شرح غزلی از حافظ
محورهای موضوعی : اسطوره
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران جنوب
کلید واژه: کشف و شهود, اعیان ثابته, آیندة ظلمت, تجلّی, فنای در حق (فناء فی الله),
چکیده مقاله :
این نوشته به بهانة شرح غزلی از غزل های شاعر بلندآوازه و ستار ة پرنور و درخشان آسمانادب ایران خواجه حافظ شیرازی فراهم شد و حاصل مطالعه سالیانی دراز است . شاعر یکلاقبای قلندر در این غزل با ژرف اندیشی با خویشتن خویش از آفرینش رازناک هستیسخن گفته و در خلوت تنهایی و انزوای خود آشکارا حجاب های مادی را کنار زده و در سیرصعودی سلوک به اسراری پی برده و در قالب استعارات، غزل خود را پرداخته است.این غزل از غزل های عرفانی محض خواجه است که به مفهوم آفرینش هستی در ازل اشارهنموده و مشکل آفرنیش را به رشتة عبارت ریخته و با مهارت و استادی ، انسان را مظهر وجلوه گاه نور ذات حق و نمایندة هستی مطلق معرفی کرده است.
The present article is an analysis of a sonnet (ghazal) composed by Hāfez-e Shīrāzī (1325/26–1389/90), Persian poet and Sufi. The sonnet is as follows: "Thanks be to God that the doors of the wine-tavern open, is, in such a way that, my face of supplication upon its door is …The mystery that to the people I uttered not, and shall not utter: To the Friend, I shall utter; for confidant of the mystery He is … O people of the assembly (Murshids)! The consuming of the heart of poor Hāfez, Ask ye the candle that, in burning and melting is." (Translation by Henry Wilberforce Clarke 1840-1905) The poet speaks about the creation of the world in eternity and believes that man is a manifestation of the Divine.
_||_