بررسی عناصر انسجام متن سورة قلم براساس نظریة مایکل هالیدی و رقیه حسن
عليرضا قوجه زاده
1
(
دانشگاه آزاد اسلامی
)
فاطمه نیروی آغمیونی
2
(
دانشگاه ازاد اسلامی
)
مريم بهراميان فاعل
3
(
دانشگاه آزاد اسلامی
)
کلید واژه: سوره قلم, انسجام متن, هاليدي, حسن,
چکیده مقاله :
انسجام یکی از رکن¬های مهم و اساسی ارتباط در متن است. نظریة هالیدی، میزان انسجام از روی روابط معنایی بین جملات و تعیین عوامل انسجام در بخشهای مختلف متن بوده و به آن تداوم بخشیده است. تا خواننده یا شنونده عناصر ناموجود در متن را، که برای تعبیر آن ضروری هستند، دریابد. انسجام ارتباط بین آیات با برخی آیات دیگر وجود دارند که این ارتباط باید در حکم یک کلمه و دارای معانی هماهنگ و ساختار منظمی باشند. انسجام در متن زمانی بهوجود می¬آید که تعبیر و تفسیر عنصری وابسته به تعبیر وتفسیر عنصر دیگر باشد و عناصر درونی یک متن وجملات آن، بهشیوه¬های متعدد به هم وابسته باشند. نظریه-های مختلفی که کاملترین آنها از لحاظ طبقهبندی، نظریه¬ی مایکل هالیدی و رقیه حسن(1976) است، وجود دارد. نظریهپردازان انسجام متن را بهسه نوع ساختاری، واژگانی، وپیوندی¬ ـ معنایی تقسیم می¬کنند و برای هریک عوامل و عناصری را معرفی¬ می¬کنند. نتیجه حاصل از این پژوهش بررسی انسجام متن در سورۀ قلم است که به تمامی ساختارها و انواع آن در این سوره اشاره شده که عبارتند از: دستوری (ارجاع، جانشینی و حذف)، لغوی (تکرار، تقارن)، و ارتباط معنایی (ارتباط تشبیهی، ارتباط خلاف انتظار، ارتباط سببی) است. همچنین بیشترین عناصر انسجام در این سوره مربوط به ساختار ارتباط معنایی (اضافی ـ تمثیلی)، (ارتباط سببی ـ علت) و ارتباط زمانی است.
چکیده انگلیسی :
Coherence is one of the important and fundamental elements of communication in the text. Halliday's theory is the degree of coherence based on the semantic relationships between sentences and the determination of coherence factors in different parts of the text and has given continuity to it. So that the reader or listener can find out the missing elements in the text, which are necessary for its interpretation. There are connections between the verses with some other verses, which must be in the form of one word and have harmonious meanings and a regular structure. Coherence in the text occurs when the interpretation and interpretation of one element is dependent on the interpretation and interpretation of another element and the internal elements of a text and its sentences are interrelated in many ways. There are various theories, the most complete of which in terms of classification is the theory of Michael Halliday and Ruqiyeh Hassan (1976). The theorists divide text coherence into three types: structural, lexical, and semantic-linkage, and introduce factors and elements for each. The result of this research is the examination of the coherence of the text in Surah Qalam, which all its structures and types are mentioned in this Surah, which are: grammatical (reference, substitution and deletion), lexical (repetition, symmetry), and semantic connection (simile connection). , the relationship against expectation is a causal relationship). Also, the most elements of coherence in this surah are related to the structure of semantic connection (additive-metaphorical), (causal-causal connection) and temporal connection.
1. قرآن کریم.
2. آقایی، سیدعلی. (1386). «انسجام ساختاری در قرآن پژوهشی درباره رهیافت اصلاحی در تفسیر قرآن»، کتاب خردنامه.
3. جلالی، جلال الدین.(1388). «ضرورت شناخت و کاربرد انسجام و پیوستگی در ترجمه انگلیسی قرآن. ترجمان. شماره 25.
4. جمشیدی، محمدحسین.(1390). «عمليات رواني در صدر اسلام، عمليات رواني مشركان عليه پيامبر(ص) و قرآن»، پایگاه اطلاع رسانی سراج اندیشه.
5. حمودة، طاهر سلیمان. (1999). ظاهرة الحذف في الدرس اللغوي. الإسکندرية: الدار الجامعیة للطباعة و النشر و التوزیع.
6. دهقانی، ناهید. (1388). «بررسی عناصر ایجاد انسجام متن در کشف المحجوب هجویری»، دو فصلنامه آیینه میراث، شماره 45.
7. کریمی¬نیا، مرتضی. (1376). «از مقتضیات زبان فارسی در ترجمه قرآن کریم»، فصلنامهي حوزه و دانشگاه، سال سوم، شماره 10.
8. طباطبایی، سید محمد حسین. (1383). المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعة مدرسین حوزة علمیه قم.
9. العوا، سلوی. (1387). «تناسب مضمونی و انسجام ساختاری در قرآن»، ناقد سید علی آقایی، کتاب ماه دین، شماره 132.
10. غلامحسین¬زاده، غلامحسین و حامد نوروزی. (1387). « نقش ارجاع شخصی و اشاره¬ای در انسجام شعر عروضی فارسی»، فصلنامه پژوهشهای ادبی، سال 5، شماره 19.
11. لطفی¬¬پور ساعدی، کاظم.(1371). « در آمدی بر سخن¬کاوی»، تهران: مجله زبانشناسی، سال نهم، ش1.
12. ــــــــــــــــــــــ . (1374). درآمدی به اصول و روش ترجمه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی
13. محمودی، شعیب.(2010). بنیة النص في سورة الکهف: مقاربة نصیة للإتساق و السیاق، تحت إشراف الأستاذ الدکتور یحی بعیطیش، الجزایر: جامعة منتوری.
14. معین الدینی، فاطمه.(1382).« شگردهای ایجاد انسجام متن در کلیله و دمنه»، مجله فرهنگ، شماره 46 و 47.
15. محمد ابراهیمی، زینب.( 1375- 76). روابط انسجامی در زبان فارسی(ارجاع)، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
16. Halliday, M.A.K. and Ruqaiya Hassan .(1976). Cohesion in English, London: Longman.
17. Widdowson, H.G .(1978). Teaching Languge as Communication. Oxford: O.Up.
18. Larson, M.L .(1984). Meaning-based Translation. New York, University Press of America.
دکتر علیرضا قوجهزاده
هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد پیشوا ـ ورامين
Alirezagojezadeh0914@gmail.com
فاطمه نيروي آغميوني
دانشجوي دكتراي دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیشوا ـ ورامين
fniroee@yahoo.com
مریم بهرامیان فاعل
دانشجوي دكتراي دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
maryambahramyan@yahoo
بررسی عناصر انسجام متن سورهی قلم براساس نظریهی مایکل هالیدی و رقیه حسن
چکیده
انسجام یکی از رکنهای مهم و اساسی ارتباط در متن است. نظریهی هالیدی، میزان انسجام از روی روابط معنایی بین جملات و تعیین عوامل انسجام در بخشهای مختلف متن بوده و به آن تداوم بخشیده است. تا خواننده یا شنونده عناصر ناموجود در متن را، که برای تعبیر آن ضروری هستند، دریابد. انسجام ارتباط بین آیات با برخی آیات دیگر وجود دارند که این ارتباط باید در حکم یک کلمه و دارای معانی هماهنگ و ساختار منظمی باشند. انسجام در متن زمانی بهوجود میآید که تعبیر و تفسیر عنصری وابسته به تعبیر و تفسیر عنصر دیگر باشد و عناصر درونی یک متن و جملات آن، به شیوههای متعدد به هم وابسته باشند. نظریههای مختلفی که کاملترین آنها از لحاظ طبقهبندی، نظریهی مایکل هالیدی و رقیه حسن (1976) است، وجود دارد. نظریهپردازان انسجام متن را به سه نوع ساختاری، واژگانی، و پیوندی ـ معنایی تقسیم میکنند و برای هریک عوامل و عناصری را معرفی میکنند. نتیجه حاصل از این پژوهش بررسی انسجام متن در سورهی قلم است که به تمامی ساختارها و انواع آن در این سوره اشاره شده که عبارتند از: دستوری (ارجاع، جانشینی و حذف)، لغوی (تکرار، تقارن)، و ارتباط معنایی(ارتباط تشبیهی، ارتباط خلاف انتظار، ارتباط سببی) است. همچنین بیشترین عناصر انسجام در این سوره مربوط به ساختار ارتباط معنایی (اضافی ـ تمثیلی)، (ارتباط سببی ـ علت) و ارتباط زمانی است.
کلید واژه ها: سوره قلم، انسجام متن، هاليدي، حسن
مقدمه
«به عبارتی متن مجموعهای از یک یا چند جمله است که دارای معنا یا پیامی معین باشد. بنابراین متن یک واحد زبانی و معنایی است یک واحد دستوری مانند بند و جمله برای متن میتوان ملاک اندازه یا مقیاس خاص قائل شد. به عبارتی متن چیزی بزرگتر از جمله از بین جملات یک متن روابط معینی برقرار است .که آن متن را از مجموعه جملاتی که به طور تصادفی کنار هم قرار گرفتهاند جدا می سازد یکی از این مشخصهها انسجام است (هالیدی و حسن، ۱۹۷۶: ۱).
از دیدگاه هالیدی و حسن بخشی از انسجام از رهگذر دستور و بخشی دیگر از رهگذر انسجام تحقق مییابد. بنابراین میتوان گفت: دو نوع انسجام داریم؛ دستوری و واژگانی. عوامل انسجام دستوری شامل ارجاع حذف و جانشینی میباشد و مهمترین عوامل واژگانی است زیرا در مقاله حاضر از بر اساس عوامل انسجام انجام شده است.
انسجام1 عبارت است از سازوكارهای درونمتنى زبان، كه گوینده یا نویسنده را در ايجاد ارتباط در یک جمله يا میان جملات متعدد، يارى مىدهد، (جلالی، 1388) و به بیانی علمیتر: «یک مفهوم معنایی است و به روابط معنایی موجود میان عناصر درون متن گفته میشود که آن را، به عنوان متن مشخص میکند. انسجام، زمانی برقرار میشود که تعبیر و تفسیر عناصری از متن به تعبیر و تفسیر دیگر عناصر متن وابسته باشد»(هالیدی و حسن، 1976: 4). اين نوع ارتباط انسجامی ممكن است بين جملات متعدد يا فقط بین اجزاى متفاوت يك جمله برقرار شود.
اما بحث انسجام یا عدم انسجام سورههای قرآن بحثی است میان اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان که شروع آن مربوط میشود به دوران معاصر و تلاش تعدادی از مفسران که اهتمام خود را بر تفسیر منسجم و یکپارچهی قرآن متمرکز کرده بودند. از جمله عوامل مؤثر در گرایش به این تفسیر یکپارچه از قرآن میتوان به این موارد اشاره کرد که: اولا این دیدگاه، واکنشی است نسبت به رویکرد سنتی در تفاسیر قرآن که در آن بیشتر به جزئیات نحوی و زبان ـ شناختی آیات تأکید میشده و کمتر به مضامین سورهها میپرداختند، و از سوی دیگر عکس العملی است در مقابل انتقادهای غربیان که قرآن را کتابی آشفته، تکراری و متناقض میشمردهاند. «اما عامل مؤثر دیگر در گرایش به این رویکرد، به فهم یک سدهی اخیر روشنفکران مسلمانان باز میگردد که معتقدند تفسیر مجدد اسلام را باید از قرآن آغاز کرد» (آقایی،1386 : 1ـ2).
از میان نخستین کسانی که بر نظریهی انسجام و وحدت سورههای قرآن تأکید کرده و تفسیر منسجم و یکپارچه را مطرح کردهاند میتوان به: محمد عبده در تفسیر «المنار»، سید قطب در «فی ظلالالقرآن» و علامه طباطبایی در «المیزان فی تفسیرالقرآن» اشاره کرد (العلوا، 1387) اما دلایل اندیشمندان غیر مسلمان مبنی بر بینظمی و تکراری بودن قرآن برمیگردد به ترجمههای آن به زبانهای اروپایی که در آنها بخش قابل ملاحظهای از سبک و حتی معانی قرآنی مفقود است (همان). نگارندگان در این پژوهش سعی کردهاند با استفاده از نظریهی انسجام متن «مایکل هالیدی»و«رقیه حسن» عناصر انسجام متن سورهی قلم را بررسی کند و انسجامهای ساختاری، لغوی، و معنایی سوره را به اثبات برسانند.
البته در دید اول شاید پیادهسازی این نظریهی مدرن و زبانشناسه بر متن قدسی و الهی قرآن درست به نظر نرسد اما همچنانکه دیگر پژوهشگران نیز به این مسئله واقف هستند، باید چنین متذکر شد که قرآن متنی است که هدف اصلی آن انتقال پیامهای ویژه به انسانهاست و این پیامها نیز در قالب زبانی بیان شدهاند، بنابراین هر تلاشی برای تبیین این متن ضروری و استفاده از هر روش علمی و منطقی برای دستیابی به فهمی بهتر جایز میباشد.
ـ سؤالات پژوهش
1ـ روابط انسجام متن در سورهی قلم چگونه است؟
2ـ کدام ساختار انسجام بیشتری دارد و انسجام رابطه آن چگونه است؟
ـ فرضیههای پژوهش
1ـ رویکرد انسجام متن در سوره قلم در تمامی ساختارها (دستوری، لغوی، ارتباط معنایی) کاربرد داشته است.
2ـ بیشترین عناصر انسجام در سوره قلم از نوع ساختار (ارتباط معنایی) است. رابطه در سراسر متن انسجام یافته و قابل مشاهده است.
ـ روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی ـ توصیفی است که روابط انسجام متنی در سوره قلم بررسی شد. با هدف مشخص کردن حوزهی ساختاری انسجام متن و روابط معنایی آن بر اساس نظریههای هالیدی و حسن این پژوهش صورت پذیرفته است.
1ـ پیشینهی پژوهش
از مهمترین منابعی که در نگارش این مقاله بسیار مفید واقع شد، میتوان بهکتابها، مقالات و پژوهشهای زیر اشاره کرد: کتاب تفسیرالمیزان، نوشتهی علامه طباطبائی. و همچنین کتاب «انسجام در انگلیسی»2، نگارش دونظریهپرداز معروف زبانشناسی: مایکل هالیدی و رقیه حسن بهتدوین مقاله کمک شایانی نمود. از آنجا که پژوهشهای زیادی در این زمینه انجام شده است؛ اما تاکنون پژوهشی دربارهی «عناصر انسجام متن سورهی قلم براساس نظریهی مایکل هالیدی و رقیه حسن» صورت نپذیرفته است.
1. العلوا. سلوا .(1387). «تناسب مضمونی و انسجام ساختاری در قرآن». مترجم: سیدعلی آقایی، کتاب ماه دین، سال یازدهم، مهر، شماره132.
2. حمیدی، اشرف. (1399). بر پایهی ایدهی ساختار هندسی سوره در قرآن. رشد آموزش قرآن و معارف اسلامی، شماره 112، صص 56ـ 60، بهار.
3. مهتدی، حسین.(1400). «بررسی انسجام متنی در سوره لقمان بر اساس نظریه نقش گرای مایکل هالیدی و رقیه حسن». پژوهشهای ادبی ـ قرآنی. سال نهم، شمارهی سوم، پاییز.
4. خامهگر، محمد .(1382). تفسیر ساختاری سوره قلم. رشد آموزش قرآن، شماره3.
5. محمودی، شعیب .(2010). «بنیة النص فی سورة الکهف: مقاربۀ نصیۀ للإتساق و السیاق». تحت إشراف الأستاذ الدکتور یحیی بعیطیش، الجزایر: جامعۀ منتوری.
6. دهقانی، ناهید .(1388). «بررسی عناصر ایجاد انسجام متن در کشفالمحجوب هجویری». آینه میراث پاییز و زمستان، شماره 45، علمی ـ ترویجی، صص 99ـ120.
2ـ انسجام متن و دیدگاه هالیدی و حسن
دربارهی انسجام متن توصیفهای گوناگونی وجود دارد (ویدوسن، 1978 :29-52). نقش انسجام در واقع، برقراری رابطه بین دو قسمت از متن و تداوم بخشیدن به آن است تا بدین وسیله، خواننده یا شنونده عناصر ناموجود در متن را که برای تعبیر آن ضروری هستند دریابد (هالیدی و حسن،1976 : 299). و این انسجام در متن زمانی به وجود میآید که تعبیر و تفسیر عنصری وابسته به تعبیر و تفسیرعنصر دیگر باشد و عناصر درونی یک متن و جملات آن، به شیوههای متعدد به هم وابسته باشند (معینالدینی، 1382).
آراء و عقاید زبانشناسان در رابطه با ادوات و عناصر تحقق بخش انسجام در متن متعدد و مختلف است هرچند که همگی بر روی برخی از موارد اصلی و پایهایاش اتفاق نظر دارند. اما از معروفترین زبانشناسان که در رابطه با عناصر انسجام بخش متن به بحث و تحقیق علمی پرداختهاند «مایکل هالیدی» زبانشناس انگلیسی و «رقیة حسن» هستند که به طور مشترک در تألیف خود تحت عنوان «انسجام در انگلیسی» یکی از کاملترین تقسیمبندیها را از این عناصر ارائه دادهاند (محمودی،2010: 39) هاليدي و حسن براي تشخيص متن از غير متن «متنيت3» را برمیگزيدند و انسجام را يكي از عوامل مهمي كه سبب ايجاد متنيت ميشود برمیشمردند. از دیدگاه آن دو، یک متن دو نوع انسجام دارد: دستوری و واژگانی، (1976: 6). اما لطفیپور عوامل پیوندی و معنایی را از دستوری جدا کرده و مینویسد: «هالیدی و حسن ابزارهای آفرینندهی انسجام متن را در زبان انگلیسی به سه دسته (الف) دستوری (ب)، لغوی (ج)، پیوندی تقسیم میکنند»، (1371: 31) و این در حالی است که در متن انگلیسی نظریه، عوامل انسجام به دو دسته تقسیم شدهاند و در واقع انسجام پیوندی(معنایی و منطقی) زیر مجموعهی انسجام دستوری به حساب میآید.
3ـ سوره قلم و شأن نزول
سوره قلم از سورههای مکی قرآن کریم است و52 آیه دارد. این سوره درسال سوم بعثت رسول نازل شده است. يعني در شرایطی که وی دعوت خود را علنی و همگان را از محتوای رسالت خود آگاه کرده است. همچنانکه در آیات اولیه سوره میبینیم در این شرایط است که مشرکان از شروع این دعوتِ بر حق بیمناک شده و برای مبارزه با آن، تهمتِ مجنون بودن و دیوانگی را به رسول خدا نسبت میدهند. کلمهی «مجنون» يعني جنزده (ديوانه) و از واژه «جن» گرفته شده است. منظور مشرکان از این تهمت این بوده که حرفهايي كه پیامبر ميزند، پريشانگويي است. شدت اهانت و استیصال مشرکان در این تهمت، زمانی کاملاً آشکار میشود که عرف رایج آن روزگار عربستان دانسته شود، عرفی که در آن هرچيز را كه علتش را نميدانستند يك نوع پريشانگويي ذهني ميدانسته و آن را به جن نسبت ميدادند، چراکه نميتوانستند علت مشكلات رواني را پيدا كنند و آن را به جن نسبت میدادند. از همین رو مشرکان نیز برای دور نگهداشتن عامه مردم از دعوت نبیّ مکرم، آیات قرآن را با قیاس و تشابه به سخنان افراد دیوانه و جنزده، پریشانگویی شخصی گرفتار به صدمههای اجنه قلمداد کرده و به این صورت جنگ روانی را بر علیه او به کار میگرفتند (جمشیدی،1390).
سوره «قلم» از پنج بخش تشکیل یافته است که عبارتند از:
1ـ بیان دلایل نفی جنون از پیامبر (آیات1ـ 9) 2ـ خصوصیات اخلاقی و شخصیتی تهمتزنندگان (آیات 10ـ 15) 3ـ عاقبت شوم تهمتزنندگان (آیات 16ـ34) 4ـ وظیفه پیامبر در برابر مشرکان و تهمتهای آنان (آیات 48 ـ50) 5ـ تهمت جنون، اوج درماندگی مشرکان (آیات 51 ـ 52). این پژوهش در حوزهی معیار بخشبندی که پرتو تحلیل انسجام ساختاری است، به کار رفته است.
4ـ تحلیل انسجام ساختاری سوره قلم
«انسجام4» و«پيوستگى5» به عنوان دو ركن بنيادين ارتباط متن، بهطور عام مورد توجه زبانشناسان و بهطورخاص مورد توجه انديشمندان تجزيه و تحليل گفتمان، قرار گرفته است (جلالی، بیتا). در اين نوشتار كوشش شده تا ضمن ارائه تعريفى علمى از انسجام و مقولههای انسجام ـ به عنوان یکی از این دو رکن ـ ،عوامل و عناصر ایجاد انسجام متنیِ سوره قلم بررسی و تحلیل شوند.
1ـ 4ـ انسجام ساختاری6
انسجام ساختاری یا دستوری به رابطههای دستوریِ جملههایِ متن مربوط میشود. این نوع انسجام متنی سه شکل عمده دارد : «ارجاع»، «جانشینی» و«حذف» که در زیر به چگونگی بروز هر کدام در ساختار سورهی قلم میپردازیم:
1ـ 4ـ 1ـ ارجاع7
ارجاع به واژگان خاصى اطلاق مىشود كه در متن ارتباط ساختارى برقرار مىنمايند. بديهى است، درك معناى اين واژگان ويژه با مراجعه بهعناصر ديگر متن امكانپذير مىشود... ارجاعات بر دو نوعند:
1ـ ارجاعات درونمتنى 2ـ ارجاعات برونمتنی. ارجاعات برونمتنى مخاطب را در جهت درك و تفسير معنا نيازمند اطلاعاتى خارج از متن مىسازد. معمولاً مخاطب اين مشكل را با استفاده از بافت موقعيتى ـ محيط حل و فصل مىكند. ارجاع درونمتنى بر دو نوع است: الف) ارجاع به ما قبل، كه مرجع قبل از ضمير قرار مىگيرد؛ ب) مابعد، كه در متن ابتدا ضمير و بعد مرجع قرار مىگيرد (جلالی، 1388). عناصر ارجاعى درونمتنى به سه دسته تقسيم مىشوند: 1ـ ارجاع شخصی 2ـ ارجاع اشارهاى 3ـ ارجاع مقايسهاى.
الف ـ ارجاع شخصی: ارجاع شخصى به مقولهی شخص ارجاع میدهد، و در نظریهی هالیدی و حسن سه نوع دارد: ضمایر شخصی، ضمایرملکی، صفات ملکی. و ضمایرشخصی نیز شامل فاعلی ومفعولی است (ابراهیمی،1376: 88). اما آنچه در زبان انگلیسی با عنوان ضمیر ملکی شناخته میشود در عربی معادلی ندارد، و برای صفات ملکی هم در عربی نمیتوان معادلی یافت؛ مگر ضمایر شخصی که گاهی در نقش اضافی معنای معنای صفت ملکی میدهد؛ مانند ضمیر متصل متکلم وحده در «کتابي»که شیوه کاربرد آن با شیوه کاربرد صفات ملکی در انگلیسی متفاوت است.
بخش قابل توجه موارد ایجاد انسجام در متن سوره قلم از نوع ارجاع شخصی و آن هم از نوع ضمایر شخصی است، به این صورت که در آیات مختلف متن سوره مکرراً و پی در پی به مرجعهای درون و برون متنی ارجاع داده میشود که از نمونه شاهد مثالهای آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مرجع ضمیر «أَنْتَ» در آیه دوم، و ضمیر متصل«کاف در إِنَّکَ» در آیه چهارم، پیامبراکرم(ص)، و مرجع ضمیر متصل «واو» در «یُبْصِرُونَ» و «وَدُّوا» در آیههای پنجم و نهم کفار مکه، و مرجع ضمایر «نحن مستتر» و«متکلم مع الغیر نا» در «سَنَسِمُهُ» و «بَلَوْنَاهُمْ » خداوند متعال و همگی از نوع ارجاع برون متنی هستند. و اما مرجع ضمایر «واو» در «أَقْسَمُوا» در آیهی 17صاحبان باغ یعنی أَصْحَابَ الْجَنَّةِ، و مرجع ضمیر مستتر «هو» در«یُبْدِلَنَا» در آیهی 32پروردگار متعال یعنی رَبُّنَا، و مرجع ضمیر«هُوَ » در آیه 48 حضرت یونس یعنی صَاحِبِ الْحُوتِ است، که همه اینها نیز از نوع ارجاع ضمیر شخصی به مرجع درون متنی است.
و از نمونه ارجاعهای شخصی از نوع صفت ملکی در این سورهی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ارجاع ضمیر «هاء» در واژه «سَبِیلِهِ» در آیه 7 به مرجع «ربّک» از نوع ارجاع به ماقبل و درون متنی.
ارجاع ضمیر «هم» در واژه «رَبِّهِمْ» در آیه 37 به مرجع« لِلْمُتَّقِینَ» از نوع ارجاع به ماقبل و درون متنی.
ارجاع ضمیر «هاء» در واژه «رَبِّهِ» در آیه 49 به مرجع «صَاحِبِ الْحُوتِ» از نوع ارجاع به ماقبل و درون متنی.
ارجاع ضمیر «هُوَ» در آیه پایانی سوره به مرجع «الذِّکْرَ» از نوع ارجاع به ماقبل و درون متنی.
ب ـ ارجاع اشارهای: هالیدی ارجاع اشارهای را ارجاع به محل و میزان نزدیکی و دوری تعریف میکند (غلامحسینزاده ،1387) و اما در دستور زبان فارسي، ميان ضمير اشاره، و اسم یا صفت اشاره تفاوت ميگذاريم. اسم اشاره مانند «اين كتاب، آبي است» و ضمير اشاره مانند «اين، كتابِ آبي است». همين تفاوت را نیز در به كارگيري اسماء اشاره در زبان عربي ميتوان يافت، گو اينكه نحويانِ متقدّم چنين تفكيكي نكردهاند. از ميان اسماء اشاره كلماتي چون اولئكَ، اولئكُمْ، ذلِكُمْ و ذالِكُنَّ همواره در قرآن كريم درقالب ضمير اشاره بهكار رفتهاند، اما كلماتي چون هذا، هذِهِ، تِلْكَ، ذلِكَ و هؤُلاءِ، هم به گونه ضمير اشاره و هم به گونه صفت اشاره آمدهاند (کریمینیا، 1376). در سوره مبارکه قلم ارجاعی از نوع ارجاع اسم اشاره به مکان وجود ندارد، و اما از نوع ارجاع ضمیر اشاره نیز فقط دو نمونه وجود دارد و یکی از آنها در آن بخش دوم سوره یعنی بخش بر شمردن خصوصیات اخلاقی و شخصیتی تهمتزنندگان است، آنجا که در آیه 13 میفرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ» یعنی «بد اخلاق و فحاش است علاوه بر آن بداخلاقی و فحاشی، بياصل و نسب هم هست». همانطورکه میبینیم لفظ «ذلک» در این آیه ضمیر اشاره بهصفت ما قبل خودش است. و نمونهی دیگری در آیه 40 میباشد: «سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ»
ج ـ ارجاع مقایسهای: ارجاع مقايسهاى از طريق شباهت يا تفاوت و بهصورت غیرمستقیم در يك متن، مورد استفاده قرار مىگيرد. و باید چنین ذکر کرد که اگر ارجاع شخصی و اشارهای رابطه هم مرجعی را نشان میدهند، ارجاع مقایسهای رابطه تقابل را بیان میکند و در واقع به این صورت است که یک مقوله را در یک ویژگی، همانند یا متفاوت با مقولهای که قبلا ذکر شده است نشان میدهد (غلامحسینزاده، 1387). از این نوع ارجاع در سورهی قلم میتوان به آیهی٣٣ سوره که میفرماید: «کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَ لَعَذَابُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» در واقع این آیه ارجاع مقایسهایِ عذاب اخروی مشرکان به عذاب دنیوی باغداران ثروتمند است، و این ارجاع به این منظور انجام شده تا به کافران بفهماند این عذاب که با این شدت و حدّت میبینید، عذاب دنیوی است و به قطع یقین عذاب اخروی شما در کفرتان بسی سختتر و دردناکتر از این است. این ارجاع از نوع ارجاع به ما قبل است.
1ـ 4ـ 2ـ جانشینی8
قرار گرفتن يك عنصر زبانى و یک کلمه بهجاى عنصر ديگر (اسم، فعل، جمله، بند)، با هدف اقتصاد كلامى و ايجاد انسجام در متن، جايگزينى يا جانشينى است.
از جمله موارد انسجامبخش جانشینی در سوره قلم میتوان به آیههای زیر اشاره کرد:
در آیه «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ9» واژهی «بَلْ» جانشینی از جمله تقدیری «إنّا لسنا ضَالُّون» است، همچنانکه در آیهی پیشین آن میبینیم که باغداران ثروتمند اذعان دارند که راه را گم کردهاند «فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ» و وقتی که متوجه میشوند راه را درست طی کردهاند بار دیگر اذعان میکنند که راه را گم نکردهایم و درست آمدهایم در واقع حقیقت مطلب این استکه از جانب خداوند از نعمت محروم شدهایم. یا در آیه 42سوره«یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ» میبینیم که عبارت «یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ» بهعنوان صفت «یَوْمَ» جانشین شده از تمام ویژگیها و سختیهای روز قیامت. و همچنین در آیهی44 «فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» کلمهی «الْحَدِیثِ» جانشین شده است از دعوت الهی نبیاکرم به طور عام، با این مفهوم که: هر کس را این گفتار (قرآن) و دعوت الهی را تکذیب میکند به ما واگذار کن.
1ـ 4ـ 3ـ حذف10
حذف از جمله عناصر و فنون مهمی است پژوهشهای زبانی قدیم و جدید به آن پرداختهاند. در واقع این فن از فنون بارز، واضح و همیشگی زبان عربی است چرا که زبان عربی از روی میل به ایجاز به سمت آن متمایل گشته است به طوری که متکلمان در حذف و اسقاط برخی از عناص تکراری سخن در اثناء کلام تعمد میورزند (حمودة، 1999: 6-9) و پژوهشگران هالیدی و حسن آن را از جمله عناصر ایجاد انسجام متن بهحساب میآورند و در ایجاد انسجام برای آن نقش عمدهای قائل میشوند. همچنانکه در ایجاد انسجام سوره مبارکه نیز نقش فعالی را برعهده دارد:
برای مثال در آیه 35سوره«أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ» عبارت یا مفهوم«سرنوشت» با قرینهی بیان کلی سرنوشت و عذاب کافران در آیات پیشین حذف شده، و این حذف به منظور ایجاد انسجام، اقتصاد کلام و انگیزش تفکر و کنکاش است. و در واقع تقدیر کلام به این صورت است که: «آیا شما گمان میکنید که ما سرنوشت فرمانبرداران را همچون سرنوشت بدکاران رقم میزنیم؟» و به این شکل نمونههای متعدد حذف را به ترتیب در آیههای 11 و 12 و 13 و ... میبینیم.
2ـ 4ـ انسجام لغوی11
روش دیگر انسجام در کلام، انتخاب در موارد واژگانی است. انسجام واژگانی عبارت است از انتخاب مواردی که به طریقی به مطالبی که قبلاً در متن آمده است، مربوط شوند. در واقع نقش اصلى این نوع انسجام، پيوند ميان عناصر درون زبانى است، بهگونهاى كه شنونده يا خواننده خلائى در متن احساس نكند وموضوعات را پيوسته و مرتبط بداند. در چنين وضعيتى، انگيزه خواننده بهخوانش و ادامه متن تقويت میشود.(جلالی، 1388) ابزارهای این نوع انسجام معمولاً تکرار و همایش هستند.
2ـ 4ـ 1ـ تکرار12
تكرار واژه با اهداف گوناگونى مورد استفاده قرار مىگيرد. يكى از آن اهداف، برقرارى ارتباط و انسجام درونمتنى است كه واژه، گروه واژه يا جمله وارهاى در چند جاى متن تكرار میشود (همان) لارسن بر اين باور است كه تجلى معنى سازمانى بيشتر از طريق تكرار در ساختار متن امكانپذير مىشود.(1984) ساز وكار تكرار در همه سورههاى قرآن كريم بههدف انسجام استفاده شده است (همان) همچنانکه در سوره قلم نیز تکرارهای متعدد و منظم واژهها باعث تعالی انسجام متن گشتهاند. از جمله این تکرارها میتوان به تکرار ده بارهی واژه «رب» در سراسر آیات سوره، تکرار اسم و فعل«طاف» و «طائف» از ریشهی «طَوَفَ» در آیهی 19، تکرار فعل امر و فعل ماضی «اغدوا» و«غدوا» از ریشهی «غَدَوَ» در آیات22 و25، تکرار پنج بارهی صیغههای متفاوت فعل «قال» درگفتگوی میان باغداران ثروتمند در آیات 26 تا 31، تکرار پنج بار ضمیر مخاطب «لکم» در آیات 36 تا 39 بهمنظور سرزنش و توبیخ کفار مکه، اشاره کرد.
اصلیترین و انسجام بخشترین تکرار این سوره، تکرار واژهی «مجنون» در آیهی دوم و پنجاه ویکم است که به واسطهی آن انسجام کلی سوره ـ بدون در نظر گرفتن دیگر عناصر انسجام بخش آن ـ به راحتی اثبات میشود. در واقع این تکرار، تکراری است پر قدرت که به راحتی وحدت موضوعی و انسجام سوره را که برای تسلیت و دلداری پیامبر در مقابل تهمتهای کفار نازل شده است، اثبات میکند.
تکرار مترادف را در همان آیات آغازین یعنی آیه 2 و 6 سوره میبینیم: «مَجْنُون» و «الْمَفْتُونُ» و اما تکرار موسیقایی سوره را که به علت غنایش از اصلیترین تکــرارهای انسجام بخش سوره به حساب میآید، در سجعهای زیبا و پی در پی با حروف قافیهی « ُون» و «ین» و «یم» و « ُوم» مشاهــده میکنیم. «یَسطرون، مَجنون، مَفتون، یُبصرون، یُدهنون، نائمون، یَتخافتون، لَضالون، مَحرومون، تُسبحون، یَتلاومون و.../ عظیم، مَهین، نَمیم، أَثیم، زَنیم، الصَریم، زَعیم.../ مُهتدین، المُکذبین، بَنین، الأَولین، مُصبحین، صَارمین، مِسکین، قَادرین، ظَالمین، طَاغین، المُجرمین، صَادقین».
2ـ 4ـ 2ـ همایش 13
استفاده از ترادف يا واژگانى كه شباهتهاى معنايى را انتقال مىدهند در قرآن كريم بهطور گسترده وجود دارد. البته منظور از ترادف جايگزينى نيست که بخواهيم واژه يا گروهواژهاى را به جاى واژه يا گروه واژهاى دیگر قرار دهيم، بلكه منظور از آن كلمات هممعنا هستند كه به هدف تنوعبخشى و برقرارى ارتباط ميان واحدهاى زبانى مورد استفاده قرار مىگيرند (جلالی، 1388) به عنوان مثال از جمله همایشهای این سوره میتوان به بارزترین آنها یعنی همایش صفات تهمت زنندگان از آیه10 تا 13 اشاره کرد. صفاتی که گر چه در معنا مترادف نیستند اما در قبح و زشتی کاملاً مترادف و مشابه هستند: «حَلاف/ مَهِین/ هَمَّاز/ مَشَّاء/ نَمِیم/ مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ/ مُعْتَد/ أَثِیم/ عُتُل/ زَنِیم» یا در آیات 26 تا 31 که در طی چند آیه با همایش کلمات «ضَالُّونَ/ مَحْرُومُونَ/ ظَالِمِینَ/ طَاغِینَ» احوال و سرانجام باغداران غافل و مغرور را بیان میکند.
3ـ 4ـ پیوندی، روابط معنایی و منطقی14
علاوه بر عناصر واژگانى و دستورى، انسجام درونمتنى از طريق برقرارى روابط معنايى و منطقى ميان جملات متن محقق مىشود. مثلا یک جمله مسئلهای را مطرح میکند و جملهی بعدی دلیل یا نتیجه و یا شرطی برای آن ارائه و یا مطلبی بر آن اضافه میکند و چه بسا مثالی یا نمونهای و یا نکتهی مقابلی برای آن مطلب عرضه میکند (دهقانی، 1388). این نوع انسجام در متن بهچهار نوع ارتباط اضافی، ارتباط خلاف انتظار، ارتباط سببی و ارتباط زمانی تقسیم میشود. در زیر با توجه به این سه نوع ارتباط، چگونگی وجود انسجام معنایی و منطقی سورهی قلم تحلیل میشود.
3ـ 4ـ 1ـ ارتباط اضافی15
زمانى كه جملهی توضيحى، تمثيلى يا مقايسهاى، بهجمله قبلى، اطلاعاتى اضافه نمايد بهچنين ارتباطى، ارتباط اضافى گفته مىشود. كلمات ربطى كه براى تأمين اين هدف مورد استفاده قرار مىگيرند عبارتند از: و، کذلک، بالإضافة علی، لأجل، بدلا عن و... .
3ـ 4ـ 1ـ 1ـ توضیحی
در این نوع ارتباط، جمله یا جملههایی در متن، توضیح یا شرحی برای جملهی پیش از خود به شمار میروند. این نوع ارتباط بیش از سایر روابط در انسجام بخشیدن به اجزای متن تأثیر گذار است (دهقانی، 1388). از این نوع ارتباط معنایی در سوره میتوان آیات اولیه سوره اشاره کرد: «مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ وَإِنَّ لَکَ لأجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ»16
در این بخش از سوره، ابتدا آیهی کوتاه و موجز «مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ» مطرح شده، سپس مطالب دیگر در قالب آیات بعدی در توضیح و بسط این آیه آمده است. با این مضمون و محتوا که: پیامبری که به واسطهی دعوت و وظیفهی سنگینش مستحق و شایستهی پاداشی بزرگ است و همچنین دارای خلقی نیکو و والاست چگونه میتواند دیوانه باشد. به یقین در آیندهای نزدیک تو و مشرکان خواهند فهمید که کیست که دیوانه است. و خداوند تو به این مسئله آگاهتر است که چه کسی از راه او گمراه و منحرف شده است و هدایت یافتگان را میشناسد.
رابطهی توضیحی بین آیههای این قسمت و نقش این ارتباط در انسجام سوره کاملاً آشکار است.
3ـ 4ـ 1ـ 2ـ تمثیلی
در این نوع ارتباط، ابتدا نکته یا مطلبی فشرده بیان میشود، سپس موردی مشابه با این نکته مورد بررسی قرار میگیرد و با استفاده از این شگرد مطلب اول توضیح و گسترش داده میشود و صورت عینی و ملموستری پیدا میکند (دهقانی، 1388). در این سوره میتوان به دو مورد از این رابطه اشاره کرد که اولی تمثیل باغداران ثروتمند و دومی تمثیل سرگذشت حضرت یونس (ع) میباشد:
الف) تمثیل آزمایش باغداران ثروتمند برای به تصویر کشی آزمایش کفار مکه:
«إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ وَلایَسْتَثْنُونَ فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ».17
ب) تمثیل حوادث و سرگذشت حضرت یونس برای سفارش نبی اکرم به صبر:
«فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ لَوْلا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ»18
3ـ 4ـ 1ـ 3ـ مقایسهای
مقایسه کردن، یکی دیگر از روشهای ایجاد انسجام در سورهی مبارکه قلم است. با این روش مضامین روشنتر و درک آنها آسانتر میشود (دهقانی، 1388) در آیهی 33 و 35 دقیقا از این انسجام برقرار است، چرا که آیه 33 برای توضیح بهتر عذاب آخرت برای آدمی، ابتدا در آیات قبلی عذاب دنیا را توضیح داده و در نهایت در این آیه آن را با عذاب آخرت قیاس میکند و اینچنین شدت عذاب آخرت را ملموستر میکند.
«کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»19
در آیهی 35 نیز برای ملموستر کردن وضعیت مسلمانان برای آدمی، با استفاده از استفهام انکاری آن را با وضعیت مجرمان و بدکاران مقایسه میکند.
«أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ»20
3ـ 4ـ 2ـ ارتباط خلاف انتظار21
این رابطه زمانی برقرار میشود که محتوای یک جمله خلاف انتظاراتی باشد که جمله ماقبل آن در رابطه با موقعیت متکلم و مخاطب به وجود میآورد (لطفیپور و ساعدی، 1374: 115). بهچنين ارتباطى، ارتباط تباينى گفته مىشود. نمادهاى متنى چنين رابطه معنايى عبارتند از: ولى، هرچند كه، اگر چه، معهذا، علىرغم... . که برای مثال این نمونه از انسجام سوره قلم میتوان به آیات زیر اشاره کرد:
الف) «فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» 22
ب) «وَ مَا هُوَ إِلا ذِکرٌ لِلعَالَمِینَ» 23
3ـ 4ـ 3ـ ارتباط سببی24
این رابطه هنگامی برقرار میشود كه يكجمله ارتباط سببى با رويداد جمله ديگر داشته باشد،(همان) چنين ارتباطى ممكن است دربرگيرنده علت، شرط، هدف يا نتيجه باشد. نمادهاى اين نوع رابطه عبارتند از: بنابراين، در آن صورت، چنانچه، زيرا، به لحاظ اينكه، به اين منظور، در نتيجه... .
3ـ 4ـ 3 ـ 1ـ علت
در این نوع ارتباط، جملهای، علت وقوع رویداد و حالات جملات قبل از خود را بیان میکند، و انسجام و یکپارچکی خاصی به متن میبخشد. این نوع رابطه که از همان آیات آغازی تا پایان سوره مکرراً تکرار شده است، به سراسر سوره انسجامی درونی و کلی بخشیده است.
همانطور که میبینیم سوره، با دو آیهی کوتاه در رد سخنان کفار در مورد نبیّ اکرم آغاز شده است: سوگند به قلم و قسم به چيزي كه مينويسند، در سايه نعمت و لطف پروردگارت، تو ديوانه نيستي. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ، مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ»25 سپس درپنج آیهی بعد از آن، چهار دلیل وعلت قاطع بر رد این اتهام ناجوانمردانه اقامه میشود: 1ـ نعمت نبوتی که خدا به پیامبر عطا کرده است،2ـ اخلاق پسندیده و مثال زدنی ایشان برای نشان دادن این مسئله که این خصلتها با ویژگیهای یک فرد مجنون ناسازگارند3ـ اشاره که به زودی آیندگان قضاوت خواهند کرد، رفتار چه کسانی شبیه به دیوانگان است؛مشرکان شکست خورده یا پیامبری که با اعتماد به نصرت الهی راه حق و عدالت را در پیش گرفته است. 4ـ اعلام عدم صلاحیت کفار برای تشخیص جنون و گمراهی، چرا که اصولاً کسی میتواند گمراهی و جنون را از هدایت شده تشخیص دهد که خود راه هدایت را شناخته و با همه ابعاد آن آشنا باشد. کسی که خود درگرداب گمراهی غوطهور است،چگونه میتواند حق را از باطل تشخیص بدهد و دیگران را متهم به گمراهی و جنون کند. «وَإِنَّ لَکَ لأجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»26 و اینگونه شگرد دلیل آوری در جملات بعدی به سوره انسجام میبخشد و این روند در آیات بعدی نیز ادامه مییابد.
«فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»27 آیهی نهم دلیلی برای آیهی هشتم است، به این صورت که خداوند متعال دلیل اطاعت نکردن از دروغگویان را، تمایل آنها به نرمى و سازش پیامبر و در نتیجه نرمی و سهلانگاری خودشان عنوان میکند.
و در این بخش از آیات، ـ «وَلا تُطِعْ کُلَّ حَلافٍ مَهِینٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ـ آیهی 14 دلیلی برای وجود آیات 10 تا 13 است. یعنی ثروتمند بودن و صاحب اولاد بودن دلیل صفات نکوهیدهی کفار مکه است و اللهاعلم.
و در آیات 44 و45 جملههای «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» و «إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» علت جملات پیش ازخود هستند، خداوند متعال میفرماید: ای پیامبر، کسانیکه قرآن را دروغ میشمرند به من واگذار کن چراکه ما آنان را اندك اندك به گونهاي كه در نيابند و از راهي كه متوجّه نشوند به سوي عذاب خواهيم كشاند. و به آنها مهلت میدهم چرا که تدبیر من سخت استوار است.
«مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ»28
و اینچنین تا پایان سوره مدام با دلیل آوریهای پی در پی متن سوره منسجم میشود.
3ـ 4ـ 3 ـ2ـ نتیجه
در این نوع ارتباط، آیه یا آیههایی نتیجهی آیات یا آیهی پیش از خود هستند. همچنانکه در آیهی زیر میبینیم جملهی«سَنَسِمُهُ عَلَىالْخُرْطُومِ» نتیجه است برای ماقبلش. یعنی: هنگامی که آیات ما بر اوخوانده شود گوید افسانههای پیشینیان است، در نتیجه به زودی بر بینی او داغ ننگ نهیم و رسوایش کنیم.
«إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ» 29
3ـ 4ـ 3 ـ 3ـ هدف
در این نوع ارتباطِ انسجام بخش، یک یا چندین جمله، بهعنوان انگیزه و هدف انجام کار در جمله پیشین مطرح میشوند. همچنانکه میبینیم قرآنکریم انگیزهها و اهدافی را که کفارمکه را به اعمال و داوری اشتباه سوق داده برمیشمرد و به واسطهی واژهی «أو» حالات مختلف ممکن را در آیات 37 و38 و 39 و40 و41 و 46 و 47 بیان میکند:
«شما را چه ميشود؟! چگونه داوري ميكنيد؟» ! آيا انگیزه و هدف اینگونه داوری کردن شما این است که شما كتابي «از جانب خدا» داريد كه از روي آن «قوانين خدا را» ميخوانيد «و برابر آن حكم صادر ميكنيد؟». و شما آنچه را كه بر ميگزينيد «و برابر آن داوري ميكنيد» در آن است؟ يا با ما پيمانهایي بستهايد كه تا روز قيامت به هر چه حكم كنيد حق شما باشد؟ از آنان بپرس، كدام يك از ايشان، ضامن چنين پيمانهایي است. يا اين كه شريكهایي دارند «كه همچون ايشان ميانديشند، و سردستگان و خطّ دهندگان ايشان بوده و از آنان حمايت و جانبداري ميكنند؟». اگر راست ميگويند، شركاء «و رؤساء» خود را بياورند «تا شهادت بر ضمانت خود را بدهند و بگويند كه از مشركان در محضر يزدان دفاع و حمايت خواهند كرد». یا اینکه تو از ايشان «در برابر تبليغ رسالت، بدون اين كه ما بدانيم» مزدي خواستهاي و پرداخت آن براي آنان سنگين است «و از اداي آن در رنج هستند؟!». يا اين كه اسرار غيب پيش ايشان است و آنان «آنچه را كه ميگويند از روي آن» مينويسند؟!
«مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ »30
3ـ 4ـ 3 ـ 4ـ شرط
در این نوع ارتباط، وقوع یا عدم وقوع فعل در یک جمله به وقوع یا عدم وقوع فعل در جمله دیگر بستگی دارد. در سوره مبارکهی قلم فقط دو بار این شگرد انسجام بخش ظاهر شده است که در زیر به آن میپردازیم:
در آیهی22 میبینیم که باغدارن ثروتمند به ندا میدهند که: «اگر ميخواهيد ميوههاي خود را بچينيد، صبح زود حركت كنيد و خويشتن را به كشتزار خود برسانيد»:
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ31
یا آیهی 41 سوره که میفرماید: «چرا کفار اینگونه حکم و داوری میکنند؟» آیا به این دلیل است که شريكهائي دارند «كه همچون ايشان ميانديشند، و سردستگان و خطّ دهندگان ايشان بوده و از آنان حمايت و جانبداري ميكنند؟» . اگر راست ميگويند ، شركاء «و رؤساء» خود را بياورند:
أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ32
3ـ 5ـ ارتباط زمانی33
براى بيان توالى زمانى بين رويدادهاى دو يا چند جمله و برقرارى رابطه معنايى استفاده مىشود. نمادهاى متنى اين رابطه معنايى عبارتند از: نخست، سپس، بعد، قبل از آن، در اين لحظه، سرانجام... . این نوع ارتباط هرچند که در سراسر سوره و اکثرا به وسیلهی حرف «فـَ» به معنی«سپس» قابل مشاهده است اما بارزترین و برجستهترین نمود آن را میتوانیم در شرح داستان باغداران ثروتمند ببینیم که به صورت توالی زمانی و مرحله مرحله داستان را پیش میبرد و به سرانجام و نتیجه میرساند، از جمله نمادهای متنی که برای روشن شدن توالی زمانی این داستان مطرح میشوند عبارتند از ادات و ظروف زمان: إِذْ، مُصْبِحِینَ، فَـ ، الْیَوْمَ.
«إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ وَلا یَسْتَثْنُونَ فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ»34.
نتیجهگیری
مطالب سورهی مبارکهی قلم از پنج بخش: 1ـ دلایل نفی جنون از پیامبر2ـ خصوصیات اخلاقی و شخصیتی تهمتزنندگان 3ـ عاقبت شوم تهمتزنندگان4ـ وظیفه پیامبر در برابر مشرکان و تهمتهای آنان 5ـ تصویر اوج درماندگی مشرکان در تهمت جنون، تشکیل یافته است، که با بررسی عوامل و عناصر ایجاد انسجام درکل متن سوره، اتصال و ارتباط و در نتیجه انسجام کلی این پنج بخش به اثبات میرسند. در واقع با بررسی و تطبیق تقسیمبندیهای نظریهی هالیدی و حسن بر این سوره مبارکه، مقالهی حاضر به این نتیجه رسیده است که هر سه نوع اصلی انسجام یعنی: ساختاری، لغوی، و پیوندی ـ معنایی در این سوره برقرار و کلیهی شگردهای عناصر آنها جز به جز بر این سوره منطبق است. برای مثال میتوان به انسجام پیوندی ـ معنایی سوره اشاره کرد. در واقع برقراری این نوع انسجام در سورهی مبارکهی قلم بیشتر به واسطهی عناصر و عواملی همچون موارد زیر است:
1ـ ارتباط اضافی تمثیلی که مصداق آن را در داستان باغداران ثروتمند و همچنین داستان حضرتیونس(ع)میبینیم، 2ـ ارتباط سببی که بیشترین مصادیق آن را در علتآوریهای پی در پی و همچنین بیان نتیجه و ابراز انگیزه و هدف امور میبینیم. 3ـ ارتباط زمانی، که در سرتاسر سوره و بیشتر به وسیله حرف ربط «ف» ـ به معنی سپس ـ و حرف «إذا» ـ به معنی هنگامی کهــ برقرار شده است، و برجستهترین نمود آن را در بیان داستان باغداران ثروتمند مغرور و مقایسهی آزمایش و عذاب آنها با آزمایش و عذاب کفار مکه، است.
منابع و مأخذ
1. قرآن کریم.
2. آقایی، سیدعلی. (1386). «انسجام ساختاری در قرآن پژوهشی درباره رهیافت اصلاحی در تفسیر قرآن»، کتاب خردنامه.
3. جلالی، جلال الدین.(1388). «ضرورت شناخت و کاربرد انسجام و پیوستگی در ترجمه انگلیسی قرآن. ترجمان. شماره 25.
4. جمشیدی، محمدحسین.(1390).«عمليات رواني در صدر اسلام، عمليات رواني مشركان عليه پيامبر(ص) و قرآن»، پایگاه اطلاع رسانی سراج اندیشه.
5. حمودة، طاهر سلیمان. (1999). ظاهرة الحذف في الدرس اللغوي، الإسکندرية: الدار الجامعیة للطباعة و النشر و التوزیع.
6. دهقانی، ناهید. (1388). «بررسی عناصر ایجاد انسجام متن در کشف المحجوب هجویری»، دو فصلنامه آیینه میراث، شماره 45.
7. کریمینیا، مرتضی. (1376). «از مقتضیات زبان فارسی در ترجمه قرآن کریم»، فصلنامهي حوزه و دانشگاه، سال سوم، شماره 10.
8. طباطبایی، سید محمد حسین. (1383). المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم.
9. العوا، سلوی. (1387). «تناسب مضمونی و انسجام ساختاری در قرآن»، ناقد سید علی آقایی، کتاب ماه دین، شماره 132.
10. غلامحسینزاده، غلامحسین و حامد نوروزی. (1387). « نقش ارجاع شخصی و اشارهای در انسجام شعر عروضی فارسی»، فصلنامه پژوهشهای ادبی، سال 5، شماره 19.
11. لطفیپور ساعدی، کاظم.(1371). « در آمدی بر سخنکاوی»، تهران: مجله زبانشناسی، سال نهم، ش1.
12. ــــــــــــــــــــــ . (1374). درآمدی به اصول و روش ترجمه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی
13. محمودی، شعیب.(2010). بنیة النص في سورة الکهف: مقاربة نصیة للإتساق و السیاق، تحت إشراف الأستاذ الدکتور یحی بعیطیش، الجزایر: جامعة منتوری.
14. معین الدینی، فاطمه.(1382).« شگردهای ایجاد انسجام متن در کلیله و دمنه»، مجله فرهنگ، شماره 46 و 47.
15. محمد ابراهیمی، زینب.( 1375- 76). روابط انسجامی در زبان فارسی(ارجاع)، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
16. Halliday, M.A.K. and Ruqaiya Hassan .(1976). Cohesion in English, London: Longman.
17. Widdowson, H.G .(1978). Teaching Languge as Communication. Oxford: O.Up.
18. Larson, M.L .(1984). Meaning-based Translation. New York, University Press of America.
[1] .cohesion
[2] 1.Cohesion in English
[3] 2. texture
[4] . cohesion
[5] . coherence
[6] . Grammatical / structural cohesion
[7] . Reference
[8] . Substitution
[9] . آیه 27 سوره قلم
[10] .Ellipsis
[11] .lexical cohesion
[12] .direct repetition jh
[14] . Semantic / logical relations
[15] . additive relations
[16] . سورهی قلم ، آیات 2 تا 6
[17] . سورهی قلم، آیات 17 تا 33
[18] . همان، آیات 48 تا 50
[19] همان،33
[20] . سورهی قلم، آیه 35.
[21] .adversative relations
[22] . سورهی قلم، آیات 26 ـ 27.
[23] . همان، آیه 52.
[24] . causative relations
[25] . سورهی قلم، آیات 1 ـ 2.
[26] . سورهی قلم، آیات 3 ـ 7.
[27] . همان، آِیات 8 ـ 9.
[28] . همان، آیات 44 ـ 45.
[29] . سورهی قلم، آیات 15 ـ 16.
[30] . همان، 36ـ 47.
[31] . سورهی قلم، آیه 22.
[32] . همان، آیه 41.
[33] . temporal relations
[34] . سورهی قلم، آیات 17ـ 30.