بررسی مبانی و سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال با تأکید بر اقتصاد دانشبنیان
محورهای موضوعی : نامه الهیاتکمال محمدبیگی 1 , فائزه مقتدایی 2 , یونس واحد یاریحان 3
1 - دانشجوی دکتری گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: تولید, اشتغال, اقتصاد دانش بنیان, دانش, نیروی متخصص,
چکیده مقاله :
چکیده زمینه و هدف: اشتغال و تولید از عناصر اصلی اقتصاد هر کشور است که تقویت آن، رونق و توسعه اقتصادی را به دنیال دارد. در این مقاله تلاش شده به بررسی مبانی و سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال با تاکید بر اقتصادی دانش بنیان پرداخته شود. مواد و روشها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانهای استفادهشده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانتداری رعایت شده است. یافتهها: در اسلام به صورت مستقیم به تولید و اشتغال اشاره نشده است اما از آیات و روایات متعدد میتوان، اهمیت تولید و اشتغال را استنباط کرد. به عبارتی در آیات و روایات دلالتهای متعددی مبانی بر تولید و اشتغال در راستای ایجاد رفاه و مبارزه با فقر قابل استنباط است. از این منظر، بهره گیری از منابع طبیعی )زمین( نیروی کار و مدیریت انسانی مهمترین سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال است. همچنین تولید و بهکارگیری دانش، استفاده از نیروی متخصص، کار مضاعف، مدیریت صحیح منابع، جهاد اقتصادی و ترویج فرهنگ مصرف کالاهای داخلی از مهمترین سازوکارهای تحقق اقتصاد دانش بنیان است. نتیجهگیری: به توجه به نقش اقتصاد دانش بنیان در تولید و اشتغال و بنابراین توسعه اقتصادی، لازم است سیاستگذاری ها در راستای تولید دانش و بهرهگیری از نیروهای متخصص و کارآمد تدوین شود. کلیدواژهها: تولید، اشتغال، اقتصاد دانش بنیان، دانش، نیروی متخصص
Abstract Background and Purpose: Employment and production are the main elements of every country's economy, which leads to its strengthening, prosperity, and economic development. In the present paper, an attempt has been made to examine the foundations and jurisprudential mechanisms of production and employment with an emphasis on knowledge-based economics. Materials and methods: This paper is descriptive and analytical using library method. Ethical considerations: In this paper, the originality of the text, honesty, and trustworthiness are respected. Findings: Production and employment are not directly mentioned in Islam, but the importance of production and employment can be inferred from numerous verses and traditions. In other words, in the verses and narrations, numerous indications of the basics of production and employment to create prosperity and fight against poverty can be inferred. From this point of view, the use of natural resources (land), labor force and human management are the most important jurisprudential mechanisms of production and employment. Also, the production and application of knowledge, the use of expert staff, double work, proper management of resources, economic jihad and promoting the culture of consumption of domestic goods are among the most important mechanisms for the realization of the knowledge-based economy. Conclusion: Regarding the role of knowledge-based economy in production and employment and therefore economic development, it is necessary to formulate policies in line with the production of knowledge and the use of expert and efficient forces. Keywords: Production, Employment, Knowledge-based Economy, knowledge, Expert Force.
بررسی مبانی و سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال با تأکید بر اقتصاد دانشبنیان
چکیده
زمینه و هدف: اشتغال و تولید از عناصر اصلی اقتصاد هر کشور است که تقویت آن، رونق و توسعه اقتصادی را به دنیال دارد. در این مقاله تلاش شده به بررسی مبانی و سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال با تاکید بر اقتصادی دانش بنیان پرداخته شود.
مواد و روشها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانهای استفادهشده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافتهها: در اسلام به صورت مستقیم به تولید و اشتغال اشاره نشده است اما از آیات و روایات متعدد میتوان، اهمیت تولید و اشتغال را استنباط کرد. به عبارتی در آیات و روایات دلالتهای متعددی مبانی بر تولید و اشتغال در راستای ایجاد رفاه و مبارزه با فقر قابل استنباط است. از این منظر، بهره گیری از منابع طبیعی (زمین) نیروی کار و مدیریت انسانی مهمترین سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال است. همچنین تولید و بهکارگیری دانش، استفاده از نیروی متخصص، کار مضاعف، مدیریت صحیح منابع، جهاد اقتصادی و ترویج فرهنگ مصرف کالاهای داخلی از مهمترین سازوکارهای تحقق اقتصاد دانش بنیان است.
نتیجهگیری: به توجه به نقش اقتصاد دانش بنیان در تولید و اشتغال و بنابراین توسعه اقتصادی، لازم است سیاستگذاری ها در راستای تولید دانش و بهرهگیری از نیروهای متخصص و کارآمد تدوین شود.
کلیدواژهها: تولید، اشتغال، اقتصاد دانش بنیان، دانش، نیروی متخصص
مقدمه
اقتصاد، از ضروریترین نهادهای هر جامعه بوده و تولید و اشتغال، دو امر مهم در مباحث اقتصادی است. این مباحث، از مهمترین موضوعات موردتوجه ملتها و دولتها بوده و جوامع، در قرون و اعصار مختلف، با آن درگیر بودهاند. بیشک یکی از چالشهای اساسی فراروی اقتصاد ایران امروز، مشکل تولید و عدم رونق تولید است. این در حالی است که رونق تولید برای کشور از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا از یکطرف باعث حل چالشهای پیش روی اقتصاد مانند اشتغال میانجامد و از سوی دیگر منجر به شکلگیری قدرت اقتصادی میگردد که زیرساخت لازم برای سایر ابعاد قدرت است. به عبارت دقیقتر، رونق تولید هم باعث حل مشکلات اقتصادی میگردد هم آسیبپذیری اقتصادی را کاهش میدهد. در بسیاری از کشورها بهمنظور تقویت تولید و اشتغال، سیاستگذاریها به سمت اقتصاد دانشبنیان سوق یافته است. واقعیت امر این است که در دنیای پر تحول امروز دانش و نوآوری بهعنوان عامل مهم ایجاد و اساسیترین عامل پیشرفت در عرصههای صنعتی محسوب میگردد بر اساس مطالعات انجامگرفته، پایدارترین اقتصادها در جهان مربوط به اقتصادهای دانشمحور است(فخاری؛سلیمانی، ۱۳۹۲). «دانش بهعنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی به شمار میآید و یک کالای عمومی محسوب میشود زیرا میتوان دانش را بدون کاهش و استهلاک با دیگران به اشتراک گذاشت. در اقتصاد دانشبنیان، دانش، بهعنوان یک منبع دائمی، همواره در اختیار بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد و با مشارکت مکرر در فرایندهای گوناگون تولیدی و خدماتی سبب افزایش مزیت رقابتی و ایجاد ارزشافزوده میشود درنتیجه این امر میتواند سبب گسترش رفاه اجتماعی و عامل کاهش فقر و بیعدالتی و موجب ارتقای روند توسعه پایدار گردد»(ناظمان؛ اسلامی فر، ۱۳۸۹). اقتصاد دانشبنیان تأثیر بسزایی در افزایش تولید سرانه، بالاتر کاهش نابرابری در توزیع درآمد دارد. امروزه پایه و اساس رقابت بین کشورها و سازمانها رقابت در دانش بوده و اقتصاد کشورها به سمت اقتصاد دانشمحور در حال پیشروی میباشد. اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که به شکل مستقیم بر اساس تولید توزیع و مصرف اطلاعات و دانش قرارگرفته باشد(کوثری و همکاران، ۱۳۹۳). با توجه به اهمیت تولید و اشتغال در اقتصاد امروزی و تحقق این دو عنصر مهم از طریق اقتصاد دانشبنیان در این مقاله تلاش شده به بررسی موضوع از منظر فقهی پرداخته شود. در خصوص تولید در اسلام و اقتصادانش بنیان تألیفات متعددی انجامشده است: رضا وفایی یگانه و لطف علی عاقلی، در مقالهای به آسیبشناسی فرهنگ تولید در اسلام و تجارب جمهوری اسلامی ایران پرداختهاند(وفایی یگانه؛ عاقلی، ۱۳۸۶). علیمحمد میر جلیلی و سمیه یوسفی نیز در مقالهای، اولویتهای تولید از دیدگاه اسلام را بررسی کردهاند(میر جلیلی؛یوسفی، ۱۳۹۳). همچنین محسن عمار لو و محمدجعفر روحانی، در مقالهای، اقتصاد دانشبنیان، اهمیت و نقش آن در تحقق اقتصاد مقاومتی و اشتغال پایدار را موردبررسی قرار دادهاند(عمار لو؛ روحانی، 1397). در مقاله حاضر اما تلاش شده به بررسی این موضوع مهم پرداخته شود که مبانی و سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال با تأکید بر اقتصادی دانشبنیان چیست؟ بهمنظور بررسی سؤال مورداشاره ابتدا مبانی فقهی تولید و اشتغال بررسی میشود و در ادامه از سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال بحث شده و در نهایت به بررسی سازوکارهای تحقق اقتصاد دانش بنیان با رویکرد فقهی تبیین و تحلیل میگردد.
۱) مبانی فقهی تولید و اشتغال
در فقه و معارف اسلامی بحثی به نام تولید و اشتغال مطرح نشده است، مثلاً در کتابهای فقهی که بیش از پنجاه باب و کتاب مدون شده، باب یا فصل یا کتابی به نام تولید وجود ندارد بلکه این بحث و این مفهوم بهعنوان استنباطی و استخراجی از مجموع مباحث موجود در معارف اسلامی و فرهنگ مذهبی به دست میآید که نظیر این بحث نیز در اصول فقه موجود است. اسلام و فقه در موارد مختلف دستوراتی دارند که با جمعبندی و بررسی و اجتهاد میتوان به نظریههای اسلام رسید. از مجموع احکام اسلامی، در زمینههای مختلف از تولید کشاورزی گرفته تا تولید صنعت، تولید دامداری، تولید مسکن، تولید لباس، تولید تسلیحات نظامی و تولید خدمات و کارهای خدماتی ـ آیات و روایاتی به ما رسیده است. از مجموع آنها بحث تولید و اشتغال قابل استنباط و استخراج است(بیآزار شیرازی، 1373، 94).
رویکرد قرآن در خصوص تولید و اشتغال با تبیین قواعد کلی در خصوص فعالیتهای اقتصادی قابل تبیین است. در آیه ۳۹ سوره نجم آمده است: «و برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست» قرآن کریم این را بهعنوان یک اصل ذکر کرده است، که هر کس به نتیجه تلاش خود میرسد. ازاینرو انسانها را به کار و تلاش تشویق میکند(اصغری، ۱۳۹۵، ۳۸). و نیز در آیه ۳۲ سوره نساء میفرماید: «مردان ازآنچه به دست میآورند نصیبی دارند و زنان نیز نصیبی» واژههای، «سعی» و «اكتساب» در آیه مورداشاره بیانگر این امر است که برای کسب باید سعی و کوشش کرد(مجلسی،1406، ج 4، ۳۹۵).
امیر مؤمنان (ع) بر تداوم تلاش و کوشش تأکیددارند. ایشان میفرماید: «کار اندکی که بر آن مداومت کنی، امیدبخشتر از کار زیاد است که از آن خسته شوی»(آمدی،1373، ۲۶۲). و نیز میفرمایند: «تمامی کار به کامل کردن آن است»(آمدی،1429، ج ۷۵، ۹۱). کار غیر مداوم و بیثمر همچون برق جهنده در تاریکی برای انسان فایدهای ندارد. حضرت علی (ع) میفرمایند: «از برق جهنده برای کسی که در تاریکی فرورفته است بهرهای حاصل نمیشود. مردمان فرزندان کاری هستند که آن را خوب انجام میدهند(آمدی،1429، 476).
هدف اصلی و نهایی تولید در نظام اقتصادی اسلام، رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است. اما میتوان انگیزه و اهدافی میانی برای تولید مطرح کرد که آنها هم در طول هدف نهائی قرار گیرند. این انگیزهها و اهداف، عبارتاند از: ۱- رفع حوائج؛ از طریق کسب روزی حلال و تأمین معاش برای نیازهای فردی و اجتماعی زندگی ۲- کسب قدرت: تولید برای عزت و استقلال و رهایی از وابستگی و برقراری حاکمیت سیاسی اسلام 3 ـ سود: سود در اسلام نه مورد نفی قرارگرفته و نه بهعنوان تنها انگیزه تولید بر آن تأکید شده؛ سود بهعنوان یک انگیزه مادی و پاداش دنیایی در تشویق به فعالیتهای گسترده تولیدی مجاز شناختهشده سودی عادله و به دور از اجحاف و تجاوز به حقوق دیگران، سودی نه از هر نوع تولیدی. ٤- تولید برای خدمت و بهعنوان وظیفه اجتماعی برای رفع فقر و محرومیت و توسعه اقتصادی جامعه، در راستای وظیفه آبادانی و توسعه رفاه و آسایش جامعه اسلامی. همچنان که خداوند متعال میفرماید: «هو أنشأكم من الارض و استعمركم فیها»(هود،61)؛ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت - تولید برای انفاق، ایثار در راستای عبادت و تعالی معنوی(بیآزار شیرازی، 1373، 98 - ۱۰۲؛ حریری، 1362، ۵۰۲؛ جوادی آملی، ۱۳۹۱، ۵۸۱). البته این مطلب لازم به ذکر است که؛ «اسلام در کنار تشویق به تولید و پذیرفتن انگیزههای مختلف در مورد آن، سعی میکند انسان را از اسیر شدن در گرداب مادیات نجات بخشیده و از گرفتار آمدن در پنجههای انسانیت کُش حرص و آز، رها سازد»(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، 1363، ۲۸۹).
تولید کالا و خدماتی که درواقع منتهی به تولید ثروت میشود نهتنها مطرود و مورد نهی اسلام نیست بلکه درصورتیکه با رعایت شرایط و موازین انجام پذیرد؛ مورد تأكيد تشويق قرارگرفته و در مقابل از تنبلی و بیکاری پرهیز دادهشده است. میزان تولیدات و ارزش اقتصادی آنیکی از مهمترین ابزار اندازهگیری موفقیتهای اقتصادی کشورهاست. رونق تولید به معنای شکوفایی ظرفیتهای اقتصادی است و موضوعی حیاتی برای شرایط حال و آینده کشوراست؛ زیرا از یکسو، ناظر بر حل مسائل و چالشهای حاکم بر اقتصاد کشور است و از سوی دیگر، معطوف به ظرفیتسازی و استحکام ساختار اقتصادی کشور در آینده میباشد. بهعبارتدیگر رونق تولید هم نسخهای برای حل و رفع چالشهای کنونی اقتصاد کشوراست و هم در بلندمدت، منجر به کاهش و از بین رفتن آسیبپذیریهای اقتصاد ملی میشود.
۲) سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال
در این قسمت به بررسی سازوکارهای فقهی تولید و اشتغال پرداخته میشود.
۲-۱) بهرهگیری از زمین و منابع آن
یکی از عوامل اصلی تولید و اشتغال، منابعی است که خداوند متعال در طبیعت قرار داده، تا بشر به صورتهای گوناگون از آنها استفاده ببرد. خداوند متعال میفرماید: «برای شما مسخر کرد آنچه را در آسمانها و زمین است درحالیکه همه از اوست»(جائیه،13)؛ برخلاف دیدگاه نظام اقتصادی سرمایهداری، دیدگاه اقتصاد اسلامی، ازنظر مقدار منابع تولید بر این مبنا قرار دارد که از سویی، منابع برای رفع نیازها، بهاندازه است. و از سوی دیگر. این منابع، فراوان و متنوع هستند. در این مورد، آیات فراوانی در قرآن کریم آمده است(حج، ۶۵؛ نحل، ۱۸؛ ابراهیم، 34؛ اعراف،۱۰؛ عبس، ۳۲-۲۶؛ شعرا، ۷؛ ابراهیم،۳۲-۳۴؛ رحمان،۱۰-۲۱). بر اساس آیات فوق میتوان گفت که «همهچیز بهاندازه و بر اساس حکمت آفریدهشده و متناسب با نیاز انسان در اختیار او قرار دادهشده است. تنها اختصاص منابع بهوسیله بعضی و محروم گردانیدن بعضی دیگر و نیز به کار نگرفتن توان و استعداد انسان در بهرهبرداری از منابع طبیعت عامل اصلی مشکلات اقتصادی است»(نمازی،1374، 244). در آیه ۱۵ سوره ملک آمده است: «او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه بهسوی اوست. در جای دیگر، ایجاد ارتباط و پیوند میان کار و طبیعت با صراحت بیشتری آمده است». همچنین مطابق آیه ۳۴ و ۳۵ سوره یس: «و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قراردادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم، تا از میوه آن و از دسترنج خویش بخورند». در این آیات، «زمین»، «آب» و «درخت» بهعنوان منبع تولید، و حرکت و تلاش در زمین بهعنوان ابزار توليد معرفیشده است(حبیبی، 1394، ۱۳۷). بر این اساس، وقتی منابع در اختیار انسان قرارگرفته است لازم است در توسعه و تولید از این منابع کوشش شود(مکارم شیرازی،1387، ج ۲۳، ۱۲۱). بر این اساس زمین و آنچه بهعنوان منابع در زمین است از ابزارهای تولید و اشتغال از منظر فقهی است.
۲-۲) نیروی کار
عامل دوم در تولید و اشتغال، نیروی انسانی یا کار است. در اسلام به کار و تلاش برای کسب روزی، سفارش و از تنبلی، سستی و بیکاری نهی شده است. اسلام با تأکید بر تضمین روزی بندگان از سوی خدای متعال، سعی و تلاش را توصیه کرده و در قرآن میفرماید: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلا ما سعى»(نجم،39)؛ انسان جز محصول کوشش خویش مالک چیزی نیست. کار و کوشش برای کسب مال حلال، موردتوجه و تشویق پیشوایان دین. است در مقابل: معطل گذاشتن مال نکوهش شده است. پیشوایان اسلام، مسلمانان را به تجارت و صدقات جاریه مانند وقف باغ، مزرعه، مرتع و مانند آن تشویق میکنند و کار و تولید را مایه عزت آنان میخوانند(جوادی آملی،1391، ۵۸۰). از طرف دیگر در اسلام با سستی و تنبلی سخت مبارزه شده است. حتی اگر روی گرداندن از کار ناشی از سستی و تنبلی نباشد و بهجای آن، شخص همهوقت خود را به عبادت بپردازد مورد رضایت شرع نمیباشد(میرمعزی، 1389، ۵۰۱؛ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1363، ۲۹۹). در نظام اقتصادی اسلام، کار پایه مالکیت کارگر است، بهاینترتیب کار وسیله اصلی در دستگاه توزیع اسلامی است. زیرا هر کارگری بهوسیله کار از ثروتهای طبیعیای که به دست میآید بهرهمند میشود و طبق قاعده کار علت مالکیت است، حاصل کار خویش را به تملک درمیآورد. در قانون اسلامی، کار پایه مالکیت کارگر نسبت به ماده است، نه پایه ارزش آن. زیرا وقتی کارگر غواص از دریا لؤلؤ بیرون میآورد، باکار خویش ارزش آن را نمیدهد، بلکه بهوسیله کار خود مالک آن میشود(صدر،1350، ۴۳۱). در مورد میزان کار کردن باید گفت؛ با توجه به شرایطی که در اثر اجرا قوانین اسلام پدید میآید؛ هیچکس در جامعه اسلامی برای گذراندن معاش خود و افراد تحت تکفلش، مجبور نیست بیشازحد معقول و متناسب کار کند(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی ،1363، ۳۰۳). در مورد سن کارگری باید یادآور شد که؛ ازنظر فقه شخص تا آن هنگام که به حد بلوغ نرسیده باشد، تصرفات معاملگی را که مستقلاً و به تصمیمگیری خود انجام بدهد باطل است و بنابراین اگر کسی خواسته باشد فرد نابالغ را بهعنوان یک کارگر استخدام کند، اجاره او باطل و به کار گماردنش حرام میباشد تنها پدر یا جد پدری اوست که بر وی ولایت دارند و میتوانند در اموالش تصرف کرده یا او را به کاری بگمارند(دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی،1363، ۳۰۵). همچنین به صاحبکار توصیههای اخلاقی و الزامی نموده است که موجب تضمین حقوق کارگر میشود.
۲-۳) مدیریت
از دیگر عوامل تولید و اشغال، مدیریت و اشتغال تولید است. در مدیریت میتوان مسائلی چون نظم، برنامهریزی، نظارت بر منابع طبیعی و نیروی انسانی و نیز نظارت بر روند تولید را موردبررسی قرارداد. مدیریت بهعنوان عامل اصلی و نیروبخش تولید، همواره باید موردتوجه و حمایت قرار گیرد و نقش اصلی و کلیدی خود را در تولید و فعالیتهای اقتصادی حفظ کند و برای انواع تولید افزایش آن و نیز شیوهها و روشهای تولیدی برنامهریزی و تدبیر کرده و با استفاده از رشد علمی و فنی، کسب دانش فنی مناسب، تحقیق، پژوهش، تجربه و تخصص و استفاده مطلوب از ابزار تولید و مکانیزمهای تولیدی و تولید ابزار و نیز با بهرهبرداری حداکثر از ظرفیتهای بالقوه و بالفعل جامعه، راه را برای عزت، استقلال و اقتدار امت اسلامی فراهم نمود(بیآزار شیرازی، 1373، 90).
در جهانبینی اسلامي، هدف، صرفاً تولید بیشتر نیست؛ بلکه هدف نهایي، تعالي انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفهی خدا بر روي زمین است. (همان) همچنان که قرآن کریم میفرماید: «هنگامیکه پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در روى زمین جانشینى [نمایندهاى] قرار خواهم داد»(بقره،30) وقتی میگوییم هدفِ نهاییِ مدیرانِ واحدهای تولیدی در مدیریت اسلامی، تعالی انسان است؛ به این معنی نیست که آنان، به دلیل اینکه به تعالی فکر میکنند در کمیت و کیفیتِ تولید، کم میگذارند؛ بلکه هر عقل سلیمی میپذیرد که چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ به این معنی که وقتی هدف نهایی، تعالی انسان است نمیتوان انتظار داشت که مدیر، به تعالی برسد ولی در تولیدش کم گذاشته باشد.
مدیر اسلامی، دو رسالت «تعالی» و «تولید» را بر عهده دارد؛ منبع تغذیة فکری و روحی مدیر برای تحقق رسالتِ تعالی «مکتب» است؛ اما رسالت دیگر مدیر، یعنی «تولید»، متکی و متصل به علم و پیشرفت علوم است؛ ازاینرو، مدیر اسلامی، برای بهرهوری کامل از علم موجود درزمینهی تولید، باید در جریان و سیر مطالعاتی پیشرفت علوم در جهان که یک سیر تکوینی است، قرار داشته باشد(بیآزار شیرازی، 1373، 440). و خود را در تخصص موردنیاز قوی نماید؛ همچنان که قرآن کریم میفرماید: «خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان دادهشده درجات عظیمی میبخشد»(مجادله،11) آیه اشاره به این دارد که هر چه ايمان قويتر و علم بيشتر باشد درجات بالاتر ميرود(طیب، 1378، ج 16، 456). و صاحبان علم و دانش، بايد در جامعه اسلامى از جايگاه بالا و والايى برخوردار باشند(قرائتی، 1387، ج 9، 517). لذا برخورداري از علم و دانش درزمینهی مدیریت اسلامیِ تولید و آشنايي با ابعاد و زواياي مسئوليت و وظايف آن، از ويژگيهاي برجستهی يک مدير مؤمن است.
۳) سازوکارهای تحقق اقتصاد دانشبنیان از منظر فقهی
مفهوم اقتصاد مبتنی بر دانش اولین بار در سال ۱۹۹۵ توسط سازمان توسعه و همکاری اقتصادی مطرح شد در گزارش تکمیلی این سازمان در سال ۱۹۹۶، اقتصاددانشی چنین تعریفشده است اقتصادی که بهطور مستقیم مبتنی بر، تولید توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات. باشد اصطلاح اقتصاد دانشبنیان نتیجه شناخت کامل نقش دانش و فناوری در رشد اقتصادی است(او.ای. سی.دی،1996). و از دیدگاه سیستمها به جنبههای ساختاری گذرگاهها و رژیمهای فناورانه افزوده میشود(کوکی.پی، لیدسدورف،2005). سه نیروی محرکه فرعی تجدید شده بهعنوان کارکردهای یک اقتصاد دانشبنیان عبارتاند از:1) تولید ثروت در اقتصاد؛ 2) تولیدات جدید از طریق سازماندهی علم و فناوری و 3) اداره و کنترل تعاملات میان این دونیروی محرکه فرعی از طریق سیاستگذاری در محدوده دولتی و مدیریت در محدوده خصوصی(لیدسدورف.ال،2010 ،367- 417؛ لیدسدورف. ال؛اتزکوویتز، اچ،2005، 55- 61)، بنگاه اقتصادی دانشبنیان بنگاهی است که سودآوری و مزیت و بقایش به توسعه دانش و فناوری باشد عامل دیگری بحث صرفاً درباره سطح فناوری محصول بنگاه نیست بنگاه میتواند کالا تولید کند یا خدمات ارائه دهد. پس بنگاهی که از انحصار نان میخورد دانشبنیان نیست. بنگاهی که صرفاً از تولید انبوه نان میخورد، دانشبنیان نیست بنگاهی که به خاطر محدود ماندن رقابت سر پا مانده است و اگر کمی رقابت را بیشتر کنید، از بین میرود، هنوز دانشبنیان نشده است. بنگاهی که با رفتن چند متخصص و مهندس از آن تعطیل شود، دانشبنیان نیست البته مهندسان و متخصصان یکی از عوامل اصلی در بنگاه دانشبنیان هستند، چون عامل اصلی نیروی انسانی، است اما بههرحال بنگاهی توانمند است که با رفتن صاحبان اولیهاش از بین نرود. درواقع دانش منتقلشده و بهاصطلاح نهادینهشده باشد و متکی به افراد نباشد بنگاه دانشبنیان خیلی فراتر از این است. بحث بعدی این است که به دست آوردن این دانش و نگهداری این دانش و فناوری و رشد این دانش میتواند اکتسابی باشد یا میتواند انتقال دانش و فناوری باشد و یا ترکیبی از هر دو باشد(ایزد خواه، ۱۳۹۱). اقتصاد دانشبنیان برخاسته از دونیروی اصلی است: ۱) افزایش دانش بری فعالیتهای اقتصادی که برخاسته از ترکیب عوامل مختلف نظیر انقلاب فناوری اطلاعات و نیز افزایش سرعت تحولات تکنولوژیکی است ۲) افزایش جهانیشدن امور اقتصادی که ناشی از برداشته شدن قیدوبندهای دولتی بینالمللی و نیز انقلاب ارتباطی وابسته به فناوری اطلاعات است. درهرحال باید به این نکته توجه داشت که اصطلاح اقتصاد دانش بهکل ساختار نوظهور اقتصادی اشاره دارد و بهطور مشخص هیچیک از تحولات ذکرشده یا ترکیب آنها را در برنمیگیرد.
در یک تحلیل نظری میتوان ویژگیهای زیر را برای اقتصاد دانشبنیان عنوان کرد: 1. اقتصاد دانشبنیان اقتصاد کمیابی منابع نیست، بلکه اقتصاد فراوانی منابع است؛ زیرا برخلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک میشوند، اطلاعات و دانش که اساس اقتصاد دانشپایه است میتواند بارها مصرفشده و با مصرف بیشتر درواقع رشد کند.2. در اقتصاد دانش، پایه دانش به کالا تبدیلشده و به فروش میرسد. هماکنون بازارهای مجازی برای خریدوفروش دانش در جهان شکلگرفته و افراد با اعلام قیمت دانش، خود آن را در معرض مبادله قرار میدهند بازار دانش بازاری بسیار ناهمگن است و هر کالا کیفیت و قیمت خاص خود را دارد. صاحبان دانش درواقع بهصورت انحصاری یا شبه انحصاری عمل میکنند. در این قسمت تلاش شده به بررسی سازوکارهای تحقق اقتصادی دانشبنیان از منظر فقهی پرداخته شود.
۳-۱) نگرش علمی به اقتصاد
نگرش علمی به معنای التزام عملی انسانها به حاکمیت علوم در اموری است که باید علوم حاکم باشند. عدهای این مسئله را از مهمترین و اولین خصیصههایی میدانند که جریان توسعه اقتصادی از جنبه فرهنگی بدان نیاز دارد و گفتهشده باید نگرش علمی بر فرهنگ جامعه حاکم شود، یعنی انسانها باید به مجموعه به آرای فرهنگی خود این تفکر را اضافه کرده باشند که. هر حادثهای علت یا عللی، دارد هر علت یا هر گروه از علتها قابلکشف است و کشف آنها باید به روش علمی صورت گیرد. روش علمی عبارت است از مشاهده دقیق و موشکافانه، طرح فرضیه، آزمون فرضیه، طرح نظریه علمی، و عدم تعصب علمی در نظریه علمی ... بهعبارتدیگر باید اعتقاد عمومی به این باور فرهنگی پیدا شود و برای استفاده از روش علمی نیاز به استدلال نباشد. نگرش علمی میگوید هر پدیدهای علتی دارد و علتها هم قابلکشف هستند، راه کشف علتها هم راه و روش علمی است که مراحل آن مطرح شد. بعلاوه به نظریه علمی هم که رسیدیم باید تعصب غیرعملی نداشته باشیم. یعنی بپذیریم که ممکن است آزمون جدیدی نظریه علمی ما را رد کند. نباید به دنبال این بود که اگر آزمونی خلاف نظریه علمی را ثابت کرد، به هر طریق اصرار کنیم که نظریه ما درست است و، و آزمون موردبحث اعتباری ندارد(عظیمی،1371، 184).
در این نوع نگرش به علم است که همیشه به دنبال راهحل کارشناسانه از مشکلات و مسائل هستیم و با همه مشکلات بهصورت محققانه برخورد میشود لذا جواب درستی یا نادرستی بسیاری از راهحلها را باید علم و تحقیق مشخص کند نه سلیقه افراد عدهای حاکمیت علم در مسائل طبیعی را بدیهی دانستهاند و گفتهاند چارهای جز آن نیست ولی آنچه کشورهای جهان سوم ندارد توجه و اعتقاد و احترام به نگرش علمی در برخورد با مسائل اجتماعی و انسانی است ولی در برخورد در زمینههای مسائل تجربی و علوم پایه همه انسانها، خود را ناچار از قبول نتایج تجربیات و آزمایشات میدانند ولی در برخورد با مسائل اجتماعی و نتیجه عملکرد انسانها، برخوردی تقدیری میکنند(بروجنی،1371، 17).
چنانچه ملاحظه شود نگرش علمی در اینجا اعم است و شامل همه امور چه انسانی و چه طبیعی است در همه آنها باید به علم مراجعه کرد و این مراجعه باید در فرهنگ مردم جای خود را بیابد با این تفاوت که بعضی توجه به یکی را بدیهی میشمارند که به نظر میرسد چنین نباشد وعدهای تکیهبر علوم تجربی صرف دارند و میگویند: روحیه علمی یا بهطور واضحتر روحیه تجربی است که بکار انسان ارزش میبخشد. در اثر شناسایی حقایق جهان محسوس است که هرروز آگاهی انسانها بر آنها بهطور مداوم افزایش مییابد. مهندسین و مخترعین تکنیکهایی خلق و ابداع میکنند که بهوسیله آنها انسان. تواند باکار کمتر محصول بیشتر به دست آورد(فوراستیه، 1355، 19).
به نظر میرسد این نگرش علمی باید بهصورت اعم چه در زمینههای تجربی و چه غیر آن در جامعه ایجاد شود و توسعهیافتگی مستلزم آن است که جایگاه علم در سیستم داخلی مشخص شود برای اینکه جامعه بتواند به معنای جدید توسعهیافتگی دست یابد و بهپیش حرکت کند، باید جایگاه علم را در فلسفه حیات خود روشن کند و لذاست که علمی نگریستن به مسائل را عدهای مبنای توسعه دانستهاند و از مشتقات این نگرش اصلاحپذیری و برخورد اصلاحی با امور میباشد(فوراستیه، 1355، 61- 62). در این صورت است که فرهنگی علمی حاکم میشود. فرهنگ علمی عبارت است از شیوه اندیشههایی که روح جستجوگری و پذیرش حق، از اصول بنیادین آن بشمار میرود فردی که به این فرهنگ تعلق دارد، افزون بر چرایی» درباره چگونگی » و «چیستی» امور نیز سؤال مطرح میکند و در حل مسائل همواره در پی یافتن راهها از روش علمی است(شریف،1367، 159). در این فرهنگ است که شناخت علمی از مصونیت سیاسی برخوردار است و نمیتوان با دستآویز قرار دادن ملاحظات سیاسی، فعالیت علمی را محدود کرد. شناخت علمی در این جامعه از توان تبیین، پیشبینی و مهار کردنی بهرهمند است که در هیچیک از جوامع سنتی سابقه نداشته است. در جوامع سنتی که فرهنگ علمی حاکم نیست شناخت علمی پایگاه و منزلت استواری در تبیین امور پیچیده جهان ندارد و جهانبینیها اغلب بر اسطوره، جادو و برداشتهای نادرست تکیه دارد. در جامعهای که فرهنگ علمی حاکم است از دگرگونی در سایر آموختهها و تجربهها هراسی ندارند و اثبات نادرستی هیچیک از نظریات رایج در این جامعه بر تزلزل بنیاد آن نمیانجامد. درحالیکه در جوامع سنتی که فرهنگی علمی حاکم نیست متزلزل شدن برخی از باورهای مهم میتواند به اضطراب ژرف و آشفتگی روحی و گسیختگی بافت جهانبینی نظری بینجامد. جامعهای که فرهنگ علمی بر آن حاکم است جامعهای «باز» است یعنی امکان بر خطا بودن و احتمال شقوق و نظریات دیگر وجود داشته و بر ضرورت دگرگونی تکیه دارد درحالیکه جامعه سنتی که فرهنگی علمی بر آن حاکم نیست، معمولاً دگراندیشی تحمل نخواهد شد و دگرگونی، مقاومت سرسختانهای بر خواهد انگیخت. شک عالمانه، ارزیابی دوباره آزمایی پیگیر یافتهها و دانستهها، پیروی از عقل و اعتقاد به تجربه از اصول مهم فعالیت علمی در جوامعی است که فرهنگ علمی بر آنان حکومت میکند.
در سطح کلان کشورهای درحالتوسعه و سازمانهای اقتصادی بینالمللی اقدام به ایجاد راهبردها و چارچوبهایی برای رسیدن به اقتصاد دانشمحور که در آن ثروت و درآمد براساس تواناییهای دانش و نوآوری است،تلاش میکنند(عظیمی؛ برخورداری، ۱۳۸۹). در عصر جدید که به عصر دانشمحور مشهور شده است دانش عامل اصلی برای تولید اقتصادی به شمار میرود و ساختار سیستم در سازمانهای اقتصادی در عصر جدید از منابع محور که در آن منابع طبیعی همانند زغالسنگ، سنگآهن و نیروی انسانی منابع اصلی اقتصادی به شمار میآید فاصله گرفته و به اقتصاد دانشمحور که تولید و بهرهبرداری از دانش سهم عمدهای در ایجاد ثروت دارد و سرعت تغییرات بسیار زیاد است نزدیک شده است یعنی ماهیت، تولید تجارت اشتغال و کار بسیار متفاوت با آنچه درگذشته وجود داشت شده است(دیزجی؛دانشور، ۱۳۹۱). در اقتصاد پویای در حال، رشد صادرات و رشد تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و از طریق یک تعامل پویا یکدیگر را تقویت میکنند(شاکری؛ مالکی، ۱۳۸۹). صادرات از مجرای ایجاد تقاضای اضافه نیز برای اقتصادهایی که توان عرضهشان در برخی صنایع قوی است موجب رشد میگردد و بهطورکلی در اقتصادهایی که با کمبود تقاضا مواجهاند با افزایش صادرات میتوان از طریق سازوکار ضریب فزاینده مخارج تقاضای کل و بنابراین درآمد کل آنها را افزایش داد و موجب تداوم و شتاب رشد آنها شد.
۳-۲) استفاده از نیروی متخصص
تولید نیازمند دانش و تخصص و تعهد و به عبارت دقیقتر شایستهسالاری است. از مهمترین دلایل عدم رونق تولید، فقدان شایستهسالاری است. شایستهسالاری در اصطلاح به معنای انتخاب بهترین و تواناترین افراد بهمنظور واگذاری مسئولیتهاست(نصر اصفهانی و همکار، ۱۳۸۹، 147). شایستهسالاری به معنای مهارت، توانایی و لیاقت در انجام امور است(گلکار؛ ناصحی فر، ۱۳۸۱، 10-7؛ کاظمی و همکاران، ۱۳۹۰، 53). شایستهسالاری در اسلام همواره مورد تأکید قرارگرفته است. در آیه 105 سوره انبیاء آمده است: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» گرچه مفسران منظور از بندگان شایسته را حضرت مهدی (عجل ا... تعالی فرجه الشریف)و یاران با وفایش میدانند(قمى، 1367،ج 2، 77؛ طبرسی، 1377، ج 3، 3)، اما از این آیه میتوان ضرورت و اهمیت شایستهسالاری را استخراج نمود. در شرح این آیه و ویژگی شایستگان و ضرورت حکومت آنها چنین آمده است: «با توجه بهاضافه شدن بندگان به خدا، مسئله ایمان و توحید آنها روشن میشود، و با توجه به کلمه صالحون که معنی گسترده و وسیعی دارد، همه شایستگیها به ذهن میآید: شایستگی ازنظر عمل و تقوا، شایستگی ازنظر علم و آگاهی، شایستگی ازنظر قدرت و قوت، و شایستگی ازنظر تدبیر و نظم و درک اجتماعی. هنگامیکه بندگان با ایمان این شایستگیها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز کمک و یاری میکند تا آنها بینی مستکبران را به خاک بمالند، دستهای آلودهشان را از حکومت زمین کوتاه کنند، و وارث میراثهای آنها گردند»(مکارم شیرازی و همکاران، 1373، ج3، 193). آیه مورداشاره ازجمله آیههایی است که نهتنها ضرورت شایستهسالاری در آن نهفته است بلکه خداوند متعال وارث اصل زمین را شایستگان معرفی مینماید. یعنی زمانی که خلقت انسان به مرحله تکامل رسیده است شایستگان در مسند قدرت قرار میگیرند و حکومت را در جهت تعالی افراد بشر بکار میگیرند.
از اصول اساسی شایستهسالاری، داشتن تخصص است(سجادی، ۱۳۸۵، ۷۷). بر اساس سنت الهی، هیچ مسئولیتی به افراد مگر بر اساس تخصص و شایستگی آنها واگذار نمیشود. رسالت پیامبران و اموری که به آنها واگذارشده بیانگر این سنت است. مطابق آیه 58 سوره نساء اداره امور و امامت جامعه همواره به کسانی که اهل آن بودهاند واگذارشده است. منظور از اهل در اینجا، توانایی و شایستگی است. بهعنوانمثال بر اساس آیات قرآن(آیه30 سوره بقره) طالوت به خاطر توانایی جسمی و داشتن دانش و آگاهی به مقام فرماندهی بنیاسرائیل رسید و فرماندهی جنگ با جالوت را بر عهده گرفت. هنگامیکه یوسف از زندان آزاد گردید و عزیز مصر درصدد برآمد به وی مسئولیتی را واگذار نماید، گفت: «مرا سرپرست خزائن مصر قرار ده که نگهدارنده (حفیظ) و آگاهم»(یوسف، ۵۵). حفیظ در آیه مورداشاره، به معنای نگهدارنده ودیعه است. گفتنی است از اینکه یوسف علیهالسلام برای رسیدن به مقام وزارت خزانهداری و مالیه، از خود به صفت «حفيظ» و «عليم» یاد میکند، استفاده میشود که کارگزار حکومت، باید امین باشد(الطبرسی،1415، ج 5، 418). یوسف به هنگام پیشنهاد پست خزانهداری مصر خود را با جمله "حفيظ عليم" ستود، زیرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند که او واجد صفاتی است که برای سرپرستی این کار نهایت لزوم را دارد (مکارم شیرازی، و دیگران،1373، ج 16، 64). حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را میپذیرد، چون خود میداند که توانایی اداره امور در این زمینه را دارد. او هم امانتدار و حفیظ است و هم آگاه، متخصص و دانا(سجادی ۱۳۸۵، ۷۷).
۳-۳) حمایت از کالاهای داخلی
رونق تولید موضوعی حیاتی برای شرایط حال و آینده کشور است؛ زیرا از یکسو، ناظر بر حل مسائل و چالشهای حاکم بر اقتصاد کشور است و از سوی دیگر، معطوف به ظرفیتسازی و استحکام ساخت اقتصادی کشور در آینده نیز میباشد. بهعبارتدیگر رونق تولید هم نسخهای برای حل و رفع چالشهای کنونی اقتصاد کشور است و هم در بلندمدت منجر به کاهش و از بین رفتن آسیبپذیریهای اقتصاد ملی میشود. در شرایط حال و درروند تحقق اهداف بلند نظام جمهوری اسلامی یکی از اموری که میتواند در روشنگری آگاهی بخشی و ایجاد انگیزه و امید و نشاط، راه گشا باشد، توجه به آموزههای دینی است. دین، اسلام مال و ثروت را ازجمله نعمت و موهبتهای الهی معرفی میکند که خداوند آن را در اختیار انسان قرار داده است تا به زندگی خودسامان ببخشد و از آن در جهت کمال معنوی و اخروی بهرهبرداری کند و از حدودی که بر آن تعیینشده است، خارج نشود(جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۸، ۱۷).
تعصب و احساس مسئولیت در کنار تولیدکنندگان سرمایهگذاران بخش (خصوصی) و مصرفکنندگان (مردم)، رکن دیگری برای تقویت تولید داخلی و بلکه مکمل سایر ارکان است زیرا چنانچه تعصب و تعهد عمومی به مصرف کالاهای ایرانی وجود داشته باشد این مایه دلگرمی و امیدواری تولیدکنندگان و سرمایه گذران بوده و رونق و بهبود اقتصادی را به دنبال میآورد. «حمایت از کالای ایرانی را میتوان در دو بعد بررسی کرد بعد اول مربوط به دولت است تا با دادن تسهیلات مناسب به تولیدکنندگان، آنها را در جهت تولید کالایی ارزان و باکیفیت کمک کند و بعد دوم آن مربوط مصرفکنندگان است که با تلاش مستمر، آیندهنگری و امید به بهبود وضعیت کیفی کالاهای ایرانی در سطح جهانی، اندک اختلاف کیفیتی کالای ایرانی و خارجی را نادیده گرفته و کالای ایرانی را خریداری کنند. بیشتر کالاهای ایرانی وضعیت مشابه و حتی بهتر از کالاهای خارجی موجود در بازار داخلی هستند اما به دلیل نبود آگاهی، اطلاعرسانی و تبلیغات ضعیف مورداستفاده قرار نمیگیرند. مصرفکنندگان و سازمانهای دولتی و حکومتی را میتوان الزاماتی مبنی بر خرید کالا و محصولات داخلی قرارداد»(جمعی از نویسندگان، 1398، ۳۵). بین تولید و مصرف رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ هر چه از کالای داخلی بیشتر استقبال شود، تولیدات آن رونق فزایندهای پیدا میکند و هر چه کالای تولیدی بیشتر موردتوجه قرار گیرد بازار کار گسترده و از میزان بیکاری کاسته میشود.
۳-۴) کار مضاعف
اگر از عوامل معنوی و آنچه خدای متعال وعدهی آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفنظر کنیم برحسب قوانین عادی زندگی جوامع بشری، هر جامعهای عزتش، آبرو و حیثیتش و هویتش به مجاهدت و تلاش آنها بستگی دارد در استعمال، قرآنی واژه همت فقط در مواردی استفادهشده است که کار با سختی و مشکلات همراه بوده و موانعی در تحقق کار موردنظر، وجود داشته است. علامه طباطبایی در ذیل آیه ولَقَدْ هَمَتْ به وَهَمَ بهَا لَولا أنْ رأى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لَنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصين(يوسف،24) مینویسند کلمه همت) بهطوریکه میگویند جز در مواردی که مقرون به مانع است استعمال نمیشود، حال با توجه به موارد قرآنی که به آنها اشاره شد کار و تولید در جامعه امروز با مشکلات فراوانی همراه است پس سرمایهدار، بازرگان و تولیدکننده باید به سمت تولید داخل برود چنانچه ممکن است در این راه سود کمی عایدش شود.
تولیدکنندهای موفقتر و مورداحترام بیشتر است که در جهت رونق تولید همت بیشتری داشته باشد؛ همچنان که امام علی (ع) میفرماید: « ارزش مرد بهاندازه همت اوست»(دشتی،1377،ح 47). بهعبارتدیگر، «همت و کار مضاعف میتواند به معنای نهادینه کردن روش صحیح انجام کـار در سازمان (واحدهای تولیدی) و تلاش هوشمندانه در راستای بهرهبرداری بهینه، برنامهریزیشده و مطلـوب از امکانات و منابع، در بخشهای مختلف آن بهمنظور رسیدن به سطح مطلوب بهرهوری باشد. این تعریف بیانگر آن اسـت کـه اولاً از اتـلاف کـار در تولیـد یـا تولیـد نـامطلوب جلوگیری شـود و دومـاً از منـابع و ظرفیتهای بـلااسـتفاده بـه بهتـرین روش ممکـن بهرهگیری شود». رسیدن به این دستاوردها بدون اتکاء به مدیریت کارآمد و عالمانه میسر نمیشود؛ لذا نهادینـه شدن فرهنگ کار در جامعه به مدیران کارآمدی نیاز دارد که توان انگیزش و تحرک بخشـیدن در محیط خود را داشته باشند(مقیمی، 1388، 21 -19). از طرفی وقتی تولید و خلق ثروت در جامعهای ارزش تلقی شود، به دنبال آن فرهنگ کار نهادینه میشود. در جامعه باید روح کار، تلاش و جدیت زنده باشد و کمکاری، فرهنـگ ناپسـندی تلقی گردد. لذا جاری شدن همت مضاعف و کار مضاعف در بدنه جامعه مستلزم یـک فرهنگسازی صحیح و مدبرانه است(حبیبی، 1388، 19). تا در سایهی این فرهنگِ تلاش محور، تولیدات داخلی بارونق مواجه گردد. همچنان که قرآن کریم در خصوص فرهنگِ تلاش میفرماید: « و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست»(نجم، 39). پیام آیه این است که هستى، ميدان تلاش و كار و نتيجهگيرى است و ما مكلّف به انجاموظیفهایم، نه حصول نتيجه. و سعى و تلاش وظيفه ماست(قرائتی،1387،ج9، 336). برابر این آیه مدیران، تولیدکنندگان و کارگران وظیفهدارند تا تمام تلاش خود را برای ارتقاء کیفیت تولیدات داخلی انجام دهند و بدانند که به دنبال این تلاش، به تمام و یا قسمتی از مقصد خود خواهند رسید. همچنان که امام علی (ع) میفرماید: « جويندهی چيزى يا به آن و يا به برخى از آن، خواهد رسيد»(دشتی،1377،ح 386). «امام (علیهالسلام) در اين كلام نورانى اشاره به تأثير جدّ و جهد بر وصول به مقاصد عالى کرده است. بدون شك براى رسيدن به مقصود، (رونق تولید و اشتغال) عوامل زيادى بايد دستبهدست هم بدهند ولى در ميان همه آن عوامل، نقش تلاش و كوشش از همه پررنگتر است و تجربه نيز همين را نشان میدهد كه بزرگان دنيا كه به مقاصد عالى دستیافتهاند براثر كار، كوشش و تلاش فراوان بوده است. اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه براى رسيدن به مقصود، كوشش فردى نتیجهبخش نيست و بايد از ديگران نيز در امور عمومى كمك گرفت، پيدا كردن اعوان و انصار و ياران نيز نتيجهی طلب، تلاش و كوشش انسان است»(مکارم شیرازی، 1375، ج 15، 182). لذا وقتی تولیدکنندهای با تلاش و کوشش به تأسیس واحد تولیدی اقدام میکند و تعدادی کارگر را استخدام کرده و در راستای رونق تولید، اقدام به تولید محصول میکند بداند که با تلاش، پیروزی را در آغوش خواهد گرفت و موفق خواهد شد و نباید در این مسیر به خود سستی راه دهد زیرا برای راهاندازی واحد تولیدی قطعاً با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد. همچنان که امام علی (ع) میفرماید: «وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ؛ و در راه خدا آنگونه كه شايسته است تلاش كن و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد»(دشتی،1377،ن31) «مىدانيم جهاد مراحل و مراتبى دارد؛ خواه جهاد نظامى با دشمن و خواه تلاشهایی ديگر در مسير حق. بعضى از مراحل آن شايسته مجاهدان واقعى نيست؛ شايسته آنها اين است که آخرين مرحلهای را که در توان دارند در اين راه بهکارگیرند و جمله «جَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ» اشاره به همين معناست. اما جمله «وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم» اشاره به اين است که گاهى افراد آلوده، اطراف انسانهای مجاهد و مبارز (تولیدکنندهی واقعی) را مىگيرند و با ملامت و سرزنش میخواهند سدى بر سر راه آنها ايجاد کنند. امام (علیهالسلام) میفرماید: هرگز اين سرزنشها مانع راه تو نشود؛ هنگامیکه راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش گران بهپیش تاز» (مکارم شیرازی،1387، ج 9، 496). همچنین قرآن کریم بر جدیت و تلاش مستمر برای رونق بخشی به تولیدات داخلی تأکید میکند و میفرماید: «قَالَ تَزرَعُونَ سَبعَ سِنِينَ دَأَبا فَمَا حَصَدتُّم فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِۦٓ إِلَّا قَلِيلا مِّمَّا تَأكُلُونَ(یوسف،47) «اولاً راغب در مفردات گفته: كلمه دأب به معناى ادامه در سير است، بنا به گفته وى معناى آيه چنين میشود: بايد هفت سال پشت سر هم و بهطور مستمر كشت و زرع كنيد بعضى ديگر گفتهاند: دأب به معنى تعب است و معناى آيه اين است كه بايد با جدوجهد و زحمت كشت و زرع كنيد. ثانیاً ممكن هم هست كلمه مذكور حال باشد و معنا چنين باشد كه شما هفت سال كشت كنيد درحالیکه مستمر و يا كوشا باشيد»(طباطبایی،1374، ج11، 258). همچنین قرآن کریم بر استمرار تلاش و عدم خستگی تأکید میکند و میفرماید: «پس هنگامیکه از کار مهمی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز»(انشراح، 7) «آیه اشاره به این دارد که انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئولیتی، آماده پذيرش مسئولیت ديگر و تلاش و كوشش ديگر باشد»(قرائتی، 1387، ج 10، 528). لذا تولیدکنندگان و کارگران با تلاش و کوشش میتوانند به تولیدات داخلی رونق ببخشند و لازمه آن این است که تلاششان خستگیناپذیر باشد و هرگاه از کاری فارغ شدند به کار و تولید بعدی بپردازند و به توفیقاتی که یافتهاند بسنده ننمایند.
۳-۵) آموزش
مهارت پایه اصلی اقتصاد دانشبنیان است. «در حال حاضر با توجه به تغییراتی که در اقتصاد جهانی پیشآمده؛ سرمایهی نیروی انسانی درکانون توسعهی اقتصادی و تولیدی قرارگرفته است. هرچند سرمایههای فیزیکی مانند زمین، ساختمان، کارخانهها و غیره برای توسعهی اقتصادی و رونق تولید ضروری هستند. امّا منابعی، منفعل هستند. در مقابل، منابع انسانی، فعال و محرکِ همهی فعالیتهای انسانی هستند»(ابراهیمی و همکاران،1391). که درکل، منجر به رونق تولید و رفاه انسانها میشوند. مسئولین جوامع مختلف به جهت نیازی که به مهارت و توانمندی در عرصههای تولید دارند میباید در آموزش مدیران و نیروی کار بهصورت هدفمند اقدام نمایند. همچنان که قرآن کریم میفرماید:«و ما به داود صنعت زره ساختن برای شما آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد»(انبیاء،80). همانطور که ملاحظه میکنید خداوند متعال در این آیه بهصورت هدفمند، تولید زره را به پیامبرِ خود آموزش داده است؛ لذا یکی از الزاماتِ رونقِ تولید، آموزش و مهارت افزایی است.
از طرفی امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «كسى كه بدون آموزش فقه اسلامى، تجارت كند به رباخوارى آلوده شود »(دشتی،1377،ح 447) . «امام (ع) در اینجا به تجّار هشدار مىدهد كه احكام فقه اسلامى را مخصوصاً در مسائل مربوط به ربا فراگیرند تا گرفتار رباخوارى نشوند. روشن است كه ورود در هر كارى بدون آگاهى از مسائل مربوط به آن، مشكلآفرين است بهخصوص ورود در تجارت با عدم آگاهى از فقه اسلامى، انسان را گرفتار معاملات حرام و اَعمال نامشروع میکند»(مکارم شیرازی، 1375، ج 15، 538). لذا به نظر میرسد مدیران و تولیدکنندگان - قبل از انجام هر نوع کارِ تولیدی که اقدام اولیهی آن خرید وسایل و تجهیزات و مواد اولیهی تولید میباشد- لازم است آموزشهای لازم را گذرانده باشند تا با عدم آگاهی، خود و جامعه را در ورطهی انحراف و انحطاط نیندازند؛ در غیر اینصورت نباید در تولید، انتظار رونق داشت. همچنین، امام علی (ع) میفرماید:« شتاب پيش از توانايى بر كار، و سستى پس از به دستآوردن فرصت از بیخردی است»(دشتی،1377، ح363). امام (ع) عجله در انجام کار، قبل از توانمندی انجام آن را از نشانههای بیخردی و نادانی بیان فرمودهاند. لذا یکی از پیشنیازهای اصلیِ توانمندی، داشتن علم و دانشِ مربوط به آن کار میباشد و این مُیسر نخواهد شد جز با یادگیری و مهارتافزایی؛ پس تولیدکنندگان و کارگران باید بدانند که در راستای کارهای تولیدی نیز باید دورههای مخصوص را گذرانده و سپس به انجام آن کار اقدام نمایند تا در مسیرِ تولید، متحمل ضرر و انحراف در تولید نشوند.
نتیجهگیری
در اسلام، رونق تولید اقتصادی در ابعاد و زمینههای مختلفی حائز اهمیت بوده و همانطور که قرآن نیز درباره تولید و رونق آن سخن گفته است میتواند نسخه کارآمدی برای حل و رفع آسیبپذیریهای اقتصادی کشور و استحکام یافتن آن باشد. آیات و ورایت قرآن، با سفارش انسان به تصرف صحیح و بهرهمندی از برکات و نعمتهای الهی و تأکید بر نامحدود بودن و کفایت منابع و تضمین روزی آفریدگان، از انسان خواسته است تا با اهتمام به تولید، نیازهای جامعه برآورده سازد. درواقع ارزشمندی تولید، یک اصل مهم قرآنی، درآیات عدیدهای بیانشده و خدای منان، با ترغیب بشر به آبادانی زمین، تصرف در نعمتهای خدادادی، فراهمسازی زمینه تولید و دستور به آمادگی کامل که لازمه آن، تولید تجهیزات موردنیاز است جایگاه برجسته تولید در فرهنگ قرآنی را معرفی میکند. از دیدگاه حضرت علی (ع)، باید مال دنیا هزینه آبادانی زمین شود و آن را از اهداف حکومت صالحان برمیشمارد و خود آن حضرت، هم این مدعا را در عمل ثابت میکنند که قناتهای حفرشده آن حضرت شاهد این مدعا است.مهمترین سازوکارهای تولید و اشتغال از منظر فقهی، عبارتاند از: ۱- منابع طبیعی (زمین)؛ منابعی مثل زمینهای مزروعی، جنگلها، معدن، آبهایی که در آن ماهیگیری ممکن میباشد و موارد دیگر که در اقتصاد آنها را به نام زمین میشناسند. ۲ ـ منابع انسانی (نیروی کار؛ اعم از فکری و جسمی که ممکن است اکتسابی یا ذاتی باشد و در اقتصاد آن را کار مینامند. مقصود ما از کار، کوشش بشری برای تولید کالاست. ۳-مدیریت تولید؛ غالباً علاوه بر عامل گفتهشده عامل چهارمی به نام مدیریت همراه با پذیرش ریسک اضافه میشود. تولید کالا و خدماتی که نیازهای جامعه را برآورده میسازند، حتی در بدویترین شکل تولید کالا نهایتاً با استفاده از هر چهار نوع منابع فوق ممکن میگردد و همکاری عوامل تولید موردنیاز بوده است.
برای تحقق اقتصاد دانشبنیان توجه به اقتصاد بهعنوان یک علم، تأکید بر تولید دانش و بهکارگیری نیروهای متخصص لازم و ضروری است. آنجا که خداوند میفرماید زمین را برای شما مسخر کردهایم میتواند به همین معنا باشد که دانش و علم را باید کسب کرد و در سایه علم عمل را به معرصه ظهور آورد تا قدرت و اقتدار دینی سبب رونق اقتصادی شود.
حضور اقتصاد دانشبنیان ملی در بازارهای صادراتی، جهان ازیکطرف از محدودیتهای کمتری درصحنه رقابتی برخوردار است و از سوی دیگر با ایجاد نوعی وابستگی اقتصادی در کشور مقصد برای تولیدات متکی به دانش از فشار تحریمها و بیثباتیهای اقتصاد بینالملل دور میماند.
منابع
فارسی
- ابراهیمی، علیرضا و همکاران، مدیریت تحریم و بهرهبرداری از آن بهعنوان یک فرصت، (مجموعه مقالات همایشهای آسیبها و فرصتهای تحریم اقتصادی)، چاپ اول، اراک، نشر دانشگاه آزاد اسلامی اراک،1391.
- اصغري، محمود، اقتصاد مقاومتي، «گفتمان راهبرد تولید ثروت در بستر نظام ديني از منظر رهبري (دامظله)»، نشریه پژوهشهای اجتماعي اسلامي، شماره چهارم، 1395.
- ایزد خواه، روحالله، « مدیریت دانش و الگوی جهادی دو راهکار، سعی برای مقابله با تحریمها»، نشر سایت رشد و کارآفرینی،1391.
- بروجنی، فرشید، جایگاه عوامل فرهنگی در توسعه اقتصادی، چاپ اول، تهران، مرکز آمار،1371.
- بیآزار شیرازی، عبدالکریم، نظام اقتصاد اسلامی (مقالات سمینار بینالمللی اقتصاد اسلامی دانشگاه الزهرا)، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373
- جمعی از نویسندگان، رونق تولید (کلید حل مشکلات اقتصادی)، چاپ اول، تهران، نشر سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (انتشارات دفاع)،1398.
- حبیبی، محمد، خصائص مدیران فرهنگی، چاپ اول، تهران، انتشارات تبیان،1388.
- حبیبی، نیک بخش، نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت ملی (اصول و مؤلفهها)، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه عالی دفاع ملی (انتشارات داعا)،1394.
- حریری، محمد یوسف، اسلام و نظامهای اقتصادی، چاپ اول، تهران، انتشارات امیری، 1362
- دشتی، محمد، نهجالبلاغه، چاپ دوم، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۷۷.
- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر اقتصاد اسلامی، چاپ اول، تهران، انتشارات مؤسسه در راه حق، 1363.
- دیزجی منیره، دانشور سهند، «تعیین جایگاه ایران در زمینه اقتصاد دانشبنیان در میان کشورهای منتخب»، مجله مدیریت و بهرهوری، شماره بیست و دوم، 1391.
- سجادی، محمدهادی، «رویکردی به شایستهسالاری در گزینش کارگزاران»، مجله طوبی، شماره پنجم،1385.
- شاکری، عباس، مالکی امین، «آزمون رابطه رشد صادرات غیرنفتی و رشد اقتصادی در ایران»، نشریه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، شماره پنجاه و ششم،1389.
- شریف، نواز، مدیریت انتقال تکنولوژی و توسعه، چاپ اول، تهران، نشر برنامهوبودجه،1367.
- صدر، سید محمدباقر، اقتصاد ما (یا بررسیهایی درباره مکتب اقتصادی اسلام)، جلد اول، چاپ اول، انتشارات برهان و مؤسسه انتشارات اسلامی، 1350
- طیب، سید عبدالحسین، اطيب البيان في تفسير القران، جلد شانزدهم، چاپ دوم، تهران، انتشارات اسلامی، 1378.
- عظیمی، حسین، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، چاپ اول، تهران، نشر نی،1371.
- عظیمی، ناصر؛ برخورداری، علی؛ دورباش، سجاد، شناسایی بنیانهای اقتصاد دانشبنیاد، چاپ اول، تهران، نشر مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور،1389.
- عمار لو، محسن؛ روحانی، محمدجعفر؛ «اقتصاد دانشبنیان؛ بررسی اهمیت و نقش آن در تحقق اقتصاد مقاومتی و اشتغال پایدار»، مجله کار و جامعه، شماره دویست و نوزدهم، 1397.
- فخاری، حسین؛ سلیمانی، داود، «بررسی اثر تحریمهای اقتصادی بر شرکتهای دانشبنیان کشور»، فصلنامه سیایت علم و فنآوری، شماره سوم، 1392.
- فوراستیه، ژان، اقتصاد كار يا چرا كار كنيم، چاپ اول، تهران، نشر مروارید، 1355.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد نهم و دهم، چاپ یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1387.
- کاظمی، ملیحه سادات و همکاران، «رابطه ارزشها و شخصیت مدیران با شایستهسالاری (مشارکت شهروندی و بیگانگی سازمانی در سازمانهای دیوانسالار و سنتی)»، نشریه روانشناسی کاربردی، شماره هجدهم،1390.
- کوثری، فاطمه؛ طالب بیدختی، عباس؛ سلطانی، حسن، «نقش تسهیم، دانش توانمندسازی کارکنان و شرکتهای دانشبنیان در مقاومتی»، دومین کنفرانس بینالمللی اقتصاد در شرایط تحریم، بابلسر شرکت پژوهشی طرود شمال،1393.
- گلکار، بهزاد؛ ناصحی فر، وحید؛ «مروری بر مفاهیم شایستهسالاری»، مجله توسعه مدیریت، شماره سی و نهم،1381.
- مقیمی، سید محمد، سازمان و مدیریت، رویکردی پژوهشی، چاپ سوم، تهران، انتشارات ترمه،1388.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، جلد شانزدهم و جلد سوم، چاپ هفتم، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۷۳.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد بیست و سوم و نهم، چاپ چهل و یکم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1387.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد پانزدهم، چاپ سی و دوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه،1375
- میر معزی، سید حسین، مبانی نظام اقتصادی اسلام (اهداف و اصول راهبردی و اخلاقی)، چاپ اول، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1389
- میر جلیلی، علیمحمد؛ یوسفی، سمیه، «اولویتهای تولید از دیدگاه اسلام»، مجله پژوهشهای اجتماعی اسلامی، شماره صد و یکم، 1393.
- ناظمان، حمید؛ اسلامی فر، علیرضا، «اقتصاد دانشبنیان و توسعه پایدار (طراحی و آزمون یک مدل تحلیلی با دادههای جهانی)، نشریه دانش و توسعه، شماره سی و سوم،1389.
- نصر اصفهانی، مهدی؛ نصر اصفهانی، علی، «شایستهسالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشههای سیاسی امام علی»، مجله معرفت سیاسی، شماره هفتم، 1389.
- نمازی، حسین، نظامهای اقتصادی، چاپ اول، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1374
- وفایی یگانه، رضا؛ عاقلی، لطف علی، «آسیبشناسی فرهنگ تولید در اسلام و تجارب جمهوری اسلامی ایران، مجله مهندسی فرهنگی، شماره چهاردهم، 1386.
عربی
- آمدي، ابوالفتح، غررالحکم و درر الکلم، جلد هفتادوپنج، قم دارالکتب اسلامي، 1429.
- جوادی آملی، عبدالله، مفاتیح الحیاة، چاپ هفتم، قم، مرکز نشر اسراء، بهار 1391
- طباطبــایی، محمدحســین، تفســیر المیــزان، جلد یازدهم، قــم، دفتــر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1374.
- طبرسی، تفسير مجمعالبیان، جلد پنجم، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵.
- طبرسى، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، جلد سوم، تهران، ناصرخسرو،1377.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، جلد دوم، قم، مؤسسه دارالکتاب،1367.
- مجلسي، محمدتقی بن مقصود علی، روضه المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، جلد چهارم، قم، بنياد فرهنگ اسلامي کوشانپور،1406.
لاتین
- Cooke, P., & Leydesdorff, L. “Regional development in the knowledgebased economy: the construction of advantages”. Journal of Technology Transfer, 31(1), pp. 5-15, (2005).
- Leydesdorff, L. “The Knowledge- Based Economy and the Triple Helix Model”, (Annual Review of Information Science and Technology 44, 2010, pp. 367-417.
- Leydesdorff, L., & Etzkowitz, H. “Can “the Public” Be Considered as a Fourth Helix in University-IndustryGovernment Relations?”, Report of the Fourth Triple Helix Conference. Science & Public Policy, 30(1),2003, pp. 55-61.
- OECD. “The Knowledge-Based Economy”. Paris, OECD, (1996a)
Investigating the Foundations and Jurisprudential Mechanisms of Production and Employment with an Emphasis on Knowledge-based Economy
Abstract
Background and Purpose: Employment and production are the main elements of every country's economy, which leads to its strengthening, prosperity, and economic development. In the present paper, an attempt has been made to examine the foundations and jurisprudential mechanisms of production and employment with an emphasis on knowledge-based economics.
Materials and methods: This paper is descriptive and analytical using library method.
Ethical considerations: In this paper, the originality of the text, honesty, and trustworthiness are respected.
Findings: Production and employment are not directly mentioned in Islam, but the importance of production and employment can be inferred from numerous verses and traditions. In other words, in the verses and narrations, numerous indications of the basics of production and employment to create prosperity and fight against poverty can be inferred. From this point of view, the use of natural resources (land), labor force and human management are the most important jurisprudential mechanisms of production and employment. Also, the production and application of knowledge, the use of expert staff, double work, proper management of resources, economic jihad and promoting the culture of consumption of domestic goods are among the most important mechanisms for the realization of the knowledge-based economy.
Conclusion: Regarding the role of knowledge-based economy in production and employment and therefore economic development, it is necessary to formulate policies in line with the production of knowledge and the use of expert and efficient forces.
Keywords: Production, Employment, Knowledge-based Economy, knowledge, Expert Force.