تعامل آموزش های دیجیتالی و دین در آرای متفکران متاخر دینی ایران
محورهای موضوعی : مدیریت آموزشیمهدی موسویان غرقه 1 , حسن شمسینی غیاثوند 2 * , فاضل فیضی 3
1 - علوم سیاسی، داشنگاه ازاد، واحد تاکستان، تاکستان، ایران
2 - استادیار علوم سیاسی-دانشکده حقوق و علوم سیاسی. تاکستان. قزوین ایران
3 - هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان
کلید واژه: رسانه های دیجیتال, آموزش, متفکران, ایران, تربیت دینی, هویت ژلاتینی,
چکیده مقاله :
دین و چگونگی آموزش و انتقال آن به نسل های نوین دغدغه اصلی زندگی انسان ها در عصر جهانی شدن است، چرا که بدون دین و توجه به گزاره های دینی اعم از ادیان آسمانی، زمینی و عرفانی زندگی معنا و مفهوم نخواهد داشت. به همین دلیل چگونگی آموزش های دینی در عصر رسانه های دیجیتال و هوش مصنوعی با خصوصیات نوینی همچون لزوم معنا بخشی به انسان ها، آموزش تعاملی،اثرگذاری بر نوع زندگی شهروندان، نوع الگوی زندگی دینی و اجتماعی مردم معنا می شود. سوال و هدف محوری این پژوهش تبیین تاثیرات اموزش های دیجیتالی بر دین و معنویت گرایی در آرای متفکران متاخر ایرانی است. در جهت تبیین این موضوع و با تحلیل گفتمانی می توان گفت که آموزش های نوین تاثیرات خاصی بر سبک زندگی شهروندان در همه ابعاد همچون معنویت گرایی نوین، رهاشدگی، کاهش گریز از آموزش های رسمی دینی، عرفان گرایی، هویت دینی ژلاتینی، کاهش اهمیت به مناسک و شعائر بیرونی دین، تحول در تعصبات دینی، خصوصی شدن امور دینی گذاشته است. بنابراین می توان گفت که آموزش های دیجیتالی در اندیشه سیاسی متفکران متاخر ایران با خصوصیاتی همچون لزوم غیر دولتی شدن آموزش های دینی، توجه به تفکر انتقادی از گزاره های دینی، ائتلاف بین آموز های دین آسمانی با آموزه های ادیان زمینی و عرفانی، مقوله آموزش، اقتصادی و خصوصی شدن آموز های دینی صورت بندی شده است.
Religion and how to teach and transmit it to new generations is the main concern of human life in the era of globalization, because without religion and attention to religious propositions, including heavenly, earthly and mystical religions, life will have no meaning and significance. For this reason, how religious education is taught in the era of digital media and artificial intelligence is given meaning with new characteristics such as the need to give meaning to humans, interactive education, affecting the type of life of citizens, and the type of religious and social life pattern of people. The central question and goal of this research is to explain the effects of digital education on religion and spirituality in the opinions of recent Iranian thinkers. In order to explain this issue and through discourse analysis, it can be said that modern education has had certain effects on the lifestyle of citizens in all aspects such as new spirituality, abandonment, reduced escape from formal religious education, mysticism, gelatinous religious identity, reduced importance to external rituals and ceremonies of religion, changes in religious prejudices, and privatization of religious affairs. Therefore, it can be said that digital education in the political thought of recent Iranian thinkers has been formulated with characteristics such as the need for religious education to be non-governmental, attention to critical thinking about religious propositions, the alliance between the teachings of heavenly religion with the teachings of earthly and mystical religions, the category of education, and the privatization of religious education.
-خاتمی محمود. 1401. فلسفه هوش مصنوعی. تهران؛ علم
- خانیکی، هادی. 1383. هویتدرایران:رویکردسیاسیاجتماعیفرهنگیوادبیبههویت و بحراندرایران، تهران: جهاد دانشگاهی: .
-جمعی از نویسندگان. 1403. الهیات و هوش مصنوعی. قم. حوزه علمیه
خسروپناه، عبدالحسین،(1389). آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
-جهانیان، رمضان و مریم یعقوبیان. ( 1391 ) .سیاست های مدیریت بر آموزش در عصر جهانی شدن
فصلنامه تخصصی علوم سیاسی. سال هشتم. شماره 21 .
-ربیعی زاده احمد، ،1400 کاربرد هوش مصنوعی در پژوهشهاي علوم اسلامی، فصلنامه ره آورد نور، شماره 75
-رشیدی نرگس. 1402. هوش مصنوعی در اسلام. تهران؛ حقوق بشر اسلامی
-رجبی آیت الله. -بررسی مزایاي استفاده از هوش مصنوعی در فرآیند اجتهاد .روابـط عمـومی موسسـه امـام خمینـی (ره) (iki.ac.ir)
-شجاعی زند، علیرضا . 1384. مدلی برای سنجش دینداری«، مجلهجامعهشناسیایران، شماره 64.
-ظفري، مصطفی و اسماعیلی، علی و صادقی نیارکی، ابوالقاسم،1400، مروري بـر کاربردهـاي هـوش مصـنوعی و واقعیـت مجازي در آموزش.
فیرحی، داود، 1391. فقه و سیاست در ایران معاصر، تهران: نشر نی،
-قائمی نیا علیرضا. 1403. دین و هوش مصنوعی. تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
-کیسینجر و دیگران. 1403. هوش مصنوعی و آینده بشریت. ترجمه قهرمان پور. تهران؛ مرکز
-لیوتار، ژان فرانسو ا. ( 1381 ). وضعیت پست مدرن. حسینعلی نوروزی. تهران: نشر گام نو.
-مقیمی فیروز آباد، معصومه و آل امین، علیرضا، ،1398 آینده پژوهی هوش مصنوعی در آمـوزش و پـرورش ایـران،هفتمین همایش ملی پژوهش هاي مدیریت و علوم انسانی در ایران، تهران
-نیوی و دیگران . 1403. هوش مصنوعی و آموزشهای دینی. تهران؛ جهاددانشگاهی
-Ameli, S. R (2002), Globalization and british Muslim identity, London: Ic As Press
-Applied Artificial Intelligence: A Handbook For Business Leaders، Mariya Yao، Adelyn Zhou، Marlene Jia ،٢٠١٩.
-Shaw, Michael; Subramaniam, Chandrasekar; Tan, Gek Woo; and Welge, Michael.
Knowledge management and data mining for marketing. Decision Support Systems. Vol. ٣١,Issue ١. ٢٠٠١. -. Thomas Keenan, “Mobilizing Shame,” South Atlantic Quarterly 103, no. 2/3 (2004), p. 447.
- Keenan explores the relationship between ethics and responsibility in even greater detail in his Fables of Responsibility (Stanford: Stanford University Press,1997).
-. Jacques Derrida cited in Michael Peters, “The Promise of Politics and Pedagogy in Derrida,” Review of Education/Pedagogy/Cultural Studies (in press).
-. Allen Feldman, “On the Actuarial Gaze: From 9/11 to Abu Ghraib,” Cultural Studies 19, no. 2 (March 2005), p. 212..
- Jürgen Habermas, Theory of Communicative Action, Vol. 2. Lifeworld and System: A Critique of Functionalist Reason, trans. Thomas McCarthy
(Cambridge, UK: Polity Press, 1987), p. 390.
-. Nick Couldry, “Media and the Problem of Voice,” unpublished paper (2009).
. Angela Davis, Abolition Democracy: Beyond
-Empire, Prisons, and Torture (New York: Seven Stories Press, 2005), pp. 128-129.
-Salzano, Massinmo (2003), Globalization of the Italian School of Public Finance,
University of Salerno.
تعامل آموزش های دیجیتالی و دین در آرای متفکران متاخر دینی ایران
مهدی موسویان غرقه1، حسن شمسینی غیاثوند2، فاضل فیضی3
تاریخ دریافت: 08/09/1403 تاریخ پذیرش: 26/12/1403
چکیده:
دین و چگونگی آموزش و انتقال آن به نسل های نوین دغدغه اصلی زندگی انسان ها در عصر جهانی شدن است، چرا که بدون دین و توجه به گزاره های دینی اعم از ادیان آسمانی، زمینی و عرفانی زندگی معنا و مفهوم نخواهد داشت. به همین دلیل چگونگی آموزش های دینی در عصر رسانه های دیجیتال و هوش مصنوعی با خصوصیات نوینی همچون لزوم معنا بخشی به انسان ها، آموزش تعاملی،اثرگذاری بر نوع زندگی شهروندان، نوع الگوی زندگی دینی و اجتماعی مردم معنا می شود. سوال و هدف محوری این پژوهش تبیین تاثیرات اموزش های دیجیتالی بر دین و معنویت گرایی در آرای متفکران متاخر ایرانی است. در جهت تبیین این موضوع و با تحلیل گفتمانی می توان گفت که آموزش های نوین تاثیرات خاصی بر سبک زندگی شهروندان در همه ابعاد همچون معنویت گرایی نوین، رهاشدگی، کاهش گریز از آموزش های رسمی دینی، عرفان گرایی، هویت دینی ژلاتینی، کاهش اهمیت به مناسک و شعائر بیرونی دین، تحول در تعصبات دینی، خصوصی شدن امور دینی گذاشته است. بنابراین می توان گفت که آموزش های دیجیتالی در اندیشه سیاسی متفکران متاخر ایران با خصوصیاتی همچون لزوم غیر دولتی شدن آموزش های دینی، توجه به تفکر انتقادی از گزاره های دینی، ائتلاف بین آموز های دین آسمانی با آموزه های ادیان زمینی و عرفانی، مقوله آموزش، اقتصادی و خصوصی شدن آموز های دینی صورت بندی شده است.
کلیدواژگان؛ رسانه های دیجیتال، آموزش، متفکران، ایران، تربیت دینی، هویت ژلاتینی
The interaction of digital education and religion in the opinions of Iranian post-religious thinkers
Abstract:
Religion and how to teach and transmit it to new generations is the main concern of human life in the era of globalization, because without religion and attention to religious propositions, including heavenly, earthly and mystical religions, life will have no meaning and significance. For this reason, how religious education is taught in the era of digital media and artificial intelligence is given meaning with new characteristics such as the need to give meaning to humans, interactive education, affecting the type of life of citizens, and the type of religious and social life pattern of people. The central question and goal of this research is to explain the effects of digital education on religion and spirituality in the opinions of recent Iranian thinkers. In order to explain this issue and through discourse analysis, it can be said that modern education has had certain effects on the lifestyle of citizens in all aspects such as new spirituality, abandonment, reduced escape from formal religious education, mysticism, gelatinous religious identity, reduced importance to external rituals and ceremonies of religion, changes in religious prejudices, and privatization of religious affairs. Therefore, it can be said that digital education in the political thought of recent Iranian thinkers has been formulated with characteristics such as the need for religious education to be non-governmental, attention to critical thinking about religious propositions, the alliance between the teachings of heavenly religion with the teachings of earthly and mystical religions, the category of education, and the privatization of religious education.
Keyword: Digital media, education, thinkers, Iran, religious education, gelatinous identity
مقدمه
دین در طول قرون و اعصار جزء لاینفک جوامع بشری بوده است و همچنان ادامه دارد. با تغییر دنیایی که در آن زندگی می کنیم، تجربه ما از زندگی نیز با آن تغییر می کند. اشکال جدید تجربه، تقاضایی برای ادیان متناسب با زندگی معاصر ایجاد می کند. ماکس وبر ویژگی های متناسب زندگی مدرن و دین مدرن را در اوایل قرن بیستم ترسیم کرد، اما جهان و اقتصاد سیاسی آن دوباره تغییر کرده است. اشکال رایج جدید دینداری شکل گرفته است که تجربه معاصر ما از زندگی را در زمینه مدرن متأخر جهانیسازی اقتصادی و تبادلات بینفرهنگی شتابان منعکس میکند. بهاصطلاح «عصر اطلاعات» بهتدریج نفوذ خود را به قلمرو دین، یعنی در روشهایی که ادیان برای آموزش، تبلیغ و در نظامهای اعتقادی به کار میبرند، گسترش میدهد. به ویژه تحولات قابل توجه شامل این واقعیت است که اکنون برای هر دینی امکان گسترش فراتر از مرزهای ملی وجود دارد و به جنبشهای کوچک مذهبی جدید اجازه میدهد تا در فعالیتهای تبلیغی در خارج از کشور شرکت کنند و منجر به تحولات دینی جدیدی شود که تاکنون دیده نشده است. این شتاب سریع «عصر اطلاعات» اکنون پدیده ای را پدید می آورد که می توان آن را «جهانی شدن دین» نامید.اگرچه تخمین چگونگی توسعه این فرآیند در آینده غیرممکن است، اما این احتمال وجود دارد که اطلاعات دینی به طور فزایندهای به روشهایی متفاوت از آنچه قبلا شناخته شده بود، در گردش باشد، انواع جدیدی از سازمانهای دینی شکل بگیرد و محتوای فعالیتها و آموزههای آنها نرخ تغییرات متلاطمتری را نسبت به قبل تجربه کند. از این نظر، دین به طور کلی با یک نقطه عطف بزرگ روبرو است. در حالی که این عبارت اغلب شنیده می شود، محتوای آن اغلب بسته به کاربر متفاوت است. به طور خاص، افراد مختلف و حوزههای مختلف مورد علاقه اغلب مفاهیم متفاوتی از زمان شروع درست عصر اطلاعات و آنچه که آن را نشان میدهد، منعکس میکنند. و اگر این سؤال به ماهیت اساسی «اطلاعات» بسط داده شود، ما درگیر مشکلات شدیدتری می شویم.
آموزش به عنوان یک سرمایه گذاری فردی در سرمایه انسانی، با بازده مالی بر حسب درآمد آتی، برچسب گذاری کرد، آموزش نیز می تواند به طور گسترده تر به عنوان سرمایه گذاری در نظر گرفته شود. «قابلیتهایی» که متعاقباً امکان دستیابی به سطوح بالاتری از عملکرد را در سطوح سلامت، زندگی خانوادگی، مشارکت اجتماعی و غیره فراهم میکند. جهانی شدن دین مشکلات متعددی را خارج از آنهایی که در ماجرای اوم دخیل هستند ایجاد می کند. از آنجا که ادیان سنتی مشروعیت و اقتدار کلی خود را از دست می دهند، نقش یکپارچه اجتماعی دین تضعیف می شود. به خصوص برای گروههای اجتماعی مانند ملت و جوامع سنتی، مذهب ممکن است بیشتر تنش ایجاد کند تا ادغام. عناصر فزاینده فرهنگ و مذهب خارجی از ایالات متحده، کره، هند و تایوان به ژاپن معرفی میشوند، پیوند جمعیت ژاپن با مذهب سنتی، بهویژه در میان نسل جوان ضعیفتر شده است. به عنوان مثال، مراسم مذهبی سنتی جشن سال نو در حال کاهش است، در حالی که آنهایی که بر کریسمس یا دیگر تعطیلات مذهبی با منشاء خارجی متمرکز هستند، محبوبیت بیشتری پیدا می کنند. در مورد تعطیلات فصلی بودایی ست سوبون یا هیگان، و بیشتر با روز سنت ولنتاین و هالووین، نگرانی فزاینده ای مشاهده می شود. ناگفته نماند که این آیینها نه بهعنوان آیینهای «مذهبی»، بلکه تنها بهعنوان نوعی رویداد غیر روزمره یا جشن سکولار پذیرفته میشوند. و این واقعیت به جنبه دیگری از روند جهانی شدن اشاره می کند، یعنی ابهام فزاینده تبعیض بین قلمرو دینی و غیر مذهبی یا سکولار. از آنجایی که دین در نقاط مختلف جهان از جایگاه متفاوتی برخوردار است، مفهوم دین خود مجبور به دگرگونی به عنوان بخشی از فرآیند جهانی شدن است. با این حال، این فرآیندها نباید صرفاً به عنوان یک فروپاشی سنت درک شوند و بنابراین باید از آن جلوگیری کرد. فرآیندهای جهانی شدن در زمینه ها یا حوزه های خاصی پیش نمی روند، بلکه به عنوان بازآرایی نظام های جهانی عمل می کنند. در نتیجه، جهانی شدن دین را باید به عنوان بخشی از این فرآیند درک کرد. از آنجا که تنها یک بخش است، ممکن است با ویژگیهای خاص منحصر به فرد مشخص شود، اما نه آنقدر بزرگ که نتوان آن را با اصول کلی حاکم بر استعاره جهانیشدن توصیف کرد.جهانی شدن تغییر شکل فعالیت های تبلیغی، روابط انسانی و محتوای اطلاعات دینی را اجتناب ناپذیر می کند. بنابراین، مهمترین نکته ممکن است تأکید بر این باشد که ماهیت خود فرآیند جهانی شدن نیاز به درک و درک گسترده تر توسط افراد بیشتری دارد، به ویژه جنبه هایی از آن که تهدیدی برای ایجاد نتایج منفی برای جوامع ما هستند. سوال و هدف محوری این پژوهش تبیین تاثیرات اموزش های دیجیتالی بر دین و معنویت گرایی در آرای متفکران متاخر ایرانی است.
پیشینه تحقیق
- دین در عصر جهانی شدن مجدد: مقدمه ای کوتاه (فرهنگ و دین در روابط بین الملل)؛ بنیختر؛ 2012. این کتاب معرفی مختصری از بیست و یک گرایش ارائه میکند که نقش دین و معنویت را در «جهانیسازی مجدد» جوامع تغییر میدهند. این کتاب با اشاره به فرآیندهای «جهانی شدن مجدد» توجه را به تغییرات عمیق مداوم در الگوها و مکانیسم های جهانی شدن معاصر جلب می کند. این کتاب در رویکرد خود بین رشتهای و فرا رشتهای، ساختاری واضح و خواندنی آسان، تأثیر خودفهمی دینی، خطابه و عمل را در پنج حوزه اصلی تحلیل میکند: اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جمعیتشناسی و فناوری. به نوبه خود تأثیرات این پنج حوزه را بر خود دین و معنویت بیان می کند.
- جهانی شدن، مدرنیته و ظهور بنیادگرایی دینی؛ دیمینیتس؛ 2019؛ جهانی شدن، مدرنیته و ظهور بنیادگرایی دینی پیشنهاد می کند که ما باید به دنبال تبیین های جدیدی برای این پدیده باشیم که رابطه بین جهانی شدن، مدرنیته و دین را بازنمایی می کند. این کتاب از طریق رویکردهای همپوشانی و مکمل نظریه سیستم ها، نظریه میدان و نظریه شبکه، مفاهیم جهانی شدن، مدرنیته و خود دین را با به چالش کشیدن تصورات غلط ذاتی تعصبات قوم گرایانه بازتعریف کرد.
- مدهب و جهانی شدن؛ التگلز؛ 2020؛ ادیان و پیروان آنها به شدت به جهانی شدن واکنش نشان می دهند، خواه آن را تهدید کننده هویت خاص خود بدانند یا فرصتی برای ارائه پیامی جهانی به جهان و تبدیل شدن به یک "دین جهانی". این مجموعه چهار جلدی جدید از راتلج تمام متون کلیدی در مورد جهانی شدن و دین را در یک «کتابخانه کوچک» با کاربرد آسان گرد هم آورده است. هر یک از مجلدات دیدگاههای نظری و تجربی را بیان میکند.
- دین دیجیتال: درک عمل مذهبی در دنیای رسانه های جدید؛ کمبل؛ 2022؛ دین دیجیتال یک بررسی انتقادی و سیستماتیک از مطالعه دین و رسانه های جدید ارائه می دهد. این تعامل مذهبی را با طیف وسیعی از اشکال رسانهای جدید پوشش میدهد کتاب بررسی مفصلی از موضوعات اصلی ارائه می دهد؛ شامل مجموعه ای از مطالعات موردی برای نشان دادن و روشن کردن کاوش های موضوعی است، مباحث نظری، اخلاقی و کلامی مطرح شده را مورد توجه قرار می دهد.
- تعامل «دین و رسانه در فضای نوین رسانهای؛ به قلم بیچرانلو و حاجمحمدی؛ این کتاب از سه فصل اصلی شامل تعامل دین و رسانه با تمرکز بر تلویزیون، دین و فضای سایبر، چالشها و فرصتهای پیش رو و نتیجهگیری و پیشنهادها تشکیل شده است. رسانههای جمعی، فرهنگ و جامعه، تلویزیون و فرهنگ رسانهای، تلویزیون، گذشته و آینده و تلویزیون و مخاطب، تحولات جدید رسانهای و دین، فضای مجازی و گستره دین، سنخشناسی گفتمان مذهبی در فضای مجازی، بازنمایی دین در فضای مجازی، فضای مجازی و پدیدههای جدید دینی، معبد مجازی و موتورهای جستوجو و فرهنگ و معارف دینی از جمله موضوعات مطرح شده در این کتاب است.
- افسون زدگی جدید؛ شایگان؛ 1398؛ افسون زدگی کتابی است به ظاهر پراکنده و پیچیده که در آن سطوح مختلف آگاهی، وجوه متعدد شناخت، اعم از فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی با هم برخورد می کنند و شاید هم نوعی آهنگ ناموزون چندنوایی ایجاد می کنند. این تداخل قطعة عمدی نیست، بلکه از آشفتگی اوضاع فرهنگی خود جهان ناشی می شود، جهانی که آنچنان مختلط و رنگارنگ گشته است که یافتن یک لنگرگاه سکون و دیدی فراگیر بسیار دشوار شده است.
چارچوب مفهومی
دین و جهانی شدن به پیوندی بادوام و سفت تبدیل شده است، در حالی که اولی از فرصت های پیشرفت و گسترش در جهان جهانی شده برخوردار است، به نظر می رسد از طریق به چالش کشیدن فرآیند آمیختگی یا ادغام ارزش ها، برای ثانویه مقاومت ایجاد می کند. در این منظر، افزایش حقوق بشر جهانی به شاخص قانع کننده شهروندی جهانی تبدیل شده است. در سال 1948 جامعه بین المللی اصولی را برای حفظ حقوق بشر در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین کرد. بسیاری از محققان بر این باورند که حقوق بشر یک مفهوم سکولار است و جوامع مذهبی غالباً نگرش متضاد به این مفهوم داشتند. اما توضیحات زیادی درباره ارتباط ادیان با این مفهوم وجود دارد. زیرا همه ادیان موعظه ارزشهای مشترک حقیقت، عدالت، صلح، محبت و صبر و وحدت انسانی و احترام متقابل از اصول اساسی همه ادیان است.
مخصات دین در آموز های دیجیتال
این نگرش به عنوان یک گرایش محبوب جدید است، اما به این ترتیب جدید نیست. سنتهای عرفانی یا باطنی بسیاری از ادیان هزاران سال است که از رویکرد مونیستی مشابهی حمایت کردهاند و همچنان ادامه دارند. از نظر تاریخی، افرادی با چنین نگرشهایی اقلیتی کوچک در غرب تشکیل دادهاند که اغلب مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و از این رو اغلب مجبور به حفظ رازداری میشوند. عرفان تا حد زیادی این نیاز به چنین رازداری را در زمینه عصر جدید از دست داده است، اگرچه همچنان توسط سایر بخش های جامعه سوء تفاهم می شود.
عدم پذیرش رسمی یکی از ادیان پنج گانه باعث ایجاد مشکلات شدید در دریافت کارت شناسایی یا سایر اسناد رسمی مانند گواهی ازدواج می شود و می تواند دسترسی به خدمات دولتی مانند آموزش را مسدود کند. تا همین اواخر، این امر همچنین میتوانست اتهامات بیخدایی را که مترادف با کمونیسم است، ایجاد کند.
یک مثال برای نشان دادن چنین تداوم تاریخی، نقش رسانه در مدرنیته است. رسانههای جدید در مورد مدرنیته، رسانههای چاپی بودند که با اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ، همراه با اشتیاق پروتستانی جدید برای انتشار کتاب مقدس (و به زودی متون دیگر) به زبانهای بومی به جای لاتین، با استفاده از رسانه چاپی جدید، که به نوبه خود با پذیرش و تامین مالی پروژه روشنگری و آموزش دولت مدرن باسواد، امکانپذیر شد. بنابراین جامعه مدرن قبلاً یک جامعه رسانه ای بود، هرچند از نوع متفاوتی بود، و همین امر در مورد جوامع کشاورزی پیشا مدرن نیز صادق است. با این وجود، پیشرفتهای فناوری رسانهای همیشه عوامل اصلی در تاریخ تغییرات فرهنگی هستند.
تأثیر استعمار مدرنیستی بر سنتهای اصلی مذهبی غیرمسیحی یا «ادیان جهانی» موضوع پیچیدهای است که از حوصله این مقاله خارج است، اما در اینجا لازم است که آن را در مورد بالی مورد بررسی قرار دهیم. اصطلاح "هندوئیسم" محصول گفتگوی استعماری بین مذهب هند و مدرنیسم است. آنچه مربوط به مورد حاضر است این است که سنتهای بالی را میتوان با برانگیختن این ایده مدرن و بینالمللی از «دین جهانی» به نام «هندوئیسم» - با هزینهای - محافظت و حفظ کرد. این وابستگی جایگاه چیزی را که در غیر این صورت ممکن بود به عنوان یکی دیگر از بسیاری از سنتهای مذهبی محلی مجمعالجزایر نادیده گرفته شود، ارتقاء داد که دولت اندونزی، تا به امروز، آن را به عنوان آنیمیسم بدوی4 طبقهبندی میکند و تحت دستهبندی مدرن «عرف محلی» (ادات) و «باورها» بهجای «عقیدهای»5 قرار میدهد. ترازهای حفاظتی مشابهی از ادیان محلی با سنت های بزرگتر تحت شرایط مشابه در سراسر جهان قابل مشاهده است.
تجاری سازی انبوه گردشگری در بالی و جاهای دیگر در امتداد مسیر جهانی کوله پشتی معنوی بخشی از روند گسترده تر به سوی تجاری سازی معنویت عصر جدید توسط نیروهای بازار در طول دهه 1980 بود.
رونق گردشگری تأثیر زیادی بر محیط زیست، اقتصاد و روابط اجتماعی داشته است. بالی دیگر یک جامعه کشاورزی نیست. تا سال 2005، نیمی از جمعیت در مناطق شهری زندگی می کردند، در حالی که در سال 1990، این نسبت تنها یک چهارم بود. بین سالهای 1970 و 2002، بخش کشاورزی اقتصاد از 6/56 درصد به 4/21 درصد کاهش یافت، در حالی که بخش سوم (عمدتاً گردشگری) از 6/40 درصد به 2/63 درصد افزایش یافت. تا سال 1998، گردشگری 51.6 درصد از درآمد مردم بالی را تشکیل می داد و - اگر شرکت های صادراتی مرتبط را نیز در نظر بگیریم - بیش از 50 درصد از نیروی کار را استخدام می کردند.
دین در طول قرون و اعصار جزء لاینفک جوامع بشری بوده است و همچنان ادامه دارد. با تغییر دنیایی که در آن زندگی می کنیم، تجربه ما از زندگی نیز با آن تغییر می کند. اشکال جدید تجربه، تقاضایی برای ادیان متناسب با زندگی معاصر ایجاد می کند. ماکس وبر ویژگی های متناسب زندگی مدرن و دین مدرن را در اوایل قرن بیستم ترسیم کرد، اما جهان و اقتصاد سیاسی آن دوباره تغییر کرده است. در این مقاله، من اشکال رایج جدید دینداری را مورد بحث قرار میدهم که تجربه معاصر ما از زندگی را در زمینه مدرن متأخر جهانیسازی اقتصادی و تبادلات بینفرهنگی شتابان منعکس میکند. این روندها (احیای، معنویت عصر جدید و بنیادگرایی) با ارجاع به مطالب موردی از تحقیقات من در بالی و سایر بخشهای اندونزی طی دو دهه گذشته نشان داده میشود، در حالی که تأکید میکند که روندهای مشابهی را میتوان در سراسر جهان مشاهده کرد.6
مختصات آموزش در عصر جهانی شدن
کاربرد هوش مصنوعی مولد (GAI) در بخش آموزشی به طور فزاینده ای مورد توجه محققان قرار گرفته است. این مطالعه تطابق بین توضیحات دوره آنلاین و برنامه های درسی دوره واقعی را بررسی می کند تا آمادگی دوره و سازگاری را برای مدرسان بهبود بخشد. همراستایی بین توضیحات فهرست درسی و محتوای واقعی دوره که در برنامه درسی به تفصیل شرح داده شده است، میتواند منجر به بهبود یادگیری، رضایت دانشآموز و همسویی تحصیلی در یک برنامه شود. تحقیق ما چارچوب جدیدی را معرفی میکند که از GAI برای ارزیابی و شناسایی سیستماتیک عدم تطابقها استفاده میکند و محتوا را برای بستن شکاف بین توضیحات دوره آنلاین و محتوای برنامه درسی پیشنهاد میکند. ما از ChatGPT OpenAI برای استخراج موضوعات کلیدی از برنامه های درسی استفاده کردیم و تطابق بین نتایج و محتوای توضیحات دوره را با روش های جاسازی مانند BERT، GPT-2، RoBERTa، و DistilBERT، همراه با معیارهای شباهت کسینوس ارزیابی کردیم. چارچوب ما همچنین یک الگوریتم تشخیص پرت را ادغام میکند تا دورههایی با ناهماهنگی قابل توجه را شناسایی کند و از برنامههای GAI برای اصلاح و بهبود توضیحات فهرست دورهها استفاده کند. این رویکرد به مؤسسات آموزش عالی کمک میکند تا پیشنهادات دورههای آموزشی را با فناوریهای پیشرفته بهروزرسانی کنند و به توسعه برنامه درسی کمک میکند و به بهبود کارایی یادگیری دانشجویان و طراحی دوره کمک میکند.( Liyuan Liu. 2024. dl.acm.org). هوش مصنوعی (AI) به سرعت از یک مفهوم آینده نگر به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شده است و آموزش نیز از این قاعده مستثنی نیست. در سال 2024، فناوریهای هوش مصنوعی چشمانداز دانشگاهی را متحول کرده و فرصتهای بیسابقهای را برای یادگیری شخصی، کارایی اداری و نتایج آموزشی بهبود یافته ارائه میکنند. از سیستمهای آموزشی هوشمند گرفته تا مدیریت کلاس درس مبتنی بر هوش مصنوعی، تأثیر هوش مصنوعی عمیق و گسترده است. مربیان و مدیران اکنون میتوانند از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل حجم وسیعی از دادهها استفاده کنند و بینشهایی را ارائه دهند که تصمیمات و استراتژیهای آگاهانه را هدایت میکند. علاوه بر این، هوش مصنوعی به لطف ابزارهایی که از دانش آموزان با نیازها و سبک های یادگیری متنوع پشتیبانی می کند، موانع آموزشی را از بین می برد. با تکامل هوش مصنوعی، پتانسیل آن برای تغییر آموزش رشد می کند و زمینه را برای آینده ای فراهم می کند که در آن یادگیری شخصی تر، فراگیرتر و موثرتر باشد.
هوش مصنوعی و اموزش دین
با تأمل در یافته های این مطالعه، شناخت محدودیت های آن و ترسیم راه های بالقوه برای تحقیقات آینده بسیار مهم است. اولاً، تمرکز مطالعه بر روی 20 کشور ممکن است کل سناریوی جهانی را در بر نگیرد. پویایی رابطه بین هوش مصنوعی و آزادی مذهبی میتواند در مناطق و فرهنگهای مختلف متفاوت باشد، جنبههایی که این مطالعه ممکن است به طور کامل به آنها نپردازد. تحقیقات آینده باید در تلاش باشد تا طیف متنوع تری از کشورها، به ویژه کشورهایی از مناطقی که در این مطالعه نشان داده نشده اند را شامل شود تا به دیدگاه جهانی تری در مورد تأثیر هوش مصنوعی بر آزادی مذهبی دست یابد. ثانیاً، روشهای مورد استفاده برای اندازهگیری مفاهیم پیچیده مانند آزادی مذهبی و تأثیر هوش مصنوعی میتوانند از نظر دامنه محدود باشند. علاوه بر این، تنوع در کیفیت و در دسترس بودن داده ها در کشورها و سال های مختلف ممکن است نتایج این مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعات آتی می تواند از ادغام روش های کیفی، مانند مصاحبه های عمیق یا مطالعات موردی بهره مند شود. این رویکردها بینشهای غنیتری در مورد روشهای خاصی که هوش مصنوعی بر آزادی مذهبی در زمینههای مختلف اجتماعی-سیاسی تأثیر میگذارد، ارائه میکند. در نهایت، در حالی که این مطالعه چندین عامل مهم اجتماعی-اقتصادی را در نظر می گیرد، ممکن است سایر متغیرهای مخدوش کننده بالقوه را نادیده بگیرد. این متغیرهای محاسبه نشده می توانند نقش مهمی در شکل دادن به تعامل بین هوش مصنوعی و آزادی مذهبی داشته باشند. تحقیقات آینده باید بررسی متغیرهای اضافی و تعاملات آنها، به ویژه تمرکز بر عوامل فرهنگی و تأثیرات فناوریهای مختلف هوش مصنوعی را در نظر بگیرد. چنین کاوشی به کشف راههای قویتر و مرتبطتر که هوش مصنوعی میتواند بر آزادی مذهبی تأثیر بگذارد کمک میکند.
هوش مصنوعی به ندرت خارج از اخبار یا تصور عمومی است. تصاویر ترمیناتورهای چشم قرمز گزارش های مطبوعاتی از پیشرفت های افزایشی در تشخیص پزشکی، تشخیص چهره، پردازش زبان طبیعی و روباتیک را نشان می دهد. چنین پیشرفت هایی جامعه را از طریق تأثیرات قابل اندازه گیری بر تصمیمات و فرصت های افراد متحول می کند. دین و هوش مصنوعی: مقدمه زمینهای نوظهور را با رویکرد مطالعات دینی بررسی میکند، با تکیه بر روشهای انسانشناسی فرهنگی و دیجیتالی برای نشان دادن درهم تنیدگیهای دین و هوش مصنوعی، تصورات ما از این اشیاء و ایدههای ما درباره آینده آرمانشهری یا دیستوپیایی آنها. به موضوعات کلیدی می پردازد، از جمله موارد زیر: هوش مصنوعی چیست و چه نیست. واکنش ادیان به هوش مصنوعی با نمونه هایی از رد، پذیرش و انطباق. چگونه ادیان مستقر خلقت را درک می کنند و هوش مصنوعی شبیه انسان را در آن قرار می دهند. چگونه گروههای سکولار و حتی «آتئیست جدید» هوش مصنوعی را ابزاری برای رهایی از تکامل انسان و دین میدانند. دیدگاههای مذهبی هوش مصنوعی فوقهوشمند این کتاب جذاب برای هر کسی که رابطه بین دین، علم و فناوری را در نظر میگیرد و علاقهمند به پرسشهای مطرحشده توسط فراانسانگرایی، پساانسانگرایی و جنبشهای دینی جدید ضروری است.
آزادی مذهبی در 20 کشور از سال 2000 تا 2022. مطالعه ما با استفاده از یک مدل دقیق که اثرات خاص مربوط به کشورها و تغییرات سالانه را ادغام می کند، یک تحلیل تجربی گسترده از چگونگی ارتباط هوش مصنوعی با آزادی مذهبی ارائه می دهد. نتایج حاکی از تأثیر منفی قابل توجه هوش مصنوعی بر آزادی مذهبی است. علاوه بر این، این مطالعه عوامل کلیدی مؤثر بر آزادی مذهبی را روشن میکند و یک همبستگی مثبت را با عناصری مانند رشد اقتصادی، ثبات سیاسی و سطح تحصیلات آشکار میکند. با این حال، همچنین مشاهده شد که افزایش دیجیتالی شدن رابطه منفی با آزادی مذهبی دارد. این نتیجهگیریها با یافتههای روش تعمیمیافته سیستم تخمین گشتاور، که قویاً از نتایج اولیه ما پشتیبانی میکنند، تقویت میشوند. در نتیجه، این مطالعه نشان می دهد که رابطه بین هوش مصنوعی و آزادی مذهبی پیچیده است و توسط عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی شکل می گیرد. یافتههای ما بر ضرورت توجه اندیشمندانه به تأثیرات اجتماعی گستردهتر هوش مصنوعی، بهویژه در مورد حقوق اساسی بشر مانند آزادی مذهبی تأکید میکند.
هوش مصنوعی به ندرت خارج از اخبار یا تصور عمومی است. تصاویر ترمیناتورهای چشم قرمز گزارش های مطبوعاتی از پیشرفت های افزایشی در تشخیص پزشکی، تشخیص چهره، پردازش زبان طبیعی و روباتیک را نشان می دهد. چنین پیشرفتهایی جامعه را از طریق تأثیرات قابل اندازهگیری بر تصمیمگیریها و فرصتهای افراد متحول میکنند. دین و هوش مصنوعی: مقدمه، حوزهای نوظهور را با رویکرد مطالعات دینی بررسی میکند، با استفاده از روشهای انسانشناسی فرهنگی و دیجیتالی برای نشان دادن درهمتنیدگیهای دین و هوش مصنوعی، تصورات ما از این اشیاء و ایدههای ما درباره آیندهگرایانه یا آرمانشهری آنها. این به موضوعات کلیدی، از جمله موارد زیر میپردازد: چگونه ادیان مستقر خلقت را درک میکنند و هوش مصنوعی شبیه انسان را در آن قرار میدهند. چگونه گروههای سکولار و حتی «آتئیست جدید» هوش مصنوعی را ابزاری برای رهایی از تکامل انسان و دین میدانند.
جهانی شدن و اموزش در ارای متفکران ایران
به عقیده برخی متفکران ایران، جنبش های اجتماعی از طریق انتقال خشم و پیام های امیدوارکننده شکل می گیرند. ساختار ویژه ارتباطات در یک جامعه خاص به شدت جنبش های اجتماعی را شکل می دهد. به عبارت دیگر، جنبشهای اجتماعی و سیاسی، اعم از سرکش یا غیرسرکش، تأثیرات زندگی در فضای عمومی را تجربه میکنند. فضای عمومی فضای تعامل اجتماعی معنادار است که در آن عقاید و ارزشها شکل میگیرند، منتقل میشوند، حمایت میشوند یا مقاومت میکنند. فضایی که در نهایت به بستری برای عمل و واکنش تبدیل میشود، دلیلی است که در طول تاریخ، کنترل ارتباطات اجتماعی در دست مقامات ایدئولوژیک و سیاسی بوده و در کنار ثروت، منبع اصلی قدرت اجتماعی تلقی شده است. در تشریح روند تحولات اجتماعی در عرصه عمومی مدرن که توسط شبکه های ارتباطی شکل می گیرد، یک نمونه مهم از نافرمانی، حرکت های لحظه ای مقاومت در برابر اشتباهات سیاسی است که اغلب می تواند با توجه به چند منظوره و قابلیت های شبکه، از تنفر در سیاست نافرمانی بکاهد و قابلیت های شبکه ای تلفن های همراه را تغییر دهد.
جنبشهای اجتماعی جدید از طریق تعامل با رسانهها و افکار عمومی جهانی رویکرد عملیتری اتخاذ کردهاند. امروزه استفاده از فناوری دیجیتال برای بسیج اطلاعات، سازماندهی جلسات آنلاین و هماهنگی اعتراضات خیابانی در جنبش های درون سیستمی ضروری است. افراد دارای علایق، دیدگاه ها و هویت های مشترک با سایر اعضای گروه خود هستند. این یک چشم انداز مشترک ایجاد می کند که مردم حول آن جمع می شوند. اینترنت فضاهای جدیدی را برای ارتباط و بسیج این شبکه ها فراهم می کند. (میترا، 1380). به عقیده کاستلز، جنبشهای سیاسی جدید از طریق هماهنگی داخلی بین گروههای کوچک در جنبشهای سیاسی و نیز شکلگیری نظرات بیرونی جنبش، از طریق اینترنت، سیاست هویت شبکهای را شکل میدهند (کاستلز، 1997). اینترنت می تواند به ویژه برای گروه های خارج از مرزهای نهادهای عمومی سنتی یا سازمان های سیاسی سودمند باشد زیرا به طور قابل توجهی هزینه ها و موانع سازماندهی کنش جمعی را کاهش می دهد (ون آلست و والگریو، 2004، 87). از مزایای استفاده از این فناوری می توان به هزینه کم، سرعت انجام کار و گستردگی آن بدون نیاز به ملاقات حضوری در زمان و مکان و در دسترس بودن آن برای همه اشاره کرد. رسانههای رسمی به تجهیزات ویژه و حضور رسمی خبرنگار در محل تظاهرات و رویدادها نیاز دارند، اما رسانههای غیررسمی بزرگ اخبار و تصاویر را به دنیا مخابره میکنند و باعث واکنشهای مردم در سراسر جهان میشوند. در واقع این وضعیت و بستر جدید ایجاد شده توسط فناوری دیجیتال، امکان ارتباط و هماهنگی اعتراضات مدنی خود را بدون داشتن سازمان و تخصص خاص برای مردم عادی فراهم کرده است.
در حالی که در راهبرد اسلامی، توسعه از یک سو متضمن «عمران الارض» است که استفاده بیرویه از طبیعت را نفی میکند، و از سوی دیگر تعالی و کرامت انسانی را در بر میگیرد، جمع بین دنیا و آخرت را تضمین میکند و توسعه اقتصادی و فرهنگی را به طور همزمان مورد توجه قرار میدهد، میتوان گفت که سبک زندگی معیار، شاخص و نمادی برای هویت دینی، اعتقادی و ارزشی فرد و جامعه است. با مطالعه نوع معماری، پوشش، اوقات فراغت، نوع استفاده از محتوای رسانه و نوع رسانه، روابط خانوادگی و اجتماعی، موسیقی، ارتباطات شهروندی، دکوراسیون خانه و امثال آن، میتوان به کیفیت باورها و ارزشهای افراد پی برد. به تعبیر زیبای علامه مجلسی، ظاهر، عنوان و نمایشگر باطن است (مجلسی، 1403 ق، جلد 66: 365). در وضعیت کنونی که وضعیت بشر دچار بحران شده، مسائل بیپاسخ فراوانی برای انسان مطرح شده است که گفتمان غرب (لیبرال دموکراسی) پاسخی برای آنها ندارد. این وضعیت، فرصتی برای بازگشت ادیان است. از این رو میتوان گفت در شرایط کنونی، «در جهان غرب، بحران تمدن جدید ـ بحرانی که فرآورده غرب است ـ به کاملترین وجه، محسوس و مشهود است؛ زیرا با ورشکستگی اجتماعی و بحران زیستمحیطی مرتبط است. در جهان غرب، راهحلهایی برای این بحران پیشنهاد میشود که مشتمل بر همان اسباب و عواملی هستند که این بحران را موجب گشتهاند» (نصر، 1385: 42). این وضعیت، موجب سرگشتگی انسانها شده است. این فرصتی است که انسانها به سنّتهای خود باز گردند. چنانچه در غرب، یکی از راهحلهای بحران زیستمحیطی را بازگشت به فضائل سنتی میدانند. در این شرایط، ادیان جهانی در عرصه زندگی احیاء میشود. دین اسلام به منزله مکتبی که در آن به مقتضیات زمان توجه شده است، جایگزین مناسبی برای حل بحرانهای کنونی جهان محسوب میشود. برخی اندیشمندان بر احیای مجدد ادیان در سطح زندگی بشر صحه گذاشتهاند. جف هینس با بیان سابقه جوامع مذهبی فراملی مسیحی و اسلامی پیش از ظهور دولتهای متمرکز سکولار بیان کرده است: «با این حال، اهمیت سیاسی دین در سیاست بینالملل که از آغاز قرن هفدهم به طور فزایندهای رنگ باخته بود، بار دیگر در اواخر قرن بیستم به مدد فرایند جهانی شدن و متعاقب آن، انقلاب ارتباطات به دوران اوج سیاسی خود رسید (هنیس، 1381: 390). در این شرایط اسلام نه تنها به سادگی میتواند محور اصلی زندگی انسان مسلمان قرار گیرد و انسجام اسلامی را به وجود آورد، بلکه برای تمام بشر، پیام صلح، دوستی، عدالت، امنیت و آرامش را دارد. این موضوع از آنجا نشأت میگیرد که ادیان به فطرت انسان توجه دارند و «فطرت الهی انسان که پذیرای وعدهها و بشارتهای الهی است، محدود به فضا و زمان خاص نیست. مخاطب ادیان به ویژه اسلام، انسان به ماهو انسان است. گسترش ادیان، حاصل قلمروزدایی از منظر «شولت»، جهانی شدن، همان فرایند قلمروزدایی است که اکنون به دوران اوج خود رسیده است. این امر، ظرفیتها و قابلیتهای فراوانی برای جهانی شدن واقعی اسلام در مقابل جهانی شدن غیرواقعی و مصنوعی غرب ایجاد میکند. «جهانی شدن حقیقی بر انسانشناسی و فلسفه تاریخ خاص مبتنی است و با هر انسانشناسی سازگار نیست. بدون باور به جوهر و غایتی برای انسان یا دستنیافتنی دانستن این ذات و جوهر و غایت برای انسان و عدم باور به مبانی این جوهرگرایی که به اصلگرایی و خالقگرایی برمیگردد، نمیتوان مدعی جهانی شدن و عامگرایی مرتبط با آن شد» (افروغ، 1387: 22). در این نگرش، لایههای زیرین فرهنگ همچون جهانبینی و ارزشها اهمیت بسیار بیشتری دارد و «به میزانی که جهان کنونی به خدا، انسان، ذات و غایت او و به فلسفه تاریخ منبعث از آن و در مرتبت بعدی، اصول اخلاقی و رفتاری منتج از آن باور داشته باشد، میتوان درباره جهانی بودن واقعی آن داوری کرد» (هنیس، 1381: 387).
جهانی شدن و بومی گرایی از منظر رویکرد جهان محلی شدن؛ا یــن دیــدگاه، فرهنگهای خاص بــا فرهنگ عام جهانی وارد داد و ســتدی پیچیده شــده و در عین حفظ خاصیت خود، از مزایای فرهنگ جهانی نیز بهره مند و آنها را نیز بهرهمند می گردانند. در این رویکرد عرصه فرهنگی جهان، عرصه تحمیل، تسلیم، تهاجم، همگونی و یا گاهی مقاومت مســالمت آمیز نیست، بلکه عرصه داد و ستد، فصل و وصل، همگونی و ناهمگونی و انطباق موقعیتهای محلی با فرایند جهانیشدن است. (عبدالهی، 1395) از بعد تاریخی، این رویکرد در نظریه دهکده جهانی مارشال مکلوهان مبتنی بر پدیده های در حال ظهور دهکده جهانی و تغییرات چشــمگیری که با توســعه رسانه های الکترونیکی جدید در جوامع سراسر جهان رخ داد، ریشه دارد. حدود 20 سال پــس از دهکده جهانی مکلوهان )1983(، مفهوم بازار جهانی رایج و شــرکتها، برای ایجاد و فروش محصولات جدید در سراســر جهان، از این بازار اســتفاده کردند. در سال ،3 بیان کرد که جهانی شدن به آن معنا نیست که درخواست برای کنچی اوهمای تولیــد کالایی جهانی، وظایف محلی ها و تولید محصولات محلی را از بین ببرد. از اینرو، در اواخر دهه 1990 و اوایل 2000 رواج یافت و این اســتراتژیهای جهان محلی شــدن ،درواقع، وقتی رؤسای شرکتهای اصطلااح شــکل گرفت آمریکایی در دفترهای شــان صرفاً دنبال استانداردسازی و تولید کالاهای یکسان بودند. توسط بازاریابان متوجه شدند که محصولات جهانی آنها باید با شرایط فرهنگی و محلی و ارزشهای هر منطقه و کشــوری، سازگاری داشته و برای تولید و فروش کالایهایشان، نسبت به آنها احساس مسئولیت کنند. تغییر منوی فستفود بین المللی مکدونالد برای سازش با ذائقههای محلی در هر منطقه نشانگر این واقعیت است. جایگاه بومیگرایی در رویکرد جهانمحلیشــدن: رابرتسون معتقد است که محلی شدن و جهانی شــدن به عنوان بخشــی از به هم پیوستگی و اتصال جهانی، با هم مرتبط و متحد شدهاند، بهگونهای که تجربیات جوامع، جهانشمول شده و بیش از آن، آرزوی منطقهای و محلی شدن از یکسو و آرزوی جهانیشدن از سوی دیگر رشد یافته است. )سلیمی، :1386) 285-286)بنابراین، اساساً بومی شدن جزء ویژگی ذاتی این رویکرد است. وقتی یک عنصر فرهنگی عام، در سطحی جهانی، وارد یک فرهنگ خاص می شود، ویژگی خاص بودگی آن فرهنگ و اقتضائات محلی را به خود میگ یرد. به عنوان مثال، دموکراسی به عنوان یک ارزش جهانشــمول عام، زمانی که وارد جامعه مذهبی ایران شد معنا و مفهوم آن، از اقتضائات فرهنگ ملی و مذهبی ایران تأثیر پذیرفت. در این رویکرد، جذب و انطباق از فرهنگها، امری یکطرفه نیست، بلکه امری متقابل و دوطرفه است و این بستگی به غنای فرهنگ یک جامعه دارد. )نش، :1382 111). بر اساس این رویکرد، جهانی شدن همواره در چهارچوبی محلی به وقوع میپیوندد و نظام آموزشــی به عنوان امری محلی، فرایندها و تحوالت جهانی را متناسب با چارچوب محلی منعکس می کندنظام آموزشــی برای بهبود کارایی خود، باید چشم انداز برنامهریزیهایش صرفاً محدود به تحوالت داخلی نباشد؛ بلکه با نظر به تحوالت جهانی و لحاظ کردن ارزشهای فرهنگی و توجه به تعامل دو امر جهانی و محلی باشد تا دانش آموزان توانایی زیســتن در این جهان درهم تنیده را داشته باشند. نظامهای آموزشی نیســت. محلیگ رایی، به الزامات محلی و محیطی در سیاستگذاری علمی و سرمایه گذاری برای آن، تأكید دارد. در این دیدگاه، نظام معرفت برخاســته از نظام هستی شناسی اجتماعی و به كار ســامان اجتماع میآید«. )موســوی، :1389 361( بنابراین، چهارچوب محلی، به عنوان شــیوهای برای بهرهبرداری نظام آموزشــی از تحوالت جهانی در حیطه تعلیم و تربیت اســت که باعث زایندگی آن میشــود، زیرا در برابر پدیدههای جهانی، رویکردی منفعلانه و غیرفعال به خود نمی گیرد. بروز و ظهور پدیدههایی مثل »آموزش و پرورش بینالمللی« و شــکل گیری مجامع فراملی دانشــمندان و دانشــگاهیان از طریق گســترش ارتباطات فراملی، محصول این همگرایی فرهنگی جهانی اســت. )خانیکی، 1392) درواقع، این رویکرد ســعی می کند از طریق جهانی شــدن، به ســاختارهای کوچک اهمیت دهد و آنهــا را جهانی کند. این مکتب برای پیشــرفت و ترقی جامعه مدنی جهانی و یا جامعه شــبکه ای، بهترین الگو را در مدرسه محوری، مشارکت از پایین، احترام به ذهنیت افراد و خلاقیت آنها می داند که به دنبال ساختارشکنی دولت تمرکزگرا و یکسان ساز است.
قانونگذاران دین حق داشتند هرگونه ادعای حقوق بشر را به عنوان یک ایدئولوژی کامل رد کنند. حقوق بشر - حقوق سرد - گرما، تعلق، دسترسی، معنا نمی بخشد، نیاز به عشق، دوستی، خانواده، خیریه، مهربانی، فداکاری، تقدس یا جبران خسارت و بخشش را رد نمی کند (باومن، 1998). اما اگر حقوق بشر کافی نباشد، حداقل ضروری است. حقوق بشر یک ایدئولوژی جانشین جامع نیست، بلکه حقوق برای شکوفایی ارزش های دیگر، حاوی دین، اجباری است. حقوق بشر نه تنها از مذاهب دفاع می کند، بلکه اکنون در مواردی که خود دین گاهی ناکافی است، در خدمت اخلاق دینی نیز هست. حقوق بشر حداقل یک «الهیات» تکمیلی برای جوامع کثرت گرا، شهری و سکولار است. در اینجا ادیان می توانند ایده حقوق بشر را به عنوان تأیید ارزش های خود بپذیرند، اگر نپذیرند و می توانند خود را وقف حوزه های گسترده تر و عمیق تری کنند که فراتر از مخرج مشترک حقوق بشر است (بک، 1999). ادیان ممکن است، از آنجایی که ایده حقوق بشر برای پیش بینی کافی، تضاد بین حقوق و تکالیف، بین فرد و جامعه، بین مادیات و روحیات، تضادهایی را پیش بینی کنند. گرچه هیچ هماهنگی بین مذهبی و الهیات، یا بین دیدگاه سنتی و مدرن در مورد انسان و جهان وجود ندارد. است.
بخش دیگری از ادبیات مذهبی و مطالعات زمانی، گرچه اغلب قضاوتهای منفی زیادی دارد، ارتباط بسیار نزدیکتری را بین آنها مشاهده میکند. همانطور که قبلاً قابل توجه بود، این بینندگان تقریباً همیشه در مورد تداعیهای متنوع جهانیشدن، به ویژه دیدگاههای گفتوگویانه و معکوس بحث میکنند (توئیس، 2018). پیشبینیها برای خودیهای مذهبی اساساً توسط مخالفان محدود نمیشود. برخی از نویسندگان الهیات محور بحث می کنند که دین نقشی حیاتی در دستکاری جهانی شدن ایفا می کند. این که تأثیرات نامطلوب جهانی شدن بر ضرورت ارزش اخلاقی مثبت جهانی که ادیان می توانند پیشنهاد کنند تأکید می کند. مبارزات هانس کونگ در این جهت احتمالاً شناخته شده ترین است. از نظر او، نه تنها کل جهان متضمن هدایت اخلاقی بینالمللی است، بلکه گسترش امور اخلاقی و گفتوگو بین مذاهب جهانی کلید توسعه این اخلاق است. این ترکیب، درک مذاکره ای از جهانی شدن را هدایت می کند، که کونگ آن را با چندین نویسنده دیگر تعیین می کند. در اینجا به دین نشان میدهد: توانایی یک کل جهانی شده بر اساس مشارکت دین متفاوت است، اما این مشارکت شامل بسیاری از ادیان محدود است که موفق میشوند یکدیگر را در یک رابطه مطمئن درک کنند. وحدت و کثرت بخش اساسی جهان است. این فرض اساسی پروژه اخلاقی جهانی کیونگ بر ظواهر کلی این نکته تأکید می کند که چگونه مشارکت در بحث جهانی شدن، که مذهب را نادیده نمی گیرد، برای درک تأثیر آن در این روش دنبال می کند: به عنوان یک ویژگی مهم جهانی شدن، منعکس کننده ویژگی های فشار فعال بین جهانی شدن و جامعه بومی بین ناهمگونی و همگنی خاص و بین ناهمگونی و همگنی خاص است. دیدگاه کثرتگرایانه از جهان مجموعهای از نظامهای واحد است که در آن تمرکز بیشتری به تفاوت یا انعطافناپذیری جهانبینیهای مختلف میشود (هینز، 2006). مدل برخورد تمدنها، که توسط ساموئل هانتینگتون شهرت دارد، نمایشی از نسخه منفی مبتنی بر این ایده - نه کاملتر - است که تمدنهای شبه مهم با ویژگیهای معین به طور عقلانی قبل از یک چارچوب جهانی شده وجود دارند که میتوانند آن را درک کنند (شولمن، 1998). از سوی دیگر، ادراکات کثرتگرایانه مثبت، حتی گونههای اندکی از تنوع واحد هستند: ارزش حضور کثرتگرا و برابریخواهانه در اینجا به سادگی بیشتر مورد تأکید قرار میگیرد.
رهبران مذهبی استدلال کرده اند که مردم کشور خواستار مدرنیزه شدن جامعه هستند و هوش مصنوعی راهی برای پاسخگویی به این فراخوان ها و در عین حال حفظ ارزش های سنتی بود. آنها امیدوارند که فناوری پیشرفته بتواند به آنها کمک کند تا متون اسلامی را سریعتر منتشر کنند و به احکام دینی، موسوم به فتوا، همگام با جامعه به سرعت در حال توسعه ایران همگام شوند. روباتها نمیتوانند جایگزین روحانیون ارشد شوند، اما میتوانند دستیار مورد اعتمادی باشند که میتواند به آنها کمک کند به جای ۵۰ روز در ۵ ساعت فتوا صادر کنند». قطبی با بیان اینکه «جامعه امروز طرفدار شتاب و پیشرفت است»، گفت: نهاد دینی نباید با تمایل ایرانیان برای سهیم شدن در پیشرفتهای فناوری جهانی مخالفت کند. با این حال، بدبینان تاکید کردند که چگونه استفاده از هوش مصنوعی ممکن است برای سیستم حقوقی پیچیده اسلام چالش برانگیز باشد. برخی از افراد ابراز نگرانی کرده اند که هوش مصنوعی نمی تواند پیچیدگی احکام دینی یا ارزش های افاده شده توسط روش های یادگیری سنتی را درک کند. علیرغم این چالشها، استدلال کرد که ابتکار عمل در قم نشانه آن است که نهاد دینی ایران مایل به پذیرش فناوریهای جدید برای ماندن در دنیای مدرن است. باید استدلال کرد که در حالی که ابزارها تغییر میکنند، اهداف ثابت میمانند، اصرار داشت که هوش مصنوعی لزوماً منجر به همسو شدن ایران با دیدگاههای سکولار غرب نمیشود. او گفت: ما روی بومیسازی استفاده از فناوری کار میکنیم زیرا ارزشهای فرهنگی ما متفاوت است. باید متفکران و آموزش های دینی با اتخاذ هوش مصنوعی می توانند کارایی آموزش، پژوهش و تبلیغ دینی را افزایش دهند. با این حال، این تحول مستلزم مدیریت دقیق و بررسی مستمر ابعاد اخلاقی، فقهی و اجتماعی هوش مصنوعی است.تلفیق دانش سنتی حوزوی با فناوری های نوین فرصتی را برای ایجاد یک الگوی اسلامی-ایرانی برای استفاده مسئولانه از فناوری فراهم می کند . هوش مصنوعی میتواند متون دینی را تحلیل کرده و مفاهیم پیچیده را به زبان سادهتر توضیح دهد و میتواند محتواهای دینی را به صورت شخصیسازی شده برای هر فرد ارائه دهد و فرایند یادگیری را موثرتر کند. هوش مصنوعی میتواند به ایجاد جوامع آنلاین برای گفتگو و تبادل نظر درباره مسائل دینی کمک کند و در نهایت بهعنوان یک ابزار مفید در مطالعه و بررسی دین مورد استفاده قرار گیرد، اما نمیتواند جایگزین تفکر انتقادی، تجربه شخصی و ارتباط با انسانهای دیگر در زمینه دین شود. هوش مصنوعی میتواند در تقویت و تسهیل تجربه معنوی انسان، دسترسی به اطلاعات، مدیتیشن و مراقبت و ارتباط با جوامع معنوی نقش داشته باشد. تجربه معنوی یک پدیده انسانی است که در قلب و روح انسان ریشه دارد و به رشد و تکامل شخصی کمک میکند.
نتیجه گیری
بسیاری از تحلیل گران دینی جهانی شدن، جهانی شدن را فرآیندی می دانند که عملاً همگن، اقتصادی و امپریالیستی است. آنها ادراک مردم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند و جهانی شدن را از یک چالش ترسناک به نمایش شر در جهان ما ارزیابی می کنند. از بسیاری جهات، جهانی شدن در این تقسیم بندی مطالعات، اصطلاحی است که جایگزین آن چیزی است که به عنوان یک نظام سرمایه داری یا اصطلاحات مرتبط سرکوب شده است. در نتیجه، جهانی شدن باعث ایجاد خشونت و سرکوب ناعادلانه بیشتر مردم در سراسر جهان می شود. این امر فرهنگهای بومی و محلی را میترساند و دردسر شدیدی را برای زنان ایجاد میکند. این دلیل اصلی محرومیت از محیط بینالمللی و ملی و باز هم آسیب رساندن به انبوه نوع بشر است. این ادراکات بر محور الهیات به نمایندگان یک عرف مذهبی خاص محدود نمی شود. برای مثال، مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، بوداییها و افرادی که عقاید بومی را بیان میکنند، همگی بر قضاوت انتقادی جهانی شدن توافق دارند. و به دور از دیدگاه مذهبی معمولی، چنین مواردی در ادبیات کاملاً رایج است، صرف نظر از اینکه هر کدام مذهبی یا غیر مذهبی شناخته شوند. جهانی شدن نشاندهنده «ارتباط بین فناوریها» است. این فناوری ها به سرعت جهان را به یک "دهکده جهانی" تبدیل کرده اند. هیچ کشوری نمی تواند در انزوا زندگی کند بدون اینکه به دنبال تأثیر روندهای جهانی و تغییر در همه زمینه های زندگی باشد. آموزش مهمترین ابزار توسعه ملی است. بنابراین این عصر دانش تأثیر زیادی در آموزش دارد. آموزش معلمان مغز همه رشته های آموزشی است زیرا آموزش را برای تربیت معلمان آینده ارائه می دهد. همچنین مادر همه حرفه هاست. مانند سایر مشاغل، جهانی شدن نیز بر آموزش معلمان تأثیر می گذارد. رابطه تاثیر هوش مصنوعی بر آموزش های دینی، حاکی از تأثیر منفی هوش مصنوعی بر آزادی مذهبی است.. تحلیل دادههای نشاندهنده همبستگی مثبت بین آزادی مذهبی و متغیرهایی مانند توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی و سطح تحصیلات است. نتایج همچنین نشان میدهد که افزایش دیجیتالیسازی بر آزادی مذهبی تأثیر منفی میگذارد. رابطه بین هوش مصنوعی و آزادی مذهبی پیچیده است و تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی است.
در عصر دیجیتالی شدن فزاینده، برای سیاستگذاران ضروری است که بین پیشرفت های تکنولوژیکی و حمایت از آزادی مذهبی تعادل برقرار کنند. این امر ممکن است نیاز به تصویب قوانین سختگیرانهتر حفظ حریم خصوصی و مقررات نظارتی برای جلوگیری از سوء استفاده از فناوریهای دیجیتال به شیوههایی باشد که میتواند اعمال مذهبی را محدود کند یا منجر به تبعیض علیه گروههای مذهبی خاص شود. سوم، با توجه به همبستگی مثبت شناسایی شده بین توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی و آزادی مذهبی، پیشنهاد می شود که سیاست های متمرکز بر ارتقای رشد اقتصادی و ثبات سیاسی می توانند به طور غیرمستقیم به افزایش آزادی مذهبی کمک کنند. استراتژیهای اقتصادی با هدف تقویت رشد و کاهش فقر، در کنار حفظ یک فضای سیاسی باثبات، میتواند محیطی را ایجاد کند که از تساهل و آزادی مذهبی حمایت کند. در نهایت، با توجه به ارتباط مثبت بین سطح تحصیلات و آزادی مذهبی، سرمایه گذاری قابل توجه در آموزش بسیار مهم است. سیاست های آموزشی نه تنها باید در جهت گسترش دسترسی به آموزش باشد، بلکه باید برنامه های درسی را نیز ادغام کند که تساهل و درک باورهای مذهبی متنوع را ترویج می کند. آموزش نسل جوان در مورد اهمیت آزادی مذهبی و تأثیرات اجتماعی فناوری هایی مانند هوش مصنوعی گامی حیاتی در جهت پرورش جامعه ای فراگیرتر و بردبارتر است.
برخی از نظریه ها دین را به عنوان یک نهاد چند ملیتی یا جهانی ارزیابی می کنند که ظواهر متعدد آن عمدتاً مستقل از ساختارهای سیاسی و اقتصادی است که مناطق مختلف جهان را به گونه ای به هم متصل می کند (هینز، 2014) مانند تجارت جهانی، روابط بین المللی، رسانه ها، ورزش، رسانه ها، ارتباطات و گردشگری (اسپین و همکاران، 2013). تأکید دوم، اما مرتبط با یکدیگر، تأثیر روشهای دینی بر بیان هویت و تمایل به ورود به جامعه بینالمللی، بهویژه در میان گروههای کماهمیت و پایینرفته است (لویت، 2001). رویکرد سوم حتی مضاعف می شود و تلاش می کند نشان دهد که چگونه ترتیب، اصلاح و همچنین توزیع ادیان به خودی خود جنبه داخلی جهانی شدن بود. از این منظر، آنچه اکنون به عنوان انواع متمایز برجسته دین و حتی تفسیر کهن الگویی از دین می بینیم، خود نتایج و تکرار رویه باستانی جهانی شدن است. اگرچه این سه منطقه به یک اندازه منحصر به فرد نیستند، اما می توان آنها را به صورت جداگانه برای اهداف ظاهری شمارش کرد. هر یک از آنها جهتگیری نظری متفاوتی دارند و تمایل دارند بر نشانههای واقعگرایانه گوناگون دین در جهان ما تمرکز کنند.
Article I. منابع و مآخذ
-خاتمی محمود. 1401. فلسفه هوش مصنوعی. تهران؛ علم
-خانیکی، هادی. 1383. هویتدرایران:رویکردسیاسیاجتماعیفرهنگیوادبیبههویت و بحراندرایران، تهران: جهاد دانشگاهی: .
-جمعی از نویسندگان. 1403. الهیات و هوش مصنوعی. قم. حوزه علمیه
خسروپناه، عبدالحسین،(1389). آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
-جهانیان، رمضان و مریم یعقوبیان. ( 1391 ) .سیاست های مدیریت بر آموزش در عصر جهانی شدن فصلنامه تخصصی علوم سیاسی. سال هشتم. شماره 21 .
-ربیعی زاده احمد، ،1400 کاربرد هوش مصنوعی در پژوهشهاي علوم اسلامی، فصلنامه ره آورد نور، شماره 75
-رشیدی نرگس. 1402. هوش مصنوعی در اسلام. تهران؛ حقوق بشر اسلامی
-رجبی آیت الله. -بررسی مزایاي استفاده از هوش مصنوعی در فرآیند اجتهاد .روابـط عمـومی موسسـه امـام خمینـی (ره) (iki.ac.ir)
-شجاعی زند، علیرضا . 1384. مدلی برای سنجش دینداری«، مجلهجامعهشناسیایران، شماره 64.
-ظفري، مصطفی و اسماعیلی، علی و صادقی نیارکی، ابوالقاسم،1400، مروري بـر کاربردهـاي هـوش مصـنوعی و واقعیـت مجازي در آموزش.
فیرحی، داود، 1391. فقه و سیاست در ایران معاصر، تهران: نشر نی،
-قائمی نیا علیرضا. 1403. دین و هوش مصنوعی. تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
-کیسینجر و دیگران. 1403. هوش مصنوعی و آینده بشریت. ترجمه قهرمان پور. تهران؛ مرکز
-لیوتار، ژان فرانسو ا. ( 1381 ). وضعیت پست مدرن. حسینعلی نوروزی. تهران: نشر گام نو.
-مقیمی فیروز آباد، معصومه و آل امین، علیرضا، ،1398 آینده پژوهی هوش مصنوعی در آمـوزش و پـرورش ایـران،هفتمین همایش ملی پژوهش هاي مدیریت و علوم انسانی در ایران، تهران
-نیوی و دیگران . 1403. هوش مصنوعی و آموزشهای دینی. تهران؛ جهاددانشگاهی
-Ameli, S. R (2002), Globalization and british Muslim identity, London: Ic As Press
-Applied Artificial Intelligence: A Handbook For Business Leaders، Mariya Yao، Adelyn Zhou، Marlene Jia ،٢٠١٩.
-Shaw, Michael; Subramaniam, Chandrasekar; Tan, Gek Woo; and Welge, Michael.
Knowledge management and data mining for marketing. Decision Support Systems. Vol. ٣١,Issue ١. ٢٠٠١.
-. Thomas Keenan, “Mobilizing Shame,” South Atlantic Quarterly 103, no. 2/3 (2004), p. 447.
- Keenan explores the relationship between ethics and responsibility in even greater detail in his Fables of Responsibility (Stanford: Stanford University Press,1997).
-. Jacques Derrida cited in Michael Peters, “The Promise of Politics and Pedagogy in Derrida,” Review of Education/Pedagogy/Cultural Studies (in press).
-. Allen Feldman, “On the Actuarial Gaze: From 9/11 to Abu Ghraib,” Cultural Studies 19, no. 2 (March 2005), p. 212..
- Jürgen Habermas, Theory of Communicative Action, Vol. 2. Lifeworld and System: A Critique of Functionalist Reason, trans. Thomas McCarthy
(Cambridge, UK: Polity Press, 1987), p. 390.
-. Nick Couldry, “Media and the Problem of Voice,” unpublished paper (2009).
. Angela Davis, Abolition Democracy: Beyond
-Empire, Prisons, and Torture (New York: Seven Stories Press, 2005), pp. 128-129.
-Salzano, Massinmo (2003), Globalization of the Italian School of Public Finance,
University of Salerno.
[1] علوم سیاسی، داشنگاه ازاد، واحد تاکستان، تاکستان، ایران
[2] استادیار علوم سیاسی-دانشکده حقوق و علوم سیاسی. تاکستان. قزوین ایران(نویسنده مسئول)
shamsini_h@yahoo.com
[3] هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان
[4] animisme
[5] keperaliganya
[6] 2012router. link.springer.com.