بررسی عوامل اجتماعی – اقتصادی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری
محورهای موضوعی : جامعه شناسی
1 - استادیار ، گروه شهرسازی ، واحد تبریز ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تبریز، ایران (نویسنده مسئول). nematollahi@iaut.ac.ir
کلید واژه: منزلت اجتماعی , رضایت شغلی , تبعیض در جامعه , گرایش به مهاجرت , نخبگان,
چکیده مقاله :
مهاجرت ، حرکت افراد یا گروه ها میباشد که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد . هدف اصلی این تحقیق تعیین عوامل اجتماعی – اقتصادی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری بود . این تحقیق از نظر هدف ، کاربردی و روش آن پیمایش بود . جامعه آماری کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 145 نفر تعیین شد . ابزار گردآوری دادهها ، پرسشنامه محقق ساخته بود . نتایج بدست آمده نشان داد که بین برخورداری از منزلت اجتماعی ، رضایت از سطح زندگی ، برخورداری از امکانات علمی- تخصصی ، وجود تبعیض در جامعه ، رضایت شغلی ، تمایل به بهبود درآمد و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه معنی دار وجود دارد . اگر روند و آهنگ مهاجرت با توجه به این وضعیت پیش برود ، پیامد های اجتماعی و اقتصادی منفی برای کشور ببار خواهد آورد .
Migration is the movement of individuals or groups that results in a permanent or long-term change of a person's usual residence. The main purpose of this study was to determine the socio-economic factors related to the tendency of elites to migrate and its effects on urban underdevelopment. This research was applied in terms of purpose and method. The statistical population of all faculty members of Islamic Azad University, Tabriz Branch and the sample size was determined using Cochran's formula of 145 people. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. The results showed that there is a significant relationship between having social status, life satisfaction, having scientific-professional facilities, discrimination in society, job satisfaction, desire to improve income and the tendency of elites to emigrate. If the process and pace of migration proceeds according to this situation, it will have negative social and economic consequences for the country. Conflict of interest: "According to the authors of the present article, there was no conflict of interest."
بررسی عوامل اجتماعی – اقتصادی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری
چكيده :
مهاجرت ، حرکت افراد یا گروه ها میباشد که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد . هدف اصلی این تحقیق تعیین عوامل اجتماعی – اقتصادی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری بود . اين تحقيق از نظر هدف ، کاربردی و روش آن پیمایش بود . جامعه آماري کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 145 نفر تعیین شد . ابزار گردآوری دادهها ، پرسشنامه محقق ساخته بود . نتایج بدست آمده نشان داد که بین برخورداری از منزلت اجتماعی ، رضایت از سطح زندگی ، برخورداری از امکانات علمی- تخصصی ، وجود تبعیض در جامعه ، رضایت شغلی ، تمایل به بهبود درآمد و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه معنی دار وجود دارد . اگر روند و آهنگ مهاجرت با توجه به این وضعیت پیش برود ، پیامد هاي اجتماعی و اقتصادی منفی براي کشور ببار خواهد آورد .
کلید واژه : منزلت اجتماعی ، رضایت شغلی ، تبعیض در جامعه ، گرایش به مهاجرت ، نخبگان
مقدمه
مهاجرت نخبگان در میان کشورهای توسعه یافته امری طبیعی و حتی سودمند تلقی می شود اما این پدیده در کشورهای در حال توسعه که به طور روزافزون در حال صدور نخبگان خود هستند ، مساله مهمی در مسیر توسعه است که می تواند آسیب های فراوانی برای توسعه شهری به همراه داشته باشد . ایران نیز از جمله کشورهایی است که به طور جدی با این مساله روبه رو است . در مفاهیم جدید توسعه از نیروی انسانی به عنوان عنصر اصلی توسعه یاد میشود و کشورها و جوامعی ثروتمند قلمداد میشوند که توانسته باشند به تربیت نیروی انسانی کارآمد و متخصص نائل شوند و این افراد را برای اداره امور کشور به کار گرفته باشند. منابع انسانی برخلاف منابع طبیعی ماهیت سیال و جابجا شونده داشته و مالکیت بر آن مانند مالکیت بر چاههای نفتی یا معادن نیست که به واسطه قرار گرفتن در یک قلمرو جغرافیایی خاص تحت تسلط یک کشور خاص باشند و بر این مبنا بهرهبرداری از منابع انسانی امری بسیار سخت و در عین حال حفظ نیروی انسانی متخصص و نیز استفاده مناسب از این ثروت امری تخصصی است . در دنیای امروز رقابت شدید بر سر تصاحب انسانهای متخصص وجود دارد و در همه جای دنیا و به طور اخص در کشورهای توسعه یافته همیشه بهترین پیشنهادها و شرایط برای نیروی انسانی متخصص وجود دارد و همواره نخبگان کشورهای توسعه نیافته بهعنوان ارزشمندترین بخش منابع انسانی این جوامع در معرض اغواگری های جهان توسعه یافته قرار داشته و تلاش گستردهای از سوی دانشگاهها ، مرکز تحقیقاتی ، شرکتها ، کارخانههای تولیدی و استارتاپ ها برای جذب این افراد وجود دارد . پیشرفت کشورها در گرو تربیت انسانهاي کارآمد و به کارگیري قابلیتهاي آنهاست. اندیشه انسانهای خلاق و باانگیزه گنجینهای گران بهاست که در صورت توجه و بهرهبرداری درست از آن، توسعه پایدار حاصل خواهد شد . ایران در زمرة کشورهایی است که مهاجرت نیروهاي متخصص آن در حد بالایی قرار دارد. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول کشور ایران رتبه اول را در آمار مهاجرت نخبگان از میان 91 کشور درحالتوسعه یا توسعهیافتۀ دنیا کسب کرده است. صندوق بینالمللی پول گزارش داده است که سالانه حدود 180 هزار ایرانی تحصیلکرده به امید زندگی و یافتن موقعیتهای شغلی بهتر از کشور خارج میشوند که به معنای خروج بیش از 50 میلیارد دلار ارز از کشور است . در تحقیقی ، چهارده عامل بهعنوان عوامل مؤثر در گرایش اعضای هیات علمی جهت مهاجرت به خارج از کشور مورد ارزیابی قرار گرفتهاند که بر اساس پاسخ های بهدستآمده ، ترتیب اثرگذاری هریک از عوامل برای موسسه مشخص گردیده است و ماحصل وضعیت در این 28 موسسه نمونه حکایت از آن دارد که در 9 موسسه 32 درصد عامل حقوق و درآمد ، 29 درصد وجود امکانات فراوان در خارج از کشور و کمی امکانات در داخل کشور، 18 درصد وجود مدیران ضعیف ، 7 درصد بیتوجهی مسئولین به خواستههای اعضای هیات علمی ذکرشده است. همچنین مسائلی چون عدم اطمینان به آینده، فشارهای اجتماعی و فرهنگی و تنشهای موجود در ایجاد گرایش به مهاجرت نقش دارد (4) . البته نباید همیشه به مهاجرت بهعنوان پدیدهای منفی نگاه کرد . در دنیای امروز به مدد گسترش ارتباطات و ایجاد تنوع و تکثر فرهنگی شکل تفکر و اندیشه انسانها و نیز انتظارات آنها از جامعهای که در آن متولد شدهاند و به بلوغ رسیدهاند دچار تحولات اساسی شده و انسانها بهخصوص دستهای از آنها که دارای تحصیلات بیشتر یا میزان داراییها یا مهارتهای بیشتری در مقایسه با سایر شهروندان میباشند ، دارای نگاه دوراندیشانه و یا بلند پروازانهتری در مقایسه با سایر افراد جامعه بوده و شرایط موجود جامعهای خاص را متناسب با قابلیتهای خود تشخیص نمیدهند و به دنبال جستجوی فرصتهای بهتر در جوامع و یا محلهای دیگری هستند که این خود بهنوعی نشاندهنده بالندگی جمعیت و میل به پیشرفت در انسانها میباشد؛ اما مسئله زمانی شکل تهدیدکننده ای به خود میگیرد که این مهاجرت به شکل خروج مهارت های کمیاب یا ارزشمند، داراییها و ارز و نیز نیروی انسانی متخصصی که برای تربیتش چه در داخل یا خارج از کشور میلیاردها دلار هزینه شده و در موقع رسیدن به بهرهوری و تولید ارزش افزوده برای جامعه بومی، تصمیم به مهاجرت میگیرند که میتواند صدمات جبرانناپذیری به مسیر رشد و توسعه کشورهای مهاجر فرصت وارد نماید. موضوعی که در رابطه با کشور ایران بهشدت صدق میکند و آمارهای موجود حاکی از مهاجرت بخش قابلتوجهی از نخبگان دانشگاهی و اعضای هیئت علمی ، مالی و اقتصادی به خارج از کشور در طی سالها و دهههای متمادی میباشد که به مثابه کم شدن همه ساله بخش عظیمی از ثروت معنوی و اقتصادی ایران میباشد و لازم است در خصوص بررسی دلایل این امر بررسی جدی صورت گیرد. برخی از تحقیقات ، مهاجرت تحصیلکردگان را ناشی از عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي میدانند. مقصد اصلی بیشتر این مهاجرتها کشورهای پیشرفته اســت، بهطوری که بیشترین درصد از نخبگان مهاجر، پنج کشــور آمریکا ، کانادا ، استرالیا ، فرانسه و آلمان را برای سفر خود برگزیدهاند . آنچه که باعث پیشرفت و توسعه یک کشور میشود متخصصان و افراد تحصیلکرده (سرمایههای انسانی) آن کشور است . مهاجرت که در حقیقت از کشورهای توسعهنیافته و درحال توسعه به کشورهای توسعهیافته انجام میشود و باعث پیشرفت روزافزون آن کشورها گردیده و موجب عقب ماندگی بیشتر کشورهای توسعه نیافته میشود. این پدیده که باعث از دست رفتن سرمایههای عظیم انسانی اقتصادی اجتماعی و حتی فرهنگی کشورهای مهاجر فرست میشود آنان را از چرخه توسعه بازمیدارد و گاهی کاملاً خارج میسازد . چرخه پدیده فرار مغزها از کشورهای پیرامونی به کشورهای مرکز میباشد که این خود برای کشورهای مرکز موجب سود میشود که به علت صرفهجویی در آموزش متخصصان میباشد . تحرک و جابجایی انسانها را نیز میتوان مصداق قدرت انتخاب و آزادی نوع بشر در نظر آورد. مهاجرت میتواند انواعی از سرمایه را اعم از اقتصادی، انسانی، اجتماعی و فرهنگی برای مهاجرین و خانوادههای شان و حتی کشورهای شان به ارمغان آورد . گرچه بسیاری بر این باورند که مهاجرت این نیروها باعث از دست رفتن سرمایه انسانی کشورهای در حال توسعه شده و در بلند مدت توسعهی اقتصادی و اجتماعی این کشورها را به تاخیر میاندازد. اما باید در نظر داشت که در بسیاری از موارد بسترهای اقتصادی و اجتماعی کشورهای مبدأ توان جذب چنین نیروهایی را ندارند و میزان بیکاری بالا و یا اشتغال با کیفیت پایین از یکسو و نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی از سوی دیگر باعث هدر رفتن مهارتها و در نهایت خسران و تباهی این مغزها میشود. مهاجرتهای بینالمللی میتوانند باعث افزایش درآمد سرانهی افراد شده و از طریق ارسال وجوه نقدی رشد اقتصادی را باعث شود. همچنین از طریق انتقال دانش و تکنولوژی باعث انتقال دانش و فناوری به کشورهای خود شوند . در سال 1995 تعداد مهاجران بینالمللی یعنی افرادی که در کشوری غیر از کشور محل تولد خود ساکن بودهاند برابر 174 میلیون نفر، در سال 2005 برابر 221 میلیون نفر و در سال 2019 نیز 272 میلیون نفر بوده است. بر این اساس سهم جمعیت مهاجر از کل جمعیت جهان طی 25 سال اخیر با 25 درصد افزایش از 2.8 به 3.5 درصد رسیده است. 52 درصد این مهاجران را مردان و 48 درصد را زنان تشکیل داده و حدود 70 درصد آنها نیز در سنین 20 تا 59 سال یعنی سنین کار و فعالیت قرار داشتهاند (IOM1, 2019).
شکل 1. وضعیت مهاجرت بینالمللی
Source: (IOM, 2019)
مهاجرت و فرار مغزها که خود از جهتی معلول عدم توسعه اقتصادی و فقدان وسایل تحقیق و مطالعه در یک جامعه است از جهت دیگر موجب کندی پیشرفت امور اجتماعی در همان جامعه میشود و بدین ترتیب علت و معلول اثر متقابل در یکدیگر کرده و دایره معیوبی به وجود میآورند که متوقف ساختن آن اشکالات بسیاری در بردارد . توسعه فرآیند تحولات چشمگیر همه جانبه اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی- فضایی و سیاسی کشور است ، به نحوی که طی این فرآیند از معضلات و نارسایی های همه جانبه ملی بنحو بارزی کاسته شود. عواملی از قبیل وجود استبداد و وجود دولت های خودکامه ، فقدان نهادهای برخاسته از اراده آزاد افراد و بر اساس تمایل آنان ، ناتوانی در رقابت با تکنولوژی ، پائین بودن تولید سرانه و عدم توزیع عادلانه آن ، موانع تاریخی و ساختاری ضعف مدنی و سیاسی در ایران ، اعتیاد به مصرف مصنوعات غربی ، تداوم اقتصاد معیشتی بر محور خانوار و عقب ماندگی فنی آن و از دیدگاهی دیگر مهاجرت نخبگان و متخصصان از عمده عوامل توسعه نیافتگی محسوب می شوند . عواقب افزایش گرایش به مهاجرت در میان تحصیلکردهها به شکل کاهش تولیدات علمی و پژوهشی ، کاهش توسعه اقتصادی ، کاهش کیفیت تولیدات داخلی و کاهش مشارکت اجتماعی تجلی مییابد و سبب پدید آمدن ضعف مدیریت در عرصههای گوناگون میگردد و درنتیجه گرایش به مهاجرت تحصیلکردهها افزایش مییابد. از آنجایی که بخش مهمی از مهاجرین را اعضای هیئت علمی دانشگاه ها تشکیل می دهند ، اطلاع از دیدگاه ها و نظرات آنها حایز اهمیت می باشد . هدف کلی این تحقیق ، تعیین عوامل اجتماعی – اقتصادی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری بود . سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت کدام اند ؟
مبانی نظری :
مهاجرت يا کوچ کردن همواره يکي از راههایی بوده است که به انسان در تلاش خود براي سازگاري با محیط و فائق آمدن بر دشواریها کمک کرده است؛ اما اگر جريان در طول تاريخ بهعنوان يک وسيله تنظيم خود به خودي منابع و موجودات تلقي شده است، در اين دوره، جنبههای منفي آن نيز آشکارشده و اثرات اقتصادي اجتماعي حاصل از اين جريان در چارچوب اقتصاد توسعه موردتوجه قرارگرفته است. بهعبارتدیگر تقريباً میتوان گفت که مهاجرت همزاد زندگي اجتماعي بشر بوده است. بدینسان که از زماني که انسان نخستين مرحله معيشتي خود يعني مرحله گردآوري خوراک را آغاز نمود، براي تأمین معيشت خود از یکسو و جهت ايمن ماندن از گزند حوادث طبيعي از سوي ديگر، ناگزير از حرکت از مکاني به مکان ديگر بود. انسان در مرحله بعد يعني مرحله توليد خوراک است که توانست يکجانشيني را اختيار نمود و مکاني ثابت جهت اسکان بيابد. ولي بهرغم اسکان عمومي بشر، جمعي از انسانها به دليل زندگي شباني همچنان کوچروي را تاکنون ادامه دادهاند . به هرحال اگر از سرگذشت تاريخي انسان بگذريم، موضوع مهاجرت به دنبال انقلاب صنعتي در اروپا به دليل تحولات شگرف اقتصادي، اجتماعي، در جوامع آن ديار بهعنوان يک مشکل اجتماعي، سر برآورد؛ اما به دليل رشد پايين جمعيت در اروپا از یکسو و جذب مهاجران در صنايع نوپا و رو به رشد شهري از سوي ديگر، جابهجایی جمعيت، مشکل اساسي براي جوامع آن سامان ايجاد نکرد؛ اما در کشورهاي جهان سوم به دليل رشد سريع جمعيت از یکسو و توزيع نابرابر امکانات و رشد اقتصادي کند و نامتوازن از سوي ديگر، امواج مهاجرت انسانها چه از روستاها به شهرها و چه از شهرهاي کوچک به شهرهاي بزرگ بهعنوان يک مشکل اساسي بروز نمود
لي درسال 1966 در مقالهاي با عنوان « نظريهاي دربارة مهاجرت » که در مجلة جمعیتشناسی آمريکا منتشر کرد مهاجرت را تحت تأثیر چهار عامل عمده ذيل تبيين کرد :
الف) عوامل موجود در مبدأ (برانگيزنده و يا بازدارنده)
ب) عوامل موجود در مقصد (برانگيزنده و يا بازدارنده)
ج) موانع موجود در جريان مهاجرت از مبدأ به مقصد
د) عوامل شخصي (16) .
نظريه لي به تئوري عوامل دافعه و جاذبه معروف است و بر آن اساس، درصورتیکه برآيند عوامل برانگيزنده و بازدارنده مثبت باشد ميل به مهاجرت در فرد ايجاد ميشود و اگر چنانچه عوامل شخصي نتواند اين تمايل را از بين ببرد و موانع موجود در جريان مهاجرت نيز تأثیر بازدارندهاي اعمال نکند مهاجرت عينيت مییابد و فرد حرکت خود را از مبدأ به مقصد آغاز ميکند. وي وجود امکانات بيشتر آموزشي، اشتغالي و درآمد را در مبدأ از جمله عوامل جاذبه به حساب ميآورد و در مقابل هزينههاي بالاي زندگي در محل جديد، دوري از خانه و کاشانه و آلودگي محیطزیست را از عوامل دافعه محسوب ميدارد. نکته قوت نظريه لي تأکید درست و به جاي او دربارة عوامل شخصي است (16). بر اساس نظریه « لی » این عوامل عبارتند از:
الف) عوامل جاذبه یا برانگیزنده شامل :
عوامل اقتصادی : توسعه اقتصادی، تقاضا برای نیروی کار، امنیت سرمایه و تسهیلات با ساختار پایین
عوامل سیاسی : دموکراسی اجتماعی، تمرکززدایی، دیوانسالاری روانتر، سیاست کمک و همیاری
عوامل اجتماعی و فرهنگی : نظم و قانون، جذابیتهای تحصیلی و پژوهشی، رفاه بیشتر
عوامل جمعیتی : باروری پایین، جمعیت فعال پایین، نسبت جنسی نامتوازن
ب) عوامل دافعه شامل :
عوامل اقتصادی: فقر، تورم، فساد مالی و کشمکشهای اقتصادی، کثرت نیروی کار، حقوق کم برای شغلهای سخت و بامهارت، میزان بالای مالیات
عوامل سیاسی: تعصب سیاسی، نوع ایدئولوژی، عدم ثبات سیاسی
عوامل اجتماعی و فرهنگی ، پیوند خانوادگی، ازدواج، خواستههای تحصیلی، نارضایتی از زندگی، میزان جرم و جنایت ، عوامل ناگهانی مثل جنگ، آزار و اذیت و شکنجه (5).
روانشتاين قوانيني را در مبحث مهاجرت مطرح کرده که شامل: 1- فاصله و مهاجرت 2- مرحلهاي بودن مهاجرت 3- تابها و بازتابهای مهاجرت 4- ارتباطات و مهاجرت 5- برتري انگيزه اقتصادي در مهاجرت ميباشد. ازاینرو روانشتاين بيآنکه از ساير عوامل مؤثر بر مهاجرت غفلت کند، بر نقش عوامل اقتصادي در شکلگیری، رشد و استمرار مهاجرتها تأکید دارد و آن را مهمترین عامل برانگيزنده مهاجرتها ميداند (16) .
به نظر وی مهاجر وقتی اقدام به مهاجرت میکند که این امر دارای بازده اقتصادی باشد. بازدهی که فراتر از تفاوت درآمد در مبدا و مقصد مهاجرتی است. بر اساس نظر وی که به نظریه هزینه – فایده موسوم است، مهاجرت زمانی انجام میگیرد که درآمد مبدأ بعلاوه هزینه واقعی مهاجرت کمتر از درامد قابل انتظار باشد. به نظر وي مهاجر وقتي اقدام به مهاجرت ميکند که اين امر داراي بازده اقتصادي باشد. بازدهي که فراتر از تفاوت درآمد در مبدأ و مقصد مهاجرتي است، زيرا بر اساس نظرية وي که به نظريه هزينه- فايده موسوم است، مهاجرت زماني انجام ميگيرد که درآمد در مبدأ بهعلاوه هزينة واقعي مهاجرت کمتر از درآمد قابل انتظار باشد (16). بر اساس اين تئوري مهاجرت و دورة بيکاري و کمکاري همراه آن، ممکن است بهعنوان يک سرمايهگذاري تلقي شود که سرانجام درآمد بالاتر و سطح بالاتر زندگي را براي مهاجرين دربر دارد . اين تئوري سرمايهگذاري انساني، دليل مهاجرت بيشتر جوانان را توضيح ميدهد، زيرا آنها قبلاً هيچ تجربهاي ندارند و فاقد درآمد هستند يا درآمد کمي دارند، به همين خاطر هزينة فرصت آنان پايين است بهعلاوه جوانان پس از يک دورة طولانيتر، منافع را جمع ميکنند. بنابراين فرض اساسي اين تئوري، چنين میباشد که افراد وقتي تصميم به مهاجرت میگیرند که فايدة مهاجرت کردن بر هزينة آن افزوني داشته باشد. فايده مهاجرت در ارزش و درآمد بالقوه پس از مهاجرت در مقایسه با درآمد کنوني ميباشد .
نظریه مبادله هومنز :
هومنز کنشگر را یک سودجوی عاقل میانگارد . فراگردهای تبادلی در سطح فردی و اجتماعی یکیاند هرچند در سطح اجتماعی در شیوه ترکیب این فراگردهای بنیادی، پیچیدهتر است(12). نظریه مبادله هومنز، مهاجرت را نتیجه تعامل افراد با اجتماع در نظر میگیرد در این دیدگاه واقعیتهای اجتماعی مثلاً ارج شدن قایل شدن به یک متخصص به واکنشهای فردی میانجامد و باعث مهاجرت وی میشود . این واکنشها واقعیت اجتماعی دیگری را به بار میآورد یعنی با مهاجرت متخصصان بحران فرار مغزها به جود میآید که باعث جمود علمی در کشور میشود . در این دیدگاه عاملان بهعنوان موجوداتی عاقل و سودجو میباشند که اعمال شان برحسب پاداشها و خسارتها انجام میشود. وقتی یک متخصص در کشور خود به خواستههای مادی و علمی نرسد در پی جبران این خسارتها دست به مهاجرت میزند چون تصور میکند که در کشور مقصد به خواستههای خودشان میرسند که این مهاجرت به دنبال سود بیشتری میباشد . انسانها موجودات معقولی میباشند و همیشه در موقعیتهایشان با توجه به سود و زیان شخصی میباشند و چون رفتار افراد تحت تأثیر موقعیت سنجی افراد میباشند (یک سری از محرکهای اجتماعی) ، رفتارشان دارای پیامدهایی میباشند . وقتی جامعهای نتواند منافع افراد را تأمین کند ، این باعث واکنش افراد جامعه میشود . واکنش نخبگان اغلب اوقات به مهاجرت منتهی میشود که این مهاجرت خود نتایجی را هم برای جامعه مبدأ و هم مقصد دارد. وقتی نخبگان یک کشور دست به مهاجرت میزنند ، این باعث میشود ، ساختارهای جامعه مبدأ دچار تغییر و تحول و در بلندمدت گاهی ضعف شود ، مثلاً پیامد مهاجرت بر نهادهای اقتصادی بسیار نمایان است ، وقتی نخبگان علمی از کشور خارج میشوند سرمایههایی که بر روی آنها سرمایهگذاری شده به نوعی از دست میرود و همچنین نخبگان در هنگام خروج از کشور ارز از کشور خارج میکنند که این خود در بلندمدت باعث ناتوانی و عدم سرمایهگذاری در بخشهای زیر ساختاری- اقتصادی میشود .
جواد زاده (7) در مطالعهای به بررسي عوامل اجتماعي تأثیرگذار بر پديده مهاجرت نخبگان پرداخته است. عوامل اجتماعي بر مبناي سه متغير اصلي سبک زندگي، طبقه اجتماعي و ساخت اجتماعي مورد تحليل قرارگرفته است. همچنين عوامل دافعه مبدأ و جاذبه مقصد نیز در این مطالعه بهعنوان متغیر مستقل و مؤثر بر میل به مهاجرت مطالعه شده است. نتايج تحقيق نشان داده است که بين طبقه اجتماعي و مهاجرت رابطه معناداري وجود ندارد، رابطه بين سبک زندگي ايراني و مهاجرت معکوس بوده و بين ساخت اجتماعي ايران و مهاجرت نخبگان رابطه مستقيمي وجود دارد. جانعلیزاده چوب بستی، علیوردی نیا و پورقاضی (5) مطالعهای را با هدف بررسی وضعیت تمایل به مهاجرت اعضای بنیاد ملی نخبگانِ استان مازندران و علل و زمینههای اجتماعی مؤثر بر گرایش به مهاجرت نخبگان علمی با بهرهگیری از نظریه «جاذبه و دافعه لی » انجام دادهاند. یافتهها نشان دادهاند که بیش از نیمی از نخبگان مشارکتکننده در این مطالعه (حدود 54 درصد) تمایل به ماندن در ایران داشتهاند و بیش از یکچهارم آنها مایل به مهاجرت بودهاند. این مطالعه نشان میدهد که تمایل به مهاجرت نخبگان علمی به شرایط و عملکرد عاملان اجتماعی در داخل و خارج کشور مربوط میشود. از نظر جمعیت مورد بررسی برآیند پایین بودن جاذبه مبدأ و بالا بودن دافعه مبدأ و جاذبه مقصد سبب تمایل به مهاجرت نخبگان است. در میان عوامل کششی، فرصتهای اشتغال، با اهمیتترین جاذبهای است که پاسخگویان را متمایل به مهاجرت میکند و دو عامل نامساعد بودن زمینه برای ادامه تحصیل و پژوهش و عدم قدردانی کافی از نخبگان علمی مهمترین دافعههایی هستند که سبب تمایل به مهاجرت این نخبگان میشوند. صالحی عمران (1385) در تحقیقی به بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران نسبت به علل مهاجرت نخبگان به خارج از کشور پرداخته و به دو دسته از عوامل رانشی و عوامل کششی توجه کرد. نتایج تحقیق نشان داده است که عواملی نظیر عدم توجه اجتماعی به ارزش فعالیتهای علمی، نبود تسهیلات لازم برای پژوهش، پایین بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعیض و نابرابری بهطور زیاد و خیلی زیاد بهعنوان عوامل رانشی در مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور مؤثر هستند. عوامل سیاسی (مانند وجود فشارهای سیاسی و نبود آزادی در ابراز عقیده) اهمیت چندانی در نظر اعضای هیئت علمی نداشته است. نتایج این تحقیق همچنین نشان داده است که امکانات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، ارتقا و رشد علمی و حرفهای، وجود فرصتهای شغلی بهتر، دسترسی به دستمزد بیشتر، آسایش روانی و اجتماعی بهتر برای خود و خانواده، علاقه به زندگی در یک جامعه بدون احساس تبعیض و نهایتاً ارتباط بهتر تخصص با نیازهای جامعه خارجی به ترتیب در دیدگاه اعضای هیئتعلمی بهعنوان عوامل کششی قلمداد شدهاند. حاتمی و همکاران (3) در تحقیقی به بررسی علل گرایش به مهاجرت 120 نفر از دانشجویان تحصیلکرده مراجعهکننده به مراکز اعزام دانشجویان به خارج از کشور شهر شیراز پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان میدهد که عواملی نظیر «بیکاری، نداشتن درآمد کافی، برخوردار نبودن از شغل متناسب با رشته تحصیلی، نبود فرصتهای شغلی مناسب، نبود امنیت شغلی، نبود امکانات، بحرانهای اقتصادی، نبود امکانات علمی، پژوهشی و آزمایشگاهی، کمبود استادان متخصص، توجه نکردن به خواستههای افراد تحصیلکرده و رعایت شأن علمی آنان، نبود موفقیت در مقاطع تحصیلی بالاتر، محدودیت آزادی فردی» بهگونهای معنادار بهعنوان عوامل رانشی در مهاجرت دانشجویان دختر به خارج از کشور مؤثرند. همچنین «توزیع شغل بر اساس مهارتهای افراد، مناسب بودن درآمد، نظم و ثبات اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت، سطح علمی بالاتر، بها دادن به نوآوری، امکانات و خدمات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، تساوی حقوق زن و مرد» در دیدگاه دانشجویان بهعنوان عوامل کششی نام برده شدهاند. جانتین، فلاحی وسیف (7) در پژوهشی به مطالعه عوامل مؤثر بر مهاجرت از ١٥ کشور توسعه یافته عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی و ١٤ کشور درحالتوسعه به ایالات متحدة آمریکا طی سالهای ١٩٩١-٢٠٠٨ پرداختند. نتایج نشان داد که فاصله میان کشور مبدأ و کشور مقصد، برای هر دو گروه از کشورها منفی و معنیدار است؛ لذا با افزایش مسافت میان کشورهای مبدأ با کشور آمریکا حجم مهاجرت به این کشور کاهش مییابد. میزان عرضه نیروی کار در کشور مبدأ، برای کشورهای درحال توسعه معنیدار و مثبت است؛ اما برای کشورهای توسعهیافته معنیدار نیست. متغیر شکاف تکنولوژی برای کشورهای توسعهیافته، منفی و معنیدار و برای کشورهای درحالتوسعه، مثبت و معنیدار است. در هر دو گروه از کشورها، افزایش نرخ سرمایهگذاری در کشور مبدأ مهاجرت را کاهش میدهد؛ اما کشورهای درحال - توسعه حساسیت بیشتری نسبت به این متغیر دارند. متغیرهای تفاوت سرانه تولید ناخالص داخلی، نرخ زاد و ولد، شاخص سرمایه انسانی، مهاجرت دو سال گذشته، جمعیت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور مبدأ برای هر دو گروه از کشورها مثبت و معنیدار هستند. همچنین، متغیرهای جمعیت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی تأثیر اندکی در شکلگیری جریان مهاجرت دارند. محسنی تبریزی و عدل (10) در پژوهشی بر اساس بخشی از اطلاعات مأخوذ از پیمایش اعضا هیئتعلمی دانشگاههای دولتی شهر تهران با هدف « بررسی عوامل روانی- اجتماعی مؤثر بر تمایل اعضا هیئت علمی به مهاجرت به خارج از کشور» تدوین و تنظیم شده است. با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، اطلاعات موردنیاز گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه اعضا هیئتعلمی رسمی شاغل در دانشگاههای دولتی شهر تهران تشکیل میدهد. نمونه آماری تحقیق 120 نفر عضو هیئتعلمی است که بر اساس قواعد تعیین حجم نمونه و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدهاند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق و نیکویی برازش مدل نظری نشان میدهد که تمایل به مهاجرت بهطور معکوس با رضایت شغلی، احساس امنیت شغلی، احساس رضایت از زندگی، درجه مشارکت سیاسی-اجتماعی، سالهای اشتغال در دانشگاه و عوامل مداخلهگر رابطه دارد. همچنین تمایل به مهاجرت بهطور مستقیم با وضعیت اجتماعی-اقتصادی، عوامل دافعه و عوامل جاذبه همبسته است. نتایج حاصله نشان داد که متغیرهای رضایت شغلی، مشارکت اجتماعی- سیاسی، عوامل جاذبه، سالهای اشتغال در دانشگاه و عوامل مداخلهگر بهعنوان تعیین کنندهترین عوامل تأثیرگذار برانگیزش به مهاجرت اعضا هیئتعلمی مطرح اند. این متغیرها حدود 45 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند. ودادهیر (14) در پژوهشی به تبیین گرایش به مهاجرت به خارج در بین پزشکان پرداخت. نتایج حاکی از آن بود که پزشکان و پیراپزشکان به دلیل مسائل دافعه در کشور و جاذبههای زیاد در کشور مقصد به مهاجرت گرایش پیداکردهاند. از سیاستگذاران حوزه سلامت و پزشکی انتظار میرود تا برای پیشگیری و مدیریت روند مهاجرت نیروهای متخصص پزشکی، برنامهها و قوانینی شفاف را در خصوص مدیریت و رفع موانع ماندگاری جامعه پزشکی و تقویت جاذبهها تدوین کنند. مقدس و شرفی (10) در پژوهشی به نگرش اعضای هیئتعلمی درباره دلایل مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور پرداخته است . جمعیت موردمطالعه اعضای هیئتعلمی دانشگاه مازندران تشکیل میدهد. نتایج حاصل از این نظرسنجی نشان داد که عواملی نظیر «عدم توجه اجتماعی به ارزش فعالیتهای علمی؛ نبود تسهیلات لازم برای پژوهش، پایین بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعیض و نابرابری» بهعنوان عوامل رانشی در مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور مؤثر هستند. عوامل سیاسی مانند «وجود فشارهای سیاسی و نبود آزادی در ابراز عقیده» اهمیت چندانی در نظر اعضای هیئتعلمی نداشته است. نتایج این تحقیق همچنین نشان میدهد «امکانات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، ارتقاء رشد علمی و حرفهای، وجود فرصتهای شغلی بهتر، دسترسی به دستمزد بیشتر، آسایش روانی و اجتماعی بهتر برای خود و خانواده، علاقه به زندگی در یک جامعه بدون احساس تبعیض و نهایتاً ارتباط بهتر تخصص با نیازهای جامعه خارجی» به ترتیب در دیدگاه اعضای هیئتعلمی بهعنوان عوامل کششی قلمداد شدند.
1- بین برخورداری از منزلت اجتماعی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
2- بین میزان رضایت از سطح زندگی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
3- بین میزان برخورداری از امکانات علمی - تخصصی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
4- بین احساس تبعیض در جامعه و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
5- بین میزان رضایت شغلی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
6- بین تمایل به بهبود درآمد با گرایش نخبگان به مهاجرت نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد .
مهاجرت :
اورت لی مهاجرت را « تغییر دائمی یا نیمه دائمی مسکن، بدون هیچ محدودیتی در مورد فاصله حرکت و ماهیت اختیاری یا اجباری مهاجرت ، همچنین بدون هیچگونه تمایزی بین مهاجرت داخلی یا خارجی » تعریف می کند . رولان پرسا مهاجرت را حرکت افراد یا گروهها میداند که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد (همان) و دونالد جی- بوگ، مهاجرت را پاسخ ارگانیسم انسانی به نیروهای اقتصادی- اجتماعی و جمعیتی در محیط تعریف میکند (16).
تعریف متغیرها :
مهاجرت نخبگان :
روند عزیمت افراد متخصص و آموزشدیده از یک کشور یا بخش اقتصادی به کشور یا بخش دیگر که غالباً به منظور حقوق و مزایای بهتر یا شرایط بهتر زندگی صورت میگیرد (2) .
منزلت اجتماعی :
منزلت اجتماعی ، پايگاه اجتماعي است كه فرد در ميان يك گروه دارد و يا به مرتبه اجتماعي يك گروه در مقايسه با گروههای ديگر گفته میشود . به بیان دیگر ، موقعيتي كه يك فرد يا خانواده با ارجاع به استانداردهاي ميانگين رايج درباره ویژگیهای فرهنگي، درآمد مؤثر، داراییهای مادي و مشاركت در فعالیتهای گروهي ـ اجتماعي به دست میآورد . ماکس وبر منزلت را برآوردي مثبت يا منفي از احترام يا پرستيژ پذیرفته شده از سوي افراد يا موقعیتها تعريف کردهاند. منزلت، بازتابدهنده عواملي هم چون منشأ خانوادگي رفتار، تحصيلات و ویژگیهای مشابه است كه دستیابی به آنها يا از دست دادنشان سختتر از به دست آوردن يا از دست دادن ثروت اقتصادي است(11).
رضایت شغلی :
رضایت شغلی احساس مطلوب، مثبت و خوشایندی است که هر فرد از راه ارزیابی شغل خود یا تجربیات شغل خود بدان دست مییابد (1) .
رضایت از زندگی :
مایکالس رضایت از زندگی را تفاوت ادراک فرد از این اشیا چگونه هستند و چگونه میتوانند باشند تعریف کرده است. سوزا و سانجا رضایت از زندگی را بهعنوان تفاوت بین آنچه که شخص میخواهد و انچه که هست بیان میکند (11) .
احساس تبعیض :
مراد از احساس تبعیض ادراک ذهن، مقایسه، ارزیابی و نتیجهگیری از شرایطی است که کنشگر درمییابد به منابع ارزشمند برابر در مقایسه با دیگران دسترسی ندارد (13) .
روش تحقیق، پیمایش مقطعی و از نظر هدف ، کاربردی بود . دادهها به روش میدانی و با ابزار پرسشنامه جمعآوری شدند . اعتبار وسیله اندازهگیری از طریق اعتبار محتوا و اعتبار صوری به کمک و تائید اساتید راهنما و متخصصین امر تائید شد. برای ارزیابی پایایی وسیله اندازهگیری از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شد که ضرایب بدست آمده بالای 7/0 بود . جامعه آماری ، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز بودند که بنا بر اعلام دفتر جذب و امور اساتید دانشگاه تعداد آنها 515 نفر بود . براي برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 145 نفر تعیین شد . شیوه نمونه گیری ، نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم بود .
تحلیل توصیفی متغیرهای تحقیق :
جدول 8. تحلیل توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیرها | فراوانی کل | میانگین | مد | انحراف معیار | واریانس | حداقل | حداکثر |
برخورداری از منزلت اجتماعی | ۱۴۰ | ۹۰/۲ | ۵۸/۲ | ۶5/۰ | 429/0 | 50/1 | 75/5 |
تبعیض اجتماعی | ۱۴۰ | ۲۶/۲ | ۲۵/۲ | ۵7/۰ | 326/0 | 1 | 25/4 |
برخورداری از امکانات علمی و تخصصی | ۱۴۰ | ۱/۲ | ۸۷/۱ | ۶۷/۰ | 462/0 | 1 | 5 |
میزان رضایت شغلی | ۱۴۰ | ۳ | ۴ | ۷۷/۰ | 606/0 | 25/1 | 5 |
رضایت از زندگی | ۱۴۰ | ۴۹/۲ | ۲ | ۶۵/۰ | 435/0 | 16/1 | 4 |
درآمد | ۱۴۰ | ۴۸/۲ | ۶۶/۲ | ۵۷/۰ | 334/0 | 66/1 | 33/4 |
گرایش به مهاجرت | 140 | ۵۶/۳ | ۴ | ۶۱/۰ | 381/0 | 2 | 85/4 |
جدول 9. آزمون کولموگرف – سیمو نف جهت تعیین نرمال بودن توزیع دادهها
متغیرها | کلموگروف- اسمیرنوف | تعداد | sig | نتیجه |
برخورداری از منزلت اجتماعی | 078/۰ | ۱۴۰ | 0.0۳ | غیر نرمال |
تبعیض اجتماعی | 147/۰ | 140 | 0.00 | غیر نرمال |
برخورداری از امکانات علمی و تخصصی | 179/۰ | ۱۴۰ | 0.00 | غیر نرمال |
میزان رضایت شغلی | 075/۰ | ۱۴۰ | 0.00 | غیر نرمال |
آزادیهای مدنی | 111/۰ | ۱۴۰ | 0.0۳ | غیر نرمال |
رضایت از زندگی | 125/۰ | ۱۴۰ | 0.00 | غیر نرمال |
بهبود درآمد | 094/۰ | ۱۴۰ | 0.00 | غیر نرمال |
گرایش به مهاجرت | ۱۱۶/۰ | ۱۴۰ | 0.00 | غیر نرمال |
نتایج آزمون بالا نشان داد که توزیع دادهها غیر نرمال است، بنابرین از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد .
آزمون فرضیه ها :
فرضیه اول: بین میزان برخورداری از منزلت اجتماعی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 10. ضریب همبستگی بین برخورداری از منزلت اجتماعی و گرایش به مهاجرت
میزان گرایش به مهاجرت | میزان منزلت اجتماعی | ضریب همبستگی اسپیرمن |
0.536-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | برخورداری از منزلت اجتماعی معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.536-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش نخبگان به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری کوچکتر از 0.05 میباشد به همین دلیل با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود یعنی بین میزان منزلت اجتماعی و میزان گرایش به مهاجرت رابطه وجود دارد. همبستگی بین دو متغیر 536- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
فرضیه دوم: بین میزان رضایت از سطح زندگی و گرایش به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 11. ضریب همبستگی بین میزان رضایت از سطح زندگی و گرایش به مهاجرت به خارج از کشور
میزان گرایش به مهاجرت | رضایت از سطح زندگی | ضریب اسپیرمن |
0.283-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | رضایت از سطح زندگی معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.283-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری کوچکتر از 0.05 میباشد به همین دلیل با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود یعنی بین میزان رضایت از سطح زندگی و میزان گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد. شدت همبستگی بین دو متغیر 283- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
فرضیه سوم: بین برخورداری از امکانات علمی- تخصصی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 12. ضریب همبستگی بین برخورداری ازامکانات علمی و تخصصی و گرایش به مهاجرت
میزان گرایش به مهاجرت | میزان امکانات علمی و تخصصی | ضریب اسپیرمن |
0.462-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | برخورداری امکانات علمی و تخصصی معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.462-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری کوچکتر از 0.05 میباشد به همین دلیل با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود یعنی بین برخورداری از امکانات علمی و تخصصی و میزان گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد. شدت همبستگی بین دو متغیر 462- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
فرضیه چهارم: بین میزان احساس تبعیض در جامعه و گرایش به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 13. ضریب همبستگی بین احساس تبعیض در جامعه و میزان گرایش به مهاجرت
میزان گرایش به مهاجرت | میزان تبعیض در جامعه | ضریب اسپیرمن |
0.345-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | میزان احساس تبعیض در جامعه معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.345-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری کوچکتر از 0.05 میباشد و با با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود ، یعنی بین میزان احساس یا وجودتبعیض در جامعه و میزان گرایش به مهاجرت به خارج از کشور رابطه معناداری وجود دارد. شدت همبستگی بین دو متغیر 345- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
فرضیه پنجم: بین میزان رضایت شغلی و گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 14. ضریب همبستگی بین میزان رضایت شغلی و میزان گرایش به مهاجرت
میزان گرایش به مهاجرت | میزان رضایت شغلی | ضریب اسپیرمن |
0.280-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | میزان رضایت شغلی معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.280-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری کوچکتر از 0.05 میباشد به همین دلیل با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود یعنی بین میزان رضایت شغلی و میزان گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بر شدت همبستگی بین دو متغیر 280- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
فرضیه ششم: بین میزان تمایل به افزایش درآمد و میزان گرایش نخبگان به مهاجرت رابطه وجود دارد.
جدول 16. ضریب همبستگی بین میزان تمایل به افزایش درآمد و میزان گرایش به مهاجرت
میزان گرایش به مهاجرت | میزان تمایل به افزایش درآمد | ضریب اسپیرمن |
0.261-** 0.000 ۱۴۰ | 1
۱۴۰ | میزان تمایل به افزایش درآمد معناداری تعداد |
1
۱۴۰ | 0.261-** 0.000 ۱۴۰ | میزان گرایش به مهاجرت معناداری تعداد |
مقدار معناداری 0.001 و کوچکتر از 0.05 میباشد ، به همین دلیل با اطمینان 95 درصد فرضیه تحقیق تائید میشود یعنی بین میزان تمایل به افزایش درآمد و میزان گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد. شدت همبستگی بین دو متغیر 262- درصد میباشد که این امر بیانگر رابطه معکوس بین دو متغیر است.
نتیجه گیری و بحث :
هدف اصلی این تحقیق تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش نخبگان به مهاجرت و آثار آن بر توسعه نیافتگی شهری بود . نتایج بدست آمده نشان داد که بین برخورداری از منزلت اجتماعی ، رضایت از سطح زندگی ، برخورداری از امکانات علمی- تخصصی ، وجود تبعیض در جامعه ، رضایت شغلی ، میزان بهرهمندی از آزادی های مدنی ، تمایل به بهبود درآمد و گرایش به مهاجرت به خارج از کشور از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز رابطه وجود دارد و با نتایج تحقیقات انجام گرفته مانند صالحی عمران (1385) ، ودادهیر (1398) مقدس و شرفی (1388) ، حاتمی و همکاران (1391)، جهانگیری و فتاحی (1391) و فلاحی وسیف (1394) همخوانی دارد . مهاجرت متخصصان و نخبگان یکی از معضلاتی است که بایستی سیاستگذاران مدیریت علمی کشور را به خود مشغول بدارد . نیروی انسانی یکی از اساسی ترین شاخص های توسعه یافتگی محسوب می شود . نیروی انسانیِ متخصّص و ماهر باعث پیشرفت و بهره وری بهینه از امکانات و منابع کشورها می شود . اگرچه نخبگان مهاجر می توانند نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدا خود داشته باشند و می توانند منبع ایده ها ، دانش ها و مهارت ها، و سرمایه های اجتماعی باشند ، با این وجود هنوز بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، از مهاجرت نخبگان متضرر می شوند . اگر روند و آهنگ مهاجرت با این وضعیت پیش برود ، پیامدهاي منفی براي کشور ببار خواهد آورد ، زیرا پیشرفت کشور و نهاد هاي آن و استفاده بهینه از امکانات و منابع به دانش نیروي انسانی متخصص و ماهر وابسته است . عواقب افزایش گرایش به مهاجرت در میان نخبگان به شکل کاهش تولیدات علمی و پژوهشی ، کاهش توسعه اقتصادی ، کاهش کیفیت تولیدات داخلی و کاهش مشارکت اجتماعی و در نهایت به توسعه نیافتگی شهری منجر خواهد گردید .
- به منظور ایجاد انگیزه در اعضای هیئتعلمی، درآمد متناسب با سطح تورم افزایش یابد و یا از مشوقهای انگیزاننده استفاده شود.
- به اعضای هیئتعلمی ارج ، اعتبار و احترام خاصی قائل شود.
- شایستهسالاری با تمام وجود در دانشگاه ها اجرا شود.
- از معیارهای دانشگاهی که تراز جهانی دارد ، در خصوص ارتقا استفاده شود.
- در جذب اعضای هیئتعلمی و طی کردن پله های ترقی تبعیض و نابرابری برداشته شود.
- دولت باید از نظر کارشناسان و متخصصان در اداره امور کشور استقبال کنند.
تعارض منافع :
« بنا بر اظهار نویسنده مقاله حاضر فاقد هر گونه تعارض منافع بوده است. »
References:
1-Avrideh, Solmaz and Moeini, Seyed Reza, (2006) Survey of job satisfaction of educators and assistants in Guilan province and social factors affecting it in 2006-2007
2-Ghorchian, Nader, Arasteh, Hassan, Jafari, P (2004) Encyclopedia of Higher Education, Tehran: The Great Encyclopedia Foundation, Volume II
3-Hatami, Ali; Jahangir Jahangiri and Sajjad Fattahi (2012) A Study of Factors Related to the Tendency of Educated Girls to Immigrate Abroad; Case Study of Female Students Referred to International Student Sending Centers Journal of Women and Society, Third Year, Second Issue
4-Jafari Moattar, Fereydoon (2008) Elite Migration, Institute for Research and Development of Humanities
5-Janalizadeh Choobbasti, Heidar, Ailverdinia, Akbar, Pourghazi, Shiva (2014) A Cognitive Society Study of the tendency of scientific elites to emigrate, Culture Strategy, No. 25, Spring 2014
6-Janalizadeh Choobbasti, Heidar; Aliverdinia, Akbar; PourGhazi,
Shiva (2016) Effective methods in preventing the emigration of scientific elites (Case study: Mazandaran province), Parliament and Strategy, 119 – 147
7-Janten, Goddess; Fallahi, Mohammad Ali; Seifi, Ahmad (2015) A Study of the Factors Affecting Immigration from Developed and Developing Countries to the United States. Journal of Ferdowsi Social Sciences of Mashhad, No. 25, pages 167 – 196
8-Javadzadeh, Pedaram (2015) Social reasons for the emigration of Iranian elites to American universities. Journal of Cultural Management Summer 2015, No. 28, pp. 95-112
9-Mogaddas, Ali Asghar; Sharafi, Zakieh (2009) Investigating the motivating factors of international migration tendency of 18-30 years old youth in Shiraz and Arsanjan, Sociology of Iran, Volume 10, Number 1, Pages 162-190
10-Mohseni Tabrizi, Ali Reza; Adl, Mandana (2007) A Study of Social Psychological Factors Affecting the Tendency of Faculty Members of Tehran Universities to Immigrate Abroad, Letter of the Iranian Demographic Association, No. 4, pp. 70-98
11-Rabbani, Rasoul and Ansari, Ebrahim (2018) Sociology of social strata and inequalities, 5th edition, position
12-Ritzer, George (2003) Theories of Contemporary Sociology, translated by Mohsen Thalasi Scientific Publications
Salehi Omran, Ebrahim (2006) A Survey of Faculty Members' Attitudes Toward the Causes of Elite Migration Abroad, Sociological Studies, No. 28, pp. 56-81
13-Tavalaei, Novin, Fallahpisheh, Akram (2011) Study of the effect of inequality on cooperation, Iranian Social Issues Quarterly, 2nd year No. 2
14-Vedadhir, Abo Ali (2019) Explaining the tendency to emigrate abroad, Medical Society, No. 92, pp. 23 – 42
15-Zakir Salehi, Gholamreza (2004), Iranian University: An Introduction to the Sociology of Higher Education, First Edition, Tehran: Kavir
16-Zanjani, Habibollah (2001) Immigration, Tehran: Samat Publications
Research Paper
Investigating the socio-economic factors related to the tendency of elites to migrate and its effects on urban underdevelopment
Migration is the movement of individuals or groups that results in a permanent or long-term change of a person's usual residence. The main purpose of this study was to determine the socio-economic factors related to the tendency of elites to migrate and its effects on urban underdevelopment. This research was applied in terms of purpose and method. The statistical population of all faculty members of Islamic Azad University, Tabriz Branch and the sample size was determined using Cochran's formula of 145 people. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. The results showed that there is a significant relationship between having social status, life satisfaction, having scientific-professional facilities, discrimination in society, job satisfaction, desire to improve income and the tendency of elites to emigrate. If the process and pace of migration proceeds according to this situation, it will have negative social and economic consequences for the country.
Conflict of interest:
"According to the authors of the present article, there was no conflict of interest."
Keywords: Social status, Job satisfaction, Discrimination in society, Immigration tendency, Elites
[1] . International Organization for Migration