مقوله «مرکز» و «حاشیه»، تبیین انگارۀ مفهومی از مواجهۀ «خود» و «دیگری» در حیات شهر با تأکید بر رویکرد توسعه درونزا
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
ویدا نوروز برازجانی
1
*
,
سیده صدیقه میرگذار لنگرودی
2
,
بهروز منصوری
3
,
محمد ضیمران
4
1 - استادیار و عضو هیأت علمی گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - پژوهشگر دکتری تخصصی معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی
3 - استادیار و عضو هیأت علمی گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی
4 - دکتری معرفت شناسی و آموزش فلسفه، دانشیار مدعو، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی
کلید واژه: شهر, حاشیه, خود, دیگری, مرکز,
چکیده مقاله :
یکی از مفاهیم عمده در نگاه مدرن و پستمدرن به پدیدهها، دوگانۀ «خود» و «دیگری» است. در علوم اجتماعی، هنگامیکه صحبت از دیگری میشود، بحث این است که اقلیت و اکثریت جامعه چگونه شکل میگیرد؛ بنابراین در اندیشۀ جامعهشناختی، اقلیتها معمولاً دیگری را تشکیل میدهند. چراکه «اکثریت» در چارچوب جامعه، واجد قدرت میشوند و همین قدرت، زمینهساز معنای «دیگری» در چارچوب «بازنمایی» خواهد شد. در شهرهای ایران، حاشیهنشینی و یا به تعبیری دیگر کانونهای خودانگیخته بخش جداییناپذیری از زندگی شهری را شکل میدهند. پرسشی که مطرح میشود آن است که چگونه حاشیه بهعنوان «دیگری» میتواند توسعه یافته، در خود ریشه کند و در جامعه تبدیل به نیروی «مولد» شود؟ بدین منظور مقاله حاضر، بر آن است تا با بررسی نحوۀ مواجهه و تعامل «خود» و «دیگری»، زمینهای مناسب را برای طرح دکترین معتقدین به توسعه درونزا فراهم آورد. این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونۀ تحقیقات «کیفی» از نوع «بنیادی» و به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تحلیلی» است که به درک شیوۀ مواجهۀ خود و دیگری در حیات شهر میپردازد. منطق پژوهش، «قیاسی» است. در پایان، این مطالعه نشان میدهد که اصلاح در نحوه توزیع خدمات به حاشیه جهت مولد نمودن دو حوزه صنعت و کشاورزی و متعاقب آن کوچک نمودن بخش مصرف، تقویت نهادهای محلی در فرایند توانمندسازی حاشیه، بازنگری قلمروی مالکیت، تقویت بنیانهای اقتصاد درونی با مشارکت مردم و عدم تزریق امکانات از بیرون، ازجمله عواملی هستند که میتواند در مولد نمودن حاشیه، تأثیرگذار باشند.
One of the crucial concepts in modern and postmodern views to phenomena is the dichotomy of “I” and “the other”. When talking about the other, in social sciences, the issue is about how the majority and minority are formed in a society. Thus, in sociological thought, minorities usully form the other because the “majority” rises to power which entails the concept of “the other” in a framework of “representation”. In Iranian cities, periphery-dwelling or spontaneous centers constitute an indispensable part of urban life. Now, the question is how the periphery can develop as the other, take root and turn into a generative force? The present article intends to provide a ground for the exponents of the endogenous development doctrine through examining the encounter and interaction of “self” and “the other”. In terms of the “nature” of research, the present research is “qualitative” and regarding the “purpose” it is “analytical” and is concerned with understanding the way self and the other encounter and face each other in the life of the city. The logic of the research is “deductive”. Finally, the results illustrate that modifying distribution of services to the periphery in order to activate industry and agriculture and consequently minimize consumption, reinforcing local institutions to empower the periphery, reconsidering ownership territory, strengthening domestic economic foundations via people’s contribution without any external provision of supplies, are all significant factors that can potentially help to making the periphery become generative.
_||_