تحلیل نظریه نسبیت زبانی در پرتو شواهد جامعهشناختی و مردمشناختی
محورهای موضوعی : جامعه شناسی
1 - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه جامعهشناسی؛ تبریز- ایران.
کلید واژه: نسبیت زبانی, جامعهشناسی زبان, مردمشناسی زبان و مشاهدات الزامی,
چکیده مقاله :
زبان تنها ابزار ارتباطی نیست بلکه در مسیر تکامل خود به بنیانی اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است که حاوی امکانات و محدودیتهایی برای شناخت، برقراری و جهت دهی به مناسبات اجتماعی و حقوقی و فرهنگی است. در این بررسی این امکانات زبان و محدودیتهای آن را در پرتو دیدگاه نظریه نسبیت زبانی به بوته تحلیل نهادهایم تا در پرتو شواهدی از حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی زبان به بررسی ادعای این نظریه مبنی بر تاثیر زبان بر جهانبینی، روابط اجتماعی و فرهنگی و جهتگیری شناختی گویشوران آن بپردازیم. نظریه نسبیت زبانی بوسیله زبان – جامعه شناسانی چون ادوار ساپیر و بنجامین لی ورف پایهریزی شده و مدعی است که سمت و سوی اندیشه، شناخت، طبقهبندی اشیا و امور، جهانبینی، داوری و استدلال در مقولههای طبیعی، زیستی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی تحت تاثیر ساختار و محتوای عناصر زبانی گویشوران آن قرار میگیرد. در بررسی حاضر ادعای یاد شده این نظریه با توجه به شواهدی از حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی زبان مورد بررسی قرار گرفته است.
Language is not only a means of communication but it has also changed into a social and cultural basis in its evolution direction that contains facilities and limitations for recognizing, establishing and directing social, legal and cultural relations. In this study, the facilities and limitations of language were analyzed in the beam of language relativity theory perspective to survey some proofs in the field of sociology and anthropology of language which are the effects of language on ideology, social and cultural relations and cognitive direction of the speakers of that language. The language relativity theory is established by sociolinguists such as Edward Sapir and Benjamin Lee Whorf and claims that the direction of thought, cognition, object classification, ideology, judgment, and reasoning in natural, biological, social, legal and cultural categories are affected by the structure and content of the linguistic elements of the speakers of that language. In the current study, the foregoing claim of this theory is surveyed considering the proofs in the field of language sociology and anthropology.
ایزوتسو، ت. (1378). مفاهیم اخلاقی دینی در قران مجید.ترجمه: ف، بدرهای. تهران: انتشارات فروزان. چاپ اول.
برگ، ا. (1369). روانشناسی اجتماعی.ترجمه: ع، کاردان. تهران: نشر اندیشه. چاپ دهم.
بیتس، دو پلاگ، ف. (1375). انسانشناسی فرهنگی.ترجمه: م، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. چاپ اول.
ترادگیل، پ. (1376). زبانشناسی اجتماعی.ترجمه: م، طباطبایی. تهران: نشر آگه. چاپ اول.
صفوی، ک. (1360). درآمدی بر زبانشناسی.تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. چاپ اول.
عسکری خانقاه، ا؛ و دیگری. (1378). انسانشناسی عمومی.تهران: انتشارات سمت. چاپ اول.
کوندراتف، آ. (1363). زبان و زبانشناسی.ترجمه: ع، صلح جو. تهران: مرکز انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. چاپ اول.
لاتز و دیگران. (1356). زبانشناسی: مجموعه مقالات.تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. چاپ اول.
مورن، ا. (1370). سرمشق گمشده.ترجمه: ع، اسدی. تهران: انتشارات سروش. چاپ اول.
موقن، ی. (1378). زبان، اندیشه و فرهنگ.تهران: انتشارات هرمس. چاپ اول.
مولهویسلر، پ. (1374).مقاله داستان بابل. مجله پیام یونسکو. تهران، شماره 285.
ولاهوس، ا. (1357). درآمدی بر انسانشناسی.ترجمه: ی، سعید. تهران: انتشارات نیلوفر. چاپ نهم.