ﺻﻮرﺗﺒﻨﺪی ﻣﺪرﻧﯿﺘﻪ و ﭘﺴﺎﻣﺪرﻧﯿﺴﻢ: ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻫﺴﺘﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ و اﻧﺴﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات سیاسیطهماسب علیپوریانی 1 , مختار نوری 2
1 - اﺳﺘﺎدﯾﺎر ﮔﺮوه ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ داﻧﺸﮕﺎه رازی ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎه
2 - داﻧﺶآﻣﻮﺧﺘﻪ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ داﻧﺸﮕﺎه رازی ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎه
کلید واژه: مدرنیته, انسان شناسی, معرفت شناسی, هستی شناسی, پسا مدرنیسم,
چکیده مقاله :
تاریخ اندیشه سیاسی غرب را بهطور کلی میتوان به سه پارادایم پیشامدرن، مدرن و پسا مدرن تقسیم نمود. مقاله حاضر تلاش دارد که ضمن طرح مبانی جهان بینی مدرن و پسامدرن، با استفاده از روش مقایسهای به مطالعه مؤلفههایی همچون معرفت شناسی، هستیشناسی و انسان شناسی در دو پارادایم مدرن و پسامدرن بپردازد. به عبارت دیگر هدف از طرح بحث حاضر، بررسی دستگاه فکری مدرنیته و عناصر بنیادین تشکیلدهنده آن که طی دوران تکوین جهان، جامعه و انسان مدرن فراهم آمدند از یکسو و شناخت فرایند نقد پسا مدرن از سوی دیگر است. بنابراین نوشته حاضر میکوشد که سه قسمت اصلی اندیشه در دو پارادایم مدرن و پسامدرن را با هم مقایسه نماید تا به ناهمسانی و ناهمگونیهای این پارادایمهای متعارض از منظر معرفت شناسی، هستیشناسی و انسانشناسی پی ببرد.
The history of western thought could be categorized generally into three paradigms of pre-modern, modern and post-modern. It is tried in this article to explore comparatively the worldviews of modernity and post-modernity based on three concepts of epistemology, ontology and anthropology. In other words, the main objective of the argument is to make an in-depth enquiry into the roots and fundamental ingredients of modernity. The question raised is what were the criticisms and weaknesses of modernity which led to the emergence of the school of thought called post-modernism? Hence, three concepts of epistemology, ontology and anthropology are applied as ingredients of comparison between the two paradigms of modernity and post-modernity.
_||_