مدلهای روابط بین قرارداد روانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی متغیرهای جایگشتپذیر و نسبیتگرایی نظری
محورهای موضوعی : روش ها و مدل های روانشناختیمحسن گل پرور 1 , زهرا جوادیان 2 , امین برازنده 3
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
2 - کارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
3 - کارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
کلید واژه: رضایت شغلی, تعهد سازمانی, قرارداد روانی, جایگشتپذیری متغیرها, نسبیتگرایی نظری,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف بررسی امکان جایگشتپذیری متغیرها و به صورت یک مطالعهی موردی در حوزهی روانشناسی صنعتی و سازمانی به مرحله اجرا درآمد. از جامعه آماری معلمان شهر اصفهان، 532 نفر (مرد و زن) با استفاده از نمونهگیری سهلالوصول برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه قرارداد روانی تکلیب و همکاران (2005)، مقیاس رضایت شغلی وایس و زواران و همکاران (1998؛ با چهار خرده مقیاس موسوم به رضایت از کار، رضایت از حقوق و دستمزد، رضایت از همکاران و رضایت از سرپرست و پرسشنامه تعهد سازمانی اسپیرو و ونکاتش (2002) بودند. دادههای حاصل از پرسشنامهها، بر مبنای دو مدل پیشنهادی اولیه، از طریق مدلسازی معادله ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. شواهد حاصل از این تحلیلها حاکی از آن است که تلقی کردن رضایت شغلی بهعنوان متغیر پیامد برای قرارداد روانی و تعهد سازمانی (بهعنوان متغیر واسطهای) نسبت به اینکه تعهد سازمانی را پیامد قرارداد روانی و رضایت شغلی در نظر بگیریم، هیچگونه برتری ندارد. این امر بهطور نسبی، از این دیدگاه که بسیاری از متغیرها را در علوم انسانی میتوان جایگشتپذیر تلقی کرد، حمایت میکند.
This research was conducted with the purpose of studying the probability of replacing variables and as a case study in industrial and organizational psychology. Among teachers statistical population, 532 teachers (male and female) were selected via convenience sampling. Research instruments consisted of Teakleab et al’s (2005) of psychological contract, Viswesuaran et al’s (1998) job satisfaction scale (with four subscales; work satisfaction, pay satisfaction, coworkers satisfaction and supervisor satisfaction) and Speier and Ven Katesh’s (2002) organizational commitment questionnaire. Data which were gathered from research questionnaires, were analyzed on the basis of two suggested model via structure equation modeling. Results showed that to construe of job satisfaction as a outcome variable for psychological contract and organizational commitment (as a mediator variable), have not any superiority rather than to construe of organizational commitment as a outcome variable for psychological contract and job satisfaction. This fact, relatively, support this view that, very variables in industrial and organizational psychology could be view replaceable.