الگوهای ارتباطی خانواده و تعارضات فرزندان و والدین
محورهای موضوعی : روش ها و مدل های روانشناختیصفورا سپهری 1 , شهلا پاکدامن 2
1 - دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید بهشتی
2 - استادیار گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
کلید واژه: الگوهای ارتباطی خانواده, شیوههای حل تعارض,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف شناخت نحوهی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوههای حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکتکنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشتههای گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و دادهها از روش محاسبه ی همبستگیهای بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفتوشنود بالایی گزارش کردند از شیوههای حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوههای مصالحهگرایانه، سلطهگرایانه و اجتنابی بهره میجستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفتوشنود بالایی گزارش کردند، شیوههای مؤتلفانه و مصالحهگرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوههای سلطهگرایانه و خدمتکارانه استفاده میکردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفتوشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار میبردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوههای خدمتکارانه، سلطهگرایانه و دختران شیوههای اجتنابی، سلطهگرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیانگر این مطلب است که گفتوشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه میشود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوههای ناکارآمد سلطهگرایانه و اجتنابی را پیشبینی میکند.
The purpose of this study was to investigate the way that family communication pattern and conflict style relating to each other. Method: The participants included 206 university students from Shahid Beheshti University. In order to get data, Ritchie Revised Family Communication Pattern (RFCP) and Rahim’s Organization conflict inventory were used. Data were investigated by canonical correlation method in SPSS 16. Results: The results showed that in relation with father, the boys with high conversation used integrating and obliging methods, while the girls used Integrating and Compromising. Also the boys with high conformity used compromising, Avoiding and dominating methods, while the girls with high conformity used dominating and obliging methods. In relation with mother, the boys and the girls with high conversation used Integrating methods, while the boys with high conformity used obliging and dominating methods and the girls used avoiding obliging and dominating methods. Conclusion: In overall it seems conversation always come with useful Integrating method, but most of the time conformity predict using useless methods such as Dominating and Avoiding