی، تنظیم شدهبود. همچنین غذادهی به موشها به مقدار لازم ارائه شد و آب هم به مقدار کافی در دسترس آنها قرار داشت.
-روش تهیه عصارهها: ابتدا گیاهان شابیزک، درمنه و بادرنجبویه در تابستان سال 1401 از رويشگاهای طبیعيشان در محدوده شهرستان مرند از یک منطقه جغرافیایی یکسان جمع آوری و بلافاصله پس از انتقال، توسط گیاهشناسان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر در حد جنس و گونه شناسایی و تائید شدند. به منظور ﺗﻬﻴﻪ ﻋﺼﺎره متانولی از کاسبرگ و گلبرگ گیاهان شابیزک و درمنه و همچنین از برگ و سرشاخههای گلدار گیاه بادرنجبویه (به صورت خشکشده در سایه و در دمای اتاق) ﺑﻪ مقدار 1000 گرم برداشت کرده و هریک را جداگانه ﺑﻪ ﺻﻮرت پودر درآورده و درﻣﺨﻠﻮط کلروفرم و متانول (مرک، آلمان) به نسبت 30:70 ﺑﻪ ﻣﺪت 24 ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻴﺲﻧﻤﻮدیم. سپس ﻣﺨﻠﻮط ﺑﺪﺳﺖآﻣﺪه را درون دستگاه روتاری اوپراتور (Labconco، آمریکا) ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎر ﺧﻸ قرار دادیم تا عصاره خام گیاهی به دست آید. در ادامه ﻋﺼﺎره ﺧﺎم ﺣﺎﺻله را در درون ﻣﻘﺪار کمی از ﻣﺘﺎﻧﻮل داغ ﺣﻞﻛﺮده و بلافاصله دمای محلول بهدست آمده را در درون ﻓﺮﻳﺰر ﺑﻪ حدود 15- درﺟﻪ سلسیوس رﺳﺎﻧﺪه و ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺻﺎف ﻧﻤﻮدیم ﺗﺎ ﻋﺼﺎره ﻓﺎﻗﺪ چربی ﺑﺪﺳﺖ آﻳﺪ. در نهایت هم ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر آبزداﻳﻲ از ﻋﺼﺎره چربیزداﻳﻲﺷﺪه، از ديﻛﻠﺮوﻣﺘﺎن و ﻣﻨﻴﺰﻳﻢ ﺳﻮﻟﻔﺎت (مرک، آلمان) استفاده گردید ﺗﺎ ﻋﺼﺎره ﺧﺎﻟﺺ هریک از گیاهان مورد نظر، ﺑهﺪﺳﺖ آید.
- ارزیابی مقایسهای اثرات آرام بخشی و پیش بیهوشی عصاره گیاهان مورد استفاده و داروی دیازپام: برای ارزیابی اثرات آرام بخشی و پیش بیهوشی عصارههای گیاهی شابیزک، درمنه و بادرنجبویه، با دزهایی مختلف موشها به صورت تصادفی به 6 گروه 25 تایی تقسیم شدند. در گروه اول، عصاره گیاهان بادرنجبویه، درمنه و شابیزک با مقادیر 50، 100و 150 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن موشها، به صورت داخل صفاقی تلقیح شد. در گروه دوم، عصاره گیاهان بادرنجبویه، درمنه و شابیزک با مقادیر 200، 200 و 300 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن موشها، به صورت داخل صفاقی تلقیح شد. در گروه سوم، عصاره گیاهان بادرنجبویه، درمنه و شابیزک با مقادیر 350، 400 و 450 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن موشها، به صورت داخل صفاقی تلقیح شد. اما در گروه چهارم (گروه دارونما) ماده دیمتیلسولفوکساید (مرک، آلمان) با دوز 2/1 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن موشها، بصورت داخل صفاقی تجویز شد (Rezaei et al., 2010; Rezaei et al., 2011; Rezaei et al., 2014). همچنین در گروه پنجم، داروی دیازپام (شرکت داروسازی لقمان) با دوز 2/1 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن موشها، بصورت داخل صفاقی تجویز شد. در گروه ششم هم هیچ دارویی به موشها تجویز نشد. در ادامه و پس از 30 دقیقه از تجویز داروهای فوق، داروی کتامین (شرکت داروسازی کیمیا دارو) با دوز 40 میلیگرم بر کیلوگرم از وزن بدن موشها، به صورت داخل صفاقی به همه موشهای 5 گروه تجربی ذکرشده تزریق گردید. سپس به طور فوری، زمانی که حیوان رفلکس تصحیح کننده را از دست میدهد (زمان القای بیهوشی) و زمانی که حیوان پس از القای بیهوشی دوباره رفلکس تصحیح کننده (righting reflex) را باز مییابد (زمان خوابیدن)، برحسب ثانیه و با استفاده از زمانسنج (شرکت نوکیا، فنلاند) محاسبه و ثبت شد (Rezaei et al., 2010).
- تحلیل آماري دادهها: دادههای بهدستآمده، به صورت ميانگين ± خطاي استاندارد گزارش شد و پس از انجام آزمون تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و در صورت معنيدار بودن نتایج حاصله، با استفاده از آزمون تعقيبي توكي (Tukey) مورد تجزيه وتحليل قرار گرفتند. لازم به ذکر است که اختلافات آماری مشاهده شده با 05/0p<، به عنوان معنيدار در نظر گرفته شدند.
یافتهها
در طی مطالعه حاضر، بعد از تزريق داروهاي آرام بخش (بهعنوان پيشبيهوشي) و تزريق داروي القاءكننده بيهوشي، ثبت زمان القاء (Induction time) كمتر و ثبت زمان خواب (Sleeping time) بيشتر به عنوان يك ماركر در بيشتر بودن آثار تسكين داروي پيش بيهوشي مطرح بود و نتايج آزمون تعقيبي دو به دوي توكي، در تزريق داخل صفاقي عصاره شابيزك با دوز mg/kg 450 در مقایسه با عصاره درمنه با دوز mg/kg 400 و عصاره بادرنجبویه با دوزmg/kg 200، اختلاف آماری معنيداري را نشان داد (01/0p<) و دوز mg/kg 450 عصاره شابيزك از زمان القاء كمتر و زمان خواب بيشتري برخوردار بوده و آثار تسكيني بهتري را نشان داد. همچنین طبق جداول آزمون آناليز وارياس يكطرفه ANOVA در سطح 01/0α=، تفاوت آماری بين زمان القاء و زمان خواب بين گروههاي فوق الذكر معنيدار برآورد شد (01/0p<)، لذا در كل ميتوان بيان كرد كه موثرترين دوز عصاره گياه شابيزك به میزان mg/kg 450 بوده و به ترتيب از اثرات تسكيني و پيشبيهوشي بهتري برخوردار میباشد.
با توجه به نمودار 1، ملاحظه میگردد که دوزهای mg/kg 450 و mg/kg150 عصاره گياه شابيزك، به ترتیب از زمان القاء كمتر و بیشتری برخوردار است و اختلافات مشاهدهشده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 1ـ ميانگين دادههاي زمان القاء در موشهای گروههاي مختلف تیمارشده با عصاره گیاه شابيزك (01/0 p≤*)
از طرف دیگر با توجه به نمودار 2، مشخص شد که دوز mg/kg 450 عصاره گياه شابيزك از زمان خواب بيشتري برخوردار است و اختلافات مشاهده شده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 2ـ ميانگين دادههاي زمان خواب در موشهای گروههاي مختلف تیمارشده با عصاره گیاه شابيزك (01/0p≤*)
همچنین با توجه به نمودار 3 ملاحظه میگردد که دوز mg/kg 100 عصاره گياه درمنه از زمان القاء بيشتري برخوردار است و اختلافات مشاهده شده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 3ـ ميانگين دادههاي زمان القاء در موشهای گروههای مختلف تیمارشده با عصاره گیاه درمنه (01/0 p≤*)
از طرف دیگر با توجه به نمودار 4، مشخص شد که دوز mg/kg 400 عصاره گياه درمنه از زمان خواب بيشتري به نسبت سایر دوزها برخوردار بوده و اختلافات مشاهده شده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 4ـ ميانگين دادههاي زمان خواب در موشهای گروههاي مختلف تیمارشده با عصاره گیاه درمنه (01/0 p≤*)
همچنین با توجه به نمودار 5 مشخص شد که دوز mg/kg 50 عصاره گياه بادرنجبویه از زمان القاء بيشتري به نسبت سایر دوزها برخوردار است و اختلافات مشاهده شده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 5- میانگین دادههای زمان القاء در موشهای گروههای مختلف تیمارشده با عصاره گیاه بادرنجبویه (01/0 p≤*)
از طرف دیگر با توجه به نمودار 6 ملاحظه گردید که دوزهای mg/kg 200 و mg/kg350 عصاره گياه بادرنجبویه از زمان خواب بيشتري نسبت به سایر دوزها برخوردار است و اختلافات مشاهده شده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<).
نمودار 6- میانگین دادههای زمان خواب در موشهای گروههاي مختلف تیمارشده با عصاره گیاه بادرنجبویه (01/0 p≤*)
بحث و نتیجهگیری
هدف از انجام تحقيق حاضر، مطالعه مقايسهاي اثرات تسكيني و پيشبيهوشي عصاره گياهان شابيزك، درمنه، بادرنجبویه و دیازپام در موش صحرايي بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دوزهای mg/kg 450 وmg/kg 150 عصاره گياه شابيزك، دوزهای mg/kg 400 وmg/kg 100 عصاره گياه درمنه و دوزهای mg/kg 250 وmg/kg 50 عصاره گياه بادرنجبویه به ترتیب از زمان القاء كمتر و بیشتری برخوردار است و اختلافات مشاهدهشده هم از نظر آماري معنيدار میباشد (01/0p<). از طرف دیگر مشخص شد که دوزmg/kg 450 عصاره گياه شابيزك، دوزmg/kg 400 عصاره گياه درمنه و دوزهایmg/kg 200 و mg/kg 350 عصاره گياه بادرنجبویه از زمان خواب بيشتري نسبت به سایر دوزها برخوردار است و اختلافات مشاهدهشده هم از نظر آماري معنيدار می باشد (01/0p<). لی و همکاران (Lee et al., 2020) با مطالعه بر روی گیاه شابیزک نشان دادند که این گیاه حاوی یک تشنج کننده قوی به نام پیکروتوکسین بوده و سیستم γ-آمینو بوتیریک اسید (GABA) را در مغز انسان مسدود می کنند که به طور معمول دارای یک عملکرد عصبی مهاری قدرتمند است. به طور كلي ، اثرات مهم اين گياه، ضد اسپاسم عضلات صاف، كاهش عرق و مسكن است و در طب سنتي به عنوان آرامبخش معده و روده به كار مي رود و در بيماري پاركينسون براي كاهش لرزش و سختي اعضاء و افزايش قدرت تكلم و حركت، همچنين به عنوان داروي بيهوشي تجويز ميشود. خواص شلكنندگي عضلات صاف، اين گياه را در طب سنتي مفيد كرده است (Zargari, 1988; Zargari, 1990; Zargari, 1992; Zargari, 1997). در بخشي از مطالعه اثرات تسكيني و پيش بيهوشي عصاره شابيزك كه در طب سنتي به عنوان آرامبخش و ضداضطراب بكار ميرود، در مقايسه با درمنه و بادرنجبویه مورد بررسي قرار گرفت و نتايج نشان داد كه دوز 450 ميليگرم بر كيلوگرم (شابيزك) وزن بدن پاسخهاي معنيدار نسبت به ساير دوزهاي عصاره درمنه و بادرنجبویه به همراه داشت (01/0p<). براساس نتايج بدست آمده عصاره شابيزك در دوز 450 ميليگرم بر كيلوگرم وزن بدن، زمان القاء كمتري و زمان خواب بيشتري نسبت به درمنه و بادرنجبویه دارد و پاسخهاي معنيدار نسبت به ساير دوزهاي عصاره همراه داشت (01/0p<). به عبارت ديگر داراي اثرات تسكيني و پيش بيهوشي بهتري است و عصاره شابيزك در دوزهاي 150 و300 ميليگرم بر كيلوگرم وزن بدن اثرات تسكيني و پيش بيهوشي ضعيفتري نسبت به درمنه و بادرنجبویه دارد. دلا پنا و همکاران در مطالعهای که در مورد درمنه در سال 2015 انجام شد، نشان دادند این گیاه در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل توجهی موجب کاهش فعالیت حرکتی و اختلال در تعادل حرکتی و هماهنگی شد. همچنین عصاره گیاه شروع خواب را کوتاه و طول مدت خواب ناشی از پنتوباربیتال سدیم را طولانی کرد. این اثرات با اثرات ناشی از دیازپام هم قابل مقایسه بود (dela Peña et al., 2015). شریفی راد در سال 2022، با بررسی ترکیبات موثره گیاه درمنه نشان داد که این گیاه دارای ترکیبات موثره 1،8-سینئول، کافور، بورنئول، α-پیپریتون و اکسید کاریوفیلن است (Sharifi-Rad et al., 2022). شيشهگر و همکارانش در مطالعهای در سال 2013 نشان دادند که فراكسـيون قطبـي عصاره درمنه كوهي داراي اثرات تسكيني و ضد اضطرابي بهتر و معنيدار نسبت به فراكسيونهاي نيمه قطبي و غيرقطبي درمنه و نيـز ديازپام است (Shishehgar et al., 2013). اثرات آرامبخش با آزمایش حسی، تجزیه و تحلیل فعالیت α-آمیلاز بزاق و اندازهگیری نوسانات نسبی غلظت هموگلوبین اکسیژن در مغز با استفاده از طیف سنجی مادون قرمز نزدیک ارزیابی شد. همه نتایج نشاندهنده اثرات کاهش استرس اسانس بود (Kunihiro et al., 2017). درمنه داراي تركيبات ترپنوئيدي، سزكوئيدي ميباشد برگ اين گياه داراي ماده تلخي به نام آبسينتين مي باشد كه مهم ترين ماده گياه است (Zargari, 1988; Zargari, 1992). تركيبات كومارين موجود در گياه درمنه (اسكوپارون) ميتواند سبب افزايش ضربان قلب و جريان عروق كرونر شده و همچنين فروكامارين هاي موجود در گياه مي تواند نقش بلاكري داشته باشند (Reigosa et al., 2006). از ديگر نقش اسكوپارون در مهار كانالهاي كلسيم در رتيكولوم ساركوپلاسميك و انسداد كانال كلسيم وابسته به رسپتور ميباشد. همچنين اثرات اتساع كننده عروق كرونر از طريق افزايش فعاليت گوانيلات سيكاز و آزاد كردن نيتروس اكسايد با واسطه آزاد كردن پروستاسايكلين در عروق كرونر از اسكوپارون ديده شده است (Liu et al., 2003). در حال حاضر استفاده از گياهان دارويي حاوي فلانوئيد، بهدليل دارا بودن خواص درماني و فارماكولوژيكي جهت درمان و پيشگيري از عوارض قلبي-عروقي بيماري ديابت مورد توجه محققين قرار گرفته است (farrokhi et al., 2021). فلانوئيدها، پلي فنولهايي هستند كه داراي فعاليتهاي بيولوژيكي گوناگون از قبيل مهار تجمع پلاكتي، جمع كردن راديكالهاي آزاد، بهبود عملكرد NO و كاهش ليپو پروتئينهاي با دانسيته پايين در پلاسما ميباشند (Hanachi et al., 2022). در ميان گياهان دارويي، درمنه كه در جنوب شرقي آسيا و مناطق شمالي ايران يافت ميشود، غني از موادي است كه داراي اثرات گوناگوني از جمله اثر ضد التهاب، ضد تومور، ضد زخم معده، مدر، آنتي اكسيدان، ضد مالاريا، كاهش دهنده سوء هاضمه، ضد پروليفراسيون سلولي ميباشد (Khayoon et al., 2001; Olennikov et al., 2018; Bisht et al., 2021). اينگونه گياهي داراي اثر اسپاسموليتيك بر انقباضات القاءشده بهوسيله كارباكولينا است (Shah et al., 2011). مطالعات اولتراسونيك نشان داده است كه تجويز داخل وريدي درمنه داراي اثرات قابل ملاحظهاي بر انقباض كيسه صفرا ميباشد (Yu and Wu, 1993). مطالعات اخير نشان داده است كه تجويز ساب كرونيك عصاره آبي گياه درمنه نه تنها گلوكز سرم را در حيوانات ديابتي در حد نرمال نگه ميدارد، بلكه قادر است قبل از وقوع تغييرات ساختماني و بيوشيميايي در عروق مانع اثرات مخرب ديابت بر عملكرد فيزيولوژيكي آنها شود و از افزايش پاسخ انقباضي آئورت به آگونيست آلفا-آدرنرژيك جلوگيري ميكند. از آنجايي كه مهمترين عارضه بيماري ديابت، اختلالات عروقي است، عصاره آبي گياه درمنه به طور قابل ملاحظهاي از بروز چنين عوارضي پيشگيري ميكند (Foglio et al., 2002). گياه درمنه حاوي تركيبات مختلفي از قبيل سانتونين، كومارين و همچنين فلاونوئيدها مثل كوئرستين و روتنوئيد ميباشد كه تركيبات اخير خاصيت آنتي اكسيداني و داراي قدرت پاکكنندگي راديكالهاي آزاد اكسيژن مي باشد (Asgary et al., 2008). رضایی و همکارانش نشان دادند که عصاره سنبلالطیب و اسطوخودوس دارای اثرات آرام بخشی، پیش بیهوشی و ضداضطرابی میباشد (Rezaie et al., 2010b, Rezaie et al., 2010a).
هیبار و همکاران در مطالعه ای با هدف تعیین اثرات مکمل بادرنجبویه بر افسردگی، اضطراب، استرس و اختلالات خواب در بیماران مبتلا به آنژین مزمن پایدار (CSA) انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که گروه مداخلهای که کپسولهای بادرنجبویه را دریافت کردند، در مقایسه با گروه دارونما، کاهش معنیداری در نمرات افسردگی، اضطراب، استرس و کل اختلال خواب داشتند (Haybar et al., 2018). در مقالهای که نقدهي و همکاران در سال 2010 انجام دادند، اثبات کردند که اسانس خانواده این گیاه تأثير قابل توجهی روي اشریشيا كلاي و سایر باكتريهاي گرم منفي و نيز سایر عوامل ضد ميكروب طبيعي دارند با در نظر گرفتن اطلاعات و تحلیل دادهها از بین سه گیاه، درمنه در مقایسه با شابيزك و بادرنجبویه دارای اثرات آرام بخشی و پیش بیهوشی بهتری برخورداراست (Neyriz Nagadehi et al., 2010). همچنین رضائی و همکارانش در مطالعهای در رابطه با اثرات گیاهان خانواده نعناعیان نشان دادند که این گیاه در التيام جراحي تجربي در پوست موش صحرايي نقش دارند (Rezaie et al., 2008). نوبخت و همکارانش در سال 2012 پیشنهاد کردند که مخلوط گیاهان دارویی نعناع، آویشن و مرزه بر عملکرد و کیفیت تخم مرغ و ایمنی خون مرغهای تخم گذار اثر می گذارد (Nobakht et al., 2012). از محدودیتهای این مطالعه میتوان به موارد زیر اشاره کرد. استفاده از موش صحرایی به عنوان مدل حیوانی ممکن است نتایج را بهطور کامل به انسان تعمیم ندهد و نیاز به مطالعات بالینی بر روی انسان است. بررسی اثرات تنها یک نوع عصاره (متانولی) از گیاهان مورد مطالعه ممکن است اثرات سایر عصارهها مانند آبی یا اتانولی را نادیده بگیرد. عدم بررسی اثرات دوزهای مختلف عصارههای گیاهی و داروی دیازپام ممکن است تصویر کاملی از روابط دوز پاسخ ارائه ندهد. استفاده از تنها یک روش ارزیابی آرامبخشی و پیشبیهوشی ممکن است نتایج را محدود کند و نیاز به استفاده از سایر روشهای ارزیابی است. عدم بررسی اثرات عصارههای گیاهی و دیازپام بر پارامترهای فیزیولوژیک مانند فشار خون، ضربان قلب و تنفس ممکن است درک کاملی از اثرات این ترکیبات را ارائه ندهد. محدودیت در دسترسی به امکانات و تجهیزات پیشرفته آزمایشگاهی، محدودیت زمانی و مالی ممکن است بر دقت و کیفیت نتایج تأثیر بگذارد.
در کل، بر اساس مطالعات مختلف میتوان اظهار داشت که گیاه دارویی شابيزك با توجه به وجود داشتن فلاونوئیدها احتمال میرود که از طریق تاثیر برگیرندههای بنزودیازپینی متصل به گیرندههای گابا-A باعث بروز اثر آرامبخشی و ضداضطرابی میگردد. همچنین گیاه درمنه احتمالاً از طریق گیرنده اوپیوییدی و با تاثیر بر سیستم اعصاب مرکزی و محیطی میتواند اثرات آرام بخشی و ضد اضطرابی خود را اعمال نماید. البته اثبات این امر نیازمند جدا نمودن هر یک از مواد موثره گیاهان فوق و تحقیق اختصاصی بر روی هر یک از مواد و با استفاده از مدلهای حیوانی دیگر میباشد تا بتوان مکانیسم اثر آرامبخشی و ضد اضطرابی آن را مشخص نمود که در این زمینه نیاز به مطالعه بیشتر و نیز استخراج و شناسایی ساختمان شیمیایی مواد موثره گیاهان میباشد.
سپاسگزاری
مطالعه حاضر بر اساس طرح پژوهشی تأيید شده توسط معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبريز صورت گرفته است و بدينوسیله از مسئولین و پرسنل اين معاونت قدردانی میشود.
تعارض منافع
نویسندگان اعلام میدارند که هیچگونه تضاد منافعی ندارند.
منابع
· Anibogwu, R., Jesus, K.D., Pradhan, S., Pashikanti, S., Mateen, S. and Sharma, K. (2021) . Extraction, isolation and characterization of bioactive compounds from Artemisia and their biological significance: A review. Molecules, 26(22): 6995.
· Asgary, S., Dinani, N.J., Madani, H. and Mahzouni, P. (2008). Ethanolic extract of Artemisia aucheri induces regression of aorta wall fatty streaks in hypercholesterolemic rabbits. Pharmazie, 63(5): 394-397.
· Behrens, J. (2023). Lost in Lyme: The Therapeutic Use of Medicinal Plants in Supporting People with Lyme Disease. Aeon Books.
· Bisht, D., Kumar, D., Kumar, D., Dua, K. and Chellappan, D.K. (2021). Phytochemistry and pharmacological activity of the genus artemisia. Archives of Pharmacal Research, 44(5): 439-474.
· Dela Peña, I.J.I., Hong, E., Kim, H.J., de la Peña, J.B., Woo, T.S., Lee, Y.S., et al. (2015). Artemisia capillaris Thunberg Produces Sedative-Hypnotic Effects in Mice, which are Probably Mediated Through Potentiation of the GABAA Receptor. The American Journal of Chinese Medicine, 43(4): 667-679.
· Draginic, N., Jakovljevic, V., Andjic, M., Jeremic, J., Srejovic, I., Rankovic, M., et al. (2021). Melissa officinalis L. as a Nutritional Strategy for Cardioprotection. Frontiers in Physiology, 12: 661778.
· Farrokhi, E., Samadi, A. and Rahimi, A. (2021). Investigation of antioxidant activity, total phenol and flavonoid content of lemon balm (Melissa officinalis L.) in different media under hydroponic condition. Eco-phytochemical Journal of Medicinal Plants, 8(4): 19-33. [In Persian]
· Foglio, M.A., Dias, P.C., Antônio, M.A., Possenti, A., Rodrigues, R.A.F., da Silva, É.F., et al. (2002). Antiulcerogenic activity of some sesquiterpene lactones isolated from Artemisia annua. Planta Medica, 68(6): 515-518.
· Ghassemi Dehkordi, N., Sajjadi, S., Ghannadi, A., Amanzadeh, Y., Azadbakht, M., Asghari, G., et al. (2003). Iranian Herbal Pharmacopoeia. Iranian Herbal Pharmacopoeia, 6: 63-9.
· Gurib-Fakim, A. (2006(. Medicinal plants: traditions of yesterday and drugs of tomorrow. Molecular Aspects of Medicine, 27(1):1-93.
· Hanachi, P., Ghorbani, N., Sadeghi Ali Abadi, H., Kiarostami, K. and Hosseini, F.S. (2022). Evaluation of total phenolic and flavonoid compounds of Lavandula angustifolia and Melissa officialis and their antibacterial properties using different solvents and extraction methods. Navid No, 25(82): 38-49. [In Persian]
· Hashimoto, T. and Yamada, Y. (1986). Hyoscyamine 6β-hydroxylase, a 2-oxoglutarate-dependent dioxygenase, in alkaloid-producing root cultures. Plant Physiology, 81(2): 619-625.
· Hashimoto, T. and Yamada, Y. (1987). Purification and characterization of hyoscyamine 6β‐hydroxylase from root cultures of Hyoscyamus niger L. Hydroxylase and epoxidase activities in the enzyme preparation. European Journal of Biochemistry, 164(2): 277-285.
· Haybar, H., Javid, A.Z., Haghighizadeh, M.H., Valizadeh, E., Mohaghegh, S.M. and Mohammadzadeh, A. (2018). The effects of Melissa officinalis supplementation on depression, anxiety, stress, and sleep disorder in patients with chronic stable angina. Clinical Nutrition ESPEN, 26: 47-52.
· Iranshahi, M. and Javadi, B. (2019). Neurological and Neuroprotective effects of Melissa officinalis L. Navid No, 22(69): 60-71.
· Jahanban-Esfahlan, A., Modaeinama, S., Abasi, M., Abbasi, M.M. and Jahanban-Esfahlan, R. (2015). Anti-proliferative properties of Melissa officinalis in different human cancer cells. Asian Pacific Journal of Cancer Prevention, 16(14): 5703-5707.
· Khayoon, H.A., Ali, A.H., Kadhim, T.A. and Abdulhadi, H.A. (2015). Antidiabetic effect of Artemisia sieberi in rabbits that induced diabetic by alloxan. International Journal of Scientific & Engineering Research, 6(6): 606-625.
· Kunihiro, K., Myoda, T., Tajima, N., Gotoh, K., Kaneshima, T., Someya, T. and Nishizawa, M. (2017). Volatile Components of the Essential Oil of Artemisia montana and Their Sedative Effects. Journal of Oleo Science, 66(8): 843-849.
· Lee, M.R., Dukan, E. and Milne, I. (2020). Three poisonous plants (Oenanthe, Cicuta and Anamirta) that antagonise the effect of γ-aminobutyric acid in human brain. Journal of the Royal College of Physicians of Edinburgh, 50(1): 80-86.
· Liu, C., Murch, S., El-Demerdash, M. and Saxena, P. (2003). Regeneration of the Egyptian medicinal plant Artemisia judaica L. Plant Cell Reports, 21(6): 525-530.
· Mandras, N., Roana, J., Scalas, D., Del Re, S., Cavallo, L., Ghisetti, V. and et al. (2021). The inhibition of non-albicans Candida species and uncommon yeast pathogens by selected essential oils and their major compounds. Molecules, 26(16): 4937.
· Munir, N., Iqbal, A.S., Altaf, I., Bashir, R., Sharif, N., Saleem, F., et al. (2014). Evaluation of antioxidant and antimicrobial potential of two endangered plant species Atropa belladonna and Matricaria chamomilla. African Journal of Traditional, Complementary and Alternative Medicines, 11(5): 111-117.
· Neyriz Nagadehi, M., Razavi-Rohani, S.M., Karim, G., Razavilar, V., Zeynali, A. and Delshad, R. (2010). The effect of monolaurin in combination with Mentha pulegium L. and Mentha spicata L. essential oils on Bacillus cereus and E. coli O157:H7: in vitro study. Veterinary Clinical Pathology the Quarterly Scientific Journal, 3(4): 657-666.
· Nobakht, A., Behshti, D. and Pishjangh, J. (2012). Investigation on the effects of different levels of peppermint (Mentha piprita), thyme (Thymus vulgaris) and saturea (Satureia hortensis) medicinal plants on performance, egg quality, blood and immunity parameters of laying hens. Veterinary Clinical Pathology the Quarterly Scientific Journal 6(2): 1525-1533. [In Persian]
· Olennikov, D.N., Chirikova, N.K., Kashchenko, N.I., Nikolaev, V.M., Kim, S.W. and Vennos, C. (2018). Bioactive phenolics of the genus Artemisia (Asteraceae): HPLC-DAD-ESI-TQ-MS/MS profile of the Siberian species and their inhibitory potential against α-amylase and α-glucosidase. Frontiers in Pharmacology, 9(756): 1-27.
· Pouyanfar, E., Hadian, J., Akbarzade, M., Hatami, M., Kanani, M.R. and Ghorbanpour, M. (2018). Analysis of phytochemical and morphological variability in different wild-and agro-ecotypic populations of Melissa officinalis L. growing in northern habitats of Iran. Industrial Crops and Products, 112(2): 262-273. [In Persian]
· Razavi, S.M., Nourouzi, Z., Ghasemiian, A., Ghorbani, A. and Latifi, S. (2014). Chemical composition of the essential oil of Artemisia austriaca JACQ. Growing wild in Iran. Turkish Journal of Biochemistry/Turk Biyokimya Dergisi, 39(3): 368-372.
· Reigosa, M.J., Pedrol, N. and González, L. (2006). Allelopathy: a physiological process with ecological implications, Springer Science & Business Media, Netherlands.
· Rezaei, A., Zadefatah, B. and Pashazadeh, M. (2014). Investigating Sedative, Preanaesthetic & Anti-anxiety Effects of Herbal Extract of Cannabis Sativa in Comparison with Diazepam in Rats. Journal of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences, 22(1): 912-919.
· Rezaie, A., Mosavi, G., Ahmadizadeh, C. and Jafari, B. (2011). Study of sedative, preanaesthetic and anti-anxiety effects of Rosa damascene herbal extract in comparison with diazepam in rat. Tehran University of Medical Journal, 69(3): 179-184.
· Rezaie, A., Jafari, B. and Jalilzadeh, M. (2010). Study of sedative, preanaesthetic and anxiolytic effects of herbal extract of Lavandula stoechas in comparison with diazepam in rat. Veterinary Clinical Pathology the Quarterly Scientific Journal, 4(89):905-909. [In Persian]
· Rezaie, A., Jafari, B. and Jalilzadeh, M. (2010). Study of sedative, preanaesthetic and anxiolytic effects of herbal extract of Lavandula stoechas in comparison with diazepam in rat. Veterinary Clinical Pathology the Quarterly Scientific Journal, 4(3): 899-905.
· Rezaie, A., Mohajeri, D., Rostamzadeh, B., dehkharghani, M. and Taghizadeh jahed, S. (2008). Histometric and histopathologic study of the effects of celery and spearmint essence on the healing of experimental skin surgery in the rat. Journal of Veterinary Clinical Pathology, 1(4): 251-257.
· Rezaie, A., Pashazadeh, M., Ahmadizadeh, C., Jafari, B. and Jalilzadeh, H.M. (2010). Study of sedative and anxiolytic effect of herbal extract of Nardostachys jatamansi in comparison with diazepam in Rats. Journal of Medicinal Plants, 9(36): 169-174.
· Shah, A.J., Gilani, A.H., Abbas, K., Rasheed, M., Ahmed, A. and Ahmad, V.U. (2011). Studies on the chemical composition and possible mechanisms underlying the antispasmodic and bronchodilatory activities of the essential oil of Artemisia maritima L. Archives of Pharmacal Research, 34(8): 1227-1238.
· Sharifi-Rad, J., Herrera-Bravo, J., Semwal, P., Painuli, S., Badoni, H., Ezzat, S.M., et al. (2022). Artemisia spp.: an update on its chemical composition, pharmacological and toxicological profiles. Oxidative Medicine and Cellular Longevity, 2022: 5628601.
· Shishehgar, R., Habibi Asl, B. and Ahmadizadeh, C. (2013). Study of sedative and anxiolytic effects of polar, semi-polar and nonpolar fractions of Artemisia Aucheri extract compared with diazepam in rats. Journal of Veterinary Clinical Pathology, 7(25): 1744-1752. [In Persian]
· Spiridonov, N.A. (2008). Russian medicinal plants in treatment of cancer, CABI Books. CABI.
· Stojanović, N.M., Rajković, I., Raičević, V., Petković, M.N., Randjelović, P.J. and Radulović, N. S. (2022). Lemon balm (Melissa officinalis) essential oil moderately affects strychnine-induced and pentylenetetrazol-induced convulsions—in silico and in vivo studies. Natural Product Communications, 17(11): 1–7
· Toporcer, T., Grendel, T., Vidinskỳ, B., Gál, P., Sabo, J. and Hudák, R. (2006). Mechanical properties of skin wounds after Atropa belladonna application in rats. Journal of Metals, Materials and Minerals, 16(1): 25-29.
· Trendafilova, A., Moujir, L.M., Sousa, P.M. and Seca, A.M. (2020). Research advances on health effects of edible Artemisia species and some sesquiterpene lactones constituents. Foods, 10(1): 65.
· Yu, Z.F. and Wu, X.S. (1993). Ultrasonic studies of the effect of Artemisia decoction on the volume and dynamics of gallbladder. Chinese Medical Journal, 106(2): 145-148.
· Zargari, A. (1988). Medicinal Plants. Vol. 12. Tehran University Publications, Tehran, Iran. [In Persian]
· Zargari, A. (1990). Medicinal plants. Vol. 4. Tehran University Publications, Tehran, Iran. [In Persian]
· Zargari, A. (1992). Medicinal plants. Vol. 2. Tehran University Publications, Tehran, Iran. [In Persian]
· Zargari, A. (1997). Medicinal plants. Vol. 1. Tehran University Publications, Tehran, Iran. [In Persian]
· Zeng, L., Zhang, Q., Jiang, C., Zheng, Y., Zuo, Y., Qin, J., et al. (2021). Development of Atropa belladonna L. plants with high-yield hyoscyamine and without its derivatives using the CRISPR/Cas9 system. International Journal of Molecular Sciences, 22(4): 1731.