نقش تمیزی ترومای کودکی و تحریفهای شناختی در تبیین علایم بالینی اختلال وسواسی-جبری
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینیکتایون حسینی 1 , اسماعیل سلیمانی 2
1 - گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
2 - دانشیار روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه
کلید واژه: اختلال وسواسی- جبری, ترومای کودکی, تحریف شناختی,
چکیده مقاله :
اختلال وسواسی-جبری یکی از شایعترین اختلالات روانی است که با تجربه افکار ناخوانده و رفتارهای تکراری اجبارگونه مشخص میشود. اختلال وسواسی-جبری اختلالی بسیار ناتوان کننده است و زندگی شخص را با مشکل مواجه میسازد. هدف این پژوهش بررسی نقش تمیزی ترومای کودکی و تحریفهای شناختی در تبیین علایم بالینی اختلال وسواسی-جبری بود. برای این منظور، طی یک روش توصیفی از نوع همبستگی 201 دانشجوی دختر و پسر از بین دانشجویان دانشگاه ارومیه که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و از نظر علایم وسواسی – اجباری و قرار گرفتن در معرض کودکآزاری و تحریفهای شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ابعاد ترومای کودکی و تحریفهای شناختی با علایم بالینی اختلال وسواسی-جبری رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 32 درصد از کل واریانس متغیر علایم بالینی اختلال وسواسی- جبری بر اساس متغیرهای ترومای کودکی و تحریفهای شناختی قابل پیشبینی است و متغیر تحریف شناختی در این امر سهم بیشتری دارد. این پژوهش از ارتباط علایم بالینی اختلال وسواسی-جبری با ترومای کودکی و تحریفهای شناختی مراجعان حمایت میکند. به نظر میرسد تجربیات سواستفاده دوران کودکی پیشبینی کنندهی قدرتمند پیامدهای وخیم رفتاری و روانی- اجتماعی از جمله اختلال وسواسی- جبری است و مواجهه با ترومای کودکی میتواند ابتلا به اختلال وسواسی-جبری و تحریفهای شناختی آنها را در بزرگسالی پیشبینی کند.
Obsessive-compulsive disorder is one of the prevalent mental disorders which is characterized by intrusive thoughts and repetitive and compulsive behaviors. OCD is a debilitating disorder that makes a person''''''''s life difficult. This studies’ aim was to investigate the differential role of childhood trauma and cognitive distortions associated with clinical symptoms of obsessive-compulsive disorder. The research method was descriptive correlational. 201 male and female students were selected from all students of Urmia University by convenience sampling method and then evaluated for obsessive-compulsive symptoms, exposure to child abuse and cognitive distortions. The results of regression analysis showed that there is a significant relationship between the dimensions of childhood trauma and cognitive distortions with the clinical symptoms of obsessive-compulsive disorder. Also, regression analysis revealed that approximately 32% of the of the total variance of the clinical symptoms of obsessive-compulsive disorder is predictable based on the variables of childhood trauma and cognitive distortions, and the cognitive distortions variable has a greater share. This study supports the association of clinical symptoms of obsessive-compulsive disorder with childhood trauma and cognitive distortions in clients. It seems that Childhood abuse experiences are a powerful predictor of severe behavioral and psychosocial consequences, like obsessive-compulsive disorder; and exposure to childhood trauma can predict obsessive-compulsive disorder and cognitive distortions in adulthood.
_||_