جامعهپذیریسیاسی نارس و بیگانهگیسیاسی زودرس ( تبیین جامعهشناختی نقش جامعهپذیریسیاسی بر بیگانهگیسیاسی دانشجویان دانشگاههای کرج)
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانکبری حسن زاده 1 , اصغر مهاجری 2 * , مجید رادفر 3
1 - دانشجوی مقطع دکتری رشته جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
2 - استادیار رشته جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
3 - دانشیار رشته جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
کلید واژه: جامعهپذیریسیاسی, بیگانهگیسیاسی, دانشجویان, بیمعنایی, اعتمادسیاسی,
چکیده مقاله :
نوشتار حاضر، بخشی از نتایج یک پژوهش بر محور مساله کلیدی و پراهمیت روز؛ بیگانگی سیاسی دانشجویان در قلم رو دانشی جامعه شناسی است. پژوهش مزبور باعنوان بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر نوع و میزان بیگانگی سیاسی دانشجویان دانشگاههای البرز/ کرج با انتخاب 400 نمونه از حدود 56 هزار دانشجو، با روش پژوهش آمیخته متوالی به سامان آمده است. دراین نوشتار فقط بخشی از یافتههای کمی/ پیمایشی آن پژوهش در پیرامون سازههای کلیدی سطوح و میزان جامعهپذیری سیاسی و بیگانگی سیاسی تدوین و گزارش شده است که باپرسش نامه پژوهش گرساخته با روایی حاصل از شیوه خبرهگی و پایایی حاصل از آزمون آلفای کرونباخ با 88% درصد، انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ فرآیند جامعهپذیری سیاسی دانشجویان در سطوح؛ عالی، متوسط و ضعیف، بسیار ناقص و نارس بوده و نتیجه آن نیز، شدّت بالای بیگانگی سیاسی دانشجویان (82/3) به ویژه در مرتبه بیمعنایی (92/3) است. آزمونهای آماری F و T و هم چنین هم بستگیهای رگرسیونی نشان گر رابطه معنادر سطوح جامعه پذیری سیاسی با بیگانگی سیاسی، نوع و میزان استفاده از نظام رسانهای و عدم رابطه معناداری با متغیرهای زمینهای/ تسهیل گر دانشجویان است.
The present writing, is one the result of research that focuses on the key and most important issue of the day which is the political alienation of students in the field of sociology .The research in a title of investigating the effectiveness factor on type and amount of political alienation of students in Alborz/Karaj universities with selecting 400 samples from 56 thousand of students in the sequential mixed research method was conducted. Part of the quantitative/ survey findings of that research is about the key constructs of the levels and degree of political socialization and political alienation, which was done with the researcher's questionnaire with the validity of expert method and the reliability of Cronbach's alpha test with 88%. The research findings show; the process of political socialization of the students in the different levels; perfect, middle and weak, was incomplete and immature and in conclution, the high intensity of students political alienation (82/3) especially is in the no meaning degree (92/3). F&T statistical tests as well as regression correlations show the relationship between the levels political socialization and political alienation the type and extent of using the media system, and the absence of a significant relationship with the background / facilitating variables of the students.
منابع مقالههای بیگانهگی سیاسی
- آذین، احمد و جهانشاهی، رضا.(1389). بررسی نقش رادیو و تلویزیون در جامعهپذیری سیاسی داشجویان، مجله علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر، شماره 9، صفحات 105 تا 128.
- آلموند، جي. و پاول، بي.(1375).جامعهپذيري سياسي و فرهنگ سياسي،ترجمه عليرضا طيب، مجله اطلاعات سياسي – اقتصادي، شماره12، صفحات 114 -113.
- ادهمی، جمال.( 1397). عوامل مؤثر بر بیگانگی اجتماعی و فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج ، فصلنامه مسایلاجتماعی ایران،سال نهم، شماره 1، صفحات 5-27.
- ایمان، محمدتقی و قائدی، حسین.(1383). بررسی عوامل موثر بر بیگانهگی سیاسی دانشجویان، مطالعه موردی: دانشـگاه شـیراز، مجلۀ علوم اجتماعی دانشکدۀ ادبيات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال اول. شمارۀ 2،اسلامی، اکبر، مهاجری، اصغر و بابائی، محبوبه(1402). بررسی عوامل اجتماعی و فردی موثر بر میزان گرایش به مشارکتسیاسی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان، رساله دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
- بندورا، آلبرت.(1372). نظریه یادگیری، ترجه فرهاد ماهر، تهران: انتشارات راهگشا.
- بوردیو، بوردیو.(1402). تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی، ترجمه، چاوشینان، حسن، تهران: انتشارات ناشرثالث.
- تاج مزینانی، علیاکبر.(1382). مشارکتسیاسی جوانان: ابعاد و پویاییها، مجله مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، شماره 5، صفحات، 123-156.
- چیلکوت، رونالد.(1387). نظریههای سیاست مقایسهای، ترجمه، طیب، علیرضا و بزرگی، وحید، تهرانک انتشارات رسا.
- حداد، سحر؛ خرمشاد، محمدباقر و خواجه سروری، غلامرضا.(1395). تحلیلی بر جامعه پذیري سیاسی دانشجویان(مطالعه موردي؛ دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی). پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
- حسنی، قاسم.(389). بررسي رابطه بيگانگي سياسي و اجتماعي با مشاركت سياسي و اجتماعي دانشجويان دانشگاههاي دولتي شهر تهران. فصلنامۀ علوم اجتماعی، شماره 86-87 دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران صفحات،130-171.
- رادفر/ کفاشی، مجید، نوابخش، مهرداد و پاشازادهآذری، فاطمه.(1389). بررسی تاثیر عوامل اجتماعی بر میزان مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، نشریه پژوهش اجتماعی، دوره 13، شماره 7، صفحات، 73-96.
- رشیدی فرشباف، وحید و جمشیدی راد، جعفر.(1394). نقش سازمان بسیج دانش آموزی در جامعهپذیری سیاسی دانش آموزان دوره متوسطه (دوم)، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز.
- شارع پور،محمود.(1378)، جامعهپذيري سياسي، فصلنامه فرهنگ عمومي، بهار و تابستان، شماره 18و19، صفحات 54-76.
- طلوعی، علی و زارعتگر، علیاکبر.(1390). بررسی نقش تلویزیون بر جامعهپذیری سیاسی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، مجله پژوهش اجتماعی، شماره 12، صفحات 55تا 74.
- قوام، عبدالعلی.( ۱۳۷۸). سياستشناسي: مباني علم سياست، تهران: انتشارات سمت.
- کریمیان، علی رضا، غفوری کله، سیده معصومه.(1399). نقش سرمايۀ اجتماعی در میزان بیگانگی سیاسی شهروندان تهرانی، فصلنامه علمی پژوهشی جامعهشناسی سیاسی ایران، سال سوم، شماره چهارم، صفحات 171-198.
- لوکاچ، جورج.( 1387). تاریخ و آگاهی طبقاتی، ترجمه، پوینده، محمد جعفر، تهران: انتشارات بوتیمار.
- مهاجری، اصغر، ساعیفر، محمد، امیرمظاهری، امیرمسعود و محکی، علیاصغر.(1400). بررسی تعارض ارزشی و برساختهویتسیاسی در شیوههای جامعهپذیریسیاسی، فصلنامه سپهر سیاسیت، سال 8، شماره 29، صفحات 88-116.
- نادمی، داود.(۱۳۸۲). اقتدار و حاکمیت در روند جهانی شدن، نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، دوره 17، شماره 15-16( پیاپی 195-196)، صفحات 7-8.
- نیکزاد، محمد حسین،خرمشاد، محمدباقر و رهبر، عباسعلی.(1393). تحلیلی بر وضعیت جامعه پذیری سیاسی دانشجویان: مطالعه ی موردی دانشجویان دانشگاه علامه باطبایی تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- نگین تاجی، اسکندری، علی و طبیعی، منصور.(1392). مطالعه تطبیقی عوامل موثر بر جامعهپذیري سیاسی (مطالعه موردي: دانشجویان رشته هاي انسانی دانشگاه آزاد اسلامی و دولتی شیراز). پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی.
- نوابخش، مهرداد، محسنیتبریزی، علیرضا و علیاصغرپور، طیبه.(1402). نوابخش، و همکاران(1402) در پژوهشی با عنوان، بررسی جامعه شناختی فرایند تصمیم گیری در رفتار های سیاسی با تاکید بر نقش جنسیت (مورد مطالعه: شهر تبریز، مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره اول، صفحات 89-104.
- ميلبراث، لستر و گوئل، ليل. (1386). مشاركت سياسي، ترجمه: سيد رحيم ابوالحسني، تهران: نشر ميزان.
- همتی، رضا، عارفه، مهدیه و وادهیر، ابوعلی.(1395). فرآیند جامعهپذیری دانشگاهی دانشجویان دکتری؛ مورد دانشگاه اصفهان، مجله پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 79، صفحات 45-75.
- Almond, G. & Verba, S. (1963). The Civic Culture, Political Attitude And Democracy In Five Nation, Princeton University Press..
- Bandura, Albert. (2021). Haggbloom SJ. The 100 Most Eminent Psychologists of the Twentieth Century. Psyc EXTRA Dataset. 2001. doi:10.1037/e413802005-787
- Bourdieu, P. (1986), “The forms of Capital” in J. Richardson )ed.) Handbook of Theory and Research for Sociology of Education N. Y. Greenwood Press. 28. Coleman, J. )1994), “Foundation of Social Theory. Cambridge.
- Easton , David(1968). A Systems Analysis of Political Life. New York: John Wiley. Kenneth E. Bounding,. Kenneth E. Bounding
- Galko Campbell. C. (2014). Persons, identity, and political theory (A Defense of Rawlsian Political Identity). USA .
- Seeman,M. (1959). on the meaning of Alienation sociological Reciew. 24( Decmbaer), p 780.
- Levin, murray.(1972). Political Alienation in man Alone, by Josephson, E and Josephson, M. N. y. Mcgrow Hill
- Marx, K. (1964). FL45/Selected essays, writings in sociology and social philosophy.N.Y
- Millbrath, L.(1981). political participation, Hand book of political behavoir, vol. 4, (ed), s. long, (new york؛ plenum press) p. 201. 12.
- Michael G. Roskin.(1988). Political science. Anitroduction prentice
- Mead. G.(1934). Mind self and society Chicago؛ university of Chicago press.
Journal of Iranian Social Development Studies (JISDS)
2025 (Spring), Vol. 17, No. 2
Premature Political Socialization and Early Political Alienation (Sociological Explanation of the Role of Political Socialization on Political Alienation of Karaj University Students)
Kobra Hassanzadeh
Ph. D. student in Political Sociology, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran
Asghar Mohajeri1*
Assistant Professor in Sociology, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran
Majid Radfar
Assistant Professor in Sociology, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran
Abstract: The present writing, is one the result of research that focuses on the key and most important issue of the day which is the political alienation of students in the field of sociology .The research in a title of investigating the effectiveness factor on type and amount of political alienation of students in Alborz/Karaj universities with selecting 400 samples from 56 thousand of students in the sequential mixed research method was conducted. Part of the quantitative/ survey findings of that research is about the key constructs of the levels and degree of political socialization and political alienation, which was done with the researcher's questionnaire with the validity of expert method and the reliability of Cronbach's alpha test with 88%. The research findings show; the process of political socialization of the students in the different levels; perfect, middle and weak, was incomplete and immature and in conclution, the high intensity of students political alienation (82/3) especially is in the no meaning degree (92/3). F&T statistical tests as well as regression correlations show the relationship between the levels political socialization and political alienation the type and extent of using the media system, and the absence of a significant relationship with the background / facilitating variables of the students.
Keywords: Political socialization, Political alienation, Students, meaninglessness, Political trust.
[1] Email: asgharmohajeri@yahoo.com (Corresponding Author)
جامعه پذیری سیاسی نارس و بیگانگی سیاسی زودرس (تبیین جامعه شناختی نقش جامعه پذیری سیاسی بر بیگانگی سیاسی دانشجویان دانشگاههای کرج(
کبری حسن زاده1، اصغر مهاجری2*، مجید رادفر3
تاریخ دریافت مقاله: 17/12/1402 تاریخ پذیرش مقاله: 03/02/1403
چکیده
نوشتار حاضر، بخشی از نتایج یک پژوهش بر محور مساله کلیدی و پراهمیت روز؛ بیگانگی سیاسی دانشجویان در قلم رو دانشی جامعه شناسی است. پژوهش مزبور باعنوان بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر نوع و میزان بیگانگی سیاسی دانشجویان دانشگاههای البرز/ کرج با انتخاب 400 نمونه از حدود 56 هزار دانشجو، با روش پژوهش آمیخته متوالی به سامان آمده است. دراین نوشتار فقط بخشی از یافتههای کمی/ پیمایشی آن پژوهش در پیرامون سازههای کلیدی سطوح و میزان جامعهپذیری سیاسی و بیگانگی سیاسی تدوین و گزارش شده است که باپرسش نامه پژوهش گرساخته با روایی حاصل از شیوه خبرهگی و پایایی حاصل از آزمون آلفای کرونباخ با 88% درصد، انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ فرآیند جامعهپذیری سیاسی دانشجویان در سطوح؛ عالی، متوسط و ضعیف، بسیار ناقص و نارس بوده و نتیجه آن نیز، شدّت بالای بیگانگی سیاسی دانشجویان (3/82) به ویژه در مرتبه بیمعنایی (3/92) است. آزمونهای آماری F و T و هم چنین هم بستگیهای رگرسیونی نشان گر رابطه معنادر سطوح جامعه پذیری سیاسی با بیگانگی سیاسی، نوع و میزان استفاده از نظام رسانهای و عدم رابطه معناداری با متغیرهای زمینهای/ تسهیل گر دانشجویان است.
واژگان کلیدی: جامعهپذیری سیاسی، بیگانگی سیاسی، دانشجویان، بیمعنایی، اعتماد سیاسی.
کلیات (بیان مساله، اهمیت، ضرورت و اهداف پژوهش)
اگر جامعهپذیریسیاسی ناقص و نارس باشد، هرچند محصول نهایی آن تمایلکمتر به مشارکتسیاسی، و از دستدادن مشروعیت نظامسیاسی خواهدشد، اما میوه زودرس آن بیگانهگیسیاسی است. ازاینروی در ادبیات نوین جامعهشناسیسیاسی، سازه و واژه بیگانهگیسیاسی از مباحث و مسالههای کلیدی و بسیار پراهمیت زیست جهان سیاسی امروز است. چونکه؛ ازیکطرفمفهوم/ واژه بنیادی بیگانهگیسیاسی از مهم ترین مفاهیم، سازهها، مسالهها و موضوعات مرتبط با رشتههای جامعهشناسی و علوم سیاسی است و ازطرفدیگر وضعیت و شدّت بیگانهگی سیاسی از جدی ترین و حساس ترین مسالهها و به طور عموم از نگرانیهای نهادها، سازمانها و کنشگران/ صاحبان قدرت سیاسی در عرصه حکمرانی میباشد. نگرانی مزبور زمانی که دامنگیر قشر خاصی از جامعه مانند جامعه دانشگاهی و از جمله دانشجویان شود، دوچندان مضاعف میگردد، چون که فرآیند بیگانهگیسیاسی برخی گروهها و اقشار خاص جامعه میتواند آثار و تاثیرات بازتولیدکنندهگی زیادی داشته و موجب اشاعه آن در سایر اقشار جامعه شود. پی آمدها، دلایل، بسترها و عوامل میانجی موثر بر بیگانهگیسیاسی مهم و شناخت آن ضروری است و یافتههای علمی و پژوهشی عوامل مزبور میتواند برای نظامسیاسی کشور سودمند و از رهین آگاهی به موضوع و مساله و به تبع درمان آن مانع از هم گسیختهگی نظامسیاسی شود. دانشهای مرتبط با مساله و موضوع مزبور مانند دانش جامعه شناسی سیاسی به جدّ علاقه مند و مامور به شناخت فرآیند بیگانهسیاسی، علل و کارکردهای آن هستند.
مساله بیگانهگیسیاسی زمانی ظاهر و جدّی میگردد که میان وضع مطلوب و وضع موجود آن، تعارض و ناسازگاری بهوجود آید. وضعیت مطلوب برای هر نظامسیاسی و به ویژه نظامهای سیاسی جمهور/ دموکراتپایه که از طریق مشارکت سیاسی اصیل، راهبرد دموکراسی را انتخاب میکنند، مشارکت و مشروعیتسیاسی است که بسترها و امکانات پایداری و استمرار حیات سیاسی را فراهم میسازد. شرط و ضمان این وضعیت در گرو همبستگی سیاسی شهروندان جمهور است که میبایست براساس کارکردهای دموکراتمحور و توسعهبخش در فرآیند جامعهپذیریسیاسی، ارزشهای بنیادی نظامسیاسی در آنها درونی و نهادی شود، تا آنان با مشارکت سیاسیشان موجب دوام و بقای نظامسیاسی شوند. زمانی وضعیت موجود در یک کشور و نظامسیاسی از وضع مطلوب و آرمانی مشروعیتسیاسی فاصله میگیرد که مراتب و درجاتی از بیگانهگیسیاسی نمایان میگردد. هرچند میزانی از بیگانهگیسیاسی در هر کشور/ دولت-ملت و نظامسیاسی طبیعی است، لکن درجات و مراتب بالای این بیگانهگیسیاسی مانند بیزاری و ناامیدی میتواند نظامسیاسی را تهدید و ادامه حیات آن و ایفای کارکردهای مثبت و خواسته آن نظام را مختل نماید و ضمن ایجاد مشکلات و مسالههای متعدد، مکرر و جدید، حیات نظامسیاسی را دچار تنش و بحران سازد و موجبات از دست دادن مشروعیت و اضمحلال آن را فراهم نماید.
نوع و شیوه آغاز فرآیند بیگانهگیسیاسی و آغازکنندهگان این فرآیند بسیار مهم است. اگر آغازگران بیگانهگیسیاسی در یک جامعه از اقشار موثر و تاثیر گذاری باشند که ضمن برخورداری از وجاهت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، قدرت و شرایط آگاهی بخشی، اشاعه آگاهی و رهبری جامعه را داشته باشند، فرآیند بیگانه سیاسی در یک فرآیند پخش فضایی گستردهای قرار میگیرد و ارکان مشروعیت نظامسیاسی را در گستره وسیعتر و بنیادیتر تهدید مینماید و میزان مشارکت سیاسی را با سرعت بیشتری کاهش و بسترهای بحران و یا بحرانآفرین را برای نظامسیاسی فراهم میسازد. هرچند، احزاب سیاسی، نظامهای مردم نهاد، رهبران اجتماعی، دینی و سیاسی، فرهنگیان و کارگران از جمله پیشتازان شروع فرآیند بیگانه سیاسی هستند. اما دراینمیان نظام دانشگاهی و به طور خاص دانشجویان در ساحت جامعهیی که ساختار جمعیت جوان دارد و همچنین ساختار معرفتی آن ایدئولوژیکی و سپهر روانی آن جامعه هیجانی باشد، از جمله گروهها و اقشاری است که میتواند در شروع و اشاعه بیگانهگیسیاسی بسیار قدرتمند عمل نماید و مشروعیت و مقبولیت نظامسیاسی را در عمق و افق جامعه تهدید کند.
شواهد و مستندات در جهان نشان میدهند که به طور عموم پیشتازان و آغازگران فرآیند بیگانهگیسیاسی که در انتهای درجاتاش به ستیز سیاسی میانجامد، نظامهای فرهنگی و دانشگاهی بودند. بسیاری از انقلابها در کشورهای جهان و شکلگیری نظامهای سیاسی نوین در آنها و به ویژه در کشورهای جهان سوم و توسعهنیافته، از مرحله آخرین مرحله فرآیند بیگانهگیسیاسی آغازیده و تحقق یافته است. چونکه بیگانهگیسیاسی که از آن بهعنوان نوعی احساس انفعال، جدایی و عدم پیوند ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) میان افراد و نظامسیاسی نام برده میشود و در درجات بالا به بیزاری و ناامیدی میانجامد. این واقعیت در نزد جواناندانشگاهی که در فرآیند جامعهپذیریسیاسی و تثبیت هویتسیاسی هستند و ازطرفدیگر کنشورزیسیاسیشان میتواند بیشترباشد، حساستر و حادتر است. شواهد و مستندات بسیاری براین وضعیت موجود دلالت دارد و نشان میدهد در سالیان اخیر میزان بیگانهگیسیاسی در کشور و به ویژه در نزد دانشجویان بیشتر شده است. حوادث سالیان اخیر، نوع و میزان مشارکت سیاسی در فرایندهای انتخاباتی، فعالیت در تشکلهای سیاسی و غیره نشان از وضعیت نامطلوب مشارکت سیاسی ازیکطرفو روند فزاینده بیگانهگیسیاسی ازطرفدیگر دارد. تجارب زیسته پژوهشگر بهعنوان مدرس آموزشی و دانشگاهی نیز نشان میدهد که علی رغم تلاشهای جدی مسولین نظام آموزشی رسمی برای برسر ذوق آوردن این گروه سنی و اجتماعی، بیمیلی، کم اشتهایی، عدم طروات سیاسی و فقدان انگیزشهای سیاسی در نزد آنان بسیار مشهود و بیگانهگیسیاسی به ویژه در سطوح بیقدرتی و بیمعنایی خیلی زیاد است. همچنین شواهد دیگر از یافتههای پژوهشی و گزارشهای علمی و پژوهشی، نشان میدهند که وضعیت بیگانهگیسیاسی حادتر و بیشتر و اعتمادسیاسی دانشجویان کمتر و پایینتر از حدمتوسط است. بهعنوان نمونه یافتههای پژوهش ادهمی (1397) در نزد دانشجویان سندج نشان میدهد که میانگین بیگانهگیسیاسی دانشجویان براساس شاخصهایی چون؛ احساس بیقدرتی، بیهنجاری، احساس انزوا، احساس بیگانهگیازخود و احساس بیگانهگیفرهنگی کمتر از حد متوسط است. این وضعیت در یافتههای پژوهشی ایمان و قائدی (1395) در مورد دانشجویان شیراز هم صدق مینماید. یافتههایپژوهشی اسلامی و همکاران (1402)، که براساس مدلنظری اعتمادسیاسی و اعتمادبهنفسسیاسیسیاسی آلبرت بندورا انجام شده است نشان میدهد میزان هر دو اعتماد در نزد دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی زنجان بسیار پایین و در حدود 5/1 از 5 است و به همین دلایل، میزان گرایش به مشارکت سیاسی آنان نیز کمتر هست.
در کاوش علل، شرایط و بسترهای بیگانهگیسیاسی، هرچند عوامل متعددی موثر هستند، اما نوشتار حاضر قصد دارد در بیان چرایی مساله مزبور، عامل موثر و قدرتمند جامعهپذیریسیاسی را بررسی و تبیین کند. نظامهایسیاسی مردمسالار که توسعهبخش بوده و مشارکت اصیل، دموکراتمحور و اثربخش را مبنای اصولی خود میدانند، برای دوام و بقای خود تلاش میکنند از طریق جامعهپذیری و هویتبخشیسیاسی شهروندانشان، آنها را در خود ادغام و همراه نمایند تا دچار بیگانهگیسیاسی4 و بحران مشروعیت نشوند. این اهمیت در دامنهسنی جوانان و در گروه اجتماعی دانشجویان دوچندان میشود و ازاینروی نظامهایسیاسی با تربیت و جامعهپذیریسیاسی رسمی و تحقق هویت سیاسی5 جوانان در فرآیند آموزش رسمی و دولتی، تلاش مینمایند تا آنان را از دام بیگانهگیسیاسی برهانند و شهروندان فعال برای مشارکتسیاسی، جامعهپذیر کرده تا بقای خویش را تضمین کنند. همسویی و وفاداری به ارزشهای بنیادی و اساسی هویتساز مورد نظر نظامسیاسی، مشارکت سیاسی مردم و پیروان حکومت و همچنین ساخت و برساخت پویای هویت سیاسی از طریق فرآیند جامعهپذیریسیاسی، میتواند این وضعیت مطلوب را برای نظامسیاسی تضمین و مستمر سازد. چونکه هر نظامسیاسی بدون مشروعیت و مقبولیت سیاسی از سوی پیروان و مردم خود نمیتواند در وضعیت مطلوب ادامه حیات دهد و کارکردهای مثبت بقاءساز خود را ایفا نماید.
علاوه بر اهمیت دانشی یافتههای بنیادی پژوهش حاضر، بهره مندی از یافتههای کاربستی آن، نگرانیها و پرسشهای اساسی مسئولین نظامهای آموزشی، تربیتی، فرهنگی، رسانهی و به ویژه نظامسیاسی را پاسخ داده و برنامه اقدام عملی6 برای آنها، پیش نهاد میدهد که کاربست آن میتواند نظامسیاسی و ... را در عقلانی سازی رفتارهای خویش، مسئول و متعهد نماید.
پرسشهای پژوهش
1- وضعیت (میانگین، واریانس و ...)گونهها و شدّت بیگانهگیسیاسی در نزد دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج چگونه توصیف میشود؟
2- وضعیت ( میانگین، واریانس و ...)گونهها و سطوح جامعهپذیریسیاسی در نزد دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج چگونه توصیف میشود؟
3- آیا نوع و سطوح جامعهپذیری دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج نوع و میزان بیگانهگیسیاسی آنان را تعیین میکند.
4- آیا نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج با نوع و میزان استفاده دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج از نظامرسانهای ارتباط دارد.
5- آیا هریک از متغیرهای زمینه ای دانشجویان دانشگاههای استان البرز/ کرج نوع و میزان بیگانهگیسیاسی آنان را تعیین میکند؟.
ادبیات تجربی پژوهش
براساس پرسشهای پژوهش و بهویژه در محور سازههای جامعهپذیریسیاسی و بیگانهگیسیاسی، پژوهشگران متعددی با روشهای کمی، کیفی و آمیخته پژوهش انجام دادند که یافتههای آنها را به خلاصه در ادامه نوشتار حاضر، مرور میکنیم. در قلمرو موضوعی و محتوایی جامعهپذیریسیاسی، پژوهشگرانی چون، همتی (1395) با عنوان"فرایند جامعهپذیري دانشگاهی دانشجویان دکتري؛ مورد مطالعه: دانشگاه اصفهان"، حداد و همکاران (1395)، با عنوان جامعهپذیري سیاسی دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی، رشیدی فرشباف و دیگران (1394)، با عنوان نقش سازمان بسیج دانش آموزی در جامعهپذیریسیاسی دانشجویان دانشگاهآزاد اسلامی واحد تبریز، نیکزاد و همکاران (1393)، با عنوان وضعیت جامعهپذیریسیاسی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران، اسکندری و دیگران (1392)، با عنوان عوامل موثر بر جامعهپذیري سیاسی دانشجویان رشتههاي انسانی دانشگاه آزاد اسلامی و دولتی شیراز، طلوعی (1390)، با عنوان"بررسي نقش تلويزيون بر جامعهپذيري سياسي دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد، ساعیفر و همکاران (1400)، با عنوان بررسی جامعهشناختی نقش تعارض ارزشی در شیوههای جامعهپذیریسیاسی کارگزاران نظامرسانهای کشور، آذین و جهانشاهی (۱۳89) با عنوان، بررسی نقش رادیو و تلویزیون در جامعهپذیری سیاسی داشجویان شوشتر، پژوهشهای انجام دادند که برخی یافتههای پژوهشی آنان که مرتبط با پرسشهای مقاله حاضر هست را جمعبندی و مرور میکنیم، اکثر پژوهشهای مزبور دریافتند که جامعهپذیری ناقص و بهویژه جامعهپذیریسیاسی نارس میتواند پیآمدهای منفی زیاد و از جمله بیگانهگی و بهطورخاص بیگانهگی سیاسی در شهروندان یک جامعه/ کشور ایجاد کند. سایر یافتههای پژوهشهای مزبور عبارتند از؛ ناکارآمدي و ضعف جریان جامعهپذیريدانشگاهی درمیان دانشجویان، ضعف جامعهپذیريسیاسی در سطوح عالی و متوسط، آگاهی بخشیسیاسی، ایجاد ایستارهایسیاسی در میان دانشجویان که بهطورعموم در سطح متوسط رو به ضعیف است. در اکثر پژوهشها میان متغیرهای زمینهای مانند سن، جنس، رشتههای دانشگاهی، نوع دانشگاه و غیره دانشجویان با نوع و میزان و بیگانهگیسیاسی آنان ارتباط معناداری وجود دار د.
در ارتباط با پرسش اساسی نوشتار حاضر در پیرامون نوع و میزان بیگانهگیسیاسی، یافتههای پژوهشی پژوهشگران قابل تاملتر است. اسلامی و همکاران (1402) در پژوهشی با عنوان سنجش بیگانهگی سیاسی و اعتمادسیاسی دانشجویان دانشگاهآزاد اسلامی زنجان، دریافتند که مولفههای بیمعنایی، احساسبیقدرتی، فقدان اعتمادسیاسی و احساس عدم اثربخشیسیاسی/ اعتمادبهنفس سیاسی دانشجویان نه تنها آنان را در درجات بالایی بیگانهگیسیاسی قرار میدهد، بلکه موجب کاهش شدید میل و گرایش به مشارکتسیاسی در نزد دانشجویان میشود. علیرضا کریمیان و همکاران (1399) در پژوهشی تحت عنوان نقش سرمایه اجتماعی در میزان بیگانهگیسیاسی شهروندان تهرانی به این نتیجه رسیدند که یکی از مولفههای موثر در ثبات سیاسی، میزان وفاق سیاسی و عدم احساس بیگانهگیسیاسی شهروندان است. سرمایه اجتماعی با مولفه هایی همچون اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکتاجتماعی میتواند در پیوند شهروندان یک جامعه با دولت و نظامسیاسی و در نتیجه عملکرد مطلوب هیات حاکمه آن نظام نقش موثری داشته باشد. نتایج پژوهش نشان داد که در میان مولفههای سرمایه اجتماعی مولفه اعتماد سیاسی بیشترین همبستگی را با بیگانهگیسیاسی شهروندان دارد. جمال ادهمی (1397) در بررسی میزان بیگانهگی اجتماعی و فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج و عوامل موثر بر آن معتقد است که در سالهای اخیر مفهوم بیگانهگی توجه فزاینده متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب نموده است که عموما به معنای جهتگیری منفی احساسات ناهماهنگ فرد، احساس بیمعنایی زندگی، احساس جدایی از خویشتن و بیزار بودن از ارزشهای جامعه تعریف میشود. یافتههای پژوهش مزبور حاکی از آن است که میانگین بیگانهگیسیسای و اجتماعی دانشجویان براساس شاخص هایی چون احساس بیقدرتی، بیهنجاری، احساس انزوا، احساس بیگانهگی از خود و احساس بیگانهگی فرهنگی کمتر از حد متوسط و احساس بیمعنایی دانشجویان بالاتر از حد متوسط است. از بین متغیرهای پژوهش، سه متغیر قدرت تصمیمگیری، سرمایه فرهنگی و دین داری 7/18 درصد از کل واریانس بیگانهگیسیاسی در بین دانشجویان را تبیین میکنند.
محمدعلی ایمان و حسین قائدی (1395) در بررسی عوامل مؤثر بر بیگانهگیسیاسی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شیراز به نتایج و یافتههایی رسیدند که نشان میدهد که متغیرهای اعتمادبهنفسسیاسی، میزان رضایتمندیسیاسی، شیوه تربیتیخودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تأثیر را بر بیگانهگیسیاسی دانشجویان داشتهاند. نتایج حاصل از این پژوهش که از چارچوب نظری گییر در حوزه روانشناسی اجتماعی، با مفهوم سازی مجدد از ابعاد بیگانهگی سیمن، انجام شده است، نشان میدهد که بیگانهگیسیاسی پدیده ای چندبعدی است که در طول فرآیند جامعهپذیریسیاسی شکل میگیرد و عوامل مختلف روانشناختی و جامعهشناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند.. تحلیل چند متغیره نشان میدهد از میان متغیرهای مذکور، اعتمادبهنفسسیاسی/ احساساثربخشیسیاسی و میزان رضایتمندی سیاسی به عنوان مهمترین متغیرها ظاهر شدند. نتایج پژوهش قاسم حسنی (1389) تحت عنوان «بررسی رابطه بیگانهگیسیاسی، اجتماعی با مشارکتسیاسی - اجتماعی دانشجویان در مقطع کارشناسی و ارشد» که برای رسیدن به اهدافی همچون: الف) سنجش میزان بیگانهگیسیاسی، اجتماعی و مشارکتسیاسی ب) شناخت نوع همبستگی میان متغیرهای بیگانهگیسیاسی با مشارکتسیاسی و پ) شناخت نوع رابطه متغیرهایی نظیر سن، جنس، مذهب، قومیت، تاهل، مقطع تحصیلی، درآمد و نوع دانشگاه با شدّت بیگانهگیسیاسی، اجتماعی با میزان مشارکتسیاسی – اجتماعی به سامان آمده است. نشان میدهد، مؤلفههای بیگانهگیسیاسی و اجتماعی در ارتقاء یا کاهش مشارکتسیاسی و اجتماعی مؤثرند، و در صورت عدم مشارکتسیاسی و اجتماعی به دلیل ظهور بیگانهگیسیاسی و اجتماعی در جامعه، امنیت ملی کشور دچار آسیب میشود.
ادبیات مفهومی و نظری پژوهش
مفاهیم، اصول، گزارهها و قضایای نظری بیگانهگیسیاسی و جامعهپذیریسیاسی ﺑﻪ ﻃﻮر ﮔﺴﺘﺮدهاي در ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻲ از ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎن، جامعهشناسان سیاسی و روان ﺷﻨﺎﺳﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و در قالب سطوح خرد مانند پارادایمهای ؛ رشد، یادگیری اجتماعی و کنش متقابل نمادی یا نقش اجتماعی و در سطح کلان با خطوط و پارادایمهای سیاسی، هویتی و منش ملی، فرهنگی و به ویژه در پارادایمهای کلان و ساختاری جامعهشناختی، تدوین و انباشت شده است. مجموعه نظریه پردازانی چون؛ لوین و سیمین (1975)، آلبرت بندورا (2923)، ﻛﻮرن (1985)، ﮔﻤﺴﻮن ،(1981)، ﻟﻴﻦ (1976)، دال (1971) ﻫﺎوزر (1999)، اريكسون و گرينشتاين (1968)، مریام، (1931)، هربرت هايمن (1959) چيلكوت (1387) در درون رویکردهای تضادگرا (تاکید بر نقش قدرت جامعهپذیریسیاسی در حفظ نظم جامعه برای جلوگیری از بیگانهگیسیاسی) و رویکرد نظم اجتماعی (تاکید بر ارزشهاي مشترك اجتماعی) نظریه پردازی کردند که در ادامه در قالب چارچوب نظری که براساس مبانی، قضایا و گزارههاینظری، برخی ازآنان تدوین شده است را گزارش میکنیم.
جامعهپذیریسیاسی به عنوان یکی از عاملهای علّی و بسترساز بیگانهگیسیاسی از واژه گان، مفروضها و گزارههای نظری مهم در جامعهشناسی، علوم سیاسی و روان شناسی اجتماعی میباشدکه عدهای آن را "فرهنگ پذیری سیاسی" و عده ای دیگر "جامعهپذیریسیاسی" و عده ای "تربیت سیاسی " ترجمه کرده اند. این اصطلاح به فرآیندی توجه دارد که بر اساس آن، جامعه نگرشها، گرایشها، دانشها و اطلاعات و بهطور کلی ارزشها و معیارهای سیاسی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند و در جریان این انتقال، تغییرات و تعدیل هایی نیز صورت میپذیرد» (قوام، ۱۳۷۸: ۲۲۹). در این میان از نظر "کریستنسن ام ريوم" و "رابرت اومک ویلیامز"، جامعهپذیریسیاسی جوانان خیلی مهم است (نادمی، ۱۳۸۲: ۴).
آلموند (1375) با استفاده از ديدگاه ساختي-كاركردي ويليام سي ميچل و تحت تأثير ديويد ايستون و تالكوت پارسونز، نظريه مقولههاي كارکردي را براساس مدل درونداد- برونداد، از هم جدا ميسازند. كاركردهاي دروندادي که عبارتند از؛ 1. جامعه پذيري و استخدام سياسي، 2. بيان منافع، 3. تلفيق منافع و 4. ارتباطات سياسي و كاركردهاي برونداد که عبارتند از؛ 1. وضع قوانين، 2. اجرأي قوانين و 3. قضاوت بر اساس قوانين. آلموند استدلال مي كند كه در توصيف سيستمهاي سياسي كشورهاي در حال توسعه، كاركردهاي دروندادي يا سياسي نقش تعيين كنندهاي دارند. از نظر آلموند، جامعه پذيري سياسي در قالب فرهنگسياسي باید شهروندان را به مشاركت در يك جامعه ترغيب مي كند، ولی اگر فرآیند جامعهپذیری سیاسی ناقص باشد، به دلیلی نارسیاش موجب بیگانهگیسیاسی شده و میل به مشارکتسیاسی را کاهش میدهد.
براساس نظریههای دیوید ایستون، هنسن و تورنی، مراحل جامعهپذیریسیاسی عبارتند از؛:مرحله سیاسی شدن، مرحله تشخیص و باز شناخت، مرحله مثالی که در این مرحله فرد گرایش به صدور احکام ارزشی در اسلوبهاي معینی مینماید و در پرتو اسلوبهاي مثالی فوق به سلب یا ایجاب به قضاوت در خصوص اشکال سلطه و سیاست در حال جریان به شکل یک کل میپردازد و مرحله چهارم :مرحله تحول به سمت نهادینه شدن است که در آن از مرحله ادراك برخی از اشکال مطروحه سیاسی فراتر رفته و در خصوص تمامی اجزاي تشکیل دهنده نظامسیاسی به قضاوت ارزشی مینشینند.
بر اساس نظریه ي پاي، فرآیند مزبور عبارتند از؛1. فرایند جامعهپذیرى پایهای که در سطح آشکار شامل؛ یادگیرى نگرشها، ارزشها، مهارتها، الگوهاى رفتارى و در سطح پنهان شامل؛ شکل گیری ماهیت فرد، پویایى ساختار شخصیت و تشخص هویت، میباشد.2. فرآیند جامعهپذیرى سیاسی. در این مرحله، فرد فرهنگ سیاسى جامعه را در خود، درونى ساخته، مفهوم هویت سیاسى نیز در همین مرحله تحقق مییابد. 3. فرایند گمارش سیاسی. زمانى که فرداز یک نقش منفعلانه شهروندى و مشاهدهگر صرف به نقش یک شهروند مشارکت کننده فعال تبدیل میشود. او در این مرحله بینش عمیق تري نسبت به امور سیاسى، هویتى نهادی شده و روشن دست مییابد. در یک جامعه پویا، بین این سه فرایند درجه بالایى از پیوستگى و تداوم وجود دارد؛ بهطورى که هر یک دیگرى را تقویت میکند (شارع پور،290:1386).
از نظر (روسکین و دیگران، ۱۹۸۸: ۱۴۱). سطوح جامعهپذیریسیاسی عبارتند از الف: جامعهپذیریسیاسی مؤثر که میتوان به مثابه جانشینی برای اجبار به صورت ابزار حفظ روابط قدرت طبقه حاکم به کار برد و ب: جامعهپذیریسیاسی مؤثرکه میتوان به مثابه ابزار بسیج تودهها برای تأمین هدفهای خاص طبقه حاکم به کار برد که در غیر اینصورت تأمین این اهداف دشوار خواهد بود (تاج مزینانی، ۱۳۸۲: 72-73). و پ) جامعهپذیریسیاسی موثر با هدف انگیزش سیاسی و آفرینش شورسیاسی. ایجاد انگیزه و شور و شوق در افراد برای پذیرش یک ارزش یا نگرش و یا رفتار بهطریقخاص، یکی از راههای جامعهپذیریسیاسی است. هر نظامسیاسی میبایست در افراد جامعه خویش انگیزه و شور و شوق پایبندی و اطاعت از قوانین و هنجارها و بایدها و نبایدها را به وجود آورد تا افراد از سر شوق و نشاط، شرایط و تکالیف شهروندی را انجام دهند.
در جمعبندی نظریههای جامعهپذیر ي سیاسی، گزارههای نظری مرتبط با سطوح آن که مورد توجه پژوهش حاضر است بسیار مهم میباشد که به خلاصه در ذیل، آن را تدوین و گزارش میکنیم. جامعهپذیري سیاسی را میتوان به سه سطح یا مرتبه تقسیم کرد؛ البته در این تقسیم بندي، طیفهاي میانی نیز وجود دارند به عنوان مثال جامعهپذیري سیاسی متوسط رو به ضعیف یا متوسط رو به بالا و غیره.
سطح اول: جامعهپذیري سیاسی عالی یا بالا: زمانی فرد/ دانشجو در این سطح قرار خواهد گرفت که آگاهیها، ایستارها و نگرشها و در نهایت رفتار سیاسی اش در یک نظامسیاسی با ارزشها، هنجارها، ایستارها، اطلاعات، آگاهیها، نگرشها و رفتارهاي سیاسی مد نظر نظا مسیاسی، کاملا همسو و همجهت باشند که نتیجه و برایند این وضعیت سبب تداوم کارکردي نظامسیاسی خواهد شد. بهعبارتدیگر، عوامل جامعهپذیر سیاسی جامعه و کشور مانند نظام آموزشی و دانشگاهی، رسانهها توانستند، اطلاعات و اگاهیهای ارزشهای و نگرشها، فعالیتها و رفتارهای دانشجویان را با نظامسیاسی حاکم بر کشور، کاملا همسو و همجهت نمایند.
سطح دوم: جامعهپذیري سیاسی میانه یا متوسط: حد متوسط یا میانه جامعهپذیري سیاسی زمانی است که ارزشها و هنجارها و قواعد رفتار سیاسی در طی مراحل جامعهپذیري سیاسی به طور کامل به برخی افراد القاء نشده باشد و در نتیجه بین دانش و آگاهی، نگرش و رفتارهايسیاسی آنان با آنچه مدنظر نظامسیاسی است در برخی موارد تفاوت و اختلاف وجود داشته باشد و یا مردم نسبت به موارد مذ کور نظري نداشته و خنثی هستند. در نهایت ا گر نظامسیاسی برنامهریزي درستی داشته باشد میتواند اقدام به جذب و همسو نمودن آنان با خود کند و این افراد به سمت شاخصهایی با سطح بالاتر و عالیتر و یا درصورت غفلت به سمت تعارض با ارزشهاي رسمی ملی و نظامسیاسی متمایل کنند. بهعبارتدیگر، عوامل جامعهپذیر سیاسی جامعه و کشور مانند نظام آموزشی و دانشگاهی، رسانهها نتوانستند، دانش و آگاهی دانشجویان را برای حمایت از نظامسیاسی، با کفایت و قانع کننده افزایش دهند و آنان را برای حمایت از نظام همسو کند و در نهایت نگرش و رفتارهای دانشجویان نسبت به نظامسیاسی حاکم بر کشور، مردد/ دودل، مشکوک و خنثی/ بیتفاوت هستند.
سطح سوم: جامعهپذیري سیاسی ضعیف: این وضعیت زمانی رخ میدهد که نظامسیاسی و نهادهاي مختلفی که در این فرایند سهیم هستند؛ در تزریق ارزشها، آگاهیها، نگرشها و رفتارهاي سیاسی مدنظر خود به جامعه موفق نبوده و در نهایت در صورتی که نظامسیاسی نتواند طی برنامه ریزيهاي اصولی، آنها را با خود همراه سازد عملکرد خود را با موانع و مشکلاتی هم چون؛ عدم ثباتسیاسی، کاهش مشروعیت سیاسی و اختلال در نظم عمومی جامعه رو به رو خواهد نمود. از این روی، در نتیجه تلاش نارس و ضعیف عوامل جامعهپذیریسیاسی رسمی (مدرسه، دانشگاه و رسانههای حکومتی) جامعهپذیریسیاسی نارس و ضعیف است و دانشجویان به مشروعیت سیاسی نظام حاکم بیگانهگیسیاسی پیدا نموده و نسبت به آن بدبین، مخالف و متنفر میشوند.
براساس تبیینهای نظریه پردازان حوزه جامعهشنانسیاسی، جامعهپذیریسیاسی ناقص و نارس موجب بیگانهگی سیاسی میشود. حال در نوشتار حاضر، برای توصیف و تبیین نظریهپردازان بیگانهگی سیاسی، این سازه مهم و کلیدی، کمی روشنتر و دقیق تر بیان میکنیم. از نظر ماری لوین و متناسب با نظریه سیمن، بیگانهگیسیاسی- اجتماعی عبارت است از حالتی که فرد احساس میکند دیگر بر فعالیتهای سیاسی- اجتماعی تاثیرگذار نیست و به این باور میرسد که عمل و فعالیت در امور سیاسی- اجتماعی، موجب تغییر نمیشود. شاخصهای بیگانهگیسیاسی که اساس طبقهبندی پژوهش حاضر هم میباشد، از نظر نظریهپزدازان مزبور، عبارتند از؛
1. احساس بیقدرتی؛ یعنی فرد فعالیتهای سیاسی اجتماعی خود را در رسیدن به اهداف مورد نظر بیتاثیر تلقی کند و یا بر این باور است که رای دهندگان تاثیری در نتایج انتخابات ندارند چرا که جامعه فقط توسط اقلیت با نفوذ و قدرتمند اداره و کنترل میگردد.
2. احساس بیمعنایی؛ یعنی فرد تفاوت حقیقی را میان کاندیدها در حوزههای انتخاباتی سیاسی مشاهده نمینماید لذا شرکت در انتخابات را بیمعنا میداند و یا این که بهدلیل نداشتن اطلاعات لازم و کافی، خود را در گرفتن تصمیم عاقلانه ناتوان ببیند.
3. احساس بیهنجاری؛ یعنی که فرد احساس میکند رفتارهای سیاسی بهدلیل بیارزش شدن اخلاق سیاسی و زیرپا گذاشتن معیارهای رفتار سیاسی، برای رسیدن به اهداف و منافع شخصی و گروهی میباشد..
4. احساس خود بیزاری؛ این حالت زمانی در فرد بروز میکند که فرد از شرکت در فعالیتهای سیاسی، هیچگونه رضایت و خشنودی احساس نمیکند. در چنین وضعیتی فعالیتهای فردی بیش از فعالیتهای سیاسی- اجتماعی ارضاءکننده است(لوین، 1972، 227).
روش پژوهش
نوشتار/ مقاله حاضر بخشی از نتایج کمی (پیمایش) پژوهشی است که در پارادایم اثباتی و به روشآمیختهمتوالی انجام شده است. دربخشی از پژوهش مزبور، بهحکم روششناسی پژوهش در رویکرد قیاسی و با روش پیمایشی در پی توصیف، تبیین چرایی و چگونهگی رابطه برخی سازهها/ متغیرهای مانند نوع و میزان جامعهپذیریسیاسی و نوع و شدّت بیگانهگیسیاسی بوده و قصد سنجش متغیرهای جامعهپذیریسیاسی و بیگانهگیسیاسی دانشجویان و سپس تبیین و پیشبینی وضعیت این متغیرها براساس فرآیند فرضآزمایی در جامعه آماری حدود 58 هزار نفری دانشجویان دانشگاههای کرج/ البرز را بودیم. این پژوهش در جامعهآماری مزبور با حجم 400 نفر/ دانشجو که بهشیوه نموهگیری نسبتی و سپس خوشهای چند مرحلهی انتخاب شدند، به سامان آمده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که روایی آن بهشیوه خبرهگی نهایی و پایایی آن با تکنیک آلفائکرونباخ (88%) برآورد شده است. برای توصیف یافتهها بااستفاده از جداول و اشکال و از شاخصهای متمایلبهمرکر و پراگندهگی آمارتوصیفی و برای تبیین یافتههای از آزمونهای آماری T و F و همچنین از همبستگیهای رگرسیونی بهره بردیم.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
برای آشنایی با نیمرخ جامعهآماری، ویژهگی جمعیتشناختی و بهویژه برای توصیف برخی مفاهیم کلیدی پژوهش مانند وضعیت جامعهپذیریسیاسی و بیگانهگیسیاسی دانشجویان، یافتههای توصیفی پژوهش را به خلاصه جمعبندی و گزارش میکنیم.
شکل 1- توزیع نمونههای پژوهش بر حسب جنسیت
شکل 2- توزیع نمونههای پژوهش بر حسب دامنه سنی
جدول 1- توزیع نمونههای پژوهش بر حسب سطوح اشتغال به تحصیل
سطوح اشتغال به تحصیل | فراوانی مطلق | فراوانی نسبی | فراوانی تجمعی | فراوانی تجمعی نسبی |
کاردانی | 84 | 21 | 21 | 21 |
کارشناسی | 272 | 68 | 68 | 89 |
کارشناسی ارشد | 37 | 3/9 | 3/9 | 3/98 |
دکتری | 7 | 8/1 | 8/1 | 100 |
جمع | 400 | 100 | 100 | - |
براساس اشکال شماره 1و 2 و همچنین جدول شماره 1، نمونههای پژوهش با حدود 60 درصد، دانشجوی زن هستند. دلیل بالا بودن فراوانی زنان بهدلیل آنهاحضور بیشتربیشتر دانشجویان زن در دانشگاهها و به تبع بالا بودن وزن نسبی نمونههای دانشجویان زن در جامعهآماری پژوهش حاضر نسبت به دانشجویان مردمیباشد است و این یافته با وضعیت و میانگین دانشگاههای کشورانطباق دارد. به عبارت دیگر دانشگاههای امروزی کشور ایران زنانه هست. یادآوری میشود. حدود 81 درصد در گروه سنی کمتر از 25 سال قرار دارند. دلیل بالا بودن فراوانی این گروه سنی حضور بیشتر دانشجویان کم سن و جوان در دانشگاهها و به تبع بالا بودن وزن نسبی نمونههای دانشجویان در جامعهآماری پژوهش حاضر نسبت به دانشجویان گروههای سنی دیگر است. حدود 91 درصد، دانشجویان مجرد هستند. چونکه دانشجویان در فرآیند تحصیل هستند و در ضمن با توجه به افزایش سن ازدواج و هم چنین عدم تمایل جوانان به ازدواج، بالا بودن فروانی مجردها قابل فهم و توجیه است
حدود 52 درصد، دانشجویان آذری هستند. دلیل بالا بودن فراوانی آذری زبانها، این است که در استان البرز مهاجران آذری بیشتر هستند و ساختار قومی شهر کرج و استان البرز، بهطورعمده آذری بوده و حتی برخی مناطق شهری و یا روستاهای این استان، به طور کلی آذری/ ترک میباشند. حدود 68 درصد، دانشجویان در مقطع کارشناسی ( لیسانس ) در حال تحصیل هستند. حدود 41 درصد، دانشجویان در رشته علوم انسانی مشغول به تحصیل هستند این دو وضعیت به طور تقریبی با وضعیت سایر دانشگاههای کشور همخوانی دارد. حدود 46 درصد، دانشجویان به میزان متوسط از وضعیت معیشتی خود رضایت دارند. هرچند پاسخگویان در پاسخ به پرسشهای درآمدی، معیشتی و همانند آنهاآنها با محافظهکاری پاسخ میدهند، اما با توجه به فراوانی قابل توجه پاسخدهندهگان و مشاهدات میدانی پژوهشگر، وضعیت معیشتی دانشجویانبه طور عمده در سطح متوسط و پایینتر هست. به عبارت دیگرحدود 84 درصد دانشجویان از وضعیت معیشتیشان در سطوح متوسط و پایینتر( کم و خیلی کم) رضایت دارند. حدود 90 درصد دانشجویان یا بیکار هستند و یه به صورت پاره وقت مشغول فعالیت هستند. مشاهدات میدانی پژوهشگر نشان میدهدمیدهد به طور عمده دانشجویان با توجه به نیازهای اقتصادی و معیشتیشان تمایل به کار دارند اما کار باب میل آن وجود ندارد. ازاینروی آینده باسوادان کشور بیکاران نگران هستند که میبایست مورد توجه برنامهریزان و مسولین کشور باشد.
توصیف متغیرهای اصلی پژوهش
متغیرهای اصلی تشکیل دهنده فرضیههای پژوهش، مفاهیم بنیادی و سازههای بسیار مهم و کلیدی هستند که اساس و ساختار فضای مفهومی پژوهش را تشکیل میدهند. به دلیل اهمیت این مفاهیمکلیدی، وضعیتآنها مفاهیم مزبور را در این قسمت به کمک شاخصهای متمایل به مرکز و پراکندهگی توصیف و گزارش نماییم.
جدول 2- توزیع میانگین و واریانس نظرات نمونههای پژوهش در مورد بیگانهگی سیاسی وشاخصهای آن
بیگانهگی سیاسی و شاخصهای آن | آمارههای توصیفی | |
میانگین | واریانس | |
بیگانهگی سیاسی | 82/3 | 675/0 |
احساس بیقدرتی | 81/3 | 130/1 |
احساس بیمعنایی | 92/3 | 089/1 |
احساس بیهنجاری | 68/3 | 949/0 |
احساس بیزاری و ناامیدی | 40/3 | 966/0 |
در یافتههای پژوهش حاضر، هرچند وضعیت بیگانهگی سیاسی دانشجویانبا میانگین 3.82 و نزدیک به زیاد نگران کننده و قابل تامل است، اما این وضعیت در شاخص احساس بیمعنایی بسیار نگران کنندهتر است. بیشتردانشجویان 37 درصد در سطح کاملا موافق و بیش از 63 درصد گزینههای از سطح متوسط به بالارا در گویه بیمعنایی انتخاب کردند یعنی باور دارند که از شایستگیهایشان در نظامسیاسی استفاده نمیشود و همچنین هیچ سهم و جایگاهی در قدرت و نظامسیاسی ندارند.
جدول 3- توزیع میانگین و واریانس نظرات نمونههای پژوهش در مورد جامعهپذیریسیاسی به تفکیک شاخصهای آن
جامعهپذیریسیاسی وشاخصهای آن | آمارههای توصیفی | |
میانگین | واریانس | |
جامعهپذیریسیاسی | 83/1 | 636/0 |
سطح عالی | 96/1 | 805/0 |
سطح متوسط | 00/2 | 674/0 |
سطح ضعیف | 99/1 | 037/1 |
گویههای پرسش مربوط به جامعهپذیریسیاسی به نحوی طراحی شده بود تا همسویی گویهها رعایت شود و بتواند وضعیت این فرآیند را درست تر اندازه گیری نماید. از دانشجویان دانشجویانپرسیده شده است که آیا نظامسیاسی نتوانسته است آنان دانشجویانرا در سطح عالی جامعهپذیر کند و یا این که آنها را در سطوح متوسط و ضعیف جامعهپذیر نموده است. پاسخ دانشجویاندر سطح سنجش طیف لیکرتی هم نوایی و موافقت با پرسش پرسشنامه و گویههای آن دارد. چنانچه جدول شماره 3 نشان میدهد، میانگین ناتوانی نظامسیاسی و عوامل جامعهپذیری آن در فرآیند جامعهپذیریسیاسی با 83/ 1 از5 حتی پایینتر از سطح ضعیف/ کم میباشداست. به عبارت دیگر به نظر دانشجویان، دانشجویاننظامسیاسی در سطح نزدیک به ضعیف هم نتوانسته است دانشجویان دانشجویانرا برای حمایت از نظامسیاسی جامعهپذیر نماید. این وضعیت در سطح عالی جامعهپذیریسیاسی با میانگین 96/1 بسیار قابل تامل تر و همه سطوح تقریبا در وضعیت پایین تر از ضعیف/ کم هست. چرا که از وظایف نظامسیاسی جامعهپذیر کردن شهروندان در سطح عالی جامعهپذیریسیاسی است که بتواند مشروعیت نظامسیاسی و وفادارای شهروندان به نظامسیاسی و حمایت، اطاعت پذیری و ... آنها را فراهم نماید. به نظر دانشجویان این اهداف برای نظامسیاسی جمهوری اسلامی رخ نداده و عوامل، نهادها، نظامهای رسانهای و آموزشی و غیره مسئول در حوزه تربیت، فرهنگ پذیری و جامعهپذیریسیاسی نتوانستند این وظیفه مهم را به درستی انجام دهند و دانشجویان در رابطه با مشروعیت نظامسیاسی مشکوک و دودل و نسبت به نظامسیاسی حاکم بر کشور بیتفاوت هستند و آمادهگی مشارکت و حمایت از آن را در سطوح عالی و متوسط ندارند. به عبارتدیگر؛ عوامل متعدد و مختلف جامعهپذیریسیاسی در نظام اجتماعیکننده ایران، مانند، نظام آموزشی، نظامرسانهای، احزاب سیاسی و غیره نتوانستند به روشهای اقناعی، حتی القایی و شورانگیزی شهروندان و به ویژه دانشجویان را جامعهپذیری سیاسی کنند و آنها را برای انجام وظایف و تکالیف سیاسی واقعیشان آماده کنند. در این وضعیت فقط گلادیاتورهای سیاسی در فرآیند انتخابات و سایر حوزههای شورانگیز شرکت میکنند و تکالیفشان را انجام میدهد.
جدول 4- توزیع میانگین و واریانس استفاده دانشجویان ازنظامرسانهای و ارتباطی به تفکیک شاخصهای آن
نظامرسانهای و ارتباطی و شاخصهای آن | آمارههای توصیفی | |
میانگین | واریانس | |
نظامرسانهای و ارتباطی | 87/2 | 571/0 |
رسانههای تعاملی | 54/4 | 680/0 |
رسانههای غیر همسو | 44/3 | 174/1 |
رسانههای همسو | 16/2 | 410/1 |
نظام ارتباطی سنتی و شفاهی | 48/3 | 142/1 |
جهان ارتباط و رسانه امروزین بر مدار فضای مجازی و سایبری میچرخد. این نظامارتباطی و رسانه تعاملی، مشارکتمحور، هم کمهزینه و مهمتر متمایل به فضای دموکراتیک و آزادی بوده و حاکم بلامنازع نظامرسانهای و ارتباطی در جهان و بهویژه در نزد دانشجویان نمونههای جامعهآماری پژوهش حاضر است میباشد. چنانچه جدول شماره 2 نشان میمیدهددهد. بیشترارتباط دانشجویان دانشجویانبا رسانههای تعاملی و مشارکتی مانند اینستاگرام، واتساپ، توییتر، تلگرام و... میباشد. با میانگین 54/4 از 5 نزدیک به دو برابر میانگین کل بوده که بسیار قابل تامل است میباشدو بهعبارتدیگر درسطح خیلیزیاد محبوب دانشجویاناست. واریانس این رسانه با 0.680 نشانگر پراکندهگی کم تر نسبت به سایرنظامهای رسانهای رقیب میباشدمیباشد. رسانههای همسو شامل روزنامه، مجلات، رادیو و تلویزیون با میانگین 16/2 و نزدیک به کم و با واریانس1.410 وضعیت بسیار نامناسب و قابل تاملّ دانشجویاندارد.
یافتههای تبیینی/ فرضآزمایی
تحلیل فرضیه اول: نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویان دانشجویانبا نوع و میزان استفاده آنان از نظامرسانهای و ارتباطی رابطه معناداری دارد.
جدول 5- نتایج آزمون همبستگی پیرسون رابطه بین نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویان دانشجویانبا نوع و میزان استفاده آنان از نظامرسانهای
ضریب هممبستگی | نظام رسانه ای و ار تباطی | رسانه تعاملی | رسانه غیر همسو | رسانه همسو | رسانه سنتی و شفاهی | |||||||
N : 400 | ||||||||||||
جامعهپذیریسیاسی | پیرسون | 144/0 | 153/0- | 085/0- | 258/0 | 015/0 | ||||||
Sig. (2-tailed) | 004/0 | 002/0 | 089/0 | 000/0 | 758/0 | |||||||
جامعهپذیری عالی | پیرسون | 085/0 | 133/0- | 075/0 | 187/0 | 027/0- | ||||||
Sig. (2-tailed) | 091/0 | 008/0 | 136/0 | 000/0 | 588/0 | |||||||
جامعهپذیری متوسط | پیرسون | 173/0 | 131/0- | 064/0- | 227/0 | 061/0 | ||||||
Sig. (2-tailed) | 001/0 | 009/0 | 205/0 | 000/0 | 221/0 | |||||||
جامعهپذیری ضعیف | پیرسون | 160/0 | 107/0- | 033/0- | 228/0 | 025/0 | ||||||
Sig. (2-tailed) | 001/0 | 033/0 | 515/0 | 000/0 | 618/0 |
با توجه به اطلاعات و یافتههای جدول شماره 5 درمورد معناداری رابطه بین نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویانبا نوع و میزان استفاده آنان از نظامرسانهای و به ویژه آزمون مستقل ابعاد تشکیل دهنده نوع جامعهپذیری و انواع نظامرسانهای و ارتباطی، موارد ذیل بسیار قابل تامل است؛
ضریب همبستگی بین جامعهپذیریسیاسی و نظامرسانهای و ارتباطی با 144/0میباشد در سطح 95 درصد معنادار و جهت این رابطه مثبت هست. به عبارت دیگر نمونههای پژوهشی که بیشتر دارای نظام ارتباطی و رسانهای تعاملی هستند، معتقدند که نظام رسانه و عوامل جامعهپذیریسیاسی نظامسیاسی حاکم نتوانسته است دانشجویان را در سطح عالی و متوسط جامعهپذیرسیاسی کند تا آنان نسبت به نظامسیاسی وفادار باشند و از نظام هنجارین آن تبعیت کنند. این وضعیت در نزد دانشجویانی که ارتباطات و منبع رسانهایشان بیشتر از طریق نظامرسانهای و ارتباطی غیر همسو هست، شدیدتر است. برعکس این وضعیت در نزد دانشجویانی که نظام ارتباطی و رسانهای شان بیشتر با نظامرسانهای و ارتباطی همسو مانند صدا و سیما جمهوری اسلامی، رسانههای مکتوب همسو است، رابطه معناداری بین میزان ارتباط با نظامرسانهای و نوع و سطوح جامعهپذیری تایید نمیشود و یا این که میان آن دو رابطه معناداری وجود ندارد. به عبارت روشن تر، پاسخگویانی که نظام ارتباطی و رسانهای شان با نظامرسانهای همسو هست، معتقدند که نظامرسانهای و عوامل جامعهپذیریسیاسی نظامسیاسی ایران توانسته است که دانشجویانکشور را در راستای نظام هنجارین و ارزشهای سیاسی کشور جامعهپذیر و تربیت نماید.بیشتر
تحلیل فرضیه دوم: نوع و سطوح جامعهپذیری دانشجویاننوع و میزان بیگانهگی سیاسی آنان را تعیین میکند.
جدول 6- نتایج آزمون همبستگی پیرسون رابطه بین نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویانبا نوع و میزان بیگانهگی سیاسی آنان
ضریب هممبستگی | بیگانهگی سیاسی | بی قدرتی | بی معنایی | بی هنجاری | بیزاری و ناامیدی | |
N : 400 | ||||||
جامعهپذیریسیاسی | پیرسون | 481/0- | 420/0- | 399/0- | 365/0- | 423/0- |
Sig. (2-tailed) | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | |
جامعهپذیری عالی | پیرسون | 334/0- | 305/0- | 303/0- | 284/0- | 300/0- |
Sig. (2-tailed) | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | |
جامعهپذیری متوسط | پیرسون | 470/0- | 362/0- | 383/0- | 411/0- | 402/0- |
Sig. (2-tailed) | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | |
جامعهپذیری ضعیف | پیرسون | 475/0- | 401/0- | 364/0- | 338/0- | 427/0- |
Sig. (2-tailed) | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 |
جدول 7- : نتایج آزمون رگرسیون در پیش بینی نوع و میزان بیگانهگی سیاسی برحسب نوع و میزان جامعهپذیریسیاسی
تبیین بیگانهگی سیاسی براساس نوع و میزان جامعهپذیری | R | R2 | F | Bta | t | Sig |
جامعهپذیریسیاسی | 481/0 | 323/0 | 903/119 | 481/0 | 950/10 | 000/0 |
جامعهپذیری سطح عالی | 334/0 | 112/0 | 052/50 | 334/0 | 075/7 | 000/0 |
جامعهپذیری سطح متوسط | 470/0 | 221/0 | 047/113 | 470/0 | 632/10 | 000/0 |
جامعهپذیری سطح ضعیف | 475/0 | 225/0 | 804/115 | 475/0 | 761/10 | 000/0 |
با توجه به اطلاعات و یافتههای جدول شماره 6 و 7 درمورد معناداری رابطه بین نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویانبا نوع و میزان بیگانهگی سیاسی موارد ذیل بسیار قابل تامل است؛
چنانچه اطلاعات و یافتههای جدول شماره 6 نشان میدهد، بین نوع و سطوح جامعهپذیریسیاسی دانشجویانبا نوع و میزان بیگانهگی سیاسی رابطه معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین جامعهپذیریسیاسی و بیگانهگی سیاسی برابر با 481/0- ومیباشد در سطح 95 درصد معنادار است و جهت این رابطه منفی هست. به عبارت دیگر نمونههای پژوهشی که باور دارند، سطح جامعهپذیریسیاسی دانشجویان ضعیف میباشد، بیگانهگی سیاسی شان بیشتر است. هر چه جامعهپذیریسیاسی ضعیفتر، بیگانهگی سیاسی بیشتر. اگر نظامسیاسی نتواند دانشجویان را در سطح متوسط به بالا و عالی جامعهپذیر نماید، بیگانهگی سیاسی آنها بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر اگر دانشجویان ازبیگانهگی سیاسی بیشتری برخوردار باشند، تمایل کمتری به جامعهپذیریسیاسی وفق نظامسیاسی خواهند داشت.
یافتههای جدول 7 نشان میدهد، نوع و میزان بیگانهگی سیاسی بر اساس نوع و میزان جامعهپذیریسیاسی تبیین میشود. جامعهپذیریسیاسی به میزان 481/0 با بیگانهگیسیاسی دانشجویان همبستگی دارد و ضریب بتای استاندارد جامعهپذیریسیاسی 481/0 میباشد که در سطح 95 درصد معنی دار است (05/ 0 P<) که با نتایج یافتههای آزمونهای F و T همسو میباشد. به عبارت دیگرنوع و میزان جامعهپذیری هر دانشجو بر انواع بیگانهگیسیاسی او موثر است. هر چه باور به عدم جامعهپذیریسیاسی دانشجویان بیشتر است، میزان بیگانهگی سیاسی هم بیشترمیشود. این وضعیت در شاخصهای تشکیل دهنده جامعهپذیریسیاسی هم معنادار میباشد.
تحلیل فرضیه سوم: هریک از متغیرهای زمینه ای دانشجویان نوع و میزان بیگانهگی سیاسی آنان را تعیین میکند.
جدول 8- نتایج آزمون t مستقل در ارتباط با میزان بیگانهگی سیاسی دانشجویان بر حسب جنسیت و وضعیت تاهل شان
متغیرها | جنسیت | تعداد | میانگین | انحراف معیار | t | df | sig |
بیگانهگی سیاسی | مرد | 159 | 39/3 | 871/0 | 545/0 | 398 | 586/0 |
زن | 241 | 44/3 | 789/0 | ||||
وضعیت تاهل | تعداد | میانگین | انحراف معیار | t | df | sig | |
متاهل | 35 | 29/3 | 926/0 | 993/0 | 398 | 321/0 | |
مجرد | 365 | 43/3 | 811/0 |
در مورد نتایج آزمون t مستقل در ارتباط با میزان بیگانهگی سیاسی بر حسب جنسیت و وضعیت تاهل موارد ذیل بسیار قابل تامل است؛ یافتههای جدول شماره 8 حاکی از آن است که میانگین مردان برابر با 39/3 و انحراف معیار 871/0 و زنان دارای میانگین 44/3 و انحراف معیار 789/0 است. همچنین یافتهها نشان میدهند که t محاسبه شده 545/0 با درجه آزادی 398 در سطح 95 درصد معنا دار نیست (05/0 P >). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بیگانهگی سیاسی بین دانشجویانزن و مرد یکسان است و در بیگانهگی سیاسی دانشجویان تفاوتی بین زن و مرد نیست.میباشد همچنین میانگین متاهلین برابر با 29/3 و انحراف معیار 926/0 و مجردین دارای میانگین 43/3 و انحراف معیار 811/0 است. همچنین یافتهها نشان میدهند که t محاسبه شده 993/0 با درجه آزادی 398 در سطح 95 درصد معنا دار نمیباشد (05/0 P >). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بیگانهگیسیاسی بین دانشجویانمجرد و متاهل یکسان است میباشد.
جدول 9 - نتایج آزمون F مستقل در ارتباط میزان بیگانهگی سیاسی دانشجویان بر حسب دامنه سنی، قومیت، سطوح اشتغال به تحصیل، رشته تحصیلی، میزان رضایت از وضعیت معیشتی و وضعیت اشتغال آنان
بیگانهگی سیاسی | متغیرهای زمینه ای | df | F | Sig |
دامه سنی | 397-2 | 803/3 | 023/0 | |
قومیت | 394-5 | 916/0 | 470/0 | |
سطوح اشتغال به تحصیل | 396-3 | 251/1 | 291/0 | |
رشته تحصیلی | 394-5 | 183/1 | 317/0 | |
رضایت از وضعیت معیشتی | 395-4 | 517/3 | 008/0 | |
وضعیت اشتغال | 397-2 | 286/0 | 751/0 |
با توجه به اطلاعات و یافتههای جدول شماره 9 درمورد نتایج آزمون F مستقل در ارتباط با میزان بیگانهگی سیاسی بر حسب دامنه سنی، قومیت، سطوح اشتغال به تحصیل، رشته تحصیلی، رضایت از وضعیت معیشتی و وضعیت اشتغال موارد ذیل بسیار قابل تامل است؛
آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در ارتباط با بیگانهگی سیاسی دانشجویان برحسب رده سنی، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 803/3 با درجه آزادی 2 و 397 در سطح 95 درصد، همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در ارتباط با بیگانهگی سیاسی دانشجویان برحسب قومیت، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 916/0 با درجه آزادی 5 و 394 در سطح 95 درصد، نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در ارتباط با بیگانهگی سیاسی دانشجویان برحسب سطوح اشتغال به تحصیل، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 251/1 با درجه آزادی 3 و 396 در سطح 95 درصد تفاوت معناداری وجود ندارد یعنی بیگانهگی سیاسی دانشجویانبا توجه به سطوح اشتغال به تحصیل آنها یکسان است (05/0 P >). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در ارتباط با بیگانهگی سیاسی دانشجویان برحسب رشته تحصیلی، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 183/1 با درجه آزادی 5 و 394 در سطح 95 درصد، دانشجویان برحسب رضایت از وضعیت معیشتی، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 517/3 با درجه آزادی 4و 395 در سطح 95 درصد و همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در ارتباط با بیگانهگی سیاسی دانشجویان برحسب وضعیت اشتغال، بیانگر آن است که Fمحاسبه شده برابر با 286/0 با درجه آزادی 2 و 397 در سطح 95 درصد تفاوت معناداری وجود ندارد یعنی بیگانهگی سیاسی دانشجویانبا توجه به وضعیت اشتغال آنها یکسان است (05/0 P >). بهعبارتدیگر همه متغیرهای زمینهای/ تسهیلگر مرتبط با دانشجویان با نوع و میزان بیگانهگی سیاسیشان رابطه معناداری ندارند.
نتیجهگیری و پیشنهادات
با توجه به یافتههای تبینی پژوهش، در پی آن هستیم که چرایی و چگونهگی بیگانهگی سیاسی دانشجویان را کاوش کنیم و نتایج/ یافتههای پژوهشی حاصل از آزمونهای آماری را در بستر ادبیات نظری پژوهش با نتایج و یافتههای پژوهشی مشابه و همسو سایر پژوهشگران، سنجش نموده ودر مورد آنها بحث نماییم و نتیجهگیری کنیم که کدام گزارههای دانشی و پژوهشی بیشتر به عنوان فرضها و گزارههای اساسی دانش جامعهشناسی سیاسی به قانون نزدیکتر میشوند. تلاش میکنیم دراین نوشتار، مبحث را در محور خوشه فرضهای پژوهشی جامعهپذیریسیاسی و یگانهگیسیاسی، گزارش نماییم.
یکی از گزارههای اساسی نظری در مورد سطوح جامعهپذیریسیاسی ازنظر صاحب نظران جامعهشناسیسیاسی مانند وینتر (1985) و روسکین (1988) عبارتنداز؛ الف) سطح عالی که گلادیاتور پرور است و یک افناع سیاسی ایجاد میکند که موجب مشارکت بسیار بالایی سیاسی میشود، ب) سطح متوسط که به اندازه ضرورت موجب مشارکتسیاسی شهروندان برای حفظ نظامسیاسی و دوری از بیگانهگی سیاسی و یا حداقل تعدیل آن است و پ) سطح ضعیف که موجب درونی شدن بسیار ناقص ارزشها و هنجارهای سیاسی در شهروندان شده، آنها را اقناع ننموده و موجب عدم مشارکتسیاسی و بیگانه سیاسی میشود
یافتههای توصیفی پژوهش نشان میدهد، میانگین توان نهادها و عوامل جامعهپذیری در فرآیند جامعهپذیریسیاسی با 83/ 1 از 5 حتی پایینتر از سطح ضعیف/ کم میباشداست. بهعبارتدیگر به نظر دانشجویان دانشجویاننظامسیاسی در سطح نزدیک به ضعیف هم نتوانسته است دانشجویان دانشجویانرا برای حمایت از نظامسیاسی جامعهپذیر نماید. این وضعیت در سطح عالی جامعهپذیریسیاسی با میانگین 96/1 بسیار قابل تامل تر و همه سطوح تقریبا در وضعیت پایین تر از ضعیف/ کم هست. چرا که از وظایف نظامسیاسی جامعهپذیر کردن شهروندان در سطح عالی جامعهپذیریسیاسی است که بتواند مشروعیت نظامسیاسی و وفادارای شهروندان به نظامسیاسی و حمایت، اطاعت پذیری و ... آنها را فراهم نماید. در این وضعیت فقط گلادیاتورهای سیاسی در فرآیندهای مشارکتسیاسی مانند انتخابات و سایر حوزههای شورانگیز شرکت میکنند و تکالیفشان را انجام میدهند. این یافته با یافتههای پژوهشی ميلبرات (1965) همسویهگی دارد که در پژوهشی کشف کرد که؛ درجه يا وسعت مشاركت براساس فرآیند جامعهپذیریسیاسی شان تعیین میشود، و در جامعهپذیریسیاسی ضعیف فقط گلادياتورها يا كساني كه غالبا براساس جامعهپذیری عالی/ بالا در سياست فعال هستند که بين 5 و 7 درصد بود و مابقی شهروندان تماشاگر، بیتفاوت و یا دارای مشارکت کمتری هستند. همچنین میان یافتههای پژوهش مزبور حاضر با یافتههای پژوهشی رشیدی فرشباف (1394) که نقش سازمان بسیج دانش آموزی در جامعهپذیریسیاسی دانش آموزان دوره متوسطه را مطالعه کردند، همسویهگی وجود دارد. طبق نتایج مطالعات فرشباف، نمونههای پژوهش از نظر وضعیت جامعهپذیریسیاسی در سطح متوسط قرار داشتند. میانگین جامعهپذیریسیاسی دانش آموزان عضو بسیج با دانش آموزان غیر عضو تفاوت معناداری داشت. همچنین جامعهپذیریسیاسی دانشآموزان بسیجی فعال با جامعهپذیریسیاسی دانش آموزان بسیجی غیر فعال تفاوت معنادار بود.
یافتههای پژوهش حاضر با گزارهنظری؛ گییر، ماری لوین و سیمن که معتقدند؛ اگر نظامسیاسی نتواند دانشجویان را در سطح متوسط به بالا و عالی جامعهپذیر نماید، بیگانهگی سیاسی آنها بیشتر خواهد شد. از طرف دیگر اگر دانشجویان ازبیگانهگی سیاسی بیشتری برخوردار باشند، تمایلی کمتری به جامعهپذیریسیاسی وفق نظامسیاسی خواهند داشت، همسویهگی دارد. همچنین همسو با یافتههای پژوهش پژوهشگران ذیل هست. علیرضاکریمیان وهمکاران (1399) که درپژوهش نقش سرمایه اجتماعی در میزان بیگانهگی سیاسی شهروندان تهرانی دریافتند بین سرمایه اجتماعی و بیگانهگی سیاسی در سطح اطمینان 99 درصد همبستگی معنی دار و معکوس وجود داشته است. مولفه اعتماد اجتماعی بیشترین همبستگی را با بیگانهگی سیاسی شهروندان دارد. جمال ادهمی(1397) که در بررسی میزان بیگانهگی اجتماعی و فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج و عوامل موثر بر آن، دریافت که میانگین بیگانهگی سیاسی دانشجویان در؛ احساس بیقدرتی، بیهنجاری، انزوا، بیگانهگی از خود و بیگانهگی فرهنگی کمتر از حد متوسط و احساس بیمعنایی دانشجویان بالاتر از حد متوسط است. همچنین میزان استفاده دانشجویان از رسانههای جهانی با با میزان بیگانهگی دانشجویان همبستگی معکوس و معناداری وجود دارد. محمدعلی ایمان و حسن قائدی (1395) دربررسی عوامل مؤثر بر بیگانهگی سیاسی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شیراز کشف نمودند که بیگانهگی سیاسی پدیده ای چندبعدی است که در طول فرآیند اجتماعی شدن فرد شکل میگیرد و عوامل مختلف روان شناختی و جامعه شناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند و متغیرهای اعتمادبهنفس، میزان رضایتمندی سیاسی، شیوه تربیتی خودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تأثیر را بر بیگانهگی سیاسی دانشجویان داشتهاند. قاسم حسنی (1389) که با بررسی رابطه بیگانهگی سیاسی، اجتماعی با مشارکتسیاسی - اجتماعی دانشجویان در مقطع کارشناسی و ارشددریافتند که مؤلفههای بیگانهگی سیاسی و اجتماعی در ارتقاء یا کاهش مشارکتسیاسی و اجتماعی مؤثرند و در صورت عدم مشارکتسیاسی و اجتماعی به دلیل ظهور بیگانهگی سیاسی و اجتماعی در جامعه، امنیت ملی کشور دچار آسیب میشود.
نکته قابل تامل در مورد نتایج آزمون فرضیههای زمینهای پژوهش حاضر است که اکثر آنها فاقد همبستگی و رابطه معناداری با بیگانهگی سیاسی دانشجویان بود و در حالی که در بیشتر پژوهشهای همسو متغیرهای زمینهای بر نوع و میزان جامعهپذیریسیاسی، نوع و میزان مشارکتسیاسی و بیگانهگی سیاسی نمونههای پژوهشی اثر بخش و تاثیر گذار بودند. دلیل عمده این تفاوت به نظر پژوهشگر، وضعیت حاد متغیرهای مورد سنجش در زمان پژوهش بوده که از حد گذشته و همه دانشجویان زن و مرد در دامنههای سنی مختلف و ... بر آن متفق القول بودند و تغییرات/ واریانس بین آنها کم بوده است که این خود یک نشانه جدّی و هشداردهنده است.
پیشنهادات
همه همت دانش و به ویژه دانشهای پژوهش پایه برآن است که مسالههای سترگ جامعه را بررسی و با حل نمودن آن، ضمن اینکه به انباشت دانش کمک میکنند و برآن میافزایند، راهکارهای کاربستی ارایه دهند تا از مشکلات جامعه کاسته و بر رفاه، آسایش و توسعه آن افزوده شود. این انتظار از پژوهشهای کاربردی بیشتر و هم چنین پژوهشهایی که با رویکرد قیاسی و ازمون فرضیهها انجام شده و از طرف دیگر کاربردی هم هستند خیلی بیشتر هست.از این روی تلاش میشود براساس یافتههای پژوهشی، پیشنهادات آن در دو سطح دانشی و کاربستی به شرح ذیل تدوین و ارایه شود.
پیشنهادات دانشی
با توجه به فرآیند انجام پژوهش حاضر که در بستر پژوهشهای قیاس محور و پیمایشی/ کمی انجام شد، نقصان نظریه بومی بسیار آشکار بود، ازاینروی توصیه میشود، پژوهشهای کیفی از نوع نظریه مبنایی/ داده بنیاد انجام گیرد.
با توجه به وضعیت و خودسانسوری پاسخگویان در تکمیل پرسشنامههای پژوهش حاضر، در موضوع مزبور توصیه به انجام پژوهش کیفی و به ویژه از نوع پدیدارشناسی است که چگونهگی پدیدار شدن بیگانهگی سیاسی را بهطور عمیق در نزد دانشجویان کشف کند.
با توجه به اهمیت نقش نظامرسانهای در تبیین چرایی و چگونهگی هم جامعهپذیریسیاسی و هم بیگانهگی سیاسی، پیشنهاد میشود، موضوع و مسالهای مستقل در مورد تاثیر انواع نظام رسانهای، میزان ارتباط دانشجویان با آنها و جامعهپذیری سیاسی و همچنین بیگانهگی سیاسی به صور کمی و از جمله پیمایشی انجام گیرد.
پیشنهادات کاربستی
پیشنهادات کاربستی پژوهش حاضر براساس یافتههای پژوهشی دلسوزانه/ متعهدانه و عالمانه است و امید اینکه مدیران و مسولین دلسوز جامعه و کشور آن را پذیرا، در آنها تامل و برحسب وظایف و تکالیف سیاسی و میهنی شان، آنها را کاربستی کنند.
با توجه به یافتههای پژوهشی در مورد وضعیت نگران کننده میزان بیگانهگی سیاسی دانشجویان جامعهآماری پژوهش حاضر که حدود 3.82 نزدیک زیاد و در سطح بیمعنایی بیش از زیاد است و همچنین با کمی اغماض میتوان این یافته را به همه دانشجویان کشور تعمیم داد، پیشنهاد میشود؛ بیاعتمادی سیاسی دانشجویان را با به بازی گرفتن آنها به قول بوردیو در میدانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه سیاسی،( و همچنین با تغییر در راهبردها و برنامهها و طرحهای نهاد قدرت) کاهش و تعدیل کرد. چراکه دانشجویان در بیگانهگی سیاسی به این فهم رسیدند که در نظامسیاسی کشور، سهمی ندارند و به آنها نیازی نیست و قدرت در دست یک اقلیتی است که دیگران/ مردم و به ویژه دانشجویان برای انها مهم نیستند.
افزایش اعتمادسیاسی دانشجویان، افزایش فعالیی مدنی آنان و بسترسازی مشارکتسیاسیشان در زمینههای غیر انتخاباتی با میدان دان به آنان، از اولویتهای نظامسیاسی حاکم باشد که میتواند از طریق وزارتخانههای چون؛ کشور، جوانان، ارشاد و سازمانهای دیگر انجام گیرد.
منابع/ کتابنامه
منابع مقالههای بیگانهگی سیاسی
- آذین، احمد و جهانشاهی، رضا. (1389). بررسی نقش رادیو و تلویزیون در جامعهپذیری سیاسی داشجویان، مجله علوم اجتماعی دانشگاه آزاد شوشتر، شماره 9، صفحات 105 تا 128.
- آلموند، جي. و پاول، بي. (1375). جامعهپذيري سياسي و فرهنگ سياسي،ترجمه عليرضا طيب، مجله اطلاعات سياسي – اقتصادي، شماره12، صفحات 114 -113.
- ادهمی، جمال. (1397). عوامل مؤثر بر بیگانگی اجتماعی و فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، فصلنامه مسایلاجتماعی ایران،سال نهم، شماره 1، صفحات 5-27.
- ایمان، محمدتقی و قائدی، حسین. (1383). بررسی عوامل موثر بر بیگانهگی سیاسی دانشجویان، مطالعه موردی: دانشـگاه شـیراز، مجلۀ علوم اجتماعی دانشکدۀ ادبيات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال اول. شمارۀ 2،اسلامی، اکبر، مهاجری، اصغر و بابائی، محبوبه (1402). بررسی عوامل اجتماعی و فردی موثر بر میزان گرایش به مشارکتسیاسی دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد زنجان، رساله دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
- بندورا، آلبرت. (1372). نظریه یادگیری، ترجه فرهاد ماهر، تهران: انتشارات راهگشا.
- بوردیو، بوردیو. (1402). تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی، ترجمه، چاوشینان، حسن، تهران: انتشارات ناشرثالث.
- تاج مزینانی، علیاکبر. (1382). مشارکتسیاسی جوانان: ابعاد و پویاییها، مجله مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، شماره 5، صفحات، 123-156.
- چیلکوت، رونالد. (1387). نظریههای سیاست مقایسهای، ترجمه، طیب، علیرضا و بزرگی، وحید، تهرانک انتشارات رسا.
- حداد، سحر؛ خرمشاد، محمدباقر و خواجه سروری، غلامرضا. (1395). تحلیلی بر جامعه پذیري سیاسی دانشجویان (مطالعه موردي؛ دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی). پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
- حسنی، قاسم. (389). بررسي رابطه بيگانگي سياسي و اجتماعي با مشاركت سياسي و اجتماعي دانشجويان دانشگاههاي دولتي شهر تهران. فصلنامۀ علوم اجتماعی، شماره 86-87 دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران صفحات،130-171.
- رادفر/ کفاشی، مجید، نوابخش، مهرداد و پاشازادهآذری، فاطمه. (1389). بررسی تاثیر عوامل اجتماعی بر میزان مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، نشریه پژوهش اجتماعی، دوره 13، شماره 7، صفحات، 73-96.
- رشیدی فرشباف، وحید و جمشیدی راد، جعفر. (1394). نقش سازمان بسیج دانشآموزی در جامعهپذیری سیاسی دانش آموزان دوره متوسطه (دوم)، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز.
- شارع پور،محمود. (1378)، جامعهپذيري سياسي، فصلنامه فرهنگ عمومي، بهار و تابستان، شماره 18و19، صفحات 54-76.
- طلوعی، علی و زارعتگر، علیاکبر. (1390). بررسی نقش تلویزیون بر جامعهپذیری سیاسی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، مجله پژوهش اجتماعی، شماره 12، صفحات 55تا 74.
- قوام، عبدالعلی. (۱۳۷۸). سياستشناسي: مباني علم سياست، تهران: انتشارات سمت.
- کریمیان، علی رضا، غفوری کله، سیده معصومه.(1399). نقش سرمايۀ اجتماعی در میزان بیگانگی سیاسی شهروندان تهرانی، فصلنامه علمی پژوهشی جامعهشناسی سیاسی ایران، سال سوم، شماره چهارم، صفحات 171-198.
- لوکاچ، جورج. (1387). تاریخ و آگاهی طبقاتی، ترجمه، پوینده، محمد جعفر، تهران: انتشارات بوتیمار.
- مهاجری، اصغر، ساعیفر، محمد، امیرمظاهری، امیرمسعود و محکی، علیاصغر. (1400). بررسی تعارض ارزشی و برساخت هویتسیاسی در شیوههای جامعهپذیریسیاسی، فصلنامه سپهر سیاسیت، سال 8، شماره 29، صفحات 88-116.
- نادمی، داود. (۱۳۸۲). اقتدار و حاکمیت در روند جهانی شدن، نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، دوره 17، شماره 15-16 (پیاپی 195-196)، صفحات 7-8.
- نیکزاد، محمد حسین،خرمشاد، محمدباقر و رهبر، عباسعلی. (1393). تحلیلی بر وضعیت جامعه پذیری سیاسی دانشجویان: مطالعه ی موردی دانشجویان دانشگاه علامه باطبایی تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- نگین تاجی، اسکندری، علی و طبیعی، منصور. (1392). مطالعه تطبیقی عوامل موثر بر جامعهپذیري سیاسی (مطالعه موردي: دانشجویان رشتههاي انسانی دانشگاه آزاد اسلامی و دولتی شیراز). پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته جامعه شناسی.
- نوابخش، مهرداد، محسنیتبریزی، علیرضا و علیاصغرپور، طیبه. (1402). نوابخش، و همکاران (1402) در پژوهشی با عنوان، بررسی جامعه شناختی فرایند تصمیمگیری در رفتارهای سیاسی با تاکید بر نقش جنسیت (مورد مطالعه: شهر تبریز، مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره اول، صفحات 89-104.
- ميلبراث، لستر و گوئل، ليل. (1386). مشاركت سياسي، ترجمه: سيد رحيم ابوالحسني، تهران: نشر ميزان.
- همتی، رضا، عارفه، مهدیه و وادهیر، ابوعلی. (1395). فرآیند جامعهپذیری دانشگاهی دانشجویان دکتری؛ مورد دانشگاه اصفهان، مجله پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 79، صفحات 45-75.
- Almond, G. & Verba, S. (1963). The Civic Culture, Political Attitude and Democracy In Five Nation, Princeton University Press.
- Bandura, Albert. (2021). Haggbloom SJ. The 100 Most Eminent Psychologists of the Twentieth Century. Psyc EXTRA Dataset. 2001. doi:10.1037/e413802005-787
- Bourdieu, P. (1986), “The forms of Capital” in J. Richardson (ed.) Handbook of Theory and Research for Sociology of Education N. Y. Greenwood Press. 28. Coleman, J. (1994), “Foundation of Social Theory. Cambridge.
- Easton, David (1968). A Systems Analysis of Political Life. New York: John Wiley. Kenneth E. Bounding,. Kenneth E. Bounding
- Galko Campbell. C. (2014). Persons, identity, and political theory (A Defense of Rawlsian Political Identity). USA.
- Seeman, M. (1959). On the meaning of Alienation sociological Reciew. 24 (Decmbaer), p 780.
- Levin, murray (1972). Political Alienation in man Alone, by Josephson, E and Josephson, M. N. y. Mcgrow Hill
- Marx, K. (1964). FL45/Selected essays, writings in sociology and social philosophy.N.Y
- Millbrath, L. (1981). Political participation, Hand book of political behavoir, vol. 4, (ed), s. long, (new york؛ plenum press) p. 201. 12.
- Michael G. Roskin. (1988). Political science. Anitroduction prentice
- Mead. G. (1934). Mind self and society Chicago؛ university of Chicago press.
[1] دانشجوی مقطع دکتری رشته جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
[2] استادیار رشته جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران، (نویسنده مسئول)
(E mail: asgharmohajeri@yahoo.com)
[3] دانشیار رشته جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
[4] Alienation political
[5] Identity Political
[6] Action Plan