بازتاب تعهدگرایی در اشعار مهدی اخوان ثالث
حسین پارسایی
1
(
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران
)
مهرعلی یزدانپناه
2
(
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی قایهمشهر ایران
)
ستاره نژادپرور
3
(
دانشجوی ادبیات فارسی
)
کلید واژه: مهدی اخوان ثالث, شعر, تعهد, اجتماعی ـ سیاسی, ملی ـ میهنی, دینی ,
چکیده مقاله :
دیر زمانی است که تعهد در ادبیات فارسی از مهمترین مضمونهای شعری به شمار میآید این مقوله در ادبیات شامل بخشهای گوناگونی است. مانند، اخلاق، مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ملیت و مسائل انسانی. اما همواره محور اصلی آن حول مسائل ملی، اخلاقی و اجتماعی قرار دارد. در حافظة تاریخ هم نام شاعرانی حک شده است که همواره نسبت به این مسائل احساس مسئولیت کردهاند و در لابهلای اشعار خویش به مشکلات و درد اجتماع پرداختهاند. اخوان ثالث یکی از قلههای رفیع ادبیات معاصر است که قصد داریم در این مقاله عنصر تعهدگرایی را از سه جنبة 1ـ تعهد اجتماعی ـ سیاسی 2ـ تعهد ملی میهنی 3ـ تعهد دینی در اشعارش بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که او تا چه اندازه به این مسأله در اشعارش پایبند است؟ این نوشتار با تکیه بر دادههای کتابخانهای و اسنادی و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، با تکیه بر ابعاد نظری به واکاوی این مسأله میپردازد. اخوان شاعر متعهدی است که با توجه به تمامی مشکلاتجامعه که در اشعارش منعکس میسازد، همواره انسانها را به ظلمستیزی و حقطلبی دعوت میکند. صداقت در تجربه شعری و اهمیت دادن به انسانها و مهارت بینظیر و متعهدانهاش، در بیان مصایب و معضلات مردم جامعه، او را از همعصرانش متمایز میسازد. نتایج حاکی از آن است که اخوان از شاعران بسیار متعهد میباشد و تعهدگرایی در اشعارش جایگاه ویژهای دارد.
چکیده انگلیسی :
Late is the time when commitment is considered one of the most important poetic themes in Persian literature. This category in literature includes various parts. Such as ethics, political, social, economic, nationality and humanitarian issues. But its main axis is always around national, moral and social issues. In the memory of history, the names of poets have been engraved who have always felt responsible for these issues and addressed the problems and pain of society in their poems. The Third Brotherhood is one of the lofty peaks of contemporary literature, and in this article, we intend to examine the commitment element from three aspects: 1- social-political commitment 2- national patriotic commitment 3- religious commitment in his poems and answer the question to what extent he Is the issue consistent in his poems? This article analyzes this issue by relying on library and documentary data and a descriptive-analytical approach, relying on theoretical aspects. Akhwan is a committed poet who, considering all the problems of the society that he reflects in his poems, always invites people to fight oppression and demand rights. Honesty in his poetic experience and giving importance to people and his unique and committed skill in expressing the sufferings and problems of the people of the society make him different from his contemporaries. The results indicate that Akhwan is a very committed poet and commitment has a special place in his poems.
1. قرآن کریم. ترجمة الهی قمشهای.
2. اخوان ثالث، مهدی. (1382). صدای حیرت بیدار. زیر نظر مرتضی کاخی. چاپ دوم، تهران: مروارید، زمستان.
3. ـــــــــــــــــــــ. (1378). آخر شاهنامه. چاپ چهاردهم. تهران: زمستان.
4. ـــــــــــــــــــــ. (1386). سه کتاب. چاپ دوازدهم. تهران: زمستان.
5. ـــــــــــــــــــــ. (1387 الف). ارغنون. چاپ پانزدهم. تهران: زمستان.
6. ـــــــــــــــــــــ. (1387 ب). از این اوستا، چاپ شانزدهم. تهران: زمستان.
7. ـــــــــــــــــــــ. (1387 ج). تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم. چاپ هفتم. تهران: زمستان و مروارید.
8. ـــــــــــــــــــــ. (1383). زمستان. چاپ بیستم. تهران: مروارید، زمستان.
9. تنها، محمدرضا. (1370). زبان حماسه در شعر اخوان. کتاب پاژ 2. یادواره مهدی اخوان ثالث. زیر نظر محمدجعفر یاحقی و محمدرضا خسروی. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
10. حریری، ناصر. (1384). درباره هنر و ادبیات. گفتوشنودی با مهدی اخوان ثالث و علی موسوی گرمارودی. چاپ دوم. بابل: آویشن.
11. شفیعیکدکنی، محمدرضا. (1390). با چراغ و آینه در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران. تهران: سخن.
12. فولادوند، عزت ا... . (1387). از چهره های شعر معاصر. تهران: سخن.
13. کاخی، مرتضی. (1370). باغ بی برگی. یادنامه مهدی اخوان ثالث. تهران: ناشران.
14. ماسینیون، لویی.(بیتا). توس زندگی منصور حلاج. ترجمه روان فرهادی. چاپ دوم، (بیجا). کتابخانه منوچهری. ص74.
15. معین، محمد. (1353). فرهنگ فارسی معین. چاپ دوم، تهران: امیرکبیر.
بازتاب تعهدگرایی در اشعار مهدی اخوان ثالث
ستاره نژادپرور
. دانشجوی دکترا زبان و ادبیات فارسی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائمشهر، ایران. ایمیل: s.nezhadparvar@qaemiau.ac.ir
حسین پارسایی
. استادیار گروه زبان وادبیات فارسی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاداسلامی قائمشهر، ایران (نویسنده مسول)، ایمیل: h.parsaei@Qaemiau.ac.ir،
چکیده
زمینه و هدف: دیر زمانی است که تعهد در ادبیات فارسی از مهمترین مضمونهای شعری به شمار میآید این مقوله در ادبیات شامل بخشهای گوناگونی است. مانند، اخلاق، مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ملیت و مسایل انسانی. اما همواره محور اصلی آن حول مسایل ملی، اخلاقی و اجتماعی قرار دارد. در حافظهی تاریخ هم نام شاعرانی حک شدهاست که همواره نسبت به این مسائل احساس مسئولیت کردهاند و در لابهلای اشعار خویش به مشکلات و درد اجتماع پرداختهاند. اخوان ثالث یکی از قلههای رفیع ادبیات معاصر است که قصد داریم در این مقاله عنصر تعهدگرایی را از سه جنبهی 1- تعهداجتماعی- سیاسی 2- تعهدملی- میهنی 3- تعهددینی در اشعارش بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که او تا چه اندازه به این مسأله در اشعارش پایبند است؟
روش مطالعه: این نوشتار با تکیه بر دادههای کتابخانهای و اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر ابعاد نظری به واکاوی این مسأله میپردازد.
یافتهها: اخوان شاعر متعهدی است که با توجه به تمامی مشکلات جامعه که در اشعارش منعکس میسازد، همواره انسانها را به ظلمستیزی و حقطلبی دعوت میکند. صداقت در تجربه شعری و اهمیت دادن به انسانها و مهارت بینظیر و متعهدانهاش، در بیان مصایب و معضلات مردم جامعه، او را از همعصرانش متمایز میسازد.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که اخوان از شاعران بسیار متعهد میباشد و تعهدگرایی در اشعارش جایگاه ویژهای دارد.
کلیدواژه: مهدی اخوان ثالث، شعر، تعهد اجتماعی- سیاسی، ملی- میهنی، دینی
مقدمه
آدمی بهترین لحظههای هستیاش را مرهون هنر میباشد. شعر و شاعری از دیرباز مورد توجه بشر بوده و هست. هستی هر لحظه نمودی تازه مییابد و شعر جاودانکنندهی این نمودهاست که مانند اکثر پدیدههای هنری دستخوش دگرگونی هم میشود. البته یکی از عوامل اصلی دگرگونی و تغییر در سبکهای ادبی و شعر، تحولات اجتماعی- سیاسی و پیامدهای ناشی از آن میباشد. شعر نو نیز در ادبیات معاصر از این جنبه قابل توجه است. پس از تحولی که نیما در ادبیات معاصر ایجاد کرد و شعر نو به عرصهی ظهور گذاشتهشد، اخوان، هم با اشعار خود و هم با مقالاتش، در تثبیت شعر نیمایی سهم بسزایی داشت و از آنجا که اخوان از چهرههای برجستهی ادبیات معاصر و مانند نیما جزو شعرای متعهد است، موضوع تعهدگرایی در اشعارش از اهمیت ویژهای برخورداراست.
بیان مسأله
تعهد در لغت به معنی گرفتن، نگاه داشتن، عهد و پیمان بستن و... میباشد. شاعر متعهد کسی است که نسبت به انسان، جامعه و دنیای اطرافش، بیتفاوت نباشد و درد جامعه را بیان کند. نان به نرخ روز نمیخورد و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم را واقعبینانه مطرح میسازد. انسانها را به ظلم ستیزی و حقطلبی دعوت میکند. تعهدگرایی در شعر نو به یکباره به وجود نیامد. بلکه جریانش تدریجی بوده و شاید بتوان گفت سرچشمهاش در شعر ققنوس نیما باشد. به عبارتی تمام شاعران نوپرداز متأثر از نیما میباشند. در مقوله تعهدگرایی هم، شاعرانی چون احمد شاملو و اخوان ثالث از نیما تأثیر پذیرفتند. اخوان از نوجوانی شعر میسرود. ابتدا به شعرهای کلاسیک و سنتی گرایش داشت و بعد از آشنایی با نیما به مرور به شعر نو گرایش پیدا کرد و جایگاه ویژهای در شعر معاصر یافت.
اخوان علاوه بر شعر، به داستاننویسی هم علاقه داشت و در این زمینه فعالیت میکرد. مجموعه مقالات و کتابهایی چون «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» و «عطا و لقای نیما یوشیج» از او به چاپ رسیدهاست که در شناساندن شعر نو، نیما و تداوم راهش اثر بسزایی داشت. اخوان ثالث شاعری ادیب میباشد که به ادبیات کهن مسلط بود و مقوله تعهدگرایی هم در اشعار کلاسیک و هم نو او بسامد بالایی دارد.
در این مقاله، سعی بر آن است که مقوله تعهدگرایی در اشعار اخوان از زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد و به این پرسش اصلی که تعهدگرایی در اشعار اخوان چگونه بازتاب یافتهاست، پاسخ داده شود. لذا برای تبیین بهتر مطلب عنصر تعهد به شاخصههایی چون، تعهد سیاسی- اجتماعی و تعهد ملی- میهنی و تعهد دینی تقسیم شد تا ضمن آوردن شاهد مثالهایی از مجموعه اشعار اخوان و بهرهگیری از نظرات منتقدان و نویسندگان دیگر موضوع مورد نظر تشریحگردد.
ضرورت و پیشینه تحقیق
ضرورت این مقاله این است که بررسی تعهدگرایی در اشعار خوان، علاوه بر شناخت او و آثارش در درک بهتر دیگر آثار ادبی در این راستا، برای مطالعات میانرشتهای و در کل شعر معاصر مفید فایده است. از آنجایی که اخوان ثالث یکی از سرآمدان ادبیات معاصر است به ویژه در شعر نو، نظر بسیاری از نویسندگان، منتقدان و پژوهشگران را به خود جلب نمودهاست. کتابها و مقالات بسیاری به صورت نقد و تجزیه و تحلیل در مورد او نوشتهشدهاست. که به برخی از آنها اشاره میشود: «آواز چگور» نوشته محمدرضا محمدی آملی، «حالات و مقامات م. امید» نوشتهی دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی، «یادنامهی اخوان (باغ بیبرگی)» که شامل مجموعه مقالاتی در مورد اخوان و اشعارش است به اهتمام دکتر مرتضی کافی. «شعر زمان ما» نوشتهی محمد حقوقی و... در ضمن رضا براهنی در کتاب «طلا در مس» و شمس لنگرودی در کتاب «تاریخ تحلیلی شعر نو» و دکتر محمدرضا شفیعی در کتاب «با چراغ و آینه» به نوعی درباره اخوان و اشعارش نوشتهاند. اما مقالات بسیاری هم دربارهی او به نگارش درآمده، مانند دغدغههای اجتماعی شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث، نوشتهی فرهاد رجبی که در مجله زبان و ادبیات عرب به چاپ رسیده که نگارنده با مقایسهی این دو شاعر به مشترکات فکری آنها پرداختهاست.
بررسی سبک شناختی اشعار مهدی اخوان ثالث نوشتهی مهین زنده دل که در مجله قند پارسی به چاپ رسیدهاست که نویسنده اشعار اخوان را در سطوح زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قراردادهاست.
و بسیاری از مقالات دیگر که پژوهشگران هرکدام یک جنبه از اشعار اخوان را مورد بررسی قراردادهاند. اما با بررسیهای انجامشده در پایگاههای اطلاعاتی مشخص شد که هیچ تحقیق مبسوط، ویژه و خاص دربارهی تعهدگرایی در اشعار اخوان تاکنون انجامنشدهاست و این موضوع نوآوری پژوهش نگارنده را روشن میسازد.
روش تحقیق
این پژوهش در گروه تحقیقات بنیادی- نظری است. از جهت ماهیت نگارش و پرداخت به مسأله با توجه به هدف و زوایای مختلف آن، جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی میباشد. اطلاعات اولیه این پژوهش، از طریق مراجعه به سایتها، کتابها و مجموعه مقالات پژوهشی بهدست آمد. نگارنده بعد از مطالعهی کتابهای شعر اخوان و دیگر آثار او و سایر منابع مرتبط با موضوع، به تشریح و بررسی تعهدگرایی در اشعار اخوان پرداختهاست.
بحث و بررسی
تعهد از نظر لغوی به معنای، «گردنگرفتن کاری را، به عهدهگرفتن، تیمارداشتن، نگاهداشتن، عهدبستن، پیمانبستن، تیمارداشت و غمخواری» (فرهنگ فارسی معین. معین:1353)
منظور از تعهد، در اینجا تعهد در شعر میباشد و شاعر متعهد کسی است که در قبال جامعه، مردم و دردها و مشکلات آنها بیتفاوت نباشد. بلکه انعکاس دهندهی مسائل و مشکلات اجتماع خود در اشعارش باشد. حتی اگر نتواند برای این معضلات راهکاری ارائه دهد، میتواند جامعه را به سوی آگاهی و تأمل در برابر نابسامانیهای حاکم سوق دهد تا همگان در برابر فساد حاکم متحدشده و با آگاهی به دنبال راه چاره باشند. و این، کار شاعر را دشوار میسازد و تمام هنرمندی او را میطلبد.
اخوان، شاعرِ هنرمندی است که اشعارش بازتابی از حقایق زندگی بشری و واقعیتهای اجتماعی است قبل از ورود به بحث اصلی این مقاله به نظرات چند تن از بزرگان ادب معاصر دربارهی تعهدگرایی اخوان اشاراتی میشود.
فروغ فرخزاد میگوید: «من گاهگاه شعر او را مانند بغض در گلویم احساس میکنم. شعر او تأسف پرشکوهی است و بوی زوال امیدهای سرشار از باور و یقین را میدهد. شعر او آیینهی راستگویی محرومیتها، تلاشها و آرزوهای مفصلی است که در اوج شور و اعتمادش ناگهان خود را فریب خورده و تنها یافت... (باغ بیبرگی. یادنامه مهدی اخوان ثالث. کاخی1370) شاملو معتقد است اخوان «انسانی که دانسته زیستهاست و لحظه به لحظه عمرش معنی داشته. آبروی جامعه، پشتوانهی سربلندی و بخشی از تاریخ یک ملت است حتی هنگامی که محیط او به درستی درکش نکند. (همان)
محمدرضا تنها در مورد اخوان میگوید: «هیچ گاه سر تسلیم در مقابل زور و زر فرود نیاورد.» (زبان حماسه در شعر اخوان، تنها: 1370)
دکتر عزت الله فولادوند معتقد است: «ایماژ در اشعار اخوان صرفاً به خاطر هنر و تصویر برای تصویر و خوشایند بیدردان ناز پرورد تَنَعُّم بهکارنرفتهاست. تصویر خشک و خالی و پوک و بیپیام نیست، تصاویر او مالامال از تعهد و رسالت و مسئولیت زندگی است. (از چهرههای شعر معاصر. فولادوند: 1378)
در سایهی همین تعهد و رسالت است که شعر اخوان در مقابل فرم، ساختار، زبان، محتوا، زمان، خودش، بشریت و کل هستی متعهد میشود که البته این تعهد گاهی در زمان و مکان خاصی نمیگنجد و فراتر از آن است. مانند برخی از اشعار اخوان: «کتیبه» به نوعی هم «چاووشی و...»
به گزاف نگفتهایم اگر کتیبه را داستان تکرار و سردرگمی و چهکنم؟ چهکنم؟ بشر در طول تاریخ بدانیم. در این مقاله به تعهدگرایی در اشعار اخوان از جنبههای 1- اجتماعی- سیاسی، 2- ملی- میهنی، 3- دینی میپردازیم.
تعهد اجتماعی- سیاسی
اخوان در راستای تعهد اجتماعی- سیاسی، بیشتر شرایط موجود را با سیاهیها، ظلم، بیعدالتی و خفقان حاکم به تصویر میکشد. در واقع شعر او به معنای واقعی بازتاب وقایع اجتماعی- سیاسی دورهی اوست. خود اخوان میگوید: «بعضی از شعرهای من شعر به همان مفهوم ارائه یک کلام دلپسند شاعرانه است، اما تعداد این گونه اشعار من بسیار کم است، و بیشتر سرودههای من به بیان دردهای جامعه مربوط میشود، شکوه و شکایت دارد، خلاصه نقنق میکند، فریاد میزند، ناله میکند.» (صدای حیرت بیدار. اخوان: 1382)
در بخش تعهدات اجتماعی- سیاسی از قبیل: اوضاع نابسامان جامعه از جنبههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا ظلم، بیعدالتی و استبداد حاکمان و عاملان آنها، اعمال زور و فشار به مردم، تحتتأثیر استعمار بیگانگان قرارگرفتن، استثمارشدن و استثمارکردن، ارعاب و فریب مردم، غربزدگی، مشکلات مردم و... را در اشعار او مورد بررسی قرارمیدهیم.
شعر «هشدار»
بی انقلاب مشکل ما حل نمیشود |
| وین وحی بی مجاهده منزل نمیشود |
(ارغنون. اخوان: 1387)
در این شعر، اخوان با توجه به این که وضعیت موجود را پذیرا نیست در مقابل ظلم و بیدادگری، بی حرکتی و سکوت اعتراض میکند. یا حل مشکل توسط دیگر کشورها و استعمارگران را جایز نمی داند و به نوعی خواهان تحول و دگرگونی و انقلاب است.
شعر «تسلا و سلام»
دیــدی دلا که یار نیــــــامد |
| گرد آمد و سوار نیامد |
(همان)
اخوان قصیده «تسلی و سلام» را در فروردین 1335 برای پیرمحمد احمدآبادی، دکتر مصدق، سرودهاست. که به پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332 و رنجهایی که دکتر مصدق متحمل شد، اشاره دارد. خود اخوان میگوید: «وقتی من دیدم چه بلایی بر سر مصدق آمد، شعر نوحه یا قصیده «تسلی و سلام» را گفتم و به پیرمحمد احمدآبادی تقدیم کردم که خود مصدق بوده. شعر را به یک ناله و دردی توام کردم پس جنبههای سیاسی هم اگر داشت نه به صراحتی بود که مثلا اشعار سید اشرفالدین گیلانی «نسیم شمال» دارد. (صدای حیرت بیدار. اخوان: 1387)
شعر «زمستان»
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت/ سرما در گریبان است / کسی سر بر نیارد
کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را / نگه جز پیش پا را دید نتواند/ که ره تاریک و لغزان است و گر دست محبت به سوی کس بازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛ که سرما سخت سوزان است. ... (زمستان: 1383)
زمستان یکی از زیباترین اشعار اخوان است. شعری سمبلیک، دارای ابعاد سمبلیک اجتماعی- سیاسی است. او در این شعر که در زمستان 1334سرودهشدهاست خود را به دلیل ناهماهنگی و عدم همراهی با نظام ظالم حاکم نغمه ناجور میخواند و خفقان و نابسامانی اوضاع سیاسی– اجتماعی جامعه و ناامیدی مردم را به تصویر میکشد. در ضمن به پیامدهای کودتای 28 مراد هم نظر دارد. اسماعیل خویی درباره زمستان میگوید: «یکی از ویژگیهای شعر بزرگ و یکی از جنبههای ذاتی شعر بزرگ این است که از راه رئالیسم به سمبولیسم دست مییابد. ... زمستان نمونه درخشانی است از به کار بستن روش رئالیستی برای رسیدن به ابعاد عظیم سمبولیک، ابعاد عظیم نمادگرایانه». (صدای حیرت بیدار. اخوان: 1387)
شعر «چاووشی»
نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر/ حدیثی که ش نمی خوانی بر آن دیگر/ نخستین راه خوش و راحت و شادی/ به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی/ دو دیگر راه نیمش ننگ، نیمش نام/ اگر سر بر کنی غوغا، و گردم در کشی آرام/ سه دیگر راه بی برگشت، بی فرجام/ (همان)
در این شعر، نوعی یأس و ناامیدی فردی وجود دارد که تعمیمیافته و مبدل به یأس اجتماعی شدهاست. اگر به امید هوای تازه آزاد بیرون روی، حدیث بنگ و افیون است و یاد آوردن تکهای از شعر «مک نیس» که بیانگر نابسامانی اوضاع و افسردگی و ناامیدی میباشد: «چرا برخویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی/ کز آن گل کاغذین روید؟ » خود اخوان میگوید: «چاووشی آرزوی فرار و در آمدن از این زندان بزرگ و رفتن به سرزمین های آزاد و آفتاب گیر و روشن را ترسیم میکند». (همان)
اخوان در این شعر تصویری از سردرگمی و افسردگی هم نسلان و یاران فریب خورده خود را به نمایش میگذارد.
شعر «آخر شاهنامه»
هان کجاست/ پایتخت این دژ آیین قرن پر آشوب/ قرن شکلک چهر/ بر گذشته از مدار ماه/ لیک بس دور از قرار مهر/ قرن خون آشام/ قرن وحشتناک تر پیغام/ کاندران با فضلۀ موهوم مرغ دور پردازی/ چار رکن هفت اقلیم خدا را در زمانی بر می آشوبند... (آخر شاهنامه، اخوان: 1378)
اخوان در این شعر سردرگمی و گمراهی بشریت و آشفتگی و نابسامانی جهان امروز را به تصویر میکشد. عبدالعلیدستغیب میگوید: «سخن امید در اینگونه اشعار این است که پیشرفت صنعت و فن بدون پیشرفت اخلاقی، جهنم وعده دادهشدهای است برای انسان آماده میکند. چه فایده دارد انسان به ماه و برتر از ماه سفر کند اما در درون خود همانگونه درنده خو و ددمنش بماند؟ (باغ بی برگی، یادنامه مهدی اخوان ثالث. کاخی: 1370)
او خشونتها، زشتیها و دردهای انسانی را به نمایش میگذارد و میخواهد به ما بگوید این نابهنجاریهای اجتماعی، واقعیتهای تلخ و ناگواری هستند که باید به کمک شعر و هنر به تصویر کشیدهشوند، تا مردم به وضع موجود وقوف یابند و به دنبال راه چاره باشند.
شعر «کتیبه»
فتاده تخته سنگ آن سوی تر، انگار کوهی بود/ و ما این سو نشسته، خسته انبوهی/ زن و مرد و جوان و پسر .../ یکی از ما که زنجیرش سبک تر بود به جهد ما درودی گفت و بالا رفت .../ پس از سختی.../ فرود آمد/ گرفتیمش ... نشاندیمش .../ چه خواندی، هان؟/ (مکید آب دهانش را و گفت آرام: نوشته بود/ هان/ کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند...(از این اوستا. اخوان: 1378)
اخوان از اوضاع نابهنجار جامعهی انسانی میگوید، که با خوف، خستگی، عزا، دشنام، و گاهی گریه همراه است. با زنجیر اسارت برای آزادی رهایی و پیروزی تلاش میکنند و در نهایت ره به جایی نمیبرند و اوضاع همچنان تاریک و ظلمانی، یأسآلود و انگار تکرار و تجدید بیدادگریهاست. این شعر، به نوعی یادآور داستان «سیزین» میباشد.
محمدی آملی در کتاب آواز چگور میگوید: این زنجیر نماد جبر تاریخی میباشد و حیات انسانی بر مدار یک دایره است که همواره به دور خود میگردد و تخته سنگ نماد زندگی و طبیعت است که آن انسانها میخواهند با برگرداندن کتیبه این معمای هستی را کشف کنند.
علاوه بر کتاب ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه و از این اوستا که حاوی اشعاری با مضمون تعهد اجتماعی-سیاسی بودند و نمونههایی برای شاهد مثال آورده شد باقی کتابها: در حیاط کوچک پاییز در زندان، زندگی میگوید: اما باز باید زیست، دوزخ اما سرد و ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، هم حاوی استعمار زیاد و شاهد مثالهای بسیار زیادی از این نوع است که بیان تمام آنها از حوصلهای این مقال خارج است.
تعهد ملی- میهنی
در این قسمت اشعاری را که در راستای وطندوستی، میهنپرستی و ملیگرایی است مورد بررسی قرار میدهیم. با توجه به گرایش ملی، میهنی عمیقی که در اخوان بود گویا خود را متعهد میدید که به اساطیر ملی و فرهنگ ایرانی توجه ویژه داشتهباشد. شعر او پیش از اکثر شعرای دیگر رنگ ایرانی و شرقی دارد و «در عین وحدتی که با احساس قرن دارد به گذشته نیز میپیوندد...» در آن، همه خصوصیات ایرانی از ضرب المثلها، تعبیرهای خاص زبان و اساطیر باستانی، عقاید مذهبی ایرانی کهن گرفته تا طرح داستان از کبوتران که خود براساس قصههای عوام است. همه و همه، نمایندهی اصالت شعر امید است. (با چراغ و آینه. شفیعی کدکنی: 1390)
مهدی اخوان ثالث، در ملیگرایی و وطندوستی آنچنان متعصب کورکورانه نیست که منکر فرهنگ دیگری و ارتباط با آن باشد، بلکه معتقد است باید با پویایی از نکات خوب و محاسن فرهنگی کشورها و ملل مختلف بهرهبرداری نمایید. اما اصالت فرهنگی و ملی خودمان را مخدوش نسازیم. اخوان شاعری ادیب، فاضل، اهل تحقیق، وطندوست و بهمعنای واقعی کلمه شاعری متعهد است. در این قسمت تعدادی از اشعار اخوان در خصوص تعهد ملی- میهنی را از برخی کتابهای شعر او اشاره میکنیم.
شعر «نادر یا اسکندر»
موجها خوابیده اند آرام و رام/ طبل طوفان از نوا افتاده است/ چشمه های شعله ور خشکیده اند/ آبها از آسیا افتاده است.../ بازی گویند فردای دگر صبر کن تا دیگری پیدا شود/ نادری پیدا نخواهد شد، امید/ کاشکی اسکندری پیدا شود/ (آخر شاهنامه، اخوان: 1378)
این شعر در سال 1335 سرودهشدهاست گویا تصویری از همرزمان اخوان پس از کودتای 28 مرداد 1332 میباشد که تنبهخفت دادند. در آن شرایط اوضاع جامعه آنقدر نابسامان است که سکوت و خفقان همهجا را فراگرفته. دیگر نه اعتراضی شنیده میشود نه فریادی به گوش میرسد. در مورد بند آخر شعر، که برخی از آن انتقاد کردهاند، سیمین بهبهانی میگوید: «یادم میآید بعضی ایراد میگرفتند که اخوان چرا گفتهاست.
«نادری پیدا نخواهد شد، امید، کاشکی اسکندری پیدا شود» به این دو بیت توجه کنید: مشتهای آسمان کوب قوی/ واشده ست و گونه گون رسوا شده است/ یا نهان سیلی زنان، یا آشکار/ کاسه ی پست گدایی ها شدست
بعد از مشاهده چنین زبونی، چنین پوکی، چنین هرزگی، مادر برای فرزندش چه دارد جز نفرین؟ به نادر که بد بود یا خوب کاری ندارم؛ این همان نفرین است، نفرین مادری که همه سعادتها را برای فرزندش میخواهد، اما با خشم و خروش نفرین میکند و در همان حال دست و دلش میلرزد که مبادا خاری ...» (باغ بی برگی، یادنامه مهدی اخوان ثالث. کاخی: 1370)
اخوان، با ناامید شدن از خودیها و سران حزب توده، بیش و پیش از این که به اسکندر نظرداشتهباشد، بیاعتمادی خود را از رهبران جنبش اعلام میکند. اخوان در این شعر، دغدغه و نگرانی خود را از وطنی که در حال نابودی است با حسرت و خشم اعلام میکند.
شعر «ای وطن»
ای وطـن آبـاد مانـی، ســربلنـــد، آزاد مـانـی گرچه بر من نداری، کلبه ای، کاشـانهای هم
گرچه بس بیگانه امروزت نماید خویش و خواهان بیش من خویش ندارد دوستت، بیگانهای هم
عمر و جـان کردن نثارت، عاشقم دیوانه وارست عاشقی دیوانه چون من نیست، فـرزانهای هم
(تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.اخوان: 1387)
وطندوستی و میهنپرستی اخوان در این ابیات آشکاراست. دکتر منصور رستگار فسایی با اشاره به شعر ای وطن میگوید: امید در شعر خود به زبانی دست یافته بود که نرم و استادانه، مشکلترین مفاهیم اجتماعی و سیاسی و عاشقانه را چه به جد و چه به طنز، در قالبهای نو و کهن میگنجانید، اما خمیر مایههای تمام اندیشههای او، عشق به ایران و انسانیت آزاد و سرافراز بود.
او شاعری بود که ..... شعرش را در خدمت روحیات و مصلحتها و ذوقیات مردم سرزمین خود قراردادهبود. (باغ بی برگی، یادنامه مهدی اخوان ثالث کاخی: 1370)
شعر «سفرتان خوش»
سلام! ای گله ی مـرغ های مهـاجـر روان بــال در بال، چـــون ابـر عابـر
چـو دلتــان بگیــرد از این منظــر آسمان گشایید پر سوی دیگر مناظـر
ولی خون من ریشــه در خاک دارد به همرست از این سرزمین نیست قادر
(تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.اخوان: 1378)
او در این شعر که در فروردین 1360 سروده است اشاره میکند به این که در بدترین شرایط هم نمیتواند ترک وطن کند چرا که خونش ریشه در خاک وطن دارد.
مسأله تعهد ملی- میهنی در اکثر کتابهای اخوان نظیر زمستان آخر شاهنامه از این اوستا در حیاط کوچک پایین در زندان و کتاب ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم با طیف بالایی دیده میشود که ذکر تمام شاهد مثالها صفحات بیشماری میطلبد. پس به همین اندک مصداق اکتفا نموده و به تعهد دینی میپردازیم.
تعهد دینی
لازم به ذکر است که اخوان آنچنان مذهبی شریعتمداری نبود که تعهد دینی داشتهباشد، یا آن را تبلیغ نماید. در این قسمت بسامد کاربرد آیات و احادیث مسائل دینی و عرفانی در اشعار اخوان مورد بررسی قرار میگیرد. اخوان در خانوادهای نسبتاً مذهبی بهدنیا آمد. خودش میگوید: «پدر من عطار طبیب بود و مادرم هم کارش خانهداری بود و بعد هم دعاگویی و نماز و طاعت و زیارت اما رضا(ع) و از این قبیل..» (درباره هنر و ادبیات.حریری: 1384)
اخوان شاعر اجتماعی- سیاسی و ملی- میهنی بود. اما در مورد مسائل مذهبی نه بیتفاوت بود و نه کماطلاع. چرا که در اواخر دهه بیست هم معلم ادبیات بود و هم فقه و آهنگری. او حتی زمانی که ایران درگیر جنگ تحمیلی بود، نسبت به مسائل جنگ و دفاع مقدس و شهیدان توجه خاص نشان میداد و اشعاری هم در این زمینه سرود.
حال به انعکاس مسائل دینی، آیات و گرایشهای عرفانی در برخی اشعار اخوان میپردازیم.
شعر «شب»
گذر کرد تیر شبهای سبک «کمر السحاب تری حالها»
تو گفتی ز طوفان قیامت شده ست «و زلزلت الارض زلزالها»
در آن پرده گفتم که گوید علی «از اقربت ساعت یالها»
(ارغنون، اخوان: 1387)
اشاره به آیه یک سوره مبارکه الزلزله: اذا زلزلت الارض زلزالها، آنگاه که زمین به زلزلهاش لرزانده شود و همچنین آیه یک سوره قمر... اذا اقربت الساعه.
آگاهی اخوان و گرایش به عرفان و اندیشههای عرفانی او را میتوان از موخرهی کتاب از این اوستا مشاهدهکرد. اشعاری در مورد ابوالحسن خرقانی، مقالههای «ای نامحدود، ای انسان ...! در ستایش تو» و «بودا صفتان» از کتاب حریم سایههای سبز، مقالات ا، م ، امید» نیز در این خصوص درخورتوجهاست. با توجه به بعضی از اشعار و احوال و زندگیاش و مقالات که برخی از دوستان نزدیک او به ویژه دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی و دکتر مرتضی کاخی در «یادنامه اخوان- باغ بی برگی» نوشتهاند، اخوان چنان چون عارفی رند بود، نه آنچنان پایبند به ظاهر شریعت. شعر «پیش از اینجا نیز دیده بودم من به زندانهای دیگر هم ...»
ارجمندان پاکدامنهای دیگر هم/ آن شرفشاهان که بی تردید/ قهرمان نسل خود بودند و فخر سرزمین خود/ پاک مردانی که در آیین و دین خود/ در نماز عشق با خونشان وضو کردند.../ این گرانقدران با ایمان شوکتمند/ ای جوانان ... درد دین و غیرت ایمان/ ارجمند است و گرامی.../ لیک درد ملک و ملت نیز/ سخت والا گرانقدر است و یزدانی. (سه کتاب. اخوان: 1386)
گویا اشارهای به جملهای از حسین منصور حلاج دارد که در کتاب «قوس زندگی منصور حلاج» نوشتهی لویی ماسینیون آمدهاست زمانی که او را به دار میآویختند و مثله میکردند روی و ساعد را به خون سرخکرد و گفت: وضو میسازم. گفتند: در چه وضو؟ گفت: در عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید الا به خون. (توس زندگی منصور حلاج . ماسینیون: بی تا)
اخوان درد دین و غیرت و ایمان را پاک و روحانی و ارجمند میداند، اما در کنار آن، درد ملت و مملکتی که چنان کشتی طوفان زده گرفتار مصیبت و محصور دشمن میباشد را نیز والا گرانقدر و یزدانی تلقی مینماید.
شعر «شهیدان زنده اند»
شهیــدان زنـده انـد آری، ولـی حیف که تن هاشان به زیر خاک و خشت است
(تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم. اخوان: 1387)
اشاره به آیه 169 سوره مبارکه آل عمران:
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون، و کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار بلکه آنها شهیدان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
سبزه و آب و درخت و حیوان هم بـه و داد هم به تسبیـح تو گوینـد، که مودود تویی
منطق و فلسـفه گنـگی و سفه باشــد و راه آنکه ز اشـراق و ز عـرفان به تو بنمود تویی
ما خـدایـی که نبینیـم پرسـتش نکنیـــم دیده دل بس که نهان شاهد و مشهود تویی
(همان)
این شعر اشاره دارد به کل هستی و کائنات که به حمد و تسبیح خداوند مشغولند و این که راه عشق و اشراق و عرفان را بر راه عقل و فلسفه ترجیح میدهند و خدا را با چشم دل میبیند و به او ایمان دارد.
ابیات بسیاری را میتوان یافت که گواه گرایش عرفانی اخوان هستند که در هر یک از آنها، به نکات عرفانی هم اشاراتی دارد. شعرهای «برآن آشکارای پنهان» ، «برترین نام خدا» ، «در ستایش بلحسن خرقانی»، که در یادنامهی اخوان «باغ بیبرگی» آمده است نمونههایی از اشعاری هستند که در آن اخوان صیغهی عرفانی اندیشه کمی خود را بروز دادهاست او حتی در چند جای اشعارش از امامان معصوم هم نامبرده و به توصیف ایشان پرداختهاست.
در شعر «شاه شاهان تو ...» از کتاب «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم» به امام علی(ع) اشاره میکند که:
کــرم مرتضــــی علـــی(ع)، کرما دست گیــرد ترا به یـوم تنــاد
پـس خمـان بر عصـــا، علــی مددی گفت و بر پا عمود شد چو عماد
و یا در شعر«از علی» از همان کتاب
از علی مست خدا، گوش کن این نادره را آنکه از ناب شرابش همه هوشیار شوند
خفتگانند همـه مـردم و در غفلت عـرق چون بمیرند، رود غفلت و بیدار شوند
که باز هم به فیضرسانی و بزرگی حضرت علی(ع) اشاره میکند.
و این تک بیت در مورد امام رضا(ع):
در ره طوسم چه باک ار سیل و برف و آتش آید
سالک راه رضـا را، هر چـه پیش آید، خوش آید
(همان)
که ارادت خاص خود را به امام رضا(ع) همچون سالک راه حق ابراز میدارد. در چند جای دیگر هم این ارادت را بیان میدارد.
سرتاسر کتاب «ارغنون»، «از این اوستا»، «زندگی میگوید: اما باز باید زیست» و همچنین «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» را اگر ورق بزنیم با بیتهای زیادی مواجه میشویم که مستقیم و غیرمستقیم به آیات و احادیث، به پیامبران الهی و امامان معصوم و مضمونهای عرفانی اشاراتی داشتهاست که تمامی آنها در این اندک مقال نگنجد.
با توجه به این گفتهها، در خصوص تعهد دینی اخوان میتوان گفت که او در برههای از زمان، تحت تأثیر حزب توده یا جو روشنفکری آن زمان و یا به هر دلیلی (البته با قاطعیت نمیتوان گفت شاید هم به نوعی) گرایش چپی همراه با الحاد یا تفکر مارکسیستی داشت. اما به مرور، پس از پی بردن به خود محوری و عدم تعهد برخی سران حزب توده و سرخوردگی از آن، در مسیر سیر تحول فکری یا اعتقادی، به نوعی به خدا باوری (حال هم با تکیه بر بودا و مزدشت و هم اسلام و قرآن) و مسائل عرفانی، گرایش پیداکرد.
مهدی اخوان ثالث که کلاسیکترین شاعر نوپردازاست، آثار شعرا و عرفای قدیم را به دقت خوانده و به واقع ادیب بود. او با ادبیات جهان آشنایی داشت. به ویژه شعر و زبان عربی را نیز به خوبی میشناخت. به ادبیات عرفانی آگاه، و در مواردی از آن تأثیر پذیرفته بود.
لنین و مارکس را بگذار و بگذر |
| ز هر بیگانه حتی ما تسه تون |
(همان)
نتیجه گیری
اخوان کلاسیکترین شاعر نو پردازیست که با درک تحولات اجتماعی عصر خود به خلق اشعاری با مضامین اجتماعی- سیاسی و ملی- میهنی دست میزند و در آنها ظلم، بیعدالتی، خفقان، درد و مشکلات و استبداد حاکم را فریاد میزند. از بررسی تعهدگرایی در اشعار اخوان درمییابیم که چه گفتن و محتوای شعر بسیار اهمیت دارد، چگونه گفتن نیز مهم تلقی میگردد. اخوان هم به هر دو جنبه توجه دارد گویی با عینیتی سروکار دارد که مانند پلی به فضای ذهنیت شاعر میرسد. مضمون تعهدگرایی مختص دورهای خاص از زندگی شاعر نیست، بلکه در هر دورهای به فراخور احوالات او، در شعرش رخ مینماید. او در زمانی که فعالیت حزبی داشت و در زندان به سر میبرد و زمانی که آزاد شد و هم زمانی که از حزب و فعالیتهای حزبی فاصله گرفت، همواره با آگاهی هنر خویش را با تعهد همراه کرد. زندگی اخوان علاوه بر مشکلات و شکستهای حزبی و معضلات اجتماعی، درگیر مصائب و رنجهای زندگی شخصی نیز میگردد. اما تمام این مشکلات هرگز باعث نشد او از مسیر صداقت و درستی و حقطلبی لحظهای منحرف گردد. چرا که با مناعت طبع و آگاهی به بیان واقعیتهای تلخ و گزنده و آسیبهای اجتماعی که جامعه را تهدید میکرد، میپرداخت. همواره آزادی و آزادگی ایران و ایرانی و ظلمستیزی و صلح جهانی را تبلیغ میکرد. پس از مطالعهی اشعار اخوان و بررسی تمامی آنها به این نتیجه میرسیم که بیشترین توجه اخوان در حوزهی تعهد به مسائل اجتماعی- سیاسی بوده است و بسامد تعهد ملی- میهنی در مرتبهی دوم قرار میگیرد. اما از بُعد تعهد دینی، باید اذعان کرد اخوان، مبلغ و شاعر صرفاً مذهبی نبود، ولی همواره در اشعارش به مقتضای حال و مقام، از آیات و احادیث، مسائل دینی و عرفانی و همچنین پیامبران و امامان، در اشعارش بهرهبردهاست. در پایان پیشنهاد میشود برای درک بهتر تعهدگرایی در شعر نو، این مقوله در اشعار دیگر شاعران شاخص معاصر مورد پژوهش قرارگیرد.
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم. ترجمهی الهی قمشهای.
2- اخوان ثالث، مهدی. (1382). صدای حیرت بیدار. زیر نظر مرتضی کاخی. چاپ دوم، تهران: مروارید، زمستان.
3- اخوان ثالث، مهدی. (1378). آخر شاهنامه. چاپ چهاردهم. تهران: زمستان.
4- اخوان ثالث، مهدی. (1386). سه کتاب. چاپ دوازدهم. تهران: زمستان.
5- اخوان ثالث، مهدی. (1387 الف). ارغنون. چاپ پانزدهم. تهران: زمستان.
6- اخوان ثالث، مهدی. (1387 ب). از این اوستا، چاپ شانزدهم. تهران: زمستان.
7- اخوان ثالث، مهدی. (1387 ج). تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم. چاپ هفتم. تهران: زمستان و مروارید.
8- اخوان ثالث، مهدی. (1383). زمستان. چاپ بیستم. تهران: مروارید، زمستان.
9- تنها، محمدرضا. (1370). زبان حماسه در شعر اخوان. کتاب پاژ 2. یادواره مهدی اخوان ثالث. زیر نظر محمدجعفر یاحقی و محمدرضا خسروی. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
10- حریری، ناصر. (1384). درباره هنر و ادبیات. گفتوشنودی با مهدی اخوان ثالث و علی موسوی گرمارودی. چاپ دوم. بابل: آویشن.
11- شفیعیکدکنی، محمدرضا. (1390). با چراغ و آینه در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران. تهران: سخن.
12- فولادوند، عزت ا... . (1387). از چهره های شعر معاصر. تهران: سخن.
13- کاخی، مرتضی. (1370). باغ بی برگی. یادنامه مهدی اخوان ثالث. تهران: ناشران.
14- ماسینیون، لویی. (بیتا). توس زندگی منصور حلاج. ترجمه روان فرهادی. چاپ دوم، (بیجا). کتابخانه منوچهری. ص74
15- معین، محمد. (1353). فرهنگ فارسی معین. چاپ دوم، تهران: امیرکبیر.
Sources and references
1- Holy Quran. Translation by Elhi Qomshei.
2- Third brotherhood, Mahdi. (1382). Awake sound of astonishment. Under the supervision of Morteza Kakhi. Second edition, Tehran: Marwarid, Winter.
3- Third brotherhood, Mahdi. (1378). The end of Shahnameh. 14th edition. Tehran: Winter.
4- Third brotherhood, Mahdi. (1386). Three books. 12th edition Tehran: Winter.
5- Third brotherhood, Mehdi. (1387 A). organ 15th edition Tehran: Winter.
6- Third brotherhood, Mehdi. (1387 B). From this Avesta, 16th edition. Tehran: Winter.
7- Third brotherhood, Mehdi. (1387 c). I love you, old man. The seventh edition. Tehran: Winter and pearls.
8- Third brotherhood, Mehdi. (1383). winter. 20th edition Tehran: Pearl, Winter.
9-Tanha, Mohammad Reza. (1370). The epic language in the poetry of the Brotherhood. Book Page 2. Mehdi Akhwan Third Memorial. Under the supervision of Mohammad Jaafar Yahaghi and Mohammad Reza Khosravi. Mashhad: Astan Quds Razavi Publishing House.
10- Hariri, Nasser. (1384). About art and literature. A conversation with Mehdi Akhwan Tahalit and Ali Mousavi Garmaroudi. second edition. Babylon: Thyme.
11- Shafie Kodkani, Mohammad Reza. (1390). With a lamp and a mirror in search of the roots of the evolution of contemporary Iranian poetry. Tehran: Sokhn.
12- Fouladvand, Ezzat A... (1387). From the faces of contemporary poetry. Tehran: Sokhn.
13- Kakhi, Morteza. (1370). leafless garden Memoir of Mehdi Akhwan Third. Tehran: Publishers.
14- Massignon, Louis. (Beta). Life of Mansour Hallaj. Translated by Rovan Farhadi. Second edition, (out of place). Manochehri Library. p. 74
15- Moin, Mohammad. (1353). Certain Persian culture. Second edition, Tehran: Amir Kabir.