مقایسه مدلهای تبیین کننده ی هویت قومی، ملی و دینی بر اساس تحلیل مسیر اکتشافی
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانمژگان آژیده 1 , سید سعید آقائی 2 , اختر شیری 3
1 - دانشجو/ دانشگاه آزاد اسلامی/ واحد تهران مرکز/تهران/ ایران
2 - عضو هیات علمی/گروه جامعه شناسی/ دانشکده علوم اجتماعی /دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی / تهران/ ایران
3 - جامعه شناسی، علوم اجتماعی، آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
کلید واژه: نافرمانی مدنی, هویت ملی, عناصر فرهنگی, هویت قومی, هویت دینی,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف مقایسه ی مدل های تبیین کننده ی هویت های سه گانه ؛ ملی، قومی و دینی و مقایسه ی این سه مدل با یکدیگر آغاز شد. چارچوب نظری مبتنی بر رویکرد همکنشی نمادین و تبارهای نظریِ شکل گیریِ خود در نظریه کولی و تکوین آن توسط مید، بلومر و گافمن صورت بندی شد و متغیرهای خواسته های فردی و گروهی، نافرمانی مدنی، رسانه های جمعی، پایگاه اجتماعی و عناصر فرهنگی (ارزش ها و هنجارهای اجتماعی) به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. این پژوهش با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته در بخش گردآوری داده ها انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان مقطع اول متوسطه منطقه 17 شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران، 370 نفر برآورد شد و به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای نمونه ها انتخاب شدند. نتایج نشان داد که تغییرات هویت ملی، 6/54 درصد، هویت دینی، 7/59 درصد و هویت قومی، 57 درصد توسط این متغیرها صورت می گیرد. در هر سه مدل، عناصر فرهنگی بالاترین میزان تبیین کنندگی را داشتند و رسانه های جمعی در تبیین هویت ملی، تاثیر مثبت و در هویت قومی و دینی، تاثیر منفی داشت. از سوی دیگر، علاوه بر متغیر عناصر فرهنگی، خواسته های فردی و گروهی در تبیین تغییرات هویت قومی تاثیر مستقیم داشتند، در حالی که در متغیر هویت ملی، نافرمانی مدنی و پایگاه اجتماعی تاثیرگذار بودند.
The study began by comparing the models that explain the three identities: national, ethnic, and religious, and comparing the three models. The theoretical framework based on the symbolic interaction approach and the theoretical origins of its formation in gypsy theory and its formation was formulated by Mead, Bloomer and Goffman, and the variables of individual and group desires, civil disobedience, mass media, social base and Cultural elements (values and social norms) were considered as independent variables. This research was conducted with a survey method and a researcher-made questionnaire tool in the data collection section.The statistical population included high school students in the 17th district of Tehran, which was estimated to be 370 using the Cochran's formula, and the samples were selected by multi-stage cluster sampling. The results showed that changes in national identity, 54.6%, religious identity, 59.7% and ethnic identity, 57% are done by these variables. In all three models, cultural elements had the highest level of explanation, and the mass media had a positive effect on the explanation of national identity and negatively on ethnic and religious identity. On the other hand, in addition to the variable of cultural elements, individual and group demands had a direct impact on explaining changes in ethnic identity, while influencing the variable of national identity, civil disobedience, and social base.
_||_
مقایسه مدلهای تبیینکنندهی هویت قومی، ملی و دینی بر اساس تحلیل مسیر اکتشافی
چکیده
هویت اجتماعی که نگاه و شناخت انسان به خود را مورد مطالعه قرار میدهد از عناصر اجتماعی و فرهنگی بهره میگیرد و دارای ابعاد متفاوتی است که چگونگی شکلگیری ابعاد مختلف هویت اجتماعی و مقایسهی آنها در پژوهشهای اجتماعی دارای اهمیت است. در این پژوهش هویت ملی، قومی و دینی که سه رکن اصلی هویت اجتماعی در جامعهی ایران به دلیل تاریخ اجتماعیِ معاصر هستند، انتخاب شدهاند تا تبیین آنها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گیرد. این پژوهش با هدف مقایسهی مدلهای تبیینکنندهی هویتهای سهگانه؛ ملی، قومی و دینی و مقایسهی این سه مدل با یکدیگر آغاز شد. چارچوب نظری مبتنی بر رویکرد همکنشی نمادین و تبارهای نظریِ شکلگیریِ خود در نظریه کولی و تکوین آن توسط مید، بلومر و گافمن صورتبندی شد و متغیرهای خواستههای فردی و گروهی، نافرمانی مدنی، رسانههای جمعی، پایگاه اجتماعی و عناصر فرهنگی (ارزشها و هنجارهای اجتماعی) به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. این پژوهش با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامهی محققساخته در بخش گردآوری دادهها انجام شد. جامعهی آماری شامل دانشآموزان مقطع اول متوسطه منطقه 17 شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران، 370 نفر برآورد شد و به شیوهی نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای نمونهها انتخاب شدند. نتایج نشان داد که تغییرات هویت ملی، 6/54 درصد، هویت دینی، 7/59 درصد و هویت قومی، 57 درصد توسط این متغیرها صورت میگیرد. در هر سه مدل، عناصر فرهنگی بالاترین میزان تبیینکنندگی را داشتند و رسانههای جمعی در تبیین هویت ملی، تاثیر مثبت و در هویت قومی و دینی، تاثیر منفی داشت. از سوی دیگر، علاوه بر متغیر عناصر فرهنگی، خواستههای فردی و گروهی در تبیین تغییرات هویت قومی تاثیر مستقیم داشتند، در حالیکه در متغیر هویت ملی، نافرمانی مدنی و پایگاه اجتماعی تاثیرگذار بودند.
مفاهیم کلیدی: هویت ملی، هویت دینی، هویت قومی، نافرمانی مدنی، عناصر فرهنگی
مقدمه
هویت به معناي «چه کسی بودن» است، اینکه یک فرد یا گروه انسانی خود را چگونه میشناسد و میخواهد خود را چگونه بشناساند. هویت پاسخی به نیاز طبیعی در انسان براي شناساندن خود به یک سلسله عناصر و پدیدههاي فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی است (Malayew et al, 2014: 206). هویت احساسی است که تعلق فرد به یک کشور، جامعه، نهاد و مجموعهی خاص را نشان میدهد (Weisman, 2016: 131). یکی از ویژگیهای هویت چند لایهای بودنِ آن است. برخورداری از هویتی منسجم سبب میشود تا فرد نسبت به وقایع و حوادث اطراف خود موضعی با معیارهای واحد، در پیش بگیرد (حسینخانی، 1392: 233).
هویت دو جنبهی فردی و اجتماعی دارد که یکی از ابعاد هویت اجتماعی، هویت ملی است. هویت ملی عبارت از مجموعهی ویژگیها، وابستگیها و پیوندهای نژادی، زبانی، جغرافیایی، فرهنگی، حماسی و قومی که زندگی انسانی را در بر میگیرد و عضو جامعه به آن افتخار میکند (حاجیانی، 1388: 332). ایجاد و قوام هویت ملی در افراد جامعه موجب می شود هر کشوری در مسیر ترقی و توسعه قرارگیرد.همچنین هویت ملی در انسجام بخشیدن به جامعه و جلوگیری از گروهگروه شدن به خصوص در جوامعی که مانند ایران، دارای تنوع قومی، زبانی، فرهنگی و مذهبی هستند، نقش اساسی دارد. علیرغم اهمیت انسجام اجتماعی که مبتنی بر هویت ملی است، فقط در چهارده کشور جهان اقلیت قابل توجهی وجود ندارد و تنها چهار درصد مردم دنیا در کشورهایی زندگی میکنند که دارای یک گروه قومی هستند. قبل از دههی شصت میلادی موضوع تنوع قومی دلمشغولی زیادی برای اندیشمندان و جوامع ایجاد نمیکرد، اما به موازات احیاء هویتهای قومی و شکلگیری تعارضات قومی، مسئلهی قومیت و هویت قومی از موضوعی پیرامونی به موضوع اصلی تبدیل شد (ابراهیمزاده مفرد، 1394: 71). تقابل این دو گونه از هویت اجتماعی نهتنها مانع از بههمپیوستگیِ کنشگران اجتماعی و شکلگیری انسجام اجتماعی یک ملت نمیشود، بلکه علاوه بر هویت ملی به هویت قومی نیز اهمیت داده و با به رسمیت شناختن استقلال اقوام، تعلق قومی و هویت برخاسته از آن بهعنوان یکی از اشکال تفاوتهای اجتماعی میباشد که در ساختار اجتماعی طبیعی به شمار میرود.
فرهنگ، ارزشها وآداب و رسومی است که ملتها را از سایر ملل جدا میسازد و بدیهی است که در چنین وضعیتی ارزشها، باورها و رویکردهای مذهبی و دینی به عنوان عاملی حیاتی میتواند در هویتیابی نوجوانان و پایبندی آنان به هویت ملی ودینی تاثیرگذار باشد. بر این اساس، هویت دینی نیز به عنوان یکی از ابعاد هویت اجتماعی در کنار هویت ملی و قومی، انسجام درونگروهی در گروههای اجتماعی را به وجود میآورد.
بیان مسئله
هويت در اثر فرآيندهاي اجتماعي شكل ميگيرد و در نتيجهی روابط اجتماعي از نو شكل ميگيرد. مؤلفههاي عيني هويت ملی در سطح اجتماعي ساختارهاي ملي را شكل ميدهند و آن را از هويتهاي ملي و مليتهاي ديگر متمايز ميكنند. هويت ملي بر اساس تغيير شكل نظام سياسي، تحول در باورهاي فرهنگي و گشودگي آن به روي آموزههاي فرهنگي ديگر، دچار دگرديسي شده و به مقولهاي نسبي و عصري تبديل ميشود (حقدار، 1388: 18). هویت ملی مهمترین بعد هویت اجتماعی است و هویت اجتماعی به «تعریف خود» با توجه به عضویت در گروههای اجتماعی اطلاق میشود. از بزرگترین گروههای اجتماعی که فرد به آن تعلق دارد، ملت است. از این رو، هویت ملی احساس و ادراک عضویت فرد در گروه ملی است (اسدیفر، 1390: 16). هویت ملی در ارتباط با سایر ابعاد هویت اجتماعی، بیانگر نگرش کنشگران اجتماعی به انسجام اجتماعی و تاکید بر شباهتهای میان آنان است. علاوه بر نشان دادن شباهتها، تفاوت میان یک ملت با ملل دیگر را بازنمایی میکند.
هويتهاي ديني و ملي به دليل ماهيت و محتوايي كه دارند از مهمترين عناصر ايجادكنندهی همگني و همبستگي اجتماعي در سطح جامعه به شمار ميروند و مهمترين بعد هويت اجتماعی و فرهنگي را تشكيل داده و نقش بسيار تعيينكنندهاي در هويتيابي افراد ايفا ميكنند. بر اساس شواهد تاريخي، مذهب، تدين، معنويت، خداگرايي و وحدانيت جزء ذاتي هويت ايران و ايرانيان بوده و دين در فرهنگ ايراني از جايگاه ويژهاي برخوردار است و امكان تفكيك آن از ساير عناصر هويت ايراني وجود ندارد. بنابراين ارتباط تنگاتنگي بين هويت ملي و مذهبي ايرانيان وجود دارد (اسلامی، 1390: 8). از سوی دیگر، رابطهی متقابل هویت دینی و هویت ملی، توجه به بعد دیگری از هویت را که در کشوری مانند ایران، علیرغم تفاوتهای موجود، همگنی به وجود آورده است را ضروری میسازد. هویت قومی، بهعنوان یکی از ابعاد هویت اجتماعی در میان اقوام از اهمیت ویژهای برخوردار است و در زمان مطرح شدن هویت ملی، همبستگی اقوام ایرانی وجه بارزی در فرهنگ ایران به شمار میرود. به طور مثال با شروع جنگ ایران و عراق، قومیتهای مختلف که قبل از جنگ بر مبنای هویت قومی، تضادهای برونگروهی با اقوام دیگر داشتند، زمانی که حس کردند هویت ملی دچار تهدید شده است، علیه دشمن خارجی متحد شدند و انسجام بین گروهها و قومیتها در خدمت هویت ملی قرار گرفت.
افزایش ارتباطات جهانی و جهانیشدن، موجب ایجاد تغييرات فرهنگی بسياری در جوامع مختلف شده است. رواج ارزشهای گوناگون، قرارگرفتن در معرض اندیشهها وگرایشهای مختلف، از جمله عواملی است که هم میتواند تهدیدكننده و هم تسهیلگرِ تعلق خاطر به ابعاد مختلف هویت اجتماعی به خصوص در ميان نوجوانان باشد. با توجه به شکلگيری شخصيت در دورهی نوجوانی، نوجوانان در دورهایی به سر میبرند كه پایه و اساس تعهد تعميم یافته و احساس تعلق عاطفی به جامعهی خود را كسب میكنند. در سنين نوجوانی و جوانی شخصيت فرد شکل گرفته و طی روند جامعهپذیری و فرهنگپذیری، ارزشها و هنجارهای جامعه را درونی میكند و براساس آنها، رفتار و اندیشههای خود را شکل میدهد. به وجود آمدن تعادل و توازن میان ابعاد مختلف هویت ازجمله هویت ملی، هویت قومی و هویت دینی از دیگر هدفهای اجتماعی شدن در سنین نوجوانی است.
مهاجرت و افزایش آن در جامعهی ایران، موجب ایجاد تحولاتی در هویتیابی و ایجاد سرگشتگی در این فرایند میگردد. از نقطه نظر فرهنگي، نكتهی مورد اهميت در تمام مهاجرتها، يكسان بودن یا شباهت فرهنگ مبدا و مقصد است. مهاجران ضمن اخذ برخي از ويژگيهاي فرهنگي مقصد، بعضي از ويژگيهاي فرهنگي مبدا را نيز حفظ ميكنند. به اين ترتيب، در درازمدت ويژگيهاي فرهنگ آنان به فرهنگی متشکل از اجزای فرهنگی مبدا و مقصد تبديل ميشود و در بين نسلهاي بعدي، به تدريج ويژگيهاي فرهنگ مقصد، غلبهی بيشتري پيدا ميكند. اگر گروهي از مهاجران داراي ويژگيهاي فرهنگي غني و قوي باشند، اقليتي فرهنگي را در مقصد مهاجرت تشكيل ميدهند و چه بسا فرهنگ مقصد را متأثر ميسازند. گرچه پذيرش فرهنگهاي گوناگون به وسيله مهاجران و ساكنان بوميدر ابتدا با مقاومت و عكسالعملهاي منفي همراه است، اما آنچه در آغاز به شكل برخورد تمدنها خودنمايي ميكند، درنهايت از مبادلات فرهنگي آنها، فرهنگهاي دیگري به وجود ميآيد (گلمحمدی، 1380: 3). بنابراین مهاجرت در کنار افزایش ارتباطات، بهعنوان دو عامل تاثیرگذار در میان افراد، تفاوتهای هویتی هر نسلی نسبت به نسل دیگر را نشان میدهد. نوجوانان در شهر تهران علاوه بر اینکه در سن یادگیری هستند و در معرض اطلاعات فراوانی که از ارتباطات مجازی و کنش متقابل با افراد از سطوح فرهنگی مختلف اخذ کردهاند، به واسطهی زندگی در شهر تهران، کنار هم قرار گرفتن و زندگی اقوام مختلف را نیز تجربه کردهاند. به همین دلیل پژوهشگر در صدد است به تبیین هویتهای سهگانهی ملی، قومی و دینی و مقایسهی این سه مدل بپردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
هرچند که هويت امری اجتماعی است و در اجتماع شکل گرفته و برساخته میشود، اما رشد و نمو آن در فرايندی تاريخی اتفاق می افتد، ازاين رو هر قوم و ملتی- از جمله ملت ايران و اقوام آن- اساس و ريشهی خود را در تاريخ میجويد و از آبشخور آن تغذيه نموده و هويت میيابد (اسمیت، 1385: 77). بر این اساس است که عناصر فرهنگی و اجتماعی که در شکلگیری هویت اجتماعی و ابعاد آن تاثیرگذار هستند، ریشههای عمیقی در تحولات بنیادین اجتماعی دارند و روند شکلگیری هویت اجتماعی در هر دورهای و در میان هر نسلی میتواند متفاوت از نسلهای دیگر باشد.
از سوی دیگر در تاریخ ایران توجه به قومیت و ملیت و تقابل این دو دارای اهمیت ویژهای است. هرچند در دورانهايی درهم تنیدگی هويت قومی و ملی با گسست مواجه شده است، اما وجود عناصر و جنبههای مشترک مانع از چندپارگیهای آنان شده است. خلاصه اينکه در طول تاريخ و بهويژه چند سدهی اخیر نوعی «هويت قومی و ملی» در معنای سیاسی، فرهنگی، دينی، زبانی و مکانی شکل گرفته، تداوم يافته و به گونهای تثبیت شده است (سیفاللهی و مروت، 1392: 34). در کنار این دو بعد هویتی، هویت دینی که یکی از بنیانهای هویت ملی و قومی میباشد، مطرح گردیده و گرچه تعارضی میان هویت دینی با هویت ملی و هویت قومی وجود ندارد، اما نگرشهای سیاسی و فرهنگی را متاثر میسازد. این تقابل میان هویتهای اجتماعی و تاثیر تحولات تاریخی در هویت اجتماعی یکی از ضروریترین دلایل پرداختن به این موضوع در میان نسل جدید است.
هویت، یعنی بحث وتلاش برای پاسخگویی به پرسش من کیستم؟ از دغدغههای فکری بشر در طول تاریخ بوده و برای تمام ملتهای جهان از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از دلایل توجه به مفهوم هویت در دوران نوجوانی بدین دلیل است که تغییرات هویتی در دوران نوجوانی بیانگر اولین بازسازماندهی و بازسازی فرد در مورد احساس خودش است که براساس شکلیافتهترین نوع تواناییهای ذهنی صورت میگیرد و اگرچه تغییرات عمدهای در هویت کودکان در دوران کودکی صورت میگیرد، اما تفاوت آن با تغییرات دوران نوجوانی در خودآگاهتر بودن این تغییرات نسبت به تغییرات دوران کودکی است (سامانی و فولادچنگ، 1385: 22). دلیل دیگرِ توجه به موضوع خود و هویت دردوران نوجوانی بیانگر تغییرات بنیادین در خصوصیات بیولوژیکی، شناختی واجتماعی نوجوان است. بلوغ، نوجوان را متوجه تغییرات بارز فیزیکی در خود میکند و این تغییرات سبب بروز نوعی «ادراک جدید از خود» در نوجوان میگردد. همچنین به دلیل همین تغییرات فیزیکی، خودانگارهی نوجوان، دوباره مورد تجدیدنظر قرار میگیرد. افزایش تواناییهای شناختی در دوران نوجوانی موجب ایجاد راهحلهای جدید برای تفکر دربارهی مسائل، ارزشها و روابط بین فردی میگردد و زمینه را برای اندیشه در مورد خود بر اساس چشماندازهای نوین فراهم میسازد. از سوی دیگر، بروز تغییرات اجتماعی باعث فراهم شدن زمینهی لازم برای توجه نوجوان به مسائلی همانند تصمیمگیری در مورد آینده میگردد. پاسخدهی به سوالاتی مانند من از زندگیام چه میخواهم؟ چه چیزی برای من اهمیت دارد؟ دوست دارم چگونه شخصی باشم و سوالات مشابه دیگر در مورد آینده، ازجمله مشغلههای ذهنی نوجوان در شکلدهی هویت است و نوجوان تلاش میکند تا با تفکر کردن در جهت پاسخ دادن به این سوالات برآید (اسلامی، 1396: 12). اهمیت این پژوهش مبتنی بر چیستی مفهوم هویت در میان همهی کنشگران اجتماعی و تغییرات آن بر اساس تحولات اجتماعی و از سوی دیگر، ویژگیهای نوجوانان در مواجهه با این مفهوم بارز است.
اهداف پژوهش
· تبیین هویت ملی نوجوانان شهر تهران
· تبیین هویت قومی نوجوانان شهر تهران
· تبیین هویت دینی نوجوان شهر تهران
· مقایسهی مدلهای تبیینی هویتهای سهگانه در میان نوجوانان شهر تهران
پیشینهی پژوهش
v اکبری (1396) در پژوهشی با عنوان "بررسی عوامل موثر در شکلگیری هویت ملی دانشآموزان دورهی متوسطهی دوم شهرستان قشم" تلاش کرده است تا تصویری روشن و دقیق از وضعیت هویت ملی دانشآموزان دورهی متوسطهی دوم و عوامل تاثیرگذار بر آن را فراهم نماید. پژوهش حاضر با شیوهی پیمایشی و کتابخانهای و با استفاده از تکنیک پرسشنامه محققساخته انجام شده و جامعهی آماری آن، کلیهی دانشآموزان دختر و پسر دورهی متوسطهی دوم شهرستان قشم در سال1395 بوده که از این تعداد، 385 نفر بر اساس جدول مورگان و روش نمونهگیری خوشهای طبقهای انتخاب شدهاند. نتایج تحقیق نشان داد که شیوههای تدریس، شخصیت معلمان، محتوای کتب درسی و برنامههای پرورشی مدرسه در هویت ملی دانشآموزان تاثیر دارد. متغیرهای رضایت و تایید دیگران و میزان اعتماد به نفس، پایبندی به دین اسلام، آگاهی از نمادهای ملی، پایبندی به مناسک ملی و مشارکت اجتماعی بر هویت دانشآموزان تاثیرگذار بوده است. بین هویت ملی دانشآموزان و رشتهی و پایهی تحصیلی آنها رابطهی معنیدار وجود داشت و میزان تاثیرگذاری آموزش و پرورش در هویت ملی دختران بیشتر از پسران بود. ترتیب تاثیرگذاری مولفههای چهارگانه در هویت ملی به ترتیب شخصیت معلمان، شیوههای تدریس معلمان، محتوای کتابهای درسی و برنامههای پرورشی مدارس بودند.
v خسروانی و همکارانش (1394) در مقالهای با عنوان "بررسی وضعیت هویت ملی و دینی دانشآموزان دورهی متوسطه و پیشدانشگاهی شهرستان اراک در سال 93-92 و راههای حفظ و تقویت آن از دید صاحبنظران" آورده، روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است. بدین منظور با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای ساده، از بین 320301 نفر دانشآموزان شهرستان اراک 1400 نفر از دانشآموزان (713 نفر دختر و 687 نفر پسر) به صورت نمونه توسط پرسشنامهی سنجش هویت دینی و ملی، پرسشنامهی وضعیت فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که 1/98% دانش آموزان شهرستان اراک از هویت سالم دینی و اخلاقی و هویت ملی قوی برخوردارند.
v گلیسلی و بیسنبایوا1 (2015) به بررسی نظرات دانشجویان قزاقستان در مورد ابعاد هویت پرداختهاند. به اعتقاد آنها هویت و ملت دارای ساختارهای پیچیدهای هستند که شامل ابعاد قومی، فرهنگی، ارضی، اقتصادی و سیاسی هستند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که دانشجویان در فاکتور اول که هویت و ارزشهای ملی و دومی هستند را اتخاذ میکنند. عاملی که هویت ملی و ارتباط دین به عنوان بخشی از هویت ملی محسوب میشوند.
در یک جمعبندی از مطالعات انجام شده که بیش از 25 مورد از آنها مطالعه شد و چند مورد به عنوان نمونه در اینجا ارائه گردید، میتوان به این نکته اشاره کرد که گرچه هویت اجتماعی موضوع پژوهشهای زیادی را به خود اختصاص داده، اما چگونگی تبیین ابعاد متفاوت آن مورد مقایسه قرار نگرفتهاند. از سوی دیگر تاثیر برخی متغیرها در همهی پژوهش مورد بازبینی قرار گرفته، اما با توجه به اینکه جامعهی ایران تبدیل به جامعهای شبکهای مبتنی بر وسایل ارتباط جمعیِ نوین شده است و از سوی دیگر تاثیر این شبکهها در شناخت نوجوانان و جوانان از خود بیش از سایر گروههای سنی میباشد، این متغیر به عنوان یکی از عناصر تاثیرگذار به صورت جداگانه مورد مطالعه قرا نگرفته است. در ضمن، سلطهی رویکرد کمی در پژوهشها باعث شده علاوه بر نادیده گرفتن برخی از متغیرهای تاثیرگذار، طرح برخی سوالات نیز به دلیل تفاوت دیدگاههای پاسخگویان امکانپذیر نباشد.
در مقایسه با تحقیقات داخلی، اکثر پژوهشهای خارج از کشور از رویکرد کیفی و اکتشافی بهره گرفتهاند و به نظر پژوهشگران، پژوهشهای خارجی گامی فراتر از پژوهشهای داخلی برداشتهاند. زیرا در پژوهشهای داخلی هنوز رابطهی بین هویت قومی و هویت ملی در هالهای از ابهام قرار دارد، اما در پژوهشهای خارجی به منظور پرداختن به هویت ملی، موضوعاتی مانند جهانیشدن، دهکدهی جهانی و یکسانسازیِ فرهنگی در میان ملیتهای مختلف در کانون توجه قرار گرفته است. البته در پژوهشهای خارجی نیز به رسانهها پرداخته نشده که این موضوع از دو رویکرد قابل بررسی است. نخست آنکه، گسترش این پدیده در کشورهای صنعتی و توسعهیافته از روندی متفاوت با کشورهای در حال توسعه تبعیت میکند و احتمال آن وجود دارد که در پژوهشهای دهههای پیشین به این عنصر اجتماعی- فرهنگی توجه شده باشد؛ همچنان که نظریهپردازانی مانند کاستلز ظهور نموده و هویت اجتماعی در جامعهی شبکهای را مورد تحلیل قرار میدهند. از سوی دیگر، غفلت از نقش رسانهها در جهانی شدن و پدیدهی دهکدهی جهانی نیز میتواند مورد نقد واقع گردد.
چارچوب نظری
کولی به آگاهی در ارتباط با زمینهی اجتماعی توجه داشت. این امر از همه بیشتر در مفهوم خود آیینهسان مشخص است؛ منظور از خود آیینهسان ظرفیتی است که انسان دارد تا خودِ خویش را به گونهای بنگرد که هر پدیدهی اجتماعی دیگر را میبیند. مفهوم خود آیینهسان را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: نخست این تصور که در ذهن دیگران چگونه ظاهر میشود. دوم، این تصور که آنها دربارهی ظاهر ما چه قضاوتی میتوانند داشته باشند و سوم، در نتیجهی تصوری که از قضاوت دیگران دربارهی خود داریم، احساسی از غرور یا سرافکندگی را درباره خود خویش میپرورانیم (تنهایی، 1397: 183). بنابراین از نظر کولی، خود و جامعه دو پديده همزادند و تاكيد بر پيوند ارگانيك و گسستناپذير خود و جامعه موضوع اصلي بيشتر نوشتههاي وي را تشكيل ميدهد. كولي مفهوم چندگانگي خودها را نيز مطرح كرد. او معتقد بود كه يك شخص به تعداد گروههاي اجتماعي و متمايز مردمي كه او براي عقايدشان اهميت قائل است، خود اجتماعي دارد (كوزر، 1381: 401 و 429).
مید نیز که مانند کولی به فرایند شکلگیریِ خود توجه داشت، بر این باور است که فرد در فرآیند اجتماعی شدن با درونی کردن مفاهیم واقعیت از طریق نمادها به معانی دست مییابد. فرد طی کنش متقابل بهگونهی عام و اجتماعی شدن به گونهی خاص این معانی و نمادها را یاد میگیرد. پس با پیچیدهتر شدن روابط اجتماعی و گسترش معانی و نمادها، فرد در فراگرد اجتماعی از هویت جمعیِ خاصگرایانهی محلی به سمت هویت اجتماعیِ عامگرایانه در سیلان است، بدین معنا که هر چه همکنشی در فراگرد اجتماعی شدن با دیگران بیشتر باشد، دایرهی انتخاب و گزینش آن وسیعتر میگردد و گرایش به هویت اجتماعی افزون میشود، اما اگر همکنشیِ فرد با دیگران محدود و بسته باشد، یعنی، صرفا با قوم و خویشان خود ارتباط داشته باشد و دسترسی او به امکانات و منابع و رسانههای جمعی محدود شود، در این صورت، دایرهی انتخاب و گزینش محدود شده و هویت وی در چارچوبی شکل میگیرد که خاصگرایانه و محلی خواهد بود (جیردهی و همکاران، 1392). در مجموع ميد باور داشت كه انسانها در ساختارهاي اجتماعي كه خود نيافريدهاند، زاده ميشوند و تحت فشار محدوديتها، آداب و رسوم و قوانين عمل ميكنند، اما انتخاب میکنند که با ساختارهای اجتماعی سازگار شوند یا راهی برای کاهش محدودیتهای اجتماعی و کاستن از فشار ساختاری انتخاب کنند. این انتخاب کنشگران اجتماعی در روابطی سازمانیافته قابل مطالعه است که خود در اشکال اجتماعیِ آن از جمله خود ملی، خود قومی و خود دینی شکل گرفته باشد و بر اساس بسترهای اجتماعی است که کنشگری در جامعه معنا پیدا میکند. به عقیدهی مید، نقشگیری مستلزم ادراک و یادگیری نمادهای فرهنگی مشترک خواهد بود و فرد کنشگر با درک نمادهای فرهنگی در بستر تقسیم اجتماعیِ کار میتواند به انتخاب کنش دست بزند.
بلومر در ادامهی آرای مید، به صراحت تأکید میکند که انسان در مقابل شرایط اجتماعی که در برابر آن قرار دارد و قرار است در برابر آن شرایط، با اشاره معانی به خویشتن و خویش و تفسیر آن معانی، به کنش بپردازد، میبایست ظرف وجودی خاصی داشته باشد. او از این توانمندی و ظرف وجودی به عنوان یک ساخت بحث میکند که میتوانسته است در فرآیند تکامل متناسب با حیات بشری یا کنش متقابل بشری تنظیم شده باشد و پس از این هم در فرآیند دیالکتیکی کنش متقابل نمادی انسان با تفاسیر تازه خود میتواند در این تنظیم دخالت کند. بنابراین به یمن «خود»، انسان با ساختی متناسب در برابر ساخت اجتماعی جامعه قرار میگیرد و ساخت، تغییر و تحول خود را در تجربه اجتماعی مرور میکند. زیرا «خود » با آگاهی از خویشتن خویش به عنوان فاعل امور اجتماعی، تنها در تجربه اجتماعی رخ میدهد. بنابراین خود نه به عنوان امری ذهنی و درونی، بلکه به عنوان یک «عین» واقعیتی بیرونی است که فرد دارای آن نیز باید در تجربهای اجتماعی ساخته شود. شناخت انسان از خودش و آگاهی او نسبت به خویشتن خویش در فرآیندی اجتماعی ساخته میشود که نقش مردم و دیگران در ساختار اجتماعی از وزن قابل ملاحظهای برخوردار است (تنهایی، 1396: 112). گافمن میان «خودهای کاملا انسانی» از یکسو، و «خودهای اجتماعی شده» از سوی دیگر، تمایزی اساسی قائل میشود. این تنش از تفاوت میان آنچه که مردم از فرد انتظار دارند که انجام دهد و آنچه که فرد به میل خود میخواهد انجام دهد، سرچشمه میگیرد. کنشگران با این تقاضا روبررو هستند که هر آنچه دیگران از آنها تقاضا دارند، انجام دهند، از این گذشته از کنشگران میخواهند که تردید از خود نشان ندهند، آدمها برای نگهداشت تصویر ثابتی از خود، برای مخاطبان اجتماعیشان اجرای نقش میکنند. گافمن در نتیجهی این علاقه به اجرای نقش، به نظریهی نمایشی روی آورد که به موجب آن زندگی یک رشته اجرای نقشهای نمایشی همانند ایفای نقش در صحنهی نمایش است. گافمن بین خود در شرایط موجود و شرایط واقعی تفاوت قائل است. وی همچنین معتقد است که افراد هویتشان را در جریان کنش متقابل به گفتگو میگذارند. در جریان رقابتهای تأملی بین چارچوبهای موقعیتی افراد، تصویری از خودشان برای پذیرفته شدن به وسیلهی دیگران ارائه میدهند (Jenkins, 1996: 218). گافمن چارچوبهای موقعیتی که در ارائهی نقش و شکلگیری هویت تاثیرگذارند را متشکل از اجزای مختلفی مانند پایگاه اجتماعی، ساختارهای اجتماعی- اقتصادی، خواستههای فردی و اجتماعی کنشگران، عناصر فرهنگی و ابزار ارتباطی میداند.
روش پژوهش
روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی و با هدف تبیین هویت در ابعاد سهگانهی هویت ملی، قومی و دینی است. از آنجا که در پژوهشهای پیمایشی، جامعهی آماری گسترده است، ابزار پرسشنامه برای گردآوری دادهها انتخاب شده است که پرسشنامهی مورد استفاده، محققساخته بوده و متغیرهای آن عبارتند از:
تعاریف نظری: هويت ملي به وسيله مفهومي از زمان مدرن ممكن گشت و به وسيله استفاده مليگرايان از وجود سرمايه داران ارتباطات گسترش پيدا كرد، چون سرمايه داري مدرن نيازمند يك نظام آموزشي مشترك و نيز زبان مشترك در كارخانه هاي مدرن است(Kathryan,1996: 8). هویت قومی پدیدهای پویا، چندبعدی و همیشه در حال تحول است که تاجفل آن را بخشی از مفهوم فرد تلقی می کند که از آگاهیاش نسبت به عضویت در یک گروه قومی با ارزشها و احساسات مربوط به آن ناشی میشود. هلمز هویت قومی را احساس تعلق فرد به یک گروه قومی میداند که این گروه میراث فرهنگی، ارزشها و منشهای خاص خود را دارد (Phinney, 2007: 491). منظور از هویت دینی، میزان شناخت عقیدتی فرد از تعلق و ارتباط نسبت به دینی خاص و پیامدهای احساسی مثبتی که فرد از این تعلق و ارتباط تجربه میکند و میزان ارزشی که فرد به انجام عملی مناسک فردی و جمعی این دین خاص قائل است، گفته میشود(شرفی، 1381: 32).
تعاریف عملیاتی: عناصر فرهنگی شامل ارزشها، هنجارها، قوانین و عرفها در سه حوزهی دین، قومیت و ملیت با گویههای مربوطه مورد سوال واقع شد. هویت دینی، هویت ملی و هویت قومی با سه بعد تعهد، تعلق و آگاهی نسبت به شناخت دانشآموزان مورد بررسی قرار گرفت. پایگاه اجتماعی بر اساس میزان درآمد خانواده، تناسب درآمد و هزینه، میزان تحصیلات اعضای خانواده، رتبهی شغلیِ اعضای خانواده و نگرش فرد به مشاغل اعضای خانواده ارزیابی شدند. نافرمانی مدنی با تصویر کردن موقعیتهایی در مدرسه و خارج از مدرسه برای دانشآموزان مثل نوع پوشش، چگونگی اعتراض، میزان اطاعت از والدین و معلمان و میزان پیروی از آموزههای دینی، ملی و قومی مورد پرسش واقع شد. رسانهها و میزان تاثیرپذیری دانشآموزان از فیلمها، سریالها و افراد مشهور در سبک زندگی و نگاهشان به واقعیتهای موجود در زندگی اجتماعی مدنظر قرار گرفت. خواستههای فردی و گروهی هم بر اساس عضویت دانشآموزان در گروههای مختلف و به عنوان شخصی مستقل در فرآیند شاخصسازی تبدیل به گویههای مورد نظر پژوهشگر شد و در قالب پرسشنامه توزیع شدند. دانشآموزان مقطع متوسطهی اول در منطقهی 17 شهر تهران به عنوان جامعهی آماری برابر با 10634 نفر بودند. تعداد نمونهی مورد مطالعه از طریق فرمول کوکران با95 درصد اطمینان، 370 نفر برآورد شد و درنهایت برای تبیین متغیر وابسته از تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای دستیابی به اهداف پژوهش استفاده شده است.
یافتههای پژوهش
استفاده از تحلیل مسیر اکتشافی بر اساس روابط موجود میان متغیرهایی که از چارچوب نظری استخراج شده، انجام گرفت و درنهایت مدلهای استخراجشده در تبیین هویت ملی، دینی و قومی با یکدیگر مقایسه شدند.
جدول 1- میزان برازندگی مدل هویت ملی بر اساس روابط مستقیم
| ضریب همبستگی | ضریب تعیین | ضریب تعیین تعدیل شده |
میزان برازندگی مدل هویت ملی بر اساس روابط مستقیم | 745/0 | 555/0 | 546/0 |
متغیرهای برآمده از چارچوب نظری در قالب روابط مستقیم قادر به تبیین 6/54 درصد از تغییرات متغیر هویت ملی در میان دانشآموزان در سطح اطمینان 95 درصد است. بر این اساس، 4/45 درصد از تغییرات متغیر هویت ملی وابسته به متغیرهایی است که خارج از مدل قرار دارند. در جداول بعدی، چگونگی ارتباط بین متغیرهای مستقل و ارتباط آنها با متغیر هویت ملی مورد بررسی قرار گرفته است.
جدول 2- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ متغیرهای مستقل و هویت ملی در میان نوجوانان
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 989/5 | --- | 083/2 | 038/0 |
عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها) | 367/0 | 642/0 | 057/12 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 193/0 | 134/0 | 971/2 | 003/0 |
نافرمانی مدنی | 145/0- | 202/0- | 938/2- | 004/0 |
رسانههای جمعی | 039/0 | 037/0 | 547/0 | 585/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 058/0 | 044/0 | 756/0 | 450/0 |
روابط میان متغیرهای مستقل و هویت ملی بر اساس تحلیل رگرسیون نشان داد که عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها)، پایگاه اجتماعی و نافرمانی مدنی در سطح اطمینان 95 درصد تبیینکنندهی هویت ملی بودند. این سه متغیر به صورت مستقیم توان تبیین متغیر هویت ملی را دارند. از آنجا که عناصر فرهنگی بیشترین قدرت تبیین هویت ملی را دارد، این متغیر به عنوان متغیر واسط در نظر گرفته شده و تاثیر سایر متغیرها بر این متغیر محاسبه شده است.
جدول 3- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ تبیین متغیر عناصر فرهنگی توسط سایر متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 697/70 | --- | 918/17 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 176/0 | 071/0 | 337/1 | 182/0 |
نافرمانی مدنی | 680/0- | 549/0- | 377/7- | 000/0 |
رسانههای جمعی | 308/0- | 168/0- | 101/2- | 037/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 567/0 | 250/0 | 671/3 | 000/0 |
تاثیرات غیرمستقیم با واسطهی عناصر فرهنگی نشان داد که به جز متغیر پایگاه اجتماعی، سایر متغیرها توان تبیین متغیر عناصر فرهنگی و به صورت غیرمستقیم، توان تبیین متغیر هویت ملی را دارند. بدین ترتیب، رابطهی غیرمستقیم میان متغیرهای نافرمانی مدنی، رسانههای جمعی و خواستههای فردی و گروهی دانشآموزان با واسطهی عناصر فرهنگی با متغیر هویت ملی برقرار میشود. از آنجا که توان تبیین متغیر نافرمانی مدنی بالاست، این متغیر به عنوان متغیر واسط در نظر گرفته میشود و تاثیر سایر متغیرها بر آن محاسبه شده است.
جدول 4- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ تبیین متغیر نافرمانی مدنی توسط سایر متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 946/12 | --- | 271/5 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 053/0 | 027/0 | 623/0 | 534/0 |
رسانههای جمعی | 807/0 | 562/0 | 254/10 | 000/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 310/0 | 175/0 | 207/3 | 001/0 |
متغیر نافرمانی مدنی توانست به عنوان متغیر واسط، تبیین متغیر هویت ملی توسط متغیرهای رسانههای جمعی و خواستههای فردی و گروهی را نشان دهد. اما پایگاه اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد توان تبیین متغیر هویت ملی با واسطهی نافرمانی مدنی را نداشت. در این مرحله نیز تاثیر رسانههای جمعی در نافرمانی مدنی قابل توجه است و به همین دلیل، این متغیر نیز به عنوان یکی از متغیرهای واسط در نظر گرفته شد.
جدول 5- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ تبیین متغیر رسانههای جمعی توسط سایر متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 126/6 | --- | 508/3 | 001/0 |
پایگاه اجتماعی | 152/0 | 113/0 | 439/2 | 015/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 739/0 | 575/0 | 465/12 | 000/0 |
با توجه به اینکه هر دو متغیر پایگاه اجتماعی و رسانههای جمعی از طریق رسانههای جمعی و تاثیر آن در متغیر عناصر فرهنگی توان تبیین متغیر هویت ملی را داشتند و توان تبیین متغیر خواستههای فردی و گروهی دانشآموزان نیز بالا بود، تحلیل رگرسیون تک متغیره در تاثیر این متغیر در متغیر پایگاه اجتماعی مورد محاسبه قرار گرفت.
جدول 6- تحلیل رگرسیون تکمتغیره؛ تبیین متغیر خواستههای فردی و گروهی توسط پایگاه اجتماعی
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 028/15 | --- | 858/10 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 139/0 | 136/0 | 454/2 | 015/0 |
متغیر پایگاه اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد توان تبیین متغیر خواستههای فردی و گروهی را داشت. بر این اساس، مدل تبیینیِ هویت ملی بر اساس متغیرهای موجود در چارچوب نظری به شکل زیر است:
دومین گونهی هویت اجتماعی که بر اساس متغیرهای برآمده از چارچوب نظری مورد مطالعه قرار گرفت، هویت دینی بود که میزان برازندگی مدل هویت دینی بر اساس روابط مستقیم در جدول زیر آمده است:
جدول 7- میزان برازندگی مدل هویت دینی بر اساس روابط مستقیم
| ضریب همبستگی | ضریب تعیین | ضریب تعیین تعدیل شده |
میزان برازندگی مدل هویت دینی | 778/0 | 605/0 | 597/0 |
متغیرهای برآمده از چارچوب نظری در قالب روابط مستقیم قادر به تبیین 7/59 درصد از تغییرات متغیر هویت دینی در میان دانشآموزان در سطح اطمینان 95 درصد است. بر این اساس، 3/40 درصد از تغییرات متغیر هویت دینی وابسته به متغیرهایی است که خارج از مدل قرار دارند.
جدول 8- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ متغیرهای مستقل و هویت دینی در میان نوجوانان
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 729/10 | --- | 663/3 | 000/0 |
عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها) | 414/0 | 669/0 | 218/13 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 001/0 | 001/0 | 012/0 | 990/0 |
نافرمانی مدنی | 091/0- | 117/0- | 771/1- | 078/0 |
رسانههای جمعی | 125/0- | 108/0- | 691/1- | 092/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 096/0 | 067/0 | 206/1 | 229/0 |
روابط میان متغیرهای مستقل و هویت دینی بر اساس تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها) در سطح اطمینان 95 درصد قادر به تبیین تغییرات متغیر هویت دینی هستند. از آنجا که روابط میان سایر متغیرهای مستقل مانند هویت ملی میباشد، مدل تبیینکنندهی هویت دینی به شکل زیر است:
مدل تبیینکنندهی متغیر هویت دینی تنها یک تفاوت با مدل تبیینکنندهی هویت ملی دارد و آن تعداد روابط مستقیم است که میان عناصر فرهنگی و هویت دینی برقرار است. گونهی دیگری از هویت اجتماعی که مورد مطالعه قرار گرفت، هویت قومی است و برازندگی مدل هویت قومی در جدول زیر آمده است:
جدول 9- میزان برازندگی مدل هویت قومی بر اساس روابط مستقیم
| ضریب همبستگی | ضریب تعیین | ضریب تعیین تعدیل شده |
میزان برازندگی مدل هویت قومی | 761/0 | 579/0 | 570/0 |
متغیرهای برآمده از چارچوب نظری در قالب روابط مستقیم قادر به تبیین 57 درصد از تغییرات متغیر هویت قومی در میان دانشآموزان در سطح اطمینان 95 درصد است. بر این اساس، 43 درصد از تغییرات متغیر هویت قومی وابسته به متغیرهایی است که خارج از مدل قرار دارند.
جدول 10- تحلیل رگرسیون چندمتغیره؛ متغیرهای مستقل و هویت قومی در میان نوجوانان
متغیرهای مستقل | ضریب B | ضریب بتا | ضریب t | سطح معناداری |
مقدار ثابت | 890/7 | --- | 659/2 | 008/0 |
عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها) | 409/0 | 685/0 | 492/12 | 000/0 |
پایگاه اجتماعی | 119/0 | 082/0 | 819/1 | 070/0 |
نافرمانی مدنی | 090/0- | 123/0- | 672/1- | 096/0 |
رسانههای جمعی | 021/0- | 019/0- | 273/0- | 785/0 |
خواستههای فردی و گروهی | 224/0 | 170/0 | 840/2 | 005/0 |
روابط میان متغیرهای مستقل و هویت قومی بر اساس تحلیل رگرسیون نشان داد که خواستههای فردی و گروهی دانشآموزان و عناصر فرهنگی (هنجارها و ارزشها) در سطح اطمینان 95 درصد قادر به تبیین تغییرات متغیر هویت قومی هستند. از آنجا که بر اساس میزان تبیینکنندگیِ متغیرها، متغیر عناصر فرهنگی بیشترین توان تبیینکنندگی را دارد و به عنوان متغیر واسط در نظر گرفته میشود، روابط میان سایر متغیرهای مستقل مانند هویت ملی و قومی میباشد. بنابراین مدل تبیینکنندهی هویت قومی به شکل زیر است:
در مدل تبیین هویت قومی، روابط مستقیم بین خواستههای فردی و گروهی و عناصر فرهنگی دیده شد. آنچه که در میان هر سه نوع از هویت و میزان تبیین تغییرات هویتهای سهگانه دیده شد، ضریب تعیین متغیر عناصر فرهنگی (ارزشها و هنجارهای اجتماعی) بود و روابط میان متغیرهای مستقل به دلیل واسط قرار گرفتنِ متغیر عناصر فرهنگی، شبیه به هم بود.
نتیجهگیری
این پژوهش بر اساس رویکرد همکنشی نمادین و تبارهای هستیشناختی آن انجام شده است. تبارهای نظری این مکتب که از کولی آغاز شده و به فرآیند شکلگیری «خود» میپردازد، با رویکرد پراگماتیستی در نظریهی مید گسترش یافته، در مکتب همکنشی نمادین توسط بلومر نامگذاری و معرفی شده ودرنهایت با نظریهی گافمن به اوج خود میرسد، به عنوان چارچوب نظری این پژوهش انتخاب شده است .متغیرهای خواستههای فردی و گروهی، عناصر فرهنگی مانند هنجارها و ارزشها که در فرآیند شکلگیری «خود» نقش دارند، به عنوان متغیرهای این پژوهش در نظر گرفته شده اند. رسانههای جمعی به عنوان یکی از میانجیهای اجتماعی شدن در فرآیند اجتماعی شدن «خود» و شکلگیری هویت نقش عمدهای بازی میکند و سازگاری یا اعتراض و مطالبه را رقم میزند. بنابراین هم رسانههای جمعی و هم نافرمانی مدنی به عنوان متغیرهای این پژوهش انتخاب شدند. پایگاه اجتماعی نیز یکی از عناصر اساسی در نظریهی گافمن برای تحلیل موقعیت در چارچوب ساختاری است که آخرین متغیر این پژوهش به شمار میرود. مدلهای تبیینکنندهی هویت ملی، هویت قومی و هویت دینی بر اساس این متغیرها و تحلیل رگرسیون چندگانهی انواع هویت به صورت اکتشافی به دست آمد. در هر سه مدل به دست آمده، متغیر عناصر فرهنگی بیشترین توان تبیینکنندگی را داشت و بر این اساس، این متغیر در هر سه مدل به عنوان متغیر واسط قرار گرفت. با این تفاوت که به جز عناصر فرهنگی، متغیرهای پایگاه اجتماعی و نافرمانی مدنی نیز در تبیین هویت ملی به صورت مستقیم نقش داشتند، اما در تبیین متغیر هویت دینی، عناصر فرهنگی تنها متغیری است که به صورت مستقیم تاثیرگذار می باشد. تبیینکنندگیِ هویت قومی در روابط مستقیم توسط عناصر فرهنگی و خواستههای فردی و گروهی صورت گرفت. بالاترین میزان تبیینکنندگی در مدل مربوط به هویت دینی با 7/59 درصد، پس از آن در مدل هویت قومی با 57 درصد و در مدل هویت ملی که کمترین میزان تبیینکنندگی دیده شد، 6/54 درصد از تبیین تغییرات متغیر وابسته وجود داشت.
نکتهی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تاثیر رسانهها است. رسانهها در تبیین متغیر هویت ملی نقش مثبت داشتند و با افزایش استفاده از رسانهها میزان هویت ملی در میان دانشآموزان نیز افزایش پیدا میکرد. اما همین رابطه در تبیین متغیرهای هویت دینی و هویت قومی به صورت معکوس دیده شد؛ بدین معنا که افزایش استفاده از رسانههای جمعی به کاهش میزان هویت قومی و هویت دینی میانجامد. نافرمانی مدنی هم از متغیرهایی بود که تاثیر معکوس در هر سه متغیر داشت و هر چه نافرمانیِ مدنی در میان دانشآموزان بیشتر بود، هویتهای سهگانه نیز کاهش مییافت. اما تاثیر مثبت، مستقیم و قویِ عناصر فرهنگی در هر سه متغیر قابل توجه است که به نظر میرسد تاکید بر این موضوع و محتواهای کاربردی و هدایتکننده و نه دستوری، برای حل مشکلات هویتی در میان دانشآموزان راهگشا باشد. همین راهکار توان کاستن از نافرمانی مدنی را داراست و به دانشآموزان، توان و قدرت انتخاب و تحلیل موقعیت را میدهد تا نقش فعال و کنشگر خود را در عرصههای اجتماعی باور کنند.
برخی از پژوهشگران مانند رجبلو و پناهی (1396) بر این باورند که، حضور و ترکیب قومیتهای مختلف چون فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن و عرب در ايران بیانگر تنوع قومی- فرهنگی جامعه ايران است. در جوامع چند قومی همچون ايران، شهروندی و انسجام اجتماعی و در نتیجه دموکراسی با مشکلات زمینهای بیشتر مواجه هستند. قومیت به دلیل اينکه ريشه در نابرابریها دارد و مفهوم اقلیت را تداعی میکند، بیشتر از ساير هويتها پتانسیل عمومیت يافتن داشته و میتواند جانشین ساير تعهدها و وفاداریها شده و بنیان اصلی هويت گردد (رجبلو و پناهی، 1396: 26). اما نتایج این پژوهش نشان داد که در نسل جدید بخصوص دانشآموزان علاوه بر اینکه هویت قومی را پذیرفتهاند، هویت ملی هم از همان مکانیسم هویت قومی در شکلگیری و پرورش تبعیت میکند. با این تفاوت که به دلیل شباهتهای اعضای قومیتها و کاهش تضادهای درونقومی بین افراد، پایگاه اجتماعی نقش عمدهای در فرآیند شکلگیریِ هویت ندارد و به صورت غیرمستقیم از طریق تاثیرگذاری بر متغیرهای دیگر میتواند تاثیرگذار باشد. نافرمانی مدنی هم به دلیل وجود شباهت میان افراد و به بیان دورکیمی، جامعه با همبستگی مکانیک و کنترل درونیِ بالا قادر به تبیین متغیر هویت قومی نیست. در فرآیند تحول هویت قومی، خواستههای فردی و گروهی که مبتنی بر عضویت و تعهد افراد به گروههای قومی میباشد، نقش ویژهای را بازی میکنند. در حالی که در ابعاد هویت ملی و هویت دینی این متغیر به صورت غیرمستقیم از طریق متغیرهای دیگر میتواند تبیینکننده باشد.
هویت ملی و دینی، روند شکلگیریِ مشابهی داشتند و تنها یک تفاوت در این دو فرآیند وجود داشت که با آموزههای دینی همخوانیِ بالایی نشان می داد. پایگاه اجتماعی با توجه به رویکرد دینی از اهمیت بالایی برخوردار نیست، در حالی که در هویت ملی دارای نقش تبیینکنندگی بوده است. متغیر نافرمانیِ مدنی هم در هویت دینی به عنوان متغیر تبیینکننده نقشی نداشت؛ زیرا هر گونه مقابله با آموزههای دینی در دیدگاه دینی به گناه تعبیر میشود و با تفسیر مشترکی که در این حوزه شکل گرفته است، همراستا است. با توجه به چارچوب نظری که از پارادایم همکنشی نمادین پیروی میکند، تفسیر مشترک از موقعیتهایی که برای کنشگر به وجود میآید، در شناخت وی تاثیرگذار است. مید و بلومر و بعدها گافمن، بر اساس تفسیر مشترک میان اعضای هر گروه اجتماعی به تحلیل و تبیین پدیدههای اجتماعی پرداختند و همین تفسیر مشترک در مقایسهی سه هویت ملی، دینی و قومی نقش بارزی را به نمایش گذاشت. در هویت ملی بر اساس الگوهای فرهنگیِ موجود، تاثیر پایگاه اجتماعی و امکان نافرمانیِ مدنی از هنجارها و ارزشهای اجتماعی وجود دارد و دانشآموزان هم به همین تفسیر مشترک رسیدهاند که این عوامل تاثیرگذار هستند. از سوی دیگر در هویت قومی و هویت دینی این دو متغیر به دلیل باورهای قومی و دینی نقش تبیینکنندگی خود را بر اساس تفسیر مشترک کنشگران از دست میدهند و در فرآیند شکلگیریِ هویت قومی، خواستههای فردی و گروهی به عنوان متغیر تبیینکننده جایگاه ویژهای پیدا میکند.
منابع و مآخذ
1. اسمیت،دی،آنتونی. (1383). نظريههای ناسیونالیسم. (مترجم: منصور انصاری).تهران: نشر تمدن ايرانی
2. اسدیفر، نعمتالله. (1390). بررسی عوامل اجتماعی – فرهنگی موثر بر هویت ملی جوانان در شهر اهواز. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران، استاد راهنما حسینزاده
3. اسلامی، محمدعلی. (1396). بررسی شیوهای بهبود و افزایش هویت دینی و ملی در دانشجویان از طریق شناسایی و آموزش مؤلفههای هویتساز. کنفرانس بینالمللی روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی
4. اسلامی، شهباز. (1390). رابطه هویت ملی ودینی با سبک های پردازش هویت در دانش آموزان دبیرستان های شهرستان قشم، پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، استاد راهنما دکتر بابک شمشیری
5. اکبری، رامین. (1396). عوامل موثر در شکل گیری هویت ملی دانش آموزان دوره ی متوسطه دوم شهرستان قشم. همایش علمیپژوهشی استانی راهبردها و راهکارهای ارتقاء کیفیت در آموزش و پرورش
6. تنهایی، ح.ا. (1397). درآمدی بر نظریهها و مکاتب جامعهشناسی. تهران: نشر مرندیز و بهمن برنا
7. تنهایی، ح.ا. (1396). نظریههای جامعهشناسی. تهران: نشر بهمن برنا
8. حاجیانی، ابراهیم. (1388). جامعهشناسی هویت ایرانی. تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک
9. حسینخانی، الهام. (1392). سیاستگذاری راهبرد دفاعی: مطالعه موردی: پدافند غیرعامل. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال نهم، شماره بیست و سوم، تابستان 1392، صص 45-223
10. حقدار، علي اصغر. (1388). فراسوي مدرنيته. تهران،انتشارات رفيعي
11. خسروانی. محبوبه و همکاران. (1394). وضعیت هویت ملی و دینی دانش آموزان دوره متوسطه و پیش دانشگاهی شهرستان اراک در سال (93-92)و راههای حفظ و تقویت آن از دید صاحب نظران. فصلنامه دانش انتظامیمرکزی، دوره 9، سال پنجم، شماره 1، ص 134-109
12. رجبلو، قنبرعلی و حلیمه حسینپناهی. (1396). هویت قومی و توسعه یافتگی سیاسی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 49-49). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال دهم، شماره اول، زمستان 1396، صص 46-26
13. رفیعی جیردهی، علی و رامین حبیب زاده خطبه سرا. (1392). بررسی عوامل موثر بر هویت جمعی( محلی، ملی وجهانی) شهروندان گلیک.مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی، دوره1، شماره 2
14. سامانی ، سیامک و محبوبه فولادچنگ .(1385).روانشناسی نوجوانی . شیراز : ملک سلیمان
15. سفیری،خدیجه.(1395). هویت ایرانی و توسعۀ اجتماعی.تهران:الگوی پیشرفت
16. سیفاللهی، سیفالله و برزو مروت.( 1392). شکل گیری هویت قومی و ملی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در نزد ساکنان کرج. مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال ششم، شماره اول،زمستان 1392، صص 50-31
17. شرفی، محمدرضا. (1381). جوان و بحران هویت. تهران: انتشارات سروش
18. کوزر، لوئیس. (1381). زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی. (مترجم: محسن ثلاثی). تهران: نشر مرکز
19. گل محمدی، احمد. (1380). جهانی شدن، فرهنگ، هویت. تهران: نشر نی
19. عیوضی، محمدرحیم ومحمدجواد هراتی.(1388). تأملّی در تأثیر توسعه بر هویت فرهنگی.فصلنامه راهبرد توسعه (راهبرد یاس)،شماره 19،.پاییز 88،صص130-104
20. Gelislia, Yucel, Lyazzat, Beisenbayeva, (2015), Opinions of the university students studying in Kazakhstan about national identity, Procedia - Social and Behavioral Sciences 197, 486 – 493
21. Jenkins. R (1996). Social Identity U. k. Routledge Press
22. Kathryan, A.MANZO, )1996(, Creating boundaries, The Politics of Race and Nation, londin, Lynne Rinner Publishers, P.6- 13
23. Malayev, Maya Cohen, Elli P. Schachter, Yisrael Rich, 2014, Teachers and the religious socialization of adolescents: Facilitation of meaningful religious identity formation processes, Journal of Adolescence, vol (37), 205-214
24. Phinney, J. S. (2001) "Ethnic Identity, Immigration, and WellBeing: An Interactional Perspective", Journal of Social Issues, 57 (3): 493-511
25. Weisman, F. S. M, 2016, " Nationalism Versus Ethnic Identity in Sub- Saharan Africa", The American Political Science Review, Vol. 85 No. 2, Jun, pp: 129- 146
[1] Gelislia & Beisenbayeva