بررسی مقایسه ای نظریات کارکنان دانشکدههای دانشگاه شیراز و دانشگاه علوم پزشکی شیراز در خصوص میزان آمادگی دو دانشگاه برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده
محورهای موضوعی : مدیریت آموزشی
کلید واژه: یادگیری سازمانی, سازمان یادگیرنده, دانشگاه شیراز, میزان آمادگی,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش بررسی نظریات کارکنان دانشکده های دانشگاه شیراز و دانشگاه علوم پزشکی شیراز در خصوص میزان آمادگی دو دانشگاه برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده بر اساس اصول سازمان یادگیرنده پیتر سنگه بود. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان دانشکده های دو دانشگاه ( شامل 470 نفر کارکنان دانشگاه شیراز و 302 نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز) بودند و تعداد نمونه (شامل 157 نفر کارکنان دانشگاه شیراز و 100 نفر کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز)با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی نشان داد که در زمینه مهارت های شخصی و مدل های ذهنی، بین کارکنان دو دانشگاه تفاوت معنی داری وجود ندارد و هر دو دانشگاه از این منظر آمادگی لازم برای تبدیل به سازمان یادگیرنده را دارند. در زمینه آرمان مشترک بین کارکنان دو دانشگاه تفاوت معنی داری وجود دارد و دانشگاه علوم پزشکی آمادگی لازم برای تبدیل به سازمان یادگیرنده را دارد؛ اما دانشگاه شیراز از این آمادگی برخوردار نیست. همچنین در زمینه یادگیری تیمی و تفکر سیستمی بین کارکنان دو دانشگاه تفاوت معنی داری وجود ندارد و هیچ یک از دو دانشگاه آمادگی لازم برای تبدیل به سازمان یادگیرنده را ندارند. در پایان پیشنهادها و محدودیت های این پژوهش نیز مورد بحث قرار گرفته است.
The purpose of this study was to carry out a comparative study of the staffs’views of the Shiraz University and Shiraz Medical Sciences University concerning the degree of readiness for becoming learning organizations based on the Senge’s learning organization principles. This research was a descriptive survey. The population of this research consisted of the staff of Shiraz University and Shiraz Medical Sciences University (470 employees of Shiraz and 302 employees of Medical Sciences). The sample included 257 individual employees of both Shiraz University and Shiraz Medical Sciences University staff. The method for selection of the sample was random sampling. The method used for analysis of the data was independent t-test. The results showed that there was not any significant difference found in the views of the staff of both universities concerning the Personal Mastery and Mental Models. There was a significant difference found in the views of the staff of the two universities concerning the Shared Vision, but Shiraz University staff did not show readiness for becoming a learning organization. There was not any significant difference found in the views of the staff of both universities concerning the Team Learning and System Thinking, but neither of them showed readiness to become a learning organization.