مقایسه اثربخشی درمان راهحل محور و روایتدرمانی بر شیوههای مسئله مدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن
محورهای موضوعی : -مدارک پزشکیسمانه امیری فر 1 , فریده حمیدی 2 , مجتبی انصاری شهیدی 3
1 - دانشجوی دکتراى روانشناسى سلامت، گروه روانشناسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
2 - دانشیار روانشناسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران
3 - استادیار، گروه روانشناسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.
کلید واژه: درمان راهحل محور, روایتدرمانی, شیوههای مسئله&rlm, مدار رویارویی با استرس, سردردهای مزمن.,
چکیده مقاله :
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سردردهای مزمن مراجعه کننده به کلینیک های متخصص مغز و اعصاب شهر تهران در سال 1402 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روایت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان راه حل محور بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس دارد (05/0>P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که درمان راه حل محور و روایت درمانی میتوانند به عنوان شیوههای درمانی مناسب برای بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند و تقدم استفاده با روایت درمانی است.
Introduction: The purpose of this study was to compare the effectiveness of solution-oriented therapy and narrative therapy on problem-oriented methods of coping with stress in women with chronic headaches. Methods: The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group with a 2-month follow-up phase. The statistical population was all women with chronic headaches who referred to neurology clinics in Tehran in 1402. In the first stage, 45 people were selected using the purposeful sampling method and then they were replaced in 2 experimental groups (15 people in each group) and a control group (15 people) in a simple random way. The analysis of the information obtained from the implementation of the questionnaires was done through SPSS software version 24 in two descriptive and inferential parts. Results: The results showed that both interventions in the post-test and follow-up phase had a significant effect on improving the problem-oriented methods of coping with stress compared to the control group (P<0.05). The results of Ben-Ferroni's post hoc test showed that narrative therapy is more effective than solution-oriented therapy on improving problem-oriented ways of dealing with stress (P<0.05). Conclusion: Based on the results of the present study, it can be said that solution-oriented therapy and narrative therapy can be used as appropriate treatment methods to improve the problem-oriented methods of coping with stress in women with chronic headaches in centers. Counseling and psychological services should be used, and the priority is to use narrative therapy.
1- Murphy, C., & Hameed, S. Chronic Headaches. In StatPearls [Internet]. StatPearls Publishing; 2022. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK559083/
2- Murinova, N., & Krashin, D. Chronic daily headache. Physical Medicine and Rehabilitation Clinics, 2015; 26(2): 375-389. https://doi.org/10.1016/j.pmr.2015.01.001
3- Kaniuka-Jakubowska, S., Levy, M. J., Pal, A., Abeyaratne, D., Drake, W. M., Kyriakakis, N. & et al. A study of acromegaly-associated headache with somatostatin analgesia. Endocrine-Related Cancer, 2023; 30(3): 1-10. https://doi.org/10.1530/ERC-22-0138
4- Minervini, G., Franco, R., Marrapodi, M. M., Mehta, V., Fiorillo, L., Badnjević, A. & et al. The association between COVID-19 related anxiety, stress, depression, temporomandibular disorders, and headaches from childhood to adulthood: a systematic review. Brain Sciences, 2023; 13(3): 481-496. https://doi.org/10.3390/brainsci13030481
5- Vandenbussche, N., Laterza, D., Lisicki, M., Lloyd, J., Lupi, C., Tischler, H. & et al. Medication-overuse headache: a widely recognized entity amidst ongoing debate. The journal of headache and pain, 2018; 19(1): 1-14. https://doi.org/10.1186/s10194-018-0875-x
6- Kurtses Gürsoy, B., & Köseoğlu Toksoy, C. Psychological resilience and stress coping styles in migraine patients. Neuropsychiatric Disease and Treatment, 2023; 1(2): 63-72. https://doi.org/10.2147/ndt.s398838
7- Petrovics-Balog, A., Majláth, Z., Lukács, M., Holczer, A., Must, A., Tajti, J. & et al. The effect of psychiatric comorbidities and stress-coping strategies on perceived quality of life in migraine. Ideggyogy Sz, 2019; 72(11-12): 397-404. https://doi.org/10.18071/isz.72.0397
8- Şafak Öztürk, C., Kaya Odabaş, R., Sökmen, Y., & Taşpinar, A. The Relationship between Nausea-Vomiting during Pregnancy and Attachment Styles, Marital Adjustment, and Ways of Coping. Journal of Sex & Marital Therapy, 2023; 49(1): 65-76. https://doi.org/10.1080/0092623x.2022.2073302
9- Skogvold, L., & Magnussen, L. H. Chronic tension‐type headache and coping strategies in adolescents: a qualitative interview study. Physiotherapy Research International, 2019; 24(3): 1-10. https://doi.org/10.1002/pri.1778
10- Pillai, S., & Zhang, N. The Role of Manual Therapies in the Treatment of Headache Disorders. Current Neurology and Neuroscience Reports, 2023; 1(2): 1-7. https://doi.org/10.1007/s11910-023-01279-x
11- Luedtke, K., Allers, A., Schulte, L. H., May, A. Efficacy of interventions used by physiotherapists for patients with headache and migraine—systematic review and meta-analysis. Cephalalgia, 2016; 36(5): 474-492. https://doi.org/10.1177/0333102415597889
12- Cortes, B., Ballesteros, A., Collantes, J., & Aguilar, M. L. What makes for good outcomes in solution-focused brief therapy? A follow-up study. European Psychiatry, 2016; 33(S1): 232-233. https://doi.org/10.1016/j.eurpsy.2016.01.580
13- Montesano, A., Madigan, S., Çakmak, K., Ness, O., Brønseth, S. R. Reconnecting with relational values in highly conflicted separating couples: A narrative therapy‐informed relational interviewing teamwork‐based supervision approach. Journal of Clinical Psychology, 2023; 79(6): 1521-1536. https://doi.org/10.1002/jclp.23480
14- Chang, J., & Nylund, D. Narrative and solution-focused therapies: A twenty-year retrospective. Journal of Systemic Therapies, 2023; 32(2): 72-88. https://doi.org/10.1521/jsyt.2013.32.2.72
15- Anglim, B., Zhao, Z. Y., Parshad, S., Matelski, J., Lemos, N. Pain resolution and functional outcomes of total mesh excision: a case series. International Urogynecology Journal, 2023; 1(2): 1-9. https://doi.org/10.1007/s00192-023-05516-2
16- Boljanovic-Susic, D., Ziebart, C., MacDermid, J., de Beer, J., Petruccelli, D., Woodhouse, L. J. The sensitivity and specificity of using the McGill pain subscale for diagnosing neuropathic and non-neuropathic chronic pain in the total joint arthroplasty population. Archives of Physiotherapy, 2023; 13(1): 1-8. https://doi.org/10.1186/s40945-023-00164-7
Åوصول مقاله: 7/8/1402
Åاصلاح نهايي: 21/9/1402
Å پذيرش نهايي: 22/9/1402
مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن1
سمانه امیریفر2/ فریده حمیدی3/ مجتبی انصاریشهیدی4
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن بود.
روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سردردهای مزمن مراجعه کننده به کلینیک های متخصص مغز و اعصاب شهر تهران در سال 1402 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روایت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان راه حل محور بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس دارد (05/0>P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که درمان راه حل محور و روایت درمانی میتوانند به عنوان شیوههای درمانی مناسب برای بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند و تقدم استفاده با روایت درمانی است.
کلید واژهها: درمان راه حل محور، روایت درمانی، شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس، سردردهای مزمن.
[1] 1- استناد به این مقاله: امیریفر، سمانه؛ حمیدی، فریده؛ انصاریشهیدی، مجتبی (1402). مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن. مدیریت بهداشت و درمان، 15(1): 7- 18.
[2] 2- دانشجوی دکتراى روانشناسى سلامت، گروه روانشناسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
[3] 3- دانشیار روانشناسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران، (نويسنده مسئول)، پست الکترونیک: fhamidi@sru.ac.ir
[4] 4- دانشجوی دکتری مدیریت کارآفرینی، گروه کارآفرینی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
مقدمه
سردرد مزمن یک بیماری منفرد نیست، بلکه یک اصطلاح کلی است که تمام سردردهای مزمن را در بر میگیرد[1]. انجمن بین المللی سردرد، «سردرد مزمن روزانه» را به عنوان «تجربه سردرد با فراوانی 15 یا بیشتر از آن در ماه برای حداقل سه ماه» تعریف میکند[2]. سردرد مزمن روزانه را میتوان بسته به علت آن به دو دسته سردرد اولیه و ثانویه تقسیم کرد. اختلالات سردرد مزمن اولیه علت ارگانیک ثانویه ندارند[3]. در دستههای سردرد اولیه، مدت سردرد کمتر از 4 ساعت به عنوان «سردرد کوتاه» نامگذاری میشود. بیش از 4 ساعت به عنوان «سردرد طولانی» شناخته میشود. سردردهای طولانی معمولاً شامل میگرن مزمن و سردر41]. از سوی دیگر آرام بخش ها به طور گسترده برای کنترل علائم در سردردها استفاده میشوند. بیماران به طور ناخواسته با استفاده بیش از حد از مسکن ها، دفعات سردرد را افزایش میدهند. اما قطع مسکن ها معمولاً این سردردها را بدتر میکند(5) و باعث تجربه مشکلات بیشتری از نظر جسمانی، روانشناختی و هیجانی میشوند(6). این مشکلات روانشناختی از جمله علائم اضطراب و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به سردردهای مزمن، شیوه رویارویی با استرس ناسازگارانه را افزایش میدهند(7).
رویارویی بهعنوان تلاشهای شناختی و رفتاری در حال تغییر مداوم تعریف میشود که توسط فرد برای مدیریت خواستههای مشخص درونی و/یا بیرونی انجام میشود که تصور میشود از منابع فرد فراتر میرود. به عبارتی شیوههای رویارویی با استرس، روشهای رویارویی هستند که فرد در موقعیتهای خاص استفاده میکند یا در طول زمان در موقعیتهای مشابه تکرار میکند و بیانگر مجموعه ای از رفتارهایی است که ما در تلاش برای مدیریت موقعیت های استرس زا استفاده میکنیم (8). رویارویی با استرس، تلاش شناختی و/یا رفتاری برای رویارویی با شرایط استرسزا/سختی است که منابع فرد را آزمایش میکند. این تلاش دو گونه تلقی میشود که اگر متشکل از تلاش های انطباقی(سازگارانه) مانند برنامه ریزی و جستجوی حمایت اجتماعی به عنوان ابزار باشد، شیوههای مسئله مدار رویارویی با استرس است. اگر متشکل از تلاشهای ناسازگاری مانند سرزنش و انکار باشد، متمرکز بر هیجان است که از آن به عنوان شیوه رویارویی هیجانمدار نام برده میشود[6].
بر اساس پیشینه پژوهش افراد که از سردردهای مزمن رنج میبرند، زمانی که از شیوه رویایی مسئله محور استفاده میکنند بهتر میتوانند با پیامدهای سردرد کنار آیند، اما زمانی که شیوه رویارویی آنها با رویدادهای استرس زا هیجان محور است، کمتر پیامدهای سردرد را تحمل میکنند[11]. بر اساس آنچه گفته شد یک برنامه جامع درمان سردرد معمولاً به استراتژیهای درمانی دارویی و غیردارویی نیاز دارد[10]. برای مدیریت سردرد مزمن و سردرد تنشی، تمرینات قدرتی و هوازی[11]، آرامش عضلانی و درمان های پُست مدرن به عنوان گزینههای غیردارویی استفاده شده است. در زمینه درمان های پُست مدرن میتوان گفت که این درمان ها بر پایه بازسازی باورهای معمول افراد و ارزیابی تاثیر آنها بر زندگی شان پایه گذاری شده است. در فلسفه پُست مدرن اعتقاد بر آن است که افراد سازنده و خلق کننده واقعیت اند و حقیقت واحدی وجود ندارد. همچنین میتوان گفت که درمان پُست مدرن ارتباط بین مراجعه کننده و درمانگر بر پایه همکاری دو طرفه است که از جمله آنها میتوان به سیستم همکاری کلامی(پرداختن به حل مشکلات از طریق صحبت کردن و همکاری)، درمان کوتاه راه حل محور (تمرکز بر ایجاد راه حل ها جهت حل مشکل به جای ارزیابی ریشه های ایجاد کننده مشکل) و روایت درمانی (ارزیابی اندیشه و رفتار افراد در متن داستانهایی که افراد از خودشان روایت میکنند) اشاره کرد. درمان راه حل محور بر روی نقاط مثبت، تشخیص و تعیین راه حل به جای مشکلات، یافتن استثنا در رخدادهای ناگوار و جستجوی دیدگاه ترجیحی افراد تاکید میکند و یک رویکرد قو ی و سازنده است که به واسطه آن افراد از این توانایی برای توسعه راهحلهای خلاق به منظور ارتقاء زندگی خود و توسعه یک خود جدید، تغییر جهان بینی و پیاده سازی تغییرات رفتاری استفاده میکنند[12].
این رویکرد مراجعان را در مکالماتی درگیر میکند که به ساختار شکنی و آشکارسازی مشکلات منجر میشود و اساسا درمان راهحل محور بر این فرض استوار است که درک مراجعان از مشکلاتشان و راه حل های ممکن را تغییر دهد. درمان راه حل محور این تغییر را از طریق صحبت با مراجعان و اینکه چگونه مسائل شان را حل کنند، به وجود میآورد. بر اساس پیشینه پژوهش، درمان راه حل محور میتواند بر اضطراب درد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سردرد مزمن موثر باشد. از دیگر درمان های پست مدرن میتوان به روایت درمانی اشاره کرد؛ که از واژه روایت به معنای بازگوی چند داستانی بودن هویت ما و معانی مربوط به آن میباشد. روایت درمانی به فرد یاری میدهد تا مسیر داستان ِ گویی متفاوتی از مسیر مشکل را برای خویش روشن کند. مسیری که شامل آمال، ارزشها و تعهدات خود فرد است. درمانگر به فرد کمک میکند تا بتواند مسیرها، روایت ها، اشکال مختلف بخشهای زندگی، فرصت ها و احتمال های مختلف را به طور گستردهای در زندگیش ترسیم کند[13].
وجه اشتراک درمان راه حل محور و روایت درمانی این است که هر دو از درمانهای پُست مدرن هستند. از سوی دیگر، برخی پژوهش ها نیز این دو درمان را باهم ترکیب کردهاند و از درمانی با عنوان «روایت درمانی راه حل محور» است که درمانی ترکیبی از دو درمان روایتی و درمان راه حل محور است، که میتواند به افراد برای بازتعریف زندگی خود و مشارکت در تصمیمهایشان استقلال بدهد ویک مدل یکپارچه نگر است که از دو درمان مبتنی بر زبان و با دیدگاه پُست مدرن گرفته شده است و درمانگر و مراجع در ایجاد یک چارچوب روایت راه حل محور برای فرآیند تألیف مجدد زندگی مراجع، همکاری میکنند[14]. آنچه که مشخص هر دوی این درمان های پُست مدرن (درمان راه حل محور و روایت درمانی) چه به صورت جداگانه و چه به صورت ترکیبی نقش مهمیدر کاهش مشکلات افراد دارند. اما مقایسه اثربخشی این درمان ها کمتر بر روی مبتلایان به سردردهای مزمن بررسی شده است. افزون بر این، از نظر روششناختی نیز، مطالعاتی که به مقایسه اثربخشی درمان راهحل محور و روایت درمانی پرداخته باشد کمتر وجود دارد و این باعث میشود که نتوان درمان موثر و مورد نیاز زنان دارای سردرهای مزمن در جهت کاهش مشکلات آنان را شناسایی کرد. لذا در باب دلایل منطقی و علمیبرای مقایسه این دو این درمان، میتوان گفت که وقتی بتوان از بین رویکردها و مداخلات روانشناختی مختلف و اثربخش از نظر مطالعات تجربی، یک درمان اثربخش تر را نسبت به درمان های دیگر را شناسایی کرد میتوان به روانشناسان و درمانگرانی که در زمینه مشکلات زنان مبتلا به سردردهای مزمن فعالیت میکنند کمک کرد که از نتایج اینگونه تحقیقات استفاده کنند که چه نوع درمانی اثربخش تر است. به همین دلیل این پژوهش از تلویحات کاربردی در این زمینه، برای روانشناسان و درمانگران برخوردار است. لذا با توجه به آنچه گفته شد هدف از انجام پژوهش پاسخ به این سوال است که چه تفاوتی بین اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئله مدار رویارویی با استرس در زنان دارای سردردهای مزمن وجود دارد؟
روش پژوهش نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سردردهای مزمن مراجعه کننده به کلینیک های متخصص مغز و اعصاب شهر تهران در سال 1402 بودند. به روش نمونهگیری هدفمند از بین کلینیک های موجود 3 کلینیک انتخاب شد و سپس پرسشنامه تجدیدنظر شده درد مک گیل بر روی آنان اجرا شد و از بین آنها که نمره بالاتر از 50 و بالاتر در این پرسشنامه کسب کردند و با تایید پزشک متخصص تعداد 45 زن انتخاب و در سه گروه قرار داده شد. به این صورت که در گروه راه حل محور 15 زن، گروه روایت درمانی 15 زن و گروه کنترل 15 زن جایگزین شد. لازم به ذکر است که در این پژوهش از جدول کوهن برای تعیین حجم نمونه استفاده شد. به این صورت که در سطح اطمینان 95 درصد، حجم اثر 70/0 و توان آماری 91/0 برای هرگروه 12 نفر تعیین شد. اما از آنجایی که احتمال ریزش برخی نمونه ها وجود دارد و در جهت تعمیم پذیری بیشتر نتایج حجم هر گروه 15 نفر انتخاب شد. جنسیت زن بودن، احراز شرایط سردرد مزمن بر اساس مصاحبه با متخصص مغز و اعصاب، ابتلا به سردرد مزمن یک سال قبل از شروع مطالعه و حداقل به مدت 6 ماه، کسب نمره 50 و بالاتر در پرسشنامه تجدیدنظر شده درد مک گیل، دامنه سنی 30 تا 40 سال و داشتن سواد در حد دیپلم برای توانایی شرکت در جلسات درمانی و پاسخگویی به سوالات پرسشنامه ها از ملاکهای ورود به پژوهش بودند. غبیت بیش از سه جلسه در جلسات درمانی، استفاده از داروی تجویز شده روانپزشک جهت درمان سردردهای مزمن در 3 هفته اخیر، عدم تمایل آزمودنی ها به ادامه تحقیق و داشتن پرسشنامه مخدوش و ارائه اطلاعات ناقص و شرکت همزمان در برنامه های آموزشی و درمانی دیگر از ملاک های خروج از پژوهش بوده است. دادن اطمینان به زنان مبتلا به سردرد از جهت محرمانه بودن اطلاعات آنها، حفظ حریم خصوصی و احترام به حقوق زنان مبتلا به سردرد مزمن، توضیح فرآیند مطالعه برای همه زنان مبتلا به سردرد مزمن، پاسخ به سوالات و در اختیار قرار دادن نتایج در صورت تمایل به زنان مبتلا به سردرد مزمن، ارائه جلسات درمانی به صورت فشرده به گروه کنترل بعد از اجرای دوره پیگیری و اخذ کد اخلاق به شناسه IR.IAU.NAJAFABAD.REC.1402.136 از کارگروه/کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامیواحد نجف آباد از اصول اخلاقی رعایت شده در این پژوهش بوده است. در این تحقیق از آمار توصیفی چون میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر(به دلیل وجود مرحله پیگیری) استفاده شد و برای بررسی مقایسه مراحل زمانی(پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) و مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی از «آزمون تعقیبی بن فرونی» استفاده شد. نرم افزار SPSS نسخه 24 بود.
پرسشنامه تجدیدنظر شده درد مک گیل (SF-MPQ-2) دورکین و همکاران (2009): نسخه اولیه این پرسشنامه در سال 1997 توسط مک گیل و وملزاک شامل 15 سوال بوده است، اما پرسشنامه تجديد نظر شده درد مك گيل در سال 2009 توسط دورکین و همکاران به منظور بسط و تکمیل پرسشنامه قدیمیمک گیل و با اضافه كردن نشانه هاى هر دو نوع درد نوروپاتيك و غير نوروپاتيك در 22 سوال و با اصلاح چهارچوب پاسخ با دامنه ای 0 تا 10 در رابطه با شدت درد مزمن تهیه شده است. این پرسشنامه 4 خرده مقیاس درد عاطفی، درد نوروپاتیک، درد پیوسته و درد متناوب را اندازه گیری میکند. نمره گذاری آن در طیف لیکرت 10 درجه ای از نداشتن احساس درد 0 نمره تا درد خیلی شدید 10 نمره در نوسان است. نقطه برش پرسشنامه نمره 50 و بالاتر از آن است(15). سازندگان پرسشنامه پایایی آن را بررسی و ضرایب برای درد عاطفی 86/0، درد نوروپاتیک 83/0، درد پیوسته 95/0 و درد متناوب 87/0 به دست آورده اند. این پرسشنامه در ایران توسط تنهایی و همکاران(1391) ترجمه و هنجاریابی شده است و بر اساس تحلیل عاملی انجام شده بر روی آن سه مولفه ادراک درد حسی با سوالات 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 18؛ ادراک درد عاطفی با سوالات 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14 و 15؛ ادراک درد نوروپاتیک با سوالات 16، 17، 19، 20، 21 و 22 را شناسایی و آشکار کرده اند و بررسی بررسی پایایی از آلفای کرونباخ استفاده و ضرایب آلفای کرونباخ برای مولفه ادراک درد حسی 87/0، ادراک درد عاطفی 87/0، ادراک درد نوروپاتیک 78/0 و کل سوالات 92/0 محاسبه کرده اند. در یک پژوهش دیگر آلفای کرونباخ آن بررسی و ضریب آلفای کرونباخ کل سوالات 84/0 به دست آمده است. همچنین یک پژوهش نشان داده است که این پرسشنامه با دقت تشخیصی 089/0=AUC میتواند افراد را بدون گروه با و بدون درد مزمن طبقه بندی کند(16). در پژوهش حاضر پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ بررسی و ضرایب آلفای کرونباخ کل سوالات در مرحله پیش آزمون 80/0، پس آزمون 73/0 و پیگیری 90/0 محاسبه و به دست آمده است.
پرسشنامه شیوههای رویارویی با استرس (WCQ) لازاروس و فولکمن (1988): این پرسشنامه شامل 66 سوال است که دو مولفه رویارویی هیجان مدار و مسئله مدارتشکیل شده است که خرده مولفه های هیجان محور شامل رویارویی سوالات 6، 7، 17، 28، 34 و 46؛ دوری گزینیبا سوالات 12، 13، 15، 21، 41، 44؛ گریز-اجتناببا سوالات 11، 16، 33، 40، 47، 50، 58 و 59؛ خودکنترلی با سوالات 10، 14، 35، 43، 54، 62 و 63؛ و خرده مولفه های مسئله محور شامل جستجوی حمایت اجتماعی با سوالات 8، 18، 22، 31، 42 و 45؛ مسئولیت پذیری با سوالات 9، 25، 29 و 51؛ مسئله گشایی برنامه ریزی شده با سوالات 1، 26، 39، 43، 49 و 52؛ ارزیابی مجدد مثبت با سوالات 20، 23، 30، 36، 38، 56 و 60 میباشند. نمرهگذاری پرسشنامه در طیف طیف 4 چهار درجهای لیکرت شامل اصلا صفر نمره، بعضی اوقات 1 نمره، معمولا 2 نمره و زیاد 3 نمره تعلق میگیرد. برای بررسی همسانی درونی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شده است که ضریب کل سوالات 95/0 به دست آمده است. روایی پرسشنامه با ضریب همبستگی نشان داده است که ضریب همبستگی بین تعهد سازمانی و راهبردهای رویارویی با استرس 33/0 و معنی دار در سطح 001/0 به دست آمده است که نشاندهنده روایی همگرایی پرسشنامه است. در خارج کشور برای بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شده است که ضرایب آلفای کرونباخ مولفهها بین 86/0 تا 93/0 گزارش شده است. روایی آن نیز محاسبه و ضریب همبستگی آن با مقیاس شیوههای رویارویی با استرس بیلینگر و موس (1984) بررسی و ضریب 46/0 و معنادار در سطح 01/0 به دست آمده است که نشاندهنده روایی همگرایی است. در پژوهش حاضر پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ بررسی و ضرایب آلفای کرونباخ کل سوالات در مرحله پیش آزمون 71/0، پس آزمون 82/0 و پیگیری 86/0 محاسبه و به دست آمده است.
روش جمعآوری و گردآوری اطلاعات در بعد کتابخانه ای از مقالات علمیو پژوهشی استفاده شد. همچنین با توجه به این که روش تحقیق نیمه آزمایشی بود به روش نمونهگیری هدفمند از بین کلینیک های موجود 3 کلینیک انتخاب شد و سپس پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل بر روی آنان اجرا شد و از بین آنها که نمره بالاتر از 50 و بالاتر در این پرسشنامه کسب کردند و با تایید پزشک متخصص تعداد 45 زن انتخاب و در سه گروه قرار داده شد. به این صورت که در گروه راه حل محور 15 زن، گروه روایت درمانی 15 زن و گروه کنترل 15 زن جایگزین شد. سپس بر روی آزمودنی های هر سه گروه در شرایط یکسان پرسشنامه شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس به عنوان پیش آزمون اجرا شد. بعد از این مرحله گروه آزمایش اول پس از اخذ موافقت اخلاقی تحت درمان راه حل محور اقتباس از آموزه های نظری گرانت(2011) به تعداد 8 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه در روزهای شنبه و سه شنبه هر هفته از تاریخ 02/02/1402 تا تاریخ 26/02/1402) قرار گرفت. گروه آزمایش دوم تحت روایت درمانی اقتباس از آموزه های نظری وایت و اپستون(1990) و گنچالوز و همکاران(2009) به تعداد 8 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه در روزهای یکشنبه و چهارشنبه هر هفته از تاریخ 03/02/1402 تا تاریخ 27/02/1402 قرار گرفت. در نهایت گروه کنترل هیچ گونه آموزشی از این رویکردها ندید و به فعالیتهای معمول و روزمره خود ادامه داد و در لیست انتظار باقی ماند. بعد از اتمام جلسات آموزشی از هر سه گروه در شرایط یکسان پس آزمون به عمل آمد. در این مرحله هر سه گروه در شرایطی مشابه به سوالات شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس پاسخ دادند. در این پژوهش همچنین بعد از مدت 60 روز مرحله پیگیری انجام شد و آزمودنی ها به سوالات پرسشنامه شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس مجدد به عنوان مرحله پیگیری پاسخ دادند. بعد از جمعآوری دادههای پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اطلاعات گردآوری شده با آزمونهای آماری مناسب تحلیل شد.
یافتهها
جدول 1 میانگین و انحراف معیار سن گروه های آزمایش و کنترل را نشان میدهد. میزان آماره F بدست آمده حاصل از مقایسه میانگینهای 3 گروه در متغیر سن برابر با 720/2= Fمیباشد که این میزان به لحاظ آماری معنادار نمیباشد(077/0=sig) که نشان دهنده همتا بودن 3 گروه از نظر سن میباشد. (جدول 1)
جدول 2 فراوانی و درصد تحصیلات گروه های آزمایش و کنترل را نشان میدهد. میزان آماره تحلیل خی دو(Chi-Square) آمده حاصل از مقایسه فراوانی و درصد 3 گروه در متغیر تحصیلات برابر با 782/3= Chi-Squareمیباشد که این میزان به لحاظ آماری معنادار نمیباشد(876/0=sig) که نشان دهنده همتا بودن سه گروه از نظر تحصیلات میباشد. (جدول 2)
جدول 3 میانگین و انحراف معیار شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس گروه های آزمایش (درمان راه حل محور و روایت درمانی) به تفکیک مراحل سنجش(پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) را نشان میدهد. برای دانستن این مطلب که این تغییرات حاصل شده در پسآزمون و پیگیری به لحاظ آماری معنادار میباشند یا خیر، از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده گردید. استفاده از این آزمون مستلزم رعایت چند پیش فرض اولیه است، این پیشفرضها شامل نرمال بودن توزیع نمرات و همگنی واریانسها میباشد که ابتدا پیشفرض ها بررسی شد. برای بررسی نرمال بودن از آزمون شاپیرو - ویلکز استفاده شد. از آنجایی که مقادیر آزمون شاپیرو - ویلکز در هیچ یك از مراحل معنی دار نبود (05/0<P)، لذا میتوان نتیجه گرفت که توزیع نمرات نرمال میباشد. (جدول 3)
جهت بررسی همگنی واریانس ها نیز از آزمون لوین استفاده شد. طبق نتایج، شاخص آماره آزمون لوین در سه مرحله ارزیابی به لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0<P) و بدین ترتیب پیش فرض برابری واریانس ها تایید شد. دادههای تحقیق فرض همگنی ماتریس های واریانس - کوواریانس (ام باکس) را زیر سؤال نبرد؛ بنابراین این پیشفرض نیز رعایت شده است (05/0P>). سطح معنیداری اثر تعامل گروه و پیش آزمون بزرگتر از 05/0 بود و این نشان دهنده همگنی شیب خط رگرسیون بود. با توجه به این که پیشفرضهای استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر رعایت شده است، میتوان از این آزمون آماری استفاده نمود. از آنجایی که مقدار سطح معناداری آزمون کرویت موچلی برای شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس برابر 001/0 به دست آمده است. در نتيجه از فرض يکسان بودن واريانس ها حاصل نشد و تخطی از الگوی آماری F صورت گرفته است. در نتیجه از آزمون گرین هاوس-گیسر برای بررسی اثرات درون آزمودنی و بین آزمودنی مداخلات درمانی استفاده شد که نتایج در جدول 4 آمده است. (جدول 4)
نتایج جدول 4 نشان میدهد که درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس اثربخشی معناداری دارد. در ادامه مقایسه دو به دوی میانگین تعدیل مراحل آزمون(پیش آزمون، پسآزمون و پیگیری) در شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس در جدول 5 آمده است. (جدول 5)
به منظور مشخص نمودن اين که نمرات شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس در کدام مرحله با هم تفاوت معنيداري دارند از آزمون تعقيبي بن فروني استفاده شد که به مقايسه دو به دو ميانگينها پرداخته شده است. همانطور که جدول 5 نشان میدهد تفاوت میانگین پیش آزمون با پسآزمون (اثر مداخله) و تفاوت میانگین پیش آزمون با پیگیری (اثر زمان) بیشتر و معنادارتر از تفاوت میانگین پس آزمون و پیگیری (اثر ثبات مداخله) است که اين نشان دهنده آن است که درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس در مرحله پس آزمون تاثیر داشته است و تداوم اين تاثیر در مرحله پيگيري را نیز در برداشته است. (جدول 5)
همچنین از آنجایی که نتایج به دست آمده مشخص نکرده است که تاثیر ایجاد شده در مرحله پس آزمون و پیگیری مربوط به کدام روش درمانی بوده است یا این که کدام روش درمانی اثربخشتر بوده است. لذا در ادامه برای بررسی تفاوت اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس از آزمون تعقیبی بنفرونی (برای مقایسه اثربخشی گروههای مداخله) استفاده شده است که نتایج در جدول 6 آمده است.
با توجه به جدول 6 نتایج نشان داد که تفاوت میانگین گروه روایت درمانی با گروه کنترل بیشتر از تفاوت میانگین گروه درمان راه حل محور با گروه کنترل است که این نشان دهنده آن است که روایت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان راه حل محور بر افزایش شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس دارد. (جدول 6)
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن بود. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس داشته است. نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روایت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان راه حل محور بر بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس دارد. اگرچه پژوهشی وجود ندارد که همسو با این نتیجه به دست آمده باشد، اما به طور غیرمستقیم این نتیجه به دست آمده میتواند با نتایج تحقیقات تقی پور و همکاران(1402)، مونتسانو و همکاران(2023) و تقی پور و همکاران(1400) همسویی داشته باشد که کارآمدی روایت درمانی و درمان های پست مدرن را نشان داده اند. در تبیین اثربخش تر بودن روایت درمانی نسبت به درمان راه حل محور بر افزایش شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس میتوان گفت که شیوه رویارویی مسئله مدار اغلب با کاهش استرس های روانشناختی در ارتباط است و افراد دارای شیوه رویارویی مسئله مدار بهتر میتوانند با شرایط و استرس های موجود سازگار شوند و در نتیجه در درمان نیز موفق تر عمل کنند. همچنین افراد دارای شیوه رویارویی با استرس مسئله مدار سطح بالاتری از سلامت روانی و عمومیو همچنین سطح پایین تری از تنش روانشناختی را تجربه میکنند(موریس و همکاران، 2019). بنابراین این زنان با شرکت در جلسات روایت درمانی با درگیر شدن در گفتگوهای درمانی، به خودشان کمک میکنند تا بر مشکلاتشان غلبه کنند و از شیوههای مسئله مدار برای رویارویی با استرس استفاده کنند. داستان هایی که این زنان درباره بیان میدارند، نشان دهنده تلاش آنها برای معنابخشی روایتی به تجربیاتشان از با خود و دیگران است. بیان داستان زندگی و جایگزین سازی داستان های مثبت به ایجاد روابط نزدیک که در آن میزان ابراز احساس بیشتر است، کمک میکند. زمانی که بیان روایات زندگی به عنوان روشی در جهت درک بهتر احساسات طرفین مورد استفاده قرار میگیرد، توان فرد برای رشد روابط بهتر با خود و دیگران را افزایش میدهد. زنانی که که قادر به روایت اتفاقات زندگی خود هستند، در بیشتر روش های خود انعکاسی، سلامت فیزیکی و روانی بهتری را نشان میدهند و این افراد با بیان روایات زندگی خود، راحت تر میتوانند با اتفاقات و وقایع جاری کنار بیایند. همچنین میتوان گفت که محتوای آموزشی جلسات روایت درمانی شامل سوق دادن توجه زنان مبتلا به سردردهای مزمن به باورهای ناکارآمد خود و تغییر آنها به سمت باورهای سازنده، برونی کردن علت مشکل و احساس توانمندی برای مقابله، بررسی مشکل از زوایای مختلف و در نتیجه، تفسیر مجدد و تالیفی دوباره برای روایت داستان زندگی که از اهداف و فنون روایت درمانی است که توانسته است کمک کننده باشد، لذا زنان مبتلا به سردردهای مزمن با کمک روایت درمانی، احتمالا توانسته اند تا حدی دیدگاهی تازه به واقعیتهای زندگی خود پیدا کنند و این امر، خود موجب افزایش شیوههای مقابله با استرس های زندگی در آنان میشود و همین امر موجبات روابط بین فردی موثرتر را فراهم کرده تا در مواقع رویارویی با استرس از شیوههای مسئله مدار و سازنده استفاده کنند. لذا منطقی است گفته شود ک روایت درمانی نسبت به درمان راه حل محور بر افزایش شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس اثربخش تر و موثرتر باشد.
رویارویی بهعنوان تلاشهای شناختی و رفتاری در حال تغییر مداوم تعریف میشود که توسط فرد برای مدیریت خواستههای مشخص درونی و/یا بیرونی انجام میشود که تصور میشود از منابع فرد فراتر میرود. به عبارتی شیوههای رویارویی با استرس، روشهای رویارویی هستند که فرد در موقعیتهای خاص استفاده میکند یا در طول زمان در موقعیتهای مشابه تکرار میکند و بیانگر مجموعه ای از رفتارهایی است که ما در تلاش برای مدیریت موقعیت های استرس زا استفاده میکنیم[8]. رویارویی با استرس، تلاش شناختی و/یا رفتاری برای رویارویی با شرایط استرسزا/سختی است که منابع فرد را آزمایش میکند. این تلاش دو گونه تلقی میشود که اگر متشکل از تلاش های انطباقی (سازگارانه) مانند برنامه ریزی و جستجوی حمایت اجتماعی به عنوان ابزار باشد، شیوههای مسئله مدار رویارویی با استرس است. اگر متشکل از تلاشهای ناسازگاری مانند سرزنش و انکار باشد، متمرکز بر هیجان است که از آن به عنوان شیوه رویارویی هیجان م مدار نام برده میشود[6].
در انجام پژوهش حاضر محدودیت هایی وجود داشت، انتخاب نمونه از شهر تهران ایجاب میکند که در تعمیم یافته ها جانب احتیاط را در نظر داشت. محدود بودن ابزار جمع آوری داده به پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزار اندازه گیری از دیگر محدودیتها و مشکلات این پژوهش است. چرا که این احتمال وجود دارد که در پاسخ زنان مبتلا به سردرد مزمن سوگیری وجود داشته باشد. پیشنهاد میشود پژوهش های مشابه در دیگر شهرها و فرهنگهای دیگر بر روی زنان مبتلا به سردردهای مزمن اجرا شود تا نتایج پژوهش های انجام شده باهم قابل مقایسه باشد و به بتوان رفع محدودیت این پژوهش کمک کرد. پژوهش های دیگر در زمینه مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر کاهش سایر مشکلات این زنان مانند اضطراب، افسردگی و بدتنظیمیهیجانی انجام شود. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری انجام شود تا چنین مطالعاتی را در نمونه های دیگر از جمله مردان مبتلا به سردردهای مزمن تکرار شود. مرحله پیگیری در این پژوهش 2 ماهه بود، بر این اساس پیشنهاد میشود در پژوهش های بعد با لحاظ کردن مرحله پیگیری بلند مدت تر و طولانیتر (بیش از شش ماه یا حتی یک سال) به به بررسی تداوم و ماندگاری اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی پرداخته شود. در سطح عملی اساس نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت که درمان راه حل محور و روایت درمانی می توانند به عنوان شیوههای درمانی مناسب برای بهبود شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس زنان دارای سردردهای مزمن در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند و تقدم استفاده با روایت درمانی است..
جدول 1 - میانگین و انحراف معیار سن در افراد نمونه در سه گروه
گروه | شاخص | آماره | |||
میانگین | انحراف معیار | F | معناداری | ||
درمان راه حل محور | 40/32 | 473/2 | 720/2 | 077/0 | |
روایت درمانی | 60/32 | 640/2 | |||
گروه کنترل | 60/34 | 376/3 |
جدول 2 - فراوانی و درصد تحصیلات افراد نمونه
گروه | شاخص | آماره | |||
فراوانی | درصد | Chi-Square | معناداری | ||
درمان راه حل محور | دیپلم | 4 | 67/26 | 782/3 | 876/0 |
فوق دیپلم | 4 | 67/26 | |||
کارشناسی | 4 | 67/26 | |||
کارشناسی ارشد | 2 | 33/13 | |||
دکترا | 1 | 67/6 | |||
کل | 15 | 100 | |||
روایت درمانی | دیپلم | 4 | 67/26 | ||
فوق دیپلم | 4 | 67/26 | |||
کارشناسی | 3 | 20 | |||
کارشناسی ارشد | 2 | 33/13 | |||
دکترا | 2 | 33/13 | |||
کل | 15 | 100 | |||
گروه کنترل | دیپلم | 2 | 33/13 | ||
فوق دیپلم | 2 | 33/13 | |||
کارشناسی | 4 | 67/26 | |||
کارشناسی ارشد | 4 | 67/26 | |||
دکترا | 3 | 20 | |||
کل | 15 | 100 |
جدول 3 - میانگین و انحراف معیار شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس در گروه آزمایش و گروه کنترل
متغیرهای وابسته | مرحله | میانگین | انحراف معیار | ||||
راه حل محور | روایت درمانی | کنترل | راه حل محور | روایت درمانی | کنترل | ||
جستجوی حمایت اجتماعی | پیش آزمون | 40/11 | 33/11 | 07/11 | 83/0 | 23/1 | 96/0 |
پس آزمون | 00/13 | 67/13 | 13/11 | 76/0 | 17/1 | 06/1 | |
پیگیری | 93/12 | 60/13 | 20/11 | 80/0 | 18/1 | 01/1 | |
مسئولیت پذیری | پیش آزمون | 73/7 | 67/7 | 47/7 | 80/0 | 82/0 | 64/0 |
پس آزمون | 53/9 | 07/10 | 60/7 | 74/0 | 16/1 | 74/0 | |
پیگیری | 47/9 | 93/9 | 67/7 | 83/0 | 15/1 | 82/0 | |
مسئله گشایی برنامهریزی شده | پیش آزمون | 13/11 | 27/11 | 53/11 | 91/0 | 28/1 | 19/1 |
پس آزمون | 73/13 | 67/14 | 67/11 | 28/1 | 63/1 | 29/1 | |
پیگیری | 67/13 | 60/14 | 73/11 | 34/1 | 55/1 | 22/1 | |
ارزیابی مجدد مثبت | پیش آزمون | 47/11 | 53/11 | 33/11 | 92/0 | 51/0 | 05/1 |
پس آزمون | 80/14 | 47/15 | 47/11 | 86/0 | 60/1 | 19/1 | |
پیگیری | 67/14 | 33/15 | 53/11 | 98/0 | 76/1 | 12/1 | |
نمره کل رویارویی مسئلهمدار | پیش آزمون | 73/41 | 80/41 | 40/41 | 98/1 | 73/2 | 13/2 |
پس آزمون | 07/51 | 87/53 | 87/41 | 91/1 | 31/3 | 64/2 | |
پیگیری | 73/50 | 47/53 | 13/42 | 46/2 | 32/3 | 50/2 |
جدول 4 - نتایج اثرات درون آزمودنی و بین آزمودنی شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس
متغیرهای وابسته | منابع تغییر | آماره F | معنی داری | ضریب تاثیر | توان آماری |
جستجوی حمایت اجتماعی | گروه | 211/15 | 001/0 | 420/0 | 999/0 |
زمان | 702/77 | 001/0 | 649/0 | 999/0 | |
زمان×گروه | 652/18 | 001/0 | 470/0 | 999/0 | |
مسئولیت پذیری | گروه | 921/19 | 001/0 | 487/0 | 954/0 |
زمان | 864/106 | 001/0 | 718/0 | 999/0 | |
زمان×گروه | 356/22 | 001/0 | 516/0 | 999/0 | |
مسئله گشایی برنامهریزی شده | گروه | 068/11 | 001/0 | 345/0 | 987/0 |
زمان | 070/80 | 001/0 | 656/0 | 999/0 | |
زمان×گروه | 930/17 | 001/0 | 461/0 | 991/0 | |
ارزیابی مجدد مثبت | گروه | 283/31 | 001/0 | 598/0 | 999/0 |
زمان | 537/97 | 001/0 | 699/0 | 999/0 | |
زمان×گروه | 695/21 | 001/0 | 508/0 | 999/0 | |
نمره کل شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس | گروه | 776/53 | 001/0 | 719/0 | 999/0 |
زمان | 428/261 | 001/0 | 762/0 | 999/0 | |
زمان×گروه | 137/58 | 001/0 | 735/0 | 991/0 |
جدول 5 - نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس برای بررسی پایداری نتایج
متغيرهای وابسته | مراحل | ميانگين تعديل شده | تفاوت مراحل | تفاوت ميانگين | معناداری |
جستجوی حمایت اجتماعی | پيش آزمون | 267/11 | پيش آزمون-پس آزمون | 333/1- | 001/0 |
پس آزمون | 600/12 | پيش آزمون-پيگيري | 311/1- | 001/0 | |
پيگيري | 578/12 | پس آزمون-پيگيري | 022/0 | 999/0 | |
مسئولیت پذیری | پيش آزمون | 622/7 | پيش آزمون-پس آزمون | 444/1- | 001/0 |
پس آزمون | 067/9 | پيش آزمون-پيگيري | 400/1- | 001/0 | |
پيگيري | 022/9 | پس آزمون-پيگيري | 044/0 | 943/0 | |
مسئله گشایی برنامهریزی شده | پيش آزمون | 311/11 | پيش آزمون-پس آزمون | 044/2- | 001/0 |
پس آزمون | 356/13 | پيش آزمون-پيگيري | 022/2- | 001/0 | |
پيگيري | 333/13 | پس آزمون-پيگيري | 022/0 | 999/0 | |
ارزیابی مجدد مثبت | پيش آزمون | 444/11 | پيش آزمون-پس آزمون | 467/2- | 001/0 |
پس آزمون | 911/13 | پيش آزمون-پيگيري | 400/2- | 001/0 | |
پيگيري | 844/13 | پس آزمون-پيگيري | 067/0 | 775/0 | |
نمره کل شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس | پيش آزمون | 644/41 | پيش آزمون-پس آزمون | 289/7- | 001/0 |
پس آزمون | 933/48 | پيش آزمون-پيگيري | 133/7- | 001/0 | |
پيگيري | 778/48 | پس آزمون-پيگيري | 156/0 | 871/0 |
جدول 6 - نتایج آزمون تعقیبی شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس برای بررسی درمان اثربخش تر
متغیرهای وابسته | گروه | گروه های مداخله | گروه مقایسه | تفاوت میانگین | معناداری |
جستجوی حمایت اجتماعی | راه حل محور | راه حل محور | روایت درمانی | 422/0- | 614/0 |
روایت درمانی | راه حل محور | کنترل | 311/1 | 001/0 | |
کنترل | روایت درمانی | کنترل | 733/1 | 001/0 | |
مسئولیت پذیری | راه حل محور | راه حل محور | روایت درمانی | 311/0- | 802/0 |
روایت درمانی | راه حل محور | کنترل | 333/1 | 001/0 | |
کنترل | روایت درمانی | کنترل | 644/1 | 001/0 | |
مسئله گشایی برنامهریزی شده | راه حل محور | راه حل محور | روایت درمانی | 667/0- | 314/0 |
روایت درمانی | راه حل محور | کنترل | 200/1 | 014/0 | |
کنترل | روایت درمانی | کنترل | 867/1 | 001/0 | |
ارزیابی مجدد مثبت | راه حل محور | راه حل محور | روایت درمانی | 467/0- | 606/0 |
روایت درمانی | راه حل محور | کنترل | 200/2 | 001/0 | |
کنترل | روایت درمانی | کنترل | 667/2 | 001/0 | |
نمره کل شیوههای مسئلهمدار رویارویی با استرس | راه حل محور | راه حل محور | روایت درمانی | 867/1- | 072/0 |
روایت درمانی | راه حل محور | کنترل | 044/6 | 001/0 | |
کنترل | روایت درمانی | کنترل | 911/7 | 001/0 |
Reference:
1- Murphy, C., & Hameed, S. Chronic Headaches. In StatPearls [Internet]. StatPearls Publishing; 2022. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK559083/
2- Murinova, N., & Krashin, D. Chronic daily headache. Physical Medicine and Rehabilitation Clinics, 2015; 26(2): 375-389. https://doi.org/10.1016/j.pmr.2015.01.001
3- Kaniuka-Jakubowska, S., Levy, M. J., Pal, A., Abeyaratne, D., Drake, W. M., Kyriakakis, N. & et al. A study of acromegaly-associated headache with somatostatin analgesia. Endocrine-Related Cancer, 2023; 30(3): 1-10. https://doi.org/10.1530/ERC-22-0138
4- Minervini, G., Franco, R., Marrapodi, M. M., Mehta, V., Fiorillo, L., Badnjević, A. & et al. The association between COVID-19 related anxiety, stress, depression, temporomandibular disorders, and headaches from childhood to adulthood: a systematic review. Brain Sciences, 2023; 13(3): 481-496. https://doi.org/10.3390/brainsci13030481
5- Vandenbussche, N., Laterza, D., Lisicki, M., Lloyd, J., Lupi, C., Tischler, H. & et al. Medication-overuse headache: a widely recognized entity amidst ongoing debate. The journal of headache and pain, 2018; 19(1): 1-14. https://doi.org/10.1186/s10194-018-0875-x
6- Kurtses Gürsoy, B., & Köseoğlu Toksoy, C. Psychological resilience and stress coping styles in migraine patients. Neuropsychiatric Disease and Treatment, 2023; 1(2): 63-72. https://doi.org/10.2147/ndt.s398838
7- Petrovics-Balog, A., Majláth, Z., Lukács, M., Holczer, A., Must, A., Tajti, J. & et al. The effect of psychiatric comorbidities and stress-coping strategies on perceived quality of life in migraine. Ideggyogy Sz, 2019; 72(11-12): 397-404. https://doi.org/10.18071/isz.72.0397
8- Şafak Öztürk, C., Kaya Odabaş, R., Sökmen, Y., & Taşpinar, A. The Relationship between Nausea-Vomiting during Pregnancy and Attachment Styles, Marital Adjustment, and Ways of Coping. Journal of Sex & Marital Therapy, 2023; 49(1): 65-76. https://doi.org/10.1080/0092623x.2022.2073302
9- Skogvold, L., & Magnussen, L. H. Chronic tension‐type headache and coping strategies in adolescents: a qualitative interview study. Physiotherapy Research International, 2019; 24(3): 1-10. https://doi.org/10.1002/pri.1778
10- Pillai, S., & Zhang, N. The Role of Manual Therapies in the Treatment of Headache Disorders. Current Neurology and Neuroscience Reports, 2023; 1(2): 1-7. https://doi.org/10.1007/s11910-023-01279-x
11- Luedtke, K., Allers, A., Schulte, L. H., May, A. Efficacy of interventions used by physiotherapists for patients with headache and migraine—systematic review and meta-analysis. Cephalalgia, 2016; 36(5): 474-492. https://doi.org/10.1177/0333102415597889
12- Cortes, B., Ballesteros, A., Collantes, J., & Aguilar, M. L. What makes for good outcomes in solution-focused brief therapy? A follow-up study. European Psychiatry, 2016; 33(S1): 232-233. https://doi.org/10.1016/j.eurpsy.2016.01.580
13- Montesano, A., Madigan, S., Çakmak, K., Ness, O., Brønseth, S. R. Reconnecting with relational values in highly conflicted separating couples: A narrative therapy‐informed relational interviewing teamwork‐based supervision approach. Journal of Clinical Psychology, 2023; 79(6): 1521-1536. https://doi.org/10.1002/jclp.23480
14- Chang, J., & Nylund, D. Narrative and solution-focused therapies: A twenty-year retrospective. Journal of Systemic Therapies, 2023; 32(2): 72-88. https://doi.org/10.1521/jsyt.2013.32.2.72
15- Anglim, B., Zhao, Z. Y., Parshad, S., Matelski, J., Lemos, N. Pain resolution and functional outcomes of total mesh excision: a case series. International Urogynecology Journal, 2023; 1(2): 1-9. https://doi.org/10.1007/s00192-023-05516-2
16- Boljanovic-Susic, D., Ziebart, C., MacDermid, J., de Beer, J., Petruccelli, D., Woodhouse, L. J. The sensitivity and specificity of using the McGill pain subscale for diagnosing neuropathic and non-neuropathic chronic pain in the total joint arthroplasty population. Archives of Physiotherapy, 2023; 13(1): 1-8. https://doi.org/10.1186/s40945-023-00164-7
7 / مدیریت بهداشت و درمان 1403؛ 15 (1)