فراترکیب مفهوم حکمروایی شهری از منظر شهر هوشمند
سوسن شیروانی مقدم
1
(
گروه شهرسازی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
)
محسن مرادی
2
(
گروه مدیریت، دانشگاه بین المللی امام رضا(ع)، مشهد، ایران
)
ساناز سعیدی مفرد
3
(
گروه شهرسازی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
)
کلید واژه: حکمروایی شهری, شهرهای هوشمند, فناوری اطلاعات و ارتباطات, فراترکیب,
چکیده مقاله :
سرعت سریع شهرنشینی و پیشرفتهای فناوری، تکامل مدلهای حکمروایی شهری را برای رسیدگی موثر به چالشهای پیچیده شهری ضروری کرده است. حکمروایی شهری به طور سنتی شامل ساختارهای سلسله مراتبی و بوروکراتیک است که دولت های شهری نقش مرکزی را ایفا می کنند. با این حال، ظهور شهرهای هوشمند، که با استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای بهبود خدمات و زیرساختهای شهری مشخص میشود، نیازمند بازنگری در این مدلهای سنتی است. این مقاله با هدف انجام فراترکیب مفهوم حکمروایی شهری از منظر شهر هوشمند صورت پذیرفته است. رویکرد فراترکیب به طور سیستماتیک تحقیقات موجود را برای به دست آوردن بینش و شناسایی روندها و شکاف ها بررسی و ترکیب می کند. با تمرکز بر حاکمیت شهری و شهر هوشمند، این مطالعه به دنبال ارائه درک جامعی از اهداف، مؤلفهها و زمینه های حکمروایی شهری هوشمند و ارائه چارچوب مفهومی بوده است. بر این اساس، چارچوب حکمروایی شهری از منظر شهر هوشمند شامل زمینه اجتماعی و فضایی، سه مؤلفه همپیوند نهاد ها، فناوری، فضای شهری و چهار هدف اقتصادی، سیاسی، اکولوژیکی و فرهنگی است. منطق این چارچوب یک رابطه بالقوه بین زمینه اجتماعی و فضایی و حکمروایی شهری هوشمند را نشان می دهد که تاثیر زمینه اجتماعی و فضایی بر حکمروایی شهری هوشمند متکی بر تعامل بین فناوری، نهاد ها و فضای شهری است. حکمروایی شهری هوشمند قصد تحقق اهداف مورد نظر را دارد و اثر بازخوردی اهداف حکمروایی شهری هوشمند بر زمینه اجتماعی و فضایی مشهود است. بر این اساس، حکمروایی شهری هوشمند را میتوان به عنوان یک ساختار پویا تعریف کرد که در چارچوبهای اجتماعی و فضایی خاصی عمل میکند که از طریق تعامل بین فناوری، نهاد ها و فضای شهری در بستر بهره وری و نوآوری، سرمایه انسانی- اجتماعی و ارزش های عمومی، سرمایه فضایی و زیست پذیری، سرمایه روانشناختی و رفاه به اهداف اقتصادی، سیاسی، اکولوژیکی و فرهنگی دست می یابد.
چکیده انگلیسی :
The rapid pace of urbanization and technological advances has necessitated the evolution of urban governance models to effectively address complex urban challenges. Traditionally, urban governance has involved hierarchical and bureaucratic structures in which city governments play a central role. However, the emergence of smart cities characterized by the use of information and communication technologies to enhance urban services and infrastructure requires a rethinking of these traditional models. This article aims to conduct a meta-synthesis of the concept of urban governance from the perspective of a smart city. A meta-synthesis approach systematically examines and integrates existing research to gain insights and identify trends and gaps. Focusing on urban governance and smart cities, this study seeks to provide a comprehensive understanding of the goals, components, and contexts of smart city governance and to develop a conceptual framework. Based on this study, the framework for urban governance from the perspective of a smart city includes the social and spatial context, three interconnected components (institutions, technology, and urban space), and four goals (economic, political, ecological, and cultural). The logic of this framework reveals a potential relationship between the social and spatial context and smart urban governance, where the impact of the social and spatial context on smart urban governance relies on the interaction between technology, institutions, and urban space. Smart urban governance aims to achieve desired goals, and the feedback effects of these goals on the social and spatial context are evident. Therefore, smart city governance can be defined as a dynamic structure that operates within specific social and spatial frameworks through the interaction of technology, institutions, and urban space. It is set within the contexts of productivity and innovation, human-social capital and value, public services, spatial capital, livability, psychological capital, and well-being, all contributing to economic, political, ecological, and cultural goals.