واکاوی نقش فقر برگسترش توسعه مالی درکشورهای منتخب
محورهای موضوعی : دو فصلنامه علمی - تخصصی اقتصاد توسعه و برنامه ریزی
1 - عضو هیئت علمی گروه اقتصاد و حسابداری،دانشکده مدیریت و اقتصاد و حسابداری،دانشگاه هرمزگان،بندر عباس،ایران
کلید واژه: توسعه مالی, فقر, درجه باز بودن تجاری, مدل پانل آستانهای,
چکیده مقاله :
فقر و نابرابری ادرآمدی یک معضل همیشگی است که همواره چالشهایی را برای جوامع به وجود آورده است. در این مطالعه به بررسی نقش فقر به عنوان یکی از شاخص های نابرابری درآمدی و اقتصادی برگسترش توسعه مالی پرداخته شده است. علاوهبراین پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجارت کشورها بستگی دارد یا به عوامل دیگر بستگی دارد. برای نیل به اهداف مذکور، از مدل پانل آستانهای برای ۳۵ کشور در حال توسعه و توسعه یافته طی دوره زمانی 2021-2000 استفاده شده است. همچنین به منظور اجتناب از مشکل درونزایی از روش 2SLS و بکارگیری متغیرهای ابزاری استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که تا وقتی درجه باز بودن تجاری از ۷۱ درصد کمتر باشد، افزایش فقر موجب کاهش شدیدتر توسعه مالی در اقتصاد میشود و زمانی که درجه باز بودن بیشتر از ۷۱ درصد باشد، افزایش فقر موجب کاهش کمتری در توسعه مالی میشود. همچنین نتایج برآورد مدل نشان میدهد که لگاریتم درآمد سرانه، پسانداز و تراکم جمعیت تاثیر مثبت و معنیداری بر توسعه مالی دارند.نتیجهگیری کلی بیانگر آن است که افزایش درجه باز بودن اقتصاد موجب کاهش اثرات محدودکننده فقر برگسترش توسعه مالی میشود.
Poverty and economic inequality is a permanent problem that has always created challenges for societies. In this study, the role of poverty as one of the indicators of economic inequality in the spread of financial development has been investigated. In addition, the current research seeks to answer the question whether the impact of poverty on financial development depends on the level of trade openness of countries or depends on other factors. To achieve the aforementioned goals, a threshold panel model has been used for 35 developing and developed countries during the time period of 2000-2021. Also, in order to avoid the endogeneity problem, the 2SLS method and the use of instrumental variables have been used. The results indicate that as long as the degree of commercial openness is less than 71%, the increase in poverty causes a sharper decrease in financial development in the economy, and when the degree of openness is greater than 71%, the increase in poverty causes a smaller decrease in financial development. Also, the results of the model estimation show that the logarithm of per capita income, savings and population density have a positive and significant effect on financial development. The general conclusion indicates that increasing the degree of openness of the economy reduces the limiting effects of poverty on the expansion of financial development.
_||_
واکاوی نقش فقر برگسترش توسعه مالی درکشورهای منتخب 167
واکاوی نقش فقر برگسترش توسعه مالی درکشورهای منتخب
سعید ایرانمنش1
چکیده
فقر و نابرابری ادرآمدی یک معضل همیشگی است که همواره چالشهایی را برای جوامع به وجود آورده است. در این مطالعه به بررسی نقش فقر به عنوان یکی از شاخص های نابرابری درآمدی و اقتصادی برگسترش توسعه مالی پرداخته شده است. علاوهبراین پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجارت کشورها بستگی دارد یا به عوامل دیگر بستگی دارد. برای نیل به اهداف مذکور، از مدل پانل آستانهای برای ۳۵ کشور در حال توسعه و توسعه یافته طی دوره زمانی 2021-2000 استفاده شده است. همچنین به منظور اجتناب از مشکل درونزایی از روش SLS 2 و بکارگیری متغیرهای ابزاری استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که تا وقتی درجه باز بودن تجاری از ۷۱ درصد کمتر باشد، افزایش فقر موجب کاهش شدیدتر توسعه مالی در اقتصاد میشود و زمانی که درجه باز بودن بیشتر از ۷۱ درصد باشد، افزایش فقر موجب کاهش کمتری در توسعه مالی میشود. همچنین نتایج برآورد مدل نشان میدهد که لگاریتم درآمد سرانه، پسانداز و تراکم جمعیت تاثیر مثبت و معنیداری بر توسعه مالی دارند.نتیجهگیری کلی بیانگر آن است که افزایش درجه باز بودن اقتصاد موجب کاهش اثرات محدودکننده فقر برگسترش توسعه مالی می¬شود.
طبقه بندی G20:JEL،D63،C33
واژههای کلیدی: فقر، توسعه مالی، نابرابری درآمدی، مدل پانل آستانهای
1. مقدمه
فقر که یک مفهوم پرکاربرد و معنادار در همه کشورهای جهان است، نمودی از توسعهنیافتگی میباشد و به دلیل آثاری که به همراه دارد مشکلات زیادی را برای جوامع به وجود آورده است بطوریکه میلیونها نفر از مردم به دلیل فقر مطلق، قادر به تامین غذا، لباس و سرپناه برای خود نیستند، میلیونها کودک نمیتوانند آموزش باکیفیت دریافت کنند، همچنین مشکلات تامین خدمات بهداشتی، فقدان پسانداز و عدم وجود سرمایهگذاری ازجمله آثار فقر هستند که باید مورد توجه کشورها قرار گیرند (کولیر و دلار2، 2002). از این روی کاهش فقر در دستور کار مرکز توسعه بینالمللی و نیز استراتژیهای توسعه ملی قرار دارد (جینانگنون3، 2021).
افزایش توسعه مالی یکی از ابزارهایی است که سیاستگذاران در سطح ملی برای دستیابی به هدف کاهش فقر در نظر میگیرند. برخی از مطالعات تجربی نشان دادهاند که توسعه مالی عاملی مهم برای کاهش فقر است. میتوان این سوال را نیز مطرح کرد که آیا سطح فقر در یک کشور برای توسعه بخش مالی آن اهمیت دارد یا خیر. از این رو ادبیات مربوطه نشان داده است که فقر بر سرمایه انسانی(آذریادیس و استاچورسکی4، 2005؛ بین و همکاران5، 2013)، باز بودن تجارت (جینانگنون،2020) و تنوع محصول صادراتی (جینانگنون، 2019) تاثیر منفی دارد. این سه عامل یعنی سرمایه انسانی، باز بودن تجاری و تنوع محصول صادراتی عناصر مهمی برای توسعه بخش مالی هستند. انباشت سرمایه انسانی ارتباط مثبتی با توسعه مالی دارد (ابراهیم و ساره6، 2018؛ خان، گو و همکاران7، 2020) و مشخص شده است که باز بودن تجاری نیز بر توسعه مالی تأثیری مثبت دارد (کیم و همکاران8، 2010؛ ژانگ و همکاران9، 2015) همچنین تنوع محصول صادراتی به توسعه مالی مثبت منجر میشود (جینانگنون، 2021).
اگرچه فقر و نابرابری درآمدی یک پدیده جهانی است اما کشورهای در حال توسعه را بیش از سایر کشورها تحت تاثیر قرار میدهد. توجه اندک به تاثیر فقر بر توسعه مالی در ادبیات موضوع و همچنین عدم وجود مطالعات داخلی مربوط به این مبحث نویسنده را به بررسی تأثیر فقر بر توسعه مالی در کشورهای درحالتوسعه ترغیب کرده تا این خلا در ادبیات را پر کند. تجزیه و تحلیل یافتهها با استفاده از یک مجموعه داده متشکل از35 کشور در حال توسعه و توسعه یافته در دوره 2021-2000 به روش پانل آستانهای انجام شده است.
در بخش دوم چگونگی تاثیر فقر بر توسعه مالی و نیز پاسخ به این سوال که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجاری کشورها بستگی دارد یا خیر؟ مورد بررسی قرار خواهد گرفت، در این بخش همچنین برخی از مطالعات مرتبط با پژوهش ذکر شده است. الگوی پژوهش در بخش سوم معرفی میگردد. بخش چهارم یافتههای تجربی را ارائه کرده و بخش پنجم که پایان بخش پژوهش است به نتیجهگیری و پیشنهادات اختصاص دارد.
2. ادبیات موضوع
1-2. مبانی نظری
1-2-1. تاثیر فقر بر توسعه مالی
فقر که با کمبود، درماندگی و ناتوانی در زندگیِ درست شناسایی میشود (زلهر و راتناسیح10، 2021)، مردم را از لذت بردن از یک زندگی مناسب باز میدارد (گالبرایت11، 1958). درآمدهای پائین، رشد ثروت افراد را محدود میکند و میتواند آنها را در دام فقر بیاندازد (میرزا و همکاران12، 2019). فقر همچنین موفقیت کودکان را محدود میکند و خطر ترک زودهنگام مدرسه را افزایش میدهد (هیل و سندفورت13، 1995). به گفتهی هانسون و همکاران14 (2013) کودکان در خانوادههایی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین نسبت به خانوادههایی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالا، حجم ماده خاکستری مغز کمتری دارند. بنابراین چنین کودکانی با توجه به پائین بودن ماده خاکستری مغز برای پردازش اطلاعات و اجرای اقدامات، در مدرسه بیشتر در معرض مشکلات هستند و سرمایه انسانی کمتری را انباشته میکنند. علاوهبراین ملایناتان و شفیر15 (2013) بر تاثیر روانشناسی فقر بر والدین کودکان تاکید کرده و بیان داشتند که والدین فقیر از انجام سرمایهگذاریهای پرریسک (مانند آموزش و ارتقای سلامت فرزندانشان) پرهیز میکنند. تاثیر منفی فقر بر توسعه سرمایه انسانی بهویژه زمانی افزایش مییابد که افراد فقیر دسترسی محدودی به بازارهای اعتباری داشته باشند (بانرجی و دوفلو16، 2014؛ کاروالیو و همکاران17، 2016). بنابراین افزایش فقر باعث کاهش سرمایهگذاری افراد فقیر در سرمایه انسانی بهعنوان مثال آموزش و سلامت (لوپز18، 2006؛ ساچز19، 2005) و ایجاد نیروی کار نامولد یا کممولد میشود (برونیگ و مجید20، 2020) در این بین انباشت سرمایه انسانی برای توسعه مالی حیاتی است (خان و همکاران21، 2020؛ سیبل و همکاران22، 2015). شواهد تجربی نشان داده است که بهبود سطح تحصیلات، هم مشارکت در بازارهای مالی را افزایش میدهد و هم احتمال ورشکستگی و عدم پرداخت وام توسط افراد را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد (کول و همکاران23، 2014).
فقر بیشتر منجر به انباشت سرمایه انسانی کمتر ازجمله سطح آموزش پایینتر میشود. در عین حال از لحاظ نظری توسعه سرمایه انسانی میتواند با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش تقاضا برای خدمات و ابزارهای مالی، توسعه مالی را ارتقا دهد (حاتمی و شمسالدین24، 2016). بنابراین انتظار میرود که سطوح فقر بالاتر با سطوح پایینتر توسعه بخش مالی همراه باشد. از این روی فرض میشود که نرخهای فقر بالاتر با انباشت کمتر سرمایه انسانی توسعه مالی را کاهش میدهد. از سوی دیگر انتظار میرود که فقر در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای پیشرفته تاثیر منفی بیشتری بر توسعه مالی داشته باشد. به این دلیل که کشورهای پیشرفتهتر نسبت به کشورهای کمتر پیشرفته، منابع بسیار بیشتری (از جمله منابع مالی و منابع انسانی) برای کاهش اثر فقر بر توسعه مالی دارند (جینانگنون، 2021).
1-2-2. تاثیر فقر بر توسعه مالی با توجه به سطح باز بودن تجاری
مبارزه با فقر به عنوان یکی از اهداف اصلی سیاستها و راهبردهای توسعه تلقی میشود. در نتیجه نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، سیاستها و تلاشهای خود را در جهت کاهش فقر بکار میگیرند. این بخش بررسی میکند که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجاری کشورها بستگی دارد یا خیر؟. اثر نهایی فقر بر توسعه مالی 1- بستگی به جهتی دارد که فقر بر باز بودن تجاری تاثیر میگذارد 2- و نیز جهتی که باز بودن تجارت بر توسعه مالی اثر میگذارد. از یک سو، جینانگنون (2020) بر اساس شواهد تجربی بیان کرد که فقر به طور مثبت با باز بودن تجارت در کشورهای در حال توسعهی پیشرفته مرتبط است، اما سطح باز بودن تجارت را در کشورهای در حال توسعه کمتر پیشرفته (کشورهای فقیر) کاهش میدهد. از لحاظ نظری، چنین تاثیراتی به طور کلی از طریق کاهش منابع مالی و انسانی ناشی از فقر برای خانوارها و دولتها رخ میدهد. با اینحال شواهد توضیحاتی برای اثر باز بودن تجاری مثبت ناشی از فقر بیشتر در کشورهای در حال توسعه پیشرفته ارائه کرده است. این اثر بدین علت اتفاق میافتد که احتمالا این کشورها حتی در شرایط افزایش فقر، برای تامین منابع مالی به منظور توزیع مجدد درآمد به نفع مردم فقیر و ارائه یارانه به شرکتهای تجاری و فقرا ظرفیت بیشتری دارند. در این شرایط افراد فقیر برای افزایش مصرفشان تشویق میشوند و شرکتهای بازرگانی نیز تمایل دارند در فعالیتهای مرتبط با تجارت سرمایهگذاری کنند تا عملکرد صادراتی خود را در بازار تجارت بینالمللی افزایش دهند. در این دیدگاه، فقر بیشتر میتواند باعث باز بودن تجاری بیشتر شود. از طرفی در کشورهایی که دارای بخش مالی نسبتا توسعهیافته، مزیت نسبی در صنایع و متکی به تامین مالی خارجی هستند، باز بودن تجارت میتواند توسعه مالی را ارتقا دهد (کلتزر و باردهن25، 1987). در مقابل کشورهایی که عمدتا صادرکننده کالاها هستند و به تامین مالی خارجی متکی نیستند، سرعت توسعه مالی کندتری را تجربه خواهند کرد.
پیشبینی جهت اثر غیرمستقیم فقر بر توسعه مالی از طریق کانال باز بودن تجارت دشوار است. با این وجود، میتوان فرض کرد که اگر فقر باعث باز بودن تجاری بیشتر شود و به نوبه خود باز بودن تجارت منجر به توسعه مالی بیشتر شود، آنگاه فقر احتمالا در کشورهایی که تجارت بینالمللی را بازتر میکنند توسعه مالی را ارتقا میدهد. برعکس اگر فقر منجر به کاهش سطح باز بودن تجاری شود و در نتیجه بر توسعه مالی تاثیر منفی بگذارد، میتوان انتظار داشت که افزایش نرخهای فقر توسعه بخش مالی را تضعیف کند زیرا کشورها اقتصاد خود را به روی تجارت بینالمللی باز میکنند.
2-2. پیشینه پژوهش
در این پژوهش به بررسی اثر فقر بر توسعه مالی پرداخته شده است. پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجارت کشورها بستگی دارد یا خیر؟. به دلیل نوآوری موضوع پژوهش حاضر، به نظر میرسد مطالعات پیشین بصورت مستقیم این موضوع را مورد بررسی قرار ندادهاند، لذا در این بخش به برخی از مطالعاتی که قرابت بیشتری با پژوهش حاضر دارند، پرداخته میشود.
مطالعات خارجی:
راجان و زینگالس26 (2003) طی دوره 1999-1913 برای 24 کشور صنعتی یک رابطه سه متغیره را بین باز بودن تجاری، باز بودن مالی و توسعه مالی بررسی و بیان کردند که گشایش اقتصاد به روی باز بودن تجاری و ورود سرمایه به کشورها میتواند توسعه مالی را ارتقا دهد، زیرا هم تجارت و هم امور مالی باعث ایجاد رقابت میشوند و باز بودن تجاری بدون باز بودن مالی بعید است باعث توسعه مالی شود و احتمالا منجر به سرکوب مالی بیشتر بنگاههای جدید و نیز افزایش یارانههای تسهیلاتی میگردد. همچنین، متصدیان بنگاه صنعتی از تامین مالی ارزان برای رقابت کردن برخوردار میشوند.
بالتاجی و همکاران27 (2009) به بررسی توسعه مالی و باز بودن تجارت در 42 کشور درحال توسعه طی سالهای 2003-1980 با استفاده از روش 28GMM پرداختهاند. شواهد تجربی نشان دادند که اقتصادها قبل از توسعه بخش بانکی لزوما نیازی به باز بودن تجاری و جریان ورود سرمایه ندارند. درواقع با توجه به نتایج، گشایش اقتصادی در هر یک از حالات باز بودن تجارت بینالمللی و یا ورود جریان سرمایه، همچنان میتواند از نظر توسعه بخش بانکی سودآور باشد.
کیم و همکاران29 (2010) اثر پویای باز بودن تجارت بر توسعه مالی را طی دوره 2005-1960 برای 88 کشور بررسی کردند. آنها دریافتند که برای کشورهای نسبتا کم درآمد یا اقتصادهای با تورم بالا در بلندمدت بین باز بودن تجارت وتوسعه مالی یک رابطه مثبت و نیز در کوتاهمدت یک رابطه منفی بین باز بودن تجارت وتوسعه مالی وجود دارد.
ژانگ و همکاران (2015) تاثیر باز بودن تجارت و باز بودن مالی بر توسعه مالی را در 30 استان چین طی سالهای 2009-2000 مورد بررسی قرار دادند. نتایج تخمینزن GMM نشان داد که هم باز بودن تجارت وهم باز بودن مالی تاثیر منفی بر اندازه توسعه مالی دارند، حتی اگر بطور مثبت بر کارایی مالی و رقابت تاثیر بگذارند.
اشرف (2018) در مطالعهای با بکارگیری روش GMM اهمیت باز بودن مالی و تجاری در توسعه مالی را برای 287 بانک از 37 کشور نوظهور طی دوره 2012-2000 مورد بررسی قرار داد. یافتهها حاکی از آن است که باز بودن تجارت بیشتر موجب تقاضای بیشتر برای امور مالی، آزادسازی بخش مالی داخلی و افزایش فرصتها برای تنوع بخشیدن به وامدهی میشود که این موارد به کاهش هزینه و ریسک اعتبار بانکی و افزایش همزمان حجم اعتبار بانکی کمک میکند. ابراهیم و ساره (2018) طی سالهای 2015-1980 با بکارگیری روش GMM عوامل تعیینکننده توسعه مالی در آفریقا را با در نظر گرفتن باز بودن تجاری و سرمایه انسانی برای 46 کشور مورد مطالعه قرار دادند. یافتههای تجربی نشان داد که سرمایه انسانی و باز بودن تجاری بطور قابل توجهی با توسعه مالی مرتبط است.
جینانگنون (2020) در بازه زمانی 2014-1980 تاثیر فقر بر باز بودن تجارت در 99 کشور در حال توسعه را مورد بررسی قرار داد. یافتهها نشان داد که فقر اثری منفی بر باز بودن تجاری داشته و در نهایت این اثر به سطوح توسعه کشورها بستگی دارد که با توجه به درآمد سرانه واقعیشان تعیین میشود. درواقع افزایش سطح فقر، باز بودن تجاری را در کشورهای نسبتا فقیر کاهش میدهد اما در اقتصادهای نسبتا پیشرفته افزایش فقر باز بودن تجاری را افزایش میدهد. جینانگنون (2021) در مطالعهای برای 136 کشور به بررسی تاثیر فقر بر توسعه مالی طی سالهای 2017-1995 پرداخته است. نتایج برآوردگر دو مرحلهای گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی نشان داد که نرخهای فقر بالاتر توسعه بخش مالی را تضعیف میکند. درواقع، نرخ بالاتر فقر در کشورهایی که سرمایه انسانی کمتری انباشته میکنند، با توسعه مالی کمتر همراه است. همچنین نرخهای فقر بالاتر، گسترش بخش مالی را در چارچوب سطوح پایینتر باز بودن تجارت تضعیف میکند.
3. روششناسی و دادهها
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فقر بر توسعه مالی در 25 کشور درحال توسعه و توسعه یافته طی سالهای 2021-2000 میباشد. پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا تاثیر فقر بر توسعه مالی به سطح باز بودن تجارت کشورها بستگی دارد یا خیر؟. از این روی در این بخش به ارائه الگوی پژوهش و معرفی دادهها و متغیرها پرداخته خواهد شد.
تصریح الگو، معرفی دادهها و متغیرهای پژوهش
برای بررسی تجربی اثر فقر بر توسعه مالی، یک مدل پایه در نظر گرفته میشود که در آن متغیر کلیدی نشانگر فقر است. همچنین چند متغیر کنترلی نیز در نظر گرفته شده که شامل: لگاریتم درآمد سرانه، درجه باز بودن تجاری، نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی (پسانداز) و تراکم جمعیت است. شایان ذکر است، متغیر سرمایه انسانی که کانالی است که فقر میتواند بر توسعه مالی تأثیر بگذارد در مدل لحاظ نشده است. از این روی پاتریک30 (1966) از نظر اثر مورد انتظار متغیرهای کنترلی بر توسعه مالی جنبههای پیشرو عرضه و تقاضای توسعه مالی را مورد تأکید قرار داده است. نقش پیروی عرضه بر این ایده استوار است که مؤسسات مالی انتقال منابع از بخشهای سنتی به بخشهای مدرن را تسهیل میکنند (گورلی و شاو31، 1955؛ گلداسمیت32، 1969). این امر بهویژه در کشورهایی که از سطح درآمد بالاتری برخوردارند صادق است. بدین جهت که این کشورها در ارائه خدمات مولد روندی صعودی داشتهاند که به نوبه خود، توسعه مالی را تحریک خواهد کرد. استدلال پیروی تقاضای توسعه مالی بدین صورت است که با گسترش اقتصاد، بخش مالی آن توسعه مییابد زیرا ممکن است بخش خصوصی تقاضای خود را برای ابزارهای مالی جدید افزایش دهد و دسترسی بهتری به منابع مالی خارجی داشته باشد (دیوید و همکاران33، 2014؛ کوزنتس34، 1955).
راجان و زینگالس (2003) نیز خاطر نشان کردند که افزایش توسعه مالی به باز بودن همزمان جریانات تجاری و سرمایه بستگی دارد. همچنین متغیر نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی (پسانداز) نیز در مدل اقتصاد وارد میشود زیرا پسانداز بالاتر (بدلیل نرخ بهره واقعی مثبت) میتواند توسعه مالی را ارتقا دهد (آرستیس35، 2005؛ مککینون36، 1973). علاوه بر این در مراحل اولیه توسعه مالی، کشورها معمولاً توسعه فعالیتهای بخش مالی را در مناطق جغرافیایی با تراکم جمعیت بالا و ارائهدهنده بیشتر خدمات مالی آغاز میکنند. این امر بهویژه در شهرهایی با تراکم جمعیت بالا که دارای متوسط درآمد نسبتاً بالا و سطوح پایین فقر هستند، صادق است (آلوکو و آجای37، 2018؛ شهباز و همکاران38، 2018). درواقع تراکم جمعیت به طور مثبت با توسعه مالی مرتبط است. از این روی تراکم جمعیت نیز در مدل وارد خواهد شد. در ادامه مدل تجربی به صورت یک مدل آستانهای تصریح خواهد شد.
(1)
متغیر وابسته FD نمایانگر شاخص توسعه مالی است. در ادبیات، هیچ اتفاق نظری در مورد بهترین واحد و شاخصی که بتواند بهطور کامل میزان توسعه مالی یک کشور را منعکس کند وجود ندارد. از این روی چندین شاخص توسعه مالی در ادبیات تجربی مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر از شاخص توسعه مالی معرفی شده توسط صندوق بینالمللی پول استفاده میشود. این شاخص شامل ابعاد متعدد توسعه مالی است و چگونگی توسعه مؤسسات مالی و بازارهای مالی را نشان میدهد که شامل سه بعد: عمق (اندازه و نقدینگی)، دسترسی (توانایی افراد و شرکتها برای دسترسی به خدمات مالی) و کارایی (توانایی مؤسسات در ارائه خدمات مالی با هزینه کم و درآمدهای پایدار و سطح فعالیت بازارهای سرمایه) میباشد. LGDPC نمایانگر درآمد سرانه، OPEN نشانگر درجه باز بودن تجاری، POPDENS معیار تراکم جمعیت، SAVING نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی و متغیر POV معیار نسبت سرانه فقر است. POV320I نشاندهنده درصد جمعیتی است که با قیمتهای بینالمللی در سال 2011 با کمتر از 2/3 دلار در روز زندگی میکنند (جینانگنون، 2021). متغیر فقر مورد استفاده در تجزیه و تحلیل، توزیع اریب را نشان میدهند و علاوهبراین حاوی صفر هستند. بنابراین مطابق با ییاتی و همکاران39 (2007) این متغیر با استفاده از فرمول زیر تبدیل میشود:
درواقع معادله (1)، رگرسیون پانل آستانهای را نشان میدهد که در آن، متغیر آستانهای و ارزش حد آستانهای درجه باز بودن تجاری است که باید برآورد شود. ارزش حد آستانهای به پیروی از روش هانسن40 (1999) بر اساس برآورد رابطه بالا به ازای مقادیر مختلف متغیر آستانه یعنی و حداقل کردن مجموع مجذور خطاها بدست میآید. به عبارت دیگر آن میزان از متغیر آستانه که متضمن کمترین میزان مجموع مجذور خطا باشد، آستانه بهینه است. به منظور بررسی معناداری حد آستانه از آزمون خودپردازی41 هانسن (1996؛ 2000) استفاده شده است. هانسن (1996) روش خودپردازی را برای تقریب زدن توزیع مجانبی آماره آزمون پیشنهاد میکند که در پژوهش حاضر از این روش استفاده شده است. روش خودپردازی به صورت زیر اجرا میشود:
1- در مرحله اول یک نمونه از اعداد تصادفی با میانگین صفر و واریانس یک را تولید کرده و و را تعریف مینماییم.
2- را روی در معادله (1) برای بدست آوردن مجموع مقید مجذورات باقیماندهها و رگرس مینماییم.
3- را روی برای بدست آوردن مجموع غیرمقید مجذورات باقیماندهها، رگرس مینماییم.
4- را محاسبه میکنیم، که در آن T تعداد مشاهدات و است.
مراحل یک تا چهار را B بار تکرار کرده و آمار محاسباتی متناظر با تکرار b ام را با نشان میدهیم.
احتمال آزمون به صورت زیر بدست میآید:
(2)
پس از انجام فرآیندهای ذکر شده و تکرار آنها و بدست آوردن آماره مورد نظر میتوان فرض صفر خطی بودن الگو را مورد آزمون قرار داد.
4. یافتههای پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فقر بر توسعه مالی با در نظر گرفتن سطح باز بودن تجاری است. برای این منظور از اطلاعات آماری مربوط به 35 کشور طی دوره 2021-2000 استفاده میشود. دادههای مورد نظر از پایگاه داده بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول استخراج شدهاند.
4-1. ویژگی آماری متغیرها
جدول (1): آمار توصیفی متغیرها
کشورهای در حال توسعه | متغیر | ||||
انحراف معیار | مینیمم | ماکسیمم | میانه | میانگین | |
158518/0 | 063647/0 | 737203/0 | 241145/0 | 298459/0 | توسعه مالی |
82547/49 | 16398/22 | 6765/322 | 23568/80 | 33554/88 | درجه باز بودن تجاری |
511599/0 | 000/0 | 832509/1 | 019111/1 | 822630/0 | نسبت سرانه فقر |
767707/0 | 609947/6 | 25286/10 | 594470/8 | 574322/8 | لگاریتم درآمد سرانه |
149581/6 | 657074/0 | 22007/33 | 8283/20 | 41899/20 | پسانداز |
7254/236 | 503926/5 | 194/1575 | 17756/65 | 2065/115 | تراکم جمعیت |
ماخذ: یافتههای پژوهش
4-2. مانایی متغیرها
به منظور اجتناب از رگرسیون کاذب نخست مانایی متغیرها بررسی خواهد شد. در این پژوهش از آزمون لوین، لین و چو استفاده میشود. آزمون مانایی LLC از برتری نسبی در دادههای دارای دوره زمانی محدود، در مقایسه با سایر روشها برخوردار است. فرضیه صفر این آزمون بر نامانا بودن متغیرها دلالت دارد.
جدول (2): مانایی متغیرها
| آماره آزمون | سطح احتمال | نتیجه |
توسعه مالی | 68471/0- (53649/7-) | 2631/0 (0000/0) | نامانا (مانا) |
درجه باز بودن تجاری | 72399/1- | 0427/0 | مانا |
نسبت سرانه فقر | 55052/6- | 0000/0 | مانا |
لگاریتم درآمد سرانه | 35916/8- | 0000/0 | مانا |
پسانداز | 64539/3- | 0001/0 | مانا |
تراکم جمعیت | 00396/0- (38560/7-) | 4985/0 (0000/0) | نامانا (مانا) |
ماخذ: یافتههای پژوهش
*اعداد داخل پرانتز بیانگر آماره آزمون و سطح احتمال متغیرها در تفاضل مرتبه اول است.
نتایج جدول (2) نشان میدهد که برخی متغیرها در سطح و برخی با یکبار تفاضلگیری مانا شدهاند.
4-3. آزمون همانباشتگی
با توجه به اینکه برخی متغیرها در سطح نامانا هستند و نیز برای تعیین رابطه بلندمدت میان متغیرها بررسی وجود همانباشتگی متغیرها حائز اهمیت است. جهت بررسی همانباشتگی متغیرها از آزمون کائو استفاده شده است.
جدول (3): نتایج آزمون همانباشتگی کائو
آماره t | سطح احتمال |
96/1- | 02/0 |
ماخذ: یافتههای پژوهش
نتایج جدول (3) وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرها را تایید میکند و فرضیه صفر مبتنی بر عدم وجود همانباشتگی در سطح معنای 5 درصد رد میشود لذا بین متغیرهای مدل رابطه بلندمدت وجود دارد که در ادامه این رابطه بلندمدت برآورد میشود.
4-4. نتایج برآورد مدل آستانهای
در ادامه نتایج برآورد مدل آستانهای با روش 2SLS، در جدول (4) گزارش شده است.
جدول (4): نتایج برآورد مدل آستانهای
متغیر | ضریب | سطح احتمال |
عرض از مبدا | 679841/0- | 0000/0 |
نسبت سرانه فقر در رژیم درجه باز بودن تجاری پایین | 123288/0- | 0000/0 |
نسبت سرانه فقر در رژیم درجه باز بودن تجاری بالا | 030160/0- | 0000/0 |
درآمد سرانه | 111903/0 | 0000/0 |
پسانداز | 023806/0 | 0000/0 |
تراکم جمعیت | 000023/0 | 0007/0 |
آزمون خطی بودن هانسن | 12/96 | 0000/0 |
آزمون J سارگان (P-Value) | 84/0 | |
ضریب تعیین | 85/0 |
ماخذ: یافتههای پژوهش
نتایج برآورد الگوی پژوهش را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
مدل با روش حداقل مربعات دو مرحله ای (2SLS) برآورد شده و از وقفه متغیرهای توضیحی به عنوان متغیرهای ابزاری در مدل استفاده شده است تا بتوان مشکل درونزایی مدل را حل کرد. نتایج آزمون سارگان با سطح احتمال 84/0 بیانگر عدم ارتباط بین متغیرهای ابزاری با جزء اخلال است.
در ادامه حد آستانه درجه باز بودن اقتصاد، 65% برآورد شده است که آزمون هانسن با مقدار آماره F به میزان 12/96 و سطح احتمال 000/0 بیانگر رد فرضیه صفر خطی بودن مدل در سطح معنای 5 درصد و معنی داری حد آستانه بوده است. در مدل دو رژیم درجه باز بودن بالا و پایین وجود دارد و اثرگذاری فقر بر توسعه مالی به سطح درجه باز بودن تجاری بستگی دارد. هنگامیکه درجه باز بودن از 71% کمتر باشد، افزایش فقر موجب کاهش شدیدتر توسعه مالی در اقتصاد میشود (ضریب فقر 10/0- است) و هنگامیکه درجه باز بودن بیشتر از 71 درصد باشد، افزایش فقر موجب کاهش کمتری در توسعه مالی میشود (ضریب فقر 02/0- است) زیرا در شرایط باز بودن تنگناهای ناشی از فقر میتواند با افزایش درجه باز بودن و فرصتهای مالی یک اقتصاد باز جبران شود.
لگاریتم درآمد سرانه تاثیر مثبت و معنی دار بر توسعه مالی داشته است. به عبارت دیگر هرچقدر سطح درآمد مردم بیشتر باشد در نتیجه پسانداز بیشتری نیز وجود خواهد داشت و افراد به دنبال سرمایهگذاری مازاد درآمد خود در بازارهای مالی خواهند بود که این امر تقاضا برای خدمات و ابزارهای مالی را گسترش میدهد و موجب توسعه مالی بیشتر در اقتصاد میشود.
نسبت پسانداز به تولید ناخالص داخلی تاثیر مثبت و معنی داری بر توسعه مالی دارد. در واقع در یک مدل ساده اقتصاد کلان هر چقدر سهم پسانداز از درآمد ملی بیشتر باشد، پساندازها عرضه وجوه برای سرمایهگذاری را بیشتر میکنند و در نتیجه بازارها و واسطههای مالی با عرضه وجوه بیشتری مواجه هستند که باید آن را به سرمایهگذاران و متقاضیان وجوه و اعتبار وام دهند که در نتیجه این فرآیند مستلزم توسعه مالی در اقتصاد است. همچنین پسانداز بالاتر بدلیل نرخ بهره واقعی مثبت میتواند توسعه مالی را ارتقا دهد.
تراکم جمعیت تاثیر مثبت و معنی داری بر توسعه مالی دارد. همانطور که پیشتر بیان شد در مراحل اولیه توسعه مالی، کشورها معمولاً توسعه فعالیتهای بخش مالی را در مناطق جغرافیایی با تراکم جمعیت بالا و ارائهدهنده بیشتر خدمات مالی آغاز میکنند. این امر بهویژه در شهرهایی با تراکم جمعیت بالا که دارای متوسط درآمد نسبتاً بالا و سطوح پایین فقر هستند، صادق است و در نتیجه تراکم جمعیت بهطور مثبت با توسعه مالی مرتبط است.
ضریب تعیین یا تشخیص مدل نیز 85 درصد بدست آمده است که نشان میدهد متغیرهای توضیحی مدل توانستهاند 85 درصد تغییرات توسعه مالی را توضیح دهند که نشان از خوبی برازش مدل دارد.
5-نتیجهگیری و پیشنهادهای پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فقر بر توسعه مالی با در نظر گرفتن سطح باز بودن تجاری است. توجه اندک به تاثیر فقر بر توسعه مالی در ادبیات موضوع و همچنین عدم وجود مطالعات داخلی مربوط به این مبحث، نویسندگان را به بررسی تأثیر فقر بر توسعه مالی در کشورهای در حال توسعه ترغیب کرده تا این خلا در ادبیات را پر کنند. برای این منظور از روش حداقل مربعات دو مرحله ای مربوط به 35 کشور طی دوره 2021-2000 استفاده شده است. نتایج برآورد مدل نشان میدهد که حد آستانهای درجه باز بودن 71 درصد است. هنگامیکه درجه باز بودن از 71% کمتر باشد، افزایش فقر موجب کاهش شدیدتر توسعه مالی در اقتصاد میشود (ضریب فقر 10/0- است) و هنگامیکه درجه باز بودن بیشتر از 71 درصد باشد، افزایش فقر موجب کاهش کمتری در توسعه مالی میشود (ضریب فقر 02/0- است) زیرا در شرایط باز بودن تنگناهای ناشی از فقر میتواند با افزایش درجه باز بودن و فرصتهای مالی یک اقتصاد باز جبران شود. همچنین درآمد سرانه، پسانداز و تراکم جمعیت در کشورهای در حال توسعه اثری مثبت بر توسعه مالی داشتهاند. درواقع توسعه مالی برای توسعه اقتصادی ضروری است و میتواند با بسیج و هدایت پسانداز به سمت سرمایهگذاریهای مولد، بهینهسازی تخصیص سرمایه و جذب جریانهای سرمایه خارجی منجربه رشد اقتصادی شود. منابع مالی در دسترس کشورهای در حال توسعه محدود هستند از این روی این کشورها برای تامین مالی مورد نیازشان مستلزم تعمیق بخش مالی داخلی هستند. یکی از ابزارهای دستیابی به این هدف میتواند اتخاذ تدابیری برای توسعه سرمایه انسانی و در نتیجه کاهش فقر باشد. برای پژوهشهای آتی میتوان تاثیر فقر بر توسعه مالی با در نظر گرفتن عوامل متعددی مانند نرخ پسانداز، درجه باز بودن مالی، درجه تنوع محصول صادراتی، کیفیت نهادی و حاکمیتی مورد بررسی قرار داد.
منابع
-Aluko, O. A., & Ajay, M. A. (2018). Determinants of banking sector development: Evidence from Sub-Saharan African countries. Borsa Istanbul Review, 18(2), 122–139.
-Arestis, P. (2005). Financial liberalization and the relationship between finance and growth. In CEPP working paper No. 05/05. United Kingdom: University of Cambridge.
-Ashraf, B. N. (2018). Do trade and financial openness matter for financial development? Bank-level evidence from emerging market economies. Research in International Business and Finance, 44, 434–458.
-Azariadis, C., & Stachurski, J. (2005). Poverty traps. In P. Aghion, & S. Durlauf (Eds.), Handbook of economic growth (vol. 1). Elsevier, chapter 5.
-Bain, L. E., Awah, P. K., Geraldine, N., Kindong, N. P., Siga, Y., Bernard, N., et al. (2013). Malnutrition in sub–Saharan africa: Burden, causes and prospects. The Pan African Medical Journal, 15(120).
-Baltagi, B. H., Demetriades, P. O., & Law, S. H. (2009). Financial development and openness: Evidence from panel data. Journal of Development Economics, 89(2), 285–296.
-Banerjee, A., & Duflo, E. (2014). Do firms want to borrow more: Testing credit constraints using a targeted lending program. The Review of Economic Studies, 81, 572–607.
-Carvalho, L., Meier, S., & Wang, S. W. (2016). Poverty and economic decision making: Evidence from changes in financial resources at payday. The American Economic Review, 106(2), 260–284.
-Cole, S., Paulson, A., & Shastry, G. (2014). Smart money? The effect of education on financial outcomes. The Review of Financial Studies, 27(7), 2022–2051.
-Collier, P., & Dollar, D. (2002). Aid Allocation and Poverty Reduction. European Economic Review, 46(8), 1475-1500.
-David, A. C., Mlachila, M., & Moheeput, A. (2014). Does openness matter for financial development in Africa? In IMF working paper WP/14/94. Washington, D.C: International Monetary Fund.
-Galbraith, J. (1958). The affluent society. Boston: Houghton-Mifflin.
-Gnangnon, S. K. (2019). Poverty and export product diversification in developing countries. The Journal of International Trade & Economic Development, 29(2), 211–236.
-Gnangnon, S. K. (2020). Do poverty rates matter for the degree of trade openness in developing countries? Journal of International Commerce, Economics and Policy, https://doi.org/10.1111/1467-8454.12200?af=R.1-22.
-Gnangnon, S. K. (2021). Effect of poverty on financial development: Does trade openness matter?. The Quarterly Review of Economics and Finance, 82 .97–112.
-Goldsmith, R. W. (1969). Financial structure and development. New Haven: Yale University Press.
-Gurley, J. G., & Shaw, E. S. (1955). Financial aspects of economic development. The American Economic Review, 45(4), 515–538.
-Hansen, B. E. (1996). Inference When a Nuisance Parameter is not Identified under the Null Hypothesis. Econometrica, 64(2), 413-430.
-Hansen, B. E. (1999). Threshold Effects in Non_Dynamic Panels: Estimation, Testing, and Inference. Journal of Econometrics. 93(2), 345-368.
-Hansen, B. E. (2000). Sample Splitting and Threshold Eetimation. Econometrica, 68(3), 575-603.
-Hanson, J. L., Hair, N., Shen, D. G., Shi, F., Gilmore, J. H., Wolfe, B. L., & Pollak, S. D. (2013). Family poverty affects the rate of human infant braing rowth. PLoS One, 8(12), 1–9.
-Hatemi_J, A., & Shamsuddin, M. (2016). The Causal Interaction between Financial Development and Human Development in Bangladesh, Applied Economic, pp, 2-4.
-Hill, M. S., & Sandfort, J. R. (1995). Effects of childhood poverty on productivity later in life: Implications for public policy. Children and Youth Services Review, 17(1-2), 91–126.
-Ibrahim, M., & Sare, Y. A. (2018). Determinants of financial development in Africa: how robust is the interactive effect of trade openness and human capital? Economic Analysis and Policy, 60, 18–26.
-Khan, M. A., Gu, L., Khan, M. A., & Oláh, J. (2020). Natural resources and financial development: The role of institutional quality. Journal of Multinational Financial Management, 56, Article 100641.
-Khan, Z., Hussain, M., Shahbaz, M., Yang, S., & Jiao, Z. (2020). Natural resource abundance, technological innovation, and human capital nexus with financial development: A case study of China. Resources Policy, 65, Article 101585.
-Kim, D.-H., Lin, S.-C., & Suen, Y.-B. (2010). Dynamic effects of trade openness on financial development. Economic Modelling, 27(1), 254–261.
-Kletzer, K., & Bardhan, P. (1987). Credit markets and patterns of international trade. Journal of Development Economics, 27, 57–70.
-Kuznets, S. (1955). International differences in capital formation and financing. In Capital formation and economic growth. pp. 19–111. National Bureau of Economic Research Inc.
-López, H. (2006). Does poverty matter for growth. In G. E. Perry, O. S. Arias, J. H. López, W. F. Maloney, & L. Servén (Eds.), Poverty reduction and growth: Virtuous and vicious circles (pp. 103–128). Washington, DC: World Bank Publications, chapter 6.
-McKinnon, R. I. (1973). Money and capital in economic development. Washington, DC: Brookings Institution.
-Mirza, M. U., Richter, A., van Nes, E. H., & Scheffer, M. (2019). Technology driven inequality leads to poverty and resource depletion. Ecological Economics, 160, 215–226.
-Mullainathan, S., & Shafir, E. (2013). Scarcity: Why having too little means so much. New York, NY: Time Books, Henry Holt & Company LLC.
-Patrick, H. T. (1966). Financial development and economic growth in underdeveloped countries. Economic Development and Cultural Change, 14, 174–189.
-Rajan, R. G., & Zingales, L. (2003). The great reversals: The politics of financial development in the twentieth century. Journal of Financial Economics, 69(1), 5–50.
-Sachs, J. (2005). The end of poverty: How we can make it happen in our lifetime. London, UK: Penguin Group.
-Shahbaz, M., Mallick, H., Mahalik, M. K., & Hammoudeh, S. (2018). Is globalization detrimental to financial development? Further evidence from a very large emerging economy with significant orientation towards policies. Applied Economics, 50(6), 574–595.
-Sibel, B. E., Kadir, Y. E., & Ercan, D. (2015). Local financial development and capital accumulations: Evidence from Turkey. Panoeconomicus, 62, 339–360.
-Yeyati, E. L., Panizza, U., & Stein, E. (2007). The cyclical nature of North-South FDI flows. Journal of International Money and Finance, 26, 104–130.
-Zhang, C., Zhu, Y., & Lu, Z. (2015). Trade openness, financial openness, and financial development in China. Journal of International Money and Finance, 59, 287–309.
-Zulher, Z., & Ratnasih, C. (2021). Financial Development and Poverty Reduction in Developing Countries. Accounting, 7(3), 667-674.
Analyzing the role of poverty in financial development in selected countries
Saeed Iranmanesh42
Abstract
Poverty and economic inequality is a permanent problem that has always created challenges for societies. In this study, the role of poverty as one of the indicators of economic inequality in the spread of financial development has been investigated. In addition, the current research seeks to answer the question whether the impact of poverty on financial development depends on the level of trade openness of countries or depends on other factors. To achieve the aforementioned goals, a threshold panel model has been used for 35 developing and developed countries during the time period of 2000-2021. Also, in order to avoid the endogeneity problem, the 2SLS method and the use of instrumental variables have been used. The results indicate that as long as the degree of commercial openness is less than 71%, the increase in poverty causes a sharper decrease in financial development in the economy, and when the degree of openness is greater than 71%, the increase in poverty causes a smaller decrease in financial development. Also, the results of the model estimation show that the logarithm of per capita income, savings and population density have a positive and significant effect on financial development. The general conclusion indicates that increasing the degree of openness of the economy reduces the limiting effects of poverty on the expansion of financial development.
Classification: G20, D63, C33
Keywords: Poverty, financial development, income inequality, threshold panel model
[1] نویسنده مسئول، گروه اقتصاد و حسابداری، دانشکده مدیریت،اقتصاد و حسابداری، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران. رایانامه: saeeed.iranmanesh@yahoo.com
[2] Collier & Dollar
[3] Gnangnon
[4] Azariadis & Stachurski
[5] Bin et al
[6] Ibrahim & sare
[7] Khan, Gu, et al
[8] Kim et al
[9] Zhang et al
[10] Zulher & Ratnasih
[11] Galbraith
[12] Mirza et al
[13] Hill & Sandfort
[14] Hanson et al
[15] Mullainathan & Shafir
[16] Banerjee & Duflo
[17] Carvalho et al
[18] Lopez
[19] Sachs
[20] Breunig & Majeed
[21] Khan et al
[22] Sibel et al
[23] Cole et al
[24] Hatemi & Shamsuddin
[25] Kletzer & Bardhan
[26] Rajan & Zingales
[27] Baltagi et al
[28] Generalized methid of moments
[29] Kim et al
[30] Patrick
[31] Gurley & Shaw
[32] Goldsmith
[33] David et al
[34] Kuznets
[35] Arestis
[36] Mckinnon
[37] Aluko & Ajay
[38] Shahbaz et al
[39] Yeyati et al
[40] Hansen
[41] Bootstrapping Test
[42] Corresponding Author,Department of Economic and Accounting,Faculty of Management,Economic& Accounting,University Of Hormozgan, Bandar Abbas, Iran. E-mail: saeeed.iranmanesh@yahoo.com
-
تحلیل اثر فساد اداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای منتخب صادرکننده نفت
تاریخ چاپ : 1402/05/01 -
-